بسماللَّهالرّحمنالرّحیم
ربّ العالمین والصّلاة والسّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و علی اله الأطیبین الأطهرین المنتجبین الهداة المهدیّین المعصومین المکرّمین سیّما بقیةاللَّه فی الأرضین.
برای این بندهی خدمتگزار، حضور در شهر جیرفت و در میان شما مردم پُرشور جیرفت و عنبرآباد، لحظهی بسیار هیجانانگیزی است. سالها تمایل شدید قلبی داشتم که بار دیگر در جمع شما مردم عزیز و میهماننواز حضور پیدا کنم. تقریباً بیست و هفت سال قبل در یک روز گرم تابستانی بنده با چند مأمور ژاندارمری وارد شهر جیرفت شدم. در شهر هیچکس را نمیشناختم. در ابتدای ورود، مأموران، بنده را به شهربانی جیرفت راهنمایی کردند. با این وضعیت وارد جیرفت شدم؛ اما هنوز چند روزی از ورود من به این شهر نگذشته بود که احساس کردم در میان خویشاوندان، برادران و عزیزان خود هستم. مردم جیرفت آغوش محبت خود را روی این بندهی ضعیف و دیگر افرادی که آن روز در این شهر بهوسیلهی رژیم طاغوت تبعید شده بودند، باز کردند و همراهی و همدلی و حمایت خود را نسبت به کسانی که آنها را سربازان راه حق و حقیقت میدانستند، مبذول کردند. البته آن روز شهر جیرفت به این بزرگی و زیبایی نبود؛ شهر کوچکی بود با خیابانهای معدود؛ ولی دریایی از محبت و صمیمیت در این شهر موج میزد. ماه رمضان، در گرمای تابستان، این مسجد جامع جیرفت زنان و مردان و جوانان بسیاری را به سمت خود جذب میکرد تا بتوانند حقایقی را از زبان طلبههای تبعیدی بشنوند. من خودم آن شبها در مسجد جامع جیرفت چندین سخنرانی کردم. مأموران رژیم طاغوت مانع بودند، اما شوق و علاقهی مردم این مانعها را برمیداشت. بنده لازم میدانم بخصوص از بانوان شجاع و آگاه و هوشمند جیرفتی یاد کنم. در همان جلساتی که با سایر دوستان تبعیدی در مسجد جامع شرکت میکردیم و مردم میآمدند، اولین شعار انقلابی و فریاد اعتراض علیه رژیم طاغوت، از پشت پردهیی که زنها نشسته بودند، بلند شد. زنهای جیرفتی، آن روز همان شعارهایی را در مسجدِ خودشان با صدای بلند تکرار کردند که مردم قم و تهران و سایر شهرهای مرکزی کموبیش آن شعارها را میدادند. مردم این منطقه، مردمی مؤمن، وفادار و از بن دندان معتقد به دین و ولایت بودهاند؛ مردمی که در سالهای انقلاب و همچنین در طول سالهای جنگ تحمیلی بهترین امتحانها را دادند. مردم جیرفت، عنبرآباد، کهنوج و منوجان - که من همینجا از مردم کهنوج و منوجان عذرخواهی میکنم که علیرغم تمایل قلبیام، امکان نداشت به شهر آنها بروم و در میان آنها حاضر شوم - در طول سالهای انقلاب و جنگ تحمیلی یکی از بهترین امتحانهای خود را در راه خدا دادند. احساسات پاک مذهبی در جیرفت، جزو نقاط برجسته و درخشان است. سرداران شهیدی که از این سرزمین برخاستند و افتخار آفریدند، هر کدام ستارهی درخشانی هستند. جمعی از بهترین سرداران لشکر پُرافتخار ثاراللَّه جزو مردم شما و جوانان شما بودند؛ بعضی شهید شدند، برخی هم با کولهباری از افتخار و حسنات معنوی و الهی، بحمداللَّه در حال حیاتند. فعالیتهای قرآنی و مذهبی در این شهرستان چشمگیر است. هرچه من دربارهی مردم جیرفت و این منطقه در ذهن دارم، همه خاطرات نیک و یادهای زیبا و فراموش نشدنی است.
آنچه شما مردم مؤمن و دارای عزم و اراده را در این میدان نگه داشته است، آگاهی است. ملتی که آگاه باشد، دغدغهی اهداف والای او نمیگذارد از صحنهی زندگی پا عقب بکشد.
برادران عزیز! خواهران عزیز! اگر شما میبینید ملت ایران در طول یکی دو قرن از کاروان علم و تمدن عقب افتاد و کشور به دست بیگانگان و دشمنان یا دستنشاندگان آنها اداره شد، منشأ این همه، ناآگاهی بود. ملت و جوانان و قشرهای مختلف را در بیخبری و ناآگاهی نگه میداشتند تا نفهمند بر سر کشور چه دارد میآید. کسانی که اگر به نقطهیی از دنیا نگاه میکنند، جز نگاه طمعکارانه نیست - یعنی استعمارگران - در طول دو قرن در سرتاسر کشور ما به دنبال منافع و اهداف شیطانىِ خودشان هر کاری توانستند، کردند و برای اینکه مانعی بر سر راه آنها نباشد، مردم را در غفلت نگه داشتند. خود بیگانگان نمیتوانند مردم را غافل نگه دارند؛ ابزار آنها در این کار، حکومتهای وابسته و فاسد بود؛ حکومت قاجار و حکومت پهلوی. اینها اگرچه از مردم ایران بودند، اما شریک دزدان راه بودند؛ اگرچه خودشان وابستهی به این ملت و مرهون بار سنگین منت این مردم بودند، اما برای بیگانه کار میکردند. بیگانه هم منافع آنها را تضمین کرده بود؛ قاجاریه یکطور منافعاش به وسیلهی بیگانگان تضمین میشد، حکومت منحوس و وابسته و فاسد پهلوی هم یکطور دیگر. مردم را ناآگاه نگه داشتند و هر کاری میتوانستند، با این مردم کردند.
انقلاب اسلامی و نهضت وسیع مبارزات اسلامی در ایران به رهبری امام بزرگوار ما و روحانیون آگاه و مبارز و روشنفکران مؤمن و متدین توانست موج بیداری را در این کشور بهوجود بیاورد، که منتهی شد به حرکت انقلاب. انقلابِ یک ملت چنان قدرتی دارد که مستحکمترین دژهای استکبار را درهم میشکند، و شکست. انقلاب اسلامی دژ استبدادىِ رژیم پهلوی را که پشت به قدرت استعماری امریکا و انگلیس داشت، از بین برد و به دنبال آن، حکومت مردمی و اسلامی بهوجود آمد. جمهوری اسلامی را شما مردم بهوجود آوردید. جمهوری اسلامی یعنی حکومتی که خارجی در آن دخالت نمیکند؛ خودرأیی و استبداد بر آن حاکمیت ندارد؛ طبقهی ویژهی اشراف در آن دخالت نمیکند؛ خانسالاری در امور مردم دخالت نمیکند. روزی که ما در جیرفت بودیم، مردم از خانها مینالیدند. خانها آلت دست رژیم منحوس پهلوی بودند؛ آنها هم آلت دست امریکا بودند؛ یعنی سلسله مراتب فساد وجود داشت!
جمهوری اسلامی، یعنی نظامی که در آن، دربار حکومت طاغوت نیست؛ دخالت بیگانه نیست؛ دخالت خان و خانزدگی نیست؛ حکومت مردم و شایستگان است. در جمهوری اسلامی، رسیدن به مقامات مؤثر در سلسله مراتب حکومتی، تابع صلاحیتهاست. هر که صلاحیت دارد، باید در میدانهای فعالیت و تلاش و مسؤولیت جلو برود؛ از هر نقطهی کشور و از هر قشر اجتماعی باشد؛ و همهی اینها با هدایت اسلام و الهامگیری از متون الهی و قرآنی صورت میپذیرد. این، معنای نظام جمهوری اسلامی است. فاصله انداختن بین فقیر و غنی، بین اشراف و غیراشراف، و امتیاز دادن به یک قشر خاص، با نظام جمهوری اسلامی سازگار نیست. هر بخشی از نظام جمهوری اسلامی در هر نقطهیی از نقاط اگر به یکی از این آفتها مبتلا شود، از صراط مستقیم جمهوری اسلامی و نظام اسلامی خارج شده و باید اصلاح شود.
سرافرازی و سربلندی، بسته به تلاش و کار و مجاهدت است. یکی مثل شهید محمد شهسواری - آزادهی سرافراز جیرفتی - به یک چهرهی ماندگار در کشور تبدیل میشود؛ نه به خاطر اینکه وابستهی به یک قشر برتر است؛ نه، او یک رعیتزاده و یک جوان برخاستهی از قشرهای پایین اجتماع است؛ اما آگاهی و شجاعت او، او را در چشم مردم ایران عزیز میکند. آن روزی که ماها پای تلویزیون نشسته بودیم و دیدیم این جوان در چنگ دژخیمان رژیم بعثی صدام و زیر شلاق و تازیانهی آنها فریاد میزند: ((مرگ بر صدام، ضد اسلام))، نمیدانستیم ایشان جیرفتی است؛ نه اسمی از او شنیده بودیم و نه خصوصیتی از او میدانستیم؛ اما همهی وجود ما غرق تعظیم و تجلیل از این جوان آزاده شد. بعد هم بحمداللَّه به میان مردم و کشور ما برگشت؛ امروز هم به عنوان یک شهید نامدار و نامآور در میان ملت ما مشهور است. بنابراین در نظام جمهوری اسلامی، تعیینکنندهی رتبهی انسانها، ارزشهای معنوی است؛ ((انّ اکرمکم عنداللَّه اتقیکم)). همهی دلها باید با اتکال به خدا در این جهتگیری همدل شوند. نظام جمهوری اسلامی، نظامی است برای مردم و برای رفع گرفتاریها و مشکلات مادی و معنوی انسانها. نظام جمهوری اسلامی، نظامی است که باید در زیر سایهی پُرمهر آن هرگونه ناکامی و تلخکامی از قشرهای محروم برطرف شود و فاصلهی بین قشرهای مختلف جامعه کم گردد؛ یعنی قشرهایی که از لحاظ سطح زندگی پاییناند، بالا بیایند. ما نمیتوانیم ادعا کنیم به این مقصود رسیدهایم. ما نمیتوانیم خود را راضی و قانع کنیم که توانستهایم هدف اسلام را در اینباره برآورده کنیم و به آن دست یابیم. همین اندازه ادعا میکنیم و خدا را سپاس میگوییم که در این راه حرکت میکنیم؛ هدف ما این است.
مسؤولیت رهبری در نظام جمهوری اسلامی این است که مراقب باشد نگذارد جهتگیری نظام اسلامی تغییر کند و از سمت هدفها منحرف شود. دستاندرکاران اجرایی کشور در بخشهای مختلف، هر کدام وظایفی دارند. ما باید نگذاریم نظام جمهوری اسلامی از این جهتگیری زاویه پیدا کند و منحرف شود. خدا و مردم و ارادهی مردم هم مورد اتکاء است. در درجهی اول هدایت و دستگیری الهی، و بعد عواطف پُرشور مردم به ما نوید میدهد که میتوانیم در این راه پیش برویم.
در جیرفت کارهای زیادی صورت گرفته است. کسانی که آمارها را درست مطالعه کنند و وضع قبل از نظام جمهوری اسلامی را در این منطقه بدانند، میدانند چقدر تلاش شده است؛ اما کافی نیست.
دو چیز دربارهی جیرفت همیشه من را به فکر فرو میبرد: یکی استعدادهای طبیعی و کشاورزىِ فوقالعاده و کمنظیر و بعضاً بینظیر در این منطقه است؛ یکی هم فقر و محرومیت زیادی که هنوز در این منطقه وجود دارد و غیرطبیعی است. استعداد طبیعی و فقر غیرطبیعی همیشه ذهن بنده و خاطر هر دلسوزی را به خود مشغول میکند. البته خشکسالیهای پیدرپی تأثیر زیادی داشته است. خشکسالی، هفت سال - هشت سال به این مردم خیلی صدمه زد، که امیدواریم این دوره تمام شده باشد. امسال بارندگی نسبتاً خوب بود؛ انشاءاللَّه سالهای بعد هم به حول و قوهی الهی و بفضل الهی وضع بارندگی خوب باشد و مقداری جبران شود؛ اما تلاشهای دیگری هم در کنار این لازم است که باید صورت بگیرد.
به نظر من مهمترین مسائل این منطقه، سه موضوع است: یکی مسألهی اشتغال جوانان است؛ یکی مسألهی امنیت است؛ یکی هم مسألهی فعالیتهای فرهنگىِ مؤثر و نوین و همهجانبه است. این، سه سرفصل عمده است که همهی فعالیتها برای این منطقهی از استان کرمان باید متوجه به این سه سرفصل باشد. اگر مسألهی راه و صنایع تبدیلی و مقاومسازی خانهها و ساختوسازهای لازم و ضروری در بخشهای مختلف مطرح است، همه باید متوجه به این سه هدف اصلی باشد. در مذاکرهی با مسؤولان احساس میشود که به این نکات توجه کردهاند؛ لذا همت و تلاشی لازم است. در مجموعه برنامههای دولتها و قوهی مجریه، اینگونه مسائل که به متن زندگی مردم در بخشهای مختلف ارتباط پیدا میکند، باید در درجهی اول قرار بگیرد. هر کاری در کشور صورت میگیرد، باید با هدف رفع فقر و محرومیت و ایجاد رونق در زندگی عموم مردم - نه بخشی از مردم و قشرهای خاص - باشد. در چنین فضایی است که مردم میتوانند به اهداف والای نظام اسلامی - یعنی معنویت و تکامل روحی و تعالی اخلاقی - دست پیدا کنند؛ فضایی که خیرات جامعه به نحو صحیح میان مردم تقسیم شود؛ هر کس استعداد خود را به صحنه بیاورد و بهرهی آن را ببرد و نظام و حکومت مراقب باشد که هم به کسی ظلم نشود و هم هیچکس محروم نماند. معنای ریشهکنی فقر این است. دربارهی دولتهای جمهوری اسلامی اینها را باید ملاک قرار داد.
چند هفتهی دیگر انتخابات داریم؛ این انتخابات، مهم است. من در سفر کرمان هم دربارهی انتخابات مطالبی عرض کردم. برادران و خواهران عزیز! این انتخاب، مهم است. این سخن در واقع خطاب به همهی ملت ایران است. اصل حضور مردم در صحنهی انتخابات مهم است؛ زیرا مشارکت عمومی نشاندهندهی همبستگی ملی است و همبستگی ملی میتواند در مقابل توطئههای دشمنان به کشور مصونیت ببخشد. دشمن از اختلافات سود میبرد و از تشتت آراء مردم سوء استفاده میکند. دشمن از دودستگیها و فتنهگریها و جنگافروزیهای داخل کشور استفاده میکند. وقتی یک ملت یکپارچه و یکدست باشد و مسؤولان کشور همه با یکدیگر همدل و همراه باشند، شمشیر دشمن کُند میشود و جرأت نمیکند به چنین کشور و ملتی نظر بد بیندازد و با او به چشم توطئه نگاه کند. مشارکت مردم در امر انتخابات میتواند این همبستگی ملی را در مقابل چشمان دشمنِ عنود و حیلهگر به نمایش بگذارد و به ملت و کشور ما مصونیت ببخشد. لذا من بارها گفتهام که اصل حضور مردم در انتخابات، حتّی از انتخاب اصلح هم مهمتر است؛ اگرچه انتخاب اصلح هم بسیار اهمیت دارد.
اصلح یعنی چه کسی؟ یعنی کسی که همین هدفها را دنبال کند؛ یعنی کسی که همین دردها را بداند و حس کند؛ یعنی کسی که برای ریشهکنی فقر و فساد عزم جدی داشته باشد؛ یعنی کسی که به حال قشرهای محروم و مستضعف دل بسوزاند. اصلح کسی است که هم به ترقی و پیشرفت کشور و توسعهی اقتصادی و غیراقتصادی بیندیشد؛ هم زیر توهمات مربوط به توسعه، آنچنان محو و مات نشود که از یاد قشرهای مظلوم و ضعیف غافل بماند. اصلح کسی است که به فکر معیشت مردم، دین مردم، فرهنگ مردم و دنیا و آخرت مردم باشد. اصلح کسی است که بتواند این بارِ عظیم را بر دوش بگیرد؛ هر کسی نمیتواند این بار را بر دوش بگیرد؛ نشاط و حوصله و همت و قدرتِ لازم و هوشمندی لازم دارد. البته هر کس صلاحیتش در مراکز قانونی تأیید شود، صالح است؛ اما باید در بین صالحها گشت و صالحتر را پیدا و او را انتخاب کرد. این، هنر شما مردم است.
امیدوارم انشاءاللَّه با تشکیل یک دولت قوی و کارآمد و با کفایت، راهی را که دولتهای قبل با دلسوزی و پشتکار رفتند، با قوتِ هرچه بیشتر ادامه دهد و مشکلات این منطقه و استان کرمان و همهی کشور ایران عزیز - بخصوص مناطق محروم - را برطرف کند. این، چیزی است که ملت ما از اسلام عزیز انتظار دارد؛ به آن دل بسته و امید بسته است و به حول و قوهی الهی این امیدِ مردم در سایهی اسلام و مردان مؤمن و با عزم و مسلمان برآورده خواهد شد.
خدای متعال را سپاس میگویم که به من توفیق داد تا بار دیگر به این شهر عزیز - که روزگاری با آن گرمی و مهربانی از من میهماننوازی کرد - بیایم و بار دیگر با شما مردم عزیز در این شهر دیدار کنم. البته آن روز بعضی از شما جوانان عزیز نبودید، بعضی هم خیلی کوچک بودید؛ اما از آن قدیمیها کسانی هستند که آن روزها را به یاد دارند و تلخىِ دوران حاکمیت طاغوت در ذائقهی آنها هست. امیدواریم به فضل پروردگار شیرینی حاکمیت نظام اسلامی را هم بیش از آنچه تا کنون چشیدهاند، بچشند و مشمول ادعیهی زاکیهی حضرت بقیةاللَّه باشند.
پروردگارا! قلب مقدس امام زمان را از ما و از همهی این جمعیت راضی و خشنود کن. پروردگارا! روح ملکوتی امام بزرگوار ما را با اولیائش محشور کن. پروردگارا! شهدای عزیز این مرز و بوم، شهدای عزیز جیرفت و این منطقه را با شهدای صدر اسلام محشور کن. پروردگارا! از جمع حاضر، سلام و درودی به روح پُرفتوح آنها برسان. پروردگارا! این مردم صبور و وفادار و بامحبت و مؤمن و بااخلاص را مشمول رحمت و برکات و تفضلات خود قرار بده. پروردگارا! توفیق خدمتگزاری به این مردم عزیز را به ما و دیگر مسؤولان عنایت کن.
والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته