بیانات در دیدار جمعی از فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی ارتش

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم‌

 هر سال روز نوزدهم بهمن، یکی از شیرین‌ترین روزهای دهه‌ی فجر برای بنده است؛ چون روزی پُرمعنا و دارای خاطره‌ی پُرمغز و الهام‌بخشی است. محتوا و مضمون نوزده بهمن صرفاً این نیست که جمعی با امام بزرگوار ما در روز دشواری بیعت کردند -اگرچه خود این، مسأله‌ی مهمی است- فراتر از این است. در آن روز، این حرکت نشان‌دهنده‌ی گسترش و نفوذ آگاهی در همه‌ی اعماق جامعه‌ی ما نسبت به کاری که میکنند و راهی که در پیش گرفته‌اند، بود. برخلاف تحلیلهای مغرضانه‌ی کسانیکه سعی میکنند حرکت عظیم انقلاب را حرکتی وانمود کنند که از درک و آگاهی برخوردار نبوده است، حرکت انقلاب، یک حرکت آگاهانه از سوی مردم بود. یکی از سندهای زنده‌ی آن، همین حادثه‌ی نوزده بهمن است.

 جمعی از کارکنانِ مؤمنِ پرانگیزه‌ی ارتش، آن هم نیروی هوایی ارتش -که نظام طاغوت نسبت به آن، توجه ویژه‌یی نشان میداد و بیش از نیروهای دیگر، آن را به‌طور کامل در قبضه‌ی خود و متعلق به خود میدانست- با لباس نظامی و با کارتهای شناسایی که آن روز بعضی سر دست گرفته بودند، وارد میدان مبارزه در حساس‌ترین نقاط آن شدند؛ میفهمیدند دارند چه میکنند؛ هم به خطر آن آگاه بودند، هم به اهمیت و عظمت این کار واقف بودند. در عمل هم آگاهانه بودن حرکت ملت ایران را نشان دادند؛ این‌که آزادگان این ملت در همه‌ی اقشار جامعه حاضر نیستند کمند اقتدار قدرتهای بیگانه و مستکبر و بیاعتنا به خواست و هویت ملت ایران را بر دست و پای خود ببینند؛ اگرچه اقتدارگرایی دشمنان به‌وسیله‌ی ایادی داخلی آنها تحقق پیدا کند. لذا این خاطره، بسیار مهم، ماندگار و دارای پیام است. افتخار ملت ایران هم در این است که این حرکت آگاهانه را در مقابل طوفانهای سهمگینِ مخالفت و معارضه، از دست نداد و رها نکرد؛ آن را حفظ کرد.

 من به شما عرض کنم، این نخستین انقلاب بزرگ تاریخ انقلابهای دنیا در طول قرنهای اخیر است که توانسته خط مستقیم و جهتگیری خود را در یکچنین مدت طولانی حفظ کند؛ این سابقه ندارد. در آخر قرن هجدهم، هنوز پانزده سال از انقلاب فرانسه نگذشته بود که این انقلابِ علیه استبداد، تبدیل شد به یک استبداد بسیار سهمگین در خود کشور فرانسه! ملت فرانسه در انقلابی که به اسم «انقلاب کبیر فرانسه» معروف است، علیه استبداد به‌پا خاسته بود؛ مسأله‌ی آنها مبارزه‌ی با سلطنت و رژیم پادشاهی بود؛ اما هنوز پانزده سال نگذشته بود که پادشاهی بسیار مستبدتر و فراگیرتر و قویپنجه‌تر از پادشاهىِ سلسله‌ی بوربن‌ها -که آنها را برانداخته بودند- روی کارآمد و یک امپراطوری با استبداد کامل تشکیل شد. بعد از آن هم نیم قرن یا بیش از نیم قرن، کشور فرانسه در حال تلاطم دایمی بود؛ این از دست آن میربود، آن به‌صورت این پنجه میزد؛ سلسله‌ها و پادشاهان متخالف روی کار میآمدند و این ملت را دچار وحشت و اضطراب و زیان دایمی میکردند. این انقلابی است که در دنیا معروف به انقلاب کبیر فرانسه است.

 انقلاب شوروی خیلی زودتر از پانزده سال دچار انحراف شد. انقلابی که به کمک توده‌ی مردم روی کار آمده بود، تبدیل شد به دیکتاتورىِ استالینی که سالهای متمادی ادامه داشت و بعد به اعقاب استالین به ارث رسید. مردم در آن کشور بزرگ، حتّی کمترین اختیاری برای بخش مهمی از زندگی شخصىِ خودشان نداشتند؛ چه برسد در زمینه‌های اجتماعی و سیاسی و حکومتی و مملکتی. سرنوشت انقلابهای دنیا این است. خرده انقلاب‌هایی هم که در دنیا اتفاق افتاده‌اند، هر کدام سرنوشتی شبیه همین‌ها داشتند؛ که اگر کسی اهل تاریخ باشد و نگاه کند، شگفتیهای فراوانی خواهد دید.

 اولین انقلابی که با مردم شروع کرد، با مردم ادامه داد، حرف خود را عوض نکرد، راه خود را تغییر نداد و اهداف خود را کم و زیاد نکرد، انقلاب اسلامی ایران است. این انقلاب به نام خدا و برای مردم و برای عدالت و استقلال و آزادی آغاز شد و این راه را همچنان ادامه داده است. هنوز شعارها همین‌هاست و به توفیق الهی این شعارها همچنان خواهد بود.

 یکی از مهمترین بخشهای تشکیل‌دهنده‌ی هویت این انقلاب، استقلال و هویت ملت ایران بود؛ چیزی که در طول دوران پنجاه ساله‌ی حکومت پهلوی و در حدود پنجاه سال قبل از آن در حکومت قاجار، بکل لگدمال شده بود. کشور به این بزرگی، ملت به این بااستعدادی، ثروت به این انبوهی، یکجا در اختیار سیاستهای بیگانه بود؛ یک روز در رقابت روس و انگلیس، یک روز مستقلاً در اختیار انگلیس، در نهایت هم در اختیار دزدی قوی‌پنجه‌تر از اینها؛ یعنی امریکا. ملت ایران -چه فرزانگانشان که با علم و آگاهی از آن وضعیت رنج می‌بردند، و چه آحاد مردم که از آثار آن وضعیت دچار شکنجه و ستم بودند- یکی از بزرگترین هدفهایشان این بود که این هویت اسیر را بازیابی کنند؛ استقلال خودشان را به‌دست بیاورند و تابع سیاست این کشور و آن کشور نباشند. امروز هم مهمترین دشمنیهایی که با این انقلاب میشود، به‌خاطر همین است.

 تروریسم را خود آنها راه انداختند. همین کسانیکه امروز نامشان به‌عنوان معروف‌ترین تروریست‌های دنیا در سرلوحه‌ی اظهارات امریکاییهاست، مستقیم و غیرمستقیم ساخته و پرداخته‌ی سازمان جاسوسی امریکا هستند. این، چیزی نیست که از نگاه صاحب‌نظران سیاسی دنیا پوشیده باشد؛ این را همه میدانند.

 شما به عرصه‌ی تحولات سیاسی دنیا نگاه کنید و اظهارات سخنگویان سیاستهای استکباری را در دنیا بشنوید؛ ببینید نقطه‌ی اصلی توجه آنها چیست. البته شعار حقوق بشر و شعار مبارزه‌ی با تروریسم میدهند -در مورد ایران، علاوه‌ی بر اینها، نگرانی از ساخت بمب اتمی و دستیابی به انرژی هسته‌یی برای جنگ را هم مطرح میکنند- اما حقیقت قضیه غیر از اینهاست. آنها با استبداد مخالف نیستند. آنها امروز به کشورهایی که در دولتهایشان حتّی دریچه‌یی به انتخاب و آزادی مردم باز نشده، دارند کمک میکنند؛ با آنها همسو و همراه هستند و با استبداد مخالفتی ندارند. رژیم ایالات متحده چقدر حکومتهای کودتایی را تغذیه کرده، حمایت کرده، حفظ کرده؛ بنابراین آنها به این مسأله اهمیتی نمیدهند. تروریسم را خود آنها راه انداختند. همین کسانیکه امروز نامشان به‌عنوان معروف‌ترین تروریست‌های دنیا در سرلوحه‌ی اظهارات امریکاییهاست، مستقیم و غیرمستقیم ساخته و پرداخته‌ی سازمان جاسوسی امریکا هستند. این، چیزی نیست که از نگاه صاحب‌نظران سیاسی دنیا پوشیده باشد؛ این را همه میدانند. یک روز فکر میکردند حضور این افراد در مرز شرقی ما خواهد توانست جمهوری اسلامی را تضعیف کند؛ لذا خرج کردند، پول دادند، آموزش دادند، سلاح دادند. دو سه سال قبل، همین شارون جلاد، همین گرگ در لباس آدمی، روزی که سر کار آمد، صریحاً گفت من این تعداد از فلسطینیها را ترور خواهم کرد -کلمه‌ی «ترور» را هم به‌کار برد!- امریکاییها از او حمایت کردند؛ نگفتند تروریسم بد است؛ بخصوص اگر دولتی باشد. بنابراین اینها با ترور مخالف نیستند. اینها مخالفان خودشان را ترور کرده‌اند، باز هم میکنند. مسأله‌ی آنها، مسأله‌ی دیگری است.

 امروز امریکاییها مشت خودشان را باز کرده‌اند. چند روز پیش مسؤولان امریکایی گفتند ایران سیاستهای امریکا را قبول ندارد و با سیاستهای ما مخالف است؛ بنابراین ما نمیتوانیم چنین رژیمی را تحمل کنیم! پس معلوم شد مسأله چیست. مسأله این است که امروز از میان کشوری که سالهای متمادی سیاستهایش دربست تسلیم سیاستهای امریکا بوده، ملتی سر بلند کرده است که به همه‌ی خواسته‌های طمع‌ورزانه‌ی امریکا و دیگر متکبران عالم «نه» گفته و با قدرت و شجاعت و ایستادگی و مظلومیت و شعارهای گویای خود، دنیای اسلام را هم به این حقیقت، مؤمن و معتقد کرده است. توقع آنها از ایران اسلامی، تبعیت از سیاستهای امریکا و تسلیم در مقابل خواست متکبران عالم است؛ یعنی یک استبداد بین‌المللی.

 در قضیه‌ی فلسطین هم مقصر اصلی برای حل نشدن مسأله‌ی خاورمیانه، امریکاییها هستند؛ کسی مقصر نیست. میگویند ایران نمیگذارد مسأله‌ی خاورمیانه حل شود! در حقیقت شما نمیگذارید حل شود. نادیده گرفتن یک ملت، نتیجه‌اش همین است. شما میخواهید ملت فلسطین را با سابقه‌ی چند هزار ساله‌ی تاریخی، از عرصه‌ی معادلات منطقه و معادلات سیاسی حذف کنید؛ مگر ممکن است؟

 کسانیکه دم از مقابله و معارضه‌ی با استبداد میزنند، خودشان مستبدترین مردم دنیا هستند. در قضیه‌ی فلسطین هم مقصر اصلی برای حل نشدن مسأله‌ی خاورمیانه، امریکاییها هستند؛ کسی مقصر نیست. میگویند ایران نمیگذارد مسأله‌ی خاورمیانه حل شود! در حقیقت شما نمیگذارید حل شود. نادیده گرفتن یک ملت، نتیجه‌اش همین است. شما میخواهید ملت فلسطین را با سابقه‌ی چند هزار ساله‌ی تاریخی، از عرصه‌ی معادلات منطقه و معادلات سیاسی حذف کنید؛ مگر ممکن است؟ لذا شکست میخورید و سرتان به سنگ میخورد. شما سگ هاری را که پنجه به کودک و پیر و زن و مرد و نظامی و غیرنظامىِ فلسطینی میزند، دارید حمایت و تقویت میکنید؛ معلوم است که مسأله‌ی خاورمیانه به این ترتیب حل نخواهد شد. ساده‌لوحی است اگر کسی خیال کند میشود یک ملت را لگدمال کرد و از آنها توقع داشت که هیچ حرکتی در مقابل این فشار و استبداد و ظلم نشان ندهند؛ مگر میشود؟

 الان چند سال است که انتفاضه در فلسطین شروع شده است. نسل جوان و نوجوانی که انتفاضه را در دست گرفته است، نسلی نیست که پول و دنیا و مقام بتواند او را منحرف کند. مگر میشود این مبارزه را خاموش کرد؟ مگر این‌که ملت فلسطین را بشناسید و به همان راه‌حلی که ما برای مسأله‌ی خاورمیانه و مسأله‌ی فلسطین اعلام کرده‌ایم، عمل کنید؛ و آن این است که همه‌ی فلسطینیهایی که متعلق به این سرزمین‌اند، برای تعیین سرنوشت فلسطین در یک رفراندوم شرکت کنند و دولتی براساس این رفراندوم تشکیل شود و این دولت درباره‌ی مهاجران غیرفلسطینی که به آن‌جا آمده‌اند، تصمیم‌گیری کند.

 امروز جامعه‌ی بشری به حدی رسیده است که معنای استبداد بین‌المللی را میفهمد و سنگینىِ این بار سیاه و خسارتبار را بر دوش خود حس میکند. ملت بزرگ ایران و بسیاری از ملتهای خاورمیانه و ملتهای مسلمان از این قبیل‌اند. این آزمایش امریکایی، پیشاپیش محکوم به شکست است. میخواهند خاورمیانه را یکدست و متعلق به خودشان کنند؛ یعنی در واقع خاورمیانه را به غاصبان فلسطین تقدیم کنند؛ چنین چیزی امکان نخواهد داشت. هرچه بیشتر پیش بروند، بیشتر در باتلاق گرفتار خواهند شد.

 امروز انتخابات عراق -که اینها مزورانه سعی میکنند آن را پیروزی خودشان وانمود کنند- در مقابل چشم هوشیاران عالم، مظهر شکست سیاستهای امریکا در منطقه است.

 امروز انتخابات عراق -که اینها مزورانه سعی میکنند آن را پیروزی خودشان وانمود کنند- در مقابل چشم هوشیاران عالم، مظهر شکست سیاستهای امریکا در منطقه است. کسانیکه در این انتخابات پیروز شدند، از جمله‌ی همان کسانی هستند که در هر کشوری از کشورهای مسلمان اگر رفراندومی صورت بگیرد، به این‌گونه افراد -یعنی ضدامریکا، طرفدار هویت ملی و طرفدار اسلام- رأی خواهند داد.

 ملت ایران هم با کمال شجاعت ایستاده است. راهپیمایی بیست‌ودوم بهمن مظهر اقتدار ملی است؛ نشان‌دهنده‌ی عزم عمومی ملت ایران است؛ مظهر همان چیزی است که هر دشمنی را در هر حد و اندازه‌یی از اقتدار نظامی و تواناییهای تبلیغاتی و سیاسی، مرعوب میکند. ملت ایران هر سال با حرکت خود در بیست‌ودوم بهمن، دشمن را در جای خود متوقف و وادار به عقب‌نشینی کرده؛ امسال هم به فضل‌الهی همین‌طور خواهد بود.

 ملت ایران راه انقلاب را -که راه آزادی، راه استقلال و راه دست‌یافتن به آرمانهای والای اسلامی است- ادامه خواهد داد. تاکنون این راه را ادامه داده، بعد از این هم به حول و قوه‌ی الهی ادامه خواهد داد. شما در نیروی هوایی و در مجموعه‌ی ارتش جمهوری اسلامی و در خانواده‌ی نیروهای مسلح میتوانید مظهر این ایستادگی باشید.

 بحمدالله تاکنون نیروی هوایی آزمایش‌های خوبی از خود نشان داده است. نیروی هوایی قبل از پیروزی انقلاب مجال بروز و ظهور نداشت؛ پرسنل نیرو، افسر نیرو، درجه‌دار نیرو، کارکنان گوناگون نیرو، در جمع نیرو گم بودند؛ فقط چند نفر فرمانده برای مسؤولان عالیرتبه شناخته شده بودند. اینها دستشان روی هم بود و برای هم کار میکردند.

 امروز به برکت انقلاب اسلامی، در طول این سالهای متمادی، بخصوص سالهای دفاع مقدس، نیروی هوایی با همه‌ی اجزاء وجود خود، خودش را در مقابل چشم ملت ایران گذاشت. امروز قضاوت ملت ایران درباره‌ی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی، بسیار ستایشگرانه است.

 فعالیت عظیمی را که شما در دوران جنگ، چه در بخش پرواز، چه در بخش پدافند، چه در بخش پشتیبانیها، چه در بخش سازماندهی اداری، چه در بخش ساخت و تولید انجام دادید، مردم فراموش نمیکنند. نیروی هوایی کارهایی کرد که اثرش را مردم دیدند. امروز هم مردم با همان چشم به نیروی هوایی نگاه میکنند.

 خودتان را هرچه بیشتر بسازید و پیش ببرید. مثل موجود زنده‌یی که تمام اجزاء آن در بخشهای مختلف و با مسؤولیتهای مختلف، از جان و روح و تحرک واحدی برخوردار است، در همه‌ی بخشها تولید کنید؛ تولید فکر، تولید محصول، تولید ابتکار، تولید ایمان؛ مثل موجودی که در همه‌ی بخشهای بدن او نبض میزند و زندگی محسوس است.

 آینده متعلق به شماست. ملت ایران راه‌های دشواری را طی کرده، از گردنه‌های سختی عبور کرده و بخش بسیار مهمی از راهِ رسیدن به قله را پیموده و به این قله خواهد رسید؛ این سرنوشت قطعی ملتی است که تلاش میکند و میداند چه‌کار میکند؛ میداند کجا میرود، و حرکت میکند. شما در این زمینه، سهم بسیار مهمی دارید.

 من خوشحالم که بار دیگر در این مناسبت با مجموعه‌یی از نیروی هوایی ملاقات کردم. جلسه‌ی امروز هم جلسه‌ی بسیار خوبی بود. سرودی هم که اجرا کردند، بسیار خوب بود؛ هم شعر فاخر و خوش‌لفظ و خوش‌مضمونی داشت، هم بسیار خوب اجرا شد. ان‌شاءالله خداوند به همه‌ی شما توفیق دهد و تأییدتان کند.


والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته‌