حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی روز یکشنبه ۱۳۹۵/۷/۱۱ با حضور در منزل شهیدان رشید (پرویز) و اکبر امیدیان (از شهدای دوران دفاع مقدس)، از نزدیک با خانوادهی این دو شهید عزیز دیدار و گفتوگو کردند.
به همین مناسبت پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR گزیدهای از متن این گفتوگوی صمیمانه را منتشر میکند.
رهبر انقلاب: سلام علیکم... پدرتان کجاست؟ (۱)
برادر شهید: پدر من پنجشنبه، چهلمشان بود.
رهبر انقلاب: عجب، خدا رحمتشان کند.
رهبر انقلاب: انشاءالله حالتان خوب است؟ (۲)
مادر شهید: الحمدلله، خدا را شکر
رهبر انقلاب: خدا انشاءالله شهید شما را با پیغمبر محشور کند، خدا انشاءالله پدرش را رحمت کند، انشاءالله خداوند شما را حفظ کند، بچّههای دیگرتان را خدا انشاءالله به شما ببخشد.
مادر شهید: زنده باشید، زنده باشید
رهبر انقلاب: کِی شهید شدند فرزند شما خانم؟
مادر شهید: بچههای من یکیشان در خرمشهر سال ۶۱ شهید شد؛
رهبر انقلاب: شما دو شهید دارید؟
برادر شهید: بله
مادر شهید: یکیشان هم در فاو سال ۶۴ شهید شد.
رهبر انقلاب: آنوقت سپاهی بودند یا بسیجی بودند؟
مادر شهید: آن اوّلی دبیرستانی بود که در خرمشهر شهید بود.
برادر شهید: کمیتهای بودند.
مادر شهید: کمیتهای بود؛ بله؛ آن یکی هم که بزرگ بود، راهآهن هم بود، سپاه هم بود، همه جا بود؛ هی میرفت، میآمد. یک دفعه برای انگشتانش آمد؛ انگشتانش بریده بود؛ باز آمد. یک دفعه هم گلوله خورده بود، آن دفعه هم زنده برگشت. دو دفعه زنده برگشت، اما بار سوم دیگر برنگشت.
رهبر انقلاب: خدا انشاءالله که درجاتشان را عالی کند، انشاءالله که [این دو شهید] مایهی روشنی چشم و دل شما بشوند، هم در دنیا، هم در آخرت... بله، اینها -پدرها، مادرها- واقعاً مثل دستهی گل، این بچّهها را بزرگ میکنند و در راه خدا اینها را میدهند؛ این خیلی ارزش دارد؛ چشم پوشیدن و گذشت از فرزندان که با این زحمت اینها را انسان بزرگ میکند، این خیلی با ارزش است پیش خدای متعال. شاید هیچ حسنهای را انسان نتواند با این مقابل کند، معادل کند؛ خیلی قدر خودتان را بدانید و قدر این شهادت را هم بدانید. خب، همهی آدمها میمیرند؛ جوان میمیرد، پیر میمیرد -مردن، مخصوص پیرها که نیست، جوانها هم میمیرند- امّا مردن، جورواجور است؛ یکی تصادف میکند، یکی چاقوکشی میکند، یکی نمیدانم مریض میشود؛ اینجور مردن که در راه خدا بروند و مجاهدت کنند و به شهادت برسند، خیلی افتخار است...
رهبر انقلاب: خدا انشاءالله شماها را ببخشد به خانم. (۳)
برادر شهید: سلامت باشید
رهبر انقلاب: انشاءالله خدا اینها را برایتان نگهدارد. (۴)
مادر شهید: دعا کنید
رهبر انقلاب: انشاءالله همهشان مایهی روشنی چشم شما بشوند، هم در دنیا، هم در آخرت؛ انشاءالله...
رهبر انقلاب: همه مدیونند؛ همهی این کشور -چه آنهایی که میدانند، چه آنهایی که نمیدانند؛ چه آنهایی که میفهمند، چه آنهایی که نمیفهمند- مدیون این شهدا و مدیون شماها خانوادههای شهدایند. بعضی این را میفهمند، [امّا] بعضی نمیفهمند و ملتفت نیستند که اگر این دو جوان و امثال اینها نرفته بودند و سینه سپر نکرده بودند و جلوی دشمن را نگرفته بودند، امروز تهران چه تهرانی بود؟ امروز کشور چه کشوری بود؟ خوزستان کجا بود؟ دست کی بود؟ اینها را بعضیها ملتفت نیستند. این جوانها رفتند، ایستادگی کردند، با دست خالی، حالا ما آنوقت خب، در [جریان] کار بودیم، میدانیم، خیلی اوقات واقعاً با دست خالی، با یک سلاح انفرادی میرفتند؛ با چه مشکلاتی، با چه کارهایی... آرزوی ما این است که خداوند ما را در قیامت با بچّههای شما محشور کند، با این شهدا محشور کند.
برادر شهید: ما گوش به فرمان شما هستیم؛ شما لب باز کنید، ما آماده هستیم.
رهبر انقلاب: خدا انشاءالله حفظتان کند؛ انشاءالله موفّق باشید؛ همین که ما اینجور جوانها و اینجور روحیّهها را داریم، این خیلی با ارزش است. من اینکه چند روز پیش از این خطاب به یک مشت جوانهایی که بودند گفتم،(۵) واقعیّت است؛ گفتم «جوانها ثروتند»، شماها ثروت این کشورید. جوان و باهمّت و باروحیّه و مؤمن؛ این خیلی با ارزش است، این خیلی ثروت است برای کشور.
۱) احوالپرسی با برادران شهیدان پرویز (رشید) و اکبر امیدیان
۲) احوالپرسی با مادر شهیدان
۳) خطاب به برادران شهیدان
۴) خطاب به مادر شهیدان
۵) بیانات در مراسم دانشآموختگی دانشجویان دانشگاههای افسری ارتش ۱۳۹۵/۷/۷
به همین مناسبت پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR گزیدهای از متن این گفتوگوی صمیمانه را منتشر میکند.
رهبر انقلاب: سلام علیکم... پدرتان کجاست؟ (۱)
برادر شهید: پدر من پنجشنبه، چهلمشان بود.
رهبر انقلاب: عجب، خدا رحمتشان کند.
رهبر انقلاب: انشاءالله حالتان خوب است؟ (۲)
مادر شهید: الحمدلله، خدا را شکر
رهبر انقلاب: خدا انشاءالله شهید شما را با پیغمبر محشور کند، خدا انشاءالله پدرش را رحمت کند، انشاءالله خداوند شما را حفظ کند، بچّههای دیگرتان را خدا انشاءالله به شما ببخشد.
مادر شهید: زنده باشید، زنده باشید
رهبر انقلاب: کِی شهید شدند فرزند شما خانم؟
مادر شهید: بچههای من یکیشان در خرمشهر سال ۶۱ شهید شد؛
رهبر انقلاب: شما دو شهید دارید؟
برادر شهید: بله
مادر شهید: یکیشان هم در فاو سال ۶۴ شهید شد.
رهبر انقلاب: آنوقت سپاهی بودند یا بسیجی بودند؟
مادر شهید: آن اوّلی دبیرستانی بود که در خرمشهر شهید بود.
برادر شهید: کمیتهای بودند.
مادر شهید: کمیتهای بود؛ بله؛ آن یکی هم که بزرگ بود، راهآهن هم بود، سپاه هم بود، همه جا بود؛ هی میرفت، میآمد. یک دفعه برای انگشتانش آمد؛ انگشتانش بریده بود؛ باز آمد. یک دفعه هم گلوله خورده بود، آن دفعه هم زنده برگشت. دو دفعه زنده برگشت، اما بار سوم دیگر برنگشت.
رهبر انقلاب: خدا انشاءالله که درجاتشان را عالی کند، انشاءالله که [این دو شهید] مایهی روشنی چشم و دل شما بشوند، هم در دنیا، هم در آخرت... بله، اینها -پدرها، مادرها- واقعاً مثل دستهی گل، این بچّهها را بزرگ میکنند و در راه خدا اینها را میدهند؛ این خیلی ارزش دارد؛ چشم پوشیدن و گذشت از فرزندان که با این زحمت اینها را انسان بزرگ میکند، این خیلی با ارزش است پیش خدای متعال. شاید هیچ حسنهای را انسان نتواند با این مقابل کند، معادل کند؛ خیلی قدر خودتان را بدانید و قدر این شهادت را هم بدانید. خب، همهی آدمها میمیرند؛ جوان میمیرد، پیر میمیرد -مردن، مخصوص پیرها که نیست، جوانها هم میمیرند- امّا مردن، جورواجور است؛ یکی تصادف میکند، یکی چاقوکشی میکند، یکی نمیدانم مریض میشود؛ اینجور مردن که در راه خدا بروند و مجاهدت کنند و به شهادت برسند، خیلی افتخار است...
رهبر انقلاب: خدا انشاءالله شماها را ببخشد به خانم. (۳)
برادر شهید: سلامت باشید
رهبر انقلاب: انشاءالله خدا اینها را برایتان نگهدارد. (۴)
مادر شهید: دعا کنید
رهبر انقلاب: انشاءالله همهشان مایهی روشنی چشم شما بشوند، هم در دنیا، هم در آخرت؛ انشاءالله...
رهبر انقلاب: همه مدیونند؛ همهی این کشور -چه آنهایی که میدانند، چه آنهایی که نمیدانند؛ چه آنهایی که میفهمند، چه آنهایی که نمیفهمند- مدیون این شهدا و مدیون شماها خانوادههای شهدایند. بعضی این را میفهمند، [امّا] بعضی نمیفهمند و ملتفت نیستند که اگر این دو جوان و امثال اینها نرفته بودند و سینه سپر نکرده بودند و جلوی دشمن را نگرفته بودند، امروز تهران چه تهرانی بود؟ امروز کشور چه کشوری بود؟ خوزستان کجا بود؟ دست کی بود؟ اینها را بعضیها ملتفت نیستند. این جوانها رفتند، ایستادگی کردند، با دست خالی، حالا ما آنوقت خب، در [جریان] کار بودیم، میدانیم، خیلی اوقات واقعاً با دست خالی، با یک سلاح انفرادی میرفتند؛ با چه مشکلاتی، با چه کارهایی... آرزوی ما این است که خداوند ما را در قیامت با بچّههای شما محشور کند، با این شهدا محشور کند.
برادر شهید: ما گوش به فرمان شما هستیم؛ شما لب باز کنید، ما آماده هستیم.
رهبر انقلاب: خدا انشاءالله حفظتان کند؛ انشاءالله موفّق باشید؛ همین که ما اینجور جوانها و اینجور روحیّهها را داریم، این خیلی با ارزش است. من اینکه چند روز پیش از این خطاب به یک مشت جوانهایی که بودند گفتم،(۵) واقعیّت است؛ گفتم «جوانها ثروتند»، شماها ثروت این کشورید. جوان و باهمّت و باروحیّه و مؤمن؛ این خیلی با ارزش است، این خیلی ثروت است برای کشور.
۱) احوالپرسی با برادران شهیدان پرویز (رشید) و اکبر امیدیان
۲) احوالپرسی با مادر شهیدان
۳) خطاب به برادران شهیدان
۴) خطاب به مادر شهیدان
۵) بیانات در مراسم دانشآموختگی دانشجویان دانشگاههای افسری ارتش ۱۳۹۵/۷/۷