حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدحسن نصرالله در روز قدس

شرایط امروز منطقه و امت خطرناک‌ترین مرحله از زمان غصب فلسطین است

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم.

بسم الله الرحمن الرحیم.

و الحمد لله رب العالمین و الصلات و السلام علی سیدنا و نبیینا خاتم النبیین ابی القاسم محمد بن عبدالله و علی آله الطیبین الطاهرین و صحبه الاخیار المنتجبین و علی جمیع الانبیاء و المرسلین.

برادران و خواهران، سلام علیکم جمعیا و رحمت الله و برکاته.

[مقدمه]

در ابتدا به همه‌ی شما خوشامد عرض می‌کنم و به خاطر این حضور در عین برخی خطرات امنیتی احتمالی از شما متشکرم. در ماه مبارک رمضان ما و بسیاری اطراف برای برداشتن بار از دوش مردم و به خاطر علاقه به آن‌ها افطارها‌ی گروهی و مردمی می‌دهیم ولی تحولات و حوادث غزه و تمایز روز جهانی قدس باعث شد و بر ما ایجاب کرد امروز، این‌جا و در این مکان با یکدیگر دیدار کنیم؛ مکانی که شهیدانمان را در آن تشییع، از اسیرانمان در آن استقبال، جشن‌های پیروزی مقاومتمان را در آن برگزار و مواضعمان را در آن بیان می‌کنیم.

بنده همچنین در ابتدا و پیش از ورود به مناسبت باید هم‌دردی و غم و حزن راستین خود را نسبت به خانواده‌های لبنانی از خاندان‌ها و مناطق مختلف که دیروز عزیزانی را در سانحه‌ی تأسف‌بار هواپیمای الجزایر از دست دادند ابراز کنم.

همچنین در آغاز باید درود بفرستم به روح شهیدان این روزهای غزه، مجروحان، مجاهدان، دلیرمردان و ملت پایمرد آن.

در چنین روزی که قرین سالگرد جنگ جولای ۲۰۰۶ است باید به روح شهیدانمان، خانواده‌های شهید، جانبازان، مقاومان و ملت پایدارمان که در جولای ۲۰۰۶ معجزه آفریدند و همه‌ی خانواده‌های شهید مقاومت که راه را پی گرفتند و برای بقای مقاومت و سنگرها و خط مقاومت در جبهه‌های بسیاری جنگیدند درود بفرستیم؛ مقاومتی که تنها مجال امید است.

[روز جهانی قدس و فلسطین]

برادران و خواهران، امام خمینی (قدس سره) آخرین جمعه‌ی رمضان را روز جهانی قدس اعلام و حضرت امام سید علی خامنه‌ای (دام ظله) نیز بر آن تأکید نمودند تا نگهدار و یادآور مسئله‌ی اصلی ما باشد، تا قدس و فلسطین بخشی از دل، عقل، تفکر، فرهنگ، وجدان، حافظه، اولویت‌ها، گفتمان، تلاش‌ها و جبهه‌ها باشند. وقتی امام بر آخرین جمعه‌ی ماه مبارک رمضان با آن قداستی که از آن برخوردار است تأکید می‌کند در حال تأکید بر قداست و انسانی، الهی و اسلامی بودن این مسئله است. اهمیت این اعلام و نیاز مبرم به زنده نگه داشتن این روز توسط امت روز به روز بیش‌تر مشخص می‌شود. امروز وقتی نگاهی به وضعیت امت می‌اندازیم اهمیت این اعلام، مناسبت، زنده نگه داشتن، مسئولیت و فرهنگ را احساس می‌کنیم.

پس از اشغال صهیونیستی فلسطین توسط اسرائیل و سلطه‌اش بر سرتاسر فلسطین تاریخی اشغالی از بحر تا نهر و گسترشش در خاک‌های عربی دیگر، تلاش و هدف اصلی صهیونیست‌ها و سرانشان که سال‌ها برای آن کوشیدند و هنوز نیز می‌کوشند این است که مسئله‌ی فلسطین را خاتمه ببخشند و لغو کنند، ملت فلسطین را نا موجود فرض کنند، سرزمین فلسطین را دیگر فلسطین ندانند بلکه اسرائیل بخوانند و قدس دیگر به مسلمانان و مسیحیان ربطی نداشته باشد و به پایتخت ابدی کشور یهود تبدیل شود. هدف آن‌ها پس از اشغال خاتمه بخشیدن و پایان دادن به مسئله‌ی فلسطین بود. صهیونیست‌ها و سرورانشان هرگز فکر نمی‌کردند یک وجب از خاک فلسطین را به صاحبانش یا یک پناهنده‌ی فلسطینی را به خانه‌اش باز گردانند. به همین دلیل شاهد هستیم اجماع اسرائیلی صهیونیستی درباره‌ی قدس و جلوگیری از بازگشت پناهندگان بسیار قاطع است. حد اقل پروژه‌ی اسرائیل برای فلسطین این است. آنان می‌دانستند چنین مسئله‌ای عظیمی، چنین سرزمین پاکی و چنین ملت عزیزی یعنی ملت فلسطین را نمی‌شود به فاصله‌ی یک یا دو سال یا یک یا دو نسل بیرون کرد، نا موجود اعلام کرد و حذف نمود.

به همین خاطر برای تحقق و رسیدن به این هدف برنامه‌ای درازمدت ریخته شد. امروز هر کدام از ما می‌تواند بنشیند و حوادث پس از ۸۲، ۷۶ و… تا امروز را تحلیل کند و نشانه‌ها و گام‌های این برنامه‌ی درازمدت برای خاتمه بخشیدن به مسئله‌ی فلسطن را مشاهده کند. این خواب همیشگی آمریکایی‌ها، غرب و صهیونیست‌ها بوده است. به عنوان مثال -این‌ها همه مدخل ورود به غزه است- فرض صهیونیست‌ها و سروران آن‌ها این بوده است که سرزمین‌های عربی گسترده‌اند و صد یا دویست هزار یا یک میلیون فلسطینی پناهنده -در آن اوایل- می‌توانند به راحتی پذیرفته و اسکان داده شوند و تابعیت بگیرند. به عبارتی در جوامع عربی لبنان، سوریه، اردن، مصر، عراق و کشورهای خلیج حل شوند. این خطر وجود داشته و همچنان موجود است و پناهندگان فلسطینی را تعقیب می‌کند.

فرض ما این است که وقتی ما تصمیم گرفتیم شکستش دهیم شکست می‌خورد. ولی اگر دشمن را رها کردیم و بی‌طرف نشستیم یا مانند آن‌چه در جهان عرب و اسلام رخ داد بعضی از ما کمکش کردیم دیگر این طور نخواهد بود و دشمن می‌تواند موفق شود.

یک مثال دیگر: تلاش برای اختراع مسائل اصلی برای هر کشور، ملت، سرزمین و حکومت در جهان عرب و اسلام ما و تحمیل غم‌ها و اولویت‌ها، تا اصلی بودن مسئله‌ی فلسطین و قدس پنهان شود. در این مسئله تا حد زیادی موفق شدند. فرض ما این نیست که دشمنمان همیشه شکست خورده است. نه، فرض ما این است که وقتی ما تصمیم گرفتیم شکستش دهیم شکست می‌خورد. ولی اگر دشمن را رها کردیم و بی‌طرف نشستیم یا مانند آن‌چه در جهان عرب و اسلام رخ داد بعضی از ما کمکش کردیم دیگر این طور نخواهد بود و دشمن می‌تواند موفق شود. پس دشمن موفق شد برای ملت‌ها، کشورها و سرزمین‌های ما مسائل اصلی دیگری غیر از مسئله‌ی فلسطین ایجاد کند. امروز در حالی که در فلسطین و غزه مردم ذبح می‌شوند اولویت برخی کشورهای عربی کپسول گاز، بنزین ماشین، پس‌انداز، دستمزد و… است. این‌ها وجود دارد. این مطالبات روا هستند ولی آن‌ها می‌خواهند این‌ها مسئله‌ی اصلی باشد و فلسطین فراموش شود.

به عنوان مثال: اختراع دشمن در همه‌ی این سال‌ها. یک روز دشمن اتحاد جماهیر شوروی بود، یک روز کمونیسم بین المللی، یک روز جنگ افغانستان، سپس پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران تبدیل شد به جنگ ایران. اختراع دشمن، اختراع جنگ و کم‌خون کردن امت به لحاظ انسانی، مادی، مالی، اقتصادی و روانی در همه‌ی این جنگ‌ها.

مثال دیگر: جدا کردن ملت فلسطین از دیگر ملت‌های منطقه و محیطش. این خطرناک‌ترین چیزی است که در سال‌ها یا دهه‌ی گذشته به آن رسیده‌اند. جدا کردن به چه معنا؟ جداسازی احساسی، سیاسی و همچنین میدانی از طریق درگیر کردن فلسطینیان در نبردها، رویارویی‌ها، اختلافات، حساسیت‌ها یا دشمنی‌ها با ملت‌ها و کشورهای منطقه یا حتی تحمیل کردن این نبردها و درگیری‌ها به آنان. قاعدتا بنده نمی‌خواهم مسئولیت این مسئله را بر عهده‌ی هیچ کس بیاندازم. ولی ما همیشه نیاز به بازنگری داریم. مخصوصا در این زمینه. تا وقتی کار به جایی می‌رسد که چیزی به نام فلسطین و فلسطینی برای مردم منطقه، جهان عرب و جهان اسلام هیچ اهمیتی نداشته باشد. این همان چیزی است که متأسفانه امروز در برخی رسانه‌های عرب شاهد آن هستیم. -که در قسمت غزه به این مسئله خواهم پرداخت. - حتی در لبنان خودمان بسیار روی این مسئله کار می‌شود. به یاد دارید در مناسبت‌های گذشته بنده عرض کردم انتخاب افراد انتحاری از میان فلسطینیان، عمدی و برای ایجاد کینه، دشمنی، حقد و دوری ما و فلسطینیان است. چند هفته پیش که مسئله‌ی بیمارستان رسول اعظم رخ داد مدام از رسانه‌ها می‌شنیدید یک تونل از اردوگاه برج البراجنه به بیمارستان رسول اعظم کشیده شده است. این‌ها جزئیات بی‌اهمیت نیست. اتاق فکری سیاه ده‌ها سال است که می‌کوشد هیچ پیوند و علقه‌ای میان لبنانیان، سوریه‌ای‌ها، اردنی‌ها، مصری‌ها و… با فلسطینی‌ها باقی نماند. می‌خواهند فلسطینیان بمانند و حوضشان.

مثال دیگر: تحمیل رخدادهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، امنیتی و جنگ، محاصره و جنایت علیه فلسطینیان چه در داخل فلسطین و چه در خارج تا در پایان فلسطینیان نا امید و بی‌چاره شوند و آن‌چه را بر سرشان آمده و ته‌مانده‌ها را بپذیرند.

البته این‌ها مثال بود. اگرنه همان طور که عرض کردم انسان می‌تواند لیستی تهیه کند و هر آن‌چه را در دهه‌های گذشته رخ داده به یاد بیاورد و ببیند چه کرده‌اند و موفق هم شده‌اند و به هدف‌هایشان رسیده‌اند. هدفی که: از بین بردن مرکزیت مسئله‌ی فلسطین و تلاش برای حذف و دور انداختن آن و منزوی کردن ملت فلسطین و… بوده است.

ولی با وجود همه‌ی این حوادث، توطئه‌ها، مصیبت‌ها و چالش‌ها مسئله‌ی فلسطین همچنان خود را بر منطقه و عالم تحمیل کرده است. حوادث امروز غزه شاهدی بر این نتیجه‌گیری است. جنگی که پس از همه‌ی این توطئه‌ها و چالش‌ها خود را بر منطقه و جهان تحمیل می‌کند. این امر دلایل مختلفی دارد:

- مهم‌ترین این دلایل ملت فلسطین هستند.

- ایستادگی برخی کشورهای عربی و مشخصا سوریه و کمر خم نکردن این کشور در مقابل سازش و شرط‌های سازشکارانه‌ی دوران پس از کنفرانس مادرید و عهده‌داری و پشتیبانی این کشور از مقاومت.

- پیروزی انقلاب پربرکت اسلامی در ایران به رهبری امام خمینی (قدس سره الشریف)؛ انقلابی که مسئله‌ی فلسطین، قدس و ملت و مقاومت فلسطین را بر عهده گرفت.

- مقاومت لبنان، پیروزی‌هایش در لبنان و شکست پروژه‌های مختلف آمریکا و اسرائیل برای لبنان و منطقه.

ولی همچنان مهم‌ترین عامل ملت فلسطین است؛ ملتی که با وجود همه‌ی دردها، زجرها، زخم‌ها، جنایت‌ها و عوامل نا امیدی، سرخوردگی و بن بست، در مقابل نا امیدی، خضوع و سازش سرکش بوده است و آن کلیدی را که معمولا از پدربزرگ به پدر و از پدر به نوه می‌رسد فراموش نمی‌کنند. این بخشی از پاتک روانی است. فارغ از این که کسی این نقشه را کشیده باشد یا نه. این نقشه به طور فطری و طبیعی در حال اجراست. ملت فلسطین در داخل فلسطین، گوشه گوشه‌ی جهان و اردوگاه‌ها و با وجود شرایط دشوار زندگی و وسوسه‌های مهاجرت و درهای باز کانادا، استرالیا و اروپا برای پراکنده کردن و تجزیه‌ی این اجتماع انسانی فلسطینی همچنان بر سر خاک، مسئله، مقدسات، خانه و باغ خود مانده است و تسلیم و خضوع را نمی‌پذیرد. ملت فلسطین همچنان چنین است. انتخاب این ملت از ابتدا تا امروز همچنان پایداری، پی‌گیری حقوق، جنگ برای بازپس‌گیری حقوق و تحمل پیامدهای این راه است. این جدید نیست. از ۴۸ تا ۶۷ و جنبش‌ها و گروه‌های مختلف فلسطینی با گرایش‌های مختلف ایدئولوژیک، فکری و سیاسی و ملت فلسطین این مسئله را بر عهده گرفته‌اند و برای آن مبارزه کرده‌اند. قاعدتا ما از برنامه‌ی بلندمدتی صحبت می‌کنیم که آمریکا، غرب و اسرائیلیان روی آن کار کرده‌اند و بسیاری از کشورهای عربی آنان را کمک کرده‌اند. -این باید ضبط شود. - آن هم در طی ده‌ها سال نه فقط امروز. کشورهایی که تخت پادشاهی‌شان بسته به حفظ، بقا و دفاع از اسرائیل است. و همچنان در حال اجراست و بسیاری از کشورها و ملت‌های ما شاهد آن هستند.

اتاق فکری سیاه ده‌ها سال است که می‌کوشد هیچ پیوند و علقه‌ای میان لبنانیان، سوریه‌ای‌ها، اردنی‌ها، مصری‌ها و… با فلسطینی‌ها باقی نماند.

[خطرناک‌ترین دوران از هنگام غصب فلسطین]

شرایط امروز ما در منطقه و امت خطرناک‌ترین مرحله از زمان غصب فلسطین است. دلیل هم این تخریب نظام‌مند است. آن‌چه در منطقه‌ی ما رخ داد در ابتدا انقلاب‌های مردمی صادقانه، مخلصانه، خوب و مظلومانه‌ای بود که مسائل و مطالبات خود را داشت ولی کسی سوار این موج شد، آن را مدیریت کرد و آن را به سویی راند که خود می‌خواست. آن‌چه امروز در منطقه شاهدش هستیم تخریب نظام‌مند کشورها، ارتش‌ها و همچنین ملت‌ها و جوامع است. درباره‌ی تخریب کشورها و ارتش‌ها صحبت کرده بودیم ولی اکنون شاهد تخریب و تجزیه‌ی روانی، اجتماعی و عاطفی ملت‌ها و جوامع و ایجاد عداوت‌هایی هستیم که تا ده‌ها یا صدها سال قابل درمان نیستند. حوادث امروز چندین کشور عربی و خطراتی که دیگر کشورهای عرب را تهدید می‌کند به هیچ وجه مسئله‌ی ساده‌ای نیست.

مثلا سوریه که دیوار مستحکم مقابله با پروژه‌ی صهیونیسم بود و ان شاءالله باقی خواهد ماند و آغوش توانمند مقاومت و مسئله‌ی فلسطین بود و همگی از حجم جنگ تحمیلی بر این کشور با خبریم. عراق که وارد تونلی تاریک شده است و متأسفانه به نام اسلام و خلافت اسلامی ده‌ها هزار خانواده‌ی مسیحی از آن مهاجرت داده می‌شوند و کلیساهای مسیحیان در معرض تهدید قرار می‌گیرند. بیافزاییم سنی‌هایی که با داعش اختلاف دارند و هیچ گزینه‌ای ندارند. یا بیعت یا مرگ. شیعیانی که با داعش اختلاف دارند یا ندارند! گزینه‌ای جز مرگ ندارند چون محکوم به ارتدادند. و مسائل دیگری که اقلیت‌های دینی و نژادی در مناطق انتشار داعش در عراق و سوریه با آن مواجهند. ما امروز به عنوان مسلمان و همچنین یک جنبش اسلامی وظیفه داریم این‌جا بایستیم و آن‌چه بر سر مسیحیان و همچنین مسلمانان عراق می‌آید و آن‌چه را بر سر مرقد پیامبران، حضرت یونس و دانیال می‌آید محکوم کنیم؛ مرقدهایی که حتی در دسته‌بندی‌های اوقاف عراق جزء اوقاف شیعیان نیستند اوقاف اهل سنتند.

بنده می‌خواهم نگرانی شخصی‌ام را در این زمینه بیان کنم. می‌ترسم این صحنه‌ی تخریب مساجد، کلیساها، خانقاه‌ها و مرقدها مخصوصا مرقد پیامبران بستر روانی جهان عرب و اسلام را برای امری خطرناک‌تر یعنی تخریب مسجد الاقصی فراهم کند. اگر کسی که مدعی خلافت اسلامی است حق دارد مساجد، کلیساها و مرقد پیامبران را تخریب کند چرا یهود حق نداشته باشند مسجد الاقصی را تخریب کنند؟ ترسی وجود نخواهد داشت وقتی این مسئله عادی شود. بنده استدلال یا حکم نمی‌کنم ولی این مسئله طبیعی و عادی می‌شود. مساجد، کلیساها و مرقد پیامبران را تخریب و نبش قبر می‌کنند و هیچ صدایی بلند نمی‌شود. بله، امروز امت ما در بدترین شرایط قرار دارد و فلسطین اولین قربانی است. فلسطین اولین هدف بوده و همچنان هم هست. در این دوران، دوران فتنه، توطئه‌ی تصفیه، امتزاج حق و باطل، همه وظیفه داریم بدانیم پایمان را کجا می‌گذاریم، باید بسیار دقت کنیم چه می‌گوییم؟ چه می‌کنیم؟ کجا می‌جنگیم؟ کجا مسالمت به خرج می‌دهیم؟ کجا نبرد می‌کنیم؟ این چالش بزرگ پیش روی امت ما و ملت‌های امت است. مخصوصا ما مردم منطقه‌ی اطراف فلسطین و داخل فلسطین.

[جنگ غزه]

در چنین شرایطی چند روز است جنگ تروریستی اسرائیل علیه نوار غزه آغاز شده است؛ همان شرایطی که جنگ ۲۰۰۶ لبنان و ۲۰۰۸ غزه روی داد. هدف جنگ‌ها همیشه چه بوده است؟ تحمیل خضوع، ذلت، شکست، تسلیم، خلع سلاح و همه‌ی عوامل قدرتی که در اختیار دارید، نا امید کردن شما و قانع کردنتان به این که هیچ گزینه‌ای جز تسلیم در مقابل اسرائیل وجود ندارد. ولی در ۲۰۰۶ و ۲۰۰۸ نتیجه چیز دیگری بود. امروز نیز همین طور است. ما در لبنان در سالگرد جنگ جولای می‌توانیم هر چه را در جولای ۲۰۱۴ بر سر غزه و عزیزانمان در غزه می‌آید به طور کامل بفهمیم و درک و احساس کنیم چون دقیقا همان چیزی است که در جولای ۲۰۰۶ بر ما گذشت. همان بهانه‌هاست. فقط برای یادآوری به طور خلاصه اشاره می‌کنم:

می‌ترسم این صحنه‌ی تخریب مساجد، کلیساها، خانقاه‌ها و مرقدها مخصوصا مرقد پیامبران بستر روانی جهان عرب و اسلام را برای امری خطرناک‌تر یعنی تخریب مسجد الاقصی فراهم کند.

- به بهانه‌ی دزدیده‌شدن سه شهرک‌نشین مثل بهانه‌ی دو اسیر اسرائیلی. حتی بهانه‌ی جنگ هم شبیه هم است. آخر این شد دلیل برای جنگ؟ اسرائیل به دنبال فرصت می‌گردد. اسرائیل گمان برد و باور کرد چون باریکه‌ی غزه سال‌هاست تحت محاصره است به علاوه‌ی شرایط منطقه‌ای، بین المللی، روانی و… پس فرصت طلایی به زانو درآوردن غزه و شکستن و تمام کردن کارش اکنون است. درست مثل پروژه‌ی جنگ ۲۰۰۶ که خاورمیانه‌ی جدید را با خود به همراه می‌آورد. سرکار خانم کاندولیزا رایس را که به یاد دارید. -امروز می‌خواهم خودم را کنترل کنم و به کسی طعنه نزنم.- اسرائیل از مسئله‌ی سه شهرک‌نشین سوء استفاده کرد. هنوز هم معلوم نیست چه کسی آن‌‌ها را ربوده و کشته است. حد اقل در ۲۰۰۶ معلوم بود چه کسی دو سرباز اسرائیلی را ربود. مظلومیت غزه بیش‌تر است. عملیات ربایش را به گردن فلسطینیان یا [به عبارتی] جنبش‌های مقاومت انداختند و بهانه تراشیدند تا این جنگ را در این برهه آغاز کنند. پس بهانه‌ی ربوده شدن شهرک‌نشینان.

- جنگ هوایی

- هزاران حمله‌ی هوایی

- بمباران توپخانه‌ای مستمر -همه‌ی این‌ها را به یاد دارید. ما در جنگ جولای همه با هم حضور داشتیم- .

- بمباران توسط ناوهای دریایی

- جنایت و کشتار زنان، کودکان و شهرنشینان

- تخریب خانه‌ها، مدارس، مساجد -البته ما در لبنان تخریب کلیساها را هم داشتیم- .

- بیرون کردن مردم از خانه‌هایشان

- عملیات زمینی که چند روز است آغاز شده است.

- سکوت بخشی از جامعه‌ی جهانی و توطئه‌ی بخشی از آن. آمریکا از لحظه‌ی اول روی این جنگ سرپوش گذاشته است و با پول، سلاح، رسانه و مواضع سیاسی از آن حمایت می‌کند. غرب نیز همچنین.

- شورای امنیت و سازمان ملل متحد نیز.

- توطئه‌ی برخی نظام‌های عرب و سکوت بعضی دیگر.

- گزاردن مسئولیت خون شهیدان و آن‌چه بر سر نوار غزه می‌آید بر عهده‌ی مقاومت و تبرئه‌ی دشمن از این جرم و جنایت‌ها.

ولی در مقابل:

- ایستادگی چشمگیر مردم

- پایبندی و دلبستگی اهالی غزه به مقاومت

- تحمل بالای درد، زجر، زخم، کشتار و مهاجرت

- عملکرد ویژه و شاخص گروه‌های مقاومت

- ایستادگی سیاسی در مقابل همه‌ی فشارهای بین المللی و منطقه‌ای

ولی در پایان به عزیزانمان در غزه، ملت عزیز فلسطین، شما و همه‌ی کسانی که صدایم را می‌شنوند، می‌گویم: چه کسی یا چه چیزی وضعیت نهایی را مشخص خواهد کرد؟ سه چیز مانند سه‌گانه‌های طلایی دیگر. سه‌گانه‌ی میدان نبرد، ایستادگی مردمی و ایستادگی سیاسی. این‌هاست که پایان را [به طرف مقابل] تحمیل خواهد کرد. برای بهره‌گیری از تجربه و عبرت: در جنگ جولای ۲۰۰۶ اسرائیل از روز اول هدف‌های بلندی تعیین کرده بود. ولی پایین آمد، پایین آمد و پایین آمد تا جایی که در هفته‌ی آخر جنگ کسی که برای پایان جنگ التماس می‌کرد اسرائیل بود. چرا؟ این خاطرات جرج بوش و خاطرات کاندولیزا رایس و این هم شما؛ که چگونه در دو هفته‌ی آخر ایهود اولمرت تماس می‌گرفته و می‌گفته است اگر جنگ ادامه پیدا کند اسرائیل از بین خواهد رفت. یعنی حتی ما در مقاومت لبنان با کمال تواضع نمی‌فهمیم این دیگر چه استدلالی است!؟ یعنی چه اگر جنگ ادامه پیدا می‌کرد اسرائیل نابود می‌شد؟ آن هم در دورانی که از سوی برخی نظام‌های عربی به اسرائیل گفته می‌شده است ادامه دهید و نابودشان کنید. -همه‌ی این‌ها امروز در حال تکرار است. - یا حد اقل شرط‌های خوارکننده به آن‌ها تحمیل کنید، جنگ را متوقف نکنید. ولی خود اسرائیل به جایی می‌رسد که نمی‌تواند جنگ را ادامه دهد پس به آمریکا متوسل می‌شود. وقتی آمریکا اراده‌ی جدی پیدا می‌کند همه‌ی منطقه به خط می‌شوند و همه چیز حل می‌شود. مگر در جنگ جولای این طور نشد؟ این بود که معادله را تغییر داد: میدان نبرد مقاومان قهرمان، ایستادگی مردم، زنان، کودکان، مردان و شهرنشینان همه‌ی مناطق مخصوصا مناطق آماج بمباران و کشتار و ایستادگی سیاسی. بنده امروز و درباره‌ی جنگ فعلی نیز می‌گویم: نگاه کنید، اگر کار را به آمریکایی‌ها، غرب و بسیاری از عرب‌ها بسپارید این فرصت را به باد می‌دهند. شاید می‌گویند می‌خواهند از دست حماس راحت شوند. ولی آن‌ها فقط با حماس مشکل ندارند. حماس، جهاد اسلامی و همه‌ی گروه‌های فلسطینی که در غزه آماج حملات هستند [در حقیقت] همان مقاومت و سلاح، اراده، فرهنگ و امید مقاومت هستند. امروز فلان گروه به عنوان مقاومت مطرح است و فردا روزی تغییر می‌کند. مثل آن‌چه در لبنان رخ داد و در فلسطین رخ می‌دهد. عنوان‌ها متعدد هستند ولی هدف فقط حماس نیست. هدفشان همه‌ی مقاومت فلسطین، همه‌ی تونل‌ها، موشک‌ها، کلاشینکف‌ها و مشت‌های غزه که می‌توانند سلاح به دست بگیرند و بلکه تمام خون مقاومی است که ممکن است در رگ‌های اهل غزه جریان داشته باشد. امروز این‌هاست که آماج است. افق این است که خود اسرائیل به جایی برسد که ببیند نمی‌تواند ادامه دهد. این چیزی بود که در جولای ۲۰۰۶ رخ داد. وقتی نتوانست ادامه دهد دست به دامن آمریکایی‌ها می‌شود که راه حلی ترتیب دهند. این چیزی بود که در ۲۰۰۶ رخ داد. البته شورای امنیت اقدام به محکوم کردن مقاومت نمود ولی آن‌چه پس از محکوم کردن رخ داد مهم است.

بنده امروز می‌گویم: غزه امروز در حالی که شهیدانش را تشییع می‌کند و می‌رزمد در منطق مقاومت پیروز شده است. وقتی به روز هجدهم می‌رسیم و صهیونیست‌ها و همه‌ی جهان از تحقق حتی یکی از هدف‌های تجاوز به غزه وامانده‌اند این یعنی مقاومت غزه پیروز شده است. و همچنین بنده از جایگاه شناخت و شراکت به شما می‌گویم: مقاومت غزه می‌تواند پیروزی بیافریند و ان شاءالله خواهد آفرید.

کمی به ارزیابی شرایط بپردازیم و با موضع‌گیری پایان دهیم. اگر توجه کنیم امروز جنگ در میدان نبرد میان دو طرف در حال وقوع است: ارتش اسرائیل که از قدرتمندترین ارتش‌های جهان است. ولی مهم‌تر این است که -به یاد دارید- این ارتش پس از جنگ ۲۰۰۶ لبنان و ۲۰۰۸ غزه کمیته‌هایی از جمله وینوگراد برای عبرت گرفتن تشکیل داد و بحث کردند. و از ۲۰۰۶ تا امروز در وضعیت تمرینات، رزمایش، تسلیح، تجهیز و جمع‌آوری اطلاعات به سر می‌برد. کاری که در این ۸ سال انجام دادند به عبارتی تأسیس یک ارتش جدید توانمند بود. این از یک طرف. در طرف دیگر ماجرا نوار غزه با مساحت محدود قرار دارد، یک نوار ساحلی مسطح و از همه خطرناک‌تر سال‌هاست که تحت شدیدترین محاصره‌هاست. با در نظر گرفتن شرایط دو طرف ما با چه رو به رو هستیم؟ با شکست اسرائیل و موفقیت‌های مقاومت. در جبهه‌ی اسرائیل:

امروز امت ما در بدترین شرایط قرار دارد و فلسطین اولین قربانی است.

- آشفتگی اسرائیل هنگام معین کردن هدف عملیات یا جنگ. تا این لحظه کسی فهمیده است چه هدفی اعلام شده؟ هدف‌های ضمنی دارند که پیش از این گفتم. ولی هدف اعلام شده چیست؟ آیا همان هدف‌های ضمنی است؟ نه. دست بالا نگرفته‌اند. چرا؟ چون از همان ابتدا از شکست می‌ترسند. یعنی از عبرت‌های جنگ لبنان استفاده می‌کنند. جنگ لبنان را با هدف حذف مقاومت، تسلیم سلاح مقاومت، اخراج مقاومت از جنوب یا حد اقل از جنوب [رود] لیطانی و تسلیم بدون قید و شرط دو اسیر آغاز کردند. می‌بینید اسرائیلیان درباره‌ی سرباز اسیرشان هیچ چیز نمی‌گویند؟ صدایش را در نمی‌آورند. پس دست بالا نگرفته‌اند. چرا؟ چون گویا از همه‌ی تجربه‌های قبلی درس گرفته و ارتششان را ترمیم کرده‌اند. قاعدتا هدف این صحبت‌ها توصیف نیست. برای این است که به غزه، لبنان و همه‌ی منطقه ربط دارد. -در پایان به این موضوع هم خواهم پرداخت- پس جرأت نمی‌کنند هدف خاصی اعلام کنند. حتی هدف عملیات زمینی را تخریب تونل‌های مرزی اعلام می‌کنند! پس هدف‌های نزدیکی اعلام می‌کنند که وقتی به آن‌ها دست یافتند بگویند ما هدف جنگ را محقق کردیم.

- ناکامی اطلاعاتی درباره‌ی توانایی‌ها، سلاح، موشک‌ها، انبارها و کارگاه‌های ساخت موشک، سکوهای پرتاب و محل تونل‌های مقاومت. به نظر می‌رسد غزه در دایره‌ی اطلاعاتی مطلق اسرائیل از هوا، زمین و دریا و از طریق جاسوسان باشد. ولی ناکامی شدید اطلاعاتی رخ داده است.

- ناکامی نیروی هوایی در پایان بخشیدن به جنگ. این برای غزه و لبنان بسیار مهم است. چرا لبنان؟ اگر رسانه‌های اسرائیلی را دنبال کنید در حالی که در حال جنگ در غزه هستند مدام درباره‌ی جنگ دوم لبنان و جنگ سوم لبنان صحبت می‌کنند. توجه کنید، در عین این که در حال جنگ در غزه هستند! آن‌ها در چشم‌های شما می‌نگرند تا ببینند جنگ غزه را چطور ارزیابی می‌کنید؟ و عبرت‌هایی که از جنگ غزه می‌گیرید کدامند؟ چون کاسه‌ای زیر نیم‌کاسه است. ناکامی نیروی هوایی در پایان بخشیدن به جنگ در حالی است که می‌دانیم چند ماه پیش فرمانده نیروی هوایی اسرائیل که تازه پستش را تحویل گرفته است و هنوز نمی‌فهمد دارد چه می‌گوید می‌آید و می‌گوید: امروز و پس از همه‌ی ترمیم‌هایی که صورت گرفت آمادگی نیروهای هوایی اسرائیل به حدی است که می‌تواند -خوب گوش کنید چون بنده شک دارم لبنانیان این گفته را پی‌گیری کرده باشند مخصوصا که مربوط به چند ماه پیش است. ما لبنانیان همه مشغول جای دیگری هستیم- اگر جنگی در لبنان رخ داد آن را در ۲۴ ساعت و در غزه ظرف ۱۲ ساعت پایان ببخشد! امروز چقدر می‌گذرد؟ ۱۸ روز. نیروی هوایی اسرائیل این است. ما درباره‌ی چه صحبت می‌کنیم؟ غزه‌ای که گرفتار محصاره است.

- ناکامی اسرائیل از دستیابی به ساختار فرماندهی و مدیریت داخل نوار غزه. با حفظ احترام همه‌ی شهیدان، اسرائیل فرماندهان شهید اختراع می‌کند! یا احیانا از ترور فرماندهانی صحبت می‌کند که همچنان در قید حیاتند. کار اسرائیل به این‌جا رسیده است.

- ناکامی در متوقف کردن موشک‌ها و جلوگیری از پرتاب آن‌ها. در حالی که می‌دانیم هواپیماها در آسمانند، رادارها مشغولند، هواپیماهای بدون سرنشین در حال گشت‌زنی هستند و همه‌ی دستگاه‌های اطلاعاتی و آشکارگرها در اختیار اسرائیلند. ما و شما می‌دانیم استمرار پرتاب موشک در فضای کشتاری این‌چنین چه معنایی دارد.

- ناکامی در عملیات زمینی. کافی است سخن برخی تحلیل‌گران اسرائیل را برایتان بازگو کنم. این متن مربوط به یکی از آن‌هاست. من لبنانی دوستدار و همپیمان مقاومت نمی‌گویم. این دشمن است. یکی از تحلیل‌گران مهم رژیم دشمن می‌گوید: ارتش ما شکست خورده است و حماس و جهاد ایستادگی کرده‌اند و ستون فقرات نیروی زمینی ما را شکسته‌اند. -منظورش چیست؟ - تیپ گولانی و واحد ایگوز. بله، در عملیات زمینی شکست خوردند.

- حجم خسارت‌ها در فرماندهان، افسران، سربازان، تانک‌ها و ادوات اسرائیلی.

- هراس روشن از ورود به عملیات گسترده‌ی زمینی. این را در چهره‌ی نتانیاهو، رئیس ستاد مشترک، یعالون و همه‌شان می‌بینیم. آن‌ها محاصره کرده‌اند و نیروی برتر را دارند ولی باز هم آن‌ها هستند که از برداشتن چنین گامی می‌ترسند، هراس دارند و مرعوب هستند. به همین خاطر اسرائیل از ابتدا به واسطه‌ی فقدان اعتماد به نفس و اعتماد به ارتشش به کشتار و شکست اراده‌ی شهرنشینان و کودکان یعنی محیط حیاتی مقاومت روی آورد. مثل جنگ جولای لبنان. آرزویشان چه بود؟ این که در جنوب، بقاع، بیروت، ضاحیه یا هر جای لبنان شاهد تظاهرات مخصوصا مهاجران باشند که از مقاومت می‌خواهند آتش‌بس را بپذیرد یا تسلیم شود. و این به برکت شما شریف‌ترین، بزرگوارترین و عزیزترین مردم در جنگ جولای رخ نداد. امروز این تجربه در نوار غزه در حال تکرار است تا به رهبران سیاسی و میدانی مقاومت پذیرش آتش‌بس به هر قیمتی و تسلیم را تحمیل کند. این یعنی ارتش اسرائیل به عنوان یک ارتش رزمجو به غزه نرفت بلکه به عنوان یک ارتش کودک کش به غزه رفت. ما نیز در لبنان این ارتش را این‌گونه شناختیم. چه این که واقعیت این ارتش در همه‌ی این دهه‌ها همین بوده است.

غزه امروز در حالی که هنوز شهیدانش را تشییع می‌کند و می‌رزمد ولی در منطق مقاومت پیروز محسوب می‌شود.

آخرین بخش ارزیابی اسرائیل. اگر به یاد داشته باشید ایهود باراک وزیر دفاع یا وزیر جنگ اسرائیل در اولین کابینه‌ای که پس از رفتن اولمرت و رفتن آن فردی که نامش را فراموش کرده‌ام -اسم آن وزیر دفاع چه بود؟ - پرتز، مرتز یا چیزی شبیه این‌ها پس از سال‌ها کار و پندگرفتن چه می‌گوید؟ این صحبت را فرماندهان ستاد مشترک اسرائیل نیز بازگو کرده‌اند. یک جمله‌ی کوتاه است. امروز این جمله در دروازه‌های غزه به زیر کشیده شده است. طبعا هنگام گفتن این جمله در حال تهدید لبنان بوده است: اسرائیل در آینده وارد هر جنگی شود پیروزی در آن جنگ سریع، قاطعانه و شفاف خواهد بود. غزه امروز به آن‌ها می‌گوید: شما همانند گذشته هستید. «لَا یُقَاتِلُونَکُمْ جَمِیعًا إِلَّا فِی قُرًى مُّحَصَّنَةٍ أَوْ مِن وَرَاءِ جُدُرٍ- آنها با شما به صورت گروهى [و در یک صف متحد] نمى‌جنگند مگر در قریه‌هاى قلعه‌دار یا از پس دیوارها. (حشر/۱۴)» شما بزدلان ترسویی که پشت هواپیماها و تانک‌ها پنهان می‌شوید و کودکان را می‌کشید اگر با دلیرمردان و رزمندگان ما رو در رو شوید خودتان و ارتشتان نابود خواهید شد. این است. نه پیروزی سریعی در کار است، نه پیروزی قاطعانه‌ای و نه پیروزی شفاف و روشنی.

در مقابل مقاومت و اهالی آن:

- از روز اول هدفشان روشن است. هدف ما برداشته شدن محاصره و طبعا حفظ مقاومت است.

- ایستادگی در میدان نبرد

- ابتکار عمل در میدان نبرد

- اقدام در میدان نبرد و جنگ پشت خط مقدم دشمن

- ادامه‌ی پرتاب موشک زیر سلطه‌ی این نیروی هوایی هولناک

- رساندن موشک به محل‌های بی‌سابقه. البته جولای لبنان و جولای غزه را می‌شود مقایسه کرد. ولی هر کدام شرایط و خصوصیت‌های متفاوتی دارند. ولی نقاط اشتراکی هم دارند. ما در جنگ جولای دورترین جایی را که با موشک زدیم کجا بود؟ خضیره. ولی برادران غزه از روز اول از کجا آغاز کردند؟ تل آویو! این اولین بار است که موشک‌هایی از داخل فلسطین به سرتاسر داخل فلسطین شلیک می‌شوند. این یک دستاورد عظیم است. چرا گفتم ما می‌دانیم، می‌فهمیم و احساس می‌کنیم؟ می‌نویسند ۱۰۰ موشک شلیک شد. این یک جمله است که در رسانه‌ها نوشته می‌شود. ۱۰۰ موشک می‌دانید یعنی چه!؟ یعنی ساخت، انتقال، نصب، پنهان‌سازی، نگهداری، توزیع، حفاظت امنیتی و در آخر شلیک. این مجموعه‌ای عظیم از تلاش‌هاست.

- اعتماد بالا به خداوند، خویشتن و مقاومت

- پایداری مردمی و حمایت گسترده. تا این لحظه در غزه هیچ تظاهرات، اعتصاب، موضع‌گیری و فشار مردمی علیه مقاومت صورت نگرفته است. بلکه ملت به مقاومت می‌گویند ما با شما هستیم و همه کشته می‌شویم تا محاصره برداشته شود.

- ایستادگی سیاسی و رد همه‌ی فشارهای شدید بین المللی و منطقه‌ای. چطور می‌شود رهبران مقاومت فلسطین بایستند و از روزهای اول در حالی که زنان، کودکان و شهرنشینان شهید می‌شوند آتش‌بس را رد کنند و اسرائیل در پذیرش آتش‌بس پیش‌دستی کند؟ این امر معانی سیاسی، روانی و نظامی بسیاری دارد.

تا می‌رسیم به خیزش مردمی در کرانه‌ی باختری که تقدیم شهید را آغاز کرده است. به همین خاطر این گونه به نظر می‌رسد که با تمسک به سه‌گانه‌ی میدان نبرد، ایستادگی مردمی و ایستادگی سیاسی معادلات جدید به دشمن تحمیل خواهد شد. که [البته] همچنان به وقت نیاز دارد. برادران و خواهران، آسان نیست که نتانیاهو و اسرائیل زیر بار پیروزی فلسطینیان بروند و این موفقیت را تقدیم مقاومت فلسطین کنند. بنده یقین دارم امروز برخی حاکمان عرب با نتانیاهو تماس می‌گیرند و می‌گویند ادامه بده و موجب موفقیت و پیروزی آن‌ها نشو. ولی در هر صورت اسرائیل مزدور برخی حاکمان عرب نیست. اسرائیل به دنبال منافع امنیتی، اقتصادی و سیاسی خود است. و این مقاومت خواهد بود که به راه حل را به اسرائیلیان تحمیل می‌کند. چنان که در جولای ۲۰۰۶ رخ داد. اسرائیل به فریاد خواهد آمد و از آمریکایی‌ها خواهد خواست راهی - برای خروج از بن‌بست برایش بگشایند. افق آینده این است.

محاصره، تحریم‌ها، جنگ‌ها و… همه در اصل به خاطر فلسطین هستند.

می‌ماند مسئله‌ی مسئولیت‌های ما -بخش آخر است- در قبال این حادثه‌ی بزرگ:

- ما به کنارگذاشتن همه‌ی اختلافات و حساسیت‌ها درباره‌ی میادین دیگر فرا می‌خوانیم. چرا گفتم نمی‌خواهم به کسی طعنه بزنم؟ چون می‌خواستم به این‌جا برسم. شاید هنوز درباره‌ی موضع یا ارزیابی سیاسی یا غیر سیاسی در زمینه‌های دیگر اختلاف داشته باشیم ولی باید این‌ها را کنار بگذاریم. همه باید با مسئله‌ی غزه به عنوان مسئله‌ی ملت، مقاومت و مسئله‌ای در راستای حق و عدل برخورد کنیم؛ مسئله‌ای که هیچ گنگی، شبهه، شک و امتزاج حق و باطلی در آن وجود ندارد. ممکن است بعضی بخواهند سراغ دیگر مناطق بروند، نه. این‌جا هیچ شبهه، غبار و بحثی نیست. هیچ عقل، دین، شرع و ارزشی مدعی هیچ بحثی درباره‌ی نبرد امروز غزه نیست. غزه امروز با خون‌ها، پیکرهای خونین، مظلومیت، ایستادگی و قهرمانی‌هایش باید فراتر از هر جبهه‌بندی، محاسبه و حساسیتی باشد. متأسفانه در برخی رسانه‌های عربی شاهد موضع‌گیری‌هایی هستیم که از روز اول مقاومت را متهم می‌کنند و مسئولیت خون‌ها و تداوم جنگ را بر عهده‌ی آن می‌اندازند و علیه آن دست به تحریک می‌زنند. حتی کار به جایی می‌رسد که در برخی شبکه‌های ماهواره‌ای عرب با اسرائیلیان و ارتش اسرائیل همدردی می‌کنند و به پایان بخشیدن به کار حماس فرا می‌خوانند. هر اختلاف و حساسیتی هم که وجود داشته باشد این مسئله مایه‌ی ننگ و غم است. موجب حزن و بلکه ذلت است که ببینیم یک عرب به واسطه‌ی جنگ یا حساسیتی سیاسی در یک شبکه‌ی ماهواره‌ای عربی با سربازان بچه کش اسرائیل ابراز همدردی می‌کند. برادر، هر کس نمی‌خواهد همدردی یا تأیید کند لا اقل ساکت باشد و این ننگ را بر پیشانی خودش و امتش نزند.

- دعوت دولت‌های عربی و اسلامی ممکن برای عهده‌داری، حفظ و دفاع از مسئله‌ی رفع محاصره‌ی غزه؛ مسئله‌ای که سران مقاومت فلسطین خواستار آن هستند. حفاظت از رهبران سیاسی مقاومت در مقابل فشارهایی که برای آتش‌بس بدون تحقق این هدف علیه آنان وارد می‌شود. چون برادران و خواهران، محاصره یعنی مرگ هرروزه‌ی فلسطینیان غزه، نه در ۱۸ روز بلکه در طول سال و بدون هیچ افق و آینده‌ای.

- سخن همیشگی یعنی: حمایت سیاسی، روحی، رسانه‌ای، مالی، مادی و -به نظر ما- تسلیحاتی هر کس به اندازه‌ی توانش و فارغ از همه‌ی حساسیت‌های موجود. این‌جا باید مسئله‌ای یادآوری شود. چون کمی تعارف وجود دارد. و آن این که: ایران، سوریه و مقاومت لبنان و مخصوصا حزب الله به اندازه‌ی امکاناتش سال‌های سال در پشتیبانی همه‌ی گروه‌های فلسطینی در سطح سیاسی، رسانه‌ای، روحی، مالی، مادی، تسلیحاتی، آموزش نظامی، لجستیک و… کوتاهی نکردند. امروز کسانی هستند که جز تعارف هیچ کار مثبتی برای غزه و فلسطین انجام نمی‌دهند. هر کس در کنار ملت فلسطین می‌ایستد و هر کس نمی‌ایستد مختار است. نمی‌خواهم بر سر کسی فریاد بکشم. ولی هر فرد با انصافی با آرامش می‌تواند این‌جا نیز لیستی تهیه کند و کشورها و جنبش‌های خط مقاومت را یک طرف بگذارد و همه‌ی کشورها، سازمان‌ها، تشکیلات، جریان‌ها و… باقیمانده را طرف دیگر و ببیند در طی این دهه‌ها خط مقاومت با وجود همه‌ی هزینه‌ها، خطرات و پیامدها به فلسطین، قدس و ملت فلسطین چه کمک‌هایی کرد، چه خون‌هایی داد، برای فلسطین وارد چه جنگ‌هایی شد، چه ظرفیت‌ها و پشتیبانی‌هایی را تقدیم کرد. پیامدهای جهانی این مسئله را در نظر بیاورید. محاصره، تحریم‌ها، جنگ‌ها و… همه در اصل به خاطر فلسطین هستند. و بیایید ببینیم طرف مقابل برای فلسطین چه کرده‌اند؟ کجا برای بیت المقدس جنگیده‌اند؟ چه چیز تقدیم ملت فلسطین کرده‌اند؟ و بیش از این: برای همه‌ی جنگ‌های دیگر چقدر هزینه کرده‌اند؟ در همه‌ی میادین دیگر چقدر خرج کرده‌اند؟ میادین دیگری که به نفع اسرائیل و حذف مسئله‌ی فلسطین -که در ابتدا از آن سخن گفتم- بوده است. در این فضا نمی‌خواهم بیش از این وارد مسئله شوم.

ما در حزب الله در مواجهه با این رخداد در کنار همه‌ی ملت فلسطین و بدون استثنا در کنار همه‌ی گروه‌ها و جنبش‌های مقاومت فلسطین ایستادیم و خواهیم ایستاد. ما در حزب الله از هیچ گونه حمایت، یاری و پشتیبانی که توان آن را داشته باشیم دریغ نخواهیم کرد. ما در حزب الله احساس می‌کنیم شریک واقعی این مقاومت هستیم؛ شریک در جهاد، برادری، آرزوها، دردها، جان‌فشانی‌ها و همچنین سرنوشت. چون پیروزی آن‌ها پیروزی همه‌ی ماست و شکستشان شکست همه‌ی ماست. ما در حزب الله با دقت همه‌ی جزئیات حوادث نبرد کنونی نوار غزه و فلسطین و همه‌ی تحولات میدانی و سیاسی این نبرد را پی‌گیری و بررسی می‌کنیم و از این جایگاه به برادرانمان در غزه می‌گوییم: ما با شما و در کنار شما هستیم و به پایمردی و پیروزی شما اطمینان داریم. در هر سطحی هر وظیفه‌ای که احساس کنیم به انجام خواهیم رساند.

و به لانه‌ی عنکبوت، به صهیونیست‌ها می‌گویم: شما امروز در غزه در بن‌بست شکست به دام افتاده‌اید پس بیش از این و تا رسیدن به مرحله‌ی خودکشی و سقوط ادامه ندهید.

تا موعدی جدید برای پیروزی تازه‌ی مقاومت و ملت و جنبش‌های مقاومت شما را به خدا می‌سپارم. خداوند حافظتان، یاورتان و نگهدارتان.

والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته.