روایتی از دیدار جمعی از بازاریان با رهبر انقلاب

آزمون جدید برای بازار

جمعی از بازاری‌های قدیمی دور هم آمدند که غالباً سابقه‌ی آشنایی‌شان برمی‌گردد به سال‌های منتهی به انقلاب. به همین جهت همدیگر را خوب می‌شناسند. اعتصاب‌ها و تعطیلی بازار برای اعتراض به رژیم شاهنشاهی و کمک به انقلابیون و پخش اعلامیه‌ها و غیره. بعدها نیز عهد انقلابی‌شان به سال‌های دفاع مقدس کشیده شد. «بازار» و «مردم» و «انقلاب» واژگانی هستند که همیشه همراه هم بوده‌اند. مردم، بازاریِ حبیب‌الله را با همین صفات می‌شناسند؛ «انقلابی‌گری»، «کار خیر»، «دستگیری از مردم»، «کمک و نصرت ولیّ»، «تعصب نسبت به خاک و مردم» و غیره.

این‌بار بهانه‌ی جمع شدن این بازاری‌های خوش‌سابقه، «اقتصاد مقاومتی» است؛ جمع شدند تا در حضور رهبر انقلاب، اعلامیه‌ی عزمشان برای تحقق اقتصاد مقاومتی را بر دست بگیرند. دیداری که به تعبیر رهبر انقلاب «یک جلسه‌ی کاری» محسوب می‌شد.

دور تا دور اتاق منتظر ورود حضرت آقا هستند. ایشان وارد می‌شوند و مهمانان، با سلام و صلوات به استقبال‌شان می‌روند. رهبری انقلاب از همان ابتدا و نفر اول شروع به احوالپرسی می‌کنند؛ گرم و صمیمی و پرمحبت. بسیاری را می‌شناسند. عمده‌ی حضار از مبارزین قدیمی و انقلابی بودند که این روزها سن و سالی از ایشان گذشته است و شاید هم از کار فاصله گرفته‌اند.

رهبری تأکید دارند که باید با تک‌تک آقایان احوالپرسی کنند. آقای بادامچیان مسئول معرفی مهمانان می‌شود. آقا توصیه می‌کنند که بعد از احوالپرسی بنشینند تا خسته نشوند. با برخی‌شان آشناترند، با برخی دیگر صمیمانه مزاح می‌کنند و با برخی دیگر که سابقه‌ی همکاری پیش از انقلاب داشتند، خاطراتی را مرور می‌کنند.

به آقای مرآتیان که می‌رسند احوال‌پرسی گرمی می‌کنند و می‌گویند: «من احوال شما را از پسرتان می‌پرسم.» صمیمانه می‌پرسند: «چرا ریش‌تان این‌قدر سفید شده است؟» آقای مرآتیان می‌گوید من از شما یک سالی بزرگ‌ترم که حضرت آقا تعجب می‌کنند و می‌گویند: «تصورم خلاف این بود.»

به حاج محمود محتشمی که می‌رسند با حرارت و محبت احوالپرسی می‌کنند. حاج محمود با اینکه سن و سالی از او گذشته، روی پا ایستاده است و با احترام و با صدای لرزان، کوتاه پاسخ می‌دهد. حضرت آقا می‌پرسند: «ببینم ما خانه‌ی شما آمدیم؟» حاج محمود پاسخ می‌دهد: بله، خاطره‌ی عجیبی بود. آقا روی‌شان را به جمع می‌کنند و می‌فرمایند: «آمدیم منزل ایشان؛ چند نفری را دعوت کرده بودند که ما صحبت کنیم و تحت تأثیرشان قرار دهیم. هنوز هم آن آقایان هستند. نمی‌دانم تأثیری گرفتند یا نه؟» که حضار از این مزاح آقا می‌خندند.

به آقای حائری‌زاده می‌رسند و از احوال ایشان می‌پرسند. آقای حائری با سرور خاصی می‌گوید: ۵۰ سال از آشنایی ما با شما می‌گذرد. حضرت آقا می‌فرمایند: «بله، از سال ۴۵». آقای حائری‌زاده می‌گوید: خیر، از سال ۴۳. حضرت آقا مختصری تأمل می‌کنند و می‌پرسند: «۴۳؟!» و جناب حائری تأیید می‌کنند. اما گویی حضرت آقا خاطره‌ای به ذهنشان می‌رسد و با قاطعیت می‌گویند: «نخیر، ۴۵ بود. آن کتاب «آینده در قلمرو اسلام» را هم آوردید و جلوی من به دیگران فروختید. به خود من هم یکی‌ش را فروختید.» کتاب آینده در قلمرو اسلام، کتابی بود که حضرت آقا پیش از انقلاب نوشته بودند و به نام حسینی در میان مردم توزیع شده بود.

به آقای رحیمی‌صفت، نماینده‌ی هیئت «انصارالحسین» می‌رسند؛ آقا این هیئت را خوب می‌شناسند. این همان هیئتی است که پیش از انقلاب با موضوع «حکومت اسلامی» در آن منبر رفته بودند. حال و احوال می‌کنند و سراغ قدیمی‌های هیئت را می‌گیرند. آقای رحیمی‌صفت می‌گوید: آقا خاطرتان هست سخنرانی پنج دقیقه‌ای در هیئت ما؟ هنوز نوارش را داریم؛ درباره‌ی نحوه‌ی غذا دادن به مردم در هیئت صحبت کردید. آقا از فعالیت‌های این‌روزهای هیئت می‌پرسند و آقای رحیمی‌صفت هم با اشتیاق توضیح می‌دهد.

به حاج مهدی غیوران می‌رسند؛ حضرت آقا با محبت و گرمی خاصی احوال حاج مهدی و خانواده را می‌پرسند و با مزاح محبت‌آمیزی می‌گویند: «آقای غیوران! چقدر کج و کوله شدید؟»

از کنار هر کدام از بازاری‌ها که عبور می‌کنند صمیمانه سلام و احوالپرسی کرده و تک‌تک مهمانان را تکریم می‌کنند.

حضرت آقا با شروع جلسه‌ی رسمی از تشکیل این دیدار اظهار خوشحالی می‌کنند و می‌فرمایند: «خیلی خوشحالم از اینکه امروز بعد از سال‌ها توانستیم جمعی از دوستان نزدیک و مخلص و امتحان‌داده در دوران‌های سخت را زیارت کنیم.»

دیگر زمان آغاز رسمی این جلسه‌ی صمیمی فرارسیده و طبق سنت دیدارهای رهبری، ابتدا مهمانان به بیان نظرات و دیدگاه‌های خود می‌پردازند. به همین جهت چند تن از فعالان باسابقه‌ی بازار، به نمایندگی از این جمع، نکات اقتصادی خود را خدمت رهبر انقلاب مطرح کردند.

ابتدا آقای لولاچیان از جمع و ترکیب مهمانان می‌گوید و توضیح می‌دهد: جمع حاضر از چهره‌های مبارز و یاران باوفای امام و حضرت‌عالی هستند. در حال حاضر اگر از مبارزین و فداکاران انقلاب سراغی گرفته شود می‌توان از همین‌ها نام برد. هم‌اکنون نیز در اطاعت از رهبری در هر قسمت و هر مکان اعم از مشاوره‌های اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی و اجرایی آماده می‌باشند و منتظر فرمان رهبری.

سخنران دوم آقای میرمحمدصادقی از تشکیلات و فعالیت‌های جمع بازاریان متعهد و انقلابی از سال ۴۱ گفت و درخصوص سهم بازار در مبارزات قبل انقلاب و حمایت از خانواده‌های شهدا و رسیدگی به محرومان و ساخت مدرسه و صندوق قرض‌الحسنه توضیحاتی بیان کرد. او در ادامه از تشکیل صندوق‌های قرض‌الحسنه و صندوق جاوید بازار و سازمان اقتصاد اسلامی و سهم این نهادها در پرداخت تسهیلات قرض‌الحسنه به افراد بی‌بضاعت گزارشی ارائه کرد.

میرمحمدصادقی در انتها از آمادگی کامل فعالان بازار برای شکل‌گیری اقتصاد مقاومتی در حوزه‌ی مشاوره و اجرا و رصد اقتصادی خبر داد.

آقای بادامچیان به‌عنوان سومین سخنران گفت که نظام در مرحله‌ی رسیدن به چهل‌سالگی، نیاز به تحولی همه‌جانبه دارد و سیاست غلط خوش‌بینی به غرب یا سیاست‌های افراطی به‌دور از واقع‌نگری غرب‌گرا و یا انزواگرا و راهبردهای غلط ولو با نیت‌های صادق، باید اصلاح شود. آقای بادامچیان همچنین به ساخت و اجرای طرح‌هایی جامع برای رونق کشاورزی و صنعتی و حل رکود تورمی و مشکلات معیشتی مستضعفین و حذف قاچاق و مواردی دیگر برای برون‌رفت از اشکالات اقتصادی موجود اشاره کرد.

سخنران بعدی، آقای عسگراولادی بود که در ابتدا به تشریح وضعیت اقتصادی کشور در سه بخش کشاورزی و صادرات کالا و خدمات و در نهایت به بحث واردات پرداخت. همچنین در بخش واردات به دو آسیب قاچاق و واردات کالای لوکس اشاره کرد. وی در ادامه به اهمیت حضور مؤثر در مجامع و کنفرانس‌های بین‌المللی و اراده برای ساخت الگوی عملی اقتصاد اسلامی و اهمیت مشورت گرفتن ارگان‌های دولتی از اقتصاددان‌های متدین و صاحب تجربه با دو هدف اقتصاد مقاومتی و توجه به هدف‌گیری چشم‌انداز بیست‌ساله اشاره کرد.

سخنران بعد آقای کریمی اصفهانی از انجمن اسلامی بازار بود. وی با انتقاد از کم‌توجهی مسئولین به موضوع استفاده از ظرفیت مردم در اقتصاد گفت که تجربه نشان داده اگر مردم وارد کارزار جهادی نشوند، نمی‌توان انتظار پیروزی داشت. وی تأکید کرد که تولید ملی وقتی به نتیجه می‌رسد که دولت شرایط را برای حضور بخش خصوصی در اقتصاد فراهم کند. آقای کریمی تحقق اقتصاد مقاومتی را نیز در توجه دقیق و اجرای کامل اصل ۴۴ قانونی اساسی عنوان کرد.

سخنران پایانی بخش اول دیدار، آقای رفیق‌دوست بود. وی اجرای اقتصاد مقاومتی را منوط به حضور بخش خصوصی و تعاونی‌ها دانست و ملاحظات ضروری اقتصاد مقاومتی را در چند محور مطرح کرد: یکم، اشکالات سیستم بانکی؛ دوم، رفع مشکلات و موانع کسب و کار؛ سوم، ضرورت انقلابی بودن همه‌ی مسئولین و اعتقاد راسخ به اقتصاد مقاومتی و حضور مردم در اقتصاد.

با پایان بخش نخست دیدار و مطرح شدن نظرات و دیدگاه‌های بازاریان مدعو، نوبت به سخنان رهبر انقلاب می‌رسد. حضرت آقا به تعبیر خودشان بحث را با مناقب بازاریان قدیم شروع می‌کنند و می‌گویند: یکی از مهم‌ترین نکات ویژه و برجسته‌ی بازار، پیشرو بودن این نهاد اجتماعی در فعالیت‌های انقلابی است.

تاریخ نیز گواه همین است؛ اهمیت بازار را باید در پیشرو بودن این نهاد شناخت. در بسیاری از فعالیت‌های اجتماعی قبل و بعد از انقلاب، همواره بازاریان راه‌ساز و پیش‌قراول بودند؛ چه در ماجرای نهضت تنباکو و چه مشروطیت و چه داستان ملی شدن نفت و در نهایت انقلاب و بعد هم ایام جنگ. بازاریان ما به جهت ارتباط مؤثر با مسجد و روحانیت، همواره نه‌تنها انقلابی بوده‌اند بلکه نقش پیشرو و تأسیسی داشته‌اند.

جلسه‌ی رهبری انقلاب با اصناف و بازاری‌های قدیمی آن هم در سال اقتصاد مقاومتی را باید از همین جهت تحلیل کرد. امروز نیز اقتصاد مقامتی در جامعه‌ی ما نیازمند همت فعالان اقتصادی است. فارغ از وظایف حاکمیتی دولت، اگر تجار و فعالان اقتصادی ما همان نقش جریان‌سازی اجتماعی را در نهضت تولید ایرانی و فروش کالای ایرانی راه بیندازند، بدون تردید گام بلندی در ساخت اقتصاد و مهم‌تر از آن فرهنگ اقتصاد مقاومتی برداشته می‌شود. دیدار رهبر انقلاب از این جهت اهمیت دوچندان داشت.

ایشان در باب اهمیت این جمع و سابقه‌ی بازاریان انقلابی می‌فرمایند: «ذکر این مناقب نه برای خاطر خوش‌آمد کسی است، بلکه برای این است که اگر این حرف‌ها گفته نشود، تاریخ ناقص خواهد بود. جمع بازاری‌های مؤمن جزو اولین کسانی بودند که این نهضت را به راه انداختند؛ امام بزرگوار نَفَس و بیان و انگیزه‌ی استثنائی‌ای داشت. ایشان مؤید «مِن عنداللّه» بود بلاشک؛ لکن امامِ بدون مأموم هیچ کار نمی‌تواند انجام بدهد.»

حضرت امام نیز همان سال‌های ابتدای انقلاب در جمع بازاریان و اصناف کشور با تأکید بر نقش بازار در نهضت‌های مردمی و اسلامی می‌فرمایند: «می‌دانید که بازار یکی از قشرهای عظیم متعهد به اسلام بوده و در هر غائله‌‌ای که برای اسلام پیش آمده است، این بازار است که پیش‌قدم است.»

اما رهبر انقلاب در این دیدار ماجرا را یک گام نیز پیش‌تر می‌برند و تأکید می‌کنند آنچه برای امام امت اهمیت دارد و می‌تواند جریان نهضت را تا انتها منصور و پیروز پیش ببرد، حضور جریان پیشرو و انقلابی است. نبودِ این جریان فعال اجتماعی، نهضت را هرچند حق، ناکام و ناتمام باقی می‌گذارد.

ایشان ضمن بررسی تاریخی از دوران ائمه (سلام‌الله‌علیهم‌اجمعین) می‌فرمایند: «امام صادق (علیه‌الصلاةوالسلام) و امام موسی‌بن‌جعفر و ائمه‌ی دیگر مقامشان هزاران برابر بالاتر از امام ما بود؛ چون همراهانی نداشتند، یارانی نداشتند، نتوانستند آن حکومت مورد نظر و آن نهضت مورد نظر را به راه بیندازند. البته کارهای فرهنگی و معرفتی و معارفی و دینی به وسیله‌ی ائمه تا آخر دنیا ادامه پیدا خواهد کرد لکن آن حرکت تشکیل حکومت اسلامی که قطعاً نظر ائمه بر این بود -و من در همین هیئت انصار که خیلی از آقایان آنجا هستید، مفصل درباره‌ی این، چهل پنجاه سال پیش صحبت کردم- آن را نتوانستند به راه بیندازند.»

سپس تأکید می‌کنند که بازاری‌های ما همیشه پیشرو در پیروی و همراهی با حضرت امام بودند و می‌فرمایند: «امام بزرگوار ما توانست؛ علت این بود که آن‌ها امامی بودند که مأمومین در راه و آماده به کار نداشتند، امام ما امامی بود که مأمومین در راه و آماده به کار و پا به رکاب و دامن به کمر‌زده داشت. اولینش بازاری‌ها بودند؛ بازاری‌های مؤمن. قبل از اینکه علمای بلاد همراه بشوند، قبل از آنی که عموم مردم بیایند، قبل از آنی که دانشگاه و دانشجویان و این‌ها بیایند، جماعت بازاری مؤمن بودند که آمدند دورِ امام، از امام شنیدند، آنچه را که امام فرموده بود، طبق امکانات خودشان آن را تحقق بخشیدند و پیش رفتند. این سابقه یک سابقه‌ی عنداللّه ثابت و مستقری است. این‌ها را ما بشر فراموش می‌کنیم یا نمی‌دانیم لکن در دستگاه الهی این چیزها فراموش نمی‌شود.»

امروز اقتصاد مقاومتی نیازمند بازاری است که با همان پشتوانه‌ی تاریخی و تجربی در دوران انقلاب و دفاع مقدس، حضوری فعال و مؤثر داشته باشد. اقتصاد مقاومتی تنها یک مسئله‌ی اقتصادی صِرف نیست. اقتصاد مقاومتی یک فرهنگ و نیازمند کار فرهنگی در حوزه‌ی اقتصاد است. اقتصادی می‌تواند مستقل و مستحکم شود که به جهت فرهنگی تبدیل به سبک زندگی شود و همه‌ی مردم در تمامی عرصه‌ها را درگیر خود سازد. از این جهت نقش بازار بسیار بااهمیت است. بازاریان متدین ما می‌توانند این‌بار با نقش‌آفرینی در عرصه‌ی تولید و فروش و تجارت کالای ایرانی، نقطه‌ی توجه مردم و اقبال به کالای وارداتی و خارجی را تغییر دهند. این مطالبه را باید یک حرکت انقلابی درنظر گرفت. یک تصمیم انقلابی و یک جهت انقلابی که نیازمند حضور همان بازاری متدین و اخلاق‌گرا و مردمی است. این گام بلند برای بازاریان و اصناف و تولید‌کننده‌ی ما یک مجاهدت و عبادت است.

رهبر انقلاب سال‌ها پیش نیز در جمع فعالان بازار و اصناف به این مضمون اشاره کرده و فرموده بودند: «ما این قشر (بازار) را یک قشر اسلامی و انقلابی میشماریم. معنای انقلابی هم همین است که در مواضع انقلاب حضور داشته باشند؛ یعنی هرجا که انقلاب از آنها متوقع است، باشند. این، در بسیاری از دوره‌های گذشته و در بخش مهمی از دوران بعد از پیروزی انقلاب، نسبت به جمع کثیری از اصناف کشور وجود داشته است.»

اما رهبر انقلاب در این دیدار، به نمونه‌های روشن‌تری از حضور اجتماعی و مردمی بازار در پیشبرد جبهه‌ی حق اشاره می‌کنند: «در گذشته در حرکت‌هایی که علمای دین به راه انداختند، بازاری‌ها در صف مقدم بودند، هم در قضیه‌ی تنباکو این‌جور بود، در قضیه‌ی تنباکو تاجر اصفهانی یا تاجر شیرازی همه‌ی سرمایه‌ی خودش را که تنباکو بود، برای اینکه به انگلیس‌ها ندهد و به فتوای میرزا عمل بکند آتش زد، یعنی همه‌ی موجودی خودش، سرمایه‌ی خودش را آتش زد برای اینکه به دستور مرجع تقلیدش عمل کرده باشد و کردند این کار را؛ بازاری‌ها مقدّم بودند. در قضیه‌ی مشروطیت همین‌جور بود، در قضیه‌ی نهضت ملی همین بود، در قضیه‌ی نهضت ملی -قضیه‌ی مصدق- اگر بازاری‌ها وارد نمی‌شدند پیشقدم نمی‌شدند، عامّه‌ی مردم نمی‌آمدند؛ بازاری‌ها هم البته به تبع حضور مرحوم آقای کاشانی بود که وارد این قضایا شدند. به‌هرحال جمع بازاریان مؤمن این افتخار را به نام خودشان ثبت کردند که جزو پیشروان و پیش‌آهنگان نهضت اسلامی هستند.»

نقش بازار را نباید تنها در اقتصاد تحلیل کرد. بازاریان قدیم ما که هنوز هم شبیه آن‌ها در میان نسل جدید با همان انگیزه و طراوت یافت می‌شوند، همواره دغدغه‌ی کار اجتماعی داشته‌اند. در بسیاری از مواقع که کشور شرایط قحطی و کمبود کالا را تجربه نموده است، این نهاد اثرگذار بوده است که آستین بالا زده و مشکل را حل کرده است. در دوران جنگ و در موارد متعدد، وقتی کشور نیازمند کالایی اساسی می‌شود، همین بازاریان متعهد و تولیدکننده‌های مجاهد ورود می‌کنند و اجازه نمی‌دهند کشور با وابستگی به خارج برای تأمین کالای اساسی دچار مشکل شود و استقلال سیاسی‌اش نیز لطمه ببیند.

سهم بازاریان قدیمی در فعالیت‌های اجتماعی و خیریه‌ها و اقدامات مردمی قابل توجه بوده است. نقش فعال در محرومیت‌زدایی و ساخت مدرسه و مسجد و بیمارستان در این مناطق و فعال شدن در حوزه‌ی وام‌های قرض‌الحسنه به مردم نیازمند و تهیه‌ی جهیزیه و غیره، مواردی است که همواره بازار در آن نقش فعال داشته است. این نقش را باید از جهت ارتباط نهاد بازار با متن مردم تحلیل کرد. اگر بازار خود را منفک از مردم می‌دید، هیچ‌گاه به این سطح از فعالیت اجتماعی ورود نمی‌کرد. دغدغه‌ی انقلاب اسلامی و پیشبرد اهداف نهضت حضرت امام (رحمه‌الله) باعث شد نه‌تنها در حوزه‌های اقتصادی بلکه در هر عرصه‌ای که نیازمند ورود منسجم و فعال و پرقدرت یک نهاد اجتماعی بوده‌ایم، شاهد ورود و حضور مؤثر بازار باشیم.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در همین دیدار با اشاره به فعالیت‌های غیر سیاسی و غیر اقتصادی بازار تأکید دارند که مبارزه‌ی بازاری‌های ما فقط سیاسی نبود و اتفاقاً در کار خیر و خدمت به مردم نیز پیشرو بودند: «در دوران مبارزه فقط این نبود که این مجموعه‌ی بازاری‌های مبارز ما صرفاً به مسائل سیاسی فکر کنند و کار سیاسی کنند، البته کارهای سیاسی برجسته و مهمی انجام می‌دادند، یعنی حضورشان در بازار، با اینکه اکثریت هم نبودند اقلیّت بودند، اما مثلاً فرض کنید که حاج اصغرآقای رخ‌صفت مثلاً تنهایی بازار فرش را می‌بست، مثلاً آن‌وقت‌ها ما خبر داشتیم، یعنی وقتی که بنا بود بازار بسته بشود این‌جوری این‌ها گاهی یکی دو تا ده تا بیشتر نبودند اما بر همه‌ی بازار تسلّط پیدا می‌کردند لکن صرفاً کار مبارزی نبود، کارهای خیر بود.»

سپس می‌فرمایند این فعالیت‌های خیریه‌ای اجر مدام و نفع مستمر دارد: «این مؤسسات خیریّه، این بیمارستان‌ها، مهم این است که این کارها را مجموعه‌ی مؤمنین و متدیّنین بازاری این‌ها را ابداع کردند، درست است بعدها جریان پیدا کرد، اما ابداع این‌ها بود، این‌ها شروع‌کننده بودند؛ یعنی یک سنّت حسنه‌ای را پایه‌گذاری کردند.»

اما کار خیر نیازمند یک جهت ایمانی و توحیدی است. کار خیری که بتواند در خدمت اهداف یک نظام الهی قرار گیرد می‌تواند ده‌ها برابر اثرگذارتر باشد. یک آسیب کارهای خیرِ این روزهای ما فاصله گرفتن از اهداف متعالی و انقلابی است. بدون شک کار خیر با اهداف انسانی و اخلاقی، نیاز مبرم کشور است و البته قیام‌کنندگان آن مأجورند اما کشور امروز نیازمند کار خیری است که با جهت حل یک مشکل مادی و فرهنگی از انقلاب اسلامی انجام شود. رهبری انقلاب در مباحث «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» که سال ۵۳ شمسی در مسجد امام حسن مشهد ارائه می‌کردند، ماجرای انفاق را متفاوت از برداشت سطحی و رایج بیان می‌کنند و ذیل توجهات ایمانی و توحیدی برای انسان موحد تصریح دارند که هر کار خیری را انفاق نمی‌گویند. انفاق وقتی است که یک خلأیی را پر کند. مشکلی حل شود و بارِ روی زمین‌مانده‌ای برداشته شود. امروز کشور به همه‌ی این کارهای خیری که صورت می‌گیرد نیازمند است اما همین نیز می‌تواند نظام اولویتی داشته باشد، همین نیز می‌تواند جهت انقلابی داشته باشد. به‌عنوان مثال تلاش و کارِ بازار در خدمت فرهنگ‌سازی برای کالای ایرانی، یک کار خیر و انفاق مستمر تحلیل شود. اما این یک ایده است. نیاز کشور به یک بازار انقلابی در همه‌ی عرصه‌ها احساس می‌شود. راه اساسی برای جهت دادن به نقش‌آفرینی‌های این نهاد اثرگذار، اسلامی و انقلابی نگه داشتن بازار است.

حضرت امام (رحمه‌الله) می‌فرمایند: «اجتماع بازار؛ یک اجتماعی است که اگر در یک مسیر اسلامی حرکت بکند -و بحمداللّه‌ حرکت می‌کند- مملکت را از آسیب نگه می‌دارد. همین بازار است که در این زمان پشتوانه‌ی کشور و دولت است.»

از همین رو رهبر انقلاب در جمع بازاریان به بیان یک اِشکال در نسل اول بازار می‌پردازند: «البته این اِشکال وارد است که آن مجموعه‌ی اولیه‌ی ما، نسل دوم خودشان را تربیت نکردند که آقایان، بعضی از آقایان اشاره کردند که وضع بازار، وضع جماعت بازاری و متدیّنین بازاری بعد از آن نسل اول به همان شکل جریان پیدا نکرد، ادامه پیدا نکرد، این یکی از اشکالات است. خب این را باید واقعاً درست کرد. علتش فقط این نیست که مدارس داخل بازار تعطیل شد؛ نه، مدارس داخل بازار نمی‌توانست به آن شکل تأمین‌کننده‌ی نیازها باشد. فرض کنید آن مدرسه‌ی کوچکِ محقّری که آن گوشه‌ی بازار بود، این نمی‌توانست جذّاب باشد برای طلبه، ناچار بایستی برطبق همه‌ی پیشرفت‌های دیگر، حوزه‌های علمیّه و مدرسه‌سازی‌های طلبگی در جاهای مختلف توسعه پیدا کند و توسعه هم پیدا کرده؛ این علّتش نیست. علت‌های دیگری دارد، جهات دیگری دارد که بایست این‌ها را بررسی کرد، شناسایی کرد. به نظر من یکی از کارهای مهم همین است که شماها بتوانید بازار را اسلامی نگه دارید، بازار را انقلابی نگه دارید، این یک پشتوانه‌ی فوق‌العاده است. و این احتیاج دارد به همین که شماها رویش فکر کنید، واقعاً کار کنید و این هست، این یکی از کمبودها و نقائص است که وجود دارد.»