بسماللهالرّحمنالرّحیم
اولاً میلاد باسعادت بانوی بزرگ و چهرهی درخشندهی همهی تاریخ بشر در میان زنان، حضرت زهرای اطهر (سلامالله علیها) را به شما خواهران عزیز و دختران عزیزم تبریک عرض میکنم. همچنین تصادف این روز بزرگ را با ولادت امام عزیز و بزرگوارمان - که این عزیز و این بزرگوار هم نقطهی عطفی است در نگاه به مبانی اسلامی در همهی زمینهها، از جمله در مقولهی مربوط به مسألهی زن و بانوان - خدمت شما عزیزان، خواهران و دختران و فرزندان خودم تبریک عرض میکنم.
امروز جلسهی خوبی بود. این جلسه از نظر من جلسهی بسیار خوب و مفید و دلنشینی بود؛ هم برای من، هم برای کسانی که بعداً از این جلسه مطلع خواهند شد و گزارش آن را خواهند دید. تقریباً دو ساعت بیانات بانوان محترم را من شنیدم. عمدهی مقصود هم همین بود؛ یعنی دو غرض از تشکیل این جلسه تعقیب میشد: یکی همین بود که از زبان برگزیدگانی از جامعهی بانوان کشور، برخی از مسائلی که به نظر آنها مهم است، علناً مطرح شود؛ بخصوص در مقولهی موضوعات مربوط به زن، و این کار انجام گرفت. همهی سخنرانهای امروز دارای ذهنیت بالا، قوی، منطقی، منظم و صاحبِنظر در موضوعی که مطرح کردند، بودند؛ این برای من بسیار مطلوب و جالب بود. من خلاصهای یا اشارهای از مطالب این خانمها اینجا یادداشت کردم که بعد انشاءالله به کار من خواهد آمد. مطالبی که مطرح شد - بخصوص بعضی از آنها - بسیار پُرمغز و قابل توجه بود. این یک غرض و مقصود.
مقصود دوم هم نگاه نمادین به این جلسه است. همانطور که بارها من اشاره کردهام، در مسألهی زن از دنیا طلبگاریم؛ ما مدعی دنیائیم. حالا مؤسسات وابسته به سازمان ملل یا غیر آنها یا فلان مجموعهی روزنامهنگار بیایند به اسم حقوق بشر، موضوع حجاب و بعضی از این قبیل چیزها را زیر سؤال بکشند و اظهار طلبگاری کنند، این واقعیت قضیه را عوض نمیکند. ما از دنیا طلبگاریم. دنیا که عرض میکنم، یعنی دنیای غرب. ما هستیم که به دنیا خطاب میکنیم و میگوئیم: شما به بشریت عموماً و به زن خصوصاً خیانت کردهاید؛ با کشاندن زن و مرد به وادی ابتلائات جنسی و برافروختن و دامن زدن به آتش زیادهرویهای جنسىِ بیقانون و بینظم در جامعه، با آوردن زن به شکل متبرج به وسط میدان. معلوم است که زن، آن بخش زیبای آفرینش بشر است. این بخش زیبا به طور طبیعی با اندکی در پرده بودن همراه است؛ این خاصیت این بخش زیبا و لطیف وجود انسانی است. این پرده را دریدن و آنچه را که باید با نظم و قانون پیگیری شود - آن نیاز غریزی انسانی، چه در زن و چه در مرد - بیقانون و بینظم در جامعه رواج دادن، بزرگترین خیانتی است که در درجهی اول به زن و در درجهی بعد به همهی بشریت - زن و مرد - انجام گرفته؛ این کار را سیاستهای غربی کردهاند. البته اولین ضرر و بزرگترین ضرر را هم خودشان بردهاند. الان مسألهی همجنسگرائی در دنیای غرب یکی از ابتلائات است. البته به رو نمیآورند؛ اما حقیقت قضیه این است که امروز برای اندیشمندان و آنها یکی از دردهای بزرگ و غیرقابل علاج شده است؛ چارهای هم ندارند. آنطور حرکت کردن، آنطور ادبیاتِ پردهدرانه و عریان در زمینهی مسائل جنسی و ارتباط زن و مردم را به میان آوردن، آنطور جنس زن را - یعنی همان بخش زیبا و لطیف و مستور و در پردهی وجود بشر را - برای شغل، برای تبلیغات، برای کار، به میدان کشاندن، از لبخند او، از زیبائیهای او، از جسم او، از چهرهی او برای ترویج فلان جنس بیارزش و پست، برای به دست آوردن پول استفاده کردن، این چیزها را هم دنبال خودش دارد؛ طبیعی است. این کارها را دنیای غرب کرده، این کارها را سیاستهای غربی کردهاند؛ مربوط به ادیان هم نیست، مربوط به مسیحیت و یهودیت هم نیست؛ مربوط به سیاستهای جدیدی است که از حدود صد و پنجاه سال پیش - حالا دقیق نمیتوانم عرض کنم - در دنیا رایج شده.
شما ادبیات کشورهای اروپائی را در قرون هجده و نوزده و نگاهشان به زن را ببینید؛ مطلقاً تفاوت دارد با آنچه که در قرن بیستم و در نوشتهها و ادبیات قرن بیستم، انسان میبیند نسبت به زن، آنها پیگیری کردهاند. آن روز نگاهشان، نگاه نجیبانهتر، شرمآلودتر و متناسبتر با طبیعت زن و مرد بود. معلوم میشود این کار سیاسی حالا از طرف صهیونیستها بوده، از طرف دستگاههای استعمارگر بوده؛ اینها احتیاج به تحقیق و کار دارد. این همینطور بتدریج روزبهروز شدت پیدا کرده تا به وضعی که امروز ملاحظه میکنید، رسیده. بنابراین دنیای غرب باید پاسخگو باشد؛ چون به زن ضربه زدهاند؛ به حقوق زن تجاوز کردهاند؛ ارزش زن را تنزل دادهاند؛ به اسم طرفداری، به او خیانت کردهاند. این مطلبی است که ما داریم.
در زمینهی حقوق اسلامی، خانمها بعضی اظهاراتی کردند، که درست هم هست؛ جا برای کار و بیان و تبیین فراوانی دارد. من تصدیق میکنم مطالبی را که بعضی از خانمها بیان کردند و گفتند ما در تقابل با تبلیغات معارض - از جمله تبلیغات فمینیستی - آنچنان که باید، کار درستی، کار قویای، کار پُرحجمی و با کیفیتهای بالا نکردهایم. من از همینجا به دستگاههای تحقیقاتی، به پژوهشگاهها، به دانشگاهها، به حوزههای علمیه و به صاحبنظران توصیه میکنم و از آنها مطالبه میکنم که در این زمینه کار کنند. مسأله، مسألهی مهمی است. ما اگر در مسألهی زن در کشورِ خودمان خوب کار کنیم، این خدمت به جامعهی زنان در همهی دنیاست؛ خدمت حقیقی است به مجموعهی زنان در همهی عالم. حالا ممکن است بعضی ارزش این خدمت را امروز بفهمند، ممکن است بعضی سالها بعد بفهمند؛ لیکن اگر خوب کار کردیم، این خدمت به آنهاست.
آنچه که من میخواهم عرض کنم، دو سه نکتهی کوتاه است که یادداشت کردم بگویم؛ همانها را عرض میکنم.
یکی اینکه نفس وجود این مجموعهی بانوان نخبه در رشتههای مختلف - که همهی بانوان نخبه هم در این جمع خلاصه نمیشود؛ شما نمونهای از نخبگان زن در سرتاسر کشور هستید - نشاندهندهی موفقیت نگاه نظام اسلامی و نگاه اسلام به زن است. ما این همه زن نخبه در دورهی حاکمیت طاغوت نداشتیم. این، حرف من است و بر این اصرار دارم. امروز عدد مطلق و نسبی محققین زن، اساتید زن، دانشمندان زن در رشتههای مختلف، متفکرین و نویسندگان زن که در رشتههای گوناگون فکر میکنند، صاحبنظرند و قلم میزنند، ادبای زن، شعرای زن، هنرمندان زن - قصهنویسها، شاعرها، نقاشها - بمراتب بیشتر از دورهی طاغوت است؛ یعنی آن دورهای که به نام طرفداری از زن، حجاب و عفاف و وجود فاصلهی بین زن و مرد را بکلی از بین برده بودند و روزبهروز هم این بیبندوباری را ترویج میکردند؛ حتّی در مواردی از کشورهای اروپائی هم بدتر و تندتر عمل میکردند. امروز ما در نظام جمهوری اسلامی و زیر پوشش حجاب، زیر چادر، زیر مقنعه، این تعداد عظیم نخبهی فکری، علمی، عملی، فعال سیاسی، صاحبنظران فرهنگی و هنری داریم. آن روز بخشی از بخشها و بعضی از ابعاض این مجموعه را هم ما نداشتیم؛ بسیار محدود بودند. این، یک نظریهای درست عکس آن چیزی را که درصدد بودند القاء کنند، احیاء میکند و او اینکه آن کیفیت ترویج بیبندوباری نه فقط به معنای رشد دادن به زن، به معنویات زن، به استعدادهای زن نیست، بلکه سرگرم کردن زن به آنچه که لوازم آن، کیفیت زندگی است - آرایشهای گوناگون و گرفتاریهای گوناگونِ جنبیای که این کارها دارد - خودش مانع حرکت به سمت کمال و تعالی زنان است.
در نظام اسلامی محدودیتی که به وجود میآید، که این محدودیت بر طبق فطرت انسانىِ زنانه است؛ هم برای مردها محدودیت است، به یک کیفیتی؛ هم برای زنها به کیفیت دیگری محدودیت است، کمک کنندهی به این است که نیروهای آنها هرز نرود و حتیالمقدور در جهت درستی به کار بیفتد؛ که آن وقت نتیجهاش میشود رشد فکری و علمی و عملی در جامعهی زنان، که امروز شاهدش هستیم. این نکتهی اول. اینکه گفته میشد - و البته هنوز هم بعضیها با غفلتِ تمام میگویند - مگر میشود با حجاب و با رعایت حدود شرعی و اسلامی، جامعهی زنان رشد کند، تکلیف مسألهی زن در نظام اسلامی چه میشود، این جواب عملیاش، جواب عینیاش، همین وجود مجموعهی عظیم نخبگان زن در جامعهی ماست، که هیچ وقت ما در کشور چنین وضعی را نداشتیم؛ در دورهی طاغوت هم نبوده، قبل از آن هم که وضع تعلیم و تربیت از جهت دیگری اشکال داشته. امروز در نظام اسلامی بحمدالله این فراهم است. حالا تعداد بیشتر برگزیدگان دختر در دانشگاهها و امثال آن، اینها مسائل درجهی دو است؛ مسألهی درجهی یک این است که همین مجموعهی زنان نخبه توانستهاند در نظام جمهوری اسلامی در بخشهای مختلف بدرخشند.
نکتهی دیگر این است که ما در کشورمان شاهد هستیم که بعضی از فعالان زن و بعضی از مردها تلاش میکنند برای هماهنگ شدن با کنوانسیونهای جهانىِ مرتبط با زن، و با احکام اسلامی وَر بروند و بازی کنند و کم و زیاد کنند؛ این غلط است. من نمیخواهم بگویم همهی آنچه که در فقه ما در مورد احکام مربوط به زنان مطرح شده است، حتماً سخن آخر است؛ نه، ممکن است با یک تحقیقی در یک زمینهای که به وسیلهی فقیه ماهر و مسلطی انجام بگیرد، فلان حکم فقهی که امروز در مورد زن وجود دارد، دچار تغییر شود؛ این اشکالی ندارد؛ این ممکن است و اتفاق هم افتاده. در همین مسألهی ارث زن از زمین و غیر منقول - که خانم اشاره کردند - نظر فقهی بعضی از بزرگان قدیم و امروز نظر فقهی خود ما هم همین است که آنچه منع از میراث شده، عین قیمت آن زمین بلاشک حق همسر و زوجه است و ارث میبرد؛ اشکالی هم ندارد. بنابراین در مسائل فقهی چنین چیزی امکان دارد که ما بگوئیم این تغییر پیدا میکند؛ لیکن آنچه که باید در زمینهی مسائل فقهی انجام بگیرد، کار فقهی به وسیلهی فقیه ماهر و مسلط به مبانی فقهی است؛ آن هم با نگاه به متد فقه، به شیوهی استفادهی فقاهتی؛ نه اینکه کسی بر طبق میل خودش، برای انطباق با آنها، برای اینکه خودش را هماهنگ کند با فلان معاهدهی جهانی، فلان کنوانسیون جهانی - که فراهم آورندگانش با مردمی که در این سرزمین با مبانی اسلامی زندگی میکنند و اعتقاد به مبانی اسلامی دارند، اصلاً از لحاظ مبانی فکری متفاوتند - بیاید از گوشهی احکام اسلامی بساید و ببُرّد؛ این کاملاً غلط است؛ اصلاً قابل دفاع نیست. بدون تردید آنچه که در احکام اسلامی و در فقه اسلامی مطابق مصلحت آمده است، همینهاست، و همین درست است؛ که با یک مداقه و در بخشهای مختلف، این معلوم میشود.
خواهران عزیز، کسانی که در زمینهی مسائل زنان فعالند و فکر میکنند و کمبودهائی را ملاحظه میکنند، راه علاج را این نبینند که ما در احکام فقهىِ اسلامی تصرف کنیم؛ نه، احکام فقهىِ اسلامی آنجائی که با تحقیق استنباط شده و منطبق با مبانی اسلامی است، کاملاً درست و مطابق با مصلحت است. نباید ما به خاطر اینکه در فلان مجمع جهانی، در فلان اجلاس بینالمللی، فلان چیز تصمیمگیری شده و فلان کنوانسیونِ مثلاً جهانی به وجود آمده، ما بیائیم با نگاه تنگنظرانه و آمیختهی با رعب و مرعوبیت، در تفکرات خودمان و فقه خودمان تصرف کنیم؛ این هم به نظر من درست نیست.
نکتهی دیگری که در بیانات خواهران هم تکرار شد، این است که در مسألهی زن آنچه که در درجهی اول اهمیت قرار دارد، مسألهی «خانواده» است؛ نقش زن به عنوان عضوی از خانواده. به نظر من از همهی نقشهائی که زن میتواند ایفاء کند، این اهمیتش بیشتر است. البته بعضیها اینطور حرفها را در همان نظر اول با شدت رد میکنند و میگویند آقا شما میخواهید زن را توی خانه اسیر کنید، محبوس کنید، از حضور در صحنههای زندگی و فعالیت باز بدارید؛ نه، به هیچ وجه قصد ما این نیست؛ اسلام هم این را نخواسته. اسلام وقتی که میگوید: «والمؤمنون و المؤمنات بعضهم اولیاء بعض یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر»،(۱) یعنی مؤمنین و مؤمنات در حفظ مجموعهی نظام اجتماعی و امر به معروف و نهی از منکر همه سهیم و شریکند؛ زن را استثناء نکرده. ما هم نمیتوانیم زن را استثناء کنیم. مسئولیت ادارهی جامعهی اسلامی و پیشرفت جامعهی اسلامی بر دوش همه است؛ بر دوش زن، بر دوش مرد؛ هر کدامی به نحوی بر حسب توانائیهای خودشان. بحث سر این نیست که زن آیا میتواند مسئولیتی در بیرون از منزل داشته باشد یا نه - البته که میتواند، شکی در این نیست؛ نگاه اسلامی مطلقاً این را نفی نمیکند - بحث در این است که آیا زن حق دارد به خاطر همهی چیزهای مطلوب و جالب و شیرینی که در بیرون از محیط خانواده برای او ممکن است تصور شود، نقش خود را در خانواده از بین ببرد؟ نقش مادری را، نقش همسری را؟ حق دارد یا نه؟ ما روی این نقش تکیه میکنیم. من میگویم مهمترین نقشی که یک زن در هر سطحی از علم و سواد و معلومات و تحقیق و معنویت میتواند ایفاء کند، آن نقشی است که به عنوان یک مادر و به عنوان یک همسر میتواند ایفاء کند؛ این از همهی کارهای دیگر او مهمتر است؛ این، آن کاری است که غیر از زن، کس دیگری نمیتواند آن را انجام دهد. گیرم این زن مسئولیت مهم دیگری هم داشته باشد - داشته باشد - اما این مسئولیت را باید مسئولیت اول و مسئولیت اصلی خودش بداند. بقای نوع بشر و رشد و بالندگی استعدادهای درونی انسان به این وابسته است؛ حفظ سلامت روحی جامعه به این وابسته است؛ سَکن و آرامش و طمأنینه در مقابل بیقراریها و بیتابیها و تلاطمها به این وابسته است؛ این را نباید فراموش کنیم.
این هنری نیست که زن کار مردانه را تقلید کند؛ نه، زن یک کار زنانه دارد که ارزش آن از هر کار مردانهای بیشتر است. امروز دستهای بشدت مشکوک موج ضد ارزشی را در دنیا به راه انداختهاند - که در همه جا هست، در کشور ما هم متأسفانه در گوشه و کنار دیده میشود - اینها میخواهند زن را وادار کنند به اینکه بشود یک مرد! این را کسر شأن زن میدانند که چرا فلان کارها را مرد میکند، زن نکند! این کسر شأن است؟ نگاه به این مسأله، نگاه غلطی است. این را عیب میگیرند که چرا شما میگوئید زن، زن است؛ مرد، مرد است. خوب، مگر اینطور نیست؟ شما دلتان میخواهد که ما بیائیم بگوئیم زن، یک مرد است؛ آن وقت یک مرد مصنوعی؛ کپی دوم مرد! این چه افتخاری است برای زن؟ افتخار برای زن این است که یک زن باشد؛ یک زن کامل، یک مؤنث کامل. در مقام ارزشگذاریهای والا اگر نگاه کنیم، این ارزش - یک زن کامل بودن - از یک مرد کامل بودن کمتر که نیست، در مواردی قطعاً بالاتر و بیشتر هم هست. ما چرا این را از دست بدهیم؟
البته مسئولیتهائی هست که مشترک است. همانطور که گفتیم، مسئولیت حضور در جامعه و فهمیدن دردهای عمومی جامعه و سعی در علاج دردهای عمومی جامعه، مخصوص مرد و مخصوص زن نیست؛ زنها هم نمیتوانند شانهشان را از این مسئولیت خالی کنند. اگر زنها باید در این زمینه کاری انجام بدهند، البته باید انجام بدهند - محدودیتی هم وجود ندارد - اما مسئولیتهای اختصاصی هم، یعنی آن کاری که خدای متعال به حسب طبیعت به عهدهی زن قرار داده، مهم است.
به هر حال شما زنان نخبهی کشورید؛ چه آنهائی که در اول کار و اول راه هستید - یا دانشجوئید، یا در دورههای اول کار هستید - چه آنهائی که چندین سال کار کردید، زحمت کشیدید. بدانید امروز زنان کشور ما مسئولیتشان سنگین است. مسئولیت مضاعفی که امروز شما دارید، همین است که نگاه غلط به مسألهی زن و مرد را تصحیح کنید. نگاهی که امروز دنیای غرب سعی میکند در مسألهی زن و مرد القاء کند، نگاه غلطی است، نگاه باطلی است؛ این به پایمال شدن ارزشهای بسیاری در جوامع بشری منتهی خواهد شد، که الان دارد گوشههائی از آن نشان داده میشود، دیده میشود، و در جوامع ما به طریق اولی. این نگاه را باید تصحیح کنید. البته این را هم عرض بکنیم؛ شعارها و بافتههای ذهنی غربیها در مورد زن، هیچ نتوانسته جلوی ظلمی را که در خانواده و بیرون خانواده در طول تاریخ به زنها میشده - که هنوز هم میشود - بگیرد. اگر فرض کنیم بشود در جامعهای از مظلومیت زنان - که این مظلومیت هم یک علل طبیعی و قهری دارد - جلوگیری کرد، فقط در سایهی اخلاق و قانون و تهذیب و تهذب مردان است. اما امروز در غرب مطلقاً از این خبری نیست. آزار زنان، فشارهای گوناگون جسمانی و آزارهای روحی بر زنان در غرب، آمارهائی که الان دارند میدهند، بمراتب از کشور خود ما و از جاهائی که ما اطلاع داریم، بیشتر است. بنابراین جلوی آن مشکل را هم نتوانستند بگیرند، از این طرف هم این همه ضایعه ایجاد کردند.
ما باید در مورد مسألهی زن نگاه جامع داشته باشیم، و این نگاه جامع در اسلام هست. مسألهی ارزشگذاری به اصالت زن، زن بودن، برای زن یک ارزش والاست؛ یک اصل است. به هیچ وجه تشبه به مردان برای زن ارزش به حساب نمیآید؛ همچنان که برای مردها تشبه به زنان ارزش به حساب نمیآید. هر کدام نقشی دارند، هر کدام جائی دارند، جایگاهی دارند و طبیعتی دارند و مقصودی از وضعیت خاص آنها در آفرینش حکیمانهی الهی مورد نظر بوده که این مقصود باید برآورده شود؛ این مسأله مهم است.
امروز شما خانمها میتوانید در این زمینه نقش ایفاء کنید؛ هم تحقیق کنید، هم بنویسید، هم ترویج کنید، هم عملاً نشان بدهید. البته این را من بارها گفتهام، الان هم میگویم؛ در جوامع ما هم - یعنی جوامع اسلامی و جامعهی ایرانىِ خود ما - متأسفانه مثل جوامع غربی یک بیعدالتی در ارتباطات خانوادگی زن و مرد وجود داشته؛ عمده هم مربوط به داخل خانواده است؛ این باید جلویش گرفته شود. یک مقداری با نصیحت امکانپذیر است؛ یک مقداریاش هم با نصیحت ممکن نیست، با ضرب و زور قانون باید جلویش گرفته شود. زنان، مظلوم واقع میشوند. مرد چون از لحاظ جسمانی و برخی از خصوصیات دیگر توانائیهای بیشتری دارد، در مواردی از این توانائیها سوء استفاده میکند و زورگوئی میکند؛ این باید جلویش گرفته شود. این کار با قانون امکانپذیر است؛ البته همانطور که عرض کردیم، با تهذیب و اخلاق مردان هم امکانپذیر است.
تصویر کیفیت برخورد زن و مرد در اخلاق اسلامی و قانون اسلامی هم به نظر ما بایستی بیشتر رویش کار شود. بعضی متدین هم هستند، اما چون با مفاهیم اسلامی درست آشنا نیستند و اخلاقیات مرتبط با روابط زن و مرد را در اسلام درست نمیدانند، تدینشان موجب نمیشود که از غلظتشان کم شود، از تحکم و زورگوئیشان بکاهد؛ نه، هم متدینند، هم آن تحکمها و زورگوئیها را دارند؛ این هم باید اصلاح شود. اخلاق اسلامی در روابط زن و مرد - بخصوص در داخل خانواده - باید مورد توجه قرار بگیرد. البته مسألهی حجاب خیلی مهم است. من مسألهی حجاب را واقعاً مهم میدانم. اهمیت مسألهی حجاب در جاهای باواسطهای خودش را نشان میدهد؛ از جمله در مسألهی خانواده خودش را نشان میدهد.
به هر حال از دیدار امروز ما خیلی خوشوقتیم. خدا را شاکریم از اینکه این همه خواهران خوب بحمدالله در این زمینهها فعالید؛ اهل فکر و کار هستید. امیدواریم روزبهروز خداوند بر توفیقات شماها بیفزاید.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
۱) توبه: ۷۱
اولاً میلاد باسعادت بانوی بزرگ و چهرهی درخشندهی همهی تاریخ بشر در میان زنان، حضرت زهرای اطهر (سلامالله علیها) را به شما خواهران عزیز و دختران عزیزم تبریک عرض میکنم. همچنین تصادف این روز بزرگ را با ولادت امام عزیز و بزرگوارمان - که این عزیز و این بزرگوار هم نقطهی عطفی است در نگاه به مبانی اسلامی در همهی زمینهها، از جمله در مقولهی مربوط به مسألهی زن و بانوان - خدمت شما عزیزان، خواهران و دختران و فرزندان خودم تبریک عرض میکنم.
امروز جلسهی خوبی بود. این جلسه از نظر من جلسهی بسیار خوب و مفید و دلنشینی بود؛ هم برای من، هم برای کسانی که بعداً از این جلسه مطلع خواهند شد و گزارش آن را خواهند دید. تقریباً دو ساعت بیانات بانوان محترم را من شنیدم. عمدهی مقصود هم همین بود؛ یعنی دو غرض از تشکیل این جلسه تعقیب میشد: یکی همین بود که از زبان برگزیدگانی از جامعهی بانوان کشور، برخی از مسائلی که به نظر آنها مهم است، علناً مطرح شود؛ بخصوص در مقولهی موضوعات مربوط به زن، و این کار انجام گرفت. همهی سخنرانهای امروز دارای ذهنیت بالا، قوی، منطقی، منظم و صاحبِنظر در موضوعی که مطرح کردند، بودند؛ این برای من بسیار مطلوب و جالب بود. من خلاصهای یا اشارهای از مطالب این خانمها اینجا یادداشت کردم که بعد انشاءالله به کار من خواهد آمد. مطالبی که مطرح شد - بخصوص بعضی از آنها - بسیار پُرمغز و قابل توجه بود. این یک غرض و مقصود.
مقصود دوم هم نگاه نمادین به این جلسه است. همانطور که بارها من اشاره کردهام، در مسألهی زن از دنیا طلبگاریم؛ ما مدعی دنیائیم. حالا مؤسسات وابسته به سازمان ملل یا غیر آنها یا فلان مجموعهی روزنامهنگار بیایند به اسم حقوق بشر، موضوع حجاب و بعضی از این قبیل چیزها را زیر سؤال بکشند و اظهار طلبگاری کنند، این واقعیت قضیه را عوض نمیکند. ما از دنیا طلبگاریم. دنیا که عرض میکنم، یعنی دنیای غرب. ما هستیم که به دنیا خطاب میکنیم و میگوئیم: شما به بشریت عموماً و به زن خصوصاً خیانت کردهاید؛ با کشاندن زن و مرد به وادی ابتلائات جنسی و برافروختن و دامن زدن به آتش زیادهرویهای جنسىِ بیقانون و بینظم در جامعه، با آوردن زن به شکل متبرج به وسط میدان. معلوم است که زن، آن بخش زیبای آفرینش بشر است. این بخش زیبا به طور طبیعی با اندکی در پرده بودن همراه است؛ این خاصیت این بخش زیبا و لطیف وجود انسانی است. این پرده را دریدن و آنچه را که باید با نظم و قانون پیگیری شود - آن نیاز غریزی انسانی، چه در زن و چه در مرد - بیقانون و بینظم در جامعه رواج دادن، بزرگترین خیانتی است که در درجهی اول به زن و در درجهی بعد به همهی بشریت - زن و مرد - انجام گرفته؛ این کار را سیاستهای غربی کردهاند. البته اولین ضرر و بزرگترین ضرر را هم خودشان بردهاند. الان مسألهی همجنسگرائی در دنیای غرب یکی از ابتلائات است. البته به رو نمیآورند؛ اما حقیقت قضیه این است که امروز برای اندیشمندان و آنها یکی از دردهای بزرگ و غیرقابل علاج شده است؛ چارهای هم ندارند. آنطور حرکت کردن، آنطور ادبیاتِ پردهدرانه و عریان در زمینهی مسائل جنسی و ارتباط زن و مردم را به میان آوردن، آنطور جنس زن را - یعنی همان بخش زیبا و لطیف و مستور و در پردهی وجود بشر را - برای شغل، برای تبلیغات، برای کار، به میدان کشاندن، از لبخند او، از زیبائیهای او، از جسم او، از چهرهی او برای ترویج فلان جنس بیارزش و پست، برای به دست آوردن پول استفاده کردن، این چیزها را هم دنبال خودش دارد؛ طبیعی است. این کارها را دنیای غرب کرده، این کارها را سیاستهای غربی کردهاند؛ مربوط به ادیان هم نیست، مربوط به مسیحیت و یهودیت هم نیست؛ مربوط به سیاستهای جدیدی است که از حدود صد و پنجاه سال پیش - حالا دقیق نمیتوانم عرض کنم - در دنیا رایج شده.
شما ادبیات کشورهای اروپائی را در قرون هجده و نوزده و نگاهشان به زن را ببینید؛ مطلقاً تفاوت دارد با آنچه که در قرن بیستم و در نوشتهها و ادبیات قرن بیستم، انسان میبیند نسبت به زن، آنها پیگیری کردهاند. آن روز نگاهشان، نگاه نجیبانهتر، شرمآلودتر و متناسبتر با طبیعت زن و مرد بود. معلوم میشود این کار سیاسی حالا از طرف صهیونیستها بوده، از طرف دستگاههای استعمارگر بوده؛ اینها احتیاج به تحقیق و کار دارد. این همینطور بتدریج روزبهروز شدت پیدا کرده تا به وضعی که امروز ملاحظه میکنید، رسیده. بنابراین دنیای غرب باید پاسخگو باشد؛ چون به زن ضربه زدهاند؛ به حقوق زن تجاوز کردهاند؛ ارزش زن را تنزل دادهاند؛ به اسم طرفداری، به او خیانت کردهاند. این مطلبی است که ما داریم.
در زمینهی حقوق اسلامی، خانمها بعضی اظهاراتی کردند، که درست هم هست؛ جا برای کار و بیان و تبیین فراوانی دارد. من تصدیق میکنم مطالبی را که بعضی از خانمها بیان کردند و گفتند ما در تقابل با تبلیغات معارض - از جمله تبلیغات فمینیستی - آنچنان که باید، کار درستی، کار قویای، کار پُرحجمی و با کیفیتهای بالا نکردهایم. من از همینجا به دستگاههای تحقیقاتی، به پژوهشگاهها، به دانشگاهها، به حوزههای علمیه و به صاحبنظران توصیه میکنم و از آنها مطالبه میکنم که در این زمینه کار کنند. مسأله، مسألهی مهمی است. ما اگر در مسألهی زن در کشورِ خودمان خوب کار کنیم، این خدمت به جامعهی زنان در همهی دنیاست؛ خدمت حقیقی است به مجموعهی زنان در همهی عالم. حالا ممکن است بعضی ارزش این خدمت را امروز بفهمند، ممکن است بعضی سالها بعد بفهمند؛ لیکن اگر خوب کار کردیم، این خدمت به آنهاست.
آنچه که من میخواهم عرض کنم، دو سه نکتهی کوتاه است که یادداشت کردم بگویم؛ همانها را عرض میکنم.
یکی اینکه نفس وجود این مجموعهی بانوان نخبه در رشتههای مختلف - که همهی بانوان نخبه هم در این جمع خلاصه نمیشود؛ شما نمونهای از نخبگان زن در سرتاسر کشور هستید - نشاندهندهی موفقیت نگاه نظام اسلامی و نگاه اسلام به زن است. ما این همه زن نخبه در دورهی حاکمیت طاغوت نداشتیم. این، حرف من است و بر این اصرار دارم. امروز عدد مطلق و نسبی محققین زن، اساتید زن، دانشمندان زن در رشتههای مختلف، متفکرین و نویسندگان زن که در رشتههای گوناگون فکر میکنند، صاحبنظرند و قلم میزنند، ادبای زن، شعرای زن، هنرمندان زن - قصهنویسها، شاعرها، نقاشها - بمراتب بیشتر از دورهی طاغوت است؛ یعنی آن دورهای که به نام طرفداری از زن، حجاب و عفاف و وجود فاصلهی بین زن و مرد را بکلی از بین برده بودند و روزبهروز هم این بیبندوباری را ترویج میکردند؛ حتّی در مواردی از کشورهای اروپائی هم بدتر و تندتر عمل میکردند. امروز ما در نظام جمهوری اسلامی و زیر پوشش حجاب، زیر چادر، زیر مقنعه، این تعداد عظیم نخبهی فکری، علمی، عملی، فعال سیاسی، صاحبنظران فرهنگی و هنری داریم. آن روز بخشی از بخشها و بعضی از ابعاض این مجموعه را هم ما نداشتیم؛ بسیار محدود بودند. این، یک نظریهای درست عکس آن چیزی را که درصدد بودند القاء کنند، احیاء میکند و او اینکه آن کیفیت ترویج بیبندوباری نه فقط به معنای رشد دادن به زن، به معنویات زن، به استعدادهای زن نیست، بلکه سرگرم کردن زن به آنچه که لوازم آن، کیفیت زندگی است - آرایشهای گوناگون و گرفتاریهای گوناگونِ جنبیای که این کارها دارد - خودش مانع حرکت به سمت کمال و تعالی زنان است.
در نظام اسلامی محدودیتی که به وجود میآید، که این محدودیت بر طبق فطرت انسانىِ زنانه است؛ هم برای مردها محدودیت است، به یک کیفیتی؛ هم برای زنها به کیفیت دیگری محدودیت است، کمک کنندهی به این است که نیروهای آنها هرز نرود و حتیالمقدور در جهت درستی به کار بیفتد؛ که آن وقت نتیجهاش میشود رشد فکری و علمی و عملی در جامعهی زنان، که امروز شاهدش هستیم. این نکتهی اول. اینکه گفته میشد - و البته هنوز هم بعضیها با غفلتِ تمام میگویند - مگر میشود با حجاب و با رعایت حدود شرعی و اسلامی، جامعهی زنان رشد کند، تکلیف مسألهی زن در نظام اسلامی چه میشود، این جواب عملیاش، جواب عینیاش، همین وجود مجموعهی عظیم نخبگان زن در جامعهی ماست، که هیچ وقت ما در کشور چنین وضعی را نداشتیم؛ در دورهی طاغوت هم نبوده، قبل از آن هم که وضع تعلیم و تربیت از جهت دیگری اشکال داشته. امروز در نظام اسلامی بحمدالله این فراهم است. حالا تعداد بیشتر برگزیدگان دختر در دانشگاهها و امثال آن، اینها مسائل درجهی دو است؛ مسألهی درجهی یک این است که همین مجموعهی زنان نخبه توانستهاند در نظام جمهوری اسلامی در بخشهای مختلف بدرخشند.
نکتهی دیگر این است که ما در کشورمان شاهد هستیم که بعضی از فعالان زن و بعضی از مردها تلاش میکنند برای هماهنگ شدن با کنوانسیونهای جهانىِ مرتبط با زن، و با احکام اسلامی وَر بروند و بازی کنند و کم و زیاد کنند؛ این غلط است. من نمیخواهم بگویم همهی آنچه که در فقه ما در مورد احکام مربوط به زنان مطرح شده است، حتماً سخن آخر است؛ نه، ممکن است با یک تحقیقی در یک زمینهای که به وسیلهی فقیه ماهر و مسلطی انجام بگیرد، فلان حکم فقهی که امروز در مورد زن وجود دارد، دچار تغییر شود؛ این اشکالی ندارد؛ این ممکن است و اتفاق هم افتاده. در همین مسألهی ارث زن از زمین و غیر منقول - که خانم اشاره کردند - نظر فقهی بعضی از بزرگان قدیم و امروز نظر فقهی خود ما هم همین است که آنچه منع از میراث شده، عین قیمت آن زمین بلاشک حق همسر و زوجه است و ارث میبرد؛ اشکالی هم ندارد. بنابراین در مسائل فقهی چنین چیزی امکان دارد که ما بگوئیم این تغییر پیدا میکند؛ لیکن آنچه که باید در زمینهی مسائل فقهی انجام بگیرد، کار فقهی به وسیلهی فقیه ماهر و مسلط به مبانی فقهی است؛ آن هم با نگاه به متد فقه، به شیوهی استفادهی فقاهتی؛ نه اینکه کسی بر طبق میل خودش، برای انطباق با آنها، برای اینکه خودش را هماهنگ کند با فلان معاهدهی جهانی، فلان کنوانسیون جهانی - که فراهم آورندگانش با مردمی که در این سرزمین با مبانی اسلامی زندگی میکنند و اعتقاد به مبانی اسلامی دارند، اصلاً از لحاظ مبانی فکری متفاوتند - بیاید از گوشهی احکام اسلامی بساید و ببُرّد؛ این کاملاً غلط است؛ اصلاً قابل دفاع نیست. بدون تردید آنچه که در احکام اسلامی و در فقه اسلامی مطابق مصلحت آمده است، همینهاست، و همین درست است؛ که با یک مداقه و در بخشهای مختلف، این معلوم میشود.
خواهران عزیز، کسانی که در زمینهی مسائل زنان فعالند و فکر میکنند و کمبودهائی را ملاحظه میکنند، راه علاج را این نبینند که ما در احکام فقهىِ اسلامی تصرف کنیم؛ نه، احکام فقهىِ اسلامی آنجائی که با تحقیق استنباط شده و منطبق با مبانی اسلامی است، کاملاً درست و مطابق با مصلحت است. نباید ما به خاطر اینکه در فلان مجمع جهانی، در فلان اجلاس بینالمللی، فلان چیز تصمیمگیری شده و فلان کنوانسیونِ مثلاً جهانی به وجود آمده، ما بیائیم با نگاه تنگنظرانه و آمیختهی با رعب و مرعوبیت، در تفکرات خودمان و فقه خودمان تصرف کنیم؛ این هم به نظر من درست نیست.
نکتهی دیگری که در بیانات خواهران هم تکرار شد، این است که در مسألهی زن آنچه که در درجهی اول اهمیت قرار دارد، مسألهی «خانواده» است؛ نقش زن به عنوان عضوی از خانواده. به نظر من از همهی نقشهائی که زن میتواند ایفاء کند، این اهمیتش بیشتر است. البته بعضیها اینطور حرفها را در همان نظر اول با شدت رد میکنند و میگویند آقا شما میخواهید زن را توی خانه اسیر کنید، محبوس کنید، از حضور در صحنههای زندگی و فعالیت باز بدارید؛ نه، به هیچ وجه قصد ما این نیست؛ اسلام هم این را نخواسته. اسلام وقتی که میگوید: «والمؤمنون و المؤمنات بعضهم اولیاء بعض یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر»،(۱) یعنی مؤمنین و مؤمنات در حفظ مجموعهی نظام اجتماعی و امر به معروف و نهی از منکر همه سهیم و شریکند؛ زن را استثناء نکرده. ما هم نمیتوانیم زن را استثناء کنیم. مسئولیت ادارهی جامعهی اسلامی و پیشرفت جامعهی اسلامی بر دوش همه است؛ بر دوش زن، بر دوش مرد؛ هر کدامی به نحوی بر حسب توانائیهای خودشان. بحث سر این نیست که زن آیا میتواند مسئولیتی در بیرون از منزل داشته باشد یا نه - البته که میتواند، شکی در این نیست؛ نگاه اسلامی مطلقاً این را نفی نمیکند - بحث در این است که آیا زن حق دارد به خاطر همهی چیزهای مطلوب و جالب و شیرینی که در بیرون از محیط خانواده برای او ممکن است تصور شود، نقش خود را در خانواده از بین ببرد؟ نقش مادری را، نقش همسری را؟ حق دارد یا نه؟ ما روی این نقش تکیه میکنیم. من میگویم مهمترین نقشی که یک زن در هر سطحی از علم و سواد و معلومات و تحقیق و معنویت میتواند ایفاء کند، آن نقشی است که به عنوان یک مادر و به عنوان یک همسر میتواند ایفاء کند؛ این از همهی کارهای دیگر او مهمتر است؛ این، آن کاری است که غیر از زن، کس دیگری نمیتواند آن را انجام دهد. گیرم این زن مسئولیت مهم دیگری هم داشته باشد - داشته باشد - اما این مسئولیت را باید مسئولیت اول و مسئولیت اصلی خودش بداند. بقای نوع بشر و رشد و بالندگی استعدادهای درونی انسان به این وابسته است؛ حفظ سلامت روحی جامعه به این وابسته است؛ سَکن و آرامش و طمأنینه در مقابل بیقراریها و بیتابیها و تلاطمها به این وابسته است؛ این را نباید فراموش کنیم.
این هنری نیست که زن کار مردانه را تقلید کند؛ نه، زن یک کار زنانه دارد که ارزش آن از هر کار مردانهای بیشتر است. امروز دستهای بشدت مشکوک موج ضد ارزشی را در دنیا به راه انداختهاند - که در همه جا هست، در کشور ما هم متأسفانه در گوشه و کنار دیده میشود - اینها میخواهند زن را وادار کنند به اینکه بشود یک مرد! این را کسر شأن زن میدانند که چرا فلان کارها را مرد میکند، زن نکند! این کسر شأن است؟ نگاه به این مسأله، نگاه غلطی است. این را عیب میگیرند که چرا شما میگوئید زن، زن است؛ مرد، مرد است. خوب، مگر اینطور نیست؟ شما دلتان میخواهد که ما بیائیم بگوئیم زن، یک مرد است؛ آن وقت یک مرد مصنوعی؛ کپی دوم مرد! این چه افتخاری است برای زن؟ افتخار برای زن این است که یک زن باشد؛ یک زن کامل، یک مؤنث کامل. در مقام ارزشگذاریهای والا اگر نگاه کنیم، این ارزش - یک زن کامل بودن - از یک مرد کامل بودن کمتر که نیست، در مواردی قطعاً بالاتر و بیشتر هم هست. ما چرا این را از دست بدهیم؟
البته مسئولیتهائی هست که مشترک است. همانطور که گفتیم، مسئولیت حضور در جامعه و فهمیدن دردهای عمومی جامعه و سعی در علاج دردهای عمومی جامعه، مخصوص مرد و مخصوص زن نیست؛ زنها هم نمیتوانند شانهشان را از این مسئولیت خالی کنند. اگر زنها باید در این زمینه کاری انجام بدهند، البته باید انجام بدهند - محدودیتی هم وجود ندارد - اما مسئولیتهای اختصاصی هم، یعنی آن کاری که خدای متعال به حسب طبیعت به عهدهی زن قرار داده، مهم است.
به هر حال شما زنان نخبهی کشورید؛ چه آنهائی که در اول کار و اول راه هستید - یا دانشجوئید، یا در دورههای اول کار هستید - چه آنهائی که چندین سال کار کردید، زحمت کشیدید. بدانید امروز زنان کشور ما مسئولیتشان سنگین است. مسئولیت مضاعفی که امروز شما دارید، همین است که نگاه غلط به مسألهی زن و مرد را تصحیح کنید. نگاهی که امروز دنیای غرب سعی میکند در مسألهی زن و مرد القاء کند، نگاه غلطی است، نگاه باطلی است؛ این به پایمال شدن ارزشهای بسیاری در جوامع بشری منتهی خواهد شد، که الان دارد گوشههائی از آن نشان داده میشود، دیده میشود، و در جوامع ما به طریق اولی. این نگاه را باید تصحیح کنید. البته این را هم عرض بکنیم؛ شعارها و بافتههای ذهنی غربیها در مورد زن، هیچ نتوانسته جلوی ظلمی را که در خانواده و بیرون خانواده در طول تاریخ به زنها میشده - که هنوز هم میشود - بگیرد. اگر فرض کنیم بشود در جامعهای از مظلومیت زنان - که این مظلومیت هم یک علل طبیعی و قهری دارد - جلوگیری کرد، فقط در سایهی اخلاق و قانون و تهذیب و تهذب مردان است. اما امروز در غرب مطلقاً از این خبری نیست. آزار زنان، فشارهای گوناگون جسمانی و آزارهای روحی بر زنان در غرب، آمارهائی که الان دارند میدهند، بمراتب از کشور خود ما و از جاهائی که ما اطلاع داریم، بیشتر است. بنابراین جلوی آن مشکل را هم نتوانستند بگیرند، از این طرف هم این همه ضایعه ایجاد کردند.
ما باید در مورد مسألهی زن نگاه جامع داشته باشیم، و این نگاه جامع در اسلام هست. مسألهی ارزشگذاری به اصالت زن، زن بودن، برای زن یک ارزش والاست؛ یک اصل است. به هیچ وجه تشبه به مردان برای زن ارزش به حساب نمیآید؛ همچنان که برای مردها تشبه به زنان ارزش به حساب نمیآید. هر کدام نقشی دارند، هر کدام جائی دارند، جایگاهی دارند و طبیعتی دارند و مقصودی از وضعیت خاص آنها در آفرینش حکیمانهی الهی مورد نظر بوده که این مقصود باید برآورده شود؛ این مسأله مهم است.
امروز شما خانمها میتوانید در این زمینه نقش ایفاء کنید؛ هم تحقیق کنید، هم بنویسید، هم ترویج کنید، هم عملاً نشان بدهید. البته این را من بارها گفتهام، الان هم میگویم؛ در جوامع ما هم - یعنی جوامع اسلامی و جامعهی ایرانىِ خود ما - متأسفانه مثل جوامع غربی یک بیعدالتی در ارتباطات خانوادگی زن و مرد وجود داشته؛ عمده هم مربوط به داخل خانواده است؛ این باید جلویش گرفته شود. یک مقداری با نصیحت امکانپذیر است؛ یک مقداریاش هم با نصیحت ممکن نیست، با ضرب و زور قانون باید جلویش گرفته شود. زنان، مظلوم واقع میشوند. مرد چون از لحاظ جسمانی و برخی از خصوصیات دیگر توانائیهای بیشتری دارد، در مواردی از این توانائیها سوء استفاده میکند و زورگوئی میکند؛ این باید جلویش گرفته شود. این کار با قانون امکانپذیر است؛ البته همانطور که عرض کردیم، با تهذیب و اخلاق مردان هم امکانپذیر است.
تصویر کیفیت برخورد زن و مرد در اخلاق اسلامی و قانون اسلامی هم به نظر ما بایستی بیشتر رویش کار شود. بعضی متدین هم هستند، اما چون با مفاهیم اسلامی درست آشنا نیستند و اخلاقیات مرتبط با روابط زن و مرد را در اسلام درست نمیدانند، تدینشان موجب نمیشود که از غلظتشان کم شود، از تحکم و زورگوئیشان بکاهد؛ نه، هم متدینند، هم آن تحکمها و زورگوئیها را دارند؛ این هم باید اصلاح شود. اخلاق اسلامی در روابط زن و مرد - بخصوص در داخل خانواده - باید مورد توجه قرار بگیرد. البته مسألهی حجاب خیلی مهم است. من مسألهی حجاب را واقعاً مهم میدانم. اهمیت مسألهی حجاب در جاهای باواسطهای خودش را نشان میدهد؛ از جمله در مسألهی خانواده خودش را نشان میدهد.
به هر حال از دیدار امروز ما خیلی خوشوقتیم. خدا را شاکریم از اینکه این همه خواهران خوب بحمدالله در این زمینهها فعالید؛ اهل فکر و کار هستید. امیدواریم روزبهروز خداوند بر توفیقات شماها بیفزاید.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
۱) توبه: ۷۱