در حسینیه امام خمینی رحمهالله (۱)
بسماللهالرّحمنالرّحیم
براى کسى در سنین این حقیر و در مسئولیّت این بنده کمتر چیزى به شیرینى دیدار جمعى مثل جمع شما است؛ جوانهایى که وارد عرصهى زندگى علمى شدهاند و آیندهى روشنى را براى آیندهى این کشور نوید میدهند. امثال ما چشممان به شماها است که انشاءالله خداى متعال به شما توفیق بدهد که بتوانید این کشورتان را، این خانهى پرافتخارتان را با نیروى فکر و عزم و ارادهى خودتان آنچنان بسازید که شایستهى این میهن و شایستهى این تاریخ است. بنابراین خیلى خوش آمدید؛ خیلى خوشحالیم از اینکه شما را امروز اینجا زیارت کردیم.
از بیانات آقاى ستّارى هم حقیقتاً من لذّت بردم. خود ایشان هم نخبه است، پدر شهید ایشان هم - شهید منصور ستّارى - حقیقتاً یک نخبه بود؛ هم از لحاظ فکرى، ذهنى، علمى و عملیّاتى، هم از لحاظ انگیزه و ایمان و حضور در عرصههاى دشوار. خداوند انشاءالله شهید ستّارى عزیزمان را با اولیائش محشور کند؛ به ایشان هم توفیق بدهد. مطالبى که گفتند، مطالب بسیار خوبى بود و کاملاً درست بود. و امیدواریم انشاءالله بنیاد نخبگان و این معاونتى که با اصرار و پیگیرى چندین سالهى ما بحمدالله راه افتاد و شروع شد و به شکوفایى رسیده، بتوانند وظایفشان را بدرستى انجام بدهند.
یک نکته عرض کنم که شاید حرف اصلى من هم همین باشد: یکى از چیزهایى که جا دارد که نخبگان کشور بر روى آن تعمّق کنند و فکر کنند، اصلِ مقولهى نخبگى و مفهوم نخبگى است. یک نگاه عالمانه و حکیمانه به اصل نخبگى بکنید. این نخبگى یعنى ترکیبى و مجموعهاى از استعداد شما، و همّت شما براى کار کردن و تلاش کردن، و حوصلهاى که بهخرج دادید و پیگیرىاى که کردید. همهى اینها - هم آن استعداد، هم آن همّت، هم آن حوصله - دادههاى خداوند متعال است به شما؛ این رزق الهى است: وَ اللهُ فَضَّلَ بَعضَکُم عَلى بَعضٍ فِى الرِّزق؛ (۲) این رزقى است که خداى متعال به شما داده؛ هم آن استعداد و کشش و ظرفیّت ذهنىاى که شما داشتهاید، هم آن همّتى که بهخرج دادید که درس بخوانید، تحقیق کنید، مطالعه کنید، کار کنید - خیلىها استعداد دارند، همّت آن را ندارند - هم آن حوصلهاى که خدا به شما داد که صرف وقت کنید، بنشینید، بخوانید، فکر کنید، مطالعه کنید، بحث کنید؛ اینها حوصله میخواهد؛ این حوصله هم نعمت الهى است، این هم رزق الهى است.
خب، وقتى فهمیدیم که این استعداد یا این همّت از کجا آمده است، میفهمیم که کجا باید خرج شود، در کجا باید هزینه شود. خداى متعال معیّن فرموده است: هُدًى لِلمُتَّقین. اَلَّذینَ یُؤمِنونَ بِالغَیبِ وَ یُقیمونَ الصَّلوةَ وَ مِمّا رَزَقنهُم یُنفِقون؛ (۳) باید انفاق کنید؛ این رزق الهى است به شما، این رزق را باید انفاق کنید. انفاق رزق فقط این نیست که انسان پولى از جیبش در بیاورد و به یک مستمندى بدهد. این رزق بالاترى است، رزق باارزشترى است، انفاق آن هم باارزشتر است، باید این را انفاق کنید. انفاق رزقِ دانش این است که آن را در خدمت جامعه قرار بدهید؛ در خدمت تاریختان، در خدمت آیندهتان، در خدمت ملّتتان قرار بدهید. اینها تکلیف نخبگى را روشن میکند. انفاق این رزق به این است که آن را در راه خدا خرج کنید؛ براى خیر بندگان خدا مصرف کنید. منّتى هم نباید داشت - این را هم به شما عرض بکنیم - درست است که شما این رزقى را که خداى متعال به شما داده، صرف کسانى میکنید که عامّهى مردمند امّا خود شما هم از محصول کار و خدمت عامّهى مردم بهطور دائم برخوردارید دیگر؛ این بدهبستان است. همین نانى که شما میخورید، این لباسى که شما میپوشید، این وسیلهاى که از آن استفاده میکنید و با آن رفتوآمد میکنید، اینها محصول دست کیست؟ محصول دست همین کسانى است که اسم نخبه روى آنها نیست؛ آنها دارند به شما خدمت میکنند به نوعى؛ شما هم باید به آنها خدمت کنید به نوعى؛ نخبه این است. اگر چنانچه این انفاق انجام گرفت، آنوقت هدایت الهى و کمک الهى هم دنبال آن است. ببینید، در همین آیهى شریفه: هُدًى لِلمُتَّقین؛ این کتاب، به متّقین هدایت اهدا میکند. متّقین چه کسانى هستند؟ همان الَّذینَ یُؤمِنونَ بِالغَیبِ وَ یُقیمونَ الصَّلوةَ وَ مِمّا رَزَقنهُم یُنفِقون. وقتى شما این انفاق را انجام دادید، جزو کسانى هستید که مشمول هدایت الهى خواهید شد؛ این هدایت، هم در زمینهى افزایش نخبگى است، هم در زمینهى توفیق در نوع هزینه کردن این نخبگى است؛ هدایت میکند خداى متعال. هدایت موجب میشود در هرجایى که خلأیى وجود دارد که شما میتوانید آن خلأ را پر کنید، آنجا حضور پیدا خواهید کرد؛ میدان فرق نمیکند. ببینید، شهید چمران یک نخبهى علمى بود؛ چمران را همه بهعنوان یک سرباز و سردار و جنگآور مىشناسند امّا چمران یک نخبهى علمى درجهى یک بود - من، هم از خود او شنیدم و هم از دیگران شنیدم - در مراکزى که در آمریکا تحصیل میکرد، جزو بالاترین درجات دانشجویانى بود که آنجا تحصیل میکردند؛ یک نخبهى علمى به تمام معنا بود امّا احساس کرد نیاز است که بیاید در این میدان کار کند؛ از همان استعداد، از همان توانایى، از همان همّت استفاده کرد وارد این میدان شد و کارهاى کارستانى انجام داد؛ این یک نخبه است. مثلاً شهید مجید شهریارى هم یک نخبه است. در مورد کار شهریارى، دیگر بحث بحث جنگ نبود؛ یک جایى خالى بود، یک نقطهاى مورد نیاز بود، این نخبه رفت آنجا مشغول کار شد؛ و همینطور دیگر شهداى نخبهى ما که حقیقتاً کار کردند. بههرحال وقتى دانستیم که این، دادههاى الهى است، نِعَم الهى است، رزق الهى است، میفهمیم که رزق الهى را کجا باید مصرف کنیم. این یک مطلب که اصل عرض ما به شما بود.
راجع به مسئلهى علم و تحقیق، ما خیلى حرف زدهایم؛ چند سال است؛ بحمدالله این حرفها بىاثر هم نبوده. کشور در این ده دوازده سال اخیر یک حرکت علمىِ جاندار و جهتدار و حقیقى انجام داده؛ ما راه افتادهایم بهطورکامل بحمدالله؛ منتها خب باید این راه را ادامه بدهیم. من در همین حکم اخیرى که براى شوراى عالى انقلاب فرهنگى منتشر شد، (۴) تأکید کردم که حرکت علمى نباید دچار وقفه بشود؛ چون هر وقفهاى با عقبگرد همراه است. ما در یک مسابقهى جهانى هستیم، عقبماندگىهاى زیادى هم داریم؛ بله، الان سرعت پیشرفت ما خوب است امّا عقبماندگى اینقدر زیاد است که این سرعت پیشرفت هنوز اِفاقه نکرده است؛ هنوز نتوانسته ما را به آن جایگاه مورد نیازمان برساند. باید ادامه بدهیم و تلاش بشود. این حرکت علمى لازم است. اگر چنانچه این حرکت علمى با همین حواشى و دنبالههایى که دارد ادامه پیدا بکند - که یکى از آنها تشکیل همین شرکتهاى دانشبنیان و روى آوردن به اقتصاد دانشبنیان [است] اینها از لوازم این حرکت علمى است که بحمدالله بتدریج راه افتاده است - کشور نجات پیدا خواهد کرد.
حرف بسیار درستى را آقاى ستّارى عزیزمان اینجا الان گفت: در کشورى و اقتصادى که متّکى به منابع زیرزمینى است و ثروت باد آورده در آن کشور حاکم است، نخبه، نه شناسایى میشود، نه جذب میشود، نه اصلاً احتیاج به نخبه احساس میشود. وقتى قرار شد که ما این ثروت ذخیرهى تاریخى خودمان را از زیرِ زمین بکشیم بیرون، مدام خامفروشى کنیم، به حالت «بچّهپولدارىِ ملّى» - اینجورى بگوییم؛ مثل بچّهپولدارها که قدر پول را نمیدانند، هرجور دستشان بیاید خرج میکنند - کشور را بخواهیم اداره کنیم، آنجا نه نخبه شناسایى میشود، نه به نخبه احساس احتیاج میشود، نه نخبه میتواند نقش ایفا کند. نتیجه هم همین میشود که سرنوشت کشور مىافتد دست آن کسانى که سیاستگذاران کلانِ دنیاى نفت و منابع زیرزمینىاند. امروز اینجور است: سیاست آنها این است که یک روز قیمت نفت تنزّل پیدا کند؛ ناگهان شما مىبینید ۲۰ دلار قیمت نفت تنزّل پیدا کرد؛ تا دیروز مثلاً ۱۰۵ دلار میفروختند، حالا باید ۸۵ دلار بفروشند؛ اینها سیاستهاى جهانى است. کشورى که اقتصاد خودش را بسپرد دست سیاستگذاران و طرّاحان و برنامهریزانِ خارج از محدودهى مصالح او، حال آیندهى آن کشور معلوم است. کشور باید با نیروى درونى اداره بشود؛ به تعبیر درست ایشان، با ذخایر روى زمین یعنى استعدادهاى درونى ما، نیروى انسانى ما، هوش جوانان ما، با اینها باید اداره بشود؛ اگر این شد، هیچ قدرتى در دنیا قادر نخواهد بود که سرنوشت اقتصادى کشور را یا هر آنچه به اقتصاد کشور ارتباط پیدا میکند، در دست بگیرد و ملعبهى(۵) خودش قرار بدهد. بنابراین باید دنبال علم و تحقیق رفت. این کار، کار لازمى است.
البتّه تولید علم را که ما عرض کردیم، با تولید مقاله نباید اشتباه کرد. آمارهایى که میدهند، مقالههایى که منتشر شده، مقالههاى علمى و بعضاً باارزش و مرجع که در دنیا جنبهى مرجع پیدا کرده، این چیز خوبى است، چیز باارزشى است امّا این همهى قضیّه نیست؛ اوّلاً بایستى مقالهها به ثبت ابداع بینجامد، ثانیاً باید مقالهها ناظر به نیازهاى درونى کشور باشد؛ این را باید هم دانشگاهها، هم دستگاههاى مراکز تحقیقاتى و علمى دنبال بکنند؛ روى این باید تکیه کرد.
این را هم عرض بکنیم که پیشرفت علمى، کار همه است؛ یعنى مسئولیّتى است برعهدهى همهى دستگاههاى کشور. خب، معاونت علمى و بنیاد نخبگان، مسئولیّتهاى مهمّى هستند و دارا هستند، کارهاى لازمى دارند لکن همهى دانشگاههاى کشور بلکه همهى دستگاههاى گوناگون کشور - آموزشوپرورش، وزارت علوم، دستگاههاى گوناگونى که در کشور هستند - هرکدام میتوانند نقش ایفا کنند. این نقشهى جامع علمى - که بحمدالله تدوین شد و منتشر شد - میتواند تکلیف دستگاههاى مختلف را معیّن کند. ما بایستى در مجموعهى دانشگاههاى کشور یک زنجیرهى کامل علمى را شاهد باشیم؛ به معناى واقعى، یک شبکهى عظیم تولید علم در همهى ابعاد و در همهى بخشهاى مورد نیاز، و همه همافزا و مکمّل یکدیگر. هم مراکز تحقیقاتى ما، هم دانشگاههاى ما، هم بقیّهى دستگاههایى که بهنحوى با مسائل علمى ارتباط پیدا میکنند، با همدیگر همکارى کنند، انشاءالله آنچه مورد نظر هست، تحقّق پیدا خواهد کرد، که همین زنجیرهى کامل و شبکهى علمىِ کاملى است که باید تشکیل بشود.
همهى شما جوانان عزیز را توصیه میکنم به اینکه ارتباطتان را با خداى متعال تقویت کنید؛ هرچه میتوانید. برنامههایى هم که براى شما تنظیم میکنند، باید در تقویت همین جهت باشد. دلهاى شما جوانها، پاک است؛ هرچه این دلهاى پاک و نورانى با خداى متعال آشناتر باشد - با خدا حرف بزنید، از خدا بخواهید، به خدا پناه ببرید، با خداى متعال درد دل کنید، هرچه این حالت را بیشتر توانستید در خودتان بهوجود بیاورید - بدانید توفیقات شما در آینده بیشتر خواهد بود. در همین آیهى شریفه: اَلَّذینَ یُؤمِنونَ بِالغَیبِ وَ یُقیمونَ الصَّلوةَ وَ مِمّا رَزَقنهُم یُنفِقون، (۶) قبل از این انفاق، اقامهى نماز است و نماز، مظهر ارتباط و اتّصال با خدا است. امیدواریم انشاءالله خداى متعال همهى شماها را موفّق بدارد و امام بزرگوار ما و شهداى عزیز ما را انشاءالله از همهى شماها راضى کند و دعاگوى شما باشند؛ کمااینکه بنده هم دائماً دعاگوى شما جوانها هستم.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
۱) قبل از شروع بیانات معظّمٌله، دکتر سورنا ستّارى (معاون علمى و فنّاورى رئیس جمهور و رئیس بنیاد ملّى نخبگان) گزارشى ارائه کردند.
۲) سورهى نحل، بخشى از آیهى ۷۱؛ «و خدا بعضى از شما را در روزى بر بعضى دیگر برترى داده...»
۳) سورهى بقره، بخشى از آیهى ۲ و آیهى ۳؛ «... مایهى هدایت تقوا پیشگان است: آنان که به غیب ایمان مىآورند، و نماز را برپا میدارند، و از آنچه به ایشان روزى دادیم انفاق میکنند»
۴) ر. ک: حکم انتصاب اعضاى شوراى عالى انقلاب فرهنگى (۱۳۹۳/۷/۲۶)
۵) بازیچه
۶) سورهى بقره، آیهى ۳؛ «آنان که به غیب ایمان مىآورند و نماز را برپا میدارند و از آنچه به ایشان روزى دادهایم، انفاق میکنند.»
بسماللهالرّحمنالرّحیم
براى کسى در سنین این حقیر و در مسئولیّت این بنده کمتر چیزى به شیرینى دیدار جمعى مثل جمع شما است؛ جوانهایى که وارد عرصهى زندگى علمى شدهاند و آیندهى روشنى را براى آیندهى این کشور نوید میدهند. امثال ما چشممان به شماها است که انشاءالله خداى متعال به شما توفیق بدهد که بتوانید این کشورتان را، این خانهى پرافتخارتان را با نیروى فکر و عزم و ارادهى خودتان آنچنان بسازید که شایستهى این میهن و شایستهى این تاریخ است. بنابراین خیلى خوش آمدید؛ خیلى خوشحالیم از اینکه شما را امروز اینجا زیارت کردیم.
از بیانات آقاى ستّارى هم حقیقتاً من لذّت بردم. خود ایشان هم نخبه است، پدر شهید ایشان هم - شهید منصور ستّارى - حقیقتاً یک نخبه بود؛ هم از لحاظ فکرى، ذهنى، علمى و عملیّاتى، هم از لحاظ انگیزه و ایمان و حضور در عرصههاى دشوار. خداوند انشاءالله شهید ستّارى عزیزمان را با اولیائش محشور کند؛ به ایشان هم توفیق بدهد. مطالبى که گفتند، مطالب بسیار خوبى بود و کاملاً درست بود. و امیدواریم انشاءالله بنیاد نخبگان و این معاونتى که با اصرار و پیگیرى چندین سالهى ما بحمدالله راه افتاد و شروع شد و به شکوفایى رسیده، بتوانند وظایفشان را بدرستى انجام بدهند.
یک نکته عرض کنم که شاید حرف اصلى من هم همین باشد: یکى از چیزهایى که جا دارد که نخبگان کشور بر روى آن تعمّق کنند و فکر کنند، اصلِ مقولهى نخبگى و مفهوم نخبگى است. یک نگاه عالمانه و حکیمانه به اصل نخبگى بکنید. این نخبگى یعنى ترکیبى و مجموعهاى از استعداد شما، و همّت شما براى کار کردن و تلاش کردن، و حوصلهاى که بهخرج دادید و پیگیرىاى که کردید. همهى اینها - هم آن استعداد، هم آن همّت، هم آن حوصله - دادههاى خداوند متعال است به شما؛ این رزق الهى است: وَ اللهُ فَضَّلَ بَعضَکُم عَلى بَعضٍ فِى الرِّزق؛ (۲) این رزقى است که خداى متعال به شما داده؛ هم آن استعداد و کشش و ظرفیّت ذهنىاى که شما داشتهاید، هم آن همّتى که بهخرج دادید که درس بخوانید، تحقیق کنید، مطالعه کنید، کار کنید - خیلىها استعداد دارند، همّت آن را ندارند - هم آن حوصلهاى که خدا به شما داد که صرف وقت کنید، بنشینید، بخوانید، فکر کنید، مطالعه کنید، بحث کنید؛ اینها حوصله میخواهد؛ این حوصله هم نعمت الهى است، این هم رزق الهى است.
خب، وقتى فهمیدیم که این استعداد یا این همّت از کجا آمده است، میفهمیم که کجا باید خرج شود، در کجا باید هزینه شود. خداى متعال معیّن فرموده است: هُدًى لِلمُتَّقین. اَلَّذینَ یُؤمِنونَ بِالغَیبِ وَ یُقیمونَ الصَّلوةَ وَ مِمّا رَزَقنهُم یُنفِقون؛ (۳) باید انفاق کنید؛ این رزق الهى است به شما، این رزق را باید انفاق کنید. انفاق رزق فقط این نیست که انسان پولى از جیبش در بیاورد و به یک مستمندى بدهد. این رزق بالاترى است، رزق باارزشترى است، انفاق آن هم باارزشتر است، باید این را انفاق کنید. انفاق رزقِ دانش این است که آن را در خدمت جامعه قرار بدهید؛ در خدمت تاریختان، در خدمت آیندهتان، در خدمت ملّتتان قرار بدهید. اینها تکلیف نخبگى را روشن میکند. انفاق این رزق به این است که آن را در راه خدا خرج کنید؛ براى خیر بندگان خدا مصرف کنید. منّتى هم نباید داشت - این را هم به شما عرض بکنیم - درست است که شما این رزقى را که خداى متعال به شما داده، صرف کسانى میکنید که عامّهى مردمند امّا خود شما هم از محصول کار و خدمت عامّهى مردم بهطور دائم برخوردارید دیگر؛ این بدهبستان است. همین نانى که شما میخورید، این لباسى که شما میپوشید، این وسیلهاى که از آن استفاده میکنید و با آن رفتوآمد میکنید، اینها محصول دست کیست؟ محصول دست همین کسانى است که اسم نخبه روى آنها نیست؛ آنها دارند به شما خدمت میکنند به نوعى؛ شما هم باید به آنها خدمت کنید به نوعى؛ نخبه این است. اگر چنانچه این انفاق انجام گرفت، آنوقت هدایت الهى و کمک الهى هم دنبال آن است. ببینید، در همین آیهى شریفه: هُدًى لِلمُتَّقین؛ این کتاب، به متّقین هدایت اهدا میکند. متّقین چه کسانى هستند؟ همان الَّذینَ یُؤمِنونَ بِالغَیبِ وَ یُقیمونَ الصَّلوةَ وَ مِمّا رَزَقنهُم یُنفِقون. وقتى شما این انفاق را انجام دادید، جزو کسانى هستید که مشمول هدایت الهى خواهید شد؛ این هدایت، هم در زمینهى افزایش نخبگى است، هم در زمینهى توفیق در نوع هزینه کردن این نخبگى است؛ هدایت میکند خداى متعال. هدایت موجب میشود در هرجایى که خلأیى وجود دارد که شما میتوانید آن خلأ را پر کنید، آنجا حضور پیدا خواهید کرد؛ میدان فرق نمیکند. ببینید، شهید چمران یک نخبهى علمى بود؛ چمران را همه بهعنوان یک سرباز و سردار و جنگآور مىشناسند امّا چمران یک نخبهى علمى درجهى یک بود - من، هم از خود او شنیدم و هم از دیگران شنیدم - در مراکزى که در آمریکا تحصیل میکرد، جزو بالاترین درجات دانشجویانى بود که آنجا تحصیل میکردند؛ یک نخبهى علمى به تمام معنا بود امّا احساس کرد نیاز است که بیاید در این میدان کار کند؛ از همان استعداد، از همان توانایى، از همان همّت استفاده کرد وارد این میدان شد و کارهاى کارستانى انجام داد؛ این یک نخبه است. مثلاً شهید مجید شهریارى هم یک نخبه است. در مورد کار شهریارى، دیگر بحث بحث جنگ نبود؛ یک جایى خالى بود، یک نقطهاى مورد نیاز بود، این نخبه رفت آنجا مشغول کار شد؛ و همینطور دیگر شهداى نخبهى ما که حقیقتاً کار کردند. بههرحال وقتى دانستیم که این، دادههاى الهى است، نِعَم الهى است، رزق الهى است، میفهمیم که رزق الهى را کجا باید مصرف کنیم. این یک مطلب که اصل عرض ما به شما بود.
راجع به مسئلهى علم و تحقیق، ما خیلى حرف زدهایم؛ چند سال است؛ بحمدالله این حرفها بىاثر هم نبوده. کشور در این ده دوازده سال اخیر یک حرکت علمىِ جاندار و جهتدار و حقیقى انجام داده؛ ما راه افتادهایم بهطورکامل بحمدالله؛ منتها خب باید این راه را ادامه بدهیم. من در همین حکم اخیرى که براى شوراى عالى انقلاب فرهنگى منتشر شد، (۴) تأکید کردم که حرکت علمى نباید دچار وقفه بشود؛ چون هر وقفهاى با عقبگرد همراه است. ما در یک مسابقهى جهانى هستیم، عقبماندگىهاى زیادى هم داریم؛ بله، الان سرعت پیشرفت ما خوب است امّا عقبماندگى اینقدر زیاد است که این سرعت پیشرفت هنوز اِفاقه نکرده است؛ هنوز نتوانسته ما را به آن جایگاه مورد نیازمان برساند. باید ادامه بدهیم و تلاش بشود. این حرکت علمى لازم است. اگر چنانچه این حرکت علمى با همین حواشى و دنبالههایى که دارد ادامه پیدا بکند - که یکى از آنها تشکیل همین شرکتهاى دانشبنیان و روى آوردن به اقتصاد دانشبنیان [است] اینها از لوازم این حرکت علمى است که بحمدالله بتدریج راه افتاده است - کشور نجات پیدا خواهد کرد.
حرف بسیار درستى را آقاى ستّارى عزیزمان اینجا الان گفت: در کشورى و اقتصادى که متّکى به منابع زیرزمینى است و ثروت باد آورده در آن کشور حاکم است، نخبه، نه شناسایى میشود، نه جذب میشود، نه اصلاً احتیاج به نخبه احساس میشود. وقتى قرار شد که ما این ثروت ذخیرهى تاریخى خودمان را از زیرِ زمین بکشیم بیرون، مدام خامفروشى کنیم، به حالت «بچّهپولدارىِ ملّى» - اینجورى بگوییم؛ مثل بچّهپولدارها که قدر پول را نمیدانند، هرجور دستشان بیاید خرج میکنند - کشور را بخواهیم اداره کنیم، آنجا نه نخبه شناسایى میشود، نه به نخبه احساس احتیاج میشود، نه نخبه میتواند نقش ایفا کند. نتیجه هم همین میشود که سرنوشت کشور مىافتد دست آن کسانى که سیاستگذاران کلانِ دنیاى نفت و منابع زیرزمینىاند. امروز اینجور است: سیاست آنها این است که یک روز قیمت نفت تنزّل پیدا کند؛ ناگهان شما مىبینید ۲۰ دلار قیمت نفت تنزّل پیدا کرد؛ تا دیروز مثلاً ۱۰۵ دلار میفروختند، حالا باید ۸۵ دلار بفروشند؛ اینها سیاستهاى جهانى است. کشورى که اقتصاد خودش را بسپرد دست سیاستگذاران و طرّاحان و برنامهریزانِ خارج از محدودهى مصالح او، حال آیندهى آن کشور معلوم است. کشور باید با نیروى درونى اداره بشود؛ به تعبیر درست ایشان، با ذخایر روى زمین یعنى استعدادهاى درونى ما، نیروى انسانى ما، هوش جوانان ما، با اینها باید اداره بشود؛ اگر این شد، هیچ قدرتى در دنیا قادر نخواهد بود که سرنوشت اقتصادى کشور را یا هر آنچه به اقتصاد کشور ارتباط پیدا میکند، در دست بگیرد و ملعبهى(۵) خودش قرار بدهد. بنابراین باید دنبال علم و تحقیق رفت. این کار، کار لازمى است.
البتّه تولید علم را که ما عرض کردیم، با تولید مقاله نباید اشتباه کرد. آمارهایى که میدهند، مقالههایى که منتشر شده، مقالههاى علمى و بعضاً باارزش و مرجع که در دنیا جنبهى مرجع پیدا کرده، این چیز خوبى است، چیز باارزشى است امّا این همهى قضیّه نیست؛ اوّلاً بایستى مقالهها به ثبت ابداع بینجامد، ثانیاً باید مقالهها ناظر به نیازهاى درونى کشور باشد؛ این را باید هم دانشگاهها، هم دستگاههاى مراکز تحقیقاتى و علمى دنبال بکنند؛ روى این باید تکیه کرد.
این را هم عرض بکنیم که پیشرفت علمى، کار همه است؛ یعنى مسئولیّتى است برعهدهى همهى دستگاههاى کشور. خب، معاونت علمى و بنیاد نخبگان، مسئولیّتهاى مهمّى هستند و دارا هستند، کارهاى لازمى دارند لکن همهى دانشگاههاى کشور بلکه همهى دستگاههاى گوناگون کشور - آموزشوپرورش، وزارت علوم، دستگاههاى گوناگونى که در کشور هستند - هرکدام میتوانند نقش ایفا کنند. این نقشهى جامع علمى - که بحمدالله تدوین شد و منتشر شد - میتواند تکلیف دستگاههاى مختلف را معیّن کند. ما بایستى در مجموعهى دانشگاههاى کشور یک زنجیرهى کامل علمى را شاهد باشیم؛ به معناى واقعى، یک شبکهى عظیم تولید علم در همهى ابعاد و در همهى بخشهاى مورد نیاز، و همه همافزا و مکمّل یکدیگر. هم مراکز تحقیقاتى ما، هم دانشگاههاى ما، هم بقیّهى دستگاههایى که بهنحوى با مسائل علمى ارتباط پیدا میکنند، با همدیگر همکارى کنند، انشاءالله آنچه مورد نظر هست، تحقّق پیدا خواهد کرد، که همین زنجیرهى کامل و شبکهى علمىِ کاملى است که باید تشکیل بشود.
همهى شما جوانان عزیز را توصیه میکنم به اینکه ارتباطتان را با خداى متعال تقویت کنید؛ هرچه میتوانید. برنامههایى هم که براى شما تنظیم میکنند، باید در تقویت همین جهت باشد. دلهاى شما جوانها، پاک است؛ هرچه این دلهاى پاک و نورانى با خداى متعال آشناتر باشد - با خدا حرف بزنید، از خدا بخواهید، به خدا پناه ببرید، با خداى متعال درد دل کنید، هرچه این حالت را بیشتر توانستید در خودتان بهوجود بیاورید - بدانید توفیقات شما در آینده بیشتر خواهد بود. در همین آیهى شریفه: اَلَّذینَ یُؤمِنونَ بِالغَیبِ وَ یُقیمونَ الصَّلوةَ وَ مِمّا رَزَقنهُم یُنفِقون، (۶) قبل از این انفاق، اقامهى نماز است و نماز، مظهر ارتباط و اتّصال با خدا است. امیدواریم انشاءالله خداى متعال همهى شماها را موفّق بدارد و امام بزرگوار ما و شهداى عزیز ما را انشاءالله از همهى شماها راضى کند و دعاگوى شما باشند؛ کمااینکه بنده هم دائماً دعاگوى شما جوانها هستم.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
۱) قبل از شروع بیانات معظّمٌله، دکتر سورنا ستّارى (معاون علمى و فنّاورى رئیس جمهور و رئیس بنیاد ملّى نخبگان) گزارشى ارائه کردند.
۲) سورهى نحل، بخشى از آیهى ۷۱؛ «و خدا بعضى از شما را در روزى بر بعضى دیگر برترى داده...»
۳) سورهى بقره، بخشى از آیهى ۲ و آیهى ۳؛ «... مایهى هدایت تقوا پیشگان است: آنان که به غیب ایمان مىآورند، و نماز را برپا میدارند، و از آنچه به ایشان روزى دادیم انفاق میکنند»
۴) ر. ک: حکم انتصاب اعضاى شوراى عالى انقلاب فرهنگى (۱۳۹۳/۷/۲۶)
۵) بازیچه
۶) سورهى بقره، آیهى ۳؛ «آنان که به غیب ایمان مىآورند و نماز را برپا میدارند و از آنچه به ایشان روزى دادهایم، انفاق میکنند.»