سه شنبه 12 شهریور، قاریان قرآن کریم، اولین مهمانهای آقا در ماه مبارک هستند در اولین روز این ماه.
کسانی که کارت مخصوص دارند به راحتی وارد میشوند. عدهای هم بیرون گیتهای بازرسی بدون در دست داشتن کارت نشستهاند، به امید راهی برای ورود به حسینیه و دیدن آقا از نزدیک. چهرهی بعضیشان نشان میدهد کلافه شدهاند!
داخل حسینیه، قسمتی را جدا کردهاند. از سر و صدای آن طرف دیورهای قابل حمل، معلوم است سفرهی افطار میچینند. این طرف دیوار، قسمتی که برای استقرار مهمانان در نظر گرفته شده، تقریباً پر است.
رهبر ساعت 16 و 35 دقیقه وارد میشود. همه به احترام میایستند. آقا سرتاسر مجلس را با نگاه دنبال میکنند و ایستاده به علامت "سلام" و "جواب سلام" سر تکان میدهند، مینشینند و حاضران هم آرام میگیرند.
اطراف رهبر دور تا دور، قاریان مشهور و شخصیتهای برجسته نشستهاند. محافظان هم در دو طرف پردهی آبی، زیرچشمی همه را تحت نظر دارند. آقای مقدم رئیس شورای عالی قرآن با گرفتن اجازه از رهبر معظم انقلاب مجلس را شروع میکند.
لحظاتی بعد اولین قاری خودش را معرفی میکند: «حسین فردی هستم از استان تهران» و با پرده بالایی شروع میکند: أعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم...
قاری تلاش میکند تا نشان دهد، جوّ مجلس او را نگرفته، ولی شروع محتاطانهاش چیز دیگری میگوید. به تدریج که اعتماد به نفسش را پیدا میکند، تلاوت هوشمندانهای از خود ارائه میدهد؛ از ادا و اصول قاریان مصری در بازی با میکروفون هم استفاده میکند و با نزدیک و دور کردن سر به میکروفون، صدایش را تنظیم میکند.
هنگام خواندن نیمنگاهی هم به عکسالعمل آقا دارد. رهبر انقلاب آرام به قرآن گوش میدهند و انگار علاقهای ندارند با تشویقهای مجلس همراه شوند. حتی زمانی که تلاوت حسین فردی در نغمه رست به اوج میرسد و مجلس به شور میآید، ایشان همچنان آرام به تلاوت گوش میکنند. تنها در اوج سهگاه، زمانی که آیه 102 تلاوت میشود، آقا سری به علامت تأیید تکان میدهند
و قاری جرأت پیدا میکند تا دوباره به رست بازگردد و آن را هم تا اوج بخواند.
پس از جمله تصدیق صدق الله العلی العظیم، شخصی که احتمالاً از برگزارکنندگان مجلس است در گوش حسین فردی چیزی میگوید؛ لحظهای بعد، فردی آرام به سمت رهبر میرود، مؤدبانه مینشیند و دست آقا را میبوسد؛ گفتگوی کوتاهی رد و بدل میشود و سوژهی مناسبی شکل میگیرد برای عکاسهای حاضر در مجلس. انگار در گوش فردی گفته بودند جوری حرکت کند که زاویهی دید عکاسان را نبندد!
بعد از تلاوت قوی «حسین فردی» تلاوت «مجید فقیه» از اصفهان چندان جلوه نکرد. تأثیرپذیری از استاد احمد شبیب و شحات انور در تلاوت این قاری نوجوان هویدا بود. حتی زمانی که قاری اصفهانی تلاش کرد با ترکیب دو نغمه چهارگاه و صبا مهارت خود را نشان دهد، مجلس به شور اولیه بازنگشت، گرچه معلوم بود این قاری با سبکها و دستگاهها آشنا است.
در میانهی این تلاوت یکی از مسؤولان جلسه، استاد کریم منصوری را وسط مجلس پیدا کرد و او را به صف جلویی آورد و کنار استاد پورزرگری نشاند!
«فقیه» هم بعد از تلاوت نزد آقا رفت، نشست و گفتگویی صمیمانه، کوتاه و دونفره!
کسانی که کارت مخصوص دارند به راحتی وارد میشوند. عدهای هم بیرون گیتهای بازرسی بدون در دست داشتن کارت نشستهاند، به امید راهی برای ورود به حسینیه و دیدن آقا از نزدیک. چهرهی بعضیشان نشان میدهد کلافه شدهاند!
داخل حسینیه، قسمتی را جدا کردهاند. از سر و صدای آن طرف دیورهای قابل حمل، معلوم است سفرهی افطار میچینند. این طرف دیوار، قسمتی که برای استقرار مهمانان در نظر گرفته شده، تقریباً پر است.
رهبر ساعت 16 و 35 دقیقه وارد میشود. همه به احترام میایستند. آقا سرتاسر مجلس را با نگاه دنبال میکنند و ایستاده به علامت "سلام" و "جواب سلام" سر تکان میدهند، مینشینند و حاضران هم آرام میگیرند.
اطراف رهبر دور تا دور، قاریان مشهور و شخصیتهای برجسته نشستهاند. محافظان هم در دو طرف پردهی آبی، زیرچشمی همه را تحت نظر دارند. آقای مقدم رئیس شورای عالی قرآن با گرفتن اجازه از رهبر معظم انقلاب مجلس را شروع میکند.
لحظاتی بعد اولین قاری خودش را معرفی میکند: «حسین فردی هستم از استان تهران» و با پرده بالایی شروع میکند: أعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم...
قاری تلاش میکند تا نشان دهد، جوّ مجلس او را نگرفته، ولی شروع محتاطانهاش چیز دیگری میگوید. به تدریج که اعتماد به نفسش را پیدا میکند، تلاوت هوشمندانهای از خود ارائه میدهد؛ از ادا و اصول قاریان مصری در بازی با میکروفون هم استفاده میکند و با نزدیک و دور کردن سر به میکروفون، صدایش را تنظیم میکند.
هنگام خواندن نیمنگاهی هم به عکسالعمل آقا دارد. رهبر انقلاب آرام به قرآن گوش میدهند و انگار علاقهای ندارند با تشویقهای مجلس همراه شوند. حتی زمانی که تلاوت حسین فردی در نغمه رست به اوج میرسد و مجلس به شور میآید، ایشان همچنان آرام به تلاوت گوش میکنند. تنها در اوج سهگاه، زمانی که آیه 102 تلاوت میشود، آقا سری به علامت تأیید تکان میدهند
و قاری جرأت پیدا میکند تا دوباره به رست بازگردد و آن را هم تا اوج بخواند.
پس از جمله تصدیق صدق الله العلی العظیم، شخصی که احتمالاً از برگزارکنندگان مجلس است در گوش حسین فردی چیزی میگوید؛ لحظهای بعد، فردی آرام به سمت رهبر میرود، مؤدبانه مینشیند و دست آقا را میبوسد؛ گفتگوی کوتاهی رد و بدل میشود و سوژهی مناسبی شکل میگیرد برای عکاسهای حاضر در مجلس. انگار در گوش فردی گفته بودند جوری حرکت کند که زاویهی دید عکاسان را نبندد!
بعد از تلاوت قوی «حسین فردی» تلاوت «مجید فقیه» از اصفهان چندان جلوه نکرد. تأثیرپذیری از استاد احمد شبیب و شحات انور در تلاوت این قاری نوجوان هویدا بود. حتی زمانی که قاری اصفهانی تلاش کرد با ترکیب دو نغمه چهارگاه و صبا مهارت خود را نشان دهد، مجلس به شور اولیه بازنگشت، گرچه معلوم بود این قاری با سبکها و دستگاهها آشنا است.
در میانهی این تلاوت یکی از مسؤولان جلسه، استاد کریم منصوری را وسط مجلس پیدا کرد و او را به صف جلویی آورد و کنار استاد پورزرگری نشاند!
«فقیه» هم بعد از تلاوت نزد آقا رفت، نشست و گفتگویی صمیمانه، کوتاه و دونفره!
***
زمانی که «سیدمحمد جواد حسینی» قاری مشهدی، نام سوره و آیه تلاوتش را گفت و شروع کرد. تلاوت حسینی آشکارا با تلاوتهای پیشین و حتی بعدیاش تفاوت داشت. صدای قوی و پرحجم او که حتی در اوج از حجم آن کاسته نمیشد، مستمعان را به تشویق واداشت؛ خاصه که قاری مشهدی در مجلسی که هم قاریانْ حرفهای هستند و هم مستمعان، احتیاط نمیکرد و جرأت ریسک داشت! زمانی که او در چند فراز، از تکنیک «بکاءالصوت» استفاده کرد، حاضران را به وجد آورد؛ از جمله بخشی از آیه 28 سوره آل عمران در گوشهای از مقام رست.
وزیر ارشاد، هر از چندگاه از بالای عینکش نگاهی از سر تعجب و تأیید به قاری مشهدی میکرد که صدای نفسهایش پشت میکروفون، علامت مایه گذاشتن با تمام وجود برای تلاوت بود.
در جواب نغمهی سهگاه، زمانی که آیه 31 سوره آل عمران تلاوت میشد، بالاخره آقا هم سری به علامت تأیید تکان دادند، لحظهای سر از قرآن برداشتند و به قاری جوان مشهدی نگاهی مؤیدانه کردند.
بعد از تلاوت، حرکت سیدمحمد جواد حسینی به سمت آقا توأم بود با صدای فلاش دوربینهای عکاسها! در همان حال قاری بعدی هم خود را معرفی میکرد: «بسم الله الرحمن الرحیم، رمضانعلی ایزانلو هستم از شهرستان شیروان»! او سورهی مبارکه حدید را از ابتدا برای تلاوت انتخاب کرد اما کسی نمیدانست که او قرار است قرآن را به ترتیل بخواند و با شروع تلاوت، مجلس تا چند لحظه متعجب بود!
قاری شیروانی در میان تلاوت عکسالعمل آقا را هم زیر نظر داشت؛ شاید به همین دلیل در جواب چهارگاه خروج لحنی داشت. اما خیلی زود اعتماد به نفسش را به دست آورد و با خواندن آیه 16 در حجاز، زیبایی و مهارت تلاوتش را نشان داد.
وزیر ارشاد، هر از چندگاه از بالای عینکش نگاهی از سر تعجب و تأیید به قاری مشهدی میکرد که صدای نفسهایش پشت میکروفون، علامت مایه گذاشتن با تمام وجود برای تلاوت بود.
در جواب نغمهی سهگاه، زمانی که آیه 31 سوره آل عمران تلاوت میشد، بالاخره آقا هم سری به علامت تأیید تکان دادند، لحظهای سر از قرآن برداشتند و به قاری جوان مشهدی نگاهی مؤیدانه کردند.
بعد از تلاوت، حرکت سیدمحمد جواد حسینی به سمت آقا توأم بود با صدای فلاش دوربینهای عکاسها! در همان حال قاری بعدی هم خود را معرفی میکرد: «بسم الله الرحمن الرحیم، رمضانعلی ایزانلو هستم از شهرستان شیروان»! او سورهی مبارکه حدید را از ابتدا برای تلاوت انتخاب کرد اما کسی نمیدانست که او قرار است قرآن را به ترتیل بخواند و با شروع تلاوت، مجلس تا چند لحظه متعجب بود!
قاری شیروانی در میان تلاوت عکسالعمل آقا را هم زیر نظر داشت؛ شاید به همین دلیل در جواب چهارگاه خروج لحنی داشت. اما خیلی زود اعتماد به نفسش را به دست آورد و با خواندن آیه 16 در حجاز، زیبایی و مهارت تلاوتش را نشان داد.
***
عباس هاشمی قسمتی از سورهی مبارکه فرقان را انتخاب کرده بود؛ از آیه 61 که معمولاً قاریان همین بخش از سوره فرقان را میخوانند؛ ولی برخلاف تصور، او مانور خاصی روی آیه 63 که وصف عبادالرحمن است، نداد. قاری بوشهری اگرچه صدایی پرحجم و قوی نداشت، اما خوب میتوانست از پردههای صوتیاش بهره ببرد؛ در تلاوت آیه 70 این نکته مشهود بود، هرچند آنجا هم در وقف روی "حسنات" اشکال داشت!
قاری بعدی نوجوانی بود که فراموش کرد نام خود و آیات مورد نظرش را اعلام کند اما بلافاصله بعد از اولین نفس قرائتش، آقا آیات را پیدا کردند؛ آیه 77 سوره اسرا. قاری نوجوان که تلاوتش رنگ تلاوت عبدالباسط داشت، آشکارا در ارائه تحریرها مشکل داشت. شاید در آستانه سن بلوغ، دورگه بودن صدایش باعث این شده بود. او آیه 81 را در قرار حجاز خواند و البته صدای ناآمادهاش گرفت اما آیه بعدی را در جواب حجاز خواند تا نشان دهد که محدود به سبک استاد عبدالباسط نیست و نسبت به سنش، نفس خوبی هم دارد.
پس از تلاوت وقتی نزد آقا رفت، آنقدر هول کرده بود که فراموش کرد در محضر ایشان بنشیند و همانجور ایستاده به چند جمله آقا گوش داد و صداهای بلند شده از اطراف مجلس را هم نشنید که «بشین، بشین!»
روزهی روز اول ماه مبارک، انگار عدهای را تحت فشار گذاشته و خستهشان کرده بود. زمانی که گروه همخوانی شورای عالی قرآن، تلاوت آیاتی از سوره فرقان را شروع کردند، صداها از نفس اول همخوانی، با هم کوک نبود اما به زودی چند صدای متفاوت با هم جفت و جور شد.
وقتی گروه همخوانی پس از تلاوت، دست جمعی نزد آقا رفتند تا رهنمودی بگیرند، قاری بعدی پشت میکروفون نشسته بود؛ تنها مهمان خارجی این مجلس که لباس رسمی قاریان مصری را به تن داشت؛ محمود، پسر استاد مرحوم شحات محمد انور!
همه منتظرند ببینند قاری جوان مصری در حضور رهبر شیعیان و برجستهترین قراء ایرانی در عرصهی تلاوت، چه حرفی برای گفتن دارد. آیا توان آن را دارد که در چنین مجلس وزینی، قرائتی حرفهای از خود ارائه دهد و نام پرآوازه پدر را زنده نگه دارد؟
او از حفظ شروع به تلاوت آیاتی کرد که هوشمندانه انتخاب کرده بود؛ سورهی دهر و سورهی کوثر در مجمع محبان اهل بیت(ع)! از نفس اول معلوم بود که کمی هول کرده و جوّ مجلس او را گرفته است؛ چیزی که در پایان نفس دوم تلاوت خودش را بیشتر نشان داد.
گرچه صدای محمود شحات به اندازه برادر بزرگترش، رنگ صدای پدر را نداشت، اما لحن آرام و نغمهآرایی تلاوت، همه را بیاختیار به یاد تلاوتهای مرحوم شحات محمد انور میانداخت. تشویقها کمکم اعتماد به نقس بیشتری به قاری مصری داد. او گهگاهی هم نگاهی به صدر مجلس میکرد تا عکسالعمل آقا را در باب زیبایی تلاوتش ببیند.
جواب رست در تلاوت آیه 8 و 9 محتاطانه و زیبا بود اما پس از رست به خلاف سبک پدر که معمولاً چهارگاه میخواند، وارد نغمه سهگاه شد. معلوم بود که برخی تحریرها را از پدر به ارث برده.
رعایت احتیاط در جواب سهگاه در تلاوت آیه 12 و 13 سوره دهر مشهود بود. قاری دوباره به آیه دوازدهم بازگشت و با ترکیب نهاوند و چهارگاه، مهارت لحنی خود را در قرائت آیهای کوتاه به نمایش گذاشت.
دو نغمه دقیقاً مبتنی بر کلمات آیه، ترکیب شده بودند. او آیات بعد را در نهاوند به زیبایی خواند و آیات 15 و 16 را در ترکیبی از نغمات، چنان تلاوت کرد که مجلس را به اوج شور برساند و به قاریان ایرانی بگوید که هنوز مصریها در تلاوت حرفهای منحصر بهفردی برای گفتن دارند!
نغمه نهاوند با شکوهی که در ورود به سوره کوثر قرائت شد، همه را به یاد تلاوت مشهور استاد شحات انور از سوره طه انداخت، که گوشههای بسیار زیبایی از این نغمه را برای اولین بار برای ایرانیان به نمایش گذاشته بود.
پایان تلاوت البته به خوبی شروع آن نبود. اما بیان جمله تصدیق در نهاوند به نوبه خود جالب بود. محمود شحات هم بعد از قرائت، نزد آقا رفت اما ایستاده با ایشان سخن میگفت. این صحنه برای حاضران در مجلس، سنگین و آزار دهنده بود و نوعی بیاحترامی تلقی میشد، ولی کسی نمیتوانست کاری بکند! آقا هم آرام و بامحبت با انور سخن میگفتند.
مترجم سریع خود را به آندو رساند و البته نشست! گرچه به نظر میرسید نقش چندانی در ترجمه میان آقا و شحات انور، ندارد!
در همان لحظات گروه ثقلین اهواز پشت میکروفون نشسته بودند. رهبر گروه را همه میشناختند؛ آقای دغاغله. او قبل از آنکه در مورد اجرای گروه حرفی بزند، به زبان عربی فصیح از قاری مصری تمجید و تشکر کرد و یاد پدرش را گرامی داشت تا حق مهماننوازی را تمام کند!
در میانهی تواشیح که در مدح پیامبر اکرم(ص) بود، قاری مصری که حس غرور و پیروزی در چهرهاش دیده میشد، همراه مترجمش مجلس را ترک کرد!
از تواشیح گروه ثقلین عدهای که به زبان عربی مسلط بودند لذت میبردند و بقیه تلاش میکردند از لابهلای کلمات، چیزی بفهمند! متن تواشیح را هم به آقا داده بودند و ایشان با دقت به آن توجه داشتند. اعضای گروه پس از اجرای ده دقیقهای نزد آقا رفتند و چند لحظهای نشستند. آقای دغاغله با زرنگی پسر کوچکش را هم برای دستبوسی برده بود. هرچه وجد و شادمانی از این دیدار در چهرهی گروه تواشیح هویدا بود، چهرهی دو محافظی که خود را به رهبر رسانده و مراقب روبوسی و نشست و برخواستها بودند، کاملاً مشوش و نگران نشان میداد.
قاری بعدی محمد مشمول بود از مشهد مقدس، که آیاتی از سوره آل عمران را قرائت کرد. قاری نوجوان در بسمالله تلاوت صدایش گرفت. ولی خیل زود صدایش را صاف کرد و شروع خوبی داشت. قطعهی ترکیبی این قاری در آیه 35 چندان جلوه نکرد و این جهد بلیغ در ترکیب نغمات که همچنان ادامه مییافت، بیشتر به آشفتگی لحنی شبیه بود تا ترکیب حرفهای چند نغمه!
اجرای بعدی تلاوت نبود. این را وقتی فهمیدیم که مبتهل معروف اهوازی پشت میکروفون قرار گرفت. «سیدکریم موسوی» که سلامش عربی و معرفیاش فارسی بود!
متن ابتهال دعا و مناجات بود. حالات صدا، ابتهالات استاد طه الفشنی را به خاطر میآورد. اجرای ابتهال، زیبا، قوی و منسجم بود و نکتهی جالب در آن، اشاره به ایران عزیز و دعا برای محفوظ ماندن آن از شر کفار و دشمنان بود در متن عربی!
پس از آن حمیدرضا رحمانی از تهران، آیاتی از سوره مبارکه هود را تلاوت کرد. صدای نپخته، قاری را در ارائه تحریرها یاری نمیکرد اما این تلاوت 9 دقیقه به طول انجامید!
قاری بعدی نوجوانی بود که فراموش کرد نام خود و آیات مورد نظرش را اعلام کند اما بلافاصله بعد از اولین نفس قرائتش، آقا آیات را پیدا کردند؛ آیه 77 سوره اسرا. قاری نوجوان که تلاوتش رنگ تلاوت عبدالباسط داشت، آشکارا در ارائه تحریرها مشکل داشت. شاید در آستانه سن بلوغ، دورگه بودن صدایش باعث این شده بود. او آیه 81 را در قرار حجاز خواند و البته صدای ناآمادهاش گرفت اما آیه بعدی را در جواب حجاز خواند تا نشان دهد که محدود به سبک استاد عبدالباسط نیست و نسبت به سنش، نفس خوبی هم دارد.
پس از تلاوت وقتی نزد آقا رفت، آنقدر هول کرده بود که فراموش کرد در محضر ایشان بنشیند و همانجور ایستاده به چند جمله آقا گوش داد و صداهای بلند شده از اطراف مجلس را هم نشنید که «بشین، بشین!»
روزهی روز اول ماه مبارک، انگار عدهای را تحت فشار گذاشته و خستهشان کرده بود. زمانی که گروه همخوانی شورای عالی قرآن، تلاوت آیاتی از سوره فرقان را شروع کردند، صداها از نفس اول همخوانی، با هم کوک نبود اما به زودی چند صدای متفاوت با هم جفت و جور شد.
وقتی گروه همخوانی پس از تلاوت، دست جمعی نزد آقا رفتند تا رهنمودی بگیرند، قاری بعدی پشت میکروفون نشسته بود؛ تنها مهمان خارجی این مجلس که لباس رسمی قاریان مصری را به تن داشت؛ محمود، پسر استاد مرحوم شحات محمد انور!
همه منتظرند ببینند قاری جوان مصری در حضور رهبر شیعیان و برجستهترین قراء ایرانی در عرصهی تلاوت، چه حرفی برای گفتن دارد. آیا توان آن را دارد که در چنین مجلس وزینی، قرائتی حرفهای از خود ارائه دهد و نام پرآوازه پدر را زنده نگه دارد؟
او از حفظ شروع به تلاوت آیاتی کرد که هوشمندانه انتخاب کرده بود؛ سورهی دهر و سورهی کوثر در مجمع محبان اهل بیت(ع)! از نفس اول معلوم بود که کمی هول کرده و جوّ مجلس او را گرفته است؛ چیزی که در پایان نفس دوم تلاوت خودش را بیشتر نشان داد.
گرچه صدای محمود شحات به اندازه برادر بزرگترش، رنگ صدای پدر را نداشت، اما لحن آرام و نغمهآرایی تلاوت، همه را بیاختیار به یاد تلاوتهای مرحوم شحات محمد انور میانداخت. تشویقها کمکم اعتماد به نقس بیشتری به قاری مصری داد. او گهگاهی هم نگاهی به صدر مجلس میکرد تا عکسالعمل آقا را در باب زیبایی تلاوتش ببیند.
جواب رست در تلاوت آیه 8 و 9 محتاطانه و زیبا بود اما پس از رست به خلاف سبک پدر که معمولاً چهارگاه میخواند، وارد نغمه سهگاه شد. معلوم بود که برخی تحریرها را از پدر به ارث برده.
رعایت احتیاط در جواب سهگاه در تلاوت آیه 12 و 13 سوره دهر مشهود بود. قاری دوباره به آیه دوازدهم بازگشت و با ترکیب نهاوند و چهارگاه، مهارت لحنی خود را در قرائت آیهای کوتاه به نمایش گذاشت.
دو نغمه دقیقاً مبتنی بر کلمات آیه، ترکیب شده بودند. او آیات بعد را در نهاوند به زیبایی خواند و آیات 15 و 16 را در ترکیبی از نغمات، چنان تلاوت کرد که مجلس را به اوج شور برساند و به قاریان ایرانی بگوید که هنوز مصریها در تلاوت حرفهای منحصر بهفردی برای گفتن دارند!
نغمه نهاوند با شکوهی که در ورود به سوره کوثر قرائت شد، همه را به یاد تلاوت مشهور استاد شحات انور از سوره طه انداخت، که گوشههای بسیار زیبایی از این نغمه را برای اولین بار برای ایرانیان به نمایش گذاشته بود.
پایان تلاوت البته به خوبی شروع آن نبود. اما بیان جمله تصدیق در نهاوند به نوبه خود جالب بود. محمود شحات هم بعد از قرائت، نزد آقا رفت اما ایستاده با ایشان سخن میگفت. این صحنه برای حاضران در مجلس، سنگین و آزار دهنده بود و نوعی بیاحترامی تلقی میشد، ولی کسی نمیتوانست کاری بکند! آقا هم آرام و بامحبت با انور سخن میگفتند.
مترجم سریع خود را به آندو رساند و البته نشست! گرچه به نظر میرسید نقش چندانی در ترجمه میان آقا و شحات انور، ندارد!
در همان لحظات گروه ثقلین اهواز پشت میکروفون نشسته بودند. رهبر گروه را همه میشناختند؛ آقای دغاغله. او قبل از آنکه در مورد اجرای گروه حرفی بزند، به زبان عربی فصیح از قاری مصری تمجید و تشکر کرد و یاد پدرش را گرامی داشت تا حق مهماننوازی را تمام کند!
در میانهی تواشیح که در مدح پیامبر اکرم(ص) بود، قاری مصری که حس غرور و پیروزی در چهرهاش دیده میشد، همراه مترجمش مجلس را ترک کرد!
از تواشیح گروه ثقلین عدهای که به زبان عربی مسلط بودند لذت میبردند و بقیه تلاش میکردند از لابهلای کلمات، چیزی بفهمند! متن تواشیح را هم به آقا داده بودند و ایشان با دقت به آن توجه داشتند. اعضای گروه پس از اجرای ده دقیقهای نزد آقا رفتند و چند لحظهای نشستند. آقای دغاغله با زرنگی پسر کوچکش را هم برای دستبوسی برده بود. هرچه وجد و شادمانی از این دیدار در چهرهی گروه تواشیح هویدا بود، چهرهی دو محافظی که خود را به رهبر رسانده و مراقب روبوسی و نشست و برخواستها بودند، کاملاً مشوش و نگران نشان میداد.
قاری بعدی محمد مشمول بود از مشهد مقدس، که آیاتی از سوره آل عمران را قرائت کرد. قاری نوجوان در بسمالله تلاوت صدایش گرفت. ولی خیل زود صدایش را صاف کرد و شروع خوبی داشت. قطعهی ترکیبی این قاری در آیه 35 چندان جلوه نکرد و این جهد بلیغ در ترکیب نغمات که همچنان ادامه مییافت، بیشتر به آشفتگی لحنی شبیه بود تا ترکیب حرفهای چند نغمه!
اجرای بعدی تلاوت نبود. این را وقتی فهمیدیم که مبتهل معروف اهوازی پشت میکروفون قرار گرفت. «سیدکریم موسوی» که سلامش عربی و معرفیاش فارسی بود!
متن ابتهال دعا و مناجات بود. حالات صدا، ابتهالات استاد طه الفشنی را به خاطر میآورد. اجرای ابتهال، زیبا، قوی و منسجم بود و نکتهی جالب در آن، اشاره به ایران عزیز و دعا برای محفوظ ماندن آن از شر کفار و دشمنان بود در متن عربی!
پس از آن حمیدرضا رحمانی از تهران، آیاتی از سوره مبارکه هود را تلاوت کرد. صدای نپخته، قاری را در ارائه تحریرها یاری نمیکرد اما این تلاوت 9 دقیقه به طول انجامید!
***
میکروفونی که به دست تکخوان گروه مدیحهسرایی "فدکالزهرا" داده بودند، تنظیم نبود و گروه را خوب یاری نکرد.
پس از همخوانی عربی و تلاوت آیهای از سوره دهر در مدح اهل بیت(ع)، شعری فارسی در مدح حضرت زهرا(س) در دستگاه آواز ایرانی همخوانی شد که در نوع خود جالب و بدیع بود. البته همخوانی با مدح عربی به پایان رسید.
اجرای بعد، ابتهال و تسبیحاتی بود که آقای پورزرگری قرائت کرد. او با بمترین پرده صوتی شروع کرد. معلوم بود او هم مثل مجلس خسته است، اما نهایت تلاش خود را کرد و اجرای خوبی هم داشت.
سعید طوسی آخرین قاری محفل بود که آیات پایانی سوره بقره را تلاوت کرد؛ هرچند قرائتی درخور نام و نشانش نداشت و در هنرنمایی در سوره نصر هم چندان موفق نبود.
مناجاتخوانی آقای موسوی قهار آخرین برنامهای بود که اجرا شد. 7 دقیقه شنیدن بخشهایی از مناجات ابوحمزه ثمالی در لحظات افطار با صدای آشنای او، همه را به حال و هوای سحرهای ماه مبارک برد.
نوبت سخنرانی رهبر انقلاب شد اما فرصت زیادی تا اذان مغرب نمانده بود. برخلاف جلسات سالهای قبل که رهبر انقلاب، نکات تخصصی و دقیقی بیان میکردند، نکات کوتاه ایشان، جلوهی دیگری داشت.
ایشان از برگزاری جلسه، تلاوتها و دیگر برنامهها ابراز رضایت کردند اما نکته اصلی صحبتشان این بود: «یاد بگیریم که جلساتی داشته باشیم فقط برای شنیدن کلام الله!»
استدلال آقا بر این نکته هم جالب بود: تقسیمبندی کلام به اصل و فرع.
توجه به ترجمه در حین شنیدن تلاوت، نکته دیگر مورد اشاره ایشان بود. تأکید آقا این بود که «مستقیماً از خود خدا بشنوید!»
کلام آقا تازه گرم شده بود، که صدای اذان از دور گوش حاضران را نواخت و ایشان فقط یک جمله گفتند: «صدای اذان بلند شد، والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته»
بعد به سرعت سمت سجاده رفت تا نماز را شروع کند. ازدحام برای دیدن آقا از نزدیک، مرتب شدن صفهای نماز را به تأخیر انداخت اما با رکوع اول، همهمهها آرام گرفت و نماز به سرعت خوانده شد.
بعد از نماز، جمعیت دو پاره شد. عدهای مستقیم به سمت آقا رفتند و عدهای هم سراغ سفرهها تا در سفره، جای بهتری نزدیک رهبر انقلاب داشته باشند!
پس از همخوانی عربی و تلاوت آیهای از سوره دهر در مدح اهل بیت(ع)، شعری فارسی در مدح حضرت زهرا(س) در دستگاه آواز ایرانی همخوانی شد که در نوع خود جالب و بدیع بود. البته همخوانی با مدح عربی به پایان رسید.
اجرای بعد، ابتهال و تسبیحاتی بود که آقای پورزرگری قرائت کرد. او با بمترین پرده صوتی شروع کرد. معلوم بود او هم مثل مجلس خسته است، اما نهایت تلاش خود را کرد و اجرای خوبی هم داشت.
سعید طوسی آخرین قاری محفل بود که آیات پایانی سوره بقره را تلاوت کرد؛ هرچند قرائتی درخور نام و نشانش نداشت و در هنرنمایی در سوره نصر هم چندان موفق نبود.
مناجاتخوانی آقای موسوی قهار آخرین برنامهای بود که اجرا شد. 7 دقیقه شنیدن بخشهایی از مناجات ابوحمزه ثمالی در لحظات افطار با صدای آشنای او، همه را به حال و هوای سحرهای ماه مبارک برد.
نوبت سخنرانی رهبر انقلاب شد اما فرصت زیادی تا اذان مغرب نمانده بود. برخلاف جلسات سالهای قبل که رهبر انقلاب، نکات تخصصی و دقیقی بیان میکردند، نکات کوتاه ایشان، جلوهی دیگری داشت.
ایشان از برگزاری جلسه، تلاوتها و دیگر برنامهها ابراز رضایت کردند اما نکته اصلی صحبتشان این بود: «یاد بگیریم که جلساتی داشته باشیم فقط برای شنیدن کلام الله!»
استدلال آقا بر این نکته هم جالب بود: تقسیمبندی کلام به اصل و فرع.
توجه به ترجمه در حین شنیدن تلاوت، نکته دیگر مورد اشاره ایشان بود. تأکید آقا این بود که «مستقیماً از خود خدا بشنوید!»
کلام آقا تازه گرم شده بود، که صدای اذان از دور گوش حاضران را نواخت و ایشان فقط یک جمله گفتند: «صدای اذان بلند شد، والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته»
بعد به سرعت سمت سجاده رفت تا نماز را شروع کند. ازدحام برای دیدن آقا از نزدیک، مرتب شدن صفهای نماز را به تأخیر انداخت اما با رکوع اول، همهمهها آرام گرفت و نماز به سرعت خوانده شد.
بعد از نماز، جمعیت دو پاره شد. عدهای مستقیم به سمت آقا رفتند و عدهای هم سراغ سفرهها تا در سفره، جای بهتری نزدیک رهبر انقلاب داشته باشند!