سیدحسن نصرالله، دبیر کل حزبالله لبنان در مراسم نهمین سالگرد پیروزی حزب الله در برابر رژیم صهیونیستی در جنگ ۳۳ روزه، به چگونگی مقابله با تجاوز رژیم صهیونیستی، قدرت نیروهای حزبالله در منطقه، هدف آمریکا در تجزیهی کشورهای منطقه و ناکامی آل سعود در یمن پرداخت. بخشهایی از این سخنرانی به گزینش KHAMENEI.IR تقدیم مخاطبین محترم میشود:
اینجا وادیالحجیر با موقعیت جغرافیایی بسیار خوب آن در قلب جنوب و راه منتهی به فلسطین است. با ویژگیهای خاصی که دارد و مشاهده میکنید، اینجا را بهعنوان محل برگزاری مراسم امسال انتخاب کردیم تا براساس تاریخ و ارزشهای آن و آنچه در آن تاسیس شده و گذشته نه چندان دور آن در زمینه مقاومت و موقعیت خاص آن در جنگ ژوئیه و براساس این ارزشها و این تاریخ اقدام میکنیم تا پروندههای موجود و چالشها و مسئولیتهای بزرگ آن را بررسی کنیم.
مقاومت پیروزیهایی بهدست آورد، دستاوردهایی داشت، معادلات را تغییر داد و طرحهای اشغالگری و سیطرهطلبی را در لبنان و منطقه به شکست کشاند. مقاومت نقش تاثیرگذار خود را در حوادث منطقه تحمیل و تثبیت کرد. پایداری اسطورهای مقاومت، ارتش و ملت ما در لبنان در جنگ ژوئیه اوج این پایبندی بود.
وادیالحجیر، جهنم و گورستان صهیونیستها
از مهمترین مراحل بسیار سرنوشتساز در جنگ ژوئیه نبرد وادیالحجیر و روستاها و شهرکهای اطراف آن بود. این نبرد در پایان دادن به جنگ و متوقف کردن تجاوز و تحقیر دشمن تعیین کننده بود. چند روز پیش تلویزیون اسرائیل مصاحبههایی را با ایهود اولمرت نخستوزیر وقت اسرائیل، دان حالوتس رئیس ستاد و عمیر پرتز وزیر دفاع وقت اسرائیل پخش کرد. مقامات اسرائیلی در این مصاحبه تأکید کردند در زمان جنگ زمانهایی وجود داشت که در آن احساس تحقیر و ذلت میکردند. این واقعیت احساسات سران دشمن در آن جنگ بود. این جنگ دشمن را تحقیر و خوار کرد و همه طرحهای نظامی آن را ناکام گذاشت و چارهای جز عقبنشینی سریع به طرف مرزها نداشتند. در آخرین روزهای جنگ در تاریخ یازدهم اوت قطعنامه ۱۷۰۱ صادر شد. این قطعنامه از نظر سیاسی و معنوی از اسرائیل جانبداری کرد. در عمل عدهای تصور میکردند جنگ پایان یافت. اما در شب آن روز دشمن تصمیم گرفت عملیات نظامی زمینی گستردهای را آغاز کند تا مناطق جنوب روداللیطانی را اشغال کند. آنها از چند محور پیشروی کردند و خطرناکترین محور عبور از وادیالحجیر بود. اسرائیل به این منظور چند تیپ و گردان زرهی و نیرویهای ویژه را بسیج کرد.
اسرائیل عملیات هلیبرن در مناطق حساس و در پشت جبهه مجاهدان انجام داد. بعضی از مناطق اسرائیلی اذعان کردند بزرگترین عملیات هلیبرن هوایی نیرو از زمان جنگ اکتبر سال ۱۹۷۳ بود. اسرائیل این تصمیم احمقانه را اتخاذ کرد، زیرا به پیروزی چشمگیر و معنوی نیاز داشت. اگر جنگ آنطور که تصور میشد در یازدهم اوت پایان مییافت، اسرائیل هیچ موفقیتی نداشت و هیچ یک از اهداف آنهم محقق نشده بود.
در وادیالحجیر و دراین تپهها و شهرکهای اطراف آن نبردهای قهرمانانه و تاریخی رخ داد. دهها تانک و زرهپوش منهدم شد. دهها افسر و سرباز از نیروهای ویژه صهیونیست کشته و زخمی شدند. آنها جهنم را از زیر پای خود و از بالای سر خود احساس کردند. اینجا گورستان تانکها و گورستان متجاوزان بود و رویاهای آنها برای پیروزی دفن شد. اسطوره مرکاوا و ارتش شکست ناپذیر درهم شکسته شد. دشمن در اینجا شکست خورد و تحقیر شد.
تغییر راهبردهای آمریکا علیه کشورهای منطقه
این جنگ، راهبردهای نظامی بزرگ را در دنیا از جمله در آمریکا، ناتو و دشمن اسرائیلی تغییر داد. قبل از جنگ ژوئیه (تموز) در بسیاری از کشورها میگفتند که نیروی هوایی فصلالخطاب جنگ است، اما این نظریه پایان یافت. رسانههای اسرائیلی مطلبی را به قلم رئیس کنونی ستاد ارتش اسرائیل که در جنگ ژوئیه نقشی اساسی داشت، با نام «راهبرد اسرائیل» منتشر کردهاند. من به کسانیکه مسائل لبنان برایشان اهمیت دارد، توصیه میکنم این مطلب را مطالعه کنند. در آنجا خواهید دید که اسرائیل به این نتیجه رسیده است که نیروی هوایی نقش تعیین کننده نهایی را ندارد. مورد دوم که در جنگ ژوئیه و در غزه مشاهده کردیم و امروز در یمن میبینیم، آن است که آتش سنگین، کشتار، جنایت، کوچاندن و آواره کردن مردم و محروم کردن آنها از آب و غذا آنها را شکست نمیدهد. اگر مردم، ایمان و اراده برای ماندن و پایداری و مقاومت داشته باشند با این مسایل شکست نمیخوردند. این مساله هم بخشی از راهبرد نظامی بوده است. میگفتند جنگندهها از آسمان، تانکها از زمین و ناوها از دریا شهرها را بکوبند و تخریب کنند و بکشند و کشتار دستهجمعی به راه بیندازند، همانگونه که در لبنان و غزه انجام دادند و امروز در یمن در حال اجرای آن هستند، تا مردم بخصوص زنان و کودکان بترسند و تسلیم شوند. اراده خود را برای مقاومت از دست بدهند و در برابر متجاوز قاتل، کرنش کنند. دوران این راهبرد هم پایان یافته است. نه نیروی هوایی فصلالخطاب جنگ است و نه کشتار بیرحمانه و وحشتناک در برابر ملتی که ایمان دارد و بر صبر و مقاومت و پایداری اصرار دارد و میخواهد با عزت و کرامت زندگی کند، سودی دارد.
شیمون پرز(رئیس سابق رژیم صهیونیستی) در زمانیکه در کابینه اولمرت وزیر بود، در کمیته «وینوگراد» میگوید: اسرائیل آنگونه که باید باشد آماده نبود و ابتکار عمل را در دست نداشت و ما ضعفهایی داشتیم و... نمیتوان با جنگندههای اف ۱۶ که قیمت آنها یکصد میلیون دلار است به جنگ یک جوان ۱۶ ساله رفت. این از نتایج جنگ ۳۳ روزه است. حالا شما جنگهای غزه و یمن و دیگر جنگها را به آن اضافه کنید. بنابراین نیروی هوایی فصلالخطاب نیست. شما چند هواپیمای اف ۱۶ در اختیار دارید؟ ما هزاران جوان ۱۶ ساله داریم. چگونه میخواهید با آنها مقابله کنید؟ میگوید آنها در نهایت موشکهای ضدهوایی به دست می آورند و جنگندهها را سرنگون میکنند. همچنین نمیتوان تانک مرکاوا را که قیمت آن ده میلیون دلار است، به تونلی در زیر زمین ارسال کرد. من امروز چهاردهم اوت سال ۲۰۱۵ به شما میگویم که هر وجب از خاک ما تونلی است که زره پوشها و تانکهای شما را منهدم خواهد کرد و سربازان و افسران شما را به کام مرگ خواهد کشاند و ارتش شما را شکست خواهد داد.
قدرت بازدارندگی لبنان تا حدی است که حتی اوباما هم از آن استفاده میکند. مثلا زمانیکه با سرکردگان یهودیان آمریکا دیدار داشت، همان زمان که نتانیاهو بالا و پایین میپرید، با چه چیز آنها را تهدید کرد؟ البته این تهدید مستقیم نبود اما با موشکهای مقاومت لبنان آنها را تهدید کرد. (اشاره به اظهارات اوباما در دیدار محرمانه با سران یهودی آمریکا درباره توافق هستهای ایران که خطاب به آنها گوشزد کرده بود اگر به ایران حمله کنیم حزبالله اسرائیل را موشکباران میکند، زیرا آمریکا به خوبی از قدرت بازدارندگی مقاومت لبنان اطلاع دارد.)
طرح تجزیه و تقسیم کشورهای منطقه
امروز علمای جهان اسلام، رهبران مسلمان، مسیحیان، اسلامگرایان، ملیگرایان، قومیتگرایان، سکولارها و همه نیروها و جریانات باید موضعی جدی در برابر این توطئهها اتخاذ کنند. اگر اجازه دهیم و اگر این نسل اجازه دهد که بار دیگر این منطقه تقسیم و تجزیه شود در برابر آثار و تبعات که برای نسلهای آینده نمود پیدا میکند در پیشگاه خداوند مسئول خواهیم بود. امروز داعش، دانسته یا نادانسته برای تقسیم منطقه تلاش میکند. اگر بهیاد آورید سال گذشته این مساله را گوشزد کردم و گفتم که آمریکا به هیچ وجه در جنگ با تروریسم و داعش جدی نیست. آمریکا میخواهد از داعش برای تغییر بافت منطقه استفاده کند. حکومتها و دولتهای منطقه را ساقط کند و نقشه منطقه را تغییر دهد. چند روز قبل آنکارا اعلام کرد که آمریکا از ما خواسته است تا عملیات ضد داعش را متوقف کنیم، چرا؟ آیا برای احترام به استقلال و عزت سوریه بوده است؟ خیر. ائتلاف بینالمللی احترامی برای عزت سوریه قائل نیست. آنها نمیخواهند داعش اکنون تضعیف شود. میخواهند از داعش در سوریه استفاده کنند همانگونه که آن را در عراق به کار گرفتهاند. این مکر و نیرنگ در چندین کشور صورت گرفته است. صرفنظر از اختلافات و کشمکشهای سیاسی داخل عراق، آنها به عراقیها گفتند دولت خود را تغییر دهید تا به شما کمک کنیم تا داعش را از بین ببرید. دولت خود را تغییر دهید تا به کمکهای بینالمللی و منطقهای و عربی نامحدود دست یابید. مگر میان آمریکا و عراق قراردادهایی برای ارسال سلاح و مهمات و جنگنده منعقد نبود؟ این قراردادها اجرایی نشد و این در حالی است که ارتش و نیروهای عراقی با مشکلات سلاح و مهمات روبرو هستند. بدتر از آن، آمریکا و عربستان سعودی در اقدامی هماهنگ، قیمت نفت را کاهش دادند که همین مساله باعث شد بودجه عراق به نصف و کمتر از نصف کاهش یابد. شما به عراق وعده دادید که اگر دولتش را تغییر دهد آن را کمک خواهید کرد اما آیا کمکی به عراق ارائه دادید؟ امروز در سوریه هم همین بازی را تکرار میکنند. همه باید در برابر این نیرنگ و حیله آمریکا هوشیار باشیم.
در یمن میگویند که با تروریسم وارد جنگ شدهاند اما با القاعده و داعش ضد ملت یمن و ضد نیروهای اسلامی و ملی و اصیل یمن ائتلاف کردهاند. آمریکا و متحدان آمریکا در منطقه از تروریسم استفاده میکنند تا خواستهها و نقشههای خود را تحمیل کنند. ما باید در همه اماکن در برابر این توطئهها بایستیم، زیرا توطئه واقعی آمریکا، تقسیم و تجزیه است. تقسیم عراق، تقسیم سوریه، تقسیم منطقه و حتی تقسیم عربستان سعودی است، زیرا این به نفع آمریکا و اسراییل است. این آخرین ابزار آنها در برابر بیداری بوجود آمده در منطقه و در میان امت ماست.
عدم دخالت ایران در اوضاع داخلی لبنان
مساله دیگر در مورد مذاکرات هسته ای ایران است. این مذاکرات فقط در چارچوب مسایل هسته ای بود و موضوع دومی نداشت. برخی بعد از مذاکرات هم می گویند ما منتظریم. منتظر چه چیز هستید؟ چند روز قبل، دکتر ظریف وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران به لبنان آمد و با برخی از مقامات و مسوولان دیدار کرد. این واضح است که ایران در امور داخلی لبنان دخالتی نمی کند ولی اگر کمک بخواهیم کمک می کند. اگر کسی گمان می کند که ایران بر متحدانش در لبنان فشار می آورد که تصمیمی را اتخاذ کنند بداند که کاملا در توهم به سر می برد. جمهوری اسلامی با دوستانش گفتگو می کند و این اشکالی ندارد و بارها و هر روز اعلام کرده است که مسایل لبنان، مسایل داخلی و مربوط به لبنانی هاست.
اینجا وادیالحجیر با موقعیت جغرافیایی بسیار خوب آن در قلب جنوب و راه منتهی به فلسطین است. با ویژگیهای خاصی که دارد و مشاهده میکنید، اینجا را بهعنوان محل برگزاری مراسم امسال انتخاب کردیم تا براساس تاریخ و ارزشهای آن و آنچه در آن تاسیس شده و گذشته نه چندان دور آن در زمینه مقاومت و موقعیت خاص آن در جنگ ژوئیه و براساس این ارزشها و این تاریخ اقدام میکنیم تا پروندههای موجود و چالشها و مسئولیتهای بزرگ آن را بررسی کنیم.
مقاومت پیروزیهایی بهدست آورد، دستاوردهایی داشت، معادلات را تغییر داد و طرحهای اشغالگری و سیطرهطلبی را در لبنان و منطقه به شکست کشاند. مقاومت نقش تاثیرگذار خود را در حوادث منطقه تحمیل و تثبیت کرد. پایداری اسطورهای مقاومت، ارتش و ملت ما در لبنان در جنگ ژوئیه اوج این پایبندی بود.
وادیالحجیر، جهنم و گورستان صهیونیستها
از مهمترین مراحل بسیار سرنوشتساز در جنگ ژوئیه نبرد وادیالحجیر و روستاها و شهرکهای اطراف آن بود. این نبرد در پایان دادن به جنگ و متوقف کردن تجاوز و تحقیر دشمن تعیین کننده بود. چند روز پیش تلویزیون اسرائیل مصاحبههایی را با ایهود اولمرت نخستوزیر وقت اسرائیل، دان حالوتس رئیس ستاد و عمیر پرتز وزیر دفاع وقت اسرائیل پخش کرد. مقامات اسرائیلی در این مصاحبه تأکید کردند در زمان جنگ زمانهایی وجود داشت که در آن احساس تحقیر و ذلت میکردند. این واقعیت احساسات سران دشمن در آن جنگ بود. این جنگ دشمن را تحقیر و خوار کرد و همه طرحهای نظامی آن را ناکام گذاشت و چارهای جز عقبنشینی سریع به طرف مرزها نداشتند. در آخرین روزهای جنگ در تاریخ یازدهم اوت قطعنامه ۱۷۰۱ صادر شد. این قطعنامه از نظر سیاسی و معنوی از اسرائیل جانبداری کرد. در عمل عدهای تصور میکردند جنگ پایان یافت. اما در شب آن روز دشمن تصمیم گرفت عملیات نظامی زمینی گستردهای را آغاز کند تا مناطق جنوب روداللیطانی را اشغال کند. آنها از چند محور پیشروی کردند و خطرناکترین محور عبور از وادیالحجیر بود. اسرائیل به این منظور چند تیپ و گردان زرهی و نیرویهای ویژه را بسیج کرد.
اسرائیل عملیات هلیبرن در مناطق حساس و در پشت جبهه مجاهدان انجام داد. بعضی از مناطق اسرائیلی اذعان کردند بزرگترین عملیات هلیبرن هوایی نیرو از زمان جنگ اکتبر سال ۱۹۷۳ بود. اسرائیل این تصمیم احمقانه را اتخاذ کرد، زیرا به پیروزی چشمگیر و معنوی نیاز داشت. اگر جنگ آنطور که تصور میشد در یازدهم اوت پایان مییافت، اسرائیل هیچ موفقیتی نداشت و هیچ یک از اهداف آنهم محقق نشده بود.
در وادیالحجیر و دراین تپهها و شهرکهای اطراف آن نبردهای قهرمانانه و تاریخی رخ داد. دهها تانک و زرهپوش منهدم شد. دهها افسر و سرباز از نیروهای ویژه صهیونیست کشته و زخمی شدند. آنها جهنم را از زیر پای خود و از بالای سر خود احساس کردند. اینجا گورستان تانکها و گورستان متجاوزان بود و رویاهای آنها برای پیروزی دفن شد. اسطوره مرکاوا و ارتش شکست ناپذیر درهم شکسته شد. دشمن در اینجا شکست خورد و تحقیر شد.
تغییر راهبردهای آمریکا علیه کشورهای منطقه
این جنگ، راهبردهای نظامی بزرگ را در دنیا از جمله در آمریکا، ناتو و دشمن اسرائیلی تغییر داد. قبل از جنگ ژوئیه (تموز) در بسیاری از کشورها میگفتند که نیروی هوایی فصلالخطاب جنگ است، اما این نظریه پایان یافت. رسانههای اسرائیلی مطلبی را به قلم رئیس کنونی ستاد ارتش اسرائیل که در جنگ ژوئیه نقشی اساسی داشت، با نام «راهبرد اسرائیل» منتشر کردهاند. من به کسانیکه مسائل لبنان برایشان اهمیت دارد، توصیه میکنم این مطلب را مطالعه کنند. در آنجا خواهید دید که اسرائیل به این نتیجه رسیده است که نیروی هوایی نقش تعیین کننده نهایی را ندارد. مورد دوم که در جنگ ژوئیه و در غزه مشاهده کردیم و امروز در یمن میبینیم، آن است که آتش سنگین، کشتار، جنایت، کوچاندن و آواره کردن مردم و محروم کردن آنها از آب و غذا آنها را شکست نمیدهد. اگر مردم، ایمان و اراده برای ماندن و پایداری و مقاومت داشته باشند با این مسایل شکست نمیخوردند. این مساله هم بخشی از راهبرد نظامی بوده است. میگفتند جنگندهها از آسمان، تانکها از زمین و ناوها از دریا شهرها را بکوبند و تخریب کنند و بکشند و کشتار دستهجمعی به راه بیندازند، همانگونه که در لبنان و غزه انجام دادند و امروز در یمن در حال اجرای آن هستند، تا مردم بخصوص زنان و کودکان بترسند و تسلیم شوند. اراده خود را برای مقاومت از دست بدهند و در برابر متجاوز قاتل، کرنش کنند. دوران این راهبرد هم پایان یافته است. نه نیروی هوایی فصلالخطاب جنگ است و نه کشتار بیرحمانه و وحشتناک در برابر ملتی که ایمان دارد و بر صبر و مقاومت و پایداری اصرار دارد و میخواهد با عزت و کرامت زندگی کند، سودی دارد.
شیمون پرز(رئیس سابق رژیم صهیونیستی) در زمانیکه در کابینه اولمرت وزیر بود، در کمیته «وینوگراد» میگوید: اسرائیل آنگونه که باید باشد آماده نبود و ابتکار عمل را در دست نداشت و ما ضعفهایی داشتیم و... نمیتوان با جنگندههای اف ۱۶ که قیمت آنها یکصد میلیون دلار است به جنگ یک جوان ۱۶ ساله رفت. این از نتایج جنگ ۳۳ روزه است. حالا شما جنگهای غزه و یمن و دیگر جنگها را به آن اضافه کنید. بنابراین نیروی هوایی فصلالخطاب نیست. شما چند هواپیمای اف ۱۶ در اختیار دارید؟ ما هزاران جوان ۱۶ ساله داریم. چگونه میخواهید با آنها مقابله کنید؟ میگوید آنها در نهایت موشکهای ضدهوایی به دست می آورند و جنگندهها را سرنگون میکنند. همچنین نمیتوان تانک مرکاوا را که قیمت آن ده میلیون دلار است، به تونلی در زیر زمین ارسال کرد. من امروز چهاردهم اوت سال ۲۰۱۵ به شما میگویم که هر وجب از خاک ما تونلی است که زره پوشها و تانکهای شما را منهدم خواهد کرد و سربازان و افسران شما را به کام مرگ خواهد کشاند و ارتش شما را شکست خواهد داد.
قدرت بازدارندگی لبنان تا حدی است که حتی اوباما هم از آن استفاده میکند. مثلا زمانیکه با سرکردگان یهودیان آمریکا دیدار داشت، همان زمان که نتانیاهو بالا و پایین میپرید، با چه چیز آنها را تهدید کرد؟ البته این تهدید مستقیم نبود اما با موشکهای مقاومت لبنان آنها را تهدید کرد. (اشاره به اظهارات اوباما در دیدار محرمانه با سران یهودی آمریکا درباره توافق هستهای ایران که خطاب به آنها گوشزد کرده بود اگر به ایران حمله کنیم حزبالله اسرائیل را موشکباران میکند، زیرا آمریکا به خوبی از قدرت بازدارندگی مقاومت لبنان اطلاع دارد.)
طرح تجزیه و تقسیم کشورهای منطقه
امروز علمای جهان اسلام، رهبران مسلمان، مسیحیان، اسلامگرایان، ملیگرایان، قومیتگرایان، سکولارها و همه نیروها و جریانات باید موضعی جدی در برابر این توطئهها اتخاذ کنند. اگر اجازه دهیم و اگر این نسل اجازه دهد که بار دیگر این منطقه تقسیم و تجزیه شود در برابر آثار و تبعات که برای نسلهای آینده نمود پیدا میکند در پیشگاه خداوند مسئول خواهیم بود. امروز داعش، دانسته یا نادانسته برای تقسیم منطقه تلاش میکند. اگر بهیاد آورید سال گذشته این مساله را گوشزد کردم و گفتم که آمریکا به هیچ وجه در جنگ با تروریسم و داعش جدی نیست. آمریکا میخواهد از داعش برای تغییر بافت منطقه استفاده کند. حکومتها و دولتهای منطقه را ساقط کند و نقشه منطقه را تغییر دهد. چند روز قبل آنکارا اعلام کرد که آمریکا از ما خواسته است تا عملیات ضد داعش را متوقف کنیم، چرا؟ آیا برای احترام به استقلال و عزت سوریه بوده است؟ خیر. ائتلاف بینالمللی احترامی برای عزت سوریه قائل نیست. آنها نمیخواهند داعش اکنون تضعیف شود. میخواهند از داعش در سوریه استفاده کنند همانگونه که آن را در عراق به کار گرفتهاند. این مکر و نیرنگ در چندین کشور صورت گرفته است. صرفنظر از اختلافات و کشمکشهای سیاسی داخل عراق، آنها به عراقیها گفتند دولت خود را تغییر دهید تا به شما کمک کنیم تا داعش را از بین ببرید. دولت خود را تغییر دهید تا به کمکهای بینالمللی و منطقهای و عربی نامحدود دست یابید. مگر میان آمریکا و عراق قراردادهایی برای ارسال سلاح و مهمات و جنگنده منعقد نبود؟ این قراردادها اجرایی نشد و این در حالی است که ارتش و نیروهای عراقی با مشکلات سلاح و مهمات روبرو هستند. بدتر از آن، آمریکا و عربستان سعودی در اقدامی هماهنگ، قیمت نفت را کاهش دادند که همین مساله باعث شد بودجه عراق به نصف و کمتر از نصف کاهش یابد. شما به عراق وعده دادید که اگر دولتش را تغییر دهد آن را کمک خواهید کرد اما آیا کمکی به عراق ارائه دادید؟ امروز در سوریه هم همین بازی را تکرار میکنند. همه باید در برابر این نیرنگ و حیله آمریکا هوشیار باشیم.
در یمن میگویند که با تروریسم وارد جنگ شدهاند اما با القاعده و داعش ضد ملت یمن و ضد نیروهای اسلامی و ملی و اصیل یمن ائتلاف کردهاند. آمریکا و متحدان آمریکا در منطقه از تروریسم استفاده میکنند تا خواستهها و نقشههای خود را تحمیل کنند. ما باید در همه اماکن در برابر این توطئهها بایستیم، زیرا توطئه واقعی آمریکا، تقسیم و تجزیه است. تقسیم عراق، تقسیم سوریه، تقسیم منطقه و حتی تقسیم عربستان سعودی است، زیرا این به نفع آمریکا و اسراییل است. این آخرین ابزار آنها در برابر بیداری بوجود آمده در منطقه و در میان امت ماست.
عدم دخالت ایران در اوضاع داخلی لبنان
مساله دیگر در مورد مذاکرات هسته ای ایران است. این مذاکرات فقط در چارچوب مسایل هسته ای بود و موضوع دومی نداشت. برخی بعد از مذاکرات هم می گویند ما منتظریم. منتظر چه چیز هستید؟ چند روز قبل، دکتر ظریف وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران به لبنان آمد و با برخی از مقامات و مسوولان دیدار کرد. این واضح است که ایران در امور داخلی لبنان دخالتی نمی کند ولی اگر کمک بخواهیم کمک می کند. اگر کسی گمان می کند که ایران بر متحدانش در لبنان فشار می آورد که تصمیمی را اتخاذ کنند بداند که کاملا در توهم به سر می برد. جمهوری اسلامی با دوستانش گفتگو می کند و این اشکالی ندارد و بارها و هر روز اعلام کرده است که مسایل لبنان، مسایل داخلی و مربوط به لبنانی هاست.