بیانات در دیدار زائرین و مجاورین حرم مطهر رضوی

 بسم‌اللَّه الرّحمن الرّحیم‌

 الحمدللَّه ربّ العالمین. بارئی الخلائق اجمعین. والصّلاة والسّلام علی سیّدنا و نبیّنا و حبیب قلوبنا و شفیع ذنوبنا و طبیب نفوسنا، ابی‌القاسم‌ محمّد و علی آله الأطیبین الأطهرین المنتجبین، الهداة المهدیّین المعصومین. سیّما بقیةاللَّه فی الارضین. قال‌اللَّه الحکیم فی کتابه: «انّما تنذر من اتّبع الذّکر و خشی الرّحمن بالغیب، فبشّره بمغفرةٍ و اجرٍ کریم. (۱)»

 اوّلاً عید سعید را به همه مردم عزیز مشهد و دیگر شهرهای خراسان و همچنین به میهمانان علی‌بن‌ موسیالرضا علیه‌السّلام و زوّار و واردین این شهر و به همه ملت ایران تبریک میگویم. امسال دو عید فطر و نوروز، تقریباً مقارن شده است. آغاز سال جدید هجری شمسی، فرصتی برای شروع یک زندگی و منش و اخلاق شخصی و اجتماعی جدید برای آحاد ملت ایران است. امیدوارم تحت توجّهات حضرت ثامن‌الحجج، علی‌بن‌ موسیالرضا علیه‌الصّلاة و السّلام، همه شما عزیزان مشمول افاضات الهی و توجّهات ویژه ولىّ عصر ارواحنا فداه، باشید.

 من امروز صحبت مختصری درباره یکی از معارف قرآنی در نظر گرفته‌ام که عرض کنم و پس از آن هم، چند جمله‌ای درباره مسائل مورد علاقه ملت ایران در زمینه امور جهانی و داخلی عرض خواهم کرد. مجلس، بسیار متراکم است و جمعیتی عظیم در این محیط و در صحنهای دیگر، حضور دارند. مایلم به کمک پروردگار، در این وقت محدود، از معارف قرآنی استفاده‌ای شود و همه در این روز اوّل سال، از کلام الهی کسب نوری کنیم.

 یکی از مسائلی که در قرآن مکرّر آمده و روی آن تکیه شده است، مسأله «ذکر» است. «ذکر»، یعنی به یاد بودن، به هوش بودن و متوجّه بودن. آیه شریفه قرآن میفرماید: «لقد انزلنا الیکم کتاباً فیه ذکر کم(۲).» یعنی قرآن را وسیله ذکر و به هوش بودن و متوجّه بودنِ آحاد مسلمانان معرفی فرموده است؛ زیرا بسیاری از مردم، در طول زمان دچار غفلت از حقایق عالم و در رأس همه، غفلت از ذات مقدس پروردگار بوده‌اند. در سوره‌های قرآن، درباره ذکر و غفلت مطالب زیادی بیان شده است که به گمان من در دو سوره «یاسین» و «انبیاء»، بیش از دیگر سوَر، روی این دو مطلب تکیه شده است. قرآن میخواهد مردم مسلمان غافل نباشند، بلکه متوجّه باشند. نقطه مقابل این خواستِ الهی و قرآنی، خواستِ کسانی است که مست قدرت یا شهوتند، که در آیه شریفه قرآن در سوره «نساء» نسبت به اراده پروردگار، این گونه میفرماید: «یرید اللَّه لیبیّن لکم و یهدیکم سنن الّذین من قبلکم(۳).» یعنی خدا میخواهد که شما هدایت شوید؛ راه را پیدا کنید؛ چشمهای شما ببیند و قلب شما آگاه باشد. اما در آیه بعد، نقطه مقابل این است «و یرید الّذین یتّبعون الشّهوات ان تمیلوا میلاً عظیماً(۴).» اما کسانی که مست قدرت و شهوتند، دچار غفلت هستند و میخواهند شما هم مثل آنها در غفلت به سر ببرید و متوجّه نباشید و راهتان را پیدا نکنید. لذا، صاحبان قدرت و گردن‌کلفتهای عالم که قدرت و شهوت و مقام و همه موجبات غفلت را با همدیگر دارند، هر جا به مردم و کسانی که بیدارند و دلهایشان به هدایت الهی نورانی است برخورد میکنند، میخواهند آنها را هم مانند خود دچار غفلت کنند و از راه راست منحرف نمایند. خدای متعال، بر ما به عنوان یک ملت، منّت گذاشته و بیدارمان کرده است. ما هم قبلاً در خواب غفلت بودیم. ما هم در سایه نا مبارک نظامهای طاغوتی و سلطنتی، راه را نمیشناختیم. ما هم از اخلاق اسلامی برکنار بودیم. خدا بر ما منّت نهاد، بیدارمان کرد و دلهایمان را روشن نمود.

روزی در جامعه ما قرآن حضور نداشت. نماز و اقامه صلاة، به معنای واقعی وجود نداشت. نماز جمعه نداشتیم. اجتماعات الهی و معنوی، آن چنان که شایسته یک ملت مؤمن است نداشتیم و ستمگران بر ما حکومت میکردند. کسانی در رأس جامعه و به عنوان رئیس ما در این کشور زندگی میکردند که اهل فسق و فجور بودند؛ اهل گناه بودند؛ اهل دوری از خانه خدا بودند؛ هدایت را نمیشناختند؛ راه خدا را نمیشناختند؛ عدالت را نمیشناختند؛ با پیغمبرانْ آشتی نبودند؛ با راه خدا سازگار نبودند. ما هم روزی در برهه‌ای طولانی از زندگىِ تاریخی خودمان، آن طور زندگی کردیم. ولی خدا، ما را بیدار کرد. این ملت، بیدار شده و هدایت شده خداست. راه را خدا به این ملت نشان داد.

 کاری را که این ملت انجام داد، هیچ ملتی در طول تاریخ، با این قدرت و با این عظمت انجام نداده است. برای همین است که شما امروز به هر کشور اسلامی که قدم بگذارید، خواهید دید برجستگان آن کشور، روشنفکران آن ملت، جوانان درس خوانده و تحصیلکرده آن ملت و مردان و زنان آگاه آن ملت، دلشان به یاد ملت ایران میتپد. خودشان بر زبان می‌آورند و میگویند که «ما ملت ایران را الگوی خود قرار داده‌ایم.» خیلی کسان از شما تقلید کردند. خیلی کسان راه شما را انتخاب کردند، و البته، همه توفیق شما را نداشتند.

ملت ایران ملتی است که خدای متعال بعد از یک غفلت، او را آگاه و بیدار کرد؛ راه را به او نشان داد و قدمهایش را استوار ساخت. این ملت هم، از مرگ نترسید، از زحمتها نترسید، پیش رفت و بحمداللَّه، پرچم اسلام و قرآن و نام خدا و پیغمبران را در دنیا بلند کرد. ما به خاطر این وضعیت و به خاطر توفیق بزرگی که خدای متعال به ما بخشیده است، به این نکته و به این مسأله باید توجّه کافی کنیم و موضوع ذکر و هدایت را به عنوان مسأله اصلی و اساسی خودمان مورد توجّه قرار دهیم. پس ملت ما، امروز از جمله موضوعهایی که احتیاج دارد به درستی به آن توجّه کند، موضوع ذکر و دوری از غفلت است. همه باید سعی کنند غفلتها را - چه در زمینه مسائل شخصی و چه در زمینه مسائل سیاسی، مسائل اجتماعی و مسائل مهم عالم، و بخصوص عالم اسلام (اگر وجود دارد) - بزدایند تا یک فضای روشن و نورانی به وجود آید که آحاد مردم بتوانند حقایق را به روشنی بفهمند. این، آن چیزی است که دین میخواهد و قرآن ما را به سمت آن هدایت میکند.

 یک نکته مربوط به همین مطلب در زندگی ابراهیمِ خلیل الرّحمن علیه‌الصّلاة والسّلام وجود دارد که آیات مربوط به این مطلب در سوره انبیا قابل توجّه است. ابراهیم علیه‌السّلام به عنوان یک جوان داعی توحید و تنها دعوت کننده به معرفت پروردگار در یک جامعه غفلت‌زده و شرکآلود، وارد میدان دعوت شد؛ اما دلها همه خواب و مغزها متحجّر شده بود. ابراهیم علیه‌السّلام، به تدبیر الهی باید تکانی به دلها، فکرها و ذهنهای مردم میداد تا در سایه این تکانِ شدید، میتوانست حرف خود را به اعماق جان مردم برساند. آن تکانِ شدید، این گونه به وجود میآمد که ابراهیم علیه‌السّلام، بتخانه و مرکز ایمان کورکورانه و جاهلانه آن مردم را به هم بریزد.

 او وارد بتخانه شد، بتها را شکست و تنها یک بت را که بت بزرگ بود، سالم نگاه داشت؛ برای این‌که از همین نقطه بتواند استفاده کند و ذهنها را متوجّه حقیقت سازد.

 بعد از آن‌که مردم فهمیدند این حرکت، کارِ ابراهیم خلیل‌اللَّه است، گفتند: آیا تو این کار را با خدایانمان کردی!؟ «قالوا ءَانت فعلت هذا بالهتنا یا ابراهیم(۵).» و ابراهیم علیه‌السّلام به آنان جواب داد: «قال بل فعله کبیر هم هذا فاسئلوهم ان کانو ینطقون(۶).» از این‌جا مجاهدت فکری ابراهیم علیه‌السّلام که یک نفر بود در برابر یک دنیا، شروع شد. نکته، این‌جاست. یک دنیای ظلمانی در برابر ابراهیم علیه‌السّلام بود؛ که در آن قدرتهای پر تلألؤ مادّی بودند، ثروتمندان درجه یک بودند، داعیان و گویندگان تابع قدرت بودند و او تنها بود. این، درس است. یک ملت وقتی که در مقابل یک دنیای مخالف قرار میگیرد چه حالی دارد؟ امروز شما به ملت ایران نگاه کنید! ملت ایران حرفی میزند که هیچ یک از قدرتهای جهانی آن را دوست نمیدارند. در قضیه فلسطین، همه با هم سازش کردند و جز ملت ایران کسی جرأت نمیکرد «نه» بگوید و حقیقت را ابراز کند. در قضایای تعدّی و ظلم و جوری که امروز به مسلمانان عالم میشود، جز ملت ایران هیچ ملتی یا جرأت نمیکند صدایی برآورد و یا صدایش به جایی نمیرسد. نسبت به نظم نوینی که مستکبرین عالم و در رأس آنها امریکا برای تسلّط بر ملتها درست کرده‌اند، جز ملت ایران هیچ کس در دنیا جرأت نمیکند «نه» بگوید. یعنی کسانی که عقیده ملت ایران را قبول دارند، در دنیا کم نیستند. حتّی از دولتمردان هم کسانی هستند که حرف شما ملت ایران را قبول دارند. اما آنها هم میترسند! یکی از رؤسای جمهورِ به اصطلاح انقلابی، هفت، هشت سال قبل از این در یکی از مجامع جهانی که بیش از صد دولت در آن شرکت کرده بودند و ما هم بودیم، به من گفت: «غیر از شما، همه کسانی که در این مجمع هستند، میترسند!» بعد سرش را پایین آورد و آهسته ادامه داد: «من هم میترسم!» حقیقت این است. حرف حق را قبول دارند؛ اما بر قدرتشان، بر سلطنتشان، بر ریاستشان و بر حکومتشان میترسند! برای این‌که چند صباحی در رأس قدرت باشند، حقیقت را نمیگویند. ملت و دولت ایران و نظام مقدّس اسلامی در ایران، حرف حقِ‌ّ خود را در مقابل یک دنیای پر زرق و برقِ پر مدّعاىِ بلند صدایی که تبلیغاتش همه عالم را گرفته است، میگوید. این خصوصیتی است که همه ناظران در سطح دنیا آن را تحسین میکنند. آن وقت شما ببینید که یک پیغمبر، یک تنِ تنها، در مقابل آن همه افکار مخالف، حرف حق را میزند و در مقابل نظرات مخالف، با قدرت می‌ایستد. ابراهیم علیه‌السلام چنین وضعی داشت. اینها هستند که تاریخ را شکل و جهت میدهند. نام ابراهیم و ابراهیمها و پیغمبران بزرگ الهی، به این جهت است که در تاریخ ثبت میشود. هیچ قدرتی نمیتواند بزرگان عالم و مردان شجاع الهی را از صفحه روزگار محو، یا نامشان را کمرنگ کند.

گفتند: «تو این کار را کردی!؟» ابراهیم علیه‌السّلام به آنها جواب داد: «قال بل فعله کبیر هم هذا، فاسئلوهم ان کانوا ینطقون.» متعاقب این تکانِ شدیدی که آنها داد، خواست ذهنشان را متذکّر کند و به آنها ذکر بدهد. گفت: «اگر بتها حرف میزنند از خودشان بپرسید! اگر این بت بزرگ، قدرت دارد که بیان کند و حقیقت را به شما بگوید از او سؤال کنید و ببینید چه میگوید!» در واقع آنها را مقابل مطلبی قرار داد که ناچار بودند آن را بفهمند و تصدیق کنند. یعنی راهِ برو و برگرد نداشتند! الگو و نمونه ذکر دادن به مخاطب را ابراهیم علیه‌السّلام از طریق حرکتی بزرگ و کوبنده انجام داد.

 اکنون چند آیه را در ارتباط با موضوع تا آخر میخوانم و شرح و معنی میکنم. بعد به حرکت عظیم ملت ایران و آن رهبر الهی بزرگ که ابراهیم‌وار حرکت کرد و کرد آن کاری را که خدا میخواست بکند و تأثیر خود را در دنیا گذاشت، میپردازیم.

 قرآن کریم در ادامه آیات مربوط به اقدام و حرکت ابراهیم علیه‌السّلام میفرماید: «فرجعوا الی انفسهم.» وقتی به آنها گفت که «از بت بزرگ سؤال کنید» آنها به خودشان برگشتند؛ یعنی ناگهان به خود آمدند. این همان حالت ذکر است. «فرجعوا الی انفسهم فقالو انّکم انتم الظالمون(۷).» به خودشان برگشتند، فکر کردند و به تعبیر من با خود گفتند: «حقّا که ما ستمگریم.» انسان آن قدر غافل باشد که به جای رفتن به سراغ خداوندِ قادر حىِ‌ّ بصیرِ فعّالِ مایشاء و حاکم ما یُرید، به سراغ موجودی که از خودش هم نمیتواند دفاع کند برود و چشم بسته تسلیم او شود!؟ اگر چه آن بت، چوبی بود؛ اما بتهای گوشت و پوست و استخواندار نیز همین طورند. هر قدرتمندی که به خدا متکّی نباشد و قدرتش از قدرت پروردگار عالم سرچشمه نگرفته باشد، مثل همان بت است که نمیتواند از خود و از منطق خود دفاع کند.

آری؛ همچنان که میبینید، مستکبرین و قلدران عالم در سرتاسر دنیا - چه در سطح بین‌المللی و چه در کشورهای خودشان - زورگویی میکنند، اما زورگویی برای همیشه قابل ماندن نیست. زور که باقی نمی‌ماند! آنچه باقی میماند، حقیقت است. لذاست، که «نمرودها» رفتند و «ابراهیم» ها باقی ماندند. «ثمّ نکسوا علی رؤوسهم.» بعد از آن‌که ابراهیم علیه‌السّلام به آنها ذکر داد و به آگاهی رسیدند، سرشان را پایین انداختند.

انسانِ غافل نمیفهمد چه کار میکند. شما اگر امروز به ملتهایی که تحت تأثیر فرهنگ تحمیلی ابرقدرتها قرار دارند نگاه کنید، همین غفلت را مشاهده خواهید کرد. سر به هوا در حال حرکتند، و هر کس غیر از خودشان را نیز نفی میکنند. از روی غفلت، ملتها را تحقیر میکنند و مورد بیاعتنایی قرار میدهند؛ چون حقیقت را نمیدانند.

«ثم نکسوا علی رؤسهم لقد علمت ما هؤلاء ینطقون. قال افتعبدون من دون اللَّه ما لا ینفعکم شیئاً و لا یضُرّکم(۸).» ابراهیم علیه‌السّلام، از یک لحظه آگاهی آنها حُسن استفاده کرد و در چند جمله، تنها سخن حقیقتی را که در آن لحظه میشد بیان کرد به آنها گفت. گفت: «آیا شما به غیر خدا، کسی را عبودیّت میکنید که نه میتواند به شما نفع برساند و نه ضرر!؟» و شما عزیزانِ من! بدانید که همه قدرتهای غیرخدایی این گونه‌اند. به قدرت ظاهری فراگیرشان نگاه نکنید. به سلاحهای مدرن و فوق مدرن و به پول و ثروتشان نگاه نکنید.

 آن عاملی که ملتها را در مقابل قدرتها ضعیف میکند، بیارادگی خودِ ملتهاست. اگر ملتی با اراده حرکت کند، به خدا متّکی باشد و دستور الهی را اطاعت نماید، هیچ قدرتی نمیتواند مویی از سرِ او کم کند. «افٍ‌ّ لکم و لما تعبدون من دون اللَّه(۹).» ابراهیم علیه‌السلام فرمود: «اُف بر شما و بر آن چیزی که جاهلانه عبادتش میکنید و در مقابل آن سر فرو میآورید.» سیر حرکت ابراهیم علیه‌السّلام به این ترتیب بود که اوّل حرکت تندی انجام داد، تا وجدانها و ذهنها را متوجّه کند. آن‌گاه، با استفاده از آن توجّهی که دلها پیدا کرد، سخنِ حق را در یک جمله به دلها و ذهنهای آنها القاء نمود. بعد از آن‌که بیداری در مردم به وجود آمد، نوبت به دشمن رسید تا عکس‌العمل نشان دهد. دشمن کیست؟ همان است که قرآن فرمود: «و یرید الّذین یتّبعون الشهوات ان تمیلوا میلاً عظیماً(۱۰).» کسانی که مستِ شهوت و قدرت و پولند. آنها هستند که میخواهند همه مردم در حال غفلت باشند. همه مست باشند؛ چون آنها مستند! مسأله این است. ملت و رهبر الهی ایران - آن مردی که در راه انبیا حرکت میکرد - همین راه را طی نمودند و امروز شما ملاحظه میکنید که در دنیا، بیداری به وجود آمده است. این سخن، سخنی اغراق‌آمیز و مبالغه آلود نیست؛ بلکه یک حقیقت است. میبینید که عکس‌العمل دشمن چگونه است!؟ میبینید که قدرتهای استکباری و در رأس آنها قدرت استکباری امریکا چگونه به تهدید میپردازند و برای تبلیغات علیه ملت ایران و نظام اسلامی پول خرج میکنند!؟ این عکس‌العمل آنهاست. اگر آنها از حرکت عظیم ملت ایران ضربه نخورده بودند عکس‌العمل نشان نمیدادند.

 وقتی ابراهیم، علیه‌السلام، آن حرکت را کرد و مردم را بیدار نمود، آن وقت: «قالوا حرّقوه وانصروا الهتکم(۱۱).» گفتند: «ابراهیم را بسوزانید!» چرا ابراهیم را بسوزانند؟ چون ابراهیم برای آنها ضرر دارد؛ چون ابراهیم مردم را بیدار میکند؛ چون ابراهیم سخنی را مطرح میکند که پایه‌های شوکت ظالمانه مادّىِ مستان قدرت را میلرزاند. این همان کاری بود که ندای به حقِ‌ّ امام بزرگوار و شما ملت مؤمن، با قدرتهای استکباری دنیا کرد. امروز، در هر جا، وقتی که مردم رادیوهای دشمنان را باز میکنند - رادیو دولتی انگلیس، رادیو دولتی امریکا، رادیو حکومت غاصب صهیونیستی، رادیوهای عوامل مزدورِ پس مانده آنها؛ که ملت ایران، مثل خاکروبه‌ای از محیط زندگی خود بیروشان ریخت - میبینند به ملت بدگویی میکنند؛ به دولت بدگویی میکنند؛ به نظام بدگویی میکنند؛ به امام و به اسلام بدگویی میکنند. اگر کسی غافل باشد و قدرت تحلیل نداشته باشد، خواهد گفت: «عجب! ما تنها ماندیم و ضعیف شدیم.» من میگویم: ای ملت عزیز ایران! ای جوانان مؤمن! ای بازوان نیرومندی که توانستید در طول جنگ تحمیلىِ هشت ساله، قدرتهای زبده عالم را که پشت سرِ عراق مخفی شده بودند به زانو درآورید! بدانید که شما به عنوان یک ملت، در دنیا البته تنهایید؛ اما همان ملتِ تنهایی هستید که قدرتهای استکباری بزرگ، تا مغز استخوانشان از شما میترسند.

 چون میترسند، علیه شما تبلیغات میکنند. چون میترسند، سعی میکنند به شایعه سازی بپردازند. چون میترسند، سعی میکنند جوسازی کنند. اگر نمیترسیدند که این کارها نبود! خوب؛ دلیل ترس آنها چیست و چرا میترسند؟ آیا ملت ایران، به حقِ‌ّ کسی تجاوز کرده است؟ آیا ما کسی را تهدید کرده‌ایم؟ آیا ما به جایی لشکرکشی کرده‌ایم؟ ابداً. ما به هیچ جا لشکرکشی نکرده‌ایم؛ مگر آن وقت که مرزهایمان را شکستند و خاکمان را تصرّف کردند. آن وقت مانند هر انسان کریمی ملت ما قیام کرد؛ خاک خودش را از آلودگی پاک نمود و دشمن را بیرون ریخت. آن روز که روزِ دفاع است؛ آن روز که روزِ زدن به دهان متعدّی است؛ آن روز که روزِ پشت‌گردنی زدن به انسانهای خبیث و رذل است، البته ملت ایران مردانه وارد میدان میشود. اما ملت ایران، هیچ‌کس را تهدید نکرد. ما هیچ کشوری را به حمله نظامی و تعدّی و تجاوز ارضی تهدید نکردیم. این را همه دنیا هم قبول دارند و هیچ نمیتوانند علیه این سخن، کمترین نمونه‌ای ارائه کنند. پس، از چه میترسند؟ از این میترسند که ملت ایران شعاری را مطرح کرده است که این شعار، مستقیماً به زیان همه قلدران دنیاست.

 ملت ایران میگوید: «ملتها باید استقلال داشته باشند. ملتها باید بر ثروتهای طبیعی خودشان حاکم باشند. اختیار ثروتهای طبیعی ملتها باید دست خودشان باشد.» ملت ایران، این را میگوید. جمهوری اسلامی، یعنی این. حکومت الهی، یعنی این. شما ببینید، قدرتهای نظامی و سیاسی و اقتصادی دنیا، امروز با ملتهای به قول خودشان «در حال توسعه» چه میکنند!؟ هر چه از دستشان بر آید نسبت به آنها انجام میدهند. اگر ملتی در داخل کشور خودش منابع طبیعی دارد، دولتهای قلدر دنیا میخواهند از منابع طبیعی او بیشتر از خودِ آن ملت استفاده کنند. البته تا زورشان برسد، بیشتر از خودِ آن ملتها هم استفاده میکنند.

آقایان و خانمها! دو، سه کشور در دنیا - در افریقا و امریکای لاتین - هستند که تقریباً همه مس دنیا را آنها تأمین میکنند. دولتهایی که منابع مس مال آنهاست، به خاطر این منابع مورد تعدّىِ سیاسىِ دولتهای بزرگ قرار گرفتند و عاقبت هم به خاطر مس از لحاظ مالی ورشکست شدند! این در حالی است که همان مس، از آن کشورها به کشورهای ثروتمند و قلدر دنیا صادر میشود و آنها از این مادّه مهمِ‌ّ لازم، تقریباً به صورت مفت و رایگان استفاده میکنند. همین نفتِ خودمان را نگاه کنید! من یک وقت خطاب به بعضی از سیاسیّونی که در کشورهای دیگر تولید کننده فعّال نفت هستند، نکته و سؤالی مطرح کردم و گفتم: «ما امروز نفت داریم. کشورهای حاشیه خلیج فارس، بعضی کشورهای افریقایی و بعضی کشورهای آسیایی هم، نفت تولید میکنند. این نفتِ گرانقیمت را به قیمتهای ارزان و به بشکه‌ای چندین برابر کمتر از قیمت حقیقی آن، از اینها میخرند. این کشورها هم چون به پولِ فروشِ نفت احتیاج دارند، بالاجبار آن را با قیمت پایین میفروشند. آن‌گاه مستکبرین میروند و از این نفت، حداکثر استفاده را میکنند.» سؤالی که مطرح کردم این بود. گفتم: «حالا فرض کنید به جای کشورهای عربستان، ایران، اندونزی، امارات، کویت و غیره و غیره، نفت در اختیار امریکا و انگلیس و ایتالیا و بعضی کشورهای دیگر اروپایی بود و ما میخواستیم از آنها نفت بخریم. شما را به خدا، حاضر بودند حتی یک قطره نفت به ما بدهند!؟ اگر شما میخواستید یک بشکه نفت از آنها بگیرید، صد گونه شرط و شروط میگذاشتند و بعد هم به هر قیمتی که دلشان میخواست، آن را به شما میدادند! امروز همان نفت، یعنی همان مایع ذیقیمت را، با استفاده از خیانت بعضی از دولتهای تولید کننده نفت، که دستشان در دست آنهاست، به کمترین قیمت ممکن میخرند و در واقع غارت میکنند و میبرند و از آن، همه اساس مدنیّت صنعتی کنونی را بر پا میدارند. روشناییشان از نفت ماست؛ گرمایشان از نفت ماست؛ حرکتشان از نفت ماست؛ کارخانه و مصنوعاتشان هم از نفت ماست!»

 قلدری دولتهای قلدر دنیا، این گونه است، عزیزان من! امروز دنیای مستکبر این است و چنین رفتاری را دارد. اگر دستشان برسد، حاضرند کشورهای ضعیف را مثل برده به کار گیرند و از آنها استفاده کنند؛ کما این‌که در طول تاریخ - در دوران استعمار مستقیم - این کار را کردند. امروز هم به شکل دیگری همان کار را میکنند. در چنین دنیایی با وضعیتی چنین، ملت ایران قیام کرده است؛ حکومتی را که دست‌نشانده و نوکر همان قلدرها در ایران بوده است - یعنی سلسله منحوس پهلوی - را از اریکه قدرت پایین کشیده، آنها را تارانده، و از کشور بیرون کرده است. آنها کسانی بودند که در طول بیش از پنجاه سال، به این مملکت خیانت کردند؛ همه چیز این ملت را عقب نگه داشتند و ثروت این ملت را نابود کردند.

 دولتهایی که به اراده این مردمِ مسلمان بر سرِ کار آمدند، تلاش میکنند آن ویرانیها را اصلاح و بازسازی کنند و خلأها را پر سازند. شعار ملت ایران در این حرکت عظیم چیست؟ استقلال. این ملت میگوید: «ما میخواهیم مستقل باشیم. ما نمیخواهیم امریکا و انگلیس و دیگر دولتها، بر سرنوشتمان مسلط باشند.» همین شعارِ استقلال، شعاری است که قدرتمندان عالم از آن ضرر میبینند. مثل شعار ابراهیم خلیل‌اللَّه است و هیچ فرقی با آن ندارد. همان طور که نظام «نمرود» ی آن روز، از ابراهیم علیه‌السّلام میترسید - در حالی که او یک نفر بود و فقط یک حرف میزد - امروز نظام استکبار جهانی از ملت و دولت ایران میترسد؛ از رهبری ایران میترسد؛ از اسم امام بزرگوار، میترسد.

 پس، این را که گفته میشود «استکبار جهانی از ملت ایران میترسد»، بعضی برندارند به عنوان یک نقطه ضعف مطرح کنند و بگویند: «ببینیم چه کار کرده‌اید که از شما میترسد!؟» این ترس، ترسِ یک مجرم از انسانی است که میخواهد او را سرِ جای خودش بنشاند. ترسِ یک گناهکار است، از کسی که گناه را میشناسد و میخواهد گناهکار را افشا کند. ترسی که استکبار دارد، چنین ترسی است.

این نکته را هم عرض کنم: برادران و خواهران عزیز من! اکنون پانزده سال است که ملت ایران، به فضل پروردگار در مقابل همه فشارها و تهدیدهای دشمنان مقاومت کرده است؛ آن هم مقاومتی بسیار با عظمت و با شکوه. همین مقاومت شماست که ملتهای دیگر را امیدوار نگه داشته است. دشمن میخواهد این مقاومت را در هم بشکند. این‌که میبینید سردمداران استکبار جهانی، پیوسته شعار میدهند «ما مایلیم با ایران روابط داشته باشیم»، اظهاراتی ریاکارانه و خلاف حقیقت است. معنای واقعی این اظهارات و شعارها، محبّت به ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی نیست. به معنای قبول کردن اشتباهات گذشته‌شان نیست. به معنای تعهّد نسبت به آینده - که بعد از این به ملت ایران زورگویی نکنند - نیست. این یک نوع فریب است. به ظاهر میگویند «ما آماده‌ایم روابط برقرار کنیم» و متعاقب آن عنوان میکنند «مشروط بر این‌که ایران از حرفهای افراطی خود صرف‌نظر کند.» حرفهای افراطی ما چیست؟ یکی از حرفهای افراطی نظام جمهوری اسلامی و ملت ایران، همین است که میگوییم «نمیخواهیم دولتهای استکباری در کار ما دخالت کنند.» این حرف، افراطی است!؟ این حرف، به نظر سردمداران استکبار، حرفی نگفتنی است! میگویند چرا عنوان میکنید که «در کار ما دخالت نکنید»!؟ در همین منطقه خاور میانه و منطقه اسلامی خودمان، دولتهایی را میشناسیم که اگر بخواهند با دولتی دیگر رابطه برقرار کنند، از امریکا اجازه میگیرند! به امریکا میگویند: شما اجازه میدهید ما با فلان دولت، رابطه داشته باشیم؟ این را خودشان میگویند. حیا نمیکنند و خجالت هم نمیکشند!

 در همین کشور ایران، محمّدرضا پهلوىِ خائن، برای این‌که کدام نخست‌وزیر سرِ کار بیاید؛ کدام رئیس شرکت نفت سرِ کار بیاید؛ کدام وزیر دفاع و یا کدام وزیر خارجه سرِ کار بیاید، دنبال سفرای امریکا و انگلیس در تهران میفرستاد و به آنها میگفت: میخواهم فلان کس را بیاورم. نظر شما چیست؟ اگر آنها میگفتند «بیاور»، میآورد و اگر میگفتند «نیاور»، نمیآورد! امریکاییها این را میخواهند. استکبار جهانی این را میخواهد. هستند دولتهایی که این‌گونه رفتار میکنند و این گرگهای درنده را نسبت به ملتها پر رو کرده‌اند. افراطیگری ملت ایران، این است که میگوید: «ملت ایران، یک ملت بزرگ، یک ملت کهن، یک ملت دارای فرهنگ قدیمی و یک ملت دارای سابقه درخشان تاریخی است. ملتی است که مردان و زنان و مادران و همسرانش، در مشکلات دنیا نشان داده‌اند که مانند پولاد آبدیده‌اند. این ملت حاضر نیست قیمومیّت امریکا و دولتهای استکباری را بر خودش قبول کند.»

 موضع ما در مورد مسأله فلسطین هم موضع روشنی است. ما طرفدار ملت فلسطین هستیم. ما طرفدار آزادی فلسطین هستیم. ما طرفدار کوتاه کردن دست متجاوزین به سرزمین فلسطین هستیم. ما میگوییم که «مردم فلسطین در خانه خودشان امنیت ندارند.» اسلام، این وضعیت را رد میکند. لذا ما هم رد میکنیم؛ ولو کشورهای دیگر پای میز مذاکره بنشینند و فلسطین را - به خیال خودشان - به دشمن بفروشند. اما بدانند که ملتهای مسلمان و ملت فلسطین، هرگز کشور فلسطین را به دشمن نخواهند فروخت.

 خدا را شکر میکنیم که ملت ما بیدار است. خدا را شکر میکنیم که ملت ما در صحنه است. ملت ما به آنچه که تا امروز انجام داده است افتخار میکند. دولتمردان از خودِ این مردمند؛ با همین احساسات، با همین ایمان و با همین جهتگیری. در رأس دستگاه اجرایی کشور، رئیس جمهوری باایمان، با جهاد، با سوابق روشن و درخشان و از خودِ مردم قرار دارد. مجلس شورای اسلامی، متشکّل از نمایندگان همین مردم است؛ با همین احساسات و با همین جهتگیری و خواست. دستگاه قضایی، دستگاهی از آنِ خود این مردم و متعلّق به خودِ آنهاست. البته این ملت، در سطح کشور کمبودها و کسریهایی دارد. مسؤولین باید تلاش کنند کسریها را از بین ببرند و جبران کنند؛ کمبودها را مرتفع سازند و مشکلات را به صفر برسانند. یک حرکت ملّىِ اسلامىِ عظیم بر سرتاسر این ملت حاکم است. دولت و ملت با هم تلاش میکنند و باید هم تلاش کنند.

 خدا را شکر میکنیم که این راه، راه روشنی است که در اختیار ملت ایران است. این، از برکات قرآن و از برکات ایمان به قرآن و اسلام است. این، از برکات هدایتهای الهی، از برکات هدایتها و رهنمودهای امام بزرگوار و از برکات روشن بینی شما ملت ایران است. این راه را با همین قدرت طی کنید که پیروزی با ملت ایران است. دشمنان هر چه هم قلدر و گردن کلفت باشند، در مقابل اراده ملت ایران مجبور به عقب‌نشینیاند. همچنان که تا امروز عقب‌نشینی کرده‌اند و همچنان که تا امروز تو دهنی خورده‌اند. آنها میخواستند این نظام نباشد. آنها میخواستند نام اسلام نباشد. اما به فضل پروردگار، اسلام روزبه‌روز سربلندتر شد و این نظام، روزبه‌روز استوارتر گردید.

 پروردگارا! تو را به محمّد و آل محمّد علیهم‌السلام، سوگند میدهیم توجّهات ولىّ عصر ارواحنا فداه را به این ملت، همیشه مستمر و مستدام بدار.

 پروردگارا! این عید سعید را بر آحاد این ملت مبارک کن.

 پروردگارا! شادی و نیکروزی را به همه خانه‌های این کشور و این ملت و به دلهای همه این مردم ببر.

 پرودرگارا! این اتّحاد و یگانگیای را که میان این ملت و میان ملت و دولت وجود دارد، روزبه‌روز مستحکم‌تر کن.

 پروردگارا! بر قرب و تعالی و درجات ارواح مطهّر شهدای عزیز ما، ساعت به ساعت بیفزا.

 پروردگارا! روح مطهّر امام بزرگوار را با اولیایت محشور کن.

 پروردگارا! مشکلات و گره‌ها و نابسامانیها را با دست قدرت خود برطرف کن.

 پروردگارا! لذّت پیروزی بر دشمن را به این ملت بچشان.

 پروردگارا! به محمّد و آل محمّد علیهم‌السّلام، هدایت و ذکر و روشن‌بینی را شامل حال همه ما بگردان.

 پروردگارا! ما را از برکات این قبرِ مطهّر و فیضهای حضرت علی‌بن‌ موسیالرّضا علیه‌الصّلاة والسّلام، برخوردار فرما.

 والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته.

 

 

۱) یس: ۱۱

۲) انبیاء: ۱۰

۳) نساء ۲۶

۴) نساء ۲۷

۵) انبیاء: ۶۲

۶) انبیاء: ۶۳

۷) انبیاء: ۶۴

۸) انبیاء: ۶۶ - ۶۵

۹) انبیاء: ۶۷

۱۰) نساء: ۲۷

۱۱) انبیاء: ۶۸