حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی به مناسبت همایش جهانی بزرگداشت صدرالمتألهین، پیامی صادر کردند که بعدازظهر امروز توسط آقای دکتر حداد عادل در آغاز نخستین جلسهی این همایش، قرائت شد.
متن پیام مقام معظم رهبری بدین شرح است:
متن پیام مقام معظم رهبری بدین شرح است:
بسماللهالرحمنالرحیم
از تشکیل این مجمع بزرگ علمی و فکری که برگرد اندیشه و شخصیت فیلسوف نامدار ایرانی، حکیم صدرالمتالهین شیرازی فراهم آمده، احساس افتخار و مسرت میکنم و خدای سبحان را سپاس میگویم.
اگر چه دانستههای دنیای غرب و حتی بخشهایی از دنیای اسلام از این شخصیت کمنظیر چندان وسیع نیست، ولی حوزههای فلسفی ایران لااقل در سه قرن اخیر -یعنی تقریبا از صد سال پس از تألیف کتاب اسفار تا کنون- یکسره از آراء فلسفی صدرالمتالهین تغذیه شده و کتابها و آراء مهم او -که بسیاری از آنها حداقل در قالب استدلالی و عقلانیاش از ابتکارات اوست- محور درس و تحقیق و شرح و تنقیح بوده است.
از طرفههای زمانه این است که صدرالمتالهین، هم بیشترین پیروان و منتحلان فلسفی و هم بیشترین منتقدان و مخالفان را در مدت چهار قرن گذشته داشته است. در این مدت بیشترین مشعلداران فلسفهی الهی در ایران، دنباله روان و شارحان فلسفهیی به شمار میروند که او با نبوغ و ابتکار خود همچون ناسخ شیوههای معروف مشایی و اشراقی، و مشتمل بر همهی برجستگیهای آن، بنیان نهاد و مبانی آن را در هزاران صفحه با تقریر رسا و پرجاذبهی خویش، تبیین کرد. و باز در همین مدت کسان زیادی از منتحلان عقاید او در ابواب وجود و الهیات خاص و معاد و غیره، به همان سرنوشتی دچار شدند که وی در دوران زندگیاش آن را به تلخی آزموده و موطن مألوف را به خاطر آن ترک کرد. البته نقد علمی و تحقیقی آراء او به دور از توسل به طعن و جنجال نیز از دوران یکی از دو شاگرد بلافصل و مقربش تا امروز ادامه داشته و نام آورانی چند از حکمای متأله، در برخی از اصلیترین مبانی دستگاه فلسفی شامخ صدرایی، مناقشات جدی وارد کردهاند . تردید نباید کرد که هم آن تأثیر خاضعکننده بر روی بزرگانی از سرآمدان فلسفی، و هم این برانگیختگی عقیدتی یا علمی از سوی منتقدان و مخالفان، به نقطهی یگانهای اشاره میکند که همانا جز عظمت فکری، و نیروی ابداع، و بنیان رفیع فلسفهی این حکیم بزرگ، چیز دیگری نیست.
مکتب فلسفی صدرالمتالهین همچون شخصیت و زندگی خود او، مجموعهی در هم تنیده و به وحدت رسیدهی چند عنصر گرانبها است. در فلسفهی او از فاخرترین عناصر معرفت یعنی عقل منطقی، و شهود عرفانی، و وحی قرآنی، در کنار هم بهره گرفته شده، و در ترکیب شخصیت او تحقیق و تأمل برهانی، و ذوق و مکاشفهی عرفانی، و تعبد و تدین و زهد و انس با کتاب و سنت، همه با هم دخیل گشته، و در عمر علمی پنجاهسالهی او رحلههای تحصیلی به مراکز علمی روزگار، با مهاجرت به کهک قم برای عزلت و انزوا، و با هفت نوبت پیاده احرامی حج شدن، همراه گردیده است.
همانگونه که فلسفهی صدرایی -که خود او بحق آن را حکمت متعالیه نامیده- در هنگام پیدایش خود، نقطهی اوج فلسفه اسلامی تا زمان او و ضربهیی قاطع بر حملات تخریبی مشککان و فلسفهستیزان دورانهای میانهی اسلامی بوده است، امروزه پس از بهرهگیری چهارصدساله از تنقیح و تحقیق برجستگان علوم عقلی، و نقد و تبیین و تکمیل در حوزههای فلسفه، و ورز یافتن با دست توانای فلاسفهی نامدار حوزههای علمی بویژه در اصفهان و تهران و خراسان، نه تنها استحکام بلکه شادابی و سرزندگی مضاعفی گرفته و میتواند در جایگاه شایستهی خود در بنای فرهنگ و تمدن، بایستد و چون خورشیدی در ذهن انسانها بدرخشد و فضای ذهنی را تابناک سازد.
مکتب فلسفی صدرالمتالهین همچون همه فلسفهها در محدودهی ملیت و جغرافیا نمیگنجد و متعلق به همهی انسانها و جامعهها است. همواره همه بشریت به یک چهارچوب و استخوانبندی متقن عقلایی برای فهم و تفسیر هستی نیازمندند.
هیچ فرهنگ و تمدنی بدون چنین پایهی مستحکم و قابل قبولی نمیتواند بشریت را به فلاح و استقامت و طمأنینهی روحی برساند و زندگی او را از هدفی متعالی برخوردار سازد . و چنین است که به گمان ما فلسفهی اسلامی بویژه در اسلوب و محتوای حکمت صدرایی ، جای خالی خویش را در اندیشهی انسان این روزگار میجوید و سر انجام آن را خواهد یافت و در آن پابرجا خواهد گشت.
ما ایرانیان بیش از همه به این فلسفه الهی وامدار و بیش از همه در برابر آن مکلفیم. دوران ما با دمیدن خورشیدی چون امام خمینی که یگانهی دین و فلسفه و سیاست و خود یکی از صاحبنظران برجسته در حکمت متعالیه بود، و نیز با حوزهی درسی و تحقیقی پربرکت حکیم علامهی طباطبایی که استاد یگانه مبانی ملاصدرا در طول سی سال در حوزهی قم به شمار میرفت، و تلاش تلامذه و هم دورههای آنان، بیشک دورهی با برکتی برای فلسفه الهی است. و اکنون برپایی این گردهمایی بزرگ از فرزانگان ایرانی و غیرایرانی مژدهی آگاهیهای ژرفتر و گستردهتری در باب فلسفه ملاصدرا میرساند. شاید این یکی از موجباتی شود که مسیر مستقیم و تکاملی و نامتناقض فلسفه که از ممیزات فلسفهی اسلامی بویژه پس از روشن شدن مشعل حکمت صدرایی است، در ذهن اندیشوران و فیلسوفان غرب، با مسیر پرتقاطع و پرتناقض و پرنشیب و فراز فلسفه غربی در همین چهارصد سال مقایسه شود و فرصت تازهای برای نقد و بحث در باشگاه جهانی معرفت و استدلال عقلانی، فراهم آید.
در پایان لازم میدانم سپاس عمیق و صمیمانهی خود را از برگزار کنندگان عزیز این مجمع علمی و نیز از شرکتکنندگان آن ابراز دارم و انتظار خود را برای نشر مجموعهی آراء صدرالمتالهین در کتابی جداگانه تکرار کنم.
والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته
سید علی خامنهای