بسم الله الرّحمن الرّحیم
بنده هم این روز عظیم را به همه امّت بزرگ اسلامی، بخصوص ملت مؤمن و عزیز ایران و به شما حضّار محترم که کارگزاران نظام الهی و اسلامی هستید، تبریک عرض میکنم.
روز «بعثت»، تحقیقاً بزرگترین روز در تاریخ بشریّت است. روز ولادتِ برجسته ترین و شریفترین مفاهیم و ارزشهاست. بعثت نبىّاکرم علیهالصّلاةوالسّلام، یک حرکت عملی بود تا بشر را از یک سو به سرمنزل کمال فردی، روحی و معنوی، و از سوی دیگر به تعالی زندگی اجتماعی و اصلاح وضع جوامع برساند. مسأله این است که در بعثت پیغمبر، آنچه به مردم هدیه شد، فقط تعدادی مفاهیم خشک و ارائه طریقی که رهروی در آن نیست و کسی زمام امور مردم را در آن راه در دست ندارد، نبود. از لحظه اوّل، این بعثت در وجود خودِ آن بزرگوار و سپس در روح و جان و در عمل مؤمنین به این پیام، تحقّق یافت و جاهلیّت، از لحظه اوّل، از این پیام ضربه خورد و با آن مقابله کرد. این، خصوصیت بعثت انبیاست.
این، مخصوص نبوّت خاتم هم نیست. انبیا حرکت میکنند و آنچه را که در مقام تعلیم به انسانها هدیه میکنند، در عمل هم نشان میدهند. خودشان اوّلین کسانی هستند که این راه را طی میکنند.
«یعلمهّم الکتاب والحکمة(۱)» فرعِ این است که علم کتاب و حکمت در وجود مقدّس نبی اکرم، در حدّ اعلی وجود دارد. «یزکیّهم» فرع بر این است که آن وجود مطهّر در حدّ اعلای ممکنه برای طبیعتِ بشری، تزکیه شده است. با این نیروست که میتواند دنیایی را به سمت تزکیه پیش ببرد. این، آن چیزی است که رهبران مکاتب مختلف و سر رشته داران مفاهیم گوناگون فلسفی، اجتماعی، سیاسی و غیره، از آن بیگانهاند. آنان چیزهایی به ذهنشان میرسد؛ در عالم تصوّرْ چیزهایی را میفهمند و آنها را به مردم هم تحویل میدهند. کسانی هم از آنها یاد میگیرند، یا نمیگیرند. این، غیر از ممشای انبیاست که از اوّلْ حرکت است، از اوّلْ اقدام است، از اوّلْ تحقّق آن شعارهایی است که در زبان آنها وجود دارد و در عمل آنهاست. این، درست، در زندگی نبىّ اکرم پیش آمد. از لحظه اوّل، آن تعلیم و تزکیه و آن حرکتِ درراه اقامه قسط، آغاز شد. لذا از لحظه اوّل هم، مصادمه و معارضه شروع شد؛ از همان وقتی که پیغمبر اکرم دعوت خود را در پاسخِ «وانذر عشیرتک الأقربین(۲)»، در یک سطح گسترش دادند، تا زمانی که در سطح عمومِ مردم آن را منتشر و علنی کردند و تا وقتی که در جهت نظام اجتماعی - که همان نظام عدل بود - حرکت نمودند و آن را اقامه کردند. البته چیزی که ما در بعثتْ مشاهده و توصیف میکنیم، رویه ظاهری بعثت است. آن حقیقت الهی و ملکوتی و چیزی که میان خالق متعال و یک انسان ممتاز و برگزیده اتّفاق میافتد، از دسترسِ ذهنِ ما خارج است و ما نمیفهمیم که چه اتّفاقی افتاده است. حادثه، از این جهت، فوق العاده عظیم است و برای ما قابل تصوّر نیست. آنچه ما میبینیم و در منظرمان قرار میگیرد، هر کس بهقدر فهم و تدبّر خود، چیزی از آن میفهمد و همین حادثه، روی مخاطبان، انسان و دنیای پیرامون خود، تأثیر میگذارد.
از همان ابتدا که این حادثه به وقوع پیوست، دوچیز بهصورت هدفی روشن، در آن وجود داشت: یکی ایجاد آن تحرّک درونی، روحانی و نفسانی درتوجّه دادن باطن انسان به خدای متعال. این، آن نکته اوّل است. یعنی مسأله ایمان، توجّه به پروردگار عالم، یا به تعبیر بسیاری از آیات قرآن، «ذکر». آنچه خدای متعال بهوسیله بعثت، در درجه اوّل به انسانها میدهد، ذکر و تذکّر و به خود آمدن انسان است. این، قدم اوّل است. تا این نشود، هیچیک از اهدافِ بعثتها و نبوّتها، تحقّق نمییابد. «انّما تنذر مَن اتّبع الذّکر. (۳)» کسی که این تذکّر را در خود بهوجود آورد و از آن پیروی کند، بعد از آن زمان، قابل انذار، اصلاح، ارشاد، تکامل و مبارزه در راه هدفهای اجتماعی است. این، قدم اوّل است. بشر، وقتی از معنویّت غافل شد، همه درهای اصلاح و صلاح به روی او بسته میشود. امروز به دنیای مادّی نگاه کنید! امروز آنچه که در دنیای مادّی، میتواند کلید همه اصلاحات و سعادتها محسوب شود، همین است که انسانها به خود آیند، متذکّر شوند، هدف خلقت را از ورای این ظواهر مادّی جستجو کنند و در ورای این ظواهر مادّی زندگی، که همین خور و خواب، شهوات، قدرت، مالپرستی و این چیزهاست، دنبال حقیقتی بگردند. ریشه فساد، عدمِ توجه به این باطنِ حقیقىِ عالم است. سرّ، معنا و باطن زندگی و حیات انسان، این است: متوجه یک مبدأ و تکلیف بودن. منتظر یک الهام بودن. گوش به فرمان یک مبدأ حاکم و قادر و صاحب اختیارِ از غیب بودن. این، اصل قضیه است؛ که باز تعبیر دیگر قرآنی، همان «ایمان به غیب» است: «الّذین یؤمنون بالغیب. (۴)» در این ظواهرِ مادّىِ زندگی غرق نمیشوند. زندگی را در همین خور و خواب، شهوات، تمایلات انسانی، قدرت، ریاست و امثال اینها، خلاصه نمیکنند. این، اوّلین هدیه بعثتها به انسانها و اوّلین هدف پیغمبر است؛ که آنها را متذکّر کند و به آنها ایمان بدهد؛ آن هم ایمان به غیب.
هدف دومی که پیغمبر، از لحظه اوّل بهدنبال آن بوده است، عبارت است از ایجاد یک محیط سالم و صحیح برای معیشت انسان و زندگی انسانی. یعنی دنیایی که در آن، ظلم و دریده شدنِ ضعیف بهوسیله قوی نباشد. دنیایی که در آن، ناکامی مطلق برای ضعفا و قانون جنگل نباشد. یعنی همان چیزی که در اصطلاحات قرآن، حدیث، و اصطلاحات دینی، به آن «قسط و عدل» گفته میشود. یعنی بزرگترین آرزوی بشر. بزرگترین آرمان بشر از اوّل تاریخ انسان (یعنی از آن زمانی که انسانْ تعقّلی یافته و فکری به سراغ او آمده، و به زندگی خود، نظم و ترتیبی داده است) تا امروز، آرزوی تحقّق عدالت است. اکنون، بعضی شعار صلح را مطرح میکنند. البته صلح، چیز بسیار خوبی است؛ لکن صلحْ آن زمان خوب است که عادلانه باشد. بسیاری برای رسیدن به عدالت، جنگ را انتخاب میکنند و در راه عدالت، میجنگند. پس، پیداست که عدالت از صلح بالاتر و مهمتر است. حقیقت هم، همین است.
زندگی انسان بدون عدالت، همان چیزی است که شما در زشتترین چهره های تاریخ بشر مشاهده میکنید. امروز هم در گوشه و کنار دنیا مشاهده میشود. همه بدبختیهایی که شما در جوامع مختلف میبینید، ناشی از ظلم و بیعدالتی است. ممکن است ظاهر امور، این را نشان ندهد؛ اما باطن قضیه، این است. اگر شما میبینید در گوشهای از عالم، کودکان از بیغذایی جان خود را از دست میدهند، ظاهر قضیه این است که به دلیل نیامدن باران، خشکسالی شده است؛ اما باطن قضیه، چیز دیگری است. باطن قضیه، بیعدالتی است. اگر عدالت از نسلهای گذشته بر آن جامعه حکمفرما بود و چنانچه عدالت بر محیط زندگی بشر حکمفرما بود، انسان میتوانست در سایه استقرار عدالت، محیط زندگی خود را طوری بسازد که برای او قابل زیست باشد و فرزند او به آن فلاکت نیفتد و زندگی، این قدر زشت و دردآور نشود. در اثر بیعدالتی، انسانیت دچار این بیماریها و دردهاست.
اوّلین هدف همه انبیا، در کنار آن ذکر، تأمین عدالت است. این دو هدف اصلی است. البته یکی اصلیتر است و آن، همان موضوع تذکّر است. آن، ریشهای و اساس قضیه است. اگر غفلت بیاید، چیزی عاید نخواهد شد و عدالت هم بهوجود نمیآید. لذا، شما دیدید آن نظامها و کسانی که مدّعىِ عدالت اجتماعی بودند، نتوانستند چیزی از نوع عدالت، به مردم جوامع خودشان هدیه کنند. چرا؛ چیزهای دیگر دادند! فضانوردی به آنها دادند، موشکهای قارّهپیما برایشان ساختند؛ اما عدالت اجتماعی را نتوانستند مستقر کنند! عدالت اجتماعی، در سایه اصلاح انسان، نفوس و بواطن و در سایه توجّه به خدا و ذکر، حاصل خواهد شد. این دو، هدف پیغمبر است و توانست آنها را محقّق کند؛ ولو در دایرهای محدود.
او جامعهای به وجود آورد متذکِّر، آگاه و برخوردار از حدّ اعلاىِ عدالت اجتماعی. ممکن بود در گوشهای از آن جامعه، کسی به کسی ظلم بکند؛ اما این، ملاک فقدان عدالت اجتماعی نیست. ملاک وجود و عدم عدالت اجتماعی، استقرار حاکمانه عدالت اجتماعی است. در جامعهای که قانون و حکمروایی عادلانه است، حکمران عادل است و نیّت، نیّت عدالت است، حرکت عمومی به سمت عدالت اجتماعی است. ممکن است دیر یا زود این راه طی شود و مدتی طول بکشد؛ اما بالاخره به عدالت اجتماعی خواهد رسید. چنین وضعیتی را پیغمبر اکرم به وجود آورد. کمترین بیعدالتی را، آن بزرگوار برنتافت و نپذیرفت. الگو نشان داد، که البته ما پس از حیات مبارک نبىّ اکرم، آثار آن تربیت را تا مدتها در جوامع اسلامی دیدیم و باز در دوران امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام، همان عدالت مطلق را در شخص حاکم مطهّر و بزرگوار دنیای اسلام در آن زمان، مشاهده کردیم.
این دو خصوصیت، از ویژگیهای بعثت است. ما که بعثت را جشن میگیریم، برای این است که این ویژگیها احیا شود. جشن میگیریم بهخاطر زنده نگهداشتن شخصیتها، راهها و حادثهها و برای درس گرفتن از آنها.
آنچه که امروز ملت ایران را سرافراز میکند، این است که در جهت این بعثت، یک حرکت عظیم و اساسی انجام داده است. دشمنان درباره ما، خیلی حرفهای دروغ میزنند؛ اما این را نمیتوانند منکر شوند که نظام جمهوری اسلامی و ملت ایران، برای احیای ارزشهای اسلام و تجدید بعثت نبىّ اکرم صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم قیام کرده است، و این، افتخار ماست. چیزی هم که موجب شده است این ملت تا امروز در این راه مقاومت کند، همین بوده است. لذا، اگر شما متن جامعه را مشاهده کنید، خواهید دید که جامعه ما بحمدالله یک جامعه غفلت زده نیست. مردم، مردم ذاکر و متذکّری هستند؛ دنبال حقیقت و در راه حقیقتند. برای آنها، ارزشهای معنوی و الهی حقیقتاً ارزش است. مادّیات را فدای معنویّات میکنند؛ معنویّات را فدای مادیّات نمیکنند. روال عمومی جامعه ما این است. البته، همه نوع انسانی در همه جا پیدا میشود. درآن قسمت دوم هم، اساس جامعه نظام جمهوری اسلامی، «لیقومَ النّاس بالقسط(۵)» است. هدف، عدالت و قسط اجتماعی است. جامعه، زمانی به صلاح، آبادانی، عمران و نجات حقیقی خواهد رسید که این تأمین شود.
نظامهای سرمایهداری در دنیا، دنبال آبادی، عمران و پیشرفت علم و صنعت در کشورهایشان رفتند؛ بدون اینکه به اصل عدالت اجتماعی، اهتمام قابل اعتنایی داشته باشند. البته خیلی از آن هدفها را توانستند کسب کنند؛ مانند کسب علم، زندگی راحت، فنآوری پیشرفته، زندگی لوکس و کسب قدرت نظامی. اینها بهدست آمد و این هم وعده الهی است. خداوند متعال وعده فرموده است که هر ملتی، چنانچه بهطور جدّی بهدنبال هر هدفی حرکت کند، به آن هدف خواهد رسید. در این، شک نیست. آنهایی هم که بهطور جدّی حرکت کردند، به همان مقدار، به این ظواهر زندگی؛ یعنی به ثروت جامعه، قدرت نظامی و قدرت و پیشرفت علمی رسیدند؛ اما در زندگیشان، سعادتمند نشدند. در آن کشورها، دردهای بشریّت، تمام نشده است. ثروتی که در آن جامعه هست، عدّهای از افراد جامعه را برخوردار کرده است؛ اما نتوانستهاند تبعیض را برطرف و عدالت اجتماعی را برقرار کنند. حتّی برای کسانی هم که از زندگىِ راحت برخوردارند، نتوانستند راحتی حقیقی، آرامش روحی و زندگی خوش بهوجود آورند. آب خوش از گلویشان پایین نمیرود. انواع و اقسام گرفتاریها، گریبان آنها را گرفته است. البته بعضی از گرفتاریها فوری ظاهر میشود و بعضی بعد از مدّتی ظاهر میگردد، که اکنون وقتِ ظاهر شدن گرفتاریهای آنهاست. دنیای غرب، ممکن است بیست تا چهل سال پیش اینطور نبوده است؛ اما اکنون گرفتاریهای زندگی مادّی، گریبان آن را گرفته است. دلیل آن، این است که به معنویّت و عدالت اجتماعی توجّه نکرده است.
نظامی که براساس بعثت بنا شده باشد، هدفش، سعادت و زندگی راحت برای بشر است و این، جز با آن دو هدف، تأمین نمیشود. اگر اینطور شد، دیگر دشمنیها هم اثر نمیکند. بسیاری متحیّرند که چه شد آن روزی که دو ابرقدرت بودند و هر دو ابرقدرت علیه ما اقدام میکردند، نتوانستند به جمهوری اسلامی آسیبی برسانند! امروز هم که یک ابرقدرت نابود شده و یکی مانده است، او و همدستانش - چه دولتهای پیشرفته و چه دولتهای ضعیفی که از روی حقارت و ذلّت، همدستی امریکا را پذیرفتهاند و با هم تلاش میکنند - نمیتوانند به جمهوری اسلامی، ضربه کاری وارد کنند. سرّش، همین ایمان، توجّه و پایبندی مردم به دین، حضور معنویّت در زندگی مردم و این احساس است که نظام جامعه به سمت عدالت حرکت میکند. البته دشمن خیلی عربده میکشد و بسیار هم تهدید و اقدام میکند. منتها اقدام او، اقدام مؤثّری نیست. فرق است بین نظامی که از مردمِ خود بریده است و ملتی که متّکی به معنویّت نیست، با ملتی معنوی که با نظام و حکومت خود یکپارچه است و بین آنها ارتباطات مستحکمی وجود دارد. مردم، دولت و رئیس جمهور را از خود میدانند. گاهی آنها را از فرزندان خودشان هم بیشتر دوست میدارند. مردم به نمایندگان مجلس و رؤسای قوا، علاقهمندند. آنان را از خودشان میدانند و از ایمان و معنویّت هم برخوردارند. این ملت و دولت را نمیتوان با آن نظام بریده منقطعِ از مردم خود مقایسه کرد. لذا، آن تهدیدها اثر نمیکند.
البته تهدیدهایی هم که این اواخر میکنند، در حدّ جلافت است. این مسؤولان دولت امریکا، تهدید دولت و ملت ایران را به حدّ رکاکت و جلافت رساندهاند. با سبُکی تهدید میکنند. کارهای آنان از نظر افکار عمومی دنیا، مردود است و حرفهای بیجا میزنند. کنگره امریکا بودجه تعیین میکند تا در جمهوری اسلامی فعّالیتهای خرابکاری کنند. خوب؛ مگر تا بهحال در نظام جمهوری اسلامی، فعّالیتهای خرابکاری نشده است!؟ مگر تابه حال خرابکاران مزدور شما، طعم مشت پولادین ملت ایران را نچشیدهاند که یک بار دیگر میخواهند امتحان کنند!؟
بدیهی است که هرگاه ملت و نظام جمهوری اسلامی ایران احساس کنند که سرانگشتهای مزدور امریکا، یا هرقدرت متجاوز دیگری درداخل کشور مشغول فعّالیت است، با آنها بهصورت قاطع و کوبنده برخورد خواهند کرد. ملت، بحمدالله، زنده، بیدار، آماده و در صحنه است و شما کارگزاران عزیزِ نظام جمهوری اسلامی، به چنین ملتی خدمت میکنید. شما برای این مردم کار میکنید. شما مسؤولان و دستاندرکاران قوای سهگانه قوّه مجریّه، قوّه قضائیّه، نمایندگان محترم مجلس و دیگران در بخشهای مختلف، نیروهای نظامی، نیروهای انتظامی، ارتش، سپاه و همه، برای اینمردم کار میکنید؛ مردمی با چنین ایمان و عزمی. دعای امروز هم، همین مضمون را دارد: «و قد علمتُ انّ افضل زادالرّاحل الیک عزمُ وادارةٍ یختارک. (۶)» این عزم و اراده انسان، که موجب اختیار راه خدا شود، اساس چیزهاست، و ملت ایران این را دارد. برای چنین ملتی تلاش میکنید، باید خیلی قدر بدانید، و هرچه میتوانید، کوشش کنید و از کار خسته نشوید و انشاءالله به اجر الهی امیدوار باشید.
امیدواریم توجّهات و ادعیّه زاکیّه ولىّعصر ارواحنافداه، شامل حال همه شما باشد و از توفیقات الهی برخوردار باشید.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته.
۱) بقره: ۱۲۹
۲) شعرأ: ۲۱۴
۳) یس: ۱۱
۴) بقره: ۳
۵) حدید:۲۵
۶) مفاتیحالجنان: ازادعیه روز بیست و هفتم ماه رجب.