در آستانهی ایام شهادت حضرت فاطمهی زهرا سلاماللهعلیها (۱)
بسماللهالرّحمنالرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین و الصّلوة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین و علی آله الطّیّبین الطّاهرین المعصومین
... انسان نفوذ شعر را میفهمد؛ شعر تأثیرگذار است، نافذ است. اگر شعر، خوب سروده بشود و شرایط لازم در آن وجود داشته باشد -که حالا من یک اشارهای بعداً میکنم- و خوب اجرا بشود خیلی تأثیر میگذارد، از منبر و خطابه و کتاب و این چیزها گاهی تأثیرش بیشتر است، سریعتر که قطعاً هست، تأثیرش سریعتر که هست؛ گاهی اوقات میشود که این تأثیر حتّی ماندگارتر هم هست.
خب منتها شعر را بایستی در حدّ نصاب طلب کرد یعنی هر شعری هر مضمونی هر عبارتی نمیتواند آن چیزی باشد که ما از شعر توقّع داریم. همین شعرهای بهاصطلاح مردمی که با لهجهی مردمی خوانده میشود، همینها میتواند با الفاظ بسیار زیبا باشد؛ یعنی الفاظ خیلی خوب با لهجهی مردمی خوانده بشود؛ مانعی ندارد و این را ما منع نمیکنیم؛ یعنی مرادمان از لفظ خوب، آن لفظ حتماً کتابیِ مستحکمِ آنچنانی نیست بلکه میتواند همین بهاصطلاح شعرهای لهجهی مردمی باشد، منتها با الفاظ شسته، رفته و درست و زیبا.
... در مورد محتوا مسئله خیلی فراتر از اینها است. در همین بخش مدح و مصیبت بایستی سخنان معقول و منطقی و برخاستهی از نگاه درست و سلیقهی درست بهکار برد. گاهی اوقات انسان نگاه میکند میبیند یک برداشتهای عامیانهای از قضایای کربلا و حوادث عاشورا به ذهن شاعر میآید، همانها را به زبان شعر بیان میکند درحالیکه اصلاً بهکلّی صحنهی کربلا متفاوت است با آنچه که در ذهن این آدم منعقد شده و آن را به زبان شعر درآورده [است]. آنچه را که بیان میشود درست باشد و بهاصطلاح جعلی و توهّمی نباشد؛ [یعنی] توهّماتی که ناشی از نگاه عوامانه و نگاه خیلی سطح پایین به مسائل است، [به شعر] راه نیابد؛ چه در مصیبت چه در مدح. حالا گاهی اوقات یک ذوقیّاتی وجود دارد؛ [مثلاً] تاریخ وقتی که دو نفر به هم میرسند را [اینگونه] برای ما نقل میکند: این دو نفر به هم رسیدند، همدیگر را در آغوش گرفتند؛ امّا آنچه انسان میتواند بفهمد این است که وقتی اینها میخواستند همدیگر را در آغوش بگیرند، دلهایشان تپید، رنگهایشان دگرگون شد، آغوششان را باز کردند، با شوق قدمهایشان را تند کردند، اینها در تاریخ نیست امّا شما این را میفهمید. اینها اشکال ندارد، اینها خوب است؛ یعنی آن چیزی که ذوق یک شاعر از یک حادثه میتواند بفهمد که نگاه معمولیِ آدمی که لطافت و ظرافت شعری را در ذهن خودش ندارد آن را نمیتواند بفهمد؛ اینها اشکالی ندارد، اینها خوانده بشود.
در مصیبت هم به گریه کشاندن مستمع، هدف نباشد؛ البتّه خوب است، اگر چنانچه شما شعر را خوب و مؤثّر بیان کنید، طبیعتاً اشک از مخاطب و مستمع جاری خواهد شد بلاشک؛ امّا شما نباید به این فکر باشید که به هر قیمتی، تعبیرات یا بخشهای ناسالم یا نالازم را مدام اضافه کنید [به شعر تا مخاطب اشک بریزد.] این حرف را البتّه ما به منبریها و روضهخوانها هم سفارش میکنیم که مدام زیادی [اصرار نکنند]؛ بخواهند به گریه دربیاورند مستمع را امّا نه به هر قیمتی، نه به هر زور و ضربی. پس بنابراین یک بخش، بخش مصائب اهلبیت است.
یک بخش دیگری که خیلی مهم است، متّصل کردن حوادث صدر اسلام با حوادث امروز شما است که این یک امر بسیار طبیعی است. بعضی این را نمیفهمند؛ من تعجّب میکنم چطور نمیفهمند. خب مگر نه اینکه ائمّه مبارزه کردند؛ ائمّه مبارزه میکردند دیگر؛ همهی ائمّه مبارزه میکردند؛ امیرالمؤمنین مبارزه کرده، پیغمبر اکرم قبل از او مبارزه کرده، امام حسن و امام حسین مبارزه کردند، هشت امام تا امام یازدهم همه مبارزه کردند؛ اگر مبارزه نکرده بودند که اینها را نمیکشتند. یک نفری، یک عالمی که مینشیند یک جایی درس میدهد، یک عدّهای را دور خوش جمع میکند و به اینها تعلیم دین میدهد، این را که حاکم نمیآید بکشد. چه داعی دارد که بکشد؟ به ضررش نیست که بکشد. زندگی ائمّه زندگی مبارزه است، زندگی برخورد بسیار عنیف و شدید و مؤثّر با آن دستگاه جابر و جائر است.
... خیلی خب، پس باید با کفر، با نفاق، با عناد با دین، مبارزه کرد. این مبارزهای است که در جمهوری اسلامی آسان است، در جاهای دیگر سخت است... مبارزه فقط شمشیر کشیدن نیست؛ این شمشیرِ زبان یک شمشیر مؤثّر است. شما میبینید امروز تبلیغات در دنیا دارد حرف اوّل را میزند. ابزار تبلیغات هم که فراوان است؛ این فضای مجازی و اینها که روزبهروز دارد توسعه پیدا میکند. شما از این توان استفاده کنید.
یک بخش دیگر شعرهای دینی -یا به قول شماها شعر آیینی- بحث احکام اسلامی و معارف اسلامی است. معارف اسلامی یک اقیانوس است، یک اقیانوس؛ یک بخشیاش هم این دعاها است که حالا ایشان(۲) یک مقداری از این دعاها را در این رباعیها آورده بودند؛ خیلی هم خوب بود. این دعاهای صحیفهی سجّادیّه بحر موّاج معارف اسلامی است. شما این دعای اوّل صحیفهی سجّادیّه را که در[بارهی] توحید است نگاه کنید، دعای دوّم را که دربارهی پیغمبر است نگاه کنید، دعای سوّم را که دربارهی مؤمنین است نگاه کنید، ببینید اصلاً چه هست؛ دعای پنجم صحیفهی سجّادیّه: «اللَّهُمَّ أَغْنِنی عَنْ هِبَةِ الْوَهَّابِینَ بِهِبَتِک، وَ اکفِنی وَحْشَةَ الْقَاطِعِینَ بِصِلَتِک»(۳) اینها حرفهای خیلی مهمّی است؛ قطع قاطعین شما را وحشتزده نکند وقتی به خدا متّصلید. اینکه میگوید «وَ اکفِنی» این در واقع دارد درس میدهد به ما؛ فقط خواستن از خدا نیست، خواستن از خدا هم هست امّا فقط آن نیست. دارد به ما میگوید شما اکتفا کن به صلهی با پروردگار. بگذار همهی دنیا [ارتباطشان را] قطع کنند، به قول خودشان [تو را] منزوی کنند. به درک! انزوای آنها چه ضرری به ما میزند؟ حالا از انزوا خارج شدیم، چه خیری بردیم؟ حالا مثلاً از انزوا خارج شدیم، کجاست [آن منفعت]؟ چه فایدهای را از خروج از انزوا [بردیم]؟ اینها ببینید معارف اسلامی است. «أَغْنِنی عَنْ هِبَةِ الْوَهَّابِینَ بِهِبَتِک» هبهی تو مهم است، بخشش تو مهم است، هبهی وهّابین چه اهمّیّت دارد که به ما هبه کنند و بخشش کنند و کمک کنند؟ غرض [اینکه] اینها یک دنیایی است. این دعای مکارم الاخلاق که دعای بیستم صحیفهی سجّادیّه است همینجور. آن دعای ظاهراً سی و دوّم که دعای بعد از نماز شب است که یک دریایی است، دعای عجیبی است که بعد از نماز شب [و] تهجّد خوانده میشود. و از این قبیل دعاهایی که در صحیفهی سجّادیّه است. اینها معارف است. این معارف را بخوانید، اینها را یاد بگیرید تا بتوانید انشاءالله وظیفه را انجام بدهید...
والسّلام علیکم و رحمةالله
۱) در این دیدار که در آستانهی ایام بزرگداشت شهادت حضرت فاطمهی زهرا (علیهاالسلام) برگزار شد، پیش از بیانات رهبر انقلاب اسلامی، حجتالاسلام والمسلمین جواد محمدزمانی -مجری برنامه- مطالبی را بیان کرد و سپس تعدادی از شاعران آقا و خانم، اشعار خود را در حضور رهبر انقلاب قرائت کردند.
۲) آقای یوسف رحیمی از شعرای کشورمان، در این دیدار چندین رباعی را قرائت نمود.
۳) بخشی از دعای پنجم صحیفهی سجّادیّه: بارالها ما را به بخشش خود از بخشش دیگران بینیاز ساز و ترس گسستن دیگران را از ما با پیوستن ما به خودت کفایت فرما
بسماللهالرّحمنالرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین و الصّلوة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین و علی آله الطّیّبین الطّاهرین المعصومین
... انسان نفوذ شعر را میفهمد؛ شعر تأثیرگذار است، نافذ است. اگر شعر، خوب سروده بشود و شرایط لازم در آن وجود داشته باشد -که حالا من یک اشارهای بعداً میکنم- و خوب اجرا بشود خیلی تأثیر میگذارد، از منبر و خطابه و کتاب و این چیزها گاهی تأثیرش بیشتر است، سریعتر که قطعاً هست، تأثیرش سریعتر که هست؛ گاهی اوقات میشود که این تأثیر حتّی ماندگارتر هم هست.
خب منتها شعر را بایستی در حدّ نصاب طلب کرد یعنی هر شعری هر مضمونی هر عبارتی نمیتواند آن چیزی باشد که ما از شعر توقّع داریم. همین شعرهای بهاصطلاح مردمی که با لهجهی مردمی خوانده میشود، همینها میتواند با الفاظ بسیار زیبا باشد؛ یعنی الفاظ خیلی خوب با لهجهی مردمی خوانده بشود؛ مانعی ندارد و این را ما منع نمیکنیم؛ یعنی مرادمان از لفظ خوب، آن لفظ حتماً کتابیِ مستحکمِ آنچنانی نیست بلکه میتواند همین بهاصطلاح شعرهای لهجهی مردمی باشد، منتها با الفاظ شسته، رفته و درست و زیبا.
... در مورد محتوا مسئله خیلی فراتر از اینها است. در همین بخش مدح و مصیبت بایستی سخنان معقول و منطقی و برخاستهی از نگاه درست و سلیقهی درست بهکار برد. گاهی اوقات انسان نگاه میکند میبیند یک برداشتهای عامیانهای از قضایای کربلا و حوادث عاشورا به ذهن شاعر میآید، همانها را به زبان شعر بیان میکند درحالیکه اصلاً بهکلّی صحنهی کربلا متفاوت است با آنچه که در ذهن این آدم منعقد شده و آن را به زبان شعر درآورده [است]. آنچه را که بیان میشود درست باشد و بهاصطلاح جعلی و توهّمی نباشد؛ [یعنی] توهّماتی که ناشی از نگاه عوامانه و نگاه خیلی سطح پایین به مسائل است، [به شعر] راه نیابد؛ چه در مصیبت چه در مدح. حالا گاهی اوقات یک ذوقیّاتی وجود دارد؛ [مثلاً] تاریخ وقتی که دو نفر به هم میرسند را [اینگونه] برای ما نقل میکند: این دو نفر به هم رسیدند، همدیگر را در آغوش گرفتند؛ امّا آنچه انسان میتواند بفهمد این است که وقتی اینها میخواستند همدیگر را در آغوش بگیرند، دلهایشان تپید، رنگهایشان دگرگون شد، آغوششان را باز کردند، با شوق قدمهایشان را تند کردند، اینها در تاریخ نیست امّا شما این را میفهمید. اینها اشکال ندارد، اینها خوب است؛ یعنی آن چیزی که ذوق یک شاعر از یک حادثه میتواند بفهمد که نگاه معمولیِ آدمی که لطافت و ظرافت شعری را در ذهن خودش ندارد آن را نمیتواند بفهمد؛ اینها اشکالی ندارد، اینها خوانده بشود.
در مصیبت هم به گریه کشاندن مستمع، هدف نباشد؛ البتّه خوب است، اگر چنانچه شما شعر را خوب و مؤثّر بیان کنید، طبیعتاً اشک از مخاطب و مستمع جاری خواهد شد بلاشک؛ امّا شما نباید به این فکر باشید که به هر قیمتی، تعبیرات یا بخشهای ناسالم یا نالازم را مدام اضافه کنید [به شعر تا مخاطب اشک بریزد.] این حرف را البتّه ما به منبریها و روضهخوانها هم سفارش میکنیم که مدام زیادی [اصرار نکنند]؛ بخواهند به گریه دربیاورند مستمع را امّا نه به هر قیمتی، نه به هر زور و ضربی. پس بنابراین یک بخش، بخش مصائب اهلبیت است.
یک بخش دیگری که خیلی مهم است، متّصل کردن حوادث صدر اسلام با حوادث امروز شما است که این یک امر بسیار طبیعی است. بعضی این را نمیفهمند؛ من تعجّب میکنم چطور نمیفهمند. خب مگر نه اینکه ائمّه مبارزه کردند؛ ائمّه مبارزه میکردند دیگر؛ همهی ائمّه مبارزه میکردند؛ امیرالمؤمنین مبارزه کرده، پیغمبر اکرم قبل از او مبارزه کرده، امام حسن و امام حسین مبارزه کردند، هشت امام تا امام یازدهم همه مبارزه کردند؛ اگر مبارزه نکرده بودند که اینها را نمیکشتند. یک نفری، یک عالمی که مینشیند یک جایی درس میدهد، یک عدّهای را دور خوش جمع میکند و به اینها تعلیم دین میدهد، این را که حاکم نمیآید بکشد. چه داعی دارد که بکشد؟ به ضررش نیست که بکشد. زندگی ائمّه زندگی مبارزه است، زندگی برخورد بسیار عنیف و شدید و مؤثّر با آن دستگاه جابر و جائر است.
... خیلی خب، پس باید با کفر، با نفاق، با عناد با دین، مبارزه کرد. این مبارزهای است که در جمهوری اسلامی آسان است، در جاهای دیگر سخت است... مبارزه فقط شمشیر کشیدن نیست؛ این شمشیرِ زبان یک شمشیر مؤثّر است. شما میبینید امروز تبلیغات در دنیا دارد حرف اوّل را میزند. ابزار تبلیغات هم که فراوان است؛ این فضای مجازی و اینها که روزبهروز دارد توسعه پیدا میکند. شما از این توان استفاده کنید.
یک بخش دیگر شعرهای دینی -یا به قول شماها شعر آیینی- بحث احکام اسلامی و معارف اسلامی است. معارف اسلامی یک اقیانوس است، یک اقیانوس؛ یک بخشیاش هم این دعاها است که حالا ایشان(۲) یک مقداری از این دعاها را در این رباعیها آورده بودند؛ خیلی هم خوب بود. این دعاهای صحیفهی سجّادیّه بحر موّاج معارف اسلامی است. شما این دعای اوّل صحیفهی سجّادیّه را که در[بارهی] توحید است نگاه کنید، دعای دوّم را که دربارهی پیغمبر است نگاه کنید، دعای سوّم را که دربارهی مؤمنین است نگاه کنید، ببینید اصلاً چه هست؛ دعای پنجم صحیفهی سجّادیّه: «اللَّهُمَّ أَغْنِنی عَنْ هِبَةِ الْوَهَّابِینَ بِهِبَتِک، وَ اکفِنی وَحْشَةَ الْقَاطِعِینَ بِصِلَتِک»(۳) اینها حرفهای خیلی مهمّی است؛ قطع قاطعین شما را وحشتزده نکند وقتی به خدا متّصلید. اینکه میگوید «وَ اکفِنی» این در واقع دارد درس میدهد به ما؛ فقط خواستن از خدا نیست، خواستن از خدا هم هست امّا فقط آن نیست. دارد به ما میگوید شما اکتفا کن به صلهی با پروردگار. بگذار همهی دنیا [ارتباطشان را] قطع کنند، به قول خودشان [تو را] منزوی کنند. به درک! انزوای آنها چه ضرری به ما میزند؟ حالا از انزوا خارج شدیم، چه خیری بردیم؟ حالا مثلاً از انزوا خارج شدیم، کجاست [آن منفعت]؟ چه فایدهای را از خروج از انزوا [بردیم]؟ اینها ببینید معارف اسلامی است. «أَغْنِنی عَنْ هِبَةِ الْوَهَّابِینَ بِهِبَتِک» هبهی تو مهم است، بخشش تو مهم است، هبهی وهّابین چه اهمّیّت دارد که به ما هبه کنند و بخشش کنند و کمک کنند؟ غرض [اینکه] اینها یک دنیایی است. این دعای مکارم الاخلاق که دعای بیستم صحیفهی سجّادیّه است همینجور. آن دعای ظاهراً سی و دوّم که دعای بعد از نماز شب است که یک دریایی است، دعای عجیبی است که بعد از نماز شب [و] تهجّد خوانده میشود. و از این قبیل دعاهایی که در صحیفهی سجّادیّه است. اینها معارف است. این معارف را بخوانید، اینها را یاد بگیرید تا بتوانید انشاءالله وظیفه را انجام بدهید...
والسّلام علیکم و رحمةالله
۱) در این دیدار که در آستانهی ایام بزرگداشت شهادت حضرت فاطمهی زهرا (علیهاالسلام) برگزار شد، پیش از بیانات رهبر انقلاب اسلامی، حجتالاسلام والمسلمین جواد محمدزمانی -مجری برنامه- مطالبی را بیان کرد و سپس تعدادی از شاعران آقا و خانم، اشعار خود را در حضور رهبر انقلاب قرائت کردند.
۲) آقای یوسف رحیمی از شعرای کشورمان، در این دیدار چندین رباعی را قرائت نمود.
۳) بخشی از دعای پنجم صحیفهی سجّادیّه: بارالها ما را به بخشش خود از بخشش دیگران بینیاز ساز و ترس گسستن دیگران را از ما با پیوستن ما به خودت کفایت فرما