بسماللهالرّحمنالرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین والصّلاة والسّلام علی سیّدنا و نبیّناابیالقاسم محمّد و علی اله الأطیبین الأطهرین المنتجبین الهداةالمهدیّین سیّمابقیةالله فیالارضین.
از خدای متعال بسیار سپاسگزارم که این توفیق را به بنده عنایت فرمود که یک بار دیگر، به شهر قهرمانپرور تبریز، شهر شهیدان، شهر مردان بزرگ، شهر مجاهدتهای تاریخی و به یاد ماندنی بیایم و شما مردم عزیز را، چه مردم شهر تبریز و چه برادران و خواهرانی که از بعض شهرها یا روستاهای نزدیک به تبریز تشریف آوردهاید، ملاقات کنم. برای من، این شهر و این فضای با عظمت یادآور خاطرات تاریخی باارزشی است. حقیقت این است که شهر تبریز، در میان همهی شهرهای ایران، دارای یک خصوصیاتی است که اگر کسی آن خصوصیات را نداند، دربارهیمردم مؤمن و فداکار این شهر و این استان نمیتواند قضاوت صحیحی داشته باشد.
آذربایجان در واقع خط مقدم جبهه ملت ایران در مقابل متجاوزین و متجاسرین در طول تاریخ چند قرن گذشته تا امروز بوده است، و چه قدر بجاست که جوانان آذربایجانی، بخصوص جوانان و نوجوانان تبریزی با این تاریخ پرشکوه و باعظمت هر چه بیشتر آشنا بشوند. در گذشتهی دور در آن وقتی که کشور عزیز ما، مورد تهاجم همسایه شمالی آن روز ما، یعنی کشور روسیه قرار گرفت و به خاطر ضعف پادشاهان قاجار و بیلیاقتی رجال نظامی و سیاسی، گرجستان و هفده شهر قفقاز از ایران عزیز جدا شد، آن نیرویی که توانست لشکر روس را که سرمست از پیروزیها به جلو میآمد، بر سر جای خود متوقف کند، تبریز بود. تبریزیها جلوی لشکر مهاجم را توانستند بگیرند و یک بار این منطقهی از ایران عزیز را نجات بدهند. در دوره بعد یعنی در دوران مشروطیت، چه در قضایای مشروطیت - اول و چه در دوران استبداد صغیر که دوباره مشروطیت در ایران جان گرفت - آن نیروی اصلی و محرّک از تبریز، مرکز آذربایجان، رها شد و آزادی را برای ایران بزرگ به بارآورد. این شهر پر از خاطرات مجاهدت و فداکاری است. و من از گذشتگان خود قضایایی را دربارهیحوادث تبریز شنیدهام که آنها خود شاهد آن قضایا بودهاند، چه در قضایای دوران استبداد صغیر که مرحوم شیخ محمّد خیابانی، مرد مبارز و روحانی آزاده اینجا قیام کرد، و چه در دوران قبل از آن، که آغاز مشروطیت بود که همین محلههای گوناگون تبریز، از جمله محله «خیابان»، منزل عالم بزرگ ساکن محلهی خیابان و کوچهی «قره باغیها»، منزل (خیابان محله سی و قره باغ لار کوچه سی). عالم بزرگ آن روز تبریز، که جدّ ماست، پدربزرگ من، مرحوم حاج سیدحسین خامنهیی که میرفتند مردم، به خانه این عالم و دربارهیقضایای مشروطیت از او سؤال میکردند و او مردم را تشویق میکرد و در سال ۱۳۵۲ که من آمدم تبریز مین اوشیوز التی ایکیده، من اٌزوم گتیم إله او محلیه و او کوچیه، محلهی خیابان و قره باغلار کوچه سی. گدی آفتاری آتابابانون الی نین دافی .... و زیارت المیشم. این بخشی از گذشتهی تبریز است، (خواهش میکنم، خواهش میکنم توجه بفرمایید). بعد در دوران مشروطیت، سردار ملی و سالار ملی که باز سالار ملی یعنی باقرخان مال همان محله خیابان و کوچه قرهباغیهاست، که الآن هم همان کوچه و همان محله و همان مسجد که در آنجا مردم اجتماع میکردند، به حال خود باقی است و موجود است. دوران سالهای بعد از دیکتاتوری رضاخانی که پیشهوری به کمک شوروی سابق، بر این منطقه تسلط پیدا کردند، آن نیرویی که توانست تبریز را و آذربایجان را نجات بدهد، آن نیرو، نیروی تبریزی است. هیچ نیروی دیگری نمیتوانست اگر تبریزیها نبودند، تبریز را و آذربایجان را نجات بدهد. در دوران انقلاب، حرکت گردونهی مبارزه ملت ایران، از چهلمی شروع شد که تبریزیها برای مردم قم گرفتند. فرزندان اسلام، فرزندان قرآن، فرزندان امام در این شهر توانستند پرچم مبارزه اسلام را بلند کنند و یکسره، آذربایجان و تبریز در خدمت انقلاب قرار گرفت. دانشجویش،روحانیش، کاسب بازاریش، زنانش، مردانش، اهل شهرش، اهل روستایش، کارگرانش، کشاورزانش حتی زبان گویایش مرحوم شهریار (رحمةاللهعلیه) در خدمت انقلاب، در خدمت قرآن و اسلام قرار گرفت. و دوران انقلاب وقتی ما نگاه میکنیم، عملکرد شما مردم، عملکرد یک جماعت مؤمن و مخلص و نمونه است، این را من از نزدیک دیدهام، دو شهید محراب این شهر، تقدیم انقلاب کرد، شیراز هم شهید محراب داشت، یزد هم شهید محراب داشت اما یک شهید محراب، تبریز دو شهید محراب در راه اسلام و قرآن قربانی داد. فتنه خلق مسلمان را خود تبریزها، همین جوانان حزباللهی مؤمن توانستند در نطفه خفه کنند. آن وقتی که جنگ پیش آمد، جوانان لشکر عاشورا و سرداران شجاع تبریزی و آذربایجانی، شهید آقامهدی باکری، و شهید حمید باکری، و شهدای متعدد دیگر، از سرداران بزرگ لشکر اسلام از این سرزمین برخاستند، در میدانهای نبرد جانشان را قربان اسلام و قرآن کردند. این آذربایجان است.
و من در آن سفر قبلی که آمدم تبریز، هر جای این استان که قدم گذاشتم، دیدم مردم شعار واحدی را میدهند. همه میگویند: آذربایجان ایاخدی، اینقلابا دایاخدی. وقتی رفتم تهران از آن سفر خدمت امام راحل بزرگوارمان و استاد و مرشد عظیمالشأنمان، عرض کردم که آذربایجان، با همهی وجود صدا میزند که : آذربایجان جانباز، خمینی لن آیریلماز دربارهیتبریز و آذربایجان اگر ساعتها هم من حرف بزنم، آن خاطرات عظیم، آن دیدهها و شنیدهها و دانستهها و لمس شدهها تمام نخواهد شد، بهتر است که بحث را ببرم بر روی یک مسأله کلّیتری. من میخواهم عرض بکنم، اگر ما آذربایجان را و تبریز را یک صحنه آزمایشی بدانیم برای شناسایی انقلاب، برای شناسایی انقلاب اسلامی، نتایجی که به دست خواهد، نتایج بسیار با ارزشی است. البته تحلیلگران جهانی و مغزهای سیاسی استکبار نه امروز و نه دیروز، انقلاب را و ملت ایران را نشناختند، برای همین هم هست که وقتی با انقلاب روبهرو میشوند، سیاستهایشان غلط است و سیاست غلط، به دنبال خود شکست میآورد. تحلیل درست از انقلاب اسلامی را این جور میشود کرد. اینکه آذربایجان است؛ سر ایران، مرکزی از مراکز حساس کشور، و این مردم مبارز و فداکار، بخشی از ملت بزرگ ایران، اینجا را به عنوان یک صحنه آزمایش برای کل انقلاب اسلامی در نظر بگیریم - که همین جور هم هست - آن وقت ببینیم نتایج چه میشودچند نکته حساس به دست میآید.
نکته اول، در انقلاب اسلامی ایران، همهی انگیزهها و عوامل، تحتالشعاع ایمان دینی قرار میگیرد و قرار گرفته است. زبان، قومیّت، انگیزههای وابستگی به بخش معینی از خاک، هر کسی مال هر شهری است، آن شهر را دوست دارد، اما همهی ملت ایران، از هر قومی، چه ترک، چه فارس، چه عرب، چه کرد، چه بلوچ، چه ترکمن، چه لر و چه هر یک ا ز اقوام دیگر ایرانی، در درجه اول مسلمان است و در درجه دوم بقیه انگیزهها است. اشتباه کردهاند کسانی که خواستند انگیزههای قومی را در ایران روبروی انقلاب و اسلام قرار بدهند. در چند سال قبل از این، بعد از سفر به بخشی از آذربایجان، من به یکی از شهرهای کردنشین کشورمان سفر کردم، جمعیت عظیم مردم در آن میدان اجتماع کردند و برای انقلاب و برای دولت جمهوری اسلامی و برای امام و برای مسؤولین ابراز احساسات کردند، آنجا من گفتم، آن کسانی که به نام کردها در دنیا حرف میزنند، اگر میخواهند بدانند قوم کرد کجاست، بیایند اینجا را نگاه کنند، این قوم کرد. اشاره کردم به آن مردم. همه جای کشور، این درس بزرگ را از اسلام گرفتهاند که برادری ایمانی و انقلابی بر همهی عوامل و انگیزههای دیگر ترجیح دارد و بر همهی آنها مقدم است، این نکتهی اوّل. این را آذربایجان در قضایای فتنهی خلق مسلمان و در قضایای گوناگون دیگر به دنیا اثبات کرد. این صحنهی آزمایش انقلاب است.
نکتهی دوم، همهی مردم ایران در هر نقطهای از ایران که هستند، برای آنها تمامیّت ایران اسلامی، ایران بزرگ یکی از مقدّسترین آرزوها است. این را مردم تبریز و آذربایجان آن وقتی اثبات کردند که در مقابل مهاجمین به ایران، در دورانهای مختلف و بعد از انقلاب با کمال قدرت ایستادند و جوانهای بسیجی و سپاهی و ارتشی و انواع نیروهای مسلح آذربایجانی در جبهههای مختلف جنگ تحمیلی، خونهای پاکشان بر زمین ریخت و تنهای مقدسشان بر روی خاکهای گرم خوزستان و مناطق مرزی دیگر افتاد. خود را قربانی تمامیت ارضی کشور ایران اسلامی کردند. این هم نکتهی دوّم. نکته سوم، که باز آذربایجان و تبریز، یک صحنهی روشن و نمودار واضحی از آن است، این است که در هیچ شرایطی مردم از انقلاب و اسلام خودشان را جدا ندانستهاند و نمیدانند. ملت، در درجهی اوّل اسلام و قرآن و نظام اسلامی را میخواهد. عدالت اجتماعی را، نظام اسلامی میتواند و باید تأمین کند. شخصیتهای آذربایجانی در تمام دوران انقلاب و در گذشتهی تاریخ توانستهاند نقش بارزی را نشان بدهند در حفظ آرمانها و آرزوهای این ملت و امروز بزرگترین این آرمانها و آرزوها، همان آرمان انقلاب اسلامی است، که همه چیز این ملت را میتواند تأمین کند و تأمین خواهد کرد. من به شما جوانان عزیز تبریزی و همهی جوانان آذربایجان و همه جوانان کشور بزرگ و پهناور و عزیزمان عرض میکنم، امروز آن روزی است که باید همهی نیروها به کار بیفتد تا بتواند ملت ایران در مقابل دشمنان خود سرافراز بشود. رئیس جمهور امریکا، صریحاً میگوید ما تلاش میکنیم تا ملت ایران را به مشکلات اقتصادی دچار کنیم، من میگویم شما قبل از این هم این سعیها را کردهاید، شما سعی زیادی کردید که در طول این چهارده سال هر وقت توانستهاید، سعی کردهاید که ایران را در محاصره اقتصادی بگذارید، شما اگر میتوانستید در سرنوشت ملت ایران تأثیر منفی بگذارید، این کار را میکردید، شما در مقابل شجاعت این ملت، در مقابل هوشیاری این ملت، در مقابل وحدت، کلمهی این ملت نمیتوانید به این ملت کوچکترین صدمه و آسیبی وارد کنید. اگر ملت ایران، همین اتحادی را که امروز دارد، حفظ کند و من صمیمانه از شما عزیزان میخواهم وحدت کلمه خودتان را همچنانی که تا امروز حفظ کردهاید، همیشه حفظ کنید. تفرقه، اختلاف، جدایی بین برادران، همان چیزی است که دشمن ما آن را آرزو میکند و میخواهد.
ملت ایران بحمدالله از اول انقلاب تا امروز با اتحاد و وحدت کلمه، کار خود را پیش برده است. باز هم باید همین وحدت کلمه وجود داشته باشد، تلاش برای سازندگی باید وجود داشته باشد، دانشگاههای کشور باید کار کنند، تلاش کنند، تا مدیران متخصّص را تربیت کنند. آموزش و پرورش کشور باید تلاش کند تا جوانان و نوجوان و کودکان این ملت بزرگ و مبارز و فداکار را شایسته دوران سازندگی تربیت کند. برادران و خواهران عزیز، دهها سال در دوران پادشاهان پهلوی و قاجار، ملت ایران از استعدادهای خود، از تواناییهای خود، محروم مانده بود، دهها سال. دهها سال ما را از حرکت علمی و صنعتی دنیا عقب نگه داشتند. امروز در دوران آزادی، دوران انقلاب، دوران اسلام ما باید این فاصله را طی کنیم، با سرعت طی کنیم، عقبماندگیها را جبران بکنیم. و مسلمانها میتوانند. ملت ما میتواند. ملت بزرگ ما قادر است فاصلهیی را که میان او و کشورهای پیشرفته ایجاد کردهاند، پر کند. تلاش لازم است. هر صنعتگری که امروز، کار صنعتی خود را با دقت انجام میدهد، هر کشاورزی که امروز محصولات مورد نیاز مردم را با دقت و امانت تولید میکند، هر معلمی که امروز حرفی و علمی را به دانشآموزی میآموزد، هر انسانی که امروز به نحوی، در راه پیشرفت اقتصادی یا فرهنگی یا علمی این کشور تلاش میکند، در راه خدا مشغول جهاد است. این، یک جهاد است. مسلمانان سراسر عالم از امکانات خود غفلت کردند. امروز ببینید شما با مسلمانها چه میکنند.
بر اثر ضعف مسلمانها است. چون مسلمانها، از امکانات خود استفاده نکردند. امروز در بوسنی و هرزگوین به مسلمانها ستم میکنند، در تاجیکستان به مسلمانها ستم میکنند، در منطقه قرهباغ، دولت ارمنستان و ارامنهی آن منطقه به مسلمانان ستم میکنند. ما این حرکاتی را که اخیراً ارامنه در منطقهی قرهباغ، به پشتیبانی دولت ارمنستان انجام میدهند، این حرکات را ما محکوم میکنیم. البته این ربطی به ارامنهی داخل کشور ما ندارد. ارامنهی داخل کشورما هم، ما توقعمان این است که رفتار ارامنه را در آن منطقه که با تجاوز همراه است، محکوم بکنند. اینها شهروندان ما هستند، ما از آن کسانی که آن ظلمها را میکنند، صحبت میکنیم. در همه جای دنیا هر جایی که دشمنان اسلام دستشان رسیده است به پشتیبانی استکبار جهانی، به مسلمانها ظلم کردند و مظهر این ظلم امروز، غیر از این مواردی که گفته شد، فلسطین خونین و لبنان مظلوم است. در این دو سه روزه رژیم صهیونیستی، مردم لبنان را «روستاها را»، «خانهها را» مسجدها را بمباران کرده است. چرا مردمی را که سخن حق بر زبان جاری میکنند، این جور مورد ستم قرار میدهند و دنیای استکباری از آنها پشتیبانی میکند!
دولت امریکا، اگر ادعای طرفداری از حقوق بشر بکند، کار بیشرمانهیی کرده است. دولت اگر ادعا کند که برای حقوق بشر ارزش قائل است، وقاحت به خرج داده است. مگر بشر لبنان، مردم مظلوم فلسطین، بشر نیستند و حقوق ندارند، که دولت صهیونیستی غاصب این ظلمها را میکند و آنها سکوت میکنند، و کمک میکنند و حمایت میکنند، و پول و سلاح میدهند و از آنها پشتیبانی میکنند. دستگاه امپراطوری تبلیغیشان هم در خدمت صهیونیستهاست. من میخواهم از مجموع این حرفها یک نتیجه بگیرم و آن اینکه مسلمانها باید خودشان، روی پای خودشان بایستند. به خودشان باید تکیه کنند و از خدای خود کمک بخواهند و چشم امید به هیچ کس نداشته باشند و شما بدانید امروز در میان ملتهای مسلمان، آن ملتی که توانسته است به معنای واقعی کلمه، روی پای خود بایستد، شما ملت بزرگ ایران هستند. و شما تبریزیها و آذربایجانیها و جوانان خونگرم و شجاع و فداکار و علاقهمند، باید این میدان را همچنان گرم، حفظ کنید و در راه استقلال و آزادگی ملّتتان هر چه میتوانید تلاش کنید.
و من به همهی شهدای عزیز این دیار درود میفرستم و به پدران و مادرانی که آن شهدا را تربیت کردند و به همسران شهدا که صبر کردند و این مصائب را تحمل کردند و امروز، روز ولادت با سعادت موسیبنجعفر (علیهالصّلاةوالسّلام) است. و روز عید است و امید است که پرورگار عالم به برکت این بزرگوار و به برکت ائمه اطهار، شما مردم عزیز و فداکار را مشمول دعاهای ولیعصر (اروحنافداه) قرار دهد.
من چند دعا میکنم و شما را به خدای بزرگ میسپارم.
پروردگارا، به محمّد و آل محمّد، ما را تا آخرین نفس زندگیمان، سرباز اسلام و قرآن قرار ده. پروردگارا، این ملت بزرگ را، بر دشمنانشان پیروز کن. پروردگارا، دستهایی که به حیثیت این ملت و حریم امنیت این ملت دراز میشود، با قدرت خود قطع کن. پروردگارا، سایهی ولی عصر (ارواحنافداه) را براین کشور، که زیر سایهی آن بزرگوار است، همواره مستدام بدار. ما را از سربازان آن بزرگوار قرار ده. قلب مقدس آن بزرگوار را از ما شاد کن. پروردگارا برادران مسلمان ما، در هر نقطهیی که از نقاط عالم هستند، مخصوصاً برادرانی که به ما نزدیکتر هستند از جهات مختلف، آنها را هم مشمول الطاف خود قرار بده، مشمول برکات اسلام قرار بده. پروردگارا، روح مقدس امام عزیز را سربلند و شاد بفرما. پروردگارا ما را همواره در این راه درست، ثابت قدم بدار.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
الحمدلله ربّ العالمین والصّلاة والسّلام علی سیّدنا و نبیّناابیالقاسم محمّد و علی اله الأطیبین الأطهرین المنتجبین الهداةالمهدیّین سیّمابقیةالله فیالارضین.
از خدای متعال بسیار سپاسگزارم که این توفیق را به بنده عنایت فرمود که یک بار دیگر، به شهر قهرمانپرور تبریز، شهر شهیدان، شهر مردان بزرگ، شهر مجاهدتهای تاریخی و به یاد ماندنی بیایم و شما مردم عزیز را، چه مردم شهر تبریز و چه برادران و خواهرانی که از بعض شهرها یا روستاهای نزدیک به تبریز تشریف آوردهاید، ملاقات کنم. برای من، این شهر و این فضای با عظمت یادآور خاطرات تاریخی باارزشی است. حقیقت این است که شهر تبریز، در میان همهی شهرهای ایران، دارای یک خصوصیاتی است که اگر کسی آن خصوصیات را نداند، دربارهیمردم مؤمن و فداکار این شهر و این استان نمیتواند قضاوت صحیحی داشته باشد.
آذربایجان در واقع خط مقدم جبهه ملت ایران در مقابل متجاوزین و متجاسرین در طول تاریخ چند قرن گذشته تا امروز بوده است، و چه قدر بجاست که جوانان آذربایجانی، بخصوص جوانان و نوجوانان تبریزی با این تاریخ پرشکوه و باعظمت هر چه بیشتر آشنا بشوند. در گذشتهی دور در آن وقتی که کشور عزیز ما، مورد تهاجم همسایه شمالی آن روز ما، یعنی کشور روسیه قرار گرفت و به خاطر ضعف پادشاهان قاجار و بیلیاقتی رجال نظامی و سیاسی، گرجستان و هفده شهر قفقاز از ایران عزیز جدا شد، آن نیرویی که توانست لشکر روس را که سرمست از پیروزیها به جلو میآمد، بر سر جای خود متوقف کند، تبریز بود. تبریزیها جلوی لشکر مهاجم را توانستند بگیرند و یک بار این منطقهی از ایران عزیز را نجات بدهند. در دوره بعد یعنی در دوران مشروطیت، چه در قضایای مشروطیت - اول و چه در دوران استبداد صغیر که دوباره مشروطیت در ایران جان گرفت - آن نیروی اصلی و محرّک از تبریز، مرکز آذربایجان، رها شد و آزادی را برای ایران بزرگ به بارآورد. این شهر پر از خاطرات مجاهدت و فداکاری است. و من از گذشتگان خود قضایایی را دربارهیحوادث تبریز شنیدهام که آنها خود شاهد آن قضایا بودهاند، چه در قضایای دوران استبداد صغیر که مرحوم شیخ محمّد خیابانی، مرد مبارز و روحانی آزاده اینجا قیام کرد، و چه در دوران قبل از آن، که آغاز مشروطیت بود که همین محلههای گوناگون تبریز، از جمله محله «خیابان»، منزل عالم بزرگ ساکن محلهی خیابان و کوچهی «قره باغیها»، منزل (خیابان محله سی و قره باغ لار کوچه سی). عالم بزرگ آن روز تبریز، که جدّ ماست، پدربزرگ من، مرحوم حاج سیدحسین خامنهیی که میرفتند مردم، به خانه این عالم و دربارهیقضایای مشروطیت از او سؤال میکردند و او مردم را تشویق میکرد و در سال ۱۳۵۲ که من آمدم تبریز مین اوشیوز التی ایکیده، من اٌزوم گتیم إله او محلیه و او کوچیه، محلهی خیابان و قره باغلار کوچه سی. گدی آفتاری آتابابانون الی نین دافی .... و زیارت المیشم. این بخشی از گذشتهی تبریز است، (خواهش میکنم، خواهش میکنم توجه بفرمایید). بعد در دوران مشروطیت، سردار ملی و سالار ملی که باز سالار ملی یعنی باقرخان مال همان محله خیابان و کوچه قرهباغیهاست، که الآن هم همان کوچه و همان محله و همان مسجد که در آنجا مردم اجتماع میکردند، به حال خود باقی است و موجود است. دوران سالهای بعد از دیکتاتوری رضاخانی که پیشهوری به کمک شوروی سابق، بر این منطقه تسلط پیدا کردند، آن نیرویی که توانست تبریز را و آذربایجان را نجات بدهد، آن نیرو، نیروی تبریزی است. هیچ نیروی دیگری نمیتوانست اگر تبریزیها نبودند، تبریز را و آذربایجان را نجات بدهد. در دوران انقلاب، حرکت گردونهی مبارزه ملت ایران، از چهلمی شروع شد که تبریزیها برای مردم قم گرفتند. فرزندان اسلام، فرزندان قرآن، فرزندان امام در این شهر توانستند پرچم مبارزه اسلام را بلند کنند و یکسره، آذربایجان و تبریز در خدمت انقلاب قرار گرفت. دانشجویش،روحانیش، کاسب بازاریش، زنانش، مردانش، اهل شهرش، اهل روستایش، کارگرانش، کشاورزانش حتی زبان گویایش مرحوم شهریار (رحمةاللهعلیه) در خدمت انقلاب، در خدمت قرآن و اسلام قرار گرفت. و دوران انقلاب وقتی ما نگاه میکنیم، عملکرد شما مردم، عملکرد یک جماعت مؤمن و مخلص و نمونه است، این را من از نزدیک دیدهام، دو شهید محراب این شهر، تقدیم انقلاب کرد، شیراز هم شهید محراب داشت، یزد هم شهید محراب داشت اما یک شهید محراب، تبریز دو شهید محراب در راه اسلام و قرآن قربانی داد. فتنه خلق مسلمان را خود تبریزها، همین جوانان حزباللهی مؤمن توانستند در نطفه خفه کنند. آن وقتی که جنگ پیش آمد، جوانان لشکر عاشورا و سرداران شجاع تبریزی و آذربایجانی، شهید آقامهدی باکری، و شهید حمید باکری، و شهدای متعدد دیگر، از سرداران بزرگ لشکر اسلام از این سرزمین برخاستند، در میدانهای نبرد جانشان را قربان اسلام و قرآن کردند. این آذربایجان است.
و من در آن سفر قبلی که آمدم تبریز، هر جای این استان که قدم گذاشتم، دیدم مردم شعار واحدی را میدهند. همه میگویند: آذربایجان ایاخدی، اینقلابا دایاخدی. وقتی رفتم تهران از آن سفر خدمت امام راحل بزرگوارمان و استاد و مرشد عظیمالشأنمان، عرض کردم که آذربایجان، با همهی وجود صدا میزند که : آذربایجان جانباز، خمینی لن آیریلماز دربارهیتبریز و آذربایجان اگر ساعتها هم من حرف بزنم، آن خاطرات عظیم، آن دیدهها و شنیدهها و دانستهها و لمس شدهها تمام نخواهد شد، بهتر است که بحث را ببرم بر روی یک مسأله کلّیتری. من میخواهم عرض بکنم، اگر ما آذربایجان را و تبریز را یک صحنه آزمایشی بدانیم برای شناسایی انقلاب، برای شناسایی انقلاب اسلامی، نتایجی که به دست خواهد، نتایج بسیار با ارزشی است. البته تحلیلگران جهانی و مغزهای سیاسی استکبار نه امروز و نه دیروز، انقلاب را و ملت ایران را نشناختند، برای همین هم هست که وقتی با انقلاب روبهرو میشوند، سیاستهایشان غلط است و سیاست غلط، به دنبال خود شکست میآورد. تحلیل درست از انقلاب اسلامی را این جور میشود کرد. اینکه آذربایجان است؛ سر ایران، مرکزی از مراکز حساس کشور، و این مردم مبارز و فداکار، بخشی از ملت بزرگ ایران، اینجا را به عنوان یک صحنه آزمایش برای کل انقلاب اسلامی در نظر بگیریم - که همین جور هم هست - آن وقت ببینیم نتایج چه میشودچند نکته حساس به دست میآید.
نکته اول، در انقلاب اسلامی ایران، همهی انگیزهها و عوامل، تحتالشعاع ایمان دینی قرار میگیرد و قرار گرفته است. زبان، قومیّت، انگیزههای وابستگی به بخش معینی از خاک، هر کسی مال هر شهری است، آن شهر را دوست دارد، اما همهی ملت ایران، از هر قومی، چه ترک، چه فارس، چه عرب، چه کرد، چه بلوچ، چه ترکمن، چه لر و چه هر یک ا ز اقوام دیگر ایرانی، در درجه اول مسلمان است و در درجه دوم بقیه انگیزهها است. اشتباه کردهاند کسانی که خواستند انگیزههای قومی را در ایران روبروی انقلاب و اسلام قرار بدهند. در چند سال قبل از این، بعد از سفر به بخشی از آذربایجان، من به یکی از شهرهای کردنشین کشورمان سفر کردم، جمعیت عظیم مردم در آن میدان اجتماع کردند و برای انقلاب و برای دولت جمهوری اسلامی و برای امام و برای مسؤولین ابراز احساسات کردند، آنجا من گفتم، آن کسانی که به نام کردها در دنیا حرف میزنند، اگر میخواهند بدانند قوم کرد کجاست، بیایند اینجا را نگاه کنند، این قوم کرد. اشاره کردم به آن مردم. همه جای کشور، این درس بزرگ را از اسلام گرفتهاند که برادری ایمانی و انقلابی بر همهی عوامل و انگیزههای دیگر ترجیح دارد و بر همهی آنها مقدم است، این نکتهی اوّل. این را آذربایجان در قضایای فتنهی خلق مسلمان و در قضایای گوناگون دیگر به دنیا اثبات کرد. این صحنهی آزمایش انقلاب است.
نکتهی دوم، همهی مردم ایران در هر نقطهای از ایران که هستند، برای آنها تمامیّت ایران اسلامی، ایران بزرگ یکی از مقدّسترین آرزوها است. این را مردم تبریز و آذربایجان آن وقتی اثبات کردند که در مقابل مهاجمین به ایران، در دورانهای مختلف و بعد از انقلاب با کمال قدرت ایستادند و جوانهای بسیجی و سپاهی و ارتشی و انواع نیروهای مسلح آذربایجانی در جبهههای مختلف جنگ تحمیلی، خونهای پاکشان بر زمین ریخت و تنهای مقدسشان بر روی خاکهای گرم خوزستان و مناطق مرزی دیگر افتاد. خود را قربانی تمامیت ارضی کشور ایران اسلامی کردند. این هم نکتهی دوّم. نکته سوم، که باز آذربایجان و تبریز، یک صحنهی روشن و نمودار واضحی از آن است، این است که در هیچ شرایطی مردم از انقلاب و اسلام خودشان را جدا ندانستهاند و نمیدانند. ملت، در درجهی اوّل اسلام و قرآن و نظام اسلامی را میخواهد. عدالت اجتماعی را، نظام اسلامی میتواند و باید تأمین کند. شخصیتهای آذربایجانی در تمام دوران انقلاب و در گذشتهی تاریخ توانستهاند نقش بارزی را نشان بدهند در حفظ آرمانها و آرزوهای این ملت و امروز بزرگترین این آرمانها و آرزوها، همان آرمان انقلاب اسلامی است، که همه چیز این ملت را میتواند تأمین کند و تأمین خواهد کرد. من به شما جوانان عزیز تبریزی و همهی جوانان آذربایجان و همه جوانان کشور بزرگ و پهناور و عزیزمان عرض میکنم، امروز آن روزی است که باید همهی نیروها به کار بیفتد تا بتواند ملت ایران در مقابل دشمنان خود سرافراز بشود. رئیس جمهور امریکا، صریحاً میگوید ما تلاش میکنیم تا ملت ایران را به مشکلات اقتصادی دچار کنیم، من میگویم شما قبل از این هم این سعیها را کردهاید، شما سعی زیادی کردید که در طول این چهارده سال هر وقت توانستهاید، سعی کردهاید که ایران را در محاصره اقتصادی بگذارید، شما اگر میتوانستید در سرنوشت ملت ایران تأثیر منفی بگذارید، این کار را میکردید، شما در مقابل شجاعت این ملت، در مقابل هوشیاری این ملت، در مقابل وحدت، کلمهی این ملت نمیتوانید به این ملت کوچکترین صدمه و آسیبی وارد کنید. اگر ملت ایران، همین اتحادی را که امروز دارد، حفظ کند و من صمیمانه از شما عزیزان میخواهم وحدت کلمه خودتان را همچنانی که تا امروز حفظ کردهاید، همیشه حفظ کنید. تفرقه، اختلاف، جدایی بین برادران، همان چیزی است که دشمن ما آن را آرزو میکند و میخواهد.
ملت ایران بحمدالله از اول انقلاب تا امروز با اتحاد و وحدت کلمه، کار خود را پیش برده است. باز هم باید همین وحدت کلمه وجود داشته باشد، تلاش برای سازندگی باید وجود داشته باشد، دانشگاههای کشور باید کار کنند، تلاش کنند، تا مدیران متخصّص را تربیت کنند. آموزش و پرورش کشور باید تلاش کند تا جوانان و نوجوان و کودکان این ملت بزرگ و مبارز و فداکار را شایسته دوران سازندگی تربیت کند. برادران و خواهران عزیز، دهها سال در دوران پادشاهان پهلوی و قاجار، ملت ایران از استعدادهای خود، از تواناییهای خود، محروم مانده بود، دهها سال. دهها سال ما را از حرکت علمی و صنعتی دنیا عقب نگه داشتند. امروز در دوران آزادی، دوران انقلاب، دوران اسلام ما باید این فاصله را طی کنیم، با سرعت طی کنیم، عقبماندگیها را جبران بکنیم. و مسلمانها میتوانند. ملت ما میتواند. ملت بزرگ ما قادر است فاصلهیی را که میان او و کشورهای پیشرفته ایجاد کردهاند، پر کند. تلاش لازم است. هر صنعتگری که امروز، کار صنعتی خود را با دقت انجام میدهد، هر کشاورزی که امروز محصولات مورد نیاز مردم را با دقت و امانت تولید میکند، هر معلمی که امروز حرفی و علمی را به دانشآموزی میآموزد، هر انسانی که امروز به نحوی، در راه پیشرفت اقتصادی یا فرهنگی یا علمی این کشور تلاش میکند، در راه خدا مشغول جهاد است. این، یک جهاد است. مسلمانان سراسر عالم از امکانات خود غفلت کردند. امروز ببینید شما با مسلمانها چه میکنند.
بر اثر ضعف مسلمانها است. چون مسلمانها، از امکانات خود استفاده نکردند. امروز در بوسنی و هرزگوین به مسلمانها ستم میکنند، در تاجیکستان به مسلمانها ستم میکنند، در منطقه قرهباغ، دولت ارمنستان و ارامنهی آن منطقه به مسلمانان ستم میکنند. ما این حرکاتی را که اخیراً ارامنه در منطقهی قرهباغ، به پشتیبانی دولت ارمنستان انجام میدهند، این حرکات را ما محکوم میکنیم. البته این ربطی به ارامنهی داخل کشور ما ندارد. ارامنهی داخل کشورما هم، ما توقعمان این است که رفتار ارامنه را در آن منطقه که با تجاوز همراه است، محکوم بکنند. اینها شهروندان ما هستند، ما از آن کسانی که آن ظلمها را میکنند، صحبت میکنیم. در همه جای دنیا هر جایی که دشمنان اسلام دستشان رسیده است به پشتیبانی استکبار جهانی، به مسلمانها ظلم کردند و مظهر این ظلم امروز، غیر از این مواردی که گفته شد، فلسطین خونین و لبنان مظلوم است. در این دو سه روزه رژیم صهیونیستی، مردم لبنان را «روستاها را»، «خانهها را» مسجدها را بمباران کرده است. چرا مردمی را که سخن حق بر زبان جاری میکنند، این جور مورد ستم قرار میدهند و دنیای استکباری از آنها پشتیبانی میکند!
دولت امریکا، اگر ادعای طرفداری از حقوق بشر بکند، کار بیشرمانهیی کرده است. دولت اگر ادعا کند که برای حقوق بشر ارزش قائل است، وقاحت به خرج داده است. مگر بشر لبنان، مردم مظلوم فلسطین، بشر نیستند و حقوق ندارند، که دولت صهیونیستی غاصب این ظلمها را میکند و آنها سکوت میکنند، و کمک میکنند و حمایت میکنند، و پول و سلاح میدهند و از آنها پشتیبانی میکنند. دستگاه امپراطوری تبلیغیشان هم در خدمت صهیونیستهاست. من میخواهم از مجموع این حرفها یک نتیجه بگیرم و آن اینکه مسلمانها باید خودشان، روی پای خودشان بایستند. به خودشان باید تکیه کنند و از خدای خود کمک بخواهند و چشم امید به هیچ کس نداشته باشند و شما بدانید امروز در میان ملتهای مسلمان، آن ملتی که توانسته است به معنای واقعی کلمه، روی پای خود بایستد، شما ملت بزرگ ایران هستند. و شما تبریزیها و آذربایجانیها و جوانان خونگرم و شجاع و فداکار و علاقهمند، باید این میدان را همچنان گرم، حفظ کنید و در راه استقلال و آزادگی ملّتتان هر چه میتوانید تلاش کنید.
و من به همهی شهدای عزیز این دیار درود میفرستم و به پدران و مادرانی که آن شهدا را تربیت کردند و به همسران شهدا که صبر کردند و این مصائب را تحمل کردند و امروز، روز ولادت با سعادت موسیبنجعفر (علیهالصّلاةوالسّلام) است. و روز عید است و امید است که پرورگار عالم به برکت این بزرگوار و به برکت ائمه اطهار، شما مردم عزیز و فداکار را مشمول دعاهای ولیعصر (اروحنافداه) قرار دهد.
من چند دعا میکنم و شما را به خدای بزرگ میسپارم.
پروردگارا، به محمّد و آل محمّد، ما را تا آخرین نفس زندگیمان، سرباز اسلام و قرآن قرار ده. پروردگارا، این ملت بزرگ را، بر دشمنانشان پیروز کن. پروردگارا، دستهایی که به حیثیت این ملت و حریم امنیت این ملت دراز میشود، با قدرت خود قطع کن. پروردگارا، سایهی ولی عصر (ارواحنافداه) را براین کشور، که زیر سایهی آن بزرگوار است، همواره مستدام بدار. ما را از سربازان آن بزرگوار قرار ده. قلب مقدس آن بزرگوار را از ما شاد کن. پروردگارا برادران مسلمان ما، در هر نقطهیی که از نقاط عالم هستند، مخصوصاً برادرانی که به ما نزدیکتر هستند از جهات مختلف، آنها را هم مشمول الطاف خود قرار بده، مشمول برکات اسلام قرار بده. پروردگارا، روح مقدس امام عزیز را سربلند و شاد بفرما. پروردگارا ما را همواره در این راه درست، ثابت قدم بدار.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته