سید حسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان در سومین شب محرم در حسینیهی سیدالشهدا در ضاحیه در خصوص مسئولیتپذیری در قبال سایر کشورهای همسایه، جنگ نرم، یورش رسانهای و قیام امام حسین علیهالسلام به سخنرانی پرداخت. بخشهایی از این سخنرانی به گزینش KHAMENEI.IR تقدیم مخاطبین محترم میشود:
مسئولیتپذیر بودن در قبال سایر کشورهای همسایه
از دهها سال قبل تلاشهای فکری و رسانهای و فرهنگی هدفمندی بر روی نسلهای ما و بخصوص بر روی سطح تعقل ما در دو جهان عربی و اسلامی متمرکز شده است، که البته از بین آنها لبنان را هم نشانه رفته است. این تمرکز در راستای جنگ نرمی است که از آن دوران آغاز شده است، این هجمه سعی داشته است، یک اندیشهای را مطرح سازد. این قضیه موضوع قبول مسئولیت در قبال موضوعات عمومی است، مسائل عمومی و اوضاع عمومی را در بر میگیرد. این تلاشها از دهها سال قبل تا به امروز دنبال میشده است، اما در سالهای اخیر این تلاشها با تمرکز بیشتر و تلاش عظیمتری توأم شده است، البته میتواند این امر به دلیل پیشرفته شدن وسایل ارتباطاتی باشد، چرا که ما امروزه تلویزیون، ماهواره و رادیوها داریم. هدف این جریان چیست؟ منظورم غرض از این جنگ نرمی که برضد ما آغاز شده چیست؟ این هجمه یک اندیشهای را طی مراحل مشخصی دنبال میکند، و هدف آن حمله به موضوع قبول مسئولیت عمومی است.
مرحلهی اول؛ متمرکز شدن بر روی جغرافیا
آنها توجه خود را به موضوع جغرافیایی معطوف کردند، بگذارید ما این مرحله را جغرافیایی بنامیم، شما میتوانید به آن نام ملی یا منطقهای هم اطلاق کنید، هرطور دوست دارید بنامید، میگویند ای برادر لبنانی تو بیا و تنها مسئولیت کشورت را قبول کن، به مردم و اهل سرزمین خودت توجه کن، به ملت و میهنت رسیدگی کن، تو چه کار داری به کار فلسطین و فلسطینیان؟ به سوریه و اهل سوریه چه کار داری؟ به عراق و عراقیها چه کار داری؟ به یمن و یمنیها چه کار داری؟ به مصر و مصریها چه کار داری؟ به پاکستان و پاکستانیها چه کار داری؟
در منطقه هم به این شیوه صحبت میکنند، میگویند برادر خیلی خودت را اذیت نکن، بسیار خوب در چنین حالتی دیگر نیازی نیست تو سؤال کنی و پیگیری کنی و حتی لازم نیست توجه کنی، و حتی تعهدی هم نداشته باشی.
این دیگر اوج گرفتاری و مشکل است؛ یعنی اگر کسی به حال و روز ملتهای منطقه و کشورهای منطقه توجه کند و اهتمام نماید و سرنوشت منطقه برای او مهم باشد، این یک چالش و مشکل ملی خواهد بود. این یک عیب و ایراد از طرف آنها تلقی میشود. در قبال این مسأله آنها انسان را محکوم میسازند، حتی به او حملهور میشوند و به او توهین میکنند.
مرحلهی دوم؛ ورود به مسائل حقوقی و قانونی ملتها
در مرحلهی دوم مانند مرحلهی نخست براساس مطالعات و بررسیها، این مرحله را هم به پیش میبرند و مراکز مطالعاتی برای پیشبرد این مرحله تشکیل دادهاند. در این مراکز نظریههایی برای این ایده و اندیشه وضع میکنند، مثلا متون قانونی را مورد بررسی قرار میدهند و حتی ممکن است در این راستا بهصورت و در قالب قانون وارد عمل شوند. یا ممکن است از تعبیرها و الفاظ حقوقی استفاده کنند، از عبارات و جملات حقوقی در اینباره استفاده میکنند و دربارهی منافع حرف میزنند و برخی از حسابررسیها را در این زمینه مطرح میسازند.
بدتر از همه در وهلهی اخیر در این راستا از معیارهای دینی سخن به میان آوردهاند، چه میگویند؟ مدعی هستند اسلام چنین میگوید. این بزرگترین جعل اسناد در طول تاریخ است؛ یعنی میگویند اسلام چنین گفته است و دین چنین خواسته است. پیامبران چنین گفتهاند و معلوم نیست دین و اسلام و پیامبران چنین گفتهاند.
مرحلهی سوم؛ تقسیم و تفرقهاندازی در داخل طایفهها
خوب میدانیم هر کشوری مشکلاتی دارد. درگیریها و دشمنیهایی وجود دارد. البته در هر کشوری تنوع فکری هم وجود دارد. بهطور حتم در هر کشوری تنوع فکری وجود دارد، همانگونه که ما هم در لبنان داریم؛ یعنی گروهها براساس خط و سویی که دارند و براساس مناطقی که در آنها به سر میبرند، دستهبندی میشوند. ما هم شمالی و جنوبی داریم. شرقی و غربی داریم. حتی ممکن است وابستگیها و گرایشهای نژادی مختلفی هم وجود داشته باشد. وابستگیهای دینی و مذهبی که میتواند متفاوت هم باشند وجود دارد. این افراد وارد این کشورها شدند و این مشکلات، گرایشها و مسئولیتها را تجزیه و تقسیم کردند.
همانگونه که در سطح منطقهای هر ملتی خار را از دستان خودش، خودش قرار است خارج کند، این همان منظور از فرهنگ واقعی استعماری است. ملتهای عراق، سوریه، یمن، ایران و فلسطین میخواهند کاری کنند تا هر ملتی خار را از دستان خودش به تنهایی خارج سازد. بسیار خوب ما ملت لبنان رضایت دادیم، میخواهیم خار فرو رفته در دستان خود را خودمان از این دستان خارج کنیم.
هر عشیره ای هم ریشه و اصلی دارد، باید ریشه عشیره و طایفه را پیدا کنند، این همان مرحله شومی است که می خواهند ما را به آن هم برسانند، به زودی هم به آن خواهیم رسید، چرا که برخی از نشانه های این مرحله را داریم می بینیم، آن هم مرحله منطقه بندی است.
مرحلهی چهارم؛ بیمسئولیتی و غرق در شهوات
این مرحله همان هدف معروف به غایت ابلیس است. هدف شیطان از همان ابتدا هم بوده و تمام شیطانها از جن و انس که در خدمت ابلیس هستند سعی در تحقق آن دارند این است و آن مرحله ای است که به فرد و شخص انسان بگویند تو در قبال هیچ چیزی هیچ مسئولیتی نداری و تو فقط به خودت رسیدگی کن، به خودت برس؛ یعنی به خواست هوا و هوست و شهوتهای نفسانی و خوردن و خوابیدن و پوشیدنت رسیدگی کن و به دنبال خوشی و عیاشی باش و آنها را برآورده ساز. چرا؟ چون تو هیچ مسئولیتی نداری. خانوادهات چه خواهند کرد؟ و با چه سرنوشتی روبهرو خواهند شد؟ و سرنوشت دنیا و آخرتت چه خواهد بود؟ تو در قبال هیچ چیزی مسئولیتی نداری.
مهم این است که انسان و هر فرد از ما تنها در مشکلات شخصی خودش غرق باشد. به شهوتهای نفسانی خود برسد و تنها منافع خودش را مدنظر قرار دهد. به احساسات درونی مربوط به خودش توجه کند و به کینه ورزیهای خودش توجه کند. به تنها چیزهای که برای خودش میپسندد و از چیزهایی که برای خودش نمیپسندد توجه داشته باشد، این همان فاجعه بزرگ است.
ما در زمان یورش رسانهای قرار داریم
الان در سطح فرهنگی تلاش میکنند تا ما را نسبت به این مسأله متقاعد سازند و زمینهی لازم برای قبول آن را فراهم میکنند. اگرچه این مسأله یکی از واضحترین رویدادهای جاری است و تا لحظاتی دیگر دربارهی این وضوح صحبت خواهم کرد، این مسأله بسیار واضح و بسیار بدیهی است، چه از نظر عقلی و منطقی و چه از نظر فطری و دینی. اما با توجه به این موضوع که ما در زمان شبیخون و یورش رسانهای قرار داریم، و با توجه به این موضوع که ما در دورهی نفوذ مراکز مطالعاتی استکباری و استعماری قرار گرفتهایم، اکنون به مرحلهای رسیدهایم که به سادگی با عقل و خرد ما بازی میکنند و حتی امور و مسائل بدیهی و مسلم را هم مورد هجمه قرار دادهاند.
روح جماعت در تحمل مسئولیت حاصل میشود
یکی از برجستهترین عناوین و یا از مظاهر تجلی یافتن روح در یک جماعت مسألهی قبول مسئولیت در این جماعت و گروه در قبال دیگران است. قبول مسئولیت در قبال دیگر اعضای این جماعت است. اگر در این جماعت بنابر این باشد که هر یک از اعضای این جماعت تنها مسئولیت خودش را قبول کند، و هیچ مسئولیتی هم در قبال هیچ یک از افراد دیگر را نداشته باشد، به این گروه دیگر نمی توان جماعت گفت. این گروه شکل جماعت است و همچون جسد انسان بدون روح است.
این خطرناکترین بیماری است که ممکن است با آن مواجه شویم و امروزه با آن مواجه هم هستیم. زمانیکه مرحله به جایی میرسد که هریک از ما آن چه را که بر سر خانواده، بستگان و نزدیکان خود میآید، مینگرد و میبیند بر سر ملتش و امتش چه میآید و مینگرد بر سر مقدساتش چه میآید و این فرد هیچ توجهی به همهی آن چه هست ندارد و برای او همهی این مشکلات اهمیتی ندارد، حتی در دورن خود احساس درد و حتی ناراحتی نمیکند. حالا این منی که گفتم را میتوانید کمی بزرگتر کنید و به خانواده تبدیلش کنید. میتواند بهصورت عشیره تبدیل شود. میتواند محله و روستا و به گروه سیاسی و یک جمعیت شود و میتواند یک نهاد شود. میتواند یک طایفه دینی و مذهبی باشد، هرچه میخواهید جایگزینش کنید، اما این خطرناک است.
در مسئولیت عمومی نباید مرتکب افراط و تفریط شویم
در مسئولیت عمومی نباید مرتکب افراط و تفریط شویم، یعنی کسانی هستند و همانگونه که در ابتدای سخنانم به آنها اشاره کردم، میخواهند بگویند شماها اصلا مسئولیت عمومی ندارید. هیچ مسئولیت عمومی ندارید، اما کسی دیگر هم میآید و میخواهد مسئولیت تمام مشکلات کرهی زمین و بشریت موجود بر روی کرهی زمین را به شما تحمیل کند و مسئولیت منطقه و ملتهای منطقه را بر دوش شما بگذارد. از شما میخواهند همه کاری بکنید و برای مردم منطقه هرکاری را انجام دهید و به نیابت از همه وارد جنگ شوید و بسیاری از مسائل دیگر را از شما مطالبه میکنند.
این دیگر افراط و تفریط نامیده میشود، به این مسأله توجه دارید؟ وقتی از مسئولیت عمومی صحبت میکنیم نمیخواهیم نه در این کار افراطی صورت گیرد و نه تفریطی شکل بگیرد. یکسری از قاعدهها و اصول کلی هستند که این مسائل تکلیف شرعی را مشخص میسازند. اینکه من در قبال آنچه در این کشور صورت میگیرد مسئولیتی دارم بله بهطور حتم چنین مسئولیتی وجود دارد، اما این مسئولیت چیست؟ حد و مرزهای این مسئولیت چیست؟ مسائل در ابتدای امر و در این مرحله بسیار سالم و درست هستند، اما همین که بهسمت اجرا و تدابیر و تفاصیل کار میرویم، دیگر مسألهای بهنام مطلق وجود ندارد. در اینجا ضابطهها حاکم هستند، حد و مرزها هستند که همه چیز را تعیین میکنند.
ما در قبال اوضاع عمومی مسئولیتهای بزرگی را بر دوش داریم. در داخل کشورمان و در منطقه ما و در قبال امت خود و در هر کجای عالم که احساس شود چنین مسئولیتی داریم. ما مسئولیتهای متفاوتی داریم.
کسانیکه نظریهپرداز چنین تفکراتی برای ما در نداشتن مسئولیت هستند، همچون اربابانشان؛ یعنی آمریکا برای خود برعکسش را مدنظر دارند و دخالت در همه چیز و هر کاری در هر کجا را مجاز میدانند. هر آنچه را که میخواهند در هر کجای جهان انجام میدهند. از شرق تا غرب جهان دست بهکار میشوند و ارتشهای خود را گسیل میدارند و بر جهان جنگهایی را تحمیل می کنند و حاکمانی را بر کشورها تحمیل می کنند و حتی راه حلهایی را برای دیگران تحمیل میکنند. شیوههای زندگی را برای دیگران تعیین میکنند و قصد دارند در این زمینه فرهنگسازی کنند. آنها این اجازه را به خودشان میدهند، اما تو اگر بخواهی موضع دینی داشته باشی و کمک کنی نمیتوانی، شاید اوضاع را در برخی از ادیان به جایی برسانند که تنها بتوانی حرف بزنی و همین و بس. کار دیگر برای شما ممنوع است.
امام حسین علیهالسلام با خون خود پروژهی جاهلیت جدید را رسوا کرد
یکی از مصادیق بزرگ تحمل مسئولیت عمومی در تاریخ بشریت که موضوع جانفشانیها و ایثار به هر اندازه که در آن بوده باشد، مطرح گردیده مسألهی واقعهی کربلا و آنچه که حضرت امام حسین علیهالسلام در آن واقعه انجام داد تجلی مییابد.
امام حسین علیهالسلام بهعنوان یک مسلمان و بهعنوان امام مسلمانان بودند. ایشان در قبال اسلام بهعنوان دین مسئولیت دارند، همچنین در قبال مسلمانان بهعنوان امت هم مسئولیتی دارند، بهعنوان مسلمانان و بهعنوان انسانهایی بر روی زمین وظیفهای دارند، بهعنوان مردم بهعنوان عیالالله و بهعنوان عبادالله و بهعنوان خلق خداوند وظایفی در قبال آنان دارند، واقعا چه کسی در این کار بر امام حسین علیهالسلام اولاتر هستند تا این مسئولیت را بپذیرند؟
برای امام حسین علیهالسلام مسأله نه فقهی، نه اصولی و نه کلامی بود، و نه بحث و بررسی اجتماعی بود، و نه یک ماجرای سیاسی تفصیلی بود تا بخواهند بروند و این مشکلات را حل و فصل کنند، برای امام حسین علیهالسلام این نتیجه حاصل شد که وجود و حضور یزید بن معاویه با این خصوصیات بهعنوان حاکم بر مسلمانان و بهخصوص در این جایگاه، این امر را به مثابهی خطری برای اسلام بهعنوان یک دین دیدند و همچنین این مسأله را برای مسلمانان بهعنوان بشریت بسیار خطرناک دانستند.
هدف امام حسین حفاظت از دین اسلام بود. از جمله اهداف ایشان بیدار کردن امت اسلامی بود و کشف کردن واقعیت این حاکم بود، که اگر برای دهها سال این شخص بر مسلمانان حکومت میکرد یک فاجعه روی میداد. این فاجعه دینی، فرهنگی، اخلاقی، تاریخی و در تمام زمینهها میبود.
امام حسین علیهالسلام تشخیص دادند که با خون و جان خود اسلام را حفظ و مصون بدارند و اسلام را پایدار گرداند و یزید را سرنگون کند و این پروژه جاهلیت جدید را رسوا کند. جاهلیتی که آمده بود تا اسلام را نابود سازد، آن هم جاهلیتی را که ملبس به لباس اسلامی شده بود. از اینرو اینجاست که امانتداری و شناخت قدرت و تشخیص الاهم از بین مهم نقش خود را ایفا میکند.
همه باید در چارچوب اولویتها مشخص گردند. باید در این راه خود را برای هر میدان و کارزاری آماده کنیم. باید در این مسیر گام برداریم و توجهی به فریادی از این سمت و فریادی دیگر از آن سمت نکنیم. وظیفهی ما در این عمر کوتاه در این دنیا این است که وظایف خود را به درستی و آنگونه که خداوندمتعال برای ما تعیین کرده است عمل نماییم. باید به مسئولیتهای انسانی، شرعی، دینی خود عمل کنیم. باید به گونهای عمل کنیم که در زمانیکه در محضر خداوند حاضر میشویم در قبال تمام مسئولیتها خود را بتوانیم مبرا سازیم.
مسئولیتپذیر بودن در قبال سایر کشورهای همسایه
از دهها سال قبل تلاشهای فکری و رسانهای و فرهنگی هدفمندی بر روی نسلهای ما و بخصوص بر روی سطح تعقل ما در دو جهان عربی و اسلامی متمرکز شده است، که البته از بین آنها لبنان را هم نشانه رفته است. این تمرکز در راستای جنگ نرمی است که از آن دوران آغاز شده است، این هجمه سعی داشته است، یک اندیشهای را مطرح سازد. این قضیه موضوع قبول مسئولیت در قبال موضوعات عمومی است، مسائل عمومی و اوضاع عمومی را در بر میگیرد. این تلاشها از دهها سال قبل تا به امروز دنبال میشده است، اما در سالهای اخیر این تلاشها با تمرکز بیشتر و تلاش عظیمتری توأم شده است، البته میتواند این امر به دلیل پیشرفته شدن وسایل ارتباطاتی باشد، چرا که ما امروزه تلویزیون، ماهواره و رادیوها داریم. هدف این جریان چیست؟ منظورم غرض از این جنگ نرمی که برضد ما آغاز شده چیست؟ این هجمه یک اندیشهای را طی مراحل مشخصی دنبال میکند، و هدف آن حمله به موضوع قبول مسئولیت عمومی است.
مرحلهی اول؛ متمرکز شدن بر روی جغرافیا
آنها توجه خود را به موضوع جغرافیایی معطوف کردند، بگذارید ما این مرحله را جغرافیایی بنامیم، شما میتوانید به آن نام ملی یا منطقهای هم اطلاق کنید، هرطور دوست دارید بنامید، میگویند ای برادر لبنانی تو بیا و تنها مسئولیت کشورت را قبول کن، به مردم و اهل سرزمین خودت توجه کن، به ملت و میهنت رسیدگی کن، تو چه کار داری به کار فلسطین و فلسطینیان؟ به سوریه و اهل سوریه چه کار داری؟ به عراق و عراقیها چه کار داری؟ به یمن و یمنیها چه کار داری؟ به مصر و مصریها چه کار داری؟ به پاکستان و پاکستانیها چه کار داری؟
در منطقه هم به این شیوه صحبت میکنند، میگویند برادر خیلی خودت را اذیت نکن، بسیار خوب در چنین حالتی دیگر نیازی نیست تو سؤال کنی و پیگیری کنی و حتی لازم نیست توجه کنی، و حتی تعهدی هم نداشته باشی.
این دیگر اوج گرفتاری و مشکل است؛ یعنی اگر کسی به حال و روز ملتهای منطقه و کشورهای منطقه توجه کند و اهتمام نماید و سرنوشت منطقه برای او مهم باشد، این یک چالش و مشکل ملی خواهد بود. این یک عیب و ایراد از طرف آنها تلقی میشود. در قبال این مسأله آنها انسان را محکوم میسازند، حتی به او حملهور میشوند و به او توهین میکنند.
مرحلهی دوم؛ ورود به مسائل حقوقی و قانونی ملتها
در مرحلهی دوم مانند مرحلهی نخست براساس مطالعات و بررسیها، این مرحله را هم به پیش میبرند و مراکز مطالعاتی برای پیشبرد این مرحله تشکیل دادهاند. در این مراکز نظریههایی برای این ایده و اندیشه وضع میکنند، مثلا متون قانونی را مورد بررسی قرار میدهند و حتی ممکن است در این راستا بهصورت و در قالب قانون وارد عمل شوند. یا ممکن است از تعبیرها و الفاظ حقوقی استفاده کنند، از عبارات و جملات حقوقی در اینباره استفاده میکنند و دربارهی منافع حرف میزنند و برخی از حسابررسیها را در این زمینه مطرح میسازند.
بدتر از همه در وهلهی اخیر در این راستا از معیارهای دینی سخن به میان آوردهاند، چه میگویند؟ مدعی هستند اسلام چنین میگوید. این بزرگترین جعل اسناد در طول تاریخ است؛ یعنی میگویند اسلام چنین گفته است و دین چنین خواسته است. پیامبران چنین گفتهاند و معلوم نیست دین و اسلام و پیامبران چنین گفتهاند.
مرحلهی سوم؛ تقسیم و تفرقهاندازی در داخل طایفهها
خوب میدانیم هر کشوری مشکلاتی دارد. درگیریها و دشمنیهایی وجود دارد. البته در هر کشوری تنوع فکری هم وجود دارد. بهطور حتم در هر کشوری تنوع فکری وجود دارد، همانگونه که ما هم در لبنان داریم؛ یعنی گروهها براساس خط و سویی که دارند و براساس مناطقی که در آنها به سر میبرند، دستهبندی میشوند. ما هم شمالی و جنوبی داریم. شرقی و غربی داریم. حتی ممکن است وابستگیها و گرایشهای نژادی مختلفی هم وجود داشته باشد. وابستگیهای دینی و مذهبی که میتواند متفاوت هم باشند وجود دارد. این افراد وارد این کشورها شدند و این مشکلات، گرایشها و مسئولیتها را تجزیه و تقسیم کردند.
همانگونه که در سطح منطقهای هر ملتی خار را از دستان خودش، خودش قرار است خارج کند، این همان منظور از فرهنگ واقعی استعماری است. ملتهای عراق، سوریه، یمن، ایران و فلسطین میخواهند کاری کنند تا هر ملتی خار را از دستان خودش به تنهایی خارج سازد. بسیار خوب ما ملت لبنان رضایت دادیم، میخواهیم خار فرو رفته در دستان خود را خودمان از این دستان خارج کنیم.
هر عشیره ای هم ریشه و اصلی دارد، باید ریشه عشیره و طایفه را پیدا کنند، این همان مرحله شومی است که می خواهند ما را به آن هم برسانند، به زودی هم به آن خواهیم رسید، چرا که برخی از نشانه های این مرحله را داریم می بینیم، آن هم مرحله منطقه بندی است.
مرحلهی چهارم؛ بیمسئولیتی و غرق در شهوات
این مرحله همان هدف معروف به غایت ابلیس است. هدف شیطان از همان ابتدا هم بوده و تمام شیطانها از جن و انس که در خدمت ابلیس هستند سعی در تحقق آن دارند این است و آن مرحله ای است که به فرد و شخص انسان بگویند تو در قبال هیچ چیزی هیچ مسئولیتی نداری و تو فقط به خودت رسیدگی کن، به خودت برس؛ یعنی به خواست هوا و هوست و شهوتهای نفسانی و خوردن و خوابیدن و پوشیدنت رسیدگی کن و به دنبال خوشی و عیاشی باش و آنها را برآورده ساز. چرا؟ چون تو هیچ مسئولیتی نداری. خانوادهات چه خواهند کرد؟ و با چه سرنوشتی روبهرو خواهند شد؟ و سرنوشت دنیا و آخرتت چه خواهد بود؟ تو در قبال هیچ چیزی مسئولیتی نداری.
مهم این است که انسان و هر فرد از ما تنها در مشکلات شخصی خودش غرق باشد. به شهوتهای نفسانی خود برسد و تنها منافع خودش را مدنظر قرار دهد. به احساسات درونی مربوط به خودش توجه کند و به کینه ورزیهای خودش توجه کند. به تنها چیزهای که برای خودش میپسندد و از چیزهایی که برای خودش نمیپسندد توجه داشته باشد، این همان فاجعه بزرگ است.
ما در زمان یورش رسانهای قرار داریم
الان در سطح فرهنگی تلاش میکنند تا ما را نسبت به این مسأله متقاعد سازند و زمینهی لازم برای قبول آن را فراهم میکنند. اگرچه این مسأله یکی از واضحترین رویدادهای جاری است و تا لحظاتی دیگر دربارهی این وضوح صحبت خواهم کرد، این مسأله بسیار واضح و بسیار بدیهی است، چه از نظر عقلی و منطقی و چه از نظر فطری و دینی. اما با توجه به این موضوع که ما در زمان شبیخون و یورش رسانهای قرار داریم، و با توجه به این موضوع که ما در دورهی نفوذ مراکز مطالعاتی استکباری و استعماری قرار گرفتهایم، اکنون به مرحلهای رسیدهایم که به سادگی با عقل و خرد ما بازی میکنند و حتی امور و مسائل بدیهی و مسلم را هم مورد هجمه قرار دادهاند.
روح جماعت در تحمل مسئولیت حاصل میشود
یکی از برجستهترین عناوین و یا از مظاهر تجلی یافتن روح در یک جماعت مسألهی قبول مسئولیت در این جماعت و گروه در قبال دیگران است. قبول مسئولیت در قبال دیگر اعضای این جماعت است. اگر در این جماعت بنابر این باشد که هر یک از اعضای این جماعت تنها مسئولیت خودش را قبول کند، و هیچ مسئولیتی هم در قبال هیچ یک از افراد دیگر را نداشته باشد، به این گروه دیگر نمی توان جماعت گفت. این گروه شکل جماعت است و همچون جسد انسان بدون روح است.
این خطرناکترین بیماری است که ممکن است با آن مواجه شویم و امروزه با آن مواجه هم هستیم. زمانیکه مرحله به جایی میرسد که هریک از ما آن چه را که بر سر خانواده، بستگان و نزدیکان خود میآید، مینگرد و میبیند بر سر ملتش و امتش چه میآید و مینگرد بر سر مقدساتش چه میآید و این فرد هیچ توجهی به همهی آن چه هست ندارد و برای او همهی این مشکلات اهمیتی ندارد، حتی در دورن خود احساس درد و حتی ناراحتی نمیکند. حالا این منی که گفتم را میتوانید کمی بزرگتر کنید و به خانواده تبدیلش کنید. میتواند بهصورت عشیره تبدیل شود. میتواند محله و روستا و به گروه سیاسی و یک جمعیت شود و میتواند یک نهاد شود. میتواند یک طایفه دینی و مذهبی باشد، هرچه میخواهید جایگزینش کنید، اما این خطرناک است.
در مسئولیت عمومی نباید مرتکب افراط و تفریط شویم
در مسئولیت عمومی نباید مرتکب افراط و تفریط شویم، یعنی کسانی هستند و همانگونه که در ابتدای سخنانم به آنها اشاره کردم، میخواهند بگویند شماها اصلا مسئولیت عمومی ندارید. هیچ مسئولیت عمومی ندارید، اما کسی دیگر هم میآید و میخواهد مسئولیت تمام مشکلات کرهی زمین و بشریت موجود بر روی کرهی زمین را به شما تحمیل کند و مسئولیت منطقه و ملتهای منطقه را بر دوش شما بگذارد. از شما میخواهند همه کاری بکنید و برای مردم منطقه هرکاری را انجام دهید و به نیابت از همه وارد جنگ شوید و بسیاری از مسائل دیگر را از شما مطالبه میکنند.
این دیگر افراط و تفریط نامیده میشود، به این مسأله توجه دارید؟ وقتی از مسئولیت عمومی صحبت میکنیم نمیخواهیم نه در این کار افراطی صورت گیرد و نه تفریطی شکل بگیرد. یکسری از قاعدهها و اصول کلی هستند که این مسائل تکلیف شرعی را مشخص میسازند. اینکه من در قبال آنچه در این کشور صورت میگیرد مسئولیتی دارم بله بهطور حتم چنین مسئولیتی وجود دارد، اما این مسئولیت چیست؟ حد و مرزهای این مسئولیت چیست؟ مسائل در ابتدای امر و در این مرحله بسیار سالم و درست هستند، اما همین که بهسمت اجرا و تدابیر و تفاصیل کار میرویم، دیگر مسألهای بهنام مطلق وجود ندارد. در اینجا ضابطهها حاکم هستند، حد و مرزها هستند که همه چیز را تعیین میکنند.
ما در قبال اوضاع عمومی مسئولیتهای بزرگی را بر دوش داریم. در داخل کشورمان و در منطقه ما و در قبال امت خود و در هر کجای عالم که احساس شود چنین مسئولیتی داریم. ما مسئولیتهای متفاوتی داریم.
کسانیکه نظریهپرداز چنین تفکراتی برای ما در نداشتن مسئولیت هستند، همچون اربابانشان؛ یعنی آمریکا برای خود برعکسش را مدنظر دارند و دخالت در همه چیز و هر کاری در هر کجا را مجاز میدانند. هر آنچه را که میخواهند در هر کجای جهان انجام میدهند. از شرق تا غرب جهان دست بهکار میشوند و ارتشهای خود را گسیل میدارند و بر جهان جنگهایی را تحمیل می کنند و حاکمانی را بر کشورها تحمیل می کنند و حتی راه حلهایی را برای دیگران تحمیل میکنند. شیوههای زندگی را برای دیگران تعیین میکنند و قصد دارند در این زمینه فرهنگسازی کنند. آنها این اجازه را به خودشان میدهند، اما تو اگر بخواهی موضع دینی داشته باشی و کمک کنی نمیتوانی، شاید اوضاع را در برخی از ادیان به جایی برسانند که تنها بتوانی حرف بزنی و همین و بس. کار دیگر برای شما ممنوع است.
امام حسین علیهالسلام با خون خود پروژهی جاهلیت جدید را رسوا کرد
یکی از مصادیق بزرگ تحمل مسئولیت عمومی در تاریخ بشریت که موضوع جانفشانیها و ایثار به هر اندازه که در آن بوده باشد، مطرح گردیده مسألهی واقعهی کربلا و آنچه که حضرت امام حسین علیهالسلام در آن واقعه انجام داد تجلی مییابد.
امام حسین علیهالسلام بهعنوان یک مسلمان و بهعنوان امام مسلمانان بودند. ایشان در قبال اسلام بهعنوان دین مسئولیت دارند، همچنین در قبال مسلمانان بهعنوان امت هم مسئولیتی دارند، بهعنوان مسلمانان و بهعنوان انسانهایی بر روی زمین وظیفهای دارند، بهعنوان مردم بهعنوان عیالالله و بهعنوان عبادالله و بهعنوان خلق خداوند وظایفی در قبال آنان دارند، واقعا چه کسی در این کار بر امام حسین علیهالسلام اولاتر هستند تا این مسئولیت را بپذیرند؟
برای امام حسین علیهالسلام مسأله نه فقهی، نه اصولی و نه کلامی بود، و نه بحث و بررسی اجتماعی بود، و نه یک ماجرای سیاسی تفصیلی بود تا بخواهند بروند و این مشکلات را حل و فصل کنند، برای امام حسین علیهالسلام این نتیجه حاصل شد که وجود و حضور یزید بن معاویه با این خصوصیات بهعنوان حاکم بر مسلمانان و بهخصوص در این جایگاه، این امر را به مثابهی خطری برای اسلام بهعنوان یک دین دیدند و همچنین این مسأله را برای مسلمانان بهعنوان بشریت بسیار خطرناک دانستند.
هدف امام حسین حفاظت از دین اسلام بود. از جمله اهداف ایشان بیدار کردن امت اسلامی بود و کشف کردن واقعیت این حاکم بود، که اگر برای دهها سال این شخص بر مسلمانان حکومت میکرد یک فاجعه روی میداد. این فاجعه دینی، فرهنگی، اخلاقی، تاریخی و در تمام زمینهها میبود.
امام حسین علیهالسلام تشخیص دادند که با خون و جان خود اسلام را حفظ و مصون بدارند و اسلام را پایدار گرداند و یزید را سرنگون کند و این پروژه جاهلیت جدید را رسوا کند. جاهلیتی که آمده بود تا اسلام را نابود سازد، آن هم جاهلیتی را که ملبس به لباس اسلامی شده بود. از اینرو اینجاست که امانتداری و شناخت قدرت و تشخیص الاهم از بین مهم نقش خود را ایفا میکند.
همه باید در چارچوب اولویتها مشخص گردند. باید در این راه خود را برای هر میدان و کارزاری آماده کنیم. باید در این مسیر گام برداریم و توجهی به فریادی از این سمت و فریادی دیگر از آن سمت نکنیم. وظیفهی ما در این عمر کوتاه در این دنیا این است که وظایف خود را به درستی و آنگونه که خداوندمتعال برای ما تعیین کرده است عمل نماییم. باید به مسئولیتهای انسانی، شرعی، دینی خود عمل کنیم. باید به گونهای عمل کنیم که در زمانیکه در محضر خداوند حاضر میشویم در قبال تمام مسئولیتها خود را بتوانیم مبرا سازیم.