حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی به دوازدهمین اجلاس سراسری نماز ضمن یادآوری نکات پیام سال گذشته به اجلاس نماز و تأکید بر لزوم تشریفاتی ندانستن این نکات تصریح کردند: اکنون مسؤولان اجرایی مخاطب مطالبات مطرح شده در پیام سال گذشته، باید به این سؤال پاسخ دهند که تا چه حد به وظایف خود عمل کردهاند و از رئیس جمهور و دیگر مسؤولان عالیرتبه انتظار میرود که ضمن مواجه کردن دستاندرکاران با این سؤال اساسی، پاسخ فعال آنان را درخواست نمایند. متن پیام به این شرح است:
بسماللَّه الرّحمن الرّحیم
این گردهمایی را که همه ساله با حضور بلندپایگان علمی و سیاسی کشور تشکیل میگردد، باید یکی از مهمترین گردهماییها شمرد، زیرا موضوع آن نماز است که برترین فریضه دینی است و مخاطب آن همهی آحاد ملتاند و از این رو لازم است که دستاندرکاران اجرایی ذیربط نکاتی را که در آغاز این گردهمایی خطاب به آنان تذکر داده میشود صرفاً یک توصیهی تشریفاتی نینگارند. در پیام سال گذشتهی اینجانب به حاضران این گردهمایی و دیگران چنین آمده است:
«انسان که از سوئی گاه مظهر برترین و زیباترین حقایق هستی است، از سوئی دیگر، گاه محلّ بُروز زشتیها و پستیهای بیهمانند نیز میگردد. اگر در جائی و زمانی او را مظهر آگاهی و محبت و فداکاری یا خردمندی وآفرینندگی و پیشرفت در عرصههای تعالی، یا آیت شوق و شور و امید میبینیم، در جائی و زمانی دیگر او را دچار غفلت و کینه و خودخواهی، یا جهل و عادت و رکود، یا سستی و نومیدی و بدبینی مشاهده میکنیم.
این عنصر با استعداد، میتواند برترین موجود گیتی تا پستترین پدیدهی هستی گردد. او مجهّز به همهی ابزارها و زمینههای تعالی و تکامل معنوی و مادی، آفریده شده است. سرشت او، نیک و راهِ نیکی به روی اوباز است. خرد و قدرت بر تصمیمگیری و انتخاب، دو بال توانای اویند. و رسولان الهی راهنمایان و امیددهندگان و کمک کنندگان به او.
اما او با این حال میتواند تسلیم ضعفها و هوسها و خودخواهیها یا جهلها و غفلتها و عادتهای خود شود و خود را از همهی آن بشارتها و امیدها و معراجها محروم سازد. این همان است که آن را باید «فسادپذیری انسان» نامید و همان است که در عمر دراز بشریت و نیز در عمر هر یک از آحاد بشر، بزرگترین مصیبت او و خطرناکترین تهدید او به شمار رفته است و میرود.
برای پیشگیری و نیز درمان این آفت بزرگ، دین خدا «ذِکر» را به انسان آموخته است. ذِکر یعنی حقیقت را به یاد آوردن، خود را در برابر خدا یافتن، به او گوش سپردن و به او دل دادن.
یعنی از دلمشغولیهائی که آدمی را اسیر وسوسهی هوسها میکند، یا میل به برتریجویی و کینورزی و آزمندی او را ارضا میسازد، خود را رها ساختن، یعنی او را از جهنمی که برای خود فراهم کرده است، به بهشت صفا و اُنس و بَهجَت و اَمن بردن.
و نماز با ترکیب هماهنگ دل و زبان و حرکت، نابترین و کاملترین نمونه و وسیلهی ذکر است.
انسان در زندگی شخصیاش، گاه بر اثر محنتها و شدّتها و مصیبتها، و در زندگی جمعیاش، گاه با حوادث تحوّل آفرین مانند حرکت عمومی به سوی جهاد یا انفاق یا کمک به نیازمندان، به عامل ذکر نزدیک میشود، و گاه با سرگرمیهای هوسآلود و غرق شدن در سَرخوشی و اشرافیگری و عیشبارگی، از آن دور میافتد. عنصری که میتواند در همهی این احوال او را به بهشت «ذِکر» نزدیک یا نزدیکتر کند، نماز است.
نماز در حالات آمادگی روحی، به آدمی عروج و حال و حضور بیشتر میبخشد و در حالات غفلت و ناآمادگی، در گوش او زنگ آماده باش مینوازد و او را به آن وادی نورانی نزدیک میسازد.
لذا نماز در هیچ حالی نباید ترک شود. در عین شدت و مِحنت، در بُحبوحهی میدان جهاد، در هنگام فراغ و آسایش، و حتی در میان محیط لجنآلودی که انسان با هوسها و کینهها و شهوتها و خودخواهیها، پیرامون خود پدید آورده است. نماز یک شربت مقوّی و شفا بخش است، باید آن را با دل و جان خود نوشید و از هر نقطه که در آن واقع شدهایم، یک گام یا یک میدان به بهشت رضوان نزدیک شد.
از این روست که نه حَیَّ علیالجهاد و نه حَیَّ علی الصوم و نه حَیَّ علی الانفاق، نگفتهاند، ولی در هرروز بارها سرودهاند: حیّ علیالصلاة.
در دوران انقلاب و جنگ تحمیلی، نماز، ما را در حرکتمان مصمّمتر و نیرومندتر میکرد، و امروز که خطر غفلت و عیشبارگی و آرزوهای حقیر و تنگنظرانه و عادتها و روزمرّگیها ما را تهدید میکند، نماز به ما مصونیّت میبخشد و بنبستهای پنداری ما را میشکند و راه ما را روشن و افق را درخشان میسازد.
این تنها برگی از کتاب مناقب نماز است، و همین برای به راه انداختن حرکتی جدّیتر از گذشته، میتواند انگیزهئی ژرف و کارآمد پدید آورد.
همه باید در این حرکت بزرگ که شایسته است جهاد نامیده شود، خود را مُلتزم و متعهد بدانند. علمای دین، روشنفکران، هنرمندان، جوانان، پدران و مادران و همسران، دارندگان منبرها و رسانهها، نویسندگان، و بیش از همه مسئولان بخشهای حکومتی مانند: وزارتهای آموزش و پرورش، علوم و فنآوری، ارشاد، صدا و سیما، سازمانهای تبلیغاتی، مراکز تولید سینمایی، پژوهشگاهها، مدیرانی که نیروی انسانی کلانی در قبضهی امر و نهی آنهایند، مانند: نیروهای مسلّح، وزارتخانهها، کارگاهها، دانشگاهها و مدارس، وسایل حمل و نقل و غیره و غیره..
اینان هر یک به گونهای میتوانند و میباید در این حرکت همگانی سهیم گردند و نقش ویژهی خود را بگزارند.
این کار با سهلانگاری و کم همّتی به سرانجام خود نمیرسد. از برترین شیوهها و فنیترین و هنریترین ابزارها باید بهره گرفته شود.
نمایش نماز جماعت مهجوری، با جمع معدودی، آنهم از فرسودگان بینشاط، ترویج نماز جماعت نیست. همچنانکه پخش صدای اذان از رسانههای صوت و تصویر، کافی نیست. جوانهای ما هزاران صف جماعت پرشور و حال در سراسر کشور تشکیل میدهند، مردم زیادی از آنان که فیلمهای سینمائی در گزارش واقعیتهای زندگی آنان ساخته میشود، اهل نماز و نیاز و تهجدند، حنجرههای بسیاری از روی ایمان و تعبّد در هنگام اذان، صدا به این سرود معنوی بلند میکنند، گروههای انبوهی در هنگام نماز از کار روزانه دست کشیده به مسجد رو میآورند، اینها میتواند در ساختهای هنری، چهرهی زیبا و ترغیب کنندهی این فریضهی نجاتبخش را به همه نشان دهد. در دانشگاهها و دیگر مراکز انسانی انبوه، مسجد میتواند جایگاه امن و صفا باشد، و امام جماعت، غمگساری و راهنمائی و همدلی را در کنار اقامهی نماز، در آن مهبط رحمت و هدایت الهی به نمازگزاران هدیه کند.
مجامع دانشجوئی و دانشآموزی در آن صورت، جذابترین مرکز تجمع خود را مسجد دانشگاه و مدرسه خواهند یافت و پایگاه تقوا، پایگاه فعالیت جوانان خواهد شد.
به مدیران آموزش و پرورش و علوم یادآوری میکنم که سهم مسجدسازی و مسجدپردازی باید در اعتبارات فعالیتهای فوق برنامه، در ردیف اوّل و بیش از سهم دیگر بخشهای این سرفصل باشد.
هجرت هفتگی روحانیون مستقر در مراکز نظامی و غیره، به روستاهای همسایهی این مراکز از توصیههای پیشین من است که برآن تأکید میورزم. همچنین فراهم ساختن فضای مادی و معنوی برای اقامهی نماز در بوستانها و گردشگاهها و نمایشگاهها و امثال آن.
امامان محترم جماعت، اگر خود بر اثر کهولت و غیره نمیتوانند وظیفهی رابطه و اُنس و راهنمایی را برای نمازگزاران، بویژه جوانان فراهم کنند، در کنار خود فضلای جوان و پرنشاط را به کار گیرند و آنان را در کار با خود شریک سازند.
نمازهای جمعه باید پایگاه جذب و نصحیت وتعلیم باشد. امامان محترم جمعه با کمک برگزار کنندگان مراسم نماز، همهی سعی خود را در این جهت مبذول دارند.
خدا را سپاس که محیط عمومی کشور، محیط ذکر و نماز و معنویت است، و خدا را سپاس که خیل عظیمی از مردم ما به ویژه جوانان با نماز و نیاز، پیوندی روحی و عاطفی و عقلانی دارند. لیکن این همه باید گامهای نهائی شمرده نشود و بیش از گذشته تلاش عالمانه و مدبرانه و نازک اندیشانه در این رویکرد به کار رود.»
اکنون این سؤال بسیار جدی و مهمّ برای اینجانب مطرح است، که مسئولان اجرائی مخاطب این مطالبات تا چه حدّ به وظیفهی خود عمل کردهاند. صدا و سیما، آموزش و پرورش، وزارت علوم و سایر مراکز دانشگاهی، وزارت ارشاد اسلامی، سازمان تبلیغات اسلامی، مراکز تولید سینمائی، نیروهای مسلح، مدیریت حمل و نقل و مدیریتهای شهری و دیگران، چه اندازه وظیفهای را که در این پیام از آنان خواسته شده است به انجام رساندهاند. از ریاست محترم جمهوری و دیگر مسئولان عالیرتبه به جدّ انتظار میرود که دستاندرکاران را با این سؤال اساسی مواجه سازند و پاسخ فعال آنان را مطالبه کنند.
توفیق همهی حضرات را از خداوند متعال مسئلت میکنم.
والسلام علیکم و رحمةاللَّه - سیدعلی خامنهای - 16/06/1381
بسماللَّه الرّحمن الرّحیم
این گردهمایی را که همه ساله با حضور بلندپایگان علمی و سیاسی کشور تشکیل میگردد، باید یکی از مهمترین گردهماییها شمرد، زیرا موضوع آن نماز است که برترین فریضه دینی است و مخاطب آن همهی آحاد ملتاند و از این رو لازم است که دستاندرکاران اجرایی ذیربط نکاتی را که در آغاز این گردهمایی خطاب به آنان تذکر داده میشود صرفاً یک توصیهی تشریفاتی نینگارند. در پیام سال گذشتهی اینجانب به حاضران این گردهمایی و دیگران چنین آمده است:
«انسان که از سوئی گاه مظهر برترین و زیباترین حقایق هستی است، از سوئی دیگر، گاه محلّ بُروز زشتیها و پستیهای بیهمانند نیز میگردد. اگر در جائی و زمانی او را مظهر آگاهی و محبت و فداکاری یا خردمندی وآفرینندگی و پیشرفت در عرصههای تعالی، یا آیت شوق و شور و امید میبینیم، در جائی و زمانی دیگر او را دچار غفلت و کینه و خودخواهی، یا جهل و عادت و رکود، یا سستی و نومیدی و بدبینی مشاهده میکنیم.
این عنصر با استعداد، میتواند برترین موجود گیتی تا پستترین پدیدهی هستی گردد. او مجهّز به همهی ابزارها و زمینههای تعالی و تکامل معنوی و مادی، آفریده شده است. سرشت او، نیک و راهِ نیکی به روی اوباز است. خرد و قدرت بر تصمیمگیری و انتخاب، دو بال توانای اویند. و رسولان الهی راهنمایان و امیددهندگان و کمک کنندگان به او.
اما او با این حال میتواند تسلیم ضعفها و هوسها و خودخواهیها یا جهلها و غفلتها و عادتهای خود شود و خود را از همهی آن بشارتها و امیدها و معراجها محروم سازد. این همان است که آن را باید «فسادپذیری انسان» نامید و همان است که در عمر دراز بشریت و نیز در عمر هر یک از آحاد بشر، بزرگترین مصیبت او و خطرناکترین تهدید او به شمار رفته است و میرود.
برای پیشگیری و نیز درمان این آفت بزرگ، دین خدا «ذِکر» را به انسان آموخته است. ذِکر یعنی حقیقت را به یاد آوردن، خود را در برابر خدا یافتن، به او گوش سپردن و به او دل دادن.
یعنی از دلمشغولیهائی که آدمی را اسیر وسوسهی هوسها میکند، یا میل به برتریجویی و کینورزی و آزمندی او را ارضا میسازد، خود را رها ساختن، یعنی او را از جهنمی که برای خود فراهم کرده است، به بهشت صفا و اُنس و بَهجَت و اَمن بردن.
و نماز با ترکیب هماهنگ دل و زبان و حرکت، نابترین و کاملترین نمونه و وسیلهی ذکر است.
انسان در زندگی شخصیاش، گاه بر اثر محنتها و شدّتها و مصیبتها، و در زندگی جمعیاش، گاه با حوادث تحوّل آفرین مانند حرکت عمومی به سوی جهاد یا انفاق یا کمک به نیازمندان، به عامل ذکر نزدیک میشود، و گاه با سرگرمیهای هوسآلود و غرق شدن در سَرخوشی و اشرافیگری و عیشبارگی، از آن دور میافتد. عنصری که میتواند در همهی این احوال او را به بهشت «ذِکر» نزدیک یا نزدیکتر کند، نماز است.
نماز در حالات آمادگی روحی، به آدمی عروج و حال و حضور بیشتر میبخشد و در حالات غفلت و ناآمادگی، در گوش او زنگ آماده باش مینوازد و او را به آن وادی نورانی نزدیک میسازد.
لذا نماز در هیچ حالی نباید ترک شود. در عین شدت و مِحنت، در بُحبوحهی میدان جهاد، در هنگام فراغ و آسایش، و حتی در میان محیط لجنآلودی که انسان با هوسها و کینهها و شهوتها و خودخواهیها، پیرامون خود پدید آورده است. نماز یک شربت مقوّی و شفا بخش است، باید آن را با دل و جان خود نوشید و از هر نقطه که در آن واقع شدهایم، یک گام یا یک میدان به بهشت رضوان نزدیک شد.
از این روست که نه حَیَّ علیالجهاد و نه حَیَّ علی الصوم و نه حَیَّ علی الانفاق، نگفتهاند، ولی در هرروز بارها سرودهاند: حیّ علیالصلاة.
در دوران انقلاب و جنگ تحمیلی، نماز، ما را در حرکتمان مصمّمتر و نیرومندتر میکرد، و امروز که خطر غفلت و عیشبارگی و آرزوهای حقیر و تنگنظرانه و عادتها و روزمرّگیها ما را تهدید میکند، نماز به ما مصونیّت میبخشد و بنبستهای پنداری ما را میشکند و راه ما را روشن و افق را درخشان میسازد.
این تنها برگی از کتاب مناقب نماز است، و همین برای به راه انداختن حرکتی جدّیتر از گذشته، میتواند انگیزهئی ژرف و کارآمد پدید آورد.
همه باید در این حرکت بزرگ که شایسته است جهاد نامیده شود، خود را مُلتزم و متعهد بدانند. علمای دین، روشنفکران، هنرمندان، جوانان، پدران و مادران و همسران، دارندگان منبرها و رسانهها، نویسندگان، و بیش از همه مسئولان بخشهای حکومتی مانند: وزارتهای آموزش و پرورش، علوم و فنآوری، ارشاد، صدا و سیما، سازمانهای تبلیغاتی، مراکز تولید سینمایی، پژوهشگاهها، مدیرانی که نیروی انسانی کلانی در قبضهی امر و نهی آنهایند، مانند: نیروهای مسلّح، وزارتخانهها، کارگاهها، دانشگاهها و مدارس، وسایل حمل و نقل و غیره و غیره..
اینان هر یک به گونهای میتوانند و میباید در این حرکت همگانی سهیم گردند و نقش ویژهی خود را بگزارند.
این کار با سهلانگاری و کم همّتی به سرانجام خود نمیرسد. از برترین شیوهها و فنیترین و هنریترین ابزارها باید بهره گرفته شود.
نمایش نماز جماعت مهجوری، با جمع معدودی، آنهم از فرسودگان بینشاط، ترویج نماز جماعت نیست. همچنانکه پخش صدای اذان از رسانههای صوت و تصویر، کافی نیست. جوانهای ما هزاران صف جماعت پرشور و حال در سراسر کشور تشکیل میدهند، مردم زیادی از آنان که فیلمهای سینمائی در گزارش واقعیتهای زندگی آنان ساخته میشود، اهل نماز و نیاز و تهجدند، حنجرههای بسیاری از روی ایمان و تعبّد در هنگام اذان، صدا به این سرود معنوی بلند میکنند، گروههای انبوهی در هنگام نماز از کار روزانه دست کشیده به مسجد رو میآورند، اینها میتواند در ساختهای هنری، چهرهی زیبا و ترغیب کنندهی این فریضهی نجاتبخش را به همه نشان دهد. در دانشگاهها و دیگر مراکز انسانی انبوه، مسجد میتواند جایگاه امن و صفا باشد، و امام جماعت، غمگساری و راهنمائی و همدلی را در کنار اقامهی نماز، در آن مهبط رحمت و هدایت الهی به نمازگزاران هدیه کند.
مجامع دانشجوئی و دانشآموزی در آن صورت، جذابترین مرکز تجمع خود را مسجد دانشگاه و مدرسه خواهند یافت و پایگاه تقوا، پایگاه فعالیت جوانان خواهد شد.
به مدیران آموزش و پرورش و علوم یادآوری میکنم که سهم مسجدسازی و مسجدپردازی باید در اعتبارات فعالیتهای فوق برنامه، در ردیف اوّل و بیش از سهم دیگر بخشهای این سرفصل باشد.
هجرت هفتگی روحانیون مستقر در مراکز نظامی و غیره، به روستاهای همسایهی این مراکز از توصیههای پیشین من است که برآن تأکید میورزم. همچنین فراهم ساختن فضای مادی و معنوی برای اقامهی نماز در بوستانها و گردشگاهها و نمایشگاهها و امثال آن.
امامان محترم جماعت، اگر خود بر اثر کهولت و غیره نمیتوانند وظیفهی رابطه و اُنس و راهنمایی را برای نمازگزاران، بویژه جوانان فراهم کنند، در کنار خود فضلای جوان و پرنشاط را به کار گیرند و آنان را در کار با خود شریک سازند.
نمازهای جمعه باید پایگاه جذب و نصحیت وتعلیم باشد. امامان محترم جمعه با کمک برگزار کنندگان مراسم نماز، همهی سعی خود را در این جهت مبذول دارند.
خدا را سپاس که محیط عمومی کشور، محیط ذکر و نماز و معنویت است، و خدا را سپاس که خیل عظیمی از مردم ما به ویژه جوانان با نماز و نیاز، پیوندی روحی و عاطفی و عقلانی دارند. لیکن این همه باید گامهای نهائی شمرده نشود و بیش از گذشته تلاش عالمانه و مدبرانه و نازک اندیشانه در این رویکرد به کار رود.»
اکنون این سؤال بسیار جدی و مهمّ برای اینجانب مطرح است، که مسئولان اجرائی مخاطب این مطالبات تا چه حدّ به وظیفهی خود عمل کردهاند. صدا و سیما، آموزش و پرورش، وزارت علوم و سایر مراکز دانشگاهی، وزارت ارشاد اسلامی، سازمان تبلیغات اسلامی، مراکز تولید سینمائی، نیروهای مسلح، مدیریت حمل و نقل و مدیریتهای شهری و دیگران، چه اندازه وظیفهای را که در این پیام از آنان خواسته شده است به انجام رساندهاند. از ریاست محترم جمهوری و دیگر مسئولان عالیرتبه به جدّ انتظار میرود که دستاندرکاران را با این سؤال اساسی مواجه سازند و پاسخ فعال آنان را مطالبه کنند.
توفیق همهی حضرات را از خداوند متعال مسئلت میکنم.
والسلام علیکم و رحمةاللَّه - سیدعلی خامنهای - 16/06/1381