بیانات در جمع خانواده‌هاى شهدا و جانبازان در «مصلاّى تبریز»

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم

خدای بزرگ را سپاسگزارم که این توفیق را به بنده داد که در اوّلین ساعات ورود به شهرِ قهرمان‌پرور و دلاور تبریز، با شما ایثارگران و خانواده‌های محترم شهدای عزیزمان و همچنین جانبازان و آزادگان عزیز، این دیدار را داشته باشیم. در همه‌ی کشورها و میان همه‌ی ملتها، وقتی یک آرمان بزرگ مطرح می‌شود، کسانی پیدا می‌شوند که به عنوان پیشقراولان و فداکاران، جان خودشان را در راه آن آرمان، هدیه می‌کنند. همه‌ی ملتها، یاد کسانی را که سینه سپر کردند و در راه آرمانهای بزرگ آن ملت، خودشان را فدا کردند، گرامی می‌دارند و آنها را «شهید» به حساب می‌آورند.

شما اگر به تاریخ کشورهای دیگر مراجعه کنید، حتّی کسانی که از ایمان و دین درستی هم برخوردار نیستند، جمعی را به عنوان شهدا و پیشمرگان خودشان معرفی می‌کنند. اما یک مسأله‌ی مهم در این‌جا وجود دارد و آن این است که شهدای انقلاب اسلامی، با همه‌ی شهدا در کشورهای دیگر تفاوت دارند و بازماندگان شهدا هم با بازماندگان کشته‌شدگان ملتهای دیگر، تفاوت اساسی دارند.

جنگ تمام شد، اما دنباله‌های آن در گوشه و کنار، هنوز وجود دارد. هنوز هم سرانگشتان استکبار، هر وقت بتوانند و هر جا بتوانند کوچک یا بزرگ درگیری و جنگ درست می‌کنند. در طول این جنگ هشت ساله و دنباله‌های جنگ، کسانی که قضایا را از نزدیک دنبال کرده‌اند، می‌دانند که شهدای ما، با شهادت، مثل عاشقی که به معشوق برسد، روبه‌رو شدند. مسأله، مسأله‌ی رسیدن به یک هدف والا و یک مطلوب عزیز بود. قضیه این نبود که کسی جایی گیر کند و تسلیم مرگ شود. در موارد متعدّد، این جوانان فداکار ما؛ این دلهای عاشق و این انسانهای سراز پا نشناخته، به سوی شهادت پرواز می‌کردند. کسانی را که خدای متعال در معرض این امتحان الهی قرار داد، قبل از شهادت، نور خود را در وجودشان تابانید. من خودم دیدم کسانی را که قبل از شهادت، وقتی انسان به چهره‌شان نگاه می‌کرد، آشکارا می‌دید چهره‌ی آنها می‌درخشد.

آنهایی که در میدانِ این امتحان، درست وارد شدند، این را دیدند. خدای متعال، پاداش می‌دهد. وقتی کسی در راه خدا آماده شد که عزیزترین سرمایه‌ی خود، یعنی جان را تسلیم کند؛ وقتی آماده شد این فداکاری بزرگ را انجام دهد، خدای متعال به مجرّد همین آمادگی، به او اجر و پاداش می‌دهد. این پاداش، همان است که دل او را روشن می‌کند. تا آن‌جا که حتّی این روشنایی، در چهره‌ی او نمایان می‌شود.

از جوانان درون جبهه شنیده‌اید که می‌گفتند فلانی نزدیکِ پرواز است؛ چون صورتش می‌درخشد. این، دروغ نیست. این، گزاف نیست. این، حقیقت است. این، آن مفهومِ والایِ شهادت است. حتّی کسانی که نزدیک رفتند ولی به فیض شهادت نرسیدند، همین‌طورند. لذاست که من جانبازانِ عزیز را در حکم شهدا می‌شناسم. کسی که رفته، خود را به آغوش خطر انداخته و خود را تقدیم کرده است؛ این گلوله یا ترکش خمپاره‌ای که به پای این جوان یا به چشم یا به دست او خورده و جانبازش کرده، می‌توانست به قلب او بخورد. به میدان رفت و داد آنچه را که باید بدهد. لذا، او هم در معنا، در معرض شهادت قرار گرفته و در حکم شهید است. رزمندگان نیز همین‌طور. آنهایی هم که در دلِ خطرهای بزرگ رفتند، اما سالم برگشتند، در حکم شهیدند. این خصوصیتِ رزمندگان و شهدای ماست که شهادت را با آغوشِ باز استقبال کردند. مثل شهدای صدر اسلام. مثل شهدای کربلا. که درباره‌ی آنها گفته‌اند:

لَبِسُو القلوبَ عَلی الدُّروع وَ اقبلوا

یَتَهافَتوُنَ علی ذهاب الْاَنْفُس. (۱)

دلهایشان را در معرض تیرهای دشمن گذاشتند. (من بعداً راجع به جانبازان جمله‌ای عرض خواهم کرد، که خوب است توجّه کنند.)

در نظام و انقلاب اسلامی، خانواده‌های شهدا هم با خانواده‌های کشته شدگان ملتهای دیگر و کشورهای دیگر یک فرق اساسی دارند: این خانواده‌ها، این مصیبت را، با خدای متعال حساب کردند. آن را مثل نعمتی از خدای متعال دریافت کردند و پای این مصیبت صبر کردند. این خیلی مهم است.

خدای متعال به بنده توفیق داده است که با خانواده‌های شهدا، مراوده و نشست و برخاست داشته باشم. به خانه‌ی آنها و روی فرش آنها و زیر سقف آنها بروم. هر جا من مصیبت را بزرگتر یافتم، صبر آن خانواده را هم عظیمتر و باشکوهتر دیدم. آن خانواده‌ای که یک پسر داشته و همان یکی شهید شده است؛ آن خانواده‌ای که فقط دو پسر داشته است و همان دو پسر در راه خدا به شهادت رسیده‌اند؛ آن خانواده‌ای که سه شهید یا چهار شهید در راه خدا داده است، من می‌بینم صبرشان هم از خانواده‌های دیگر بیشتر است. این، به معنای چیست عزیزانِ من؟ در بسیاری از موارد، مادران از پدران صبرشان بیشتر است. این برای چیست؟ این آن جلوه‌ی محبّت الهی است که خدا در دل مؤمنین می‌اندازد؛ آنها را به خودشان جلب می‌کند؛ آنها را با حکمت آشنا می‌کند و به آنها صبر می‌دهد.

در کشور ما یک ماجرای عظیم واقع شد و آن، همین انقلابِ بزرگ بود. این جنگ و این حوادث و تهاجم دشمن و ایستادگی جانانه‌ی ملتِ دلاور ما و تقدیم این همه شهید و جانباز و دادن دهها هزار اسیر و مفقود، یک حادثه بزرگ و بی‌سابقه در تاریخ اسلام بود. بنده وقتی مطالعه و مقایسه می‌کنم، می‌بینم که غیر از شهدای کربلا شهدای کربلا، حساب دیگری دارند. ماجرای آنها یک ماجرای مخصوص به خودشان است؛ و هیچ‌کس شبیه آنها نیست همه‌ی شهدای صدر اسلام در جنگهای گوناگون پیغمبر و امیرالمؤمنین و امام مجتبی علیهم‌الصّلاةوالسّلام، کمّاً و کیفاً از شهدای دوران ما و انقلاب اسلامی پایین‌ترند و شهدای ما از آنها جلوترند. خانواده‌ها نیز همان‌طور. این، یک حادثه‌ی عظیم بود. حال آنچه که من به شما عرض می‌کنم، این است که محصول این فداکاری بزرگ، باید قدر دانسته شود. درست است که همه باید به خانواده‌های شهدا احترام کنند؛ همه باید به جانبازان احترام کنند. درست است که ما در مقابل شما خانواده‌های فداکار؛ شما جانبازان؛ شما که جوانتان را دادید؛ شما که سلامتی‌تان را دادید؛ شما که چندین سال جوانی‌تان را در زندانهای دشمن گذراندید، یا فرزندانتان مفقود شدند، باید سر تعظیم خم کنیم و باید شما را مثل چشممان عزیز بداریم. این یک مطلب مسلّم است. لکن آنچه که از این مهمتر است این است که این شهادتها، این جانبازیها، این ایثارگریها، آن لحظه‌لحظه‌ی رنج و محنت در زندانهای دشمن، برای چه بود؟ برای چیست؟ در راه چیست؟ آن را ما باید گرامی تر بداریم.

همه اینها برای این بود که نظام اسلامی بر سرِ پا بماند. همه‌ی اینها برای این است که حکومت الهی و حاکمیت قرآن بر جامعه‌ی بشری استقرار پیدا کند. همه‌ی اینها برای این بود که ظلم و کفر و استکبار، از زندگی بشر بیرون برود. همه‌ی اینها برای این بود که نظام جمهوری اسلامی که یک تنه در مقابل دنیای کفر و استکبار ایستاده است، استحکام پیدا کند. همه‌ی اینها برای این بود که ایران عزیز، ایران اسلامی و ملت عزیز ایران، بتوانند در مقابل دشمنان خبیث و پلید، مقاومت کنند؛ حرمت این ملت حفظ شود و عظمت اسلام در ایران برقرار بماند. همه‌ی این فداکاریها، برای این بود.

این هدفِ مقدّس، آن قدر بزرگ است که جان حسین‌بن‌علی علیه‌السّلام هم در راه آن قربانی می‌شود. پیغمبر هم خود را سرباز قرآن و اسلام می‌داند. امیرالمؤمنین هم خود را در معرض شهادت قرار می‌دهد تا حکومت قرآن و اسلام زنده بماند. مسلمانان غیور و رهبران بزرگ و ائمّه‌ی معصومین، چهارده قرن مبارزه کردند تا چنین حکومتی سرِپا شود. علمای بزرگ، چهارده قرن، گفتند و نوشتند و تدریس و تعلیم کردند تا شاید قرآن حکومت پیدا کند. این توفیق را، هیچ بزرگی نیافت؛ مگر آن بزرگِ باعظمت، آن امامِ بی‌نظیر، آن انسانِ والای زمان ما، امام بزرگوار و راحل ما، امام خمینی رضوان‌الله‌علیه؛ و هیچ ملتی نیافت، جز ملت ایران.

مسلمانان باوجدان، در همه جای دنیا، تلاش می‌کنند. امروز ببینید در دنیای اسلام چه خبر است! این‌که می‌بینید امریکا عصبانی است؛ این‌که می‌بینید سردمداران استکبار، از خشم و غضب زنجیر می‌جوند، بیخود نیست. می‌بینند که حرکت شما ملت در دنیا چه اثری گذاشته است! رهبران کشورهای مختلف اسلامی می‌آیند پیش ما و می‌گویند که برای ملت ایران، چه احترامی قائلند. این ملت فداکاری کرده و شایسته‌ی احترام شده است. من عرضم این است که همه باید سعی کنیم این احترام و عزّت را حفظ کنیم.

درباره‌ی جانبازان، در قرآن کریم می‌فرماید: «الّذین استجابوا لله و الرسول من بعد ما اصابهم القرح للّذین احسنوا منهم واتقوا اجر عظیم. (۲)» کسانی که در میدان نبردْ این افتخار را پیدا می‌کنند که آسیب دیده‌ی جنگ شوند که شما جانبازان مصداق آن هستید شرط اجر بزرگ برایشان، همین است. باید همان روحیه را، همان ایمان را، همان تلاش را، همان عشق و ایمان را حفظ کنند. در این صورت است که عزیزان ما، جزو برجسته‌ترین انسانها به حساب می‌آیند. ملت ایران باید روح شهادت را حفظ کنند.

امروز دنیای استکباری پول دارد، اسلحه‌ی مدرن دارد، امکانات تبلیغاتی بی‌نظیر دارد، اتّحاد نامبارکی با یکدیگر دارند؛ اما درعین‌حال، از حرکت اسلامی و انقلاب اسلامی و روحیه‌ی شهادت‌طلبیِ شما مردم، با همه‌ی وجود می‌ترسند. این به خاطر آن است که این روحیه، قدرتش از همه‌ی آنچه که آنها دارند بیشتر است. قدرت این روحیه‌ی ایمان، از همه‌ی آنچه که آنها دارند بیشتر و بالاتر است. باید این را حفظ کنیم.

ما باید این کشور را از عقب‌ماندگیهای علمی و صنعتی نجات دهیم. ما باید این کشور را از فشاری که در دوران ستمشاهی بر آن آمده است نجات دهیم. ما باید به فضل الهی، امکاناتی را که خدا به این کشور داده است، در معرض استفاده‌ی این ملت بزرگ قرار دهیم. این وظیفه‌ی دولت و ملت است که این کارها را انجام دهند و این، با ایمان شما، با روحیه‌ی شما، با احترامی که ملت ما برای شهادت‌طلبی قائل است عملی خواهد شد. به فضل پروردگار، جمهوری اسلامی بر همه‌ی این دشمنان پلید و قسیّ‌القلب و خشن پیروز خواهد شد.

پروردگارا! به خاطر مجاهدتی که این شهدای عزیز و جانبازان و مفقودین و آزادگان ما و خانواده‌های آنها انجام دادند، و این مجاهدتها موجب عزّت اسلام و مسلمین شد، اجر دنیا و آخرت به آنها عنایت کن.

پروردگارا! شهدای عزیز ما را با شهدای صدر اسلام و پیغمبر محشور کن.

پروردگارا! قلب مقدّس ولیّ‌عصر ارواحنافداه را از همه‌ی این جمع و از همه خانواده‌های عزیز ایثارگرانِ ما راضی و خشنود کن.

پروردگارا! روزبه‌روز این اتّحاد و یگانگی و وحدت کلمه را در میان ملت ما قویتر کن.

پروردگارا! لذّت پیروزی بر دشمنان جهانی را به این ملت بزرگوار بچشان.

پروردگارا! روح مقدّس امام را از ما شاد کن و ما را قدردان روح شهادت قرار بده.

والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته

۱) قَوْمٌ اِذا نُودُوا لِدَفْعِ مُلِمّةٍ

وَ اْلخَیْلُ بَیْنَ مُدَعِّسٍ و مُکَرْدَسِ

لَبِسُوا القلوبَ عَلی الدُّروع کَانّهم

یَتَهافَتُونَ عَلی ذَهابِ الْاَنفُسِ

۲) آل عمران: ۱۷۲