بیانات در خطبه‌های نمازجمعه

 بسم‌‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم‌
  «الحمدللَّه ربّ‌العالمین. نحمده و نستعینه و نستغفره و نتوب الیه و نؤمن به و نتوکّل علیه و نصلّی و نسلّم علی حبیبه و نجیبه و خیرته فی خلقه؛ سیّدالانبیاء والمرسلین، سیّدنا و نبیّنا ابی‌القاسم محمّد و علی آله الأطیبین المنتجبین. سیّما بقیه‌اللَّه فی‌الارضین. قال‌اللَّه الحکیم فی کتابه: «هوالذی بعث فیالامیّین رسولاً منهم یتلوا علیهم آیاته و یزکّیهم و یعلّمهم‌الکتاب والحکمة».(۱)
 پروردگارا! با همه وجود و با همه حواس و احساسات و مشاعر خود، تو را سپاس میگوییم که به ما فرصت عنایت کردی تا یک ماه رمضان دیگر را درک کنیم و یک بار دیگر در مهمانسرای الهی و معنوی مبارک تو وارد شویم. اگر این فضل و لطف بزرگ الهی با این توفیق همراه شود که بتوانیم این بار از ضیافت الهی حقیقتاً استفاده کنیم و بر سر سفره انعام و احسان الهی بهره‌مند شویم، چنانچه تا آخر عمر یکسره شکر این نعمت را بگزاریم، شکر لازم و حقیقی را نگزارده‌ایم. به شما برادران عزیز و خواهران گرامی و نمازگزاران، ورود در ساحت این میهمانسرای الهی را تبریک عرض میکنم.
 آنچه که امروز در خطبه اوّل عرض میکنم، اوّلاً توصیه همه شما برادران و خواهران عزیز به تقواست. هدف از روزه، تقوای الهی است و یکی از بزرگترین دستاوردهای ماه مبارک رمضان است. امیدوارم من و شما بتوانیم به برکت این ماه، در رفتار خود، در گفتار خود، در احساسات و اندیشه‌های خود، تقوای الهی و آن مراقبت عظیم را حاکم کنیم و خود را یک قدم به کمال انسانی نزدیک سازیم. بعد هم صحبت کوتاهی درباره روزه است که وظیفه عمده در این ماه مبارک به حساب می‌آید.
 خدای متعال بشر را طوری آفریده است که به تربیت احتیاج دارد. هم از بیرون باید او را تربیت کنند، هم از درون خودش باید خودش را تربیت کند. در مقوله مسائل معنوی، این تربیت، یکی تربیت فکر و قوای عقلانی اوست که محلّ این تربیت، تعلیم است و یکی تربیت نفس و قوای روحی و قوه غضبیّه و شهویّه اوست که نام این تربیت، تزکیه است.
 اگر انسان تعلیم درست و تزکیه درست شود، همان مادّه مستعدّی است که در کارخانه مناسبی شکل مطلوب خود را پیدا کرده و به کمال رسیده است. هم در این نشئه وجود او منشأ برکت و خیر و مایه آبادی جهان و آبادی دلهای انسانهاست، هم وقتی وارد نشئه دیگر شد و به عالم آخرت قدم گذارد، سرنوشت او همان سرنوشتی است که همه انسانها از اوّل تا امروز مشتاق آن بوده‌اند؛ یعنی نجات، زندگی ابدی سعادتمندانه و بهشت. لذا انبیا از اوّل تا نبّىِ‌مکرّم خاتم صلّیاللَّه‌علیه وآله سلّم، هدف خود را تعلیم و تزکیه معیّن کرده‌اند: «یزکّیهم و یعلّمهم‌الکتاب والحکمة». انسانها را، هم تربیت عقلانی و فکری میکنند و هم تربیت روحی.
 تمام عبادات و تکالیف شرعیای که من و شما را امر کرده‌اند تا انجام دهیم، درحقیقت ابزارهای همین تزکیه یا همین تربیت است؛ برای این است که ما کامل شویم؛ ورزش است. همچنان که اگر ورزش نکنید، جسم شما ناتوان، بیقدرت و آسیب‌پذیر خواهد شد و اگر بخواهید جسم را به قدرت، به زیبایی، به توانایی، به بروز قدرتها و استعدادهای گوناگون برسانید، باید ورزش کنید. نماز، ورزش است؛ روزه، ورزش است؛ انفاق، ورزش است؛ اجتناب از گناهان، ورزش است؛ دروغ نگفتن، ورزش است؛ خیرخواهی برای انسانها، ورزش است. با این ورزشها، روح زیبا و قوی و کامل میشود. اگر این ورزشها انجام نگیرد، ممکن است به ظاهر خیلی پسندیده به نظر بیاییم؛ اما باطنمان یک باطن ناقص و نحیف و حقیر و آسیب‌پذیر خواهد بود. روزه، یکی از این ورزشهاست.
 روزه فقط این نیست که انسان نخورد و نیاشامد. این نخوردن و نیاشامیدن، باید از روی نیّت باشد، والاّ اگر شما یک روز به خاطر گرفتاری و یا اشتغال به کار، دوازده ساعت، پانزده ساعت فرصت نکنید چیزی بخورید، هیچ ثوابی به شما نخواهند داد. اما همین امساک را وقتی با نیّت انجام دادید - «اجعلنا ممّن نوی فعمل»؛ نیّت کند و به دنبال آن، عمل انجام دهد - این همان گوهر درخشانی میشود که به شما ارزش میبخشد و روحتان را قیمتی میکند.
 شرط روزه، نیّت است. نیّت یعنی چه؟ یعنی این عمل را، این حرکت را، این امساک و تمرین را، جهت دادن برای خدا، در راه خدا، به خاطر انجام دستور الهی. این است که به هر کاری ارزش میبخشد. لذا در دعای شب اوّل ماه مبارک میخوانید که: «اللّهم اجعلنا ممن نوی فعمل ولا تجعلنا ممن شقی فکسل» (۲). کسالت، بیرغبتی و بینشاطی برای کار - چه کار معنوی و چه کار مادّی - شقاوت است.
 روزه، یکی از بهترین کارهاست. با این که به ظاهر اقدام نکردن است؛ اما در باطن اقدام است، عمل است، کار مثبت است. چون شما نیّت این کار را دارید؛ لذا از هنگامی که وارد صحنه روزه‌داری میشوید - یعنی از بعد از لحظه طلوع فجر - تا آخر روز به طور دائم به خاطر این نیّت، در حال عبادتید. اگر هم بخوابید، عبادت میکنید. همین‌طور راه بروید، عبادت میکنید.
 این که از قول نبّیاکرم علیه‌و علیآله‌الصّلاة والسّلام نقل شده است که فرمود: «انفاسکم فیه تسبیح و نومکم فیه عبادة(۳)»؛ خوابیدن و نفس کشیدن شما عبادت است، خواب چطور عبادت میشود؟ نفس کشیدن چطور «سبحان‌اللَّه» گفتن میشود؟ این به خاطر آن است که شما بیکار هم که باشید، هیچ اقدامی هم که نکنید، چون با این نیّت وارد این وادی شده‌اید، یکسره در حال عبادتید.
 در روایت دیگر میفرماید: «نوم‌الصّائم عبادة و صمته تسبیح(۴)»؛ سکوت هم که میکنید، مثل این است که «سبحان‌اللَّه» میگویید. و «عمله متقبّل و دعائه مستجاب(۵)»؛ عمل شما مقبول، و دعایتان مستجاب است. سکوت شما عبادت است، نفس کشیدن شما عبادت است، خوابیدن شما عبادت است. چرا؟ چون شما این امساک و این دست کشیدن از بخشی از لذّات جسمانی را، برای خدا در یک مدّت سی روزه - ماه رمضان - تجربه میکنید.
 همه این عبادت و دیگر عبادات، برگرد این محور میگردد که انسان با مشتهیّات نفسانی و با لذایذی که انسان را به پستی میکشانند و برده میکنند، مبارزه کند. افسار گسیخته کردن نفس انسانی، هنر نیست. هر چه در توان داری لذّت ببری، برای انسان کمال نیست؛ این از مقوله حیوانیّت است. انسان هم یک جنبه حیوانی دارد؛ تقویت جنبه حیوانی است. البته جنبه حیوانی هم جزو ماست و نخواستند که ما آن را نداشته باشیم. خوردن، آشامیدن، استراحت کردن، لذّت مباح بردن، جزو وجود ماست؛ اشکال هم ندارد و کسی آنها را منع هم نکرده است. آنچه ممنوع است، این است که انسان در این جنبه غرق شود. مادّیگری، انسان را به غرق شدن در این جنبه میکشاند. ادیان و روشهای عقلانی عالم - که روش الهی، مبتنی بر پایه‌های عقلانی است - جلوِ انسان را میگیرد، تا در این سراشیب لذّت‌بری از لذایذ و مشتهیّات زندگی، اختیار خود را از دست ندهد و فرو نغلتد. هر دعوتی که انسان را به لجام‌گسیختگی در لذّات بکشاند، دعوت به آتش و دعوت به بدبختی و هلاکت است. به طور کلّی، دعوت انبیا، دعوت حکما، دعوتهای الهی، در جهت کفّ‌نفس از این لذایذ است، که روزه هم از این قبیل است. به همین خاطر است که در روایات ما، ماه رمضان یک صحنه مناسب شمرده شده است؛ برای این که انسان در این ماه تمرین کند و مجموعه گناهان را ترک گوید.
 یک روایت از امام صادق علیه‌الصّلاة والسّلام است که خطاب به «محمّدبن مسلم» میفرماید: «یا محمّد! اذا صمت فلیصم سمعک و بصرک و لسانک و لحمک و دمک و جلدک و شعرک و بشرک(۶)». امام صادق به این یار و شاگرد نزدیک خودشان میفرمایند که وقتی روزه میگیری، باید شنوایی تو روزه‌گیر باشد، بینایی تو روزه بگیرد، زبان تو روزه بگیرد، گوشت و خون و پوست و موی و بشره تو روزه‌دار باشد؛ دروغ نگویی، انسانهای مؤمن را دچار بلا نکنی، دلهای ساده را اغوا نکنی، برای برادران مسلمان و جامعه اسلامی توطئه درست نکنی، بدخواهی نکنی، بددلی نکنی، تهمت نزنی، کم‌فروشی نکنی، امانتداری کنی. انسانی که در ماه رمضان با کفِ‌نفس خود، از خوردن و آشامیدن و مشتهیّات نفسانی و جنسی روزه میگیرد، باید زبان خود، چشم خود، گوش خود، و همه اعضا و جوارح خود را روزه‌دار بداند و خود را در محضر خدای متعال و دوری گزیده از گناهان بینگارد. دنباله روایت میفرماید: «ولایکون یوم صومک کیوم فطرک»؛ روز روزه تو، مثل روز فطر تو نباشد؛ مثل روزهای عادّی باشد. روز ماه رمضان هم همان‌گونه رفتار کنی که در روزهای عادّی رفتار کردی. باید به تربیت نفس توجّه کنی و این فرصت را مغتنم بشماری.
 در یک روایتی دیگر میفرماید: «صوم النّفس امساک الحواس الخمس عن سائر المأثم» (۷). از امیرالمؤمنین علیه الصّلاة والسّلام نقل شده است که روزه نفس، غیر از روزه جسم و روزه شکم است. روزه نفس انسان این است که همه حواس پنجگانه او از گناهان امساک کنند. «و خلوّ القلب من جمیع اسباب الشّر»؛ دل از همه موجبات و اسباب شرّ و فساد خالی شود. با خدای متعال و با بندگان خدا، دل را صاف و بیغلّ و غش کنیم. در این جهت، روایات زیادی هست.
 برادران و خواهران عزیز! از این فرصت استفاده کنیم. ماه رمضان یک فرصت بسیار مغتنم است، برای این‌که خودمان را به خدا نزدیک کنیم، به کمال نزدیک کنیم، از مفاسد دور کنیم، از گناهان پاک کنیم. این دعاهایی که در این ماه هست، این استغفاری که در این ماه مستحب است، همه فرصت است؛ مبادا این فرصتها از دست برود. این ماه رمضان به زودی تمام خواهد شد. اگر تا ماه رمضان دیگر زنده بمانید، آن هم مثل برق و باد خواهد گذشت. این فرصتهای ذیقیمت از دست خواهد رفت؛ از هر روز و ساعتش باید استفاده کنید. من به شما برادران و خواهران نمازگزار؛ بخصوص به جوانان توصیه میکنم که از این بهار رحمت الهی استفاده کنید، استغفار کنید، درِ خانه خدا بروید، از گناهان تن و گناهان روح و گناهان فکر و قلب استغفار کنید. آن جامعه‌ای که این‌طور محلّ استغفار الهی و توبه الیاللَّه باشد، جامعه نورانی خواهد بود و به برکت آن نورانّیت، پروردگار متعال خیرات را بر جامعه نازل خواهد کرد؛ همچنان که به برکت همین دلهای پاک و ارواح طیبه شما مردم در طول این هجده، نوزده سال پیروزی انقلاب، برکات و خیرات و لطف خودش را بر این ملت و بر این کشور نازل کرده است. برای حفظ و جلب رحمت الهی، باید به درِ خانه خدا رفت.
 چند جمله هم به عنوان دعا عرض کنم. همه از خدای متعال در این لحظات مُشْرف به اذان ظهر، حاجات عمده ملت مسلمان، امّت مسلمان و این ملت بزرگ را بخواهیم:
  «نسئلک اللّهم و ندعوک، باسمک العظیم الاعظم، الاعزّ الاجلّ الاکرم یااللَّه یا رحمن یا رحیم یا مقلّب القلوب.»
 پروردگارا! دلهای ما را بر دین و ایمان ثابت بدار. قدمهای ما را در راه خودت ثابت و مستحکم بدار. نصرت خود را بر ملت ایران و بر امّت اسلامی نازل کن. دشمنان اسلام و مسلمین را مخذول و منکوب بگردان. در این ماه، رحمت خود را بر جسمها و روحها و محیط زندگی ما ببار. پروردگارا! دلهای ما را از آنچه که هست، با یکدیگر مهربانتر کن. پروردگارا! این ملت را در میان ملل دنیا سربلند بگردان؛ گرفتاریهای او را برطرف کن؛ همه امورش را اصلاح فرما و کسانی را که به این ملت خدمت میکنند، مشمول رحمت و لطف خود قرار بده. پروردگارا! ما را با قرآن و با اسلام زنده بدار؛ با قرآن و با اسلام و در راه آنها بمیران؛ با قرآن در قیامت محشور بگردان. پروردگارا! قلب مقدّس ولىّ‌عصر را از ما راضی و خشنود کن؛ ادعیّه زاکیّه آن بزرگوار را شامل حال ما بگردان. پروردگارا! ارواح طیّبه شهدای عزیز ما، روح مطهّر امام الشهداء رضوان اللَّه علیه را از ما راضی و خشنود بگردان؛ راه ما را راه آنان و سرانجام ما را سرانجام آنان قرار بده.
 بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم قل‌هواللَّه احد. اللَّه‌الصمد، لم یلد و لم یولد و لم یکن له کفواً احد. (۸)
 بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم‌
 الحمدللَّه رب العالمین. والصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی‌القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین. سیّما علىّ امیرالمؤمنین و سیّدة المعصومةالزّهراءالجلیله سیّدة نساءالعالمین والحسن والحسین سیّدی شباب اهل الجَنّه و علیبن الحسین زین‌العابدین و محمّدبن علیالباقر و جعفربن محمّدالصادق و موسیبن جعفر الکاظم و علیبن موسی الرّضا و محمّدبن علی الجواد و علیبن محمد الهادی و الحسن بن علی الزکّی العسکری والحجّةالقائم المهدی. حججک علی عبادک و امنائک فی بلادک و صلّ علی ائمّةالمسلمین و حماة المستضعفین و هداة المؤمنین.
 من در این خطبه هم برادران و خواهران عزیز را به تقوای الهی دعوت و توصیه میکنم. موضوعی که در این خطبه در نظر داشتم عرض کنم، به نحوی نیست که بشود در این هوای بارانی - که ذهن من مشغول به برادران و خواهرانی است که در خیابانها و فضای باز ایستاده‌اند - به تفصیل وارد این موضوع شوم و حرف بزنم. ناگزیر به یک اشاره و مختصری اکتفا خواهم کرد و اگر توفیقی دست داد که باز هم در یکی از جمعه‌های این ماه، به زیارت نمازگزاران در نمازجمعه مشرّف شوم، شاید تفصیل بیشتر را در آن هنگام و آن فرصت عرض کنم.
 خلاصه‌ای که به نظرم میرسد الان عرض کنم، این است که استکبار بر روی تبلیغات، خیلی حساب میکند و البته این غلط هم نیست! به یک معنا دستگاه استکبار، اشتباه هم نمیکند که بر روی تبلیغات حساب میکند. هم در زمینه‌های سیاسی، که ما وقتی در زمینه سیاسی بحث میکنیم، جبهه مقابل را تعبیر به «استکبار» میکنیم - که این نامگذاری دلایلی دارد - و هم وقتی در جبهه مبارزه‌ی فرهنگی بحث میکنیم، جبهه مقابل را «فرهنگ غربی» یا «فرهنگ تهاجم» میگوییم - که این نامگذاری هم باز دلایل خودش را دارد - فعلاً بحث من بر سر مواجهه استکبار با نظام جمهوری اسلامی است.
 در واقع استکبار، تبلیغات را میداندار مبارزه علیه خط و ربط و جهتگیری ملت مسلمان کرده است. نه این که بخواهیم بگوییم از حالا، بلکه از همان ماههای اوّل پیروزی انقلاب، این کار شد. منتها در واقع، اقبال با استکبار نبود؛ کما این که امروز هم در این جهت، اقبال با استکبار نیست! آنها که روی تبلیغات حساب میکنند، از این باب است که اثر تبلیغات را در دنیا دیده‌اند. فرض بفرمایید که تبلیغات در این قضایای تبدیل و امحای نظامهای مارکسیستی در اروپای شرقی، نقش خیلی عجیبی داشت. ما بخصوص بعضی از این قضایا را با دقّت دنبال میکردیم و اثر تبلیغات را لحظه به لحظه میدیدیم.
 فرض کنید در رومانی، تبلیغات امریکایی و غربی، قدم به قدم آن مردم را راهنمایی میکرد؛ یا قبل از آن در تبلیغات لهستان، در آن نهضت همبستگی که زمان حکومت مارکسیستی داشتند، تبلیغات رادیو امریکا و تبلیغات جهانی، مردم را تقریباً قدم به قدم هدایت میکرد که چه کار بکنید، به کدام سمت حرکت کنید، چه کسی را بلند کنید و چه کسی را به زمین بزنید! اینها را دیده‌اند؛ حتی در شوروی سابق و در جاهای دیگر نیز همین طور.
 اشتباه آنها این است که ایران اسلامی را با اروپای شرقی و ملت ایران را با ملتهای اروپای شرقی مقایسه میکنند؛ در حالی که ملت ایران، تفاوتهای عجیب و عمیقی با آنها دارد. اوّلاً این ملت، سوابقی از این استکباری که سردمداران این رادیوها هستند - مثل امریکا و مثل انگلیس - دارد، که این سوابق، شکاف و فاصله را زیاد کرده است.
 این ملت، دهها سال چوب خباثت و ملعنت و دشمنی اینها را خورده است - اینها که فراموش نمیشود - بعد، از اوّل انقلاب تا به حال، غرض‌ورزىِ اینها را در تبلیغات دیده است. مثلاً در جنگ تحمیلی، همین ملت ایران و همین جوانان آحاد مردم در جبهه‌های جنگ بودند؛ کس دیگری نبود. اینها میدیدند که تبلیغات استکباری، چطور واقعیّات جنگ را صد و هشتاد درجه عکس آنچه که بود، منعکس میکرد!
 میخواستند عراق را در تبلیغات خودشان، موجّه، مقبول، پیروز و مظّفر منعکس کنند - با آن همه جنایتی که آن وقت از آن جبهه سر میزد - و ایران را با این جوانان نورانی، با این مردم مؤمن، با این انسانهای والا و بزرگوار، با این اخلاقیّات برجسته و پیشرفته، با این ایثار، با این خداترسی و با این روحها و دلهای نازنین در این مردم، در چهره دژخیمی معرفی کنند!
 خوب؛ مردم اینها را یادشان است و فراموش نکرده‌اند که تبلیغات خصمانه علیه ما که از طرف استکبار اداره میشود، این‌گونه بدنام و بدسابقه است. لذاست که تبلیغاتشان اثری نمی‌بخشد. هر چه حرکت میکنند، فایده‌ای ندارد!
 اما ملت ایران باید بداند که آنها روی تبلیغات اهمیت میدهند. ببینید؛ یک بدیها و نابسامانیهایی در بین ما، برای دشمن ما مطلوب است؛ میخواهند اینها تحقّق پیدا کند. اگر توانستند که این نابسامانیها و بدیها و زشتیها و خرابیها را به وجود آورند، که خوب، به وجود می‌آورند. منتها نمیتوانند؛ وقتی نمیتوانند، حداقل این است که در تبلیغاتشان این‌طور وانمود کنند که این بدیها هست!
 این برای آنها، مقداری از موفقیّت است که ممکن است ذهنهای بعضیها را آشفته کند، دلهای بعضیها را بلرزاند، یا دوستان جمهوری اسلامی را در خارج از این کشور، مردّد کند. من چندی پیش هم در صحبتی گفتم که در واقع دشمنان ما با نقاطی که در تبلیغاتشان برجسته میکنند، نوعی خدمت به طرّاحان و گردانندگان نظام جمهوری اسلامی میکنند! آن خدمت این است که مشت خود را باز میکنند؛ نشان میدهند که بر روی چه چیزهایی حسّاسیت دارند.
 امروز اگر من بخواهم به صورت خلاصه عرض کنم که اینها بر روی چه چیزهایی حسّاسیت دارند، باید عرض کنم در درجه اوّل، این سه چیز است: یکی اختلاف. اصرار دارند وانمود کنند که در نظام جمهوری اسلامی، اختلاف هست. یک وقت میگویند: اختلاف بین مسؤولین. یک وقت میگویند: اختلاف بین دست‌اندرکاران نظام. در دایره‌ای وسیعتر، یک وقت میگویند: اختلاف بین مردم و مسؤولین. یک وقت میگویند: اختلاف بین مردم! سعی میکنند این طور وانمود کنند که اختلاف هست.
 حتّی بعد از برگزاری کنفرانس اسلامی باشکوهی که در تهران تشکیل شد، همه دست‌اندرکاران و سیاسیّون دنیا مبهوت شدند؛ چون دیدند مسؤولین جمهوری اسلامی یک مجموعه‌اند. به قول جوانان: یک تیم کامل؛ هر کسی کار خود را انجام میدهد، همه هم هماهنگ. خیلی برای آنها شگفت‌آور بود؛ چون تبلیغات دشمن، عکس این را القا نموده و فریاد کشیده و تبلیغ کرده بود! این‌جا دیدند نخیر؛ این‌طور نیست، بلکه یک مجموعه هماهنگ با یک تمرکز قوی بر روی مسائل مشترکی، هر کسی کار و وظیفه و روابط تعریف شده خود را میشناسد و عمل میکند. این را سعی میکنند؛ حتّی بعد از آن هم که این، به روشنی و وضوح نشان داده شد، باز تبلیغات دشمنان، به زبانهای مختلف، مرتب سعی میکنند همین را هم مخدوش کنند. پس یکی مسأله اختلاف است.
 مسأله دوم، گرایش به غرب، یا گرایش به امریکاست. مرتّب سعی میکنند این را هم القا کنند که بله، در ایران یک جناح - گاهی میگویند یک جناح، گاهی میگویند کسی، گاهی میگویند مجموعه‌ای، گاهی میگویند مردم، گاهی میگویند دولتیها - دلشان میخواهد که به غرب، گرایش پیدا کنند؛ طرف غرب - طرف امریکا - بروند و آشتی کنند!
 دلشان خوش است به این که این را تبلیغ کنند؛ چون اگر میتوانستند چنین کاری را انجام دهند، البته میکردند؛ حالا که نتوانستند و میبینند که نظام جمهوری اسلامی، جهتگیری منطقی و عقلایی و مستدلّ خود را به طور مستحکمی حفظ کرده است، مصلحت خودشان میدانند که اینها را تبلیغ کنند. میگویند: فلان کس به امریکا گرایش دارد، فلان کس به غرب گرایش دارد، فلان کس حرکت چنین میکند و با دیگران مخالف است! برای این که شاید بتوانند در داخل، دلهایی را متزلزل کنند، شاید بتوانند در بین مردم، اختلاف بیندازند، شاید بتوانند دوستان را در دنیا متزلزل کنند! این هم یک نقطه دیگر است که روی این، بسیار مانور و حرکت میکنند.
 نقطه سوم هم بیاعتقادی مردم به اسلام و نظام و ایمان اسلامی است. این را هم به شدّت تبلیغ میکنند. خوب؛ در داخل کشور، جوانان ما، دانشجویان ما، همین دانشگاه تهران ما، همین مسجد دانشگاه، شاهد عبادت و راز و نیاز و نماز جماعت و اعتکاف و روزه‌دارىِ برجسته‌ترین جوانان این مملکت است. بهترین جوانان هر کشور، جوانانی هستند که صاحب فکر و با اندیشه باشند. قاعدتاً و غالباً در میان دانشجویان، این‌طور کسانی به صورت وافر پیدا میشوند؛ البته در بین غیردانشجویان هم این‌طور جوانان خوب هستند. ولی در زمان قدیم - زمان ما که جوان بودیم - در میان دانشجویان، در دانشگاه تهران و بعضی دانشگاههای دیگر و در همه ایران، شاید هزار نفر اعتکاف نمیکردند! در قم که مرکز دین و عبادت بود، شاید چند صدنفر طلبه اعتکاف میکردند. معمول نبود؛ مردم دور بودند.
 عزیزان من! من این را همین‌جا بگویم که دستهایی - تبلیغات دروغین و گاهی احمقانه و گاهی خبیثانه - میخواهند این‌طور وانمود کنند که مردم در سابق، از حالا دیندارتر و با اخلاقتر بودند! این، دروغ است.
 سابق یعنی چه وقت؟ یعنی دویست سال قبل؟ بله، ممکن است؛ البته آن را هم ما چیزهایی شنیده‌ایم، ندیده‌ایم.
 آن سابقی که ما یادمان است - پنجاه سال قبل، چهل سال قبل، سیسال قبل - انسان که در ماه رمضان به شهر تهران وارد میشد، اصلاً حال و هوای روزه در این شهر نبود! مردم راه میرفتند و راحت سیگار میکشیدند، غذا میخوردند، ساندویچ میخوردند! اصلاً کسی احساس نمیکرد که این‌جا روزه است! مشهد که شهری مذهبی بود - ما در مشهد بودیم - مردم راحت و علنی روزه میخوردند؛ کانّه در بعضی از بخشهای شهر، اصلاً ماه رمضان نیامده است! در مساجد - ظهر ماه رمضان در غالب مساجدی که انسان سر میزد و میرفتیم، میدیدیم - پنجاه نفر، چهل نفر، حداکثر صد نفر جمعیت نشسته بودند؛ مگر این که در جایی یک منبرىِ معروفِ خوش‌بیانی باشد!
 امروز شما نگاه کنید! همه‌جا روزه‌دار است، همه جا در حال ذکر و در حال توجّه است و بهترین روزه‌داران از میان جوانانند. جلسات قرآن، جلسات دعا، جلسات توسّل، جلسات تضّرع و سخنرانیهای طولانی هست. اصلاً آیا با گذشته قابل مقایسه است؟ اعتکاف نیز همین‌طور بود. اصلاً اعتکاف در گذشته خیلی کم بود؛ سخت بود، کار مشکلی بود. باید سه روز، روزه میگرفتند، در مسجد میماندند و از مسجد بیرون نمیرفتند؛ همه کس حاضر نبود.
 امروز جوانان ما - در دنیایی که نسل جوان روز به روز، رو به فساد بیشتر میرود - در این مملکت، روزبه‌روز پاکیزه‌تر، طاهرتر و نورانیتر میشوند. آن وقت تبلیغات استکباری، این کشور و این جوانان، این دانشگاه، این دانشجو و این استاد دانشگاه و نیز این طبقات گوناگون مردم را که همه سعی میکنند به خدا نزدیک شوند، و خودشان را بیشتر با اسلام و احکام اسلامی منطبق کنند، میکوشد این‌گونه وانمود کند که از اسلام دور شده‌اند!
 نظام اسلامی آن‌چنان جوانان را تربیت کرده و آن‌چنان حکومتی آورده است که وقتی همه دنیا از فسادهای اخلاقی رنج میبرند، اینها درامانند. در کشور بزرگ امریکا، بسیاری از مصلحین و متفکّران و مردان روحانی، فریادشان از فسادی که در آن‌جا حاکم است، بلند است، همه مینالند و راه علاجی پیدا نمیکنند؛ اما نظام جمهوری اسلامی در چنین شرایطی توانسته است محیطی امن و امان برای نسل جوان به وجود آورد.
 این سه محور برای تبلیغات آنهاست. البته عزیزان من! شما بدانید ما حالا در نمازجمعه این قضایا را این‌طور راحت مطرح میکنیم و مردم عزیز ما هم بحمداللَّه هوشیارند، خودشان متوجّهند و این حرفها را تا اعماق جانشان میپذیرند؛ ولی طرف مقابل که استکبار باشد، برای این که همان حرفها را جا بیندازد، بیچاره میلیاردها دلار خرج میکند؛ میلیاردها! اگر شما بدانید که همین رادیو بی. بی. سی و همین رادیوها و تلویزیونهای امریکایی و رادیوهای صهیونیستی، چقدر خرج میکنند برای این که شاید این حرفها را به گوش مردم برسانند تا شاید یک نفر باور کند!
 خوب؛ «قل هل ننبئّکم بالاخسرین اعمالا، الذّین ضلّ سعیهم فی الحیاة الدّنیا» (۹)، مصداق کاملش همینها هستند! تلاش میکنند، زحمت میکشند، مینشینند، طرّاحی میکنند، وسایل فنّی مدرن میسازند، رادیوها و تلویزیونهایشان چه میکنند، برای این که شاید این حرفها را به گوش مردم برسانند، تا به دلهای آنها اثر کند! مردم هم، خیلیها که اصلاً اعتنا و اعتماد نمیکنند، گوش نمیکنند؛ بعضیها هم که میشنوند، اکثرش را باور نمیکنند. اگر هم کسی اشتباه کرده باشد، با توضیحی که داده میشود، در او اثر میکند. این هم لطف الهی است.
 به هر حال این سه محور، از محورهای حسّاس دشمن است. پس، اختلاف را میخواهد و تبلیغ میکند. گرایش به غرب و به امریکا و اصرار و نیّت یک اقدام نادرست و غیرمنطقی را میخواهد و در زمینه ارتباط با جبهه استکبار، تبلیغ میکند - که البته همه اینها خلاف واقع است؛ نه آن درست است، نه این - و گرایش مردم به سمت بیاعتمادی به دین و اسلام و نظام اسلامی را هم تبلیغ میکند که این هم خلاف واقع دیگری است.
 الحمدللَّه روش شما مردم هم پاسخ همه اینها را داده است. این نمازجمعه و این مراسم ماه رمضان است. عزیزان من! هر چه میتوانید، وحدتتان را بیشتر حفظ کنید، اتّحادتان را با هم حفظ کنید، دلها را به هم نزدیک کنید. دولت و ملت، هر چه میتوانید به هم نزدیک شوید. در مقابل جبهه استکبار، هر چه میتوانید خودتان را یکپارچه کنید. هر چه میتوانید خود را به خدا و درِ خانه خدا نزدیک کنید. از خدا بخواهید، به خدا اعتماد کنید و به خدا پناه ببرید. خدای متعال، همچنان که در این هجده، نوزده سال، پشتیبان ملت ایران بود و ملت ایران را امروز از صورت یک ملتِ بدون هیچ‌گونه تجهیزات، به این عزّت و عظمت و پیشرفت مادّی و معنوی رسانده است، باز هم قادر است که این ملت را بر دشمنانش - بر دشمنان پر سروصدا و پر هایوهویش - به طور کامل پیروز کند و چشم این ملت و این مردم - بخصوص ایثارگران و خانواده‌های شهدا - را روشن فرماید.
 بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم. انا اعطیناک الکوثر. فصل لربّک وانحر. ان شانئک هوالابتر. (۱۰)
 والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته‌
 ۱) جمعه: ۲
 ۲) الاقبال باعمال الحسنة، ج ۱، ص ۱۳۷۶
 ۳) امالی شیخ صدوق، ص ۸۴
 ۴) ثواب الاعمال، ص ۷۵
 ۵) ثواب الاعمال، ص ۷۵
 ۶) المقنعة، ص ۳۱۰
 ۷) غررالحکم: ح ۵۸۸۹
 ۸) توحید: ۴ - ۱
 ۹) کهف: ۱۰۳ - ۱۰۴
 ۱۰) کوثر: ۳ - ۱