بسماللَّهالرّحمنالرّحیم
خیلی خوش آمدید برادران و خواهران عزیز قمی! امیدوارم برکات و الطاف مستمر الهی بر یکایک شما و بر همهی مردم عزیز قم، بخصوص خانوادههای معظم شهیدان و جانبازان و ایثارگران - که در میان شما هستند - ببارد و رفع همهی مشکلات را به دنبال داشته باشد؛ و امیدوارم فیض الهی روز به روز بیش از گذشته بر شما نازل شود.
یاد روزهای پُرحماسه و پُرشور قم، بخصوص نوزدهم دی، از خاطرهی ملت ایران محو نخواهد شد. قم همچنان که مطلع قصیدهی بلند نهضت اسلامی در سال ۱۳۴۱ بود، سرآغاز ماجرای عظیم و پُرافتخار پیروزی انقلاب در سال ۱۳۵۶ هم شد. امروز ما بعد از بیستوهشت سال، یاد آن روز و یاد شهیدان مظلوم آن روز و یاد آن حرکت حماسی بینظیر و بیسابقه را باید گرامی بداریم و دست تضرع و ابتهال نزد پروردگار عالم بلند کنیم به دعا و از خداوند متعال علوّ روح آن شهیدان و دوام توفیقات مردم قم را که در طول سالهای متمادی - چه در دوران دفاع مقدس، چه بعد از آن - این روحیه را حفظ کردهاند، مسألت کنیم.
فردا، روز عرفه است؛ روزِ دعا و ذکر و تضرع و ابتهال و راز و نیاز است؛ بخصوص شما جوانها قدر این روزهای بزرگ و این ساعات باارزش را بدانید. همین رابطهی با خداست که سینهها و دلها را منشرح میکند؛ راه را برای انسان باز میکند؛ عزم و اخلاص به انسان میدهد؛ به کارها برکت میبخشد؛ توفیق الهی را بر سر انسان سایهگستر میکند و نتیجهی آن، پیشرفت در خط اصیل ارزشهای اسلامی است. این روزها و این ساعات باارزش را هرگز از دست ندهید.
قیام مردم قم به برکت همین اخلاص، به قیام جهانی اسلام منتهی شد. امروز شما هر نقطهیی از دنیای اسلام را که نگاه کنید، مشاهده میکنید که انگیزهی حاکمیت و عزت اسلام در دل مردم و بخصوص جوانها، دانشگاهیان، روشنفکران موج میزند؛ که در گذشته اینها نبود. کلمهی حق، کلمهی طیبه، همین است که: «اصلها ثابت و فرعها فی السّماء تؤتی اکلها کلّ حین بإذن ربّها». کار مردم قم، کلمهی طیبه بود. کار امام - که با اخلاص کامل این حرکت را شروع کرد - کلمهی طیبه بود. این کلمهی طیبه به بار نشست؛ چه کسی خیال میکرد!؟
امام از روز اول فرمود: ما مأمور به تکلیفیم، نه به نتیجه؛ این، عین اخلاص است؛ محض اخلاص است؛ فقط برای خداست که ذرهیی قدرتطلبی و جلب حطام مادی در این چنین دلی وجود ندارد. امام به تکلیف خود که مأموریت او بود عمل کرد، خدا هم نتیجه را به او داد: دنیا از صدای امام پُر شد. ما آن روزها نه بلد بودیم تبلیغات بکنیم، نه ابزارهای تبلیغاتی در اختیار انقلاب و نظامِ نوپا بود، با این وصف، وقتی کسی به هر نقطهیی از دنیای اسلام و حتّی بیرون از دنیای اسلام قدم میگذاشت، نفس امام، نام امام، یاد امام را در آنجا زنده میدید؛ خداوند متعال اینگونه به کلمهی طیبه برکت میدهد و آن را پیش میبرد. البته در طول زمان، برای پاک کردن جای پای امام و خط امام خیلی تلاش کردند، ولی امروز بعد از بیستوهفت سال که از آغاز آن نهضت عظیم و پیروزی انقلاب و تشکیل جمهوری اسلامی گذشته است، شما میبینید که رایحهی خدمتگزاری به مردم با تکیهی بر شعارهای انقلاب، در سرتاسر کشور، استشمام میشود و بار دیگر شعار خدمتگزاری، شعار پاسخگویی، شعار سادهزیستی، شعار عدالتطلبی، از شعارهای رایج است؛ این، برکت انقلاب است. اگرچه هنوز کسانی هستند که مردم را دعوت به تسلیم و ذلت در مقابل دشمنان نابکار میکنند؛ اما مردم راه خودشان را پیدا کردهاند.
یک نکتهیی را به مناسبت حضور فضلای حوزهی علمیه در این جلسه صمیمی عرض کنیم و در حقیقت پیام به فضلای حوزه است: انقلاب مانند هر حرکت اجتماعی عظیمِ ماندگار، احتیاج به سوخت دارد؛ این ماشین بدون سوخت متوقف میشود؛ سوختِ فکری. روزبهروز با توجه به تحولات جهانی، با توجه به حوادث جدید، سؤالها و ابهامهای تازهیی در ادامهی این راه مطرح است. از طرفی، قبل از آنکه نوبت به عمل برسد، نوبتِ فکر و پردازش تفکر راهنماست و این، خاصِ آشنایان به مبانی اسلام است؛ و بدیهی است که دشمنان، همین نقطه را هم مثل بقیهی نقاط حساس هدف میگیرند. بنابراین، فضلای برجستهی حوزه، نباید گوششان بدهکار تلاش دشمن باشد و باید بدانند که فکر جدید، مفاهیم جدید و راههای نو، مدد فکری برای پیشرفت این حرکت است. امروز ما نسبت به اوایل انقلاب دربارهی مبانی نظام اسلامی، به برکت تلاش دینشناسان و عالمان - چه در دانشگاه، چه در حوزه - روشنبینیهای بیشتر و مفاهیم تازهتری را در اختیار داریم، که این پشتیبانی فکری باید ادامه پیدا کند. امروز چشم دنیا به شماست؛ حالیا! چشم جهانی نگران من و توست.
یک روز تفکرات چپ حاکم بود؛ مارکسیسم و سوسیالیزم در دنیا برای جوانها جاذبه داشت؛ اما امروز نیست. یک روز تفکرات ناسیونالیستی و ملتگراییهای افراطی در دنیا دل بعضی را میبُرد؛ اما امروز اینها کهنه شده است. یک روز لیبرالیسمِ غربی و منطق دولتهای سرمایهداری دم از گسترش جهانی میزد و میگفت همهی دنیا باید ما را بپذیرند؛ اما امروز لیبرال دمکراسىِ غرب خودش را با کارهای امریکا مفتضح کرده است؛ اروپا هم همینطور است و آنها هم شنیدن حرفی را که بر خلاف منافع ملیشان باشد، تحمل نمیکنند؛ روسری دختران مسلمان را نمیتوانند تحمل کنند؛ امنیت شهروندانشان را به جُرم مسلمان بودن، به جُرم رنگینپوست بودن، نمیتوانند تأمین کنند؛ این لیبرال دمکراسی غرب است. همینهایی که ادعا میکردند همهی دنیا مال ماست؛ ماییم که باید فکر اساسی و ایدئولوژی جهانی را به مردم دنیا بدهیم(!) این رفتار خودشان است در اروپا و امریکا؛ اینها دیگر حرفی برای گفتن ندارند.
شعار عدالتطلبی همچنان زنده است؛ شعار کرامت انسانی همچنان زنده است؛ اینها متعلق به اسلام است؛ اینها متعلق به جمهوری اسلامی است. خطِ روشن حرکت ملت که برخاسته از ایمان و رأی مردم است و مظهر آن «مردمسالاری دینی» است، همچنان جذاب است. امروز ملتها و روشنفکران مسلمان این حرفها و این حوادث را میبینند و آنها را مطالعه میکنند و نگاهشان به ایران است؛ نگاهشان به حرکت شماست. دشمن شما هم که استکبار جهانی است و مظهر آن هم امریکاست، امروز پا در گل مانده است؛ در عراق از لحاظ سیاسی شکست خوردند - این را خودشان هم اعتراف میکنند. آن چیزی که آنها میخواستند در عراق اتفاق بیفتد، عکس آن اتفاق افتاد - در فلسطین شکست خوردند - جلاد و قصاب فلسطینیها که آمده بود سه ماهه انتفاضه را نابود کند، خود او بهوسیلهی حرکت انتفاضه نابود شد؛ طرح نقشهی راه و خاورمیانهی بزرگ و این حرفهای خیالاتی امریکا هم شکست خورد - حالا امروز به پر و پای سوریه و لبنان پیچیدهاند و میخواهند با نفوذ در مجموعهی همسایهی صهیونیستها، راهی به کشورهای دیگرِ عربی و اسلامی پیدا کنند. آنها از این طرف مأیوس شدهاند؛ اما آنجا هم نمیتوانند کاری بکنند؛ در آنجا هم، اگر هشیاری ملتها و رهبران باشد، باز امریکا و همهی متحدان غربیاش پا در گل خواهند ماند.
ملت ایران در طول این بیستوهفت سال پیش رفته است؛ موفق شده است. وضع امروز کشور ما قابل مقایسه با وضع بیستوهفت سال قبل نیست. جوانان ما، فضلای ما، روشنبینان و روشنفکران ما رشد کردهاند و پیش رفتهاند؛ ملت ما، علیرغم همهی بدخواهیها و ملعنتهایی که دشمنان در تبلیغاتشان کردهاند، به مبانی انقلاب پایبندتر و علاقهمندتر شد، که نمونهاش را در همین انتخابات ریاست جمهوری دیدید؛ ملت به شعارها رأی داد: شعار عدالتطلبی، شعار خط امام، شعار پایبندی به ارزشهای اسلامی؛ ملت دور این محورها جمع شدند. بحمداللَّه مسؤولان هم توانستند خودشان را در عرصهی حرکت، به مردم نشان دهند. امروز بحمداللَّه همت و حرکت مسؤولان ما - مسؤولان دولتی، نمایندگان مجلس - برای پیشرفت به سمت مبانی و ارزشهای انقلاب ستودنی است؛ آنها کار میکنند و حرفهایی را که گفته شده، به مرحلهی عمل نزدیک میکنند. برای یک ملت، چه از این بالاتر؛ و چه از این زیباتر و شیرینتر؟ بدخواهان جمهوری اسلامی هم همین مسائل را میبینند.
امروز به حول و قوهی الهی، ملت و دولت ایران در صحنهی بینالملل هم از ابهت و اقتدار، بیش از گذشته، برخوردار است. حرفهای منطقییی اینجا مطرح میشود. همین پیشنهاد منطقی مشارکت کشورهای اروپایی و غیراروپایی در برنامههای سوخت هستهیی ایران، یک پیشنهاد منطقی است؛ بیایند شریک بشوند؛ بیایند اینجا همکاری کنند، ما که از حق مسلّم خودمان دست بر نخواهیم داشت؛ اینکه واضح است. این، حق ملت است و کسی قادر نیست از این حق صرفنظر و اغماض کند؛ مردم این را میخواهند و مال آنهاست؛ کسی اینها را عاریه نداده است، تا بتواند از این مردم بگیرد؛ بحمداللَّه اینها از استعداد جوانهای ما جوشیده است. البته این جوشش، فقط در مسألهی هستهیی نیست، بلکه در بسیاری از زمینهها همین جوشش و همین پیشرفت، نوآوری و ابتکار وجود دارد. آنها بیایند شریک بشوند؛ هیچ اشکالی ندارد. این، یک پیشنهاد بود که رئیس جمهور محترم مطرح کرد. یک پیشنهاد دیگر هم این بود که در باب حقوق بشر اگر نگرانی وجود دارد - که ما هم نگران حقوق بشر در کشورهای اروپایی هستیم - از دو طرف نمایندگانی گسیل بشوند و مراقبت کنند؛ نگاه کنند؛ آنها بیایند اینجا، ما هم نمایندگانی بفرستیم آنجا، که ببینند وضع حقوق بشر در زندانها، محاکم و در رفتارهای دولتی و اجتماعی و مدنی آنها چگونه است و چقدر حقوق بشر رعایت میشود. اینها دو پیشنهاد منطقی است، که خیلی خوب است و خیلی بجاست که اروپاییها این پیشنهادها را بپذیرند. این کارها، ارتباطات ما و غرب را هم پیش خواهد برد، نگرانیها را هم از دو طرف برطرف خواهد کرد.
آنچه که برای ما امروز فریضه است، یکی حفظ وحدت است، یکی حفظ ایمان و اعتماد به این راه و موفقیتهای آیندهی آن. این دو چیز، اساس قضیه است.
اولاً آحاد ملت و گروههای مختلف، وحدت را حفظ کنند. امروز بحمداللَّه در سطح مسؤولان اتحاد کلمه و همدلىِ عمیق و صمیمانه وجود دارد؛ این خیلی مغتنم است، که سعی میکنند این را به هم بزنند؛ ولی بحمداللَّه نمیتوانند؛ نتوانستهاند و نخواهند توانست. آحاد مردم و گروهها و گرایشهای مختلف به خاطر اختلافات جزیی، صدایشان را روی هم بلند نکنند. البته اختلافات هست؛ داخل یک خانه هم ممکن است اختلافاتی وجود داشته باشد، اما همه اهل خانهاند؛ همه از این خانه دفاع میکنند؛ همه منافع آن را بر هر چیز دیگری ترجیح میدهند. کسانی که بخصوص تریبون دارند؛ فرصت حرف زدن دارند، نگذارند که دشمن از صدای بلند آنها با یکدیگر، امیدوار بشود به اینکه میتواند علیه این ملت توطئه کند. وقتی اختلاف هست، آنها امیدوار میشوند؛ آنها احساس میکنند که حالا وقت فشار وارد آوردن است. اگر میخواهند فشارهای دشمن قطع شود، باید اینجا انسجام و وحدت را مثل یک صف مستحکم و بنیان مرصوص، حفظ کنند.
و بعد، اعتماد و ایمان به راه را حفظ کنند. در تمام طول این سالها، دشمنان سعی کردهاند بمبهای تبلیغاتی را در محیط ذهنی مردم منفجر کنند، که معنای این تبلیغات همهاش این است که: ای ملت! شما نمیتوانید؛ ایرانی! نمیتوانی؛ جوان ایرانی! مجبوری تسلیم بشوی؛ مجبوری دستهایت را بالا ببری. البته آنها در داخل هم عواملی دارند - من بارها اشاره کردهام - که هر وقت احتیاج دارند که یک فکری را در داخل تزریق کنند، این عوامل به کار میافتند و با قلمهای حقیر و مزدور خودشان، بنا میکنند اهداف دشمن را در اینجا پخش کردن و ترویج کردن؛ اما تا الان تأثیری نکرده است، باز هم باید تأثیر نکند. نخیر، همه چیز ما را به «امید» تشویق میکند؛ همه چیز ما را به «اعتماد به خودمان» تشویق میکند. چرا امیدوار نباشیم؟ مایی که یک روز در فشار دو ابرقدرت - ابرقدرت امریکا و شوروی سابق - توانستیم خودمان را نگهداریم و بالا بکشیم، مایی که با محاصرهی اقتصادی در طول این سالهای متمادی - که هر زمانی به نحوی محاصرهی اقتصادی وجود داشته - توانستیم خودمان را به این رتبه از فناوری و علم برسانیم و بخشی از این خلأها و شکافها را پُر کنیم، چرا به خودمان امیدوار نباشیم؟ چرا به ملتمان اعتماد نداشته باشیم؟ تاریخ و سرگذشت ما، امید و اعتماد را به ما املاء میکند؛ ما را وادار میکند که امیدوار باشیم. بله، امیدواریم؛ ما میتوانیم؛ توانستیم.
اینهایی که امروز دم از محاصرهی اقتصادی میزنند؛ تهدید به تحریم اقتصادی میکنند، کسانی هستند که در طول سالهای گذشته، هر جا توانستهاند، این تحریم را اعمال کردهاند. همین الان بعضی از دولتهای اروپایی، هنوز وسایلی را که از زمان رژیم طاغوت خریداری شده و پول آنها را هم شاید چند برابر گرفته بودند، به ما نمیدهند! تحریم از این بالاتر؟ آنها در مواردی هم ابزارها و قطعات لازم را به ما ندادند. جوانهای ما وقتی دیدند راه از این طرف بسته است، از درون راه باز کردند. برای یک ملت مستقل، این درست است که به درون خودش مراجعه کند؛ در درون خود کاوش کند؛ درمان خود را به دست خودش بسازد؛ والّا اگر میخواستیم پشت درِ خانهی دیگران دست به سینه بایستیم - همچنانکه سالهای متمادی در دوران رژیم طاغوت، این کشور و این ملت را به این روش عادت داده بودند - زندگی مستقلی نداشتیم و همان وضع سابق بود. وقتی ما را تحریم کردند، امام اظهار خوشوقتی کردند و گفتند بهتر! حق با ایشان بود. ما بر اثر تحریم، به خود آمدیم و تحرک پیدا کردیم؛ حالا هم همینطور است. با این حرفها، ملت ایران را تهدید میکنند؛ این تهدید، فایدهیی دارد؟
برادران عزیز! خواهران عزیز! راهی را که قم شروع کرد، روزبهروز بازتر، هموارتر، امیدبخشتر و زیباتر شده است و این به برکت ایمان و به برکت اخلاص است. این ایمان و اخلاص و اتحاد کلمه را حفظ کنید؛ اینها موجبات رحمت الهی است و انشاءاللَّه رحمت و فضل الهی روزبهروز بیشتر شامل حال شما خواهد شد.
امیدواریم پروردگار عالم همهی شما را توفیق بدهد و شما و همهی ملت ایران را مشمول ادعیهی زاکیهی حضرت بقیةاللَّه (ارواحنافداه) قرار دهد.
والسّلامعلیکمورحمةاللَّهوبرکاته
خیلی خوش آمدید برادران و خواهران عزیز قمی! امیدوارم برکات و الطاف مستمر الهی بر یکایک شما و بر همهی مردم عزیز قم، بخصوص خانوادههای معظم شهیدان و جانبازان و ایثارگران - که در میان شما هستند - ببارد و رفع همهی مشکلات را به دنبال داشته باشد؛ و امیدوارم فیض الهی روز به روز بیش از گذشته بر شما نازل شود.
یاد روزهای پُرحماسه و پُرشور قم، بخصوص نوزدهم دی، از خاطرهی ملت ایران محو نخواهد شد. قم همچنان که مطلع قصیدهی بلند نهضت اسلامی در سال ۱۳۴۱ بود، سرآغاز ماجرای عظیم و پُرافتخار پیروزی انقلاب در سال ۱۳۵۶ هم شد. امروز ما بعد از بیستوهشت سال، یاد آن روز و یاد شهیدان مظلوم آن روز و یاد آن حرکت حماسی بینظیر و بیسابقه را باید گرامی بداریم و دست تضرع و ابتهال نزد پروردگار عالم بلند کنیم به دعا و از خداوند متعال علوّ روح آن شهیدان و دوام توفیقات مردم قم را که در طول سالهای متمادی - چه در دوران دفاع مقدس، چه بعد از آن - این روحیه را حفظ کردهاند، مسألت کنیم.
فردا، روز عرفه است؛ روزِ دعا و ذکر و تضرع و ابتهال و راز و نیاز است؛ بخصوص شما جوانها قدر این روزهای بزرگ و این ساعات باارزش را بدانید. همین رابطهی با خداست که سینهها و دلها را منشرح میکند؛ راه را برای انسان باز میکند؛ عزم و اخلاص به انسان میدهد؛ به کارها برکت میبخشد؛ توفیق الهی را بر سر انسان سایهگستر میکند و نتیجهی آن، پیشرفت در خط اصیل ارزشهای اسلامی است. این روزها و این ساعات باارزش را هرگز از دست ندهید.
قیام مردم قم به برکت همین اخلاص، به قیام جهانی اسلام منتهی شد. امروز شما هر نقطهیی از دنیای اسلام را که نگاه کنید، مشاهده میکنید که انگیزهی حاکمیت و عزت اسلام در دل مردم و بخصوص جوانها، دانشگاهیان، روشنفکران موج میزند؛ که در گذشته اینها نبود. کلمهی حق، کلمهی طیبه، همین است که: «اصلها ثابت و فرعها فی السّماء تؤتی اکلها کلّ حین بإذن ربّها». کار مردم قم، کلمهی طیبه بود. کار امام - که با اخلاص کامل این حرکت را شروع کرد - کلمهی طیبه بود. این کلمهی طیبه به بار نشست؛ چه کسی خیال میکرد!؟
امام از روز اول فرمود: ما مأمور به تکلیفیم، نه به نتیجه؛ این، عین اخلاص است؛ محض اخلاص است؛ فقط برای خداست که ذرهیی قدرتطلبی و جلب حطام مادی در این چنین دلی وجود ندارد. امام به تکلیف خود که مأموریت او بود عمل کرد، خدا هم نتیجه را به او داد: دنیا از صدای امام پُر شد. ما آن روزها نه بلد بودیم تبلیغات بکنیم، نه ابزارهای تبلیغاتی در اختیار انقلاب و نظامِ نوپا بود، با این وصف، وقتی کسی به هر نقطهیی از دنیای اسلام و حتّی بیرون از دنیای اسلام قدم میگذاشت، نفس امام، نام امام، یاد امام را در آنجا زنده میدید؛ خداوند متعال اینگونه به کلمهی طیبه برکت میدهد و آن را پیش میبرد. البته در طول زمان، برای پاک کردن جای پای امام و خط امام خیلی تلاش کردند، ولی امروز بعد از بیستوهفت سال که از آغاز آن نهضت عظیم و پیروزی انقلاب و تشکیل جمهوری اسلامی گذشته است، شما میبینید که رایحهی خدمتگزاری به مردم با تکیهی بر شعارهای انقلاب، در سرتاسر کشور، استشمام میشود و بار دیگر شعار خدمتگزاری، شعار پاسخگویی، شعار سادهزیستی، شعار عدالتطلبی، از شعارهای رایج است؛ این، برکت انقلاب است. اگرچه هنوز کسانی هستند که مردم را دعوت به تسلیم و ذلت در مقابل دشمنان نابکار میکنند؛ اما مردم راه خودشان را پیدا کردهاند.
یک نکتهیی را به مناسبت حضور فضلای حوزهی علمیه در این جلسه صمیمی عرض کنیم و در حقیقت پیام به فضلای حوزه است: انقلاب مانند هر حرکت اجتماعی عظیمِ ماندگار، احتیاج به سوخت دارد؛ این ماشین بدون سوخت متوقف میشود؛ سوختِ فکری. روزبهروز با توجه به تحولات جهانی، با توجه به حوادث جدید، سؤالها و ابهامهای تازهیی در ادامهی این راه مطرح است. از طرفی، قبل از آنکه نوبت به عمل برسد، نوبتِ فکر و پردازش تفکر راهنماست و این، خاصِ آشنایان به مبانی اسلام است؛ و بدیهی است که دشمنان، همین نقطه را هم مثل بقیهی نقاط حساس هدف میگیرند. بنابراین، فضلای برجستهی حوزه، نباید گوششان بدهکار تلاش دشمن باشد و باید بدانند که فکر جدید، مفاهیم جدید و راههای نو، مدد فکری برای پیشرفت این حرکت است. امروز ما نسبت به اوایل انقلاب دربارهی مبانی نظام اسلامی، به برکت تلاش دینشناسان و عالمان - چه در دانشگاه، چه در حوزه - روشنبینیهای بیشتر و مفاهیم تازهتری را در اختیار داریم، که این پشتیبانی فکری باید ادامه پیدا کند. امروز چشم دنیا به شماست؛ حالیا! چشم جهانی نگران من و توست.
یک روز تفکرات چپ حاکم بود؛ مارکسیسم و سوسیالیزم در دنیا برای جوانها جاذبه داشت؛ اما امروز نیست. یک روز تفکرات ناسیونالیستی و ملتگراییهای افراطی در دنیا دل بعضی را میبُرد؛ اما امروز اینها کهنه شده است. یک روز لیبرالیسمِ غربی و منطق دولتهای سرمایهداری دم از گسترش جهانی میزد و میگفت همهی دنیا باید ما را بپذیرند؛ اما امروز لیبرال دمکراسىِ غرب خودش را با کارهای امریکا مفتضح کرده است؛ اروپا هم همینطور است و آنها هم شنیدن حرفی را که بر خلاف منافع ملیشان باشد، تحمل نمیکنند؛ روسری دختران مسلمان را نمیتوانند تحمل کنند؛ امنیت شهروندانشان را به جُرم مسلمان بودن، به جُرم رنگینپوست بودن، نمیتوانند تأمین کنند؛ این لیبرال دمکراسی غرب است. همینهایی که ادعا میکردند همهی دنیا مال ماست؛ ماییم که باید فکر اساسی و ایدئولوژی جهانی را به مردم دنیا بدهیم(!) این رفتار خودشان است در اروپا و امریکا؛ اینها دیگر حرفی برای گفتن ندارند.
شعار عدالتطلبی همچنان زنده است؛ شعار کرامت انسانی همچنان زنده است؛ اینها متعلق به اسلام است؛ اینها متعلق به جمهوری اسلامی است. خطِ روشن حرکت ملت که برخاسته از ایمان و رأی مردم است و مظهر آن «مردمسالاری دینی» است، همچنان جذاب است. امروز ملتها و روشنفکران مسلمان این حرفها و این حوادث را میبینند و آنها را مطالعه میکنند و نگاهشان به ایران است؛ نگاهشان به حرکت شماست. دشمن شما هم که استکبار جهانی است و مظهر آن هم امریکاست، امروز پا در گل مانده است؛ در عراق از لحاظ سیاسی شکست خوردند - این را خودشان هم اعتراف میکنند. آن چیزی که آنها میخواستند در عراق اتفاق بیفتد، عکس آن اتفاق افتاد - در فلسطین شکست خوردند - جلاد و قصاب فلسطینیها که آمده بود سه ماهه انتفاضه را نابود کند، خود او بهوسیلهی حرکت انتفاضه نابود شد؛ طرح نقشهی راه و خاورمیانهی بزرگ و این حرفهای خیالاتی امریکا هم شکست خورد - حالا امروز به پر و پای سوریه و لبنان پیچیدهاند و میخواهند با نفوذ در مجموعهی همسایهی صهیونیستها، راهی به کشورهای دیگرِ عربی و اسلامی پیدا کنند. آنها از این طرف مأیوس شدهاند؛ اما آنجا هم نمیتوانند کاری بکنند؛ در آنجا هم، اگر هشیاری ملتها و رهبران باشد، باز امریکا و همهی متحدان غربیاش پا در گل خواهند ماند.
ملت ایران در طول این بیستوهفت سال پیش رفته است؛ موفق شده است. وضع امروز کشور ما قابل مقایسه با وضع بیستوهفت سال قبل نیست. جوانان ما، فضلای ما، روشنبینان و روشنفکران ما رشد کردهاند و پیش رفتهاند؛ ملت ما، علیرغم همهی بدخواهیها و ملعنتهایی که دشمنان در تبلیغاتشان کردهاند، به مبانی انقلاب پایبندتر و علاقهمندتر شد، که نمونهاش را در همین انتخابات ریاست جمهوری دیدید؛ ملت به شعارها رأی داد: شعار عدالتطلبی، شعار خط امام، شعار پایبندی به ارزشهای اسلامی؛ ملت دور این محورها جمع شدند. بحمداللَّه مسؤولان هم توانستند خودشان را در عرصهی حرکت، به مردم نشان دهند. امروز بحمداللَّه همت و حرکت مسؤولان ما - مسؤولان دولتی، نمایندگان مجلس - برای پیشرفت به سمت مبانی و ارزشهای انقلاب ستودنی است؛ آنها کار میکنند و حرفهایی را که گفته شده، به مرحلهی عمل نزدیک میکنند. برای یک ملت، چه از این بالاتر؛ و چه از این زیباتر و شیرینتر؟ بدخواهان جمهوری اسلامی هم همین مسائل را میبینند.
امروز به حول و قوهی الهی، ملت و دولت ایران در صحنهی بینالملل هم از ابهت و اقتدار، بیش از گذشته، برخوردار است. حرفهای منطقییی اینجا مطرح میشود. همین پیشنهاد منطقی مشارکت کشورهای اروپایی و غیراروپایی در برنامههای سوخت هستهیی ایران، یک پیشنهاد منطقی است؛ بیایند شریک بشوند؛ بیایند اینجا همکاری کنند، ما که از حق مسلّم خودمان دست بر نخواهیم داشت؛ اینکه واضح است. این، حق ملت است و کسی قادر نیست از این حق صرفنظر و اغماض کند؛ مردم این را میخواهند و مال آنهاست؛ کسی اینها را عاریه نداده است، تا بتواند از این مردم بگیرد؛ بحمداللَّه اینها از استعداد جوانهای ما جوشیده است. البته این جوشش، فقط در مسألهی هستهیی نیست، بلکه در بسیاری از زمینهها همین جوشش و همین پیشرفت، نوآوری و ابتکار وجود دارد. آنها بیایند شریک بشوند؛ هیچ اشکالی ندارد. این، یک پیشنهاد بود که رئیس جمهور محترم مطرح کرد. یک پیشنهاد دیگر هم این بود که در باب حقوق بشر اگر نگرانی وجود دارد - که ما هم نگران حقوق بشر در کشورهای اروپایی هستیم - از دو طرف نمایندگانی گسیل بشوند و مراقبت کنند؛ نگاه کنند؛ آنها بیایند اینجا، ما هم نمایندگانی بفرستیم آنجا، که ببینند وضع حقوق بشر در زندانها، محاکم و در رفتارهای دولتی و اجتماعی و مدنی آنها چگونه است و چقدر حقوق بشر رعایت میشود. اینها دو پیشنهاد منطقی است، که خیلی خوب است و خیلی بجاست که اروپاییها این پیشنهادها را بپذیرند. این کارها، ارتباطات ما و غرب را هم پیش خواهد برد، نگرانیها را هم از دو طرف برطرف خواهد کرد.
آنچه که برای ما امروز فریضه است، یکی حفظ وحدت است، یکی حفظ ایمان و اعتماد به این راه و موفقیتهای آیندهی آن. این دو چیز، اساس قضیه است.
اولاً آحاد ملت و گروههای مختلف، وحدت را حفظ کنند. امروز بحمداللَّه در سطح مسؤولان اتحاد کلمه و همدلىِ عمیق و صمیمانه وجود دارد؛ این خیلی مغتنم است، که سعی میکنند این را به هم بزنند؛ ولی بحمداللَّه نمیتوانند؛ نتوانستهاند و نخواهند توانست. آحاد مردم و گروهها و گرایشهای مختلف به خاطر اختلافات جزیی، صدایشان را روی هم بلند نکنند. البته اختلافات هست؛ داخل یک خانه هم ممکن است اختلافاتی وجود داشته باشد، اما همه اهل خانهاند؛ همه از این خانه دفاع میکنند؛ همه منافع آن را بر هر چیز دیگری ترجیح میدهند. کسانی که بخصوص تریبون دارند؛ فرصت حرف زدن دارند، نگذارند که دشمن از صدای بلند آنها با یکدیگر، امیدوار بشود به اینکه میتواند علیه این ملت توطئه کند. وقتی اختلاف هست، آنها امیدوار میشوند؛ آنها احساس میکنند که حالا وقت فشار وارد آوردن است. اگر میخواهند فشارهای دشمن قطع شود، باید اینجا انسجام و وحدت را مثل یک صف مستحکم و بنیان مرصوص، حفظ کنند.
و بعد، اعتماد و ایمان به راه را حفظ کنند. در تمام طول این سالها، دشمنان سعی کردهاند بمبهای تبلیغاتی را در محیط ذهنی مردم منفجر کنند، که معنای این تبلیغات همهاش این است که: ای ملت! شما نمیتوانید؛ ایرانی! نمیتوانی؛ جوان ایرانی! مجبوری تسلیم بشوی؛ مجبوری دستهایت را بالا ببری. البته آنها در داخل هم عواملی دارند - من بارها اشاره کردهام - که هر وقت احتیاج دارند که یک فکری را در داخل تزریق کنند، این عوامل به کار میافتند و با قلمهای حقیر و مزدور خودشان، بنا میکنند اهداف دشمن را در اینجا پخش کردن و ترویج کردن؛ اما تا الان تأثیری نکرده است، باز هم باید تأثیر نکند. نخیر، همه چیز ما را به «امید» تشویق میکند؛ همه چیز ما را به «اعتماد به خودمان» تشویق میکند. چرا امیدوار نباشیم؟ مایی که یک روز در فشار دو ابرقدرت - ابرقدرت امریکا و شوروی سابق - توانستیم خودمان را نگهداریم و بالا بکشیم، مایی که با محاصرهی اقتصادی در طول این سالهای متمادی - که هر زمانی به نحوی محاصرهی اقتصادی وجود داشته - توانستیم خودمان را به این رتبه از فناوری و علم برسانیم و بخشی از این خلأها و شکافها را پُر کنیم، چرا به خودمان امیدوار نباشیم؟ چرا به ملتمان اعتماد نداشته باشیم؟ تاریخ و سرگذشت ما، امید و اعتماد را به ما املاء میکند؛ ما را وادار میکند که امیدوار باشیم. بله، امیدواریم؛ ما میتوانیم؛ توانستیم.
اینهایی که امروز دم از محاصرهی اقتصادی میزنند؛ تهدید به تحریم اقتصادی میکنند، کسانی هستند که در طول سالهای گذشته، هر جا توانستهاند، این تحریم را اعمال کردهاند. همین الان بعضی از دولتهای اروپایی، هنوز وسایلی را که از زمان رژیم طاغوت خریداری شده و پول آنها را هم شاید چند برابر گرفته بودند، به ما نمیدهند! تحریم از این بالاتر؟ آنها در مواردی هم ابزارها و قطعات لازم را به ما ندادند. جوانهای ما وقتی دیدند راه از این طرف بسته است، از درون راه باز کردند. برای یک ملت مستقل، این درست است که به درون خودش مراجعه کند؛ در درون خود کاوش کند؛ درمان خود را به دست خودش بسازد؛ والّا اگر میخواستیم پشت درِ خانهی دیگران دست به سینه بایستیم - همچنانکه سالهای متمادی در دوران رژیم طاغوت، این کشور و این ملت را به این روش عادت داده بودند - زندگی مستقلی نداشتیم و همان وضع سابق بود. وقتی ما را تحریم کردند، امام اظهار خوشوقتی کردند و گفتند بهتر! حق با ایشان بود. ما بر اثر تحریم، به خود آمدیم و تحرک پیدا کردیم؛ حالا هم همینطور است. با این حرفها، ملت ایران را تهدید میکنند؛ این تهدید، فایدهیی دارد؟
برادران عزیز! خواهران عزیز! راهی را که قم شروع کرد، روزبهروز بازتر، هموارتر، امیدبخشتر و زیباتر شده است و این به برکت ایمان و به برکت اخلاص است. این ایمان و اخلاص و اتحاد کلمه را حفظ کنید؛ اینها موجبات رحمت الهی است و انشاءاللَّه رحمت و فضل الهی روزبهروز بیشتر شامل حال شما خواهد شد.
امیدواریم پروردگار عالم همهی شما را توفیق بدهد و شما و همهی ملت ایران را مشمول ادعیهی زاکیهی حضرت بقیةاللَّه (ارواحنافداه) قرار دهد.
والسّلامعلیکمورحمةاللَّهوبرکاته