بیانات در دیدار جمعی از دانش‌آموزان

بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم‌
 
بحمداللَّه شادابىِ جوانی و دانش‌آموزی در محفل صمیمی ما موج میزند و این جلسه تقریباً نمونه‌ای است از وضعیتی که در سراسر کشور عزیز ما وجود دارد. این امتیاز کمی نیست که یک کشور هفتاد میلیونی، دارای اکثریّت جوان و نوجوان باشد. جوان و نوجوان، چشمه جوشان نیرو و استعداد است. جوان، یعنی آینده. جوان خوب برای یک کشور، یعنی آینده خوب. جوانان و نوجوانانِ ما اهل فکر کردن و دریافتن و تحلیل کردنند این هم امتیاز دیگری است. همه آنچه در تحلیلهای دشمنان این ملت و این کشور به‌عنوان نقطه مرکزی مشاهده میشود، این است که این نسل جوان و پُرشور و آینده‌ساز را از راههای مختلف برای ساختن ایران آباد و آزاد و مؤمن و پاکیزه آینده ناتوان کنند؛ اما به‌رغم تلاشهای دشمنان، واقعیت عکس این است. من به‌هیچ‌وجه حرفها و تحلیلهای کسانی را که گاهی در برخی از مطبوعات یا رسانه‌ها از انحراف نسل جوان سخن میگویند قبول نمیکنم. این‌طور نیست. اگر گاهی اشتباه و خطایی از جوان سر بزند، با توجّه به دل پاک و نورانی او این اشتباه کاملاً قابل جبران است. اینها چرا صلاح و پاکدامنی و پارسایی و صداقت جوانان را نمیبینند؟ چرا شور و شعور جوانان را نمیبینند؟ به چند خطای معدود جوان چشم میدوزند و درست در همان مجرایی که دشمنان میخواهند و میپسندند، سخن میگویند یا قلم میزنند.
 
کشور ما از لحاظ جغرافیایی، تاریخی، انسانی و منابع طبیعی بدون شک یکی از کشورهای برجسته دنیاست. تاریخ ما پُرشکوه و پُربار و پُرافتخار است. جغرافیای ما یک جغرافیای بسیار حسّاس است. ما در منطقه‌ای از لحاظ جغرافیایی قرار گرفته‌ایم که در عصر ارتباطات و در عصر اتّصال کشورها، خبرها، سرمایه‌ها و فناوریها به یکدیگر، یکی از حسّاسترین جایگاهها در سراسر روی زمین محسوب میشود. من در دیدار مسؤولان و کارگزاران نظام، آمارِ ریز دادم که کشور ما از لحاظ منابع طبیعی یکی از پُرذخیره‌ترین کشورهاست. از لحاظ نفت و گاز و فلزّات حسّاس و مواد معدنی و دیگر منابع طبیعی که معلوم است. از لحاظ انسانی هم کشور ما یکی از با استعدادترینهاست. این را گذشته نشان داده، زمان حالِ ما هم نشان میدهد. هر وقت میدانی باز شده، این حقیقت - یعنی استعدادهای درخشان - خود را آشکار کرده است. متوسّط استعداد کشور ما از متوسّط جهانی بالاتر است. به عنوان نمونه، شما به صحنه هشت سال دفاع مقدّس - یعنی سالهای 59 تا 67 - که میدان برای بروز استعدادها باز شد، نگاه کنید. نیاز فراوان بود، اما درهای دنیا به روی ما بسته بود. هر چیزی که به جنگ ما کمک میکرد، دنیا حاضر نبود آن را در اختیار ما بگذارد - نه سلاح، نه مهمّات، نه پشتیبانی و نه اطّلاعات - از طرفی هم کشور درگیر دفاع از هویّت خود، از خاک خود، از مرزها و از خانه خود بود؛ بنابراین به آن امکانات نیاز داشت. این نیاز موجب شد استعدادها در همه زمینه‌ها - هم در زمینه علمی و هم در زمینه جنگی و نظامی - به جریان افتد. پایه پیشرفتهای علمی کشور - که امروز شما برخی از نمونه‌های آن را میشنوید - در دوران دفاع مقدّس گذاشته شد. امروز بسیاری از جوانانی که در بخشهای بسیار حسّاسِ علمی کشور مشغول کار هستند، همان عناصر دفاع مقدّسند که با همان روحیه و انگیزه مشغول کار شده‌اند و امروز یک نمونه از کارهای شگفت‌آمیز آنها همین غنیسازىِ مواد هسته‌ای است که جزو محرمانه‌ترین فناوریهای جهانی است که قدرتها آن را دربست در اختیار خود نگاه داشته‌اند؛ اما جوانان ما توانستند با تکیه به استعداد و هوش و دستانِ ماهر خود این کار بزرگ را انجام دهند، که شما عکس‌العملهای مستکبران عالم را میبینید. جنجالهایی که امروز در دنیا وجود دارد، عکس‌العمل در مقابل استعداد و توانایی و افتخارات شماست.
 
یک نمونه دیگر، تولید و تکثیر سلّولهای بنیادی است که من ماه گذشته گفتم؛ اخیراً هم خودشان آمدند و توضیح دادند. متخصّصان و دانشمندان جهانی مجبور شده‌اند اعتراف کنند که جوانان ما با پشتوانه ایمان و همّت و غیرت توانسته‌اند استعداد جوشانِ پنهان خود را آشکار کنند و این راه بزرگ را بروند. از این قبیل، ما نمونه‌های متعدّدی در صحنه تحقیقات داریم. در زمینه‌های نظامی هم همین‌طور است. شاید برای شما جوانان و نوجوانان عزیز، جالب باشد که بدانید در دوران هشت سال دفاع مقدّس، بزرگترین ضرباتی که از طرف رزمندگان دلاور ما به ارتش مجهّز عراق وارد شد - در حالیکه آن ارتش از سوی آمریکا، شوروىِ آن‌روز، اروپا و بسیاری از کشورهای منطقه حمایت مالی و تسلیحاتی و اطّلاعاتی میشد - غالباً کار طرّاحان و فرماندهان جوان و استراتژیستهای جنگىِ بیست‌وپنج شش ساله بود که توانستند ژنرالهای پیرِ سالها دوره‌های مختلف دیده ارتش عراق را به زانو درآورند! وقتی جوانان ما خرّمشهر را باز پس گرفته بودند، اوایل ریاست جمهوری بنده بود. یک هیأت جهانی به ایران آمد و رئیس آن - قریب به این مضمون - به من گفت: امروز در دنیا وضع شما با یک سال پیش از زمین تا آسمان تفاوت کرده است. او راست میگفت. دنیا باور نمیکرد جوانان ما، بسیجیان ما، سپاه نورسِ ما و ارتش ضربت دیده ما بتوانند خرّمشهر را با آن همه استحکاماتی که دشمن و پشتیبانانش درست کرده بودند، پس بگیرند. وقتی جوانان ما خرّمشهر را پس گرفتند، مرزها را پس گرفتند و توانستند خطّ آبی مشترک را هم پس بگیرند و با رفتن به فاو، دشمن را تحقیر کنند. ما که قصد نداشتیم فاو را نگه داریم؛ این تحقیر رژیمِ صدّام بود؛ این به ذلّت کشاندن ارتش بعثِ عفلقی بود. این کار را جوانان ما کردند؛ آن‌هم نه با تجهیزات پیشرفته آن‌چنانیکه نداشتند و نه با پشتیبانیهای اطّلاعاتی یا نظامی که در اختیارشان نبود؛ بلکه با قدرت اراده و فکر و هوشمندی و با جوانىِ کارساز. آن روز فرماندهان ما بیست‌وسه ساله، بیست‌وپنج ساله، بیست‌وشش ساله و بیست‌وهفت ساله بودند؛ یعنی در همین سنین نزدیک به شما این کارهای بزرگ را انجام دادند.
 
این استعداد جوشان، این سرزمین غنی، این موقعیّت جغرافیایىِ حسّاس، این تاریخ پُرشکوه - که پشتوانه فرهنگی و پشتوانه افتخارات ماست - و بالاتر از همه، نور ایمانی که امروز در دلهای جوانان ما میدرخشد و دنیا را متوجّه خود میکند، همه نوید دهندگان به نسل جوان و نوجوان ما برای آینده است. تلاش شما باید این باشد که آن آینده را هرچه بهتر بسازید. ما همین جوان، همین موقعیت و همین گذشته تاریخی را قبل از انقلاب هم داشتیم؛ اما این درخشندگی و پیشرفت را نداشتیم. چرا؟ چون آن روز دستگاه سیاسی و قدرتی که بر این کشور و بر همه مراکزِ تلاش و توان در این کشور حاکم بود، اوّلاً از دین و ایمان و اعتقادات ارزشی بیبهره محض بود - یک مُشت افراد پوک بدون این‌که در درون خود ارزش والایی داشته باشند، بر مردم حکومت میکردند - ثانیاً همینها موجب شده بود که خود آنها وابسته به دشمنان باشند. ایران عزیز ما بهشتِ غارتگران و چپاولگران بود. چرا؟ چون کدخدا را دیده بودند، ده را میچاپیدند! مسؤولان نظام را در چپاولگریهای خودشان شریک کرده بودند و این ملت را میچاپیدند. انقلاب آمد و بزرگترین مانع را در مقابل نفوذ خائنانه بیگانگان و همچنین سلطه غیرمشروع و غیرمنطقی افراد فاسد ایجاد کرد. آن مانع چه بود؟ اسلام بود. تا وقتی اسلام در جایگاه خود قرار داشته باشد، تبلیغاتچیهای استکبار جهانی و بین‌المللی از اسلام به‌شدّت بیمناکند. بله؛ اگر اسلام از سیاست و زندگی و محیط اجتماعی دور و مخصوص کُنج عبادتگاه و خلوت مساجد باشد، از آن باکی ندارند. اگر یک عدّه در خلوت، خود را به عبادت مشغول کنند، در حالیکه عرصه جامعه، اداره جامعه، مدیریّت کشور و سررشته‌دارىِ امور، دستِ افکار و اهواء و مکتبهای گوناگون باشد، آنها از این اسلام ابایی ندارند و به آن اهمیتی نمیدهند؛ اما اگر اسلام آن‌چنان که خدا خواسته و قرآن تشریع کرده، به معنای برنامه زندگی تلقّی شد و مورد پذیرش قرار گرفت، از آن میترسند. چرا؟ چون این اسلام، در وهله اوّل دو عنصر بزرگ در درون خود دارد که یکی عبارت است از احترام به شخصیت و اهتمام به رشد انسان، و دوم جلوگیری از نفوذ غارتگران و طاغوتها و قدرتمندان نابحق و ظالم و ستمگر جهانی. در کلمه توحید، اینها وجود دارد؛ «لااله‌الّااللَّه». یکی از مصرعهای برجسته و مهمِ‌ّ قصیده «لااله‌الّااللَّه» این است که با طاغوتها، طغیانگرهای جهانی، قدرتهای ظالم بین‌المللی و ستمگرانی که امروز شما میبینید در دنیا چگونه تاخت و تاز میکنند و با ملتها چه میکنند، نمیشود کنار آمد. توحید اجازه نمیدهد مسلمان در مقابل قدرتهای بدون مهار که با فلسطین و عراق و افغانستان آن‌طور رفتار کردند و قبلاً با بوسنی و لبنان و دیگر کشورهای اسلامی و سایر نقاط دنیا طور دیگر رفتار کردند، کرنش کند. همین کرنشهااز سوی برخی از ملتهای ضعیف شده است که این‌طور این خون‌آشامها را قدرتمند کرده است. اگر ملتها حقِ‌ّ خود را بشناسند و بخواهند زیر بار زورگوییهای بین‌المللی نروند و شعارهای دروغین این ریاکاران بین‌المللی را قبول نکنند، اینها این‌طور قدرتمند نمیشوند.
 
اسلام اجازه نمیدهد ملتهای مسلمان زیر بار زور و سلطه بروند و لگدکوب شوند. شخصیت و عزّت و رشد انسان اسلامی در هر شرایطی باید محفوظ بماند؛ اینها در درون اسلام است. اسلام وقتی به عنوان برنامه زندگی مطرح شد، اینها هم مطرح میشود. جامعه ما بحمداللَّه از میلیونها جوانِ دختر و پسر برخوردار است. این مایه افتخار برای ملت ماست. این ملت باید به وجود این همه جوان، این همه استعداد و این همه دلِ پاک و نورانی ببالد و جوان هم باید به کشور خود، به انقلاب خود، به نظام اسلامی خود و به پرچم برافراشته اسلام خود ببالد و آینده را بسازد. آینده با حرف ساخته نمیشود؛ با کار هوشمندانه و مؤمنانه ساخته میشود. باید کار کنید؛ آن هم کار هوشمندانه و برخوردار از پشتوانه ایمان. جوانانی که امروز شما میبینید ناگهان در قالب یک کارِ بزرگ فنّی و یا ایجاد یک فناورىِ بزرگ ظاهر میشوند، مدّتها مؤمنانه تلاش و کار کرده‌اند و ناگهان در عرصه‌های علم این‌طور ظاهر شده‌اند. شما هم میتوانید. به علم و کلاس درس و مطالعه و تحقیق و پژوهش اهمیت دهید. من در این زمینه‌ها به مدیران و مسؤولان هم سفارش میکنم؛ اما این سفارش جداست و آن را جداگانه به خود آنها میگویم. به شما جوانان هم به عنوان فرزندان عزیز و پاره‌های دل این ملت جداگانه میگویم: عزیزان من! کار کنید. امروز دشمنان نمیخواهند دانشگاه و درس و مدرسه و معلّم باشد. دشمنان ما نمیخواهند میلیونها جوان با درس خواندن و حفظ ایمان و رستگاری و پارسایی و پاکدامنیشان، در این منطقه فردای شکوهمندی را برای ایرانِ مقتدر به‌وجود آورند. میدانند اگر این نیروی عظیم این‌طور کار کند، فردای نه چندان دوری، عظمتی از این منطقه سر بر خواهد آورد که دشمنان از این‌که بتوانند به آن زور بگویند، مأیوس خواهند بود. من اصرار دارم که شما نقطه مقابل این خواستِ استعماری و استکباری عمل نمود، ایمان و پاکدامنیتان را حفظ کنید، درستان را خوب بخوانید و جوانیتان را قدر بدانید. این نیرو و این نشاط باید در راه به‌دست آوردن این ارزشهای والا خرج شود؛ وقتش هم الان است. شما امروز در سالهای طلایی عمر خود قرار دارید و خدای متعال هم به شما کمک خواهد کرد. از این فرصتِ خوبِ زندگی و از دامان گرم و مهربان نظام اسلامی و انقلاب اسلامی - که بحمداللَّه توانسته این‌همه جوان مؤمن و خوب را در درون خود پرورش دهد - بهترین استفاده را بکنید. همان‌طور که گفتم، جوانان ما خوبند. خطاها و لغزشها وجود دارد؛ مخصوص جوانان هم نیست. جوانان این امتیاز را دارند که میتوانند با استغفار و بازگشت به آغوش خداوند و رحمت الهی، هرگونه آلودگی را از دامان خود پاک کنند. کار جوانان از این جهت آسان‌تر از سالخوردگان است. البته جوانی که سعی کند به گناه و لغزش آلوده نشود، توفیقات و نورانیّت و درخشندگی او بسیار بیشتر خواهد بود؛ همه تلاشتان باید این باشد. بنده هم وظیفه دارم پدرانه شما را دعا کنم و میکنم. امیدوارم در این ایّام نورانی مبعث نبىّ مکرم اسلام - که تقریباً با آغاز سال تحصیلی همزمان است - همه شما مشمول برکات و تفضّلات الهی باشید و ان‌شاءاللَّه دعای حضرت بقیةاللَّه الاعظم، ولىّ‌عصر ارواحنافداه همراه شما باشد.
 
والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته‌