هرکس از دوستان ما برای معالجه یا کار دیگر به خارج رفت، آمد گفت به فلان کشور مبلّغ بفرستید؛ اما من به آنها میگویم آن نیازی را که شما احساس کردهاید، من پیش از شما از آن خبر داشتم؛ اما کسی را نداریم؛ شما آدمی را معرفی کنید تا من بفرستم؛ میگویند نداریم! از کشورهای مختلف میآیند و از ما مبلّغ میخواهند؛ اما نداریم! از داخل شهرهای ایران میآیند و از ما مبلّغ و امام جمعه میخواهند؛ اما نداریم؛ خیلی عجیب است! بنده به مسائل امامت جمعه اشراف پیدا کردهام. من دایماً گزارش آقایان دبیرخانهی ائمهی جمعه و جناب آقای رسولی را - که رئیس دبیرخانه هستند - میبینم و خبرها را میخوانم. جاهایی هست که گاهی شش ماه یا یک سال بدون امام جمعه میماند؛ این در حالی است که ما حوزهی به این عظمت را داریم! مگر ما گفتیم به جنگلهای آمازون بروید و تبلیغ کنید!؟ آقایان نمیروند؛ میگوییم چرا نمیروید، میگویند میخواهیم درس بخوانیم! برادران! من این روش را قبول ندارم؛ حالا شما هرچه میخواهید بگویید، بگویید؛ من واللَّه این را الهی نمیدانم! چند نفرتان بیایید از مرجعیت و از ریاست و از مدرّسی و از فضل و سوادِ در آن حد بگذرید؛ حوزه را طوری راه بیندازید که بعداً هزار نفر مثل خودتان را بهوجود بیاورید.
بیانات در دیدار جمعی از فضلای حوزه علمیهی قم ۱۳۷۰/۱۱/۳۰
بیانات در دیدار جمعی از فضلای حوزه علمیهی قم ۱۳۷۰/۱۱/۳۰