بسماللَّهالرّحمنالرّحیم
اولاً این میلاد بزرگ را تبریک عرض میکنیم و امیدواریم که خداوند متعال به همهی ما این توفیق را عنایت کند که از «مصباحالهدی و سفینةالنجاة» آن طوری که شایسته است، انشاءاللَّه بهرهمند شویم. همچنین خوشآمد عرض میکنم به آقایان محترم و خبرگان منتخب ملت و تشکر میکنم از اجلاسی که داشتید و مطالب خوبی که در این اجلاس بیان فرمودید. بخصوص تشکر میکنم از بیانات حضرت آیتاللَّه مشکینی (دامتبرکاته) که حقاً و انصافاً ایشان معلم اخلاق هستند و سالهای متمادی است که از بیان و نفس گرم ایشان حقیقتاً استفاده میکنیم و امروز هم استفاده کردیم. همینطور از بیانات شافی و وافی حضرت آقای امینی (دامتبرکاته) استفاده کردیم؛ ایشان هم امروز گزارش خیلی خوب و جامعی از ماحصلِ این اجلاسِ دو روزه بیان فرمودند.
آنچه بنده امروز میخواهم عرض کنم، ماحصلش در یک جمله است؛ و آن اینکه وظایف ما امروز از گذشته سنگینتر است. بعد از حادثهی بزرگ انتخابات - که حقاً حادثهی مهمی برای کشور بود - شاید ابعاد گوناگون آن بیشتر روشن شود. طرحهایی که برای کشور و نظام جمهوری اسلامی داشتند و تصوری واهی که از وضعیت کشور به ذهن طراحان و تصمیمگیران استکبار بینالمللی منتقل شده بود و بر اساس آن تصور، برنامههایی برای خودشان تعریف کرده بودند، و اینکه همهی اینها با این انتخابات نقش بر آب شد؛ اینها مسائل بسیار مهمی است و حقاً دست قدرت و ارادهی الهی را ما باید در این حادثه ببینیم؛ مثل خیلی از حوادث دیگری که ما نبودیم که کاری کردیم؛ واقعاً قدرت الهی وارد شد. اجتماع عظیم مردم، حرکت عظیم مردمی، انتخابات پُرشور، حضور همهی جناحها و همهی سلائق در انتخابات، واقعاً نعمتهای الهی بود. البته کسانی که در این انتخابات شرکت کردند و صحنه را گرم کردند، آنها هم وسایلی بودند؛ لیکن ارادهی الهی بود که این وضعیت را پیش آورد.
امروز تصویر نظام جمهوری اسلامی در دنیا، تصویر دیگری است؛ احساس میکنند که این نظام مردمی است؛ مردم پای این نظام ایستادهاند؛ احساس میکنند که شعارهای انقلاب برخلاف آنچه آنها تبلیغ میکردند، زنده است. تصور میکردند که مبانی امام و مبانی انقلاب به فراموشی سپرده شد و نسلهای جدیدی که روی کار آمدهاند، از آن مبانی روگردان شدهاند و حتّی مسؤولان و رجال این نظام هم تجدیدنظر کردهاند؛ اما اینها همه بههم خورد و روشن شد که نه، نظام اسلامی اگر پیشرفت علمی داشته، اگر در میدان فناوری پیشرفت داشته، اگر بروز استعدادها در طول این دو دهه به شکل حیرتآوری در همهی صحنهها چشم همه را به خود متوجه و خیره کرده، اگر اینهمه ساخت و ساز و نوسازی کشور در همهی زمینهها انجام گرفته، همهی اینها در بستر تفکر نظام اسلامی صورت گرفته و دست هدایتگر انقلاب و نام امام و یاد امام و راه امام پیشوای همهی این حرکات بوده و انگیزههای ایمانی این حوادث را بهوجود آورده؛ این را همه حس کردند و فهمیدند؛ تصور غلطی که در ذهنها بود، تصحیح شد و اعتبار نظام جمهوری اسلامی بالا رفت. امروز با این وضعیت جدید، احساس بنده این است که وظایف سنگینتری بر دوش همه است. من فقط چهار مورد را به اشاره و کوتاه عرض میکنم؛ چون وقت زیاد نیست.
وظیفهی ما در درجهی اول، حفظ اتحاد کلمه است. انتخابات با همهی محسناتی که دارد و با شور و هیجانی که در جامعه ایجاد میکند - که یکی از بزرگترین حماسهها را در طول سالها بهوجود میآورد - معمولاً در هر دورهیی این عارضه را هم دارد که بین گروهها و افرادی از مردم دلتنگیهایی ایجاد میکند؛ بین جناحها دلتنگی ایجاد میشود؛ بین گرایشهای فکری و سیاسی دلتنگیهایی ایجاد میشود؛ بین سلائق گوناگون - ولو با خطمشی واحد - دلتنگیهایی بهوجود میآید؛ بین اشخاص و افراد دلتنگیهایی بهوجود میآید. ما باید بسرعت این عارضه را ترمیم کنیم. این ترمیم هم دست یک نفر نیست که بگوییم کدام سازمان، کدام مقام و کدام دستگاه این کار را بکند؛ این به عهدهی همه است. در درجهی اول هم وظیفهی سنگینتر به عهدهی افرادی است که شأن بالاتری دارند.
همانطور که حضرت آقای مشکینی بدرستی بیان کردند، ماها بر حسب موقعیت حساستری که داریم، وظیفهمان در همهی موارد - از جمله در این مورد - سنگینتر است. سعی کنیم آنچه را که در دوران انتخابات از دلتنگیها و کدورتها بهوجود آمده و احیاناً زخمهایی بر دلها و جانها خورده، التیام دهیم. هر وقتی هم یکطور و یک شکل است. من همین الان در داخل کشور سیاستها و جهتگیریهایی را میبینم که درست عکس این دارند برنامهریزی میکنند؛ اینها دوست نیستند و نمیتوانند دوست باشند. برای ایجاد تفرقهی هرچه بیشتر دارند برنامهریزی میکنند. نخبگان کشور؛ چه مسؤولان دولتی، چه مسؤولان روحانی، چه نمایندگان مجلس شورای اسلامی، چه نمایندگان محترم خبرگان، چه دستگاههای گوناگون دیگر، چه صاحبنظران سیاسی و شخصیتهایی که تأثیر دارند، منبر تبلیغی و سیاسی دارند؛ وظیفهی همه است که بیش از پیش برای ایجاد وحدت تلاش کنند. چرا بیش از قبل؟ چون بالاخره این کدورتها و شکافها به وجود آمده است و باید ترمیم شود و التیام پیدا کند.
مورد دوم هم که وظیفهی سنگینی است، حمایت از دستگاههای اجرایی و بخصوص حمایت از دولت است؛ این هم وظیفهی همه است. دولتی با شعارهایی سر کار آمده، این شعارها هم شعارهای جذابی است؛ شعارهای مردمی و انقلابی است. اگر این شعارها تحقق پیدا کند، این کشور سود خواهد برد؛ همهی دلسوزان این نظام سود خواهند برد. اگر ما بتوانیم حقیقتاً عدالت اجتماعی را به پیش ببریم؛ اگر ما مسؤولان بتوانیم تطبیق رفتار خودمان را با اسلام بیش از گذشته کنیم؛ اگر بتوانیم از بعضی واگراییهایی که با پارهیی از مبانی در برخی جاها پیدا شده، جلوگیری کنیم، این موفقیت بزرگی برای انقلاب و کشور است؛ سودی است که به همه میرسد؛ اینطور نیست که سودش به یک شخص یا یک جناح یا مجموعهی خاصی برسد؛ نه، همه سود میبرند. در همهی دورانِ شانزده، هفده سالی که دولتهای متعددی سر کار بودند و چهار بار ما انتخابات ریاستجمهوری داشتیم و دو شخصیت محترم در این مدت مسؤول بودند، موضع بنده همین موضع بود؛ بدون کم و کاست. معتقدم همه باید از رئیسجمهور و از دولت حمایت و به آنها کمک کنند. هیچ دولتی و هیچ کسی هم نیست که ما بتوانیم بگوییم از همه جهت کامل است؛ بالاخره هر کسی ممکن است در بخشی از کارش ضعفی وجود داشته باشد. دولتهای گذشته هم داشتند، این دولت هم مستثنا نیست. نباید ضعفها را عمده کرد؛ نباید نقضها را بر کمالها ترجیح داد؛ باید این را دید که وسط این میدان و وسط این گود، مجموعهیی به نام دولت قرار گرفته که در رأس آن رئیسجمهور است و بیشترین بار بر دوش اینهاست. همین چیزهایی که الان شما آقایان فرمودید و همهی ما توقع داریم این کارها انجام بگیرد، جز با پشتیبانی و اهتمام دولت انجام نخواهد گرفت. مشکلات فرهنگی، مشکلات اقتصادی، مسائل سیاسی، داخلی، خارجی و غیره، همه متوجه به هر دولتی است که سر کار است. باید دولتها و رؤسای جمهور را تقویت کرد. اینجا هم وظیفه سنگین است. اینطور نباشد که بعضی به خاطر توقعات زیاد، و بعضی به خاطر برخی کدورتهایی که ممکن است وجود داشته باشد، از چند طرف دولت را تضعیف کنند. این وظیفهی بزرگ ماست که دولت را تقویت کنیم؛ مسؤولیت سنگینی است که لازم است انجام بگیرد.
نکتهی سوم که به اشاره عرض میکنم، طرح مباحث مبنایىِ سیاسی و فکری است. امروز توجه کنید که گرایش تبلیغی دشمنان ما فقط این نیست که به نظام اسلامی فحاشی کنند یا بد بگویند یا یک تهمت سیاسی بزنند؛ امروز دشمنان ما به شکل مبنایی با مباحثی که پایهی جمهوری اسلامی است، دارند دست و پنجه نرم میکنند. به قول خودشان، دارند تفکر ضد جمهوری اسلامی را تئوریزه میکنند. در واقع برای تفکر سیطرهی استکبارىِ دنیای استکبار و در رأس آنها امریکا بر همهی جهان، دارند پایهی فکری درست میکنند.
آنچه مربوط به ایمان مردم است، آنچه مربوط به حقانیت اسلام و قرآن و احکام الهی است، آنچه مربوط به درآمیختگی و وحدت دین و سیاست است، آنچه مربوط به مبانی خاص جمهوری اسلامی است؛ همهی اینها مورد چالش است و این چالش به شکل بسیار جدی دارد دنبال میشود. مخالفان نظام جمهوری اسلامی فقط یک مشت فحاشهایی که در رادیو و تلویزیونها بنشینند و یاوهسرایىِ سیاسی بکنند، نیستند؛ افراد متفکر را به کار گرفتهاند؛ آدمهایی را که در زمینههای فکری - چه دینی، چه سیاسی - میتوانند حرفی به میدان بیاورند، به کار گرفتهاند و دارند پول خرج میکنند و فکر درست میکنند و آن را به جامعه تزریق میکنند. در مقابلهی با این، نه عصبانیت، نه تکفیر، نه سلاح، نه قوهی زور، هیچکدام فایدهیی ندارد. در مقابل «لا یفل الحدید الاّ الحدید» باید با منطق به میدان رفت. دشمن دارد از ابزارهای هنری استفاده میکند؛ از ابزارهای مدرنِ تبلیغی استفاده میکند و حرفها را پخش میکند؛ آماج عمده هم جوانهای ما هستند.
افکار را به مطبوعات و رسانههای گوناگون میآورند؛ حتّی به رسانههای متصل به نظام میآورند - من حیث لا یشعر - و گاهی آنها هم چیزهایی را پخش میکنند. کسانی را با عنوان کاذب فیلسوف، سیاستمدار، متفکر و ... به رسانهها میآورند؛ اینها با مبانی بیناتِ قرآنی گلاویز و دست به یقه میشوند و بحث میکنند و این مبانی را زیر سؤال میبرند. معلوم است؛ «و لتصغی الیه افئدة الذین لا یؤمنون بالاخرة و لیرضوه و لیقترفوا ما هم مقترفون»؛ عدهیی که دلهایشان آماده است، همینها را میگیرند؛ یک عده هم که غافل و سادهدلند و پیچیدگی علمی ندارند، اینها را میپذیرند. امروز وظیفهی مهمی بر عهدهی نخبگان است.
جناب آقای امینی از قول جناب آقای آسیداحمد خاتمی (حفظهمااللَّه) فرمودند که در باب روضه مطالب سست بیان میشود. من عرض میکنم فقط بحث روضه نیست؛ در بیان معارف الهی، معارف اهل بیت، حدیثی که نقل میکنیم، داستانی که نقل میکنیم، نسبتی که به امام میدهیم، معرفتی که میخواهیم پایبند آن باشیم؛ در همهی اینها ما باید اتقان را رعایت کنیم. علمای ما اینهمه در فقه سر یک مسألهی جزئىِ کوچکِ کم اهمیت به وثاقت فلان راوی تکیه میکنند، اهمیت میدهند، بحث میکنند، رد و قبول میکنند، این راوی مورد قبول است یا نیست؛ برای اینکه بالاخره سند روایت را تنقیح کنند و دربیاورند؛ بگویند این سند، سند درستی است؛ که اگر سند درستی بود، به این روایت بشود اعتماد کرد؛ تا اگر اعتماد کردیم، یک حکم فرعىِ درجهی سه در باب طهارت یا در باب بقیهی احکام عبادی به دست بیاید. آنجا ما اینهمه اهمیت میدهیم؛ چطور در باب معارف و در باب دلبستگیهای فکری و عاطفی، به هر حدیثی، به هر روایتی، به هر حرفی و به هر گفتهیی اعتماد کنیم؟ این، قابل قبول نیست.
اتقان در نقل، اتقان در بیان و اتقان در مستنداتِ آنچه میخواهیم به عنوان خوراک فکری به مردم بدهیم، لازم است؛ این یک شرط اساسی است؛ برای این باید فکری کرد؛ کار آسانی هم نیست؛ عرض کردم این کار بسیار مشکل است؛ با یک نشست و برخاست و تذکر و تشکیل یک نهاد درست نمیشود؛ یک همت و ارادهی جدی از نخبگان روحانی و فضلای روحانی میخواهد که بر این موضوع اصرار بورزند، پایبند باشند و دنبال کنند و از آنچه در مقابل به انسان برمیگردد، باک نکنند.
ما چند سال پیش اینجا راجع به قمهزنی - امری که «بیّن الغىّ» است - مطالبی گفتیم؛ بزرگانی صحبت کردند، نجابت کردند، قبول کردند و مردمِ زیادی هم پذیرفتند؛ یک وقت دیدیم از گوشههایی سروصدا بلند شد که آقا شما با امام حسین مخالفید! معنای «سفینةالنجاة و مصباح الهدی» این است که ما عملی را که بلاشک شرعاً محل اشکال است و به عنوان ثانوی هم حرام مسلّم و بیّن است، انجام دهیم؟ باید این روشنگریها را بکنیم تا نسل جوان ما به اسلام بیشتر علاقهمند شود. گرایش جوانها را به اسلام میبینید. این گرایش، گرایش عاطفی است. این گرایش، بسیار ارزشمند است؛ اما مثل موجی است که ممکن است بیاید و برگردد. ما اگر بخواهیم این موج همچنان استمرار داشته باشد، باید پایههای فکری جوانها را محکم کنیم. ما اینهمه منبع داریم. همین دعای ابوحمزه که حضرت آقای مشکینی فرمودند، دعای امام حسین در روز عرفه، اینها را جوانهای ما میخوانند؛ اما معنایش را نمیفهمند. «الهی هب لی قلبا یدنیه منک شوقه»؛ چقدر از اینگونه مناجاتها و از اینگونه مبانی و از این حرفهای عمیق در دعاهایی مثل مناجات شعبانیه و صحیفهی سجادیه وجود دارد که احتیاج هست ما اینها را برای جوانها بیان و تبیین و روشن کنیم تا بفهمند و با علاقه و عاطفه و شوقی که دارند، بخوانند.
نکتهی آخر، وظیفهی سنگین در باب خدمترسانی است؛ که این وظیفه عمدتاً متوجه به مسؤولان دولتی است. خدمترسانی به مردم کار اصلی ماست و بیشترین کسانی که خدمت باید متوجه آنها شود، طبقهی محروم و مظلوم و مستضعف جامعهاند که محتاج خدمتند. ما باید این خدمت را به آنها برسانیم و خدمترسانی را تسهیل کنیم. این، خود یک قدم بزرگ در راه ایجاد عدالت اجتماعی است. امروز دیگر کوتاهیها و تکاسلها و وقت مفید اداری را به یک ساعت یا کمتر یا اندکی بیشتر رساندن، قابل تحمل نیست؛ اینها باید درست شود. البته مجاهدت و تلاش لازم است. همه باید انشاءاللَّه کمک کنند تا مسؤولان بتوانند وظایف خود را انجام دهند.
انشاءاللَّه خداوند متعال به همهی ما توفیق دهد تا بتوانیم این وظایف سنگین را انجام دهیم. در این برههی حساس، کارهایی بر دوش همهی ماست و از یکایک ما دربارهی نعمتهای خداوند سؤال خواهد شد - «ثم لتسئلنّ یومئذ عن النّعیم» - و ما باید پاسخگوی این نعمت بزرگ باشیم. خداوند انشاءاللَّه توفیق دهد تا بتوانیم این بارهای سنگین را تحمل کنیم و به منزل برسانیم.
والسلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته
اولاً این میلاد بزرگ را تبریک عرض میکنیم و امیدواریم که خداوند متعال به همهی ما این توفیق را عنایت کند که از «مصباحالهدی و سفینةالنجاة» آن طوری که شایسته است، انشاءاللَّه بهرهمند شویم. همچنین خوشآمد عرض میکنم به آقایان محترم و خبرگان منتخب ملت و تشکر میکنم از اجلاسی که داشتید و مطالب خوبی که در این اجلاس بیان فرمودید. بخصوص تشکر میکنم از بیانات حضرت آیتاللَّه مشکینی (دامتبرکاته) که حقاً و انصافاً ایشان معلم اخلاق هستند و سالهای متمادی است که از بیان و نفس گرم ایشان حقیقتاً استفاده میکنیم و امروز هم استفاده کردیم. همینطور از بیانات شافی و وافی حضرت آقای امینی (دامتبرکاته) استفاده کردیم؛ ایشان هم امروز گزارش خیلی خوب و جامعی از ماحصلِ این اجلاسِ دو روزه بیان فرمودند.
آنچه بنده امروز میخواهم عرض کنم، ماحصلش در یک جمله است؛ و آن اینکه وظایف ما امروز از گذشته سنگینتر است. بعد از حادثهی بزرگ انتخابات - که حقاً حادثهی مهمی برای کشور بود - شاید ابعاد گوناگون آن بیشتر روشن شود. طرحهایی که برای کشور و نظام جمهوری اسلامی داشتند و تصوری واهی که از وضعیت کشور به ذهن طراحان و تصمیمگیران استکبار بینالمللی منتقل شده بود و بر اساس آن تصور، برنامههایی برای خودشان تعریف کرده بودند، و اینکه همهی اینها با این انتخابات نقش بر آب شد؛ اینها مسائل بسیار مهمی است و حقاً دست قدرت و ارادهی الهی را ما باید در این حادثه ببینیم؛ مثل خیلی از حوادث دیگری که ما نبودیم که کاری کردیم؛ واقعاً قدرت الهی وارد شد. اجتماع عظیم مردم، حرکت عظیم مردمی، انتخابات پُرشور، حضور همهی جناحها و همهی سلائق در انتخابات، واقعاً نعمتهای الهی بود. البته کسانی که در این انتخابات شرکت کردند و صحنه را گرم کردند، آنها هم وسایلی بودند؛ لیکن ارادهی الهی بود که این وضعیت را پیش آورد.
امروز تصویر نظام جمهوری اسلامی در دنیا، تصویر دیگری است؛ احساس میکنند که این نظام مردمی است؛ مردم پای این نظام ایستادهاند؛ احساس میکنند که شعارهای انقلاب برخلاف آنچه آنها تبلیغ میکردند، زنده است. تصور میکردند که مبانی امام و مبانی انقلاب به فراموشی سپرده شد و نسلهای جدیدی که روی کار آمدهاند، از آن مبانی روگردان شدهاند و حتّی مسؤولان و رجال این نظام هم تجدیدنظر کردهاند؛ اما اینها همه بههم خورد و روشن شد که نه، نظام اسلامی اگر پیشرفت علمی داشته، اگر در میدان فناوری پیشرفت داشته، اگر بروز استعدادها در طول این دو دهه به شکل حیرتآوری در همهی صحنهها چشم همه را به خود متوجه و خیره کرده، اگر اینهمه ساخت و ساز و نوسازی کشور در همهی زمینهها انجام گرفته، همهی اینها در بستر تفکر نظام اسلامی صورت گرفته و دست هدایتگر انقلاب و نام امام و یاد امام و راه امام پیشوای همهی این حرکات بوده و انگیزههای ایمانی این حوادث را بهوجود آورده؛ این را همه حس کردند و فهمیدند؛ تصور غلطی که در ذهنها بود، تصحیح شد و اعتبار نظام جمهوری اسلامی بالا رفت. امروز با این وضعیت جدید، احساس بنده این است که وظایف سنگینتری بر دوش همه است. من فقط چهار مورد را به اشاره و کوتاه عرض میکنم؛ چون وقت زیاد نیست.
وظیفهی ما در درجهی اول، حفظ اتحاد کلمه است. انتخابات با همهی محسناتی که دارد و با شور و هیجانی که در جامعه ایجاد میکند - که یکی از بزرگترین حماسهها را در طول سالها بهوجود میآورد - معمولاً در هر دورهیی این عارضه را هم دارد که بین گروهها و افرادی از مردم دلتنگیهایی ایجاد میکند؛ بین جناحها دلتنگی ایجاد میشود؛ بین گرایشهای فکری و سیاسی دلتنگیهایی ایجاد میشود؛ بین سلائق گوناگون - ولو با خطمشی واحد - دلتنگیهایی بهوجود میآید؛ بین اشخاص و افراد دلتنگیهایی بهوجود میآید. ما باید بسرعت این عارضه را ترمیم کنیم. این ترمیم هم دست یک نفر نیست که بگوییم کدام سازمان، کدام مقام و کدام دستگاه این کار را بکند؛ این به عهدهی همه است. در درجهی اول هم وظیفهی سنگینتر به عهدهی افرادی است که شأن بالاتری دارند.
همانطور که حضرت آقای مشکینی بدرستی بیان کردند، ماها بر حسب موقعیت حساستری که داریم، وظیفهمان در همهی موارد - از جمله در این مورد - سنگینتر است. سعی کنیم آنچه را که در دوران انتخابات از دلتنگیها و کدورتها بهوجود آمده و احیاناً زخمهایی بر دلها و جانها خورده، التیام دهیم. هر وقتی هم یکطور و یک شکل است. من همین الان در داخل کشور سیاستها و جهتگیریهایی را میبینم که درست عکس این دارند برنامهریزی میکنند؛ اینها دوست نیستند و نمیتوانند دوست باشند. برای ایجاد تفرقهی هرچه بیشتر دارند برنامهریزی میکنند. نخبگان کشور؛ چه مسؤولان دولتی، چه مسؤولان روحانی، چه نمایندگان مجلس شورای اسلامی، چه نمایندگان محترم خبرگان، چه دستگاههای گوناگون دیگر، چه صاحبنظران سیاسی و شخصیتهایی که تأثیر دارند، منبر تبلیغی و سیاسی دارند؛ وظیفهی همه است که بیش از پیش برای ایجاد وحدت تلاش کنند. چرا بیش از قبل؟ چون بالاخره این کدورتها و شکافها به وجود آمده است و باید ترمیم شود و التیام پیدا کند.
مورد دوم هم که وظیفهی سنگینی است، حمایت از دستگاههای اجرایی و بخصوص حمایت از دولت است؛ این هم وظیفهی همه است. دولتی با شعارهایی سر کار آمده، این شعارها هم شعارهای جذابی است؛ شعارهای مردمی و انقلابی است. اگر این شعارها تحقق پیدا کند، این کشور سود خواهد برد؛ همهی دلسوزان این نظام سود خواهند برد. اگر ما بتوانیم حقیقتاً عدالت اجتماعی را به پیش ببریم؛ اگر ما مسؤولان بتوانیم تطبیق رفتار خودمان را با اسلام بیش از گذشته کنیم؛ اگر بتوانیم از بعضی واگراییهایی که با پارهیی از مبانی در برخی جاها پیدا شده، جلوگیری کنیم، این موفقیت بزرگی برای انقلاب و کشور است؛ سودی است که به همه میرسد؛ اینطور نیست که سودش به یک شخص یا یک جناح یا مجموعهی خاصی برسد؛ نه، همه سود میبرند. در همهی دورانِ شانزده، هفده سالی که دولتهای متعددی سر کار بودند و چهار بار ما انتخابات ریاستجمهوری داشتیم و دو شخصیت محترم در این مدت مسؤول بودند، موضع بنده همین موضع بود؛ بدون کم و کاست. معتقدم همه باید از رئیسجمهور و از دولت حمایت و به آنها کمک کنند. هیچ دولتی و هیچ کسی هم نیست که ما بتوانیم بگوییم از همه جهت کامل است؛ بالاخره هر کسی ممکن است در بخشی از کارش ضعفی وجود داشته باشد. دولتهای گذشته هم داشتند، این دولت هم مستثنا نیست. نباید ضعفها را عمده کرد؛ نباید نقضها را بر کمالها ترجیح داد؛ باید این را دید که وسط این میدان و وسط این گود، مجموعهیی به نام دولت قرار گرفته که در رأس آن رئیسجمهور است و بیشترین بار بر دوش اینهاست. همین چیزهایی که الان شما آقایان فرمودید و همهی ما توقع داریم این کارها انجام بگیرد، جز با پشتیبانی و اهتمام دولت انجام نخواهد گرفت. مشکلات فرهنگی، مشکلات اقتصادی، مسائل سیاسی، داخلی، خارجی و غیره، همه متوجه به هر دولتی است که سر کار است. باید دولتها و رؤسای جمهور را تقویت کرد. اینجا هم وظیفه سنگین است. اینطور نباشد که بعضی به خاطر توقعات زیاد، و بعضی به خاطر برخی کدورتهایی که ممکن است وجود داشته باشد، از چند طرف دولت را تضعیف کنند. این وظیفهی بزرگ ماست که دولت را تقویت کنیم؛ مسؤولیت سنگینی است که لازم است انجام بگیرد.
نکتهی سوم که به اشاره عرض میکنم، طرح مباحث مبنایىِ سیاسی و فکری است. امروز توجه کنید که گرایش تبلیغی دشمنان ما فقط این نیست که به نظام اسلامی فحاشی کنند یا بد بگویند یا یک تهمت سیاسی بزنند؛ امروز دشمنان ما به شکل مبنایی با مباحثی که پایهی جمهوری اسلامی است، دارند دست و پنجه نرم میکنند. به قول خودشان، دارند تفکر ضد جمهوری اسلامی را تئوریزه میکنند. در واقع برای تفکر سیطرهی استکبارىِ دنیای استکبار و در رأس آنها امریکا بر همهی جهان، دارند پایهی فکری درست میکنند.
آنچه مربوط به ایمان مردم است، آنچه مربوط به حقانیت اسلام و قرآن و احکام الهی است، آنچه مربوط به درآمیختگی و وحدت دین و سیاست است، آنچه مربوط به مبانی خاص جمهوری اسلامی است؛ همهی اینها مورد چالش است و این چالش به شکل بسیار جدی دارد دنبال میشود. مخالفان نظام جمهوری اسلامی فقط یک مشت فحاشهایی که در رادیو و تلویزیونها بنشینند و یاوهسرایىِ سیاسی بکنند، نیستند؛ افراد متفکر را به کار گرفتهاند؛ آدمهایی را که در زمینههای فکری - چه دینی، چه سیاسی - میتوانند حرفی به میدان بیاورند، به کار گرفتهاند و دارند پول خرج میکنند و فکر درست میکنند و آن را به جامعه تزریق میکنند. در مقابلهی با این، نه عصبانیت، نه تکفیر، نه سلاح، نه قوهی زور، هیچکدام فایدهیی ندارد. در مقابل «لا یفل الحدید الاّ الحدید» باید با منطق به میدان رفت. دشمن دارد از ابزارهای هنری استفاده میکند؛ از ابزارهای مدرنِ تبلیغی استفاده میکند و حرفها را پخش میکند؛ آماج عمده هم جوانهای ما هستند.
افکار را به مطبوعات و رسانههای گوناگون میآورند؛ حتّی به رسانههای متصل به نظام میآورند - من حیث لا یشعر - و گاهی آنها هم چیزهایی را پخش میکنند. کسانی را با عنوان کاذب فیلسوف، سیاستمدار، متفکر و ... به رسانهها میآورند؛ اینها با مبانی بیناتِ قرآنی گلاویز و دست به یقه میشوند و بحث میکنند و این مبانی را زیر سؤال میبرند. معلوم است؛ «و لتصغی الیه افئدة الذین لا یؤمنون بالاخرة و لیرضوه و لیقترفوا ما هم مقترفون»؛ عدهیی که دلهایشان آماده است، همینها را میگیرند؛ یک عده هم که غافل و سادهدلند و پیچیدگی علمی ندارند، اینها را میپذیرند. امروز وظیفهی مهمی بر عهدهی نخبگان است.
جناب آقای امینی از قول جناب آقای آسیداحمد خاتمی (حفظهمااللَّه) فرمودند که در باب روضه مطالب سست بیان میشود. من عرض میکنم فقط بحث روضه نیست؛ در بیان معارف الهی، معارف اهل بیت، حدیثی که نقل میکنیم، داستانی که نقل میکنیم، نسبتی که به امام میدهیم، معرفتی که میخواهیم پایبند آن باشیم؛ در همهی اینها ما باید اتقان را رعایت کنیم. علمای ما اینهمه در فقه سر یک مسألهی جزئىِ کوچکِ کم اهمیت به وثاقت فلان راوی تکیه میکنند، اهمیت میدهند، بحث میکنند، رد و قبول میکنند، این راوی مورد قبول است یا نیست؛ برای اینکه بالاخره سند روایت را تنقیح کنند و دربیاورند؛ بگویند این سند، سند درستی است؛ که اگر سند درستی بود، به این روایت بشود اعتماد کرد؛ تا اگر اعتماد کردیم، یک حکم فرعىِ درجهی سه در باب طهارت یا در باب بقیهی احکام عبادی به دست بیاید. آنجا ما اینهمه اهمیت میدهیم؛ چطور در باب معارف و در باب دلبستگیهای فکری و عاطفی، به هر حدیثی، به هر روایتی، به هر حرفی و به هر گفتهیی اعتماد کنیم؟ این، قابل قبول نیست.
اتقان در نقل، اتقان در بیان و اتقان در مستنداتِ آنچه میخواهیم به عنوان خوراک فکری به مردم بدهیم، لازم است؛ این یک شرط اساسی است؛ برای این باید فکری کرد؛ کار آسانی هم نیست؛ عرض کردم این کار بسیار مشکل است؛ با یک نشست و برخاست و تذکر و تشکیل یک نهاد درست نمیشود؛ یک همت و ارادهی جدی از نخبگان روحانی و فضلای روحانی میخواهد که بر این موضوع اصرار بورزند، پایبند باشند و دنبال کنند و از آنچه در مقابل به انسان برمیگردد، باک نکنند.
ما چند سال پیش اینجا راجع به قمهزنی - امری که «بیّن الغىّ» است - مطالبی گفتیم؛ بزرگانی صحبت کردند، نجابت کردند، قبول کردند و مردمِ زیادی هم پذیرفتند؛ یک وقت دیدیم از گوشههایی سروصدا بلند شد که آقا شما با امام حسین مخالفید! معنای «سفینةالنجاة و مصباح الهدی» این است که ما عملی را که بلاشک شرعاً محل اشکال است و به عنوان ثانوی هم حرام مسلّم و بیّن است، انجام دهیم؟ باید این روشنگریها را بکنیم تا نسل جوان ما به اسلام بیشتر علاقهمند شود. گرایش جوانها را به اسلام میبینید. این گرایش، گرایش عاطفی است. این گرایش، بسیار ارزشمند است؛ اما مثل موجی است که ممکن است بیاید و برگردد. ما اگر بخواهیم این موج همچنان استمرار داشته باشد، باید پایههای فکری جوانها را محکم کنیم. ما اینهمه منبع داریم. همین دعای ابوحمزه که حضرت آقای مشکینی فرمودند، دعای امام حسین در روز عرفه، اینها را جوانهای ما میخوانند؛ اما معنایش را نمیفهمند. «الهی هب لی قلبا یدنیه منک شوقه»؛ چقدر از اینگونه مناجاتها و از اینگونه مبانی و از این حرفهای عمیق در دعاهایی مثل مناجات شعبانیه و صحیفهی سجادیه وجود دارد که احتیاج هست ما اینها را برای جوانها بیان و تبیین و روشن کنیم تا بفهمند و با علاقه و عاطفه و شوقی که دارند، بخوانند.
نکتهی آخر، وظیفهی سنگین در باب خدمترسانی است؛ که این وظیفه عمدتاً متوجه به مسؤولان دولتی است. خدمترسانی به مردم کار اصلی ماست و بیشترین کسانی که خدمت باید متوجه آنها شود، طبقهی محروم و مظلوم و مستضعف جامعهاند که محتاج خدمتند. ما باید این خدمت را به آنها برسانیم و خدمترسانی را تسهیل کنیم. این، خود یک قدم بزرگ در راه ایجاد عدالت اجتماعی است. امروز دیگر کوتاهیها و تکاسلها و وقت مفید اداری را به یک ساعت یا کمتر یا اندکی بیشتر رساندن، قابل تحمل نیست؛ اینها باید درست شود. البته مجاهدت و تلاش لازم است. همه باید انشاءاللَّه کمک کنند تا مسؤولان بتوانند وظایف خود را انجام دهند.
انشاءاللَّه خداوند متعال به همهی ما توفیق دهد تا بتوانیم این وظایف سنگین را انجام دهیم. در این برههی حساس، کارهایی بر دوش همهی ماست و از یکایک ما دربارهی نعمتهای خداوند سؤال خواهد شد - «ثم لتسئلنّ یومئذ عن النّعیم» - و ما باید پاسخگوی این نعمت بزرگ باشیم. خداوند انشاءاللَّه توفیق دهد تا بتوانیم این بارهای سنگین را تحمل کنیم و به منزل برسانیم.
والسلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته