نزدیک به ۲۸ سال از اعلام تعطیلی حزب جمهوری اسلامی میگذرد.[۱] حزبی که شاید بتوان گفت تنها تجربهی جدی یک حزب سراسری در دوران پس از پیروزی انقلاب است. پیش از آن «حزب تودهی ایران»، شاخصترین تجربهی حزبی ایرانیان بود که بهدلایلی[۲]، جایگاهی «دیرپا» و «گسترده» در فضای سیاسی و اجتماعی کشور از خود برجای گذاشت. پس از تعطیلی حزب جمهوری اسلامی هم به تناسبِ رقابتهای سیاسی و اختلاف نظرهای جناحی، برخی احزاب ریز و درشت -بهویژه با اهداف انتخاباتی- در کشور تأسیس شدهاند. با نگاهی اجمالی به فلسفهی تأسیس و عملکرد این احزاب به نظر میرسد که هیچ یک نتوانستهاند مبانی و چارچوب شکلگیری یک حزب قدرتمند، انقلابی و یاریگر مردم و انقلاب را پایهریزی کنند. بنابراین، این دغدغه قابل طرح است که تحزب به آن معنایی که رهبر انقلاب در کارنامهی عمل سیاسی ۵۰ سالهی خود تجربه کرده و یا تبیین کردهاند، تاکنون شکل نگرفته است و بهترین پاسخ برای این دغدغه، طرح این پرسش است که اساساً این نوع کار حزبی، چه خصوصیات و بایدها و نبایدهایی دارد؟
حضرت آیتالله خامنهای نقش مهمی در حزب جمهوری داشتند. از همان ابتدا جزو مؤسسان حزب قرار گرفتند و پس از تأسیس، تا پیش از شهادت آیتالله بهشتی که نخستین دبیرکل حزب بود، ایشان بهعنوان معاونت امور تبلیغاتی، فرهنگی و سخنگوی حزب فعالیت میکردند. پس از واقعهی هفتم تیر، ایشان بهعنوان دبیرکلی حزب انتخاب شدند و تا پایان عمر حزب در این سمت باقی ماندند. از سوی دیگر هم در بُعد تئوریک، دیدگاههای ایشان در کنار دیدگاههای افراد شاخص دیگر حزب، راهنمای فکر و عمل اعضا بود که گاه در قالب جزوهها و گاه هم سخنرانی در اختیار مخاطبان قرار میگرفت.
حضرت آیتالله خامنهای نقش مهمی در حزب جمهوری داشتند. از همان ابتدا جزو مؤسسان حزب قرار گرفتند و پس از تأسیس، تا پیش از شهادت آیتالله بهشتی که نخستین دبیرکل حزب بود، ایشان بهعنوان معاونت امور تبلیغاتی، فرهنگی و سخنگوی حزب فعالیت میکردند. پس از واقعهی هفتم تیر، ایشان بهعنوان دبیرکلی حزب انتخاب شدند و تا پایان عمر حزب در این سمت باقی ماندند. از سوی دیگر هم در بُعد تئوریک، دیدگاههای ایشان در کنار دیدگاههای افراد شاخص دیگر حزب، راهنمای فکر و عمل اعضا بود که گاه در قالب جزوهها و گاه هم سخنرانی در اختیار مخاطبان قرار میگرفت.
دفترحزب جمهوری اسلامی، حضرت آیتالله خامنهای
و شهید آیتالله بهشتی دراستقبال از یک میهمان اردنی
حزب؛ آری اما با یک قرائت ویژه
مقولهی تحزب یکی از دغدغههای همیشگی رهبر انقلاب بوده است.[۳] در یک تقسیمبندی نانوشته، ایشان در سِلک علمایی قرار میگیرند که تفکر حزبی را -البته با قرائتی که در ادامه خواهد آمد- قابل جمع با آرای امام خمینی (رحمةاللهعلیه) و مجموعه مبانی انقلاب میدانند. جدای از اینکه این تفکر، وجود احزاب گوناگون در فضای سیاسی کشور را براساس موازین قانون اساسی و در چارچوب آن به رسمیت میشناسد[۴]، حضرت آیتالله خامنهای، دیدگاه حزبی ویژهای هم برای سازماندهی نیروهای انقلابی برای فعالیت در عرصههای گوناگون کشور دارند؛ دیدگاهی که براساس آن، حزب «عبارت است از یک تشکیلاتی که نقش راهنمائی و هدایت آحاد مردم را به سمت یک آرمانهائی ایفاء میکند.»[۵]
چنین تعبیری از حزب همان چیزی است که بنیاد حزب جمهوری بر آن پایه شکل گرفت اما آفات بعدی که گریبانگیر این مجموعه شد آن را عملاً از یک مجموعهی اثرگذار به کانونی برای جنجالها و اختلافها تبدیل کرد. با این حال، حضرت آیتالله خامنهای در سراسر دوران پس از تعطیلی حزب، همچنان کار حزبی را یکی از ضرورتها میدانند؛ بهویژه نیروهایی که دل در گرو اهداف انقلاب دارند برای تحقق این اهداف قطعاً باید به کوششهای صحیح حزبی روی بیاورند.[۶]
سلب و ایجاب حزب
پایان ناخوشِ حزب جمهوری، هیچگاه در منظومهی فکری رهبر انقلاب تغییری ایجاد نکرد و همچنان در این باره صحبت کردند. از این رو، ایشان با حفظ تأکید بر ضرورت کار حزبی، در سخنانی که طی سالهای بعد فرمودند، از یکسو آفات کار حزبی در ایران و جهان را بهعنوان یک «تجربهی سلبی»، و از سوی دیگر ویژگیهای کار حزبی مطلوب را بهعنوان یک «الگوی ایجابی» مطرح کردند. سخنانی که تاکنون برای بخش نخست آن نمونههای زیادی را میشناسیم اما برای بخش دوم آن هنوز سعی بلیغ و پردامنهای نشده است.[۷]
۱) تجربهای که نباید تکرار شود
احزابی که در دنیا و اغلب فعالیتهای حزبی در ایران تجربه شدهاند، عمدتاً با هدف قدرتیابی تشکیل شدند. این مسئله، مبتنی است بر توصیه و تحلیل علم سیاست و جامعهشناسی سیاسی مدرن از مقولهی حزب؛ بر این اساس حزب، نهادی است که با هدف «کسب قدرت» تشکیل شده و همهی فعالیتهای یک حزب برای تحقق این هدف تنظیم میشود. از نظر آیتالله خامنهای، «احزاب کنونی غربی به معنای باشگاههائی برای کسب قدرت است؛ اصلاً حزب یعنی مجموعهای برای کسب قدرت» و در این راستا تمامی ابزارها و فعالیتها تمهیدی برای کسب قدرت است؛ از عضوگیری و تشکیل جلسات عادی حزبی و تبلیغی تا «پُررویی، پشت هم اندازی، پولداری، داشتن پشتوانههای صهیونیستی، خوشقیافه و خوشتیپ و خوش صحبت بودن و احیاناً یک همسر فعّال و جذاب داشتن.»[۸]
مقولهی تحزب یکی از دغدغههای همیشگی رهبر انقلاب بوده است.[۳] در یک تقسیمبندی نانوشته، ایشان در سِلک علمایی قرار میگیرند که تفکر حزبی را -البته با قرائتی که در ادامه خواهد آمد- قابل جمع با آرای امام خمینی (رحمةاللهعلیه) و مجموعه مبانی انقلاب میدانند. جدای از اینکه این تفکر، وجود احزاب گوناگون در فضای سیاسی کشور را براساس موازین قانون اساسی و در چارچوب آن به رسمیت میشناسد[۴]، حضرت آیتالله خامنهای، دیدگاه حزبی ویژهای هم برای سازماندهی نیروهای انقلابی برای فعالیت در عرصههای گوناگون کشور دارند؛ دیدگاهی که براساس آن، حزب «عبارت است از یک تشکیلاتی که نقش راهنمائی و هدایت آحاد مردم را به سمت یک آرمانهائی ایفاء میکند.»[۵]
چنین تعبیری از حزب همان چیزی است که بنیاد حزب جمهوری بر آن پایه شکل گرفت اما آفات بعدی که گریبانگیر این مجموعه شد آن را عملاً از یک مجموعهی اثرگذار به کانونی برای جنجالها و اختلافها تبدیل کرد. با این حال، حضرت آیتالله خامنهای در سراسر دوران پس از تعطیلی حزب، همچنان کار حزبی را یکی از ضرورتها میدانند؛ بهویژه نیروهایی که دل در گرو اهداف انقلاب دارند برای تحقق این اهداف قطعاً باید به کوششهای صحیح حزبی روی بیاورند.[۶]
سلب و ایجاب حزب
پایان ناخوشِ حزب جمهوری، هیچگاه در منظومهی فکری رهبر انقلاب تغییری ایجاد نکرد و همچنان در این باره صحبت کردند. از این رو، ایشان با حفظ تأکید بر ضرورت کار حزبی، در سخنانی که طی سالهای بعد فرمودند، از یکسو آفات کار حزبی در ایران و جهان را بهعنوان یک «تجربهی سلبی»، و از سوی دیگر ویژگیهای کار حزبی مطلوب را بهعنوان یک «الگوی ایجابی» مطرح کردند. سخنانی که تاکنون برای بخش نخست آن نمونههای زیادی را میشناسیم اما برای بخش دوم آن هنوز سعی بلیغ و پردامنهای نشده است.[۷]
۱) تجربهای که نباید تکرار شود
احزابی که در دنیا و اغلب فعالیتهای حزبی در ایران تجربه شدهاند، عمدتاً با هدف قدرتیابی تشکیل شدند. این مسئله، مبتنی است بر توصیه و تحلیل علم سیاست و جامعهشناسی سیاسی مدرن از مقولهی حزب؛ بر این اساس حزب، نهادی است که با هدف «کسب قدرت» تشکیل شده و همهی فعالیتهای یک حزب برای تحقق این هدف تنظیم میشود. از نظر آیتالله خامنهای، «احزاب کنونی غربی به معنای باشگاههائی برای کسب قدرت است؛ اصلاً حزب یعنی مجموعهای برای کسب قدرت» و در این راستا تمامی ابزارها و فعالیتها تمهیدی برای کسب قدرت است؛ از عضوگیری و تشکیل جلسات عادی حزبی و تبلیغی تا «پُررویی، پشت هم اندازی، پولداری، داشتن پشتوانههای صهیونیستی، خوشقیافه و خوشتیپ و خوش صحبت بودن و احیاناً یک همسر فعّال و جذاب داشتن.»[۸]
نتیجهی چنین رویکردی به حزب این است که «مردم یا گروههایی از مردم را به این طرف و آن طرف بکشانند و مرتّب دعوا و اختلاف راه بیندازند و برای اینکه بیکار نمانند، یک مسئلهی کوچک را بزرگ کنند؛ یک چیز کماهمیت را پُر اهمیت جلوه دهند و روزها و هفتهها دربارهاش بحث و تحلیل کنند؛ براساس آن، دوست و دشمن معیّن کنند؛ فلان کس، فلان طرفی است، پس دشمن است؛ فلان کس، فلان طرفی است، پس دوست است.»[۹] حضرت آیتالله خامنهای صریحاً چنین رویکردی را سودمند نمیدانند: «بنده اینها را تحزّب نمیدانم. اینها روشهای غلط سیاسی است که در دنیا هم رایج است.»[۱۰] با این حال همین وضعیت در تجربهی حزبی پس از حزب جمهوری هم در ایران رخ داد: «دل ما خوش بوده است که در ایران این چیزها رایج نباشد؛ اما متأسفانه بعضی کسان به این چیزها دلبستگی دارند.»[۱۱]
شرکت در کنگره حزب جمهوری اسلامی در جایگاه دبیرکلی، ۲۱ اردیبهشت ۱۳۶۲
۲) الگویی که باید دنبال شود
چنین شرایطی سبب شده است که هنوز، و پس از گذشت چندین سال از تجربهی حزب جمهوری، همچنان خلأ وجود یک حزب صحیح انقلابی و مردمی احساس شود. این خلأ بهویژه هنگام انتخاباتها خود را نشان میدهد که همین انتخاباتمحور بودن احزاب آفتی است که تفکر حزبی ما را به خود دچار کرده است. در تلقی ایجابی حضرت آیتالله خامنهای، حزب مطلوب، اینگونه به وجود میآید که «مجموعهای از صاحبان فکر سیاسی یا اعتقادی و یا ایمانی مینشینند و تشکّلی درست میکنند و میان خودشان و آحاد مردم کانالکشی میکنند و مردمی را با خودشان همراه میکنند، تا فکر خود را به آنها برسانند.»[۱۲] به این ترتیب، «کانونهای حزبی تشکیل میشود، هستههای حزبی تشکیل میشود، سلّولهای حزبی تشکیل میشود و اینها در این مرکز مینشینند و افکاری را که خودشان به آن اعتقاد دارند و پای آن ایستادهاند -چه فکر سیاسی، چه فکر غیرسیاسی، چه فکر دینی، چه فکر غیردینی- در این کانالها میریزند و این افکار به تکتک افراد میرسد و آن مردمی که اینها را قبول میکنند، با اینها پیوند پیدا میکنند.»[۱۳]
بنابراین، این الگو، فراتر از رقابتهای انتخاباتی میرود و نهتنها محدود به فعالیتهای حزبی سیاسی نیست، بلکه میتوان آن را بهعنوان الگویی برای فعالیت در عرصههای مختلف دیگر هم که نیازمند کانالکشی میان نخبگان و مردم است به کار برد.[۱۴] چنین الگویی به بهترین شکل خلأ ارتباطی میان مردم و حاکمان را کاهش میدهد و در عرصههای گوناگونی کمک میکند که همسویی و همافزایی برای تحقق اهداف انقلاب میسر شود. بدیهی است که نتیجهی قهری و تبعی چنین فعالیت و ارتباطی این است که تصاحب کرسیهای قدرت هم ممکن میشود: «در تحزّب بایستی کسب قدرت مورد نظر نباشد. اگرچه کسب قدرت برای یک حزبِ موفّق یک امر قهری است.»[۱۵] چرا که چنین ساختار حزبیای، به علاوه وجود افراد «با فکرتر و زبدهتر و خوشفکرتر»[۱۶] نسبت به دیگر احزاب، نظر افراد بیشتری از مردم را با خود همراه خواهد کرد و در نتیجه «وقتی انتخاباتی پیش آمد، تا از طرف مرکزیت این حزب چیزی گفته شد، آن مردم از روی اعتقاد خودشان بر طبق آن عمل میکنند.»[۱۷]
چنین شرایطی سبب شده است که هنوز، و پس از گذشت چندین سال از تجربهی حزب جمهوری، همچنان خلأ وجود یک حزب صحیح انقلابی و مردمی احساس شود. این خلأ بهویژه هنگام انتخاباتها خود را نشان میدهد که همین انتخاباتمحور بودن احزاب آفتی است که تفکر حزبی ما را به خود دچار کرده است. در تلقی ایجابی حضرت آیتالله خامنهای، حزب مطلوب، اینگونه به وجود میآید که «مجموعهای از صاحبان فکر سیاسی یا اعتقادی و یا ایمانی مینشینند و تشکّلی درست میکنند و میان خودشان و آحاد مردم کانالکشی میکنند و مردمی را با خودشان همراه میکنند، تا فکر خود را به آنها برسانند.»[۱۲] به این ترتیب، «کانونهای حزبی تشکیل میشود، هستههای حزبی تشکیل میشود، سلّولهای حزبی تشکیل میشود و اینها در این مرکز مینشینند و افکاری را که خودشان به آن اعتقاد دارند و پای آن ایستادهاند -چه فکر سیاسی، چه فکر غیرسیاسی، چه فکر دینی، چه فکر غیردینی- در این کانالها میریزند و این افکار به تکتک افراد میرسد و آن مردمی که اینها را قبول میکنند، با اینها پیوند پیدا میکنند.»[۱۳]
بنابراین، این الگو، فراتر از رقابتهای انتخاباتی میرود و نهتنها محدود به فعالیتهای حزبی سیاسی نیست، بلکه میتوان آن را بهعنوان الگویی برای فعالیت در عرصههای مختلف دیگر هم که نیازمند کانالکشی میان نخبگان و مردم است به کار برد.[۱۴] چنین الگویی به بهترین شکل خلأ ارتباطی میان مردم و حاکمان را کاهش میدهد و در عرصههای گوناگونی کمک میکند که همسویی و همافزایی برای تحقق اهداف انقلاب میسر شود. بدیهی است که نتیجهی قهری و تبعی چنین فعالیت و ارتباطی این است که تصاحب کرسیهای قدرت هم ممکن میشود: «در تحزّب بایستی کسب قدرت مورد نظر نباشد. اگرچه کسب قدرت برای یک حزبِ موفّق یک امر قهری است.»[۱۵] چرا که چنین ساختار حزبیای، به علاوه وجود افراد «با فکرتر و زبدهتر و خوشفکرتر»[۱۶] نسبت به دیگر احزاب، نظر افراد بیشتری از مردم را با خود همراه خواهد کرد و در نتیجه «وقتی انتخاباتی پیش آمد، تا از طرف مرکزیت این حزب چیزی گفته شد، آن مردم از روی اعتقاد خودشان بر طبق آن عمل میکنند.»[۱۷]
تصویری از حضرت آیتالله خامنهای در حزب جمهوری
همچنان بر همان عقیده؛ مرد راه کیست؟
دیدگاه حزبی، و تشکیلاتی رهبر انقلاب همچنان بر همین تعریف استوار است. از این رو افرادی که مشتاق به تحقق اهداف انقلاب و خدمت به مردم میباشند، الگوی مناسبی برای کار تشکیلاتی و حزبی در اختیار دارند. برای کسانی که دیدگاه رهبرانقلاب در این زمینه را دنبال میکنند هنوز هم چنین الگویی مفید و ضروری است. الگویی که براساس آن «یک حزب عبارت است از کانالکشی برای هدایتهای فکری؛ حالا چه فکری به معنای سیاسی، چه فکری به معنای دینی و عقیدتی.»[۱۸] و «اگرچنانچه کسانی این کار را بکنند، خوب است. قصد عبارت از این نیست که قدرت را در دست بگیرند؛ میخواهند جامعه را به یک سطحی از معرفت، به یک سطحی از دانائی سیاسی و عقیدتی برسانند؛ این چیز خوبی است. البته کسانی که یک چنین توانائیای داشته باشند، به طور طبیعی در مسابقات قدرت، در انتخابات قدرت هم آنها صاحب رأی خواهند شد، آنها برنده خواهند شد؛ لیکن این هدفشان نیست. این یکجور حزب است؛ این مورد تأیید است. میدان باز است؛ هر کس میخواهد بکند، بکند.»[۱۹]
منابع:
۱. یکی از اسناد مهم دربارهی علل تعطیلی حزب، نامهی حضرت آیتالله خامنهای و دیگر مسئولین حزب به امام خمینی (رحمةاللهعلیه) در تاریخ ۱۱ خرداد ۱۳۶۶ است که در آن ضمن تبیین این علل، خواستار موافقت امام برای تعطیلی حزب شدهاند. نگاه کنید به صحیفهی نور، ج۲۰، ص۲۷۵ و ۲۷۶
۲. «به نظر من، دیرپایی حزب توده در کشور ما و گسترش تشکیلاتش که خیلی وسیع و بدون سروصدا بود، دو عامل داشت: یکی همان مسئلهی سازماندهی بود، که آنها یک استاندارد جهانی داشتند. همه جا آن سازماندهی از پیش آماده شده، بدون هیچ زحمتی داده میشد و پیاده میشد. یکی هم ادبیات قوی آنها بود.» بیانات در دیدار با اعضای مجمع نویسندگان مسلمان، ۱۳۷۱/۴/۱۴
۳. «به طور اجمال بگویم ما با تحزّب مطلقاً مخالف نیستیم. این که خیال کنند ما با حزب و تحزّب مخالفیم، نه، اینطور نیست.» بیانات در دیدار دانشجویان کرمانشاه، ۱۳۹۰/۷/۲۴
۴. «حالا اینکه ما با احزاب مخالف و موافق چگونه رفتار کنیم؛ آزاد باشند، نباشند؛ اینها بحثهای دیگری است که عرض کردم مرجعش قانون است.» بیانات در جلسهى پرسش و پاسخ با مدیران مسئول و سردبیران نشریات دانشجویى، ۱۳۷۷/۱۲/۰۴
۵. بیانات در دیدار دانشجویان کرمانشاه، ۱۳۹۰/۷/۲۴
۶. « جامعهی ما، یک جامعهی بیحزب است. البته از جهاتی حُسن است؛ ولی عیب هم دارد. وجود حزب در یک جامعه، باعث میشود که خلأهای ذهنی عدهیی از مردم پُر شود.» بیانات در دیدار با مدیران و مسؤولان بخشهاى خبرى صدا و سیما، ۱۳۶۹/۱۲/۲۱
۷. «بعد از «حزب جمهورى اسلامى» -که ما تعطیلش کردیم- دیگر چنین چیزى را به این شکل من سراغ ندارم.» بیانات در جلسهى پرسش و پاسخ با مدیران مسئول و سردبیران نشریات دانشجویى، ۱۳۷۷/۱۲/۴
۸. بیانات در جلسهى پرسش و پاسخ با مدیران مسئول و سردبیران نشریات دانشجویى، ۱۳۷۷/۱۲/۴
۹. بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان، ۱۳۸۰/۸/۱۲
۱۰. همان
۱۱. همان
۱۲. بیانات بیانات در جلسه پرسش و پاسخ مدیران مسئول و سردبیران نشریات دانشجویی، ۱۳۷۷/۱۲/۰۴
۱۳. همان
۱۴. چنانچه که رهبرانقلاب در دیدار با اعضای صداوسیما -که یک حزب نیست- همین الگو را مطرح میکنند: «در حقیقت، حزب یک کانالکشی برای رساندن خوراک فکری لازم به ذهنهای عدهیی از مردم است که در حزبند. ما این را در جامعهمان نداریم؛ یک خلأ است. این خلأ را شما باید پُر کنید. نه اینکه شما حزب درست کنید؛ حزب همین است. ما حزبی به نام تلویزیون و رادیو داریم که در هر خانهیی هم شعبهیی دارد. سعی کنید خوراک فکری سیاسی مردم را در هر هفته، بلکه در هر روز، به همین منظور و با همین توجه که عدهیی را میخواهید از لحاظ سیاسی تجهیز و توجیه کنید، بدهید یا برسانید.» بیانات در دیدار مسئولان بخشهای خبری صداوسیما ، ۱۳۶۹/۱۲/۲۱
۱۵. بیانات در جلسه پرسش و پاسخ مدیران مسئول و سردبیران نشریات دانشجویی، ۱۳۷۷/۱۲/۴
۱۶. همان
۱۷. همان
۱۸. بیانات در دیدار دانشجویان کرمانشاه، ۱۳۹۰/۰۷/۲۴
۱۹. همان