حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی پنجشنبه شب (۱۳۹۰/۱۰/۲۹) با حضور در منزل شهید داریوش رضایینژاد، از شهدای نخبهی صنعت هستهای کشور، از نزدیک با خانوادهی این شهید عزیز دیدار و گفتوگو کردند.
به همین مناسبت پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR گزیدهای از متن این گفتوگوی صمیمانه را منتشر میکند.
رهبر انقلاب: ما در این مصیبتها با شماها شریکیم. البتّه اجر شماها خیلی بیشتر است؛ انشاءاللّه که خداوند این اجر را برای شماها افزایش بدهد و نگه دارد. خب، این عکس شهید است؛ بله؟
همسر شهید: بله
رهبر انقلاب: چند سالش بود ایشان؟ ۳۴ سال؟
برادر شهید: ۳۵ سال حضرت آقا
رهبر انقلاب: بله، هم آقای عبّاسی،(۱) هم آقای دانشجو،(۲) ذکر خیر ایشان را و سوابق ایشان را -سوابق کاری و برجستگی علمی و مانند اینها را- همان وقتِ شهادتِ ایشان، برای ما گفتند. مرداد بود ظاهراً، بله؟
برادر شهید: بله، اول مرداد بود. بعد حتماً محضرتان گفتهاند که ایشان شانزده سالش بوده که دیپلم گرفته.
رهبر انقلاب: بله، شنیدم، بله؛ ایشان بیستساله بوده که فارغالتّحصیل شده؛
برادر شهید: بله، با رتبهی یک؛ البتّه همهی این بزرگواران در واقع خب...
رهبر انقلاب: بله، اینها همه [جزو] برجستههایند. خب این دو جور برجستگی هست: یک برجستگی، برجستگی طبیعی و ذاتی و استعدادی [است] که منتِج میشود به برجستگی علمی و مانند اینها؛ این یک نوع برجستگی است که واقعاً جای افتخار دارد که انسان به اینها افتخار کند. یک برجستگی، برجستگی معنوی است که نشانهاش همین شهادت است؛ واقعاً این حرف از بس بر زبانها جاری شده، عمق و اهمّیّتش کأنّه پنهان میماند. خدای متعال رتبهی شهادت در راه خودش را واقعاً به هر کسی نمیدهد؛ این را باید انسان با همهی وجود بفهمد و باور کند. اینها یک خصوصیّاتی دارند که خدای متعال این رتبه را به اینها عطا میکند. البتّه برای بازماندگان سخت است؛ برای پدر، مادر، همسر، فرزند، علاقهمندان، دوستان، خویشاوندان، معلوم است که سخت است؛ امّا او با این نگاه به یک مقاماتی رسیده که اگر انسان به آن مقامات توجّه بکند، [تحمّلش] آسان میشود برای انسان. واقعاً اینجوری است؛ مقامات معنوی این شهدا خیلی برجسته است.
اینها(۳) در واقع نسل سوّم انقلابند؛ یک جوان ۳۴ ساله در سال ۹۰، یعنی در وقت پیروزی انقلاب -متولّد ۵۶ است دیگر- یک سالش بوده؛ یک بچّهی یکساله [بوده]؛ اینها تربیتشدهی انقلابند.
رهبر انقلاب: دختر خانم! ...
ایشان دخترشان هستند؟
همسر شهید: بله
رهبر انقلاب: اسم شما چیه خانم؟
دختر شهید: آرمیتا
رهبر انقلاب: آرمیتا؛ بیا اینجا ببینم؛ نقّاشی مال خودت است؟
همسر شهید: میخواستند روز حادثه را برایتان بکشند؛ در صحنهی ترور بودند.
رهبر انقلاب: بوده طفلک ...
همسر شهید: حضور شما یک دلگرمی است برای ما
رهبر انقلاب: انشاءاللّه که خدای متعال برای شما مایهی دلگرمی باشد؛ در همهی زندگیتان و در آخرت؛ انشاءالله
همسر شهید: واقعیّتش این است که من ابتدای شهادت ایشان خیلی بیتاب بودم ولی الان که زمان گذشته -خدمت دوستان هم گفتم- نحوهی رفتن داریوش و اینکه در راه یک آرمان، ایده، اصل و با آگاهی، ایشان شهید شدند، به من آرامش میدهد.
رهبر انقلاب: همینطور است؛ بله
همسر شهید: هر روز به دخترم این را گوشزد میکنم که باید به بابا افتخار کنی.
رهبر انقلاب: همین است
همسر شهید: اینقدر برای او مملکتش مهم بود که واقعاً با وجودی که میدانست و تهدیدات را حس میکرد ولی تا لحظهی آخر در راه کاری که داشت انجام میداد هیچوقت هیچ خللی نبود. خانوادهشان بههیچ عنوان در جریان نبودند ایشان دارند چه کاری را انجام میدهند ولی من در جریان بودم...
رهبر انقلاب: چقدر [این نقّاشی] قشنگ است؛ این چیه باباجون؟ (۴)
دختر شهید: این، یه پری دریاییه! ...
رهبر انقلاب: این یک چشمهای است، دارد میجوشد؛(۵) مهمترین مشکل دورانهای قبل و گناه رژیمهای گذشته این بود که نهفقط کمک نمیکردند به جوشش این چشمه، بلکه رویش را کأنّه گلاندود میکردند؛ با [پیروزی] انقلاب، این چشمه باز شده و دارد میجوشد؛ نظام جمهوری اسلامی فقط باید بستر برای این معیّن کند؛ وَالّا خودش جریان پیدا میکند. هیچکس نرفته بهطور خصوص به همین آقای عبّاسی یا شهید شهریاری -که اینها برجستگان این رشتهاند- توصیه کند که شما بروید در این رشته؛ [خودشان] رفتهاند، این رشته را انتخاب کردهاند، سرآمد شدهاند، برجسته شدهاند؛ الان واقعاً اینها سرآمد هستند؛ همین شوهر شما و این آقایان و همین شهید، هرکدام در بخش خودشان -در همین بخش کار اتمی- سرآمد هستند. اینها بهخاطر این است که یک جریان طبیعی است که خدای متعال در دل این ملّت این چشمهی جوشان را گذاشته و کافی است که جلویش مانع درست نکنند؛ [اگر] بستر برایش درست کنند، این جریان پیدا میکند. این در همهی رشتهها هست؛ در بخشهای سیاسی هست، در بخشهای حقوقی هست، در اقتصاد هست، در مسائل انسانی -جامعهشناسی و مانند اینها- هست، در ادبیّات هست، در فلسفه هست. اینجوری است؛ باید این کار انجام بگیرد. حالا هرکسی در هر رشتهای اگر نیّتش را نیّت خدایی کرد، آنوقت سود مضاعف میبرد. نیّت خدایی هم که نباشد و فقط به صِرف خدمت به کشور، بدون توجّه به خدا [باشد]، آن هم اجر دارد، لکن وقتی نیّت را انسان خدایی میکند و میگوید «من برای خدا این کار را میکنم، برای اینکه اسلام را سربلند کنم، برای اینکه جامعهی اسلامی و نظام اسلامی را سربلند کنم»، این اجرش میشود چندین برابر، تأثیرش هم در بیرون میشود چندین برابر.
رهبر انقلاب: الان همین جوانهایی که در کشورهای اسلامی تحرّک پیدا کردند،(۶) یکی از مایههای دلگرمی اینها، پیشرفتهای جمهوری اسلامی است. جمهوری اسلامی این راه را باز کرده؛ این جوان میبیند که یک جوان ما سرآمد کار هستهای است و آنقدر کارش مؤثّر است که پول خرج میکنند، برنامهریزی میکنند، آدمهایشان را در خطر میاندازند برای اینکه این را ترور کنند. چون ترور کردن یک آدم، آسان که نیست؛ ما [فقط] میبینیم یک اتّفاقی افتاد در خیابان، [ولی] عقبهاش، مبالغی کار است؛ هم هزینه دارد، هم فکر کردن دارد، هم بههمریختن دستگاهها دارد؛ این است دیگر؛ یک سال، دو سال اینها برنامهریزی میکنند تا یک حادثهای اینجوری بتواند تحقّق پیدا کند. این نشاندهندهی عظمت کار [این جوانان] است؛ این [عظمت] منعکس میشود و آنها میفهمند؛ یعنی واقعاً وجود این جوان و امثال این جوان و برجستگیشان و این چیزی که پیدا کردهاند و بعد هم بالاخره شهادتشان، این میشود یک عَلم. یک عَلم که برجسته است. ...
رهبر انقلاب: این عکس کیه خانم؟ (۷)
دختر شهید: این، عکسِ خودمه!
رهبر انقلاب: [عکسِ] خودته! ماشاءالله! ماشاءالله! چه خانمی! ...
رهبر انقلاب: از اوّل انقلاب معلوم شد که مثلاً فرض کنید که مبارزین سرسخت -ولو غیرنظامی هم باشند، [مثل] روحانیّون و غیره- اینها هم آماجند، امّا دانشمندها را کسی فکر نمیکرد آماج ترور قرار بگیرند؛ شهید علیمحمّدی که شهید شد معلوم شد که این هم هست. همه فهمیدند که این هم هست؛ این هم یک راه است. پس بنابراین آن کسی که در این راه است میتوانست راهش را عوض کند برای اینکه از این خطر خودش را دور نگه دارد -الان هم همینجور است- [ولی] عکس شد. حالا این شهید احمدیروشن که شهید شده و شهدای این عِلم شدند چهار نفر، خود این انگیزه درست کرده! جوانها، دانشجوها، پیغام میدهند که میخواهند رشتهشان را تغییر بدهند و بیایند در این رشته کار کنند. ببینید! این خیلی مهم است؛ این نشاندهندهی همین است که [اینها] با انگیزه و با آگاهی وارد این میدان شدهاند؛ وَالّا این جوان میتوانست مثلاً بگوید: خب حالا که سه نفر ترور شدهاند -[چون] آقای عبّاسی هم ترور شده بود که خب نجات پیدا کرد الحمدﷲ- من خوب است راهم را عوض کنم؛ [ولی] نکردند؛ این همان نشان آگاهی است. ...
رهبر انقلاب: خب، این را شما دادی که ما بخوریم دیگه؟ (۸)
دختر شهید: اوهوم! (۹)
۱) فریدون عبّاسی دوانی (رئیس وقت سازمان انرژی اتمی)
۲) کامران دانشجو (وزیر وقت علوم، تحقیقات و فنّاوری)
۳) شهید داریوش رضایینژاد و شهید مصطفی احمدیروشن و دیگر شهدای همسن و سال ایشان
۴) خطاب به دختر شهید
۵) اشارهی رهبر انقلاب به استعداد و برجستگیهای علمی و معنوی جوانان کشورمان و امثال شهید داریوش رضایینژاد
۶) اشاره به نهضتهای شکل گرفته در برخی کشورهای عربی که از سال ۱۳۸۹ آغاز شد و منجر به سقوط برخی حاکمان و تحولات مستمر سیاسی و نظامی در این کشورها گردید.
۷) خطاب به دختر شهید که نقاشیاش را در حین صحبتهای رهبر انقلاب، به ایشان نشان میدهد. رهبر انقلاب پس از گفتوگویی کوتاه با دختر شهید، صحبتهایشان را ادامه میدهند.
۸) خطاب به دختر شهید که دقایقی پیش، چند بادامزمینی را در دستان رهبر انقلاب قرار داد؛ رهبر انقلاب پس از تشکر از دختر شهید، به سخنان خود ادامه دادند و در پایان سخنانشان، آنها را خوردند.
۹) خندهی معظمله و حضّار
به همین مناسبت پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR گزیدهای از متن این گفتوگوی صمیمانه را منتشر میکند.
رهبر انقلاب: ما در این مصیبتها با شماها شریکیم. البتّه اجر شماها خیلی بیشتر است؛ انشاءاللّه که خداوند این اجر را برای شماها افزایش بدهد و نگه دارد. خب، این عکس شهید است؛ بله؟
همسر شهید: بله
رهبر انقلاب: چند سالش بود ایشان؟ ۳۴ سال؟
برادر شهید: ۳۵ سال حضرت آقا
رهبر انقلاب: بله، هم آقای عبّاسی،(۱) هم آقای دانشجو،(۲) ذکر خیر ایشان را و سوابق ایشان را -سوابق کاری و برجستگی علمی و مانند اینها را- همان وقتِ شهادتِ ایشان، برای ما گفتند. مرداد بود ظاهراً، بله؟
برادر شهید: بله، اول مرداد بود. بعد حتماً محضرتان گفتهاند که ایشان شانزده سالش بوده که دیپلم گرفته.
رهبر انقلاب: بله، شنیدم، بله؛ ایشان بیستساله بوده که فارغالتّحصیل شده؛
برادر شهید: بله، با رتبهی یک؛ البتّه همهی این بزرگواران در واقع خب...
رهبر انقلاب: بله، اینها همه [جزو] برجستههایند. خب این دو جور برجستگی هست: یک برجستگی، برجستگی طبیعی و ذاتی و استعدادی [است] که منتِج میشود به برجستگی علمی و مانند اینها؛ این یک نوع برجستگی است که واقعاً جای افتخار دارد که انسان به اینها افتخار کند. یک برجستگی، برجستگی معنوی است که نشانهاش همین شهادت است؛ واقعاً این حرف از بس بر زبانها جاری شده، عمق و اهمّیّتش کأنّه پنهان میماند. خدای متعال رتبهی شهادت در راه خودش را واقعاً به هر کسی نمیدهد؛ این را باید انسان با همهی وجود بفهمد و باور کند. اینها یک خصوصیّاتی دارند که خدای متعال این رتبه را به اینها عطا میکند. البتّه برای بازماندگان سخت است؛ برای پدر، مادر، همسر، فرزند، علاقهمندان، دوستان، خویشاوندان، معلوم است که سخت است؛ امّا او با این نگاه به یک مقاماتی رسیده که اگر انسان به آن مقامات توجّه بکند، [تحمّلش] آسان میشود برای انسان. واقعاً اینجوری است؛ مقامات معنوی این شهدا خیلی برجسته است.
اینها(۳) در واقع نسل سوّم انقلابند؛ یک جوان ۳۴ ساله در سال ۹۰، یعنی در وقت پیروزی انقلاب -متولّد ۵۶ است دیگر- یک سالش بوده؛ یک بچّهی یکساله [بوده]؛ اینها تربیتشدهی انقلابند.
رهبر انقلاب: دختر خانم! ...
ایشان دخترشان هستند؟
همسر شهید: بله
رهبر انقلاب: اسم شما چیه خانم؟
دختر شهید: آرمیتا
رهبر انقلاب: آرمیتا؛ بیا اینجا ببینم؛ نقّاشی مال خودت است؟
همسر شهید: میخواستند روز حادثه را برایتان بکشند؛ در صحنهی ترور بودند.
رهبر انقلاب: بوده طفلک ...
همسر شهید: حضور شما یک دلگرمی است برای ما
رهبر انقلاب: انشاءاللّه که خدای متعال برای شما مایهی دلگرمی باشد؛ در همهی زندگیتان و در آخرت؛ انشاءالله
همسر شهید: واقعیّتش این است که من ابتدای شهادت ایشان خیلی بیتاب بودم ولی الان که زمان گذشته -خدمت دوستان هم گفتم- نحوهی رفتن داریوش و اینکه در راه یک آرمان، ایده، اصل و با آگاهی، ایشان شهید شدند، به من آرامش میدهد.
رهبر انقلاب: همینطور است؛ بله
همسر شهید: هر روز به دخترم این را گوشزد میکنم که باید به بابا افتخار کنی.
رهبر انقلاب: همین است
همسر شهید: اینقدر برای او مملکتش مهم بود که واقعاً با وجودی که میدانست و تهدیدات را حس میکرد ولی تا لحظهی آخر در راه کاری که داشت انجام میداد هیچوقت هیچ خللی نبود. خانوادهشان بههیچ عنوان در جریان نبودند ایشان دارند چه کاری را انجام میدهند ولی من در جریان بودم...
رهبر انقلاب: چقدر [این نقّاشی] قشنگ است؛ این چیه باباجون؟ (۴)
دختر شهید: این، یه پری دریاییه! ...
رهبر انقلاب: این یک چشمهای است، دارد میجوشد؛(۵) مهمترین مشکل دورانهای قبل و گناه رژیمهای گذشته این بود که نهفقط کمک نمیکردند به جوشش این چشمه، بلکه رویش را کأنّه گلاندود میکردند؛ با [پیروزی] انقلاب، این چشمه باز شده و دارد میجوشد؛ نظام جمهوری اسلامی فقط باید بستر برای این معیّن کند؛ وَالّا خودش جریان پیدا میکند. هیچکس نرفته بهطور خصوص به همین آقای عبّاسی یا شهید شهریاری -که اینها برجستگان این رشتهاند- توصیه کند که شما بروید در این رشته؛ [خودشان] رفتهاند، این رشته را انتخاب کردهاند، سرآمد شدهاند، برجسته شدهاند؛ الان واقعاً اینها سرآمد هستند؛ همین شوهر شما و این آقایان و همین شهید، هرکدام در بخش خودشان -در همین بخش کار اتمی- سرآمد هستند. اینها بهخاطر این است که یک جریان طبیعی است که خدای متعال در دل این ملّت این چشمهی جوشان را گذاشته و کافی است که جلویش مانع درست نکنند؛ [اگر] بستر برایش درست کنند، این جریان پیدا میکند. این در همهی رشتهها هست؛ در بخشهای سیاسی هست، در بخشهای حقوقی هست، در اقتصاد هست، در مسائل انسانی -جامعهشناسی و مانند اینها- هست، در ادبیّات هست، در فلسفه هست. اینجوری است؛ باید این کار انجام بگیرد. حالا هرکسی در هر رشتهای اگر نیّتش را نیّت خدایی کرد، آنوقت سود مضاعف میبرد. نیّت خدایی هم که نباشد و فقط به صِرف خدمت به کشور، بدون توجّه به خدا [باشد]، آن هم اجر دارد، لکن وقتی نیّت را انسان خدایی میکند و میگوید «من برای خدا این کار را میکنم، برای اینکه اسلام را سربلند کنم، برای اینکه جامعهی اسلامی و نظام اسلامی را سربلند کنم»، این اجرش میشود چندین برابر، تأثیرش هم در بیرون میشود چندین برابر.
رهبر انقلاب: الان همین جوانهایی که در کشورهای اسلامی تحرّک پیدا کردند،(۶) یکی از مایههای دلگرمی اینها، پیشرفتهای جمهوری اسلامی است. جمهوری اسلامی این راه را باز کرده؛ این جوان میبیند که یک جوان ما سرآمد کار هستهای است و آنقدر کارش مؤثّر است که پول خرج میکنند، برنامهریزی میکنند، آدمهایشان را در خطر میاندازند برای اینکه این را ترور کنند. چون ترور کردن یک آدم، آسان که نیست؛ ما [فقط] میبینیم یک اتّفاقی افتاد در خیابان، [ولی] عقبهاش، مبالغی کار است؛ هم هزینه دارد، هم فکر کردن دارد، هم بههمریختن دستگاهها دارد؛ این است دیگر؛ یک سال، دو سال اینها برنامهریزی میکنند تا یک حادثهای اینجوری بتواند تحقّق پیدا کند. این نشاندهندهی عظمت کار [این جوانان] است؛ این [عظمت] منعکس میشود و آنها میفهمند؛ یعنی واقعاً وجود این جوان و امثال این جوان و برجستگیشان و این چیزی که پیدا کردهاند و بعد هم بالاخره شهادتشان، این میشود یک عَلم. یک عَلم که برجسته است. ...
رهبر انقلاب: این عکس کیه خانم؟ (۷)
دختر شهید: این، عکسِ خودمه!
رهبر انقلاب: [عکسِ] خودته! ماشاءالله! ماشاءالله! چه خانمی! ...
رهبر انقلاب: از اوّل انقلاب معلوم شد که مثلاً فرض کنید که مبارزین سرسخت -ولو غیرنظامی هم باشند، [مثل] روحانیّون و غیره- اینها هم آماجند، امّا دانشمندها را کسی فکر نمیکرد آماج ترور قرار بگیرند؛ شهید علیمحمّدی که شهید شد معلوم شد که این هم هست. همه فهمیدند که این هم هست؛ این هم یک راه است. پس بنابراین آن کسی که در این راه است میتوانست راهش را عوض کند برای اینکه از این خطر خودش را دور نگه دارد -الان هم همینجور است- [ولی] عکس شد. حالا این شهید احمدیروشن که شهید شده و شهدای این عِلم شدند چهار نفر، خود این انگیزه درست کرده! جوانها، دانشجوها، پیغام میدهند که میخواهند رشتهشان را تغییر بدهند و بیایند در این رشته کار کنند. ببینید! این خیلی مهم است؛ این نشاندهندهی همین است که [اینها] با انگیزه و با آگاهی وارد این میدان شدهاند؛ وَالّا این جوان میتوانست مثلاً بگوید: خب حالا که سه نفر ترور شدهاند -[چون] آقای عبّاسی هم ترور شده بود که خب نجات پیدا کرد الحمدﷲ- من خوب است راهم را عوض کنم؛ [ولی] نکردند؛ این همان نشان آگاهی است. ...
رهبر انقلاب: خب، این را شما دادی که ما بخوریم دیگه؟ (۸)
دختر شهید: اوهوم! (۹)
۱) فریدون عبّاسی دوانی (رئیس وقت سازمان انرژی اتمی)
۲) کامران دانشجو (وزیر وقت علوم، تحقیقات و فنّاوری)
۳) شهید داریوش رضایینژاد و شهید مصطفی احمدیروشن و دیگر شهدای همسن و سال ایشان
۴) خطاب به دختر شهید
۵) اشارهی رهبر انقلاب به استعداد و برجستگیهای علمی و معنوی جوانان کشورمان و امثال شهید داریوش رضایینژاد
۶) اشاره به نهضتهای شکل گرفته در برخی کشورهای عربی که از سال ۱۳۸۹ آغاز شد و منجر به سقوط برخی حاکمان و تحولات مستمر سیاسی و نظامی در این کشورها گردید.
۷) خطاب به دختر شهید که نقاشیاش را در حین صحبتهای رهبر انقلاب، به ایشان نشان میدهد. رهبر انقلاب پس از گفتوگویی کوتاه با دختر شهید، صحبتهایشان را ادامه میدهند.
۸) خطاب به دختر شهید که دقایقی پیش، چند بادامزمینی را در دستان رهبر انقلاب قرار داد؛ رهبر انقلاب پس از تشکر از دختر شهید، به سخنان خود ادامه دادند و در پایان سخنانشان، آنها را خوردند.
۹) خندهی معظمله و حضّار