اهمیت «استقلال فرهنگی» و چگونگی حفظ و تعمیق آن براساس بیانات رهبر انقلاب

مبارزه‌ای «واجب‌تر از واجب»

رهبر انقلاب اسلامی «اولین کار انقلاب اسلامی» را «قطع وابستگی کشور و دست‌یابی به استقلال» دانسته و مقوله‌ی استقلال را نیز دارای مراتبی می‌دانند: «استقلال هم مراتبی دارد که اوّلِ آن، استقلال سیاسی است... بالاتر از استقلال سیاسی، استقلال اقتصادی است... از این بالاتر، «استقلال فرهنگی» است.» ۲۸/۰۱/۱۳۷۵
اخیرا نیز حضرت آیت الله خامنه ای دلیل مخالفت خود با پذیرش و اجرایِ «سند ۲۰۳۰» را مغایرت آن با «استقلال کشور» اعلام کردند. به همین مناسبت پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR جهت آشنایی هرچه بیشتر مخاطبان با جایگاه مسئله‌ی استقلال و به‌خصوص «استقلال فرهنگی» و چگونگی تحکیم و تعمیق آن گزیده بیانات زیر را منتشر می‌کند.

* یکی از پایه‌های انقلاب اسلامی
استقلال یکی از پایه‌های انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی بود. شعار «استقلال» در کنار شعار «آزادی» مهم‌ترین شعارهای انقلاب بود و هست و خواهد بود... استقلال به معنای بداخلاقی کردن با همه‌ی دنیا نیست... استقلال به معنای قهر کردن با کشورها نیست، به معنای ایجاد کردن سدّی در مقابل نفوذ کشورها است که نتوانند منافع آن کشور را، منافع [ آن ]ملّت را تحت‌الشّعاع منافع خودشان قرار بدهند؛ این معنی استقلال است و این مهم‌ترین هدف برای یک کشور است. [۱]

* «هویت و منافع ملت»، تابع استقلال
استقلال، یعنی این‌که یک ملت بتواند بر سرنوشت خود مسلط باشد؛ بیگانگان دست دراز نکنند و سرنوشت او را خائنانه و مغرضانه رقم نزنند. این معنای استقلال است. اگر از ملتی استقلال او گرفته شد؛ یعنی اگر بیگانگان - که یقینا دلسوز او نیستند - بر سرنوشت او مسلط شدند، دو چیز را از دست می‌دهد: اول، عزت نفس خود را، افتخارات خود را، احساس هویت خود را؛ دوم، منافع خود را. [۲]

* دشمنان استقلال
دشمن استقلالِ یک ملّت کیست؟ قدرتهای خارجی، قدرتهای مداخله‌گر؛ آنها هستند که از حسّ استقلال در یک کشور واهمه دارند، میهراسند و سعی میکنند این حس را در ملّت، در رهروان و در رهبران و در پیشروان ملّت، تضعیف کنند، لذا دستگاه‌های تبلیغاتی اینها به کار می‌افتند برای اینکه ملّتها را از استقلال روگردان کنند؛ این‌جور تبلیغ میکنند که استقلال سیاسی کشورها یا استقلال فرهنگی و اقتصادی کشورها با پیشرفت کشورها منافات دارد... این حرف حرف کاملاً غلط و ساخته‌وپرداخته‌ی کسانی است که با استقلال کشورها مخالفند. [۳]

* عامل اقتدار حقیقی
به عنوان برنامه بلندمدّت، چیزی که به مراکز سلطه جهانی، اقتدار حقیقی و تضمین شده میبخشد، سلطه فرهنگی است. واقعاً اگر نظام سلطه جهانی بر کشوری تسلّط فرهنگی پیدا کند، خاطرش آسوده است، همان چیزی که او میخواهد، به‌طور خودکار و با اندک تلاشی انجام میگیرد. بنابراین مشکلی ندارند. مسأله، مسأله فرهنگ است... بلاشک نوآوری لازم است... باید توجّه کرد در این نوآوریها، تلقین‌پذیری از فرهنگ بیگانه - همان فرهنگی که درصدد سلطه است - نقش نداشته باشد. [۴]

* «ما میتوانیم» شعار انقلاب اسلامی
از اواسط دوران قاجار، یک فریفتگی و بیگانه‌زدگی در ما پیدا شد؛ البته عوامل طبیعی‌ای هم داشت و این عوامل روزبه‌روز شدت پیدا کرد؛ در دوران حکومت پهلوی به اوج رسید و بر اساس آنها، پایه‌های فرهنگی بسیار خطرناکی را در کشور پایه‌گذاری کردند: مثل اینکه ایرانی «نمیتواند»، ایرانی عُرضه‌ی حضور در میدانهای علم و فرهنگ را ندارد؛ و نگاه منفی نسبت به همه‌ی گذشته‌ی فرهنگی و مواریث ارزشمند تاریخی و علمی ما؛ اینها چیزهایی بود که در این کشور اتفاق افتاد... انقلاب، همه‌ی وجدانهای این مردم را تکان داد، ماها را بیدار کرد، متوجه هویت خودمان کرد، تواناییهای خودمان را به ما نشان داد و «ما میتوانیم» را شعار ما قرار داد. [۵]

* اگر «استقلال فرهنگی» نباشد...
استقلال یک ملت جز با استقلال فرهنگی تأمین نمیشود. اگر یک ملت، از لحاظ سیاسی تحت تأثیر قدرتهای بزرگ نباشد و از لحاظ اقتصادی هم به خودکفایی کامل برسد، اما فرهنگ و اخلاق و عقاید و باورهای دشمنان و بیگانگان در میان این ملت رواج داشته باشد و رشد بکند، این ملت نمیتواند ادعای استقلال کند. در دنیا، سررشته‌ی فرهنگ دست عده‌یی است که آنها چگونگی لباس و پوشش و کیفیت زندگی و نشست و برخاست و اخلاق و معرفت را برای انسانهای بیگناه و بیخبر در سرتاسر عالم رقم میزنند و تعیین سرمشق میکنند. اگر ملتی بتواند خود را از سرایت موج مسموم فرهنگىِ ساخته و پرداخته‌ی بیگانگان حفظ کند، این ملت مستقل خواهد بود؛ اما اگر نتواند و تحت تأثیر غلبه‌ی فرهنگ بیگانه قرار بگیرد، این ملت، ملتی وابسته و اسیر است. [۶]

* استقلال فرهنگی یعنی انتخابِ «سبک زندگی اسلامی ایرانی»
استقلال فرهنگی به اعتقاد بنده از همه‌ی اینها [انواع استقلال] مهم‌تر است. استقلال فرهنگی در این است که سبک زندگی را، سبک زندگی اسلامی - ایرانی انتخاب بکنیم... سبک زندگی از معماری، از زندگی شهری، از زیستِ انسانی، از پیوندهای اجتماعی تا همه‌ی مسائل گوناگون را شامل میشود. تقلید از غرب و از بیگانه در سبک زندگی، درست نقطه‌ی مقابل استقلال فرهنگی است. [۷]

* «فرهنگ خودی» باید حفظ شود
در باب فرهنگ، سیاست کلّی کشور باید عبارت باشد از حفظ و پرداخت و وابستگی شدید و کامل به فرهنگ ملی. البته جزو مهمترین ارکان فرهنگ ملی، اسلام است. ما مردم ایران مفتخریم که از ۱۳۵۰ سال قبل، فرهنگ، زبان، آداب، عادات، لباس و همه چیزمان با اسلام آمیخته شده است. شاید هیچ ملت دیگری این‌گونه با اسلام آمیخته نشد که ما شدیم. اسلام و آداب و فرهنگ اسلامی، جزو فرهنگ ملی ماست. «ملی» در این‌جا، مقابل «اسلامی» نیست؛ عین همان اسلامی است. «فرهنگ ملی» یعنی «فرهنگ خودی». فرهنگ خودی، باید حفظ شود. [۸]

* مبارزه‌ای «واجب‌تر از واجب»
[استقلال فرهنگی] بسیار سخت است و بسیار خون دل دارد. مبارزه برای استقلال فرهنگی، از همه انواع استقلالها سخت‌تر است... اگر دشمن بتواند ملت ما را به ملتی که اعتقادی به مبارزه ندارد، امیدی به پیروزی ندارد، زهدی نسبت به جلوه‌های شهوانی و مادّی ندارد، تبدیل کند، پیروز شده‌است. این‌جاست که مبارزه فرهنگی، مبارزه‌ای واجب‌تر از واجب میشود. [۹]

* «سلطه‌ دشمن» را از این ابزارها سلب کنید
امروز نظام سلطه بر روی این مسئله [ی استقلال فرهنگی] دارد کار میکند؛ همین مسئله‌ی مهندسی اطّلاعات، این ابزارهای جدیدی که وارد میدان شده است، اینها همه ابزارهایی هستند برای تسلّط بر فرهنگ یک کشور. بنده با این حرف نمیخواهم بگویم این ابزارها را از زندگی خودمان خارج کنیم؛ نه، اینها ابزارهایی هستند که میتوانند مفید واقع بشوند امّا سلطه‌ی دشمن را از این ابزارها بایستی سلب کرد. نمیتوانید شما برای اینکه مثلاً فرض بفرمایید رادیو و تلویزیون داشته باشید، رادیو تلویزیونتان را بدهید در اختیار دشمن؛ اینترنت هم همین‌جور است، فضای مجازی هم همین‌جور است، دستگاه‌های اطّلاعاتی و ابزارهای اطّلاعاتی هم همین‌جور است، اینها را نمیشود در اختیار دشمن قرار داد؛ امروز در اختیار دشمن است؛ وسیله و ابزار نفوذ فرهنگی است؛ ابزار سلطه‌ی فرهنگی دشمن است. [۱۰]

* «تکیه‌ صریح بر مبانی انقلاب» استقلال را تأمین می‌کند
آن چیزی هم که میتواند استقلال را تأمین بکند برای انقلاب اسلامی ما، تکیه‌ی صریح و شفّاف بر مبانی انقلاب است؛ اصول انقلاب، مبانی انقلاب، ارزشهای انقلاب، به‌شکل صریح و شفّاف مورد تکیه باید قرار بگیرد. همچنان‌که امام بزرگوار این‌جور بود؛ امام از اوّل شروع نهضت، همه‌ی حرف خود را صریح، بدون ابهام بیان کرد.... امام در اینکه ما با نظام سلطه مخالفیم، هیچ پرده‌پوشی نکرد. [۱۱]
 

[۱] - بیانات در دیدار فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی ارتش ۱۹/۱۱/۱۳۹۲
[۲] - بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ ۱۳۷۹/۰۷/۱۴
[۳] - بیانات در دیدار فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی ارتش ۱۹/۱۱/۱۳۹۲
[۴] - بیانات در دیدار اعضای هیأت علمی کنگره امام خمینی(ره) ۰۴/۱۱/۱۳۷۸
[۵]- بیانات در دیدار نخبگان جوان ۲۵/۰۶/۱۳۸۵
[۶] - بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم ۱۵/۰۹/۱۳۶۸
[۷] - بیانات در مراسم بیست‌ و هفتمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمه‌الله) ۱۴/۰۳/۱۳۹۵
[۸] - بیانات در مراسم تنفیذ حکم ریاست‌جمهوری ۱۲/۰۵/۱۳۷۲
[۹] - بیانات در دیدار جمعی از کارگران و معلمان ۱۵/۰۲/۱۳۷۲
[۱۰] - بیانات در مراسم بیست‌ و هفتمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمه‌الله) ۱۴/۰۳/۱۳۹۵
[۱۱] - بیانات در دیدار فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی ارتش ۱۹/۱۱/۱۳۹۲