بسماللَّهالرّحمنالرّحیم
الحمدللَّه ربالعالمین. والصّلاة والسّلام علی سیّدنا و نبیّنا و حبیب قلوبنا، ابیالقاسم المصطفی محمّد و علی آله الأطیبین الأطهرین المنتجبین، الهداة المهدیّین المعصومین، سیّما بقیةاللَّه فیالارضین. قال اللَّه الحکیم فی کتابه: «من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدوا اللَّه علیه فمنهم من قضا نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلّوا تبدیلا.»(1)
قبل از آغاز صحبت، از همه برادران و خواهران خواهش میکنم که چون امروز برابر است با روز هفتم فرزند عزیز و یادگار گرامی امام بزرگوارمان، و این جلسه و دیدار هر ساله ما و شما در چنین روزی تشکیل شده است، برای اینکه آن عزیز از دست رفته ما، از این جلسه فیض بیشتری ببرد، همه حضار - چه کسانی که در داخل صحن تشریف دارید و چه کسانی که در بیرون صحن هستید - هر کدام یک «حمد» و «قل هواللَّه» برای روح ایشان بخوانید.
... اوّلاً به همه برادران و خواهران عزیز و مردم مؤمن، وفادار و بااخلاص شهر مقدّس مشهد و همچنین زوّار و مسافرانی که در این روزها اینجا تشریف دارید، این عید را تبریک عرض میکنم. این، فرصت خوبی است که در زیر سایه مرقد مطّهر علیبنموسیالرّضا، علیهالصّلاةوالسّلام سال جدید را شروع کنیم. مطلبی را که من امروز در نظر گرفتهام عرض کنم، هم یک معرفت دینی است، هم با مسائل انقلاب و کشور و مسائل جاری جهان ارتباط دارد و هم زمینهای برای کسانی است که مایلند در زمینههای اسلامی کار و تحقیق کنند. آن مطلب، بهطور خلاصه، مطلبی است که عرض میکنم:
در همه ادیان و مذاهب، بلکه در همه تمدنها و فرهنگهای عالم، اموری هست که مردم باید انجام دهند و صفتهایی هست که باید آن صفتها را برای خودشان بهوجود آورند. اینها، ارزشهاست. کارها و صفتهایی هم هست که مردم باید از آنها دوری کنند. اینها، ضدّ ارزشهاست. هم در ادیان و هم در فرهنگهای دنیایی، امور و صفاتی داریم که ضدّ ارزش است و اگر کسی بخواهد خود را به هدف دین برساند، باید از آنها دوری کند. در تمدّنهای بزرگ جهانی هم، چیزهایی را مشخّص میکنند که از نظر آنها ضدّ ارزش است.
مردم، گروهها و اجتماعات، باید از ضدّ ارزشهااجتناب کنند. همه جا، چیزهایی هست که از نظر دین، مکتب یا آن تمدّن یا فرهنگِ خاص، مطرود و منفی است که باید کنار گذاشته شود. در عرف شرعی و دینی، به این ضدّارزشها، «محرّمات» یا امور مذموم و صفات زشت میگویند. همچنین، در همه جا، ارزشهایی هست که اگر مورد توجّه قرار نگیرند و رعایت نشوند، نمیتوان به هدفهایی که دین، تمدّن و فرهنگ به آنها دعوت میکنند، رسید. اگر عدّهای ارزشهای فرهنگی یا دینی را دنبال کنند؛ مثلاً واجبات یا مستحّبات را انجام دهند، اما از محرّمات خودداری نکنند، به آن هدفها نمیرسند. مثل این است که بیماری، داروی معالج را مصرف کند، امّا از آنچه برای او مضّر است، پرهیز ننماید. در این صورت، دارو برای او اثر مثبت یا لااقل اثر چشمگیری نخواهد داشت و به او بهبودی نمیبخشد. لذا وقتی ما با دیدگاه اسلام به مسأله نگاه میکنیم، میبینیم در شرع مقدّس اسلام، بایدها و نبایدها، هر دو در کنار هم ذکر شده است. اگر بخواهیم به هدفهای اسلامی برسیم، لازم است هم بایدها را ملاحظه کنیم هم نبایدها را. در گذشته، کسانیکه مایل نبودند مردم به هدفهای اسلامی برسند، گاهی بایدها را رعایت میکردند، اما نبایدها را رعایت نمیکردند. مثلاً - فرض بفرمایید - رژیم جبّار ستمشاهی، گاهی برای تظاهر به مسلمانی، اسمی از خدا و پیغمبر و امام میآورد. اینها، بایدها بود. یا گاهی تظاهر به نماز خواندن میکردند. مثلاً شخصی در جایی تصادفاً نمازی خوانده بود؛ عکس او را پخش و تظاهر میکردند که «بله؛ گاهی اینها نماز هم میخوانند.» یا قرآنی چاپ و منتشر میکردند. کارهای کوچکی از این قبیل، از آنها سر میزد. اما نبایدها را رعایت نمیکردند؛ یعنی علناً فسق میکردند و محرّمات را انجام میدادند. علناً با دشمنان خدا، دوستی میکردند و دوستان خدا را زیر فشار و شکنجه و قتل و حبس قرار میدادند.
در روایتی از امام صادق و علیهالصّلاةوالسّلام نقل شده است که فرمود: «انّ بنیامیّة اطلقوا تعلیم الایمان، و لم یطلقوا تعلیم الکفر، لکی اذا حملوهم علیه لم یعرفوه»(2) یعنی بنیامیّه اجازه دادند که مردم ایمان را یاد بگیرند و بفهمند ایمان چیست؛ اما اجازه ندادند که مردم بفهمند کفر و فسق چیست! چرا نگذاشتند مردم این را درست بفهمند؟ برای اینکه اگر خودشان رفتاری کردند که مردم را به سمت کفر و فسق سوق دادند، مردم نفهمند اینها چه کار میکنند، و مشتشان جلوِ مردم باز نشود. این، رفتار بنیامیّه است؛ رفتار طاغوتهاست. گاهی برای خاطر دل مردم، یا تظاهر به همایمانی با مردم، اسمی از خدا میآورند؛ اما نمیگذارند در زندگی آنها، نبایدها بر طبق نظر خدا و اسلام، اندکی محو و نابود شود. زندگیشان آلوده است. این، رفتار طاغوتها و نقطه مقابل تعلیمات ائمّه علیهمالسّلام است.
دعای «مکارمالاخلاق» که حقیقتاً هر فقره و جمله از آن، یک معرفت بزرگ است، برای انسان مؤمن یک درس زندگی است. جا دارد کسانی که اهل مطالعه و تدبّر یا اهل دعا و تضرّع هستند، با دعای «مکارمالاخلاق» اُنس بگیرند و آشنا شوند. در اوایل این دعا، چند جمله هست که خوب و بد را در مقابل هم قرار میدهد. مثلاً «و اجر للّناس علی یدىّ الخیر...» یعنی خدایا، کار خیر را برای مردم، بر دستان من جاری کن. این، کارِ خوب. بعد بلافاصله میفرماید: «...و لاتمحقه بالمنّ.» یعنی این کار نیک را با منّتگذاری بر کسانیکه برایشان کار نیکی انجام گرفته است، ضایع مکن. «باید» عبارت است از کار خیر کردن برای مردم. «نباید» همان منّت گذاشتن است. یا عرض میکند که «و هب لی معالی الاخلاق»؛ اخلاق برجسته و والا به من عنایت کن. اما «وَاعصمنی من الفخر»؛ مرا دچار افتخار مکن، که مباهات و افتخار کنم و بگویم بله؛ من فلان اخلاق نیک را دارم. البته در جملهای قبل از این جملات میگوید: «واعزّنی و لاتبتلینّی بالکبر»؛ مرا عزّت ببخش، اما تکبّر نبخش.
عزّت خوب است، امّا تکبّر بد است. رفتار و تعالیم ائمّه علیهم السّلام اینطور است. خوب؛ در باب معارف و فرهنگ اسلامی، قضیه این گونه است. در همه فرهنگها و تمدّنها هم، چیزهایی «باید» و چیزهایی «نباید» است. هر ملتی بر حسب نیاز خود، چیزی را انتخاب میکند. کسی حق ندارد به یک ملت دیگر بگوید: آقا! شما چرا با فلان چیز موافقید یا با فلان چیز مخالفید؟ بحث علمی جداست؛ بحث اعتقادی جداست. اما آنجا که ملتی با یک ملت دیگر حرف میزند، این غلط است که بگویند: آقا! شما چرا - فرضاً - در حالت غذاخوردن، مثل ما عمل نمیکنید؟ خوب؛ هر ملّتی، عادت و فرهنگی خاص و باید و نبایدی دارد که معمولاً برطبق نیازها شکل میگیرد. امروز در دنیا، متأسّفانه این عادت زشت وجود دارد که سردمداران و قدرتمندان نظامی و مالی دنیا - یعنی همین قدرتهای استکباری عالم - همه ملتهای دنیا را مورد اهانت قرار میدهند که «شما چرا مثل ما زندگی و رفتار نمیکنید؟!» مسأله تهاجم فرهنگی که بنده بارها بر آن تکیه کردهام، یک بخش عمدهاش مربوط به همین قضیه است.
فرهنگِ غربیها، درست یا نادرست، مالِ خودشان است. قانع نیستند به این که ملتهای دیگر به آنها بگویند «فرهنگ شما مالِ خودتان باشد. ما به شما اعتراضی نمیکنیم که اینگونه زندگی میکنید، لباس میپوشید، رفتار میکنید و چنین خُلقیّاتی دارید.» میگویند: «ملتهای دیگر باید مثل ما رفتار کنند و لباس بپوشند.» اگر فردی در مجامع جهانی و رسمی شرکت کند، فرضاً فلان چیز را به گردنش نبسته باشد، از نظر غربیها و سردمداران آنها و فرهنگ غربی، کار او مطرود است. «آقا؛ چرا شما این را نمیبندید؟» خوب؛ یک ملت دیگر، متقابلاً، از آنها سؤال میکند: «شما چرا میبندید؟» همانطور که شما آنگونه پسندیدید، آنگونه خواستید، آنگونه لباس میپوشید، آنگونه مُد دارید؛ هر ملتی هم برای خودش - فارغ از درستی و نادرستی - فرهنگ، آداب، عادات، عقاید و رسومی دارد. اگر بخواهیم حساب درست و نادرست را پیش بکشیم، بدیهی است که فرهنگ اسلامی و فرهنگی که از وحی الهی سرچشمه میگیرد - یعنی فرهنگ ملتهای اسلامی - درست و مُتقن است. بههرحال، با قطع نظر از اینکه کدام درست و کدام نادرست است، هر ملتی باید روی پای خود بایستد و فرهنگ، عقاید، آداب و عاداتش را خودش انتخاب کند. هیچ قدرتی حق ندارد به ملتها بگوید «شما چرا اینگونه رفتار میکنید، آنگونه رفتار نمیکنید؟» این غلط است.
البته چیزهایی هم در دنیا هست که از نظر همه ملتها بد و زشت است. ظلم، از نظر همه بد است. تجاوز به بیگناهان، از نظر هر عقل سالمی، غلط و زشت است. متأسّفانه همان قدرتهایی که امروز توقّع دارند همه ملتها و کشورها مثل آنها رفتار و از آنها تقلید کنند، این چیزها را رعایت نمیکنند. آنها آدمکشی، تجاوز و تعرّض میکنند و به غارت اموال ملتها میپردازند. این خلافها را خودشان انجام میدهند؛ آنگاه، سخنان صحیح، راههای درست و روشهای متقن ملتها را هم حاضر نیستند تحمّل کنند.
خوب؛ این یک مطلب کلّی در باب ارزشها و ضدّ ارزشها بود. «حرام» میتواند دینی - ضدّ ارزشهای دینی -، ملّی - هر ملتی چیزهایی در میان خود دارد که ضدّارزش است - یا انسانی و بشری - همه انسانها و بشریت، چیزهایی را بد و ضدّارزش میدانند - باشد. از نظر شرع مقدّس اسلام و فرهنگ قرآنی، مظهر همه ضدّ ارزشها و بدیها، چیزی است که قرآن اسمش را «شیطان» گذاشته است. در منطق اسلام و قرآن، شیطان مفهوم عامی است که مظهر همه ضدّ ارزشها، بدیها و زشتیهاست. هر چه در قرآن به شیطان نسبت داده شده است، بد است. فساد، کبر، تنبلی، فتنهگری، ظلم، دشمنی با خوبان و خوبیها، مالِ شیطان است.
عزیزان من! آنچه که در آغاز این سال جدید، مایلم با شما در این چارچوب در میان بگذارم، این است که انقلاب بزرگ ما برای ایران و ایرانی و هرکس که این انقلاب را بشناسد، حرکتی نجاتبخش بود. کما این که میبینید امروز ملتها همین را شناختند، فهمیدند و به آن رو آوردند. در گرایش به انقلاب عظیم اسلامی و تجلیل و ستایش از آنچه که در ایران اتفّاق افتاد، در دنیا غوغاست. خوب؛ انقلاب اسلامی که ایران و ایرانی، بلکه اسلام و مسلمانی را از چنگال قدرتهای اهریمنی و شیطانی نجات داد، بایدها و نبایدهایی دارد. بایدها، چیزهایی است که انقلاب به انسانِ انقلابی - که زیر سایه انقلاب زندگی میکند - میگوید: «باید این را انجام دهی.» نبایدها، چیزهایی است که انقلاب میگوید: «نباید این را انجام دهی، برای اینکه به هدفها برسیم.» تا ایران به برکت انقلاب، به آن هدفهای عالی خود برسد و زشتیها، فسادها، فتنهها و ویرانیهایی که دشمنان ملت ایران در طول سالهای متمادی در این کشور از خودشان بهجا گذاشتند، برطرف شود، باید اینها را رعایت کرد.
من عرض میکنم: اگر کسی از بنده - ما که از اوّلِ انقلاب و پیش از انقلاب از نزدیک تمام قضایا را در هر گوشه کشور زیر چشم داشتیم و مشاهده کردیم - درباره ملت عظیمالشّأن ایران نسبت به بایدهای انقلاب گواهی بخواهد، من گواهی میدهم که ملت ایران، حقّاً و انصافاً، بایدها و واجبات انقلاب را به بهترین وجه انجام داده است. کدام واجب انقلابی است که ملت ما آن را انجام نداده باشد؟ بالاترین مجاهدتها را این ملّت، برای انقلاب انجام داده است. هشت سال جنگ شوخی است؟! هشت سال جنگی که یک طرفش همه قدرتهای نظامی درجه یک دنیا بودند که دست در دست هم قرار دادند و از یک نفر و یک جبهه و جناح حمایت کردند! شوروی سابق، امریکا، ناتو، کشورهای مرتجع عربی و هر کس که امکاناتی داشت، به نحوی کمک میکرد. بعضی بهسبب دشمنی با ایران، بعضی بهخاطر تجارت اسلحه و دولتهای منطقه خلیج فارس هم به علت پول زیادی که داشتند و همه بازارها به روی آنها باز بود، به متجاوز همه رقم کمک نظامی و تسلیحاتی میکردند. در یک طرف جنگ هم، این ملّت، تنها با اتّکا به خدا و با اعتماد به نفس، بزرگترین مجاهدتها را انجام داد. دیگر از این بالاتر؟!
حضور در صحنههای سیاسی، یکی از «باید»های انقلاب است. آحاد ملت ما - اعم از زن ومرد - از سال اوّلِ پیروزی انقلاب تا امروز، در همه صحنههای سیاسی که انقلاب از آنان توقّع داشت و هرجا لازم بود که حضور ملت اثبات شود، حضور پیدا کردند. اما برای رادیوهای بیگانه، دروغ گفتن آسان است. دروغ که مانند استخوان در گلوی گوینده آن گیر نمیکند! رسانههای صهیونیستی و استکباری، دائم علیه جمهوری اسلامی تبلیغات میکنند. یکی از قلمهای عمده تبلیغات آنها، این بود که میگفتند «ملت ایران، از اسلام و انقلاب سیر شده است!» خوب؛ این را چهکسی میتواند تکذیب کند؟ فرضاً در رادیوی ایران جواب بدهند «نه خیر! سیر نشدهاند.» با این ثابت میشود؟! چطور ثابت میشود که ملت ایران به انقلاب، اسلام، ارزشها و هدفهای عالی، همچنان متمسّک است و برای آنها همه هستی، ذهن و جان و تن خود را مایه میگذارد، و در صحنه است؟ با حضور مردم. فقط حضور جسمهای مردم در مقاطع خاص و صحنههای مورد نظر - در خیابانها و میدانها - میتواند آن تهمتها را خنثی کند.
این مردم مؤمن، وفادار، هوشمند، آگاه و سیاست فهم، آنجا که لازم بود - در 22 بهمن، روز قدس، تشییع جنازه فرزند امام و مراجع بزرگ تقلید - حضور پیدا کردند. این مردم، به مسؤولین کشورمان و به مردم سارایوو، فلسطین، لبنان و مناطق گوناگون عالم؛ به زلزلهزدگان، مهاجرین جنگی و پناهندگان کشورهای دیگر، کمک مالی کردند. مردم ما، واجبات جانی، مالی و سیاسی را خوب انجام دادند. هرجا که انقلاب این ملت را صدا زد، به آن جواب داد. در انتخابات باید شرکت کند؛ شرکت کرد. از یک مسؤول دلسوز باید حمایت کند؛ حمایت کرد.
اینها واجبات انقلاب است. من به شما برادران، خواهران و ملت عزیز ایران عرض کنم: همین پاسخگویی شماست که تا امروز، این انقلاب عظیم را با این همه دشمن، بیمه کرده و دشمن را از صحنه خارج کرده است. دشمنان نمیتوانند کاری بکنند. با یک ملت، چهکار میتوانند بکنند؟! علیه حکومتی که به مردم متّصل نباشد و ریشه نداشته باشد، هزار کار میتوانند بکنند و میکنند. لذا، میبینید که دولتها و رژیمهایی که به مردم خودشان وصل نیستند و پشتوانه مردمی ندارند، راحت زیر بارِ امریکا و دیگران میروند و از ترس، حرفهای آنها را قبول میکنند. امّا با انبوه میلیونی یک ملت، آن هم ملت آگاه، مبارز، نترس، اهل خدا و متوکّل به خدا و آزموده و آزمایش داده، چهکار میتوانند بکنند؟! این همان جایی است که امام بزرگوار در مقابله با دشمنیهای امریکا، مکرّر فرمود: «امریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند.» هیچ غلطی نمیتواند بکند؛ چون طرف مقابلش یک ملت عظیم است.
عمل ملت در زمینه واجبات انقلاب، خیلی خوب بوده است. انقلاب یک سلسله «نباید»ها و محرّمات هم دارد. آن محرّمات را هم باید در نظر داشت. من در این دو، سه سال اخیر، هر وقت که فرصتی پیدا شده است، راجع به نبایدهای انقلاب، با جوانان، گروههای علاقهمند به پیگیری هدفهای انقلاب و با عموم مردم و جمعیتهای میلیونی، صحبت کردهام. الان هم اشارهای میکنم:
نبایدها را هم، مردم خیلی خوب رعایت میکنند. اما گاهی در میان مردم، چیزهایی مشاهده میشود،که خوب است مشاهده نشود. یکی از آنها، همین چیزی است که من در پیام اوّل امسال به شما مردم عرض کردم: این اسرافها و ریخت و پاشها، جزو نبایدهاست. البته من میدانم عدّه کثیری از مردم، بخصوص طبقات متوسط، رعایت میکنند. بعضی هم رعایت نمیکنند. اسراف، یک لجنزار است. ریختوپاش مالی، یک وسوسه شیطانی است. وقتی که شما به برکت هدایت الهی، علیرغم سنگاندازیهای دشمنان، مثل یک موجودِ فعّال، بانشاط و جوان، سرپا قرار گرفتهاید تا بتوانید زندگی را نو کنید و از منابع عظیم ثروتْ در این کشور استفاده کنید، آنجا شما باید ببینید چه چیزی اندک ضرری میزند؛ دیگر آن را انجام ندهید. اسراف، پرداختن به مصارف زیادی و طمعکاری بعضی از قشرها در بهدست آوردن درآمدهای نادرست و ناسالم، از این قبیل است. اینها نباید باشد.
پیغمبر اکرم، حضرت محمّدبنعبداللَّه صلّیاللَّهعلیهوآله، در اوّلِ اسلام - که آن هم صحنه دیگری مثل همین صحنه امروز انقلاب ما بود - با همین قضایا مواجه بود؛ مبارزه میکرد و میجنگید. منتها پیغمبر، فقط یک دوره خاص را ملاحظه نمیکرد؛ بلکه با ملاحظه طول تاریخ، سخنی را میفرمود و مبارزه میکرد. در هر حادثهای از این قبیل، وحی الهی نازل میشد؛ نفس ملکوتی پیغمبر هم بود. سپس نبىّاکرم، مطلب را برای مردم بیان میکرد. لذا شما در قرآن میبینید: «...ولا تسرفوا.» زیادهروی نکنید. در بین علما، این مطلب تقریباً مسلّم است که هر گناهی که در قرآن برای آن وعده عذاب داده شده باشد، جزو گناهان کبیره است. اگر با این دید نگاه کنیم، میبینیم خیلی از این کارهایی که به چشم نمیآید، جزو گناهان کبیره است و ما توجّه نداریم.
امروز کشور در حال بازسازی است. شما نمیدانید دشمنان این ملت، در طول سلطنت خاندان منحوس پهلوی و قاجار، بخصوص در نیمه دوم سلطنت سلسله قاجاریه، با این کشور چه کردند. منابع حیاتی را تا آنجا که توانستند بردند؛ بعضی را ضایع کردند و به بعضی هم دستشان نرسید. راهآهنی که دولت کریمه جمهوری اسلامی شروع به ساختن آن کرد و چند روز قبل از این، به فضل پروردگار، افتتاح شد، برای کشور لازم بود. در حالیکه از روز اوّلی که راهآهن در این مملکت آمد - بیش از یک قرن پیش - به آن هیچ اعتنایی نشده است. رفتند سراغ راهآهنی که انگلیس و روس لازم داشتند. رضاخان راهآهن سراسری را برای خاطر اتّصال منطقه نفوذ انگلیسیها - عراق و جنوب کشور - به منطقه نفوذ روسها در شمال کشور، درست کرد. چنان راهآهنی برای کشور لازم نبود. راهآهن لازم برای این کشور، همین راهآهنی است که جمهوری اسلامی آنرا ساخت و بندرعبّاس - اولین بندر مهمّ ایران در خلیج فارس - را به مرکز و تمام کشور متّصل میکند. این کار در طول صد سال گذشته، انجام نشده بود.
از این قبیل کارهای انجام نشده، خیلی هست. خوب؛ این ویرانیها در کشور، بعد از افساد دشمنان و سلاطین دست نشانده و در طول حکومت رضاخان و محمّدرضا و قلدران نادانِ بیسوادِ بدون حمّیتِ تسلیم قدرتهای خارجی و عیّاش، انجام گرفته است. امروز انقلاب میخواهد اینها را آباد کند. از عمر انقلاب، شانزده سال میگذرد که هشت سال از آن، مشغول جنگ بودهایم. حال ببینید ساختن این کشور چقدر سخت است! چگونه میشود این کشور را ساخت؟ مسؤولین دولتی، دلسوز و کارآمدند. مردم هم به فضل پروردگار در صحنهاند. دشمن میخواهد در این کشور تورّم باشد. برای همین، تومان ایرانی را جعل میکنند تا بتوانند پول این کشور را با همان روشها و فرمولهای اقتصادی که وجود دارد، بیارزش کنند.
تا اینجا اینها علیه این کشور و ملّت و اقتصادش اقدام میکنند. همه باید مواظب باشند. من به شما عرض کنم: شیطانی که قرآن، در منطق دین، آن را مظهر شرّ و فساد دانسته است، در منطق انقلاب هم وجود دارد. این شیطان، «استکبار» است که دشمن انقلاب است. از همه شیطانها رذلتر و خبیثتر، دولت ایالات متّحده امریکاست. زن و مرد ایرانی و آحاد ملت در سرتاسر این کشور، بدانند که امروز هیچ دشمنی برای آنها از این مسؤولین امریکایی که امروز سردمدار امور کشور امریکا هستند، بدتر، خبیثتر و خطرناکتر نیست. آنها دائم علیه جمهوری اسلامی و این ملت توطئه میکنند. البته سرشان هم دائم به سنگ میخورد؛ امّا ادب نمیشوند. یکی از رئیس جمهورهای امریکا، به داخل این کشور هلیکوپتر فرستاد و سر و کارش با توفان طبس، یعنی جنودِ غیبىِ الهی افتاد. اینها چه میگویند؟! میفهمند چه میکنند؟! میفهمند چرا؟! با کی مواجهند؟! این یاوههایی که میگویند علیه کیست؟ جوابش با کیست؟ ملت ایران ملت بزرگ و نیرومندی است. ملت ایران ملت متّحد و بافرهنگی است. من تعجّب میکنم چرا اینها از گذشتگان خودشان و از این شانزده سال، عبرت نمیگیرند؟! دائم علیه جمهوری اسلامی و ملت و مسؤولین ایران یاوهگویی و دروغپراکنی میکنند! سران و بزرگان آنها، دائم راجع به جزایر خلیج فارس، تسلیحات ایران، انرژی اتمی و سلاح شیمیایی دروغ پراکنی میکنند. اگر روزنامهها بنویسند، آدم میگوید «خوب؛ روزنامه نگارند. برای نانشان مجبورند دروغ بگویند!» رؤسای مجلس و رئیس جمهورشان میگویند! انسان تعجّب میکند که چرا یک نظام، باید این قدر دچار انحطاط و نکبت معنوی شود، که به درون این مزبله دروغگویی بیفتد!
من به آنها و همه دشمنان ایران و جمهوری اسلامی میگویم: این ملتِ با خدا، به خود متّکی است و به اسلام و جمهوری اسلامی متمسّک است. این ملتِ انقلابی و متّحد، امّتِ امام و پشتیبان مسؤولین دلسوز کشور است. هر کس در سطح دنیا با این ملت و مسؤولین دربیفتد، با سر به زمین خواهد خورد.
پروردگارا! دشمنان این ملت را سرکوب کن.
پروردگارا! لطف و فضل خود را روزبهروز بیشتر بر این ملت نازل کن.
پروردگارا! دلهای این ملت را روزبهروز بیشتر به نور امید منوّر فرما.
پروردگارا! به محمّد و آل محمّد، دشمنان را به خودشان مشغول کن؛ روزهای خوشتر، شیرینتر و شادتر را برای این ملت، در آینده نزدیک، مقّدر فرما.
پروردگارا! درجات شهدای عزیز ما را که این راه را برای این ملت کوبیدند و محکم کردند، روزبهروز عالیتر گردان.
پروردگارا! ملتها و گروههای مظلوم در سرتاسر عالم را از نصرت و ظفر خودت برخوردار فرما.
پروردگارا! صهیونیستها را به مزبلهدانِ تاریخ بیفکن.
پروردگارا! ملتهای فلسطین، لبنان، بوسنی، چچن، افغانستان، کشمیر، تاجیکستان و بقیه ملتهای مسلمان را در هر جا که هستند از لطف و فضل خودت برخوردار گردان.
پروردگارا! قلب مقدّس ولىّعصر را نسبت به ما مهربان و او را از ما راضی و خشنود فرما.
پروردگارا! به محمّد و آل محمّد، ما را مشمول دعای آن بزرگوار قرار بده.
پروردگارا! ما را از یاران و سربازانش قرار بده.
پروردگارا! ما و پدر و مادر و گذشتگان ما را، بیامرز. این ملت را، روزبهروز، بیش از پیش مشمول فضل و لطف و رحمت خودت قرار بده. روح مطّهر امام و فرزندش، رضواناللَّهتعالیعلیهما را، در درجات عالیه جایگزین گردان.
والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته.
1) احزاب: 23
2) -