یک وقتى شهید مطهری به من گفتند که من یک چنین سخنرانى دربارهى اسلام و مقتضیات زمان کردم و مایلم شما این را تحصیل کنید، یعنى پخته و تکمیل و تحریف کنید. اگر آماده باشید، گفتم باشد، البته من همان اوقات ظاهراً زندان افتادم یادم نیست که یک همچنین حادثه این جورى بود که کار لنگ ماند و بعد هم اینها فرستاده شد براى خود ایشان. ۱۳۶۲/۰۲/۰۳
ایشان [شهید مطهری] اثرى تحت عنوان «اسلام و مقتضیات زمان» نوشتهاند که دربارهى مسألهى بسیار مهمى است. این مجموعه که فراهم شده از سى سخنرانى است، مدتى نزد من بود. یعنى ایشان این سخنرانیها را به من سپرده بودند تا تنظیم کنم که فرصت این کار پیدا نشد و آن را به خودشان برگرداندم. بعد، ظاهرا خود ایشان و یا فردى دیگر، به تنظیم این سخنرانیها پرداختند. البته اگر خود آقاى مطهرى این سخنرانیها را به رشتهى تحریر درمىآوردند و در مراحل نگارش و تنظیم، فقط خودشان وارد عمل مىشدند، شاید طور دیگرى در مىآمد. یعنى از اینکه هست قوىتر مىبود. هرچند الان هم که به این مجموعه نگاه کنید، لب نظرات ایشان دیده مىشود. یعنى آن موضوعات و مطالبى که نظر یک متفکر به آنها منتهى مىشود و جرقهاى مىزند که اساس کار را هم خود آن تشکیل مىدهد، در این اثر هست. لکن برخورد با موضوعات، مثل برخورد در کلاس درس یا مثل برخورد با موضوع در یک مجموعهى حقیقى نبوده است. یک برخورد شخصى بوده است که ایشان نشستهاند، مطالبى را بیان کردهاند و بعد هم به جمعآورى یادداشتها پرداختهاند. شما مىتوانید لب مطلب و آنى را که ایشان به عنوان اساس نظر خود در این سخنرانیها ریختهاند - و اساس قضیه نیز همین است - بگیرید و آن را تجهیز و تنظیم و بیان کنید. اگر این کار بشود، ممکن است براساس هر یک از کتابهاى ایشان، چند کتاب دیگر به وجود آید که خیلى خوب خواهد شد. ۱۳۷۳/۲/۱۲
ایشان [شهید مطهری] اثرى تحت عنوان «اسلام و مقتضیات زمان» نوشتهاند که دربارهى مسألهى بسیار مهمى است. این مجموعه که فراهم شده از سى سخنرانى است، مدتى نزد من بود. یعنى ایشان این سخنرانیها را به من سپرده بودند تا تنظیم کنم که فرصت این کار پیدا نشد و آن را به خودشان برگرداندم. بعد، ظاهرا خود ایشان و یا فردى دیگر، به تنظیم این سخنرانیها پرداختند. البته اگر خود آقاى مطهرى این سخنرانیها را به رشتهى تحریر درمىآوردند و در مراحل نگارش و تنظیم، فقط خودشان وارد عمل مىشدند، شاید طور دیگرى در مىآمد. یعنى از اینکه هست قوىتر مىبود. هرچند الان هم که به این مجموعه نگاه کنید، لب نظرات ایشان دیده مىشود. یعنى آن موضوعات و مطالبى که نظر یک متفکر به آنها منتهى مىشود و جرقهاى مىزند که اساس کار را هم خود آن تشکیل مىدهد، در این اثر هست. لکن برخورد با موضوعات، مثل برخورد در کلاس درس یا مثل برخورد با موضوع در یک مجموعهى حقیقى نبوده است. یک برخورد شخصى بوده است که ایشان نشستهاند، مطالبى را بیان کردهاند و بعد هم به جمعآورى یادداشتها پرداختهاند. شما مىتوانید لب مطلب و آنى را که ایشان به عنوان اساس نظر خود در این سخنرانیها ریختهاند - و اساس قضیه نیز همین است - بگیرید و آن را تجهیز و تنظیم و بیان کنید. اگر این کار بشود، ممکن است براساس هر یک از کتابهاى ایشان، چند کتاب دیگر به وجود آید که خیلى خوب خواهد شد. ۱۳۷۳/۲/۱۲