بیانات در دیدار جمعى از قاریان قرآن

بسم الله الرّحمن الرّحیم(۱)

خدا را سپاسگزاریم بر ادراک یک ماه رمضان دیگر و درک فرصت تلاوت قرآن و استماع قرآن. خدا کند که بتوانیم این فرصت الهى را که یک بار دیگر هم به ما داده شد، قدر بدانیم و جواب خداى متعال را از اعطاى این فرصت که آن را در چه صرف کردیم و از آن چه استفادهاى کردیم، آماده داشته باشیم. از برادران عزیز قارى هم تشکّر میکنیم که امسال در این جلسه شرکت کردید؛ بخصوص برادرانى که از راههاى دور تشریف آورده‌اند و امیدواریم که خداوند به همه‌ی آنها  توفیق بدهد و کمک کند که این راه را باز هم بتوانند پیش بروند.
 
آنچه در مجموع، هم در این جلسه، هم در تلاوتهاى دیگرى که گاهى از طریق صداوسیما به گوش خورده، یا از جلسات به دست مىآید، [این است که] ما بحمدالله از لحاظ تلاوت، از لحاظ قرائت، پیشرفتمان خوب بوده، یعنى در مقام مقایسه، اگر خودمان را مقایسه کنیم با سالهاى اوّل انقلاب، باید بگوییم که هم کیفاً و هم کمّاً ما پیشرفت کرده‌ایم. یعنى هم تعداد کسانى که استعداد خودشان را براى تلاوت دارند نشان میدهند ــ صداهاى قوى، حنجرههاى قوى و صداهاى خوش و قدرت ابتکار و خلّاقیّت در خوانندگى ــ بحمدالله زیادترند، هم نمونههایى که امروز ما به آنها تدریجاً برخورد میکنیم، کیفیّتشان هم کیفیّت پیشرفته و خوبى است. از این جهت ما خوشحالیم.

بعضى از اصواتِ گرم و خوب بحمدالله شنیده میشود؛ امروز ما بعضىها را شنیدیم؛ از جوانهایى که بحمدالله هنوز آن زنگ جوانى، آن تازگى صداى جوانى در صداهایشان کاملاً محسوس است. اینها باید بدانند که میدان براى پیشرفتشان خیلى باز است و بههیچوجه حق ندارند در یک حد متوقّف بمانند. توقّف یعنى سرازیر شدن و تنزّل. این از این جهت.
 
از جهت حفظ هم همینجور؛ بالنّسبه پیشرفت داشته‌ایم. اگرچه در این جلسه با حفّاظ محترم مواجه نشدیم، لکن آنطور که مشهود است، جوانهاى ما و نوجوانان ما به حفظ اقبال کردهاند؛ منتها کم است. ما در جامعهى بزرگ خودمان، در این کشور پهناور که با سطح عظیمى، با مردم انبوهى در اینجا داریم زندگى میکنیم، حتماً بایستى تعداد قابل توجّهى حافظ قرآن داشته باشیم. باید حفّاظ قرآن زیاد باشند. کسانى که سنین بالا هستند، شانسشان کمتر است، اگرچه منتفى نیست. حالا بعضى وقت نمیکنند؛ اگر چنانچه وقت میکردند، میتوانستند تجربه کنند، آزمایش کنند. من خودم وقت نمیکنم وَالّا در همین سن هم شروع میکردم به حفظ قرآن؛ این را شما بدانید. جوانها این را بدانند که حتّى در سنین ما اگر وقت و مجال بود، جا داشت و بهتر بود که کسى صرف وقت میکرد براى حفظ قرآن. در سنین جوانى این کار لازم است. اصلاً بهتر این است که اُنس همهى مردم ما با قرآن به جورى باشد که آیات قرآن به گوششان آشنا باشد؛ وقتى یک آیه را میخوانند، صدر و ذیل آیه، قبل و بعد آیه برایشان آشنا باشد؛ این مال عموم است. و ما باید هزاران نفر هم حافظ قرآن داشته باشیم. قرّاء محترم هم باید توجّه کنند که قارىِ حافظ، امتیاز زیادى دارد بر قارى غیر حافظ. هر قارىاى اگر بتواند حافظ هم باشد، خیلى امتیاز است. حالا این جوانان و نوجوانانى که تازه شروع کردهاند به تلاوت قرآن، مثل همین نوجوان عزیزمان(۲) یا بعضى دیگر که صدایشان هم خوب است و آیندهى خوبى هم ان‌شاء‌الله خواهند داشت اگر زحمت بکشند ــ [اگر] زحمت نکشند، نه، آیندهشان خوب نیست؛ اگر زحمت بکشند، آیندهى خوبى خواهند داشت ــ اینها باید حفظ کنند قرآن را؛ باید حافظ قرآن باشند؛ از حالا شروع کنند که حافظ قرآن بشوند. این هم مسئلهى حفظ.
 
البتّه در تجوید هم الحمدلله پیشرفت خیلى خوب است. آدم میبیند کأنّه تجوید اصلاً جزو طبیعت این قرآنیّون ما دارد میشود، همینطور که یاد میگیرند. ببینید؛ این فایدهى محیط قرآنى است. من یادم هست در پیش از انقلاب، ما جلسهى قرآن داشتیم در مشهد ــ که این برادرانى که اینجا تشریف دارند اکثرشان یا خیلىشان در آن جلسات بودند ــ گاهى اوقات براى اینکه اداء یک حرف را این قارى به این شاگرد بیاموزد، یا یک اداء تجویدى را، مثلاً یک تفخیم به‌جا را، یک ترقیق به‌جا را براى اینکه یاد بدهد به طرف، جلساتى وقت صرف میشد، این طرف هم با اینکه جوان بود، یاد نمیگرفت یا به زحمت [یاد میگرفت]؛ مگر کسانى که استعداد داشتند. چون محیط، محیط تلاوت قرآن نبود؛ این صوت به گوشها اُنس نداشت. باید کسى در آن جلسات مدّتها میماند تا یواشیواش مأنوس میشد به این سبک خواندن تا میتوانست درست اداء کند. امروز چه؟ امروز انسان میبیند که این نوجوانى که شما مىبینید اینجور به این خوبى تلاوت میکند، یعنى لحن را جورى اداء میکند، این حروف مخصوص زبان عرب را ــ این «ص» را، این «ض» را، این «ظ» را، این «ط» را؛ اینها که مال زبان فارسى نیست ــ جورى اداء میکند که گویا این عرب متولّد شده. این خیلى چیز مهمّى است؛ این، قرّاء عربى را که مىآیند اینجا، متعجّب میکند. به من مکرّر گفتهاند؛ میگویند ما تعجّب میکنیم چطور اینها این‌جور اداء میکنند حروفى را که بیگانهى از آن هستند. این براى چیست؟ این براى این است که محیط، محیط تلاوت قرآن شده. ببینید این حرفى است که ما همیشه سالهاى متمادى تکرار میکردیم که اگر جریان به یک سمتى [هدایت] شد، تربیت آسان میشود. این برکت جمهورى اسلامى است؛ از برکات جمهورى اسلامى است. چون جهت حرکت، جهت قرآنى است، خیلى راحت، خیلى آسان، فرم و شکل قرآنى در جوانها و حتّى در استعدادهاى متوسّط به وجود مىآید. بنابراین از جهت تجوید و اداء حروف و کلمات هم ما مشکلى نداریم؛ الحمدلله روزبهروز هم دارد بهتر میشود. مخصوصاً این جوانهایى که دارند میخوانند، اصلاً هر دفعهاى که میخوانند، میبینم ماشاءالله از دفعهى قبل کأنّه بهتر شدهاند؛ بخصوص این جوانهاى بااستعداد و خوبى که هستند.
 
خب، آن چیزى که بنده میخواهم تأکید بکنم، این است که حالا بین شما چند نفر برادرانى که امروز اینجا خواندید، از افراد سابقهدار هستند، تا متوسّط، تا تازهکارِ تازه وارد میدان شده ــ «نوچه» بهاصطلاح ما ــ همه باید احساس کنند این جایى که هستند، بالاترین نیست؛ یک جایى وجود دارد بالاتر از آنجایى که آنها هستند. و حالا من به همهى شما برادرها عرض میکنم، جاهایى وجود دارد بالاتر از آنجایى که شما ایستادهاید؛ باید سعى کنید آنجاها را تصرّف کنید و قبضه کنید، یعنى رشد باید متوقّف نشود.

این نوجوان‌هایى که با تشویقها مواجه میشوند؛ مثل همین نوجوان عزیزمان(۳) که خب خیلى هم ماشاءالله خوب میخواند، تشویق هم میکنند، بجا هم تشویق میکنند؛ امّا این تشویقها نباید ایشان را یا امثال ایشان را به اشتباه بیندازد که خیال کنند که دیگر حالا ما شدیم یک قارى! نه آقا، هنوز خیلى کار دارد. هنوز این بسماللهالرّحمنالرّحیم است، این هنوز ابجد(۴) این میدان عظیم است. این شروع کار است منتها شروع خوبى است. شروع بسیار خوبى است. یعنى اگر فرض کنیم که این شروع را بخواهیم مقایسه کنیم با شروع مثلاً همین آقاى شحّات انور ــ که حالا شبیه او میخواندید ــ این شروع بهتر از شروع شحّات انور است؛ من میتوانم این را بگویم. یعنى اگر این نوجوان به قدر بیست سال، پانزده سال مرتّب زحمت مناسب [بکشد] ــ نه اینکه حنجره را خسته کنند؛ مدام بکش این وَر، بکش آن وَر؛ این را هم من موافق نیستم؛ این بچّهها را مدام بکشند این وَر، آن وَر، از آنها مدام کارِ نمایشى بکشند؛ این هم درست نیست ــ واقعاً کار منظّم [کند] ــ البتّه نمایش هم در کار منظّم یک مقدارى جا دارد ــ ایشان اگر پانزده سال کار منظّم و خوب بکنند، پانزده سال دیگر از این آقایى که حالا از او تقلید میکنند، بهتر خواهند خواند. این خیلى تفاوت دارد با اینکه ما الان را بخواهیم قضاوتى بکنیم.
 
خب حالا از ایشان عبور کردیم، مىآییم [سراغ] این جوانان خوبى که میخوانند که یکى از این جوانها امروز خواندند با صداى خیلى تازه، خوب؛ واقعاً آن بکارت صداى جوانى را انسان حس میکند در آن زنگ صدا، که چقدر قشنگ است این صداها. نبادا خیال کنید وقتى صداى ما بلند میشود به «الله الله، احسنت»، معنایش این است که دیگر قضیّهى شما تمام شده؛ نه آقاجان، شما هنوز اوّل کارید؛ منتها استعدادتان خیلى خوب است، صدایتان خیلى خوب است؛ شما اگر زحمت بکشید، خیلى خوب خواهید شد. معناى این تشویقها این است. این را همهی شما، همهى آقایانى که هستید و اینجا خواندید، توجّه کنید. من خب خیلىها را مىشناسم. البتّه در اینکه دارم میگویم، همه یکسان نیستند ــ خب یک برادرى هست که هفت سال است، هشت سال است، ده سال است دارد مرتّب و منظّم، جدّى میخواند؛ این فرق دارد با برادرى که چهار سال است میخواند، پنج سال است میخواند ــ لکن همهى شما برادران این خصوصیّت را دارید.
 
ببینید؛ ما احتیاج به این داریم که در داخل کشور ما قرّائى پیدا بشوند که طریقههاى قرائت را [یاد بگیرند و بخوانند]؛ حالا به همین قرائت مشهورى که ما میخوانیم که همین قرائت حَفص(۵) باشد یا در کنارش هم قرائتهاى دیگرى که مثلاً در شمال آفریقا و مانند اینها معمول است. اینکه شما مىبینید مصرىها قرائت وَرش(۶) میخوانند، چون قرائت ورش و قالون(۷) ــ بخصوص، این دو قرائت ورش و قالون ــ در منطقهى شمال آفریقا قرائت رایج است و بیشتر از قرائت حفص است. مثلاً در لیبى، در الجزایر، در تونس، آنجاها قرائت ورش در مکتب‌خانهها تدریس میشود نه قرائت حفص. البتّه قرائت حفص ــ همین قرائتى که معمول ماها است که میخوانیم ــ معروفتر است در دنیاى اسلام؛ [امّا] خب عیبى ندارد؛ من موافقم که قرائتهاى دیگر بخصوص قرائات معروف را، مثل قرائت ورش را و بعضى قرائات دیگر را برادرها بخوانند؛ به این ما اعتقاد داریم که یاد بگیرند و بخوانند. در همین قرائتها ما باید به آنجا برسیم که وقتى یک قارى ما شروع میکند به خواندن، در میدان کیفیّت اداء و تبیین کلمات قرآنى و کیفیّت تلاوت، [طوری] که حضّار به همان اندازهاى که با زبان عرب آشنا هستند، تحت تأثیر قرار بگیرند ــ که هدف اصلى قرائت هم این است ــ خودش صاحب سبک باشد؛ ما به اینجا باید برسیم. توجّه کردید؟ یعنى شما که صدایتان خوب است الحمدلله، تجویدتان خوب است، قرائتتان خوب است، باید تلاش کنید به اینجا برسید که مثلاً مثل شیخ مصطفىٰ اسماعیل [بشوید] در کیفیّت خواندنش که این آقایان قرّاء دیگر ــ همینهایى که اینجا هم مىآیند ــ کمتر مثل او این خصوصیّت را دارند که بتوانند کلام خدا را آنچنان اداء بکنند که شما که مستمع هستید، در حدّ اعلاى ممکن تحت تأثیر قرار بگیرید؛ یعنى همان اندازهاى که انسان ظرفیّت دارد، تحت تأثیر کلام الهى قرار بگیرد و آن فضا را احساس کند. باید در این زمینه شما صاحب سَبک بشوید که دیگر مقلّد این و آن هم نباشید. این، آن حدّ اعلایى است که فعلاً مورد نظر ما است. این، زحمت لازم دارد، تلاش لازم دارد و نوآورى لازم دارد.
 
یک نکتهى دیگر که نکتهى آخر است، راجع به تواشیح است. من خیلى خوشحال شدم از اینکه دیدم برادرهاى مشهد(۸) الحمدلله این  نوآورى را کردند؛ شعرِ نو با آهنگِ نو و خوب آمدند خواندند. حالا البتّه یک چیزهایى از آن خیلى عربى است، ماها نمیفهمیم ــ عیبى هم ندارد؛ حالا نفى نمیکنیم ــ امّا آنچه بسیار خوب است، این است که نو است؛ سبک نو است، شعر نو است؛ دیگر تقلیدِ محض از دیگران نیست. من به این برادرانى که در تهران هم مشغول هستند و همین گروههاى تواشیح را دارند، همخوانىها را دارند ــ که انصافاً هم بسیار خوبند ــ غالباً میگویم این قرآنخوانىِ مشترک که شماها دارید، خیلى چیز عالىاى است؛ در دنیا واقعاً کمنظیر است این‌جور باهمخوانىِ هفت هشت نفره؛ امّا این آهنگها و سرودهایى که دربارهى توحید است، یا دربارهى حضرت ختمى مرتبت (علیه الصّلاة و علیه و على آله السّلام) است و میخوانند یا راجع به موضوعات دیگر، باید نوآورى کنید در این چیزها. الحمدلله زیاد هم هست. عرض کردیم [مثلاً] این قصیدهى بُرده(۹) را، قصیدهى لامیّة العجم(۱۰) را، قصاید شیخ کاظم اُزرى(۱۱) را [بخوانید]، این قصاید معروف عربى را که شما در هر محفل عربى که چهار نفر آدم عربىدان در آنجا باشند، تا بیت اوّل آن را خواندید، اصلاً همه میفهمند که شما چه میخواهید بخوانید ــ قصیده برایشان روشن است ــ این قصیده خوب است؛ آن وقت این را شما با آهنگ ابتکارى [بخوانید]؛ خودتان آهنگ ابتکار کنید. همینطور که الان این برادرها خواندند؛ خب آهنگهاى جدیدى بود، نو بود، خوب بود. و صداهاى شما هم الحمدلله از صداهاى آنها کمتر نیست. هیچ لزومى ندارد که حتماً چون «طه الفشنى»(۱۲) یا آن یکى دیگر این را خوانده، ما هم همین را همیشه تا آخر بخوانیم. حالا اوّل که یاد گرفتیم از آنها، عیبى ندارد که شروع کار آنجورى باشد، امّا تا آخر که انسان نباید فقط تقلید بکند؛ باید نوآورى بکنید. در مدح ائمّه (علیهم السّلام) شعرهاى بسیار خوب، شعرهاى عربى ممتاز وجود دارد؛ [همچنین] در مدح رسول اکرم، در مدح ماه رمضان، در مدح قرآن، دربارهى قرآن، در مناجات بارىتعالى.
 
امیدواریم که انشاءالله روزبهروز این کار پیشرفت کند و بدانید که ما دنبال این تلاوت قرآن که هستیم، به خاطر این است که اعتقاد جازم بنده بر این است، اعتقاد قاطعم این است که اگر بخواهیم قرآن در جامعه، در ذهنیّت جامعه و فضاى جامعه جا بیفتد، باید تلاوتگر قرآن زیاد داشته باشیم. این آهنگهاى قرآنى، دلها را متوجّه قرآن میکند. صداهاى خوش را باید در این چیزها استخدام کرد. هیچ مضمونى از مضمون کلام خدا شایستهتر نیست براى اینکه در یک صداى خوشى جا بگیرد و صداى خوش بشود حامل این کلام و بیان؛ این از هر شعرى، از هر سخن ادیبانهاى بالاتر است.

خداوند انشاءالله به همهى شما توفیق بدهد. مجدّداً از برادران عزیزى که زحمت کشیدند، تشریف آوردند ــ مخصوصاً از راههاى دور ــ تشکّر میکنیم و توفیقات همهى شما را از خداوند متعال خواستاریم.

والسّلام علیکم و رحمة‌الله و‌ برکاته
 

 
 در ابتدای این دیدار، جمعی از قاریان و گروههای جمعخوانی به تلاوت قرآن و تواشیحخوانی پرداختند.
 آقاى نظرى
 آقاى جواد فروغى
 کنایه از ابتدا و اوّل
 حفصبنسلیمان از شاگردان عاصم بود و قرآن را از وی نقل کرده است؛ عاصم بن ابیالنَّجود، خود از قرّاء معروف هفتگانهی شیعه بود که قرآن را با واسطهی ابیعبدالرّحمن سُلَمی از امیرالمؤمنین (علیه السّلام) فراگرفته بود. بزرگان فقهای امامیّه، همواره قرائت عاصم به روایت حفص را ترجیح داده و برگزیدهاند؛ زیرا آن را یگانه قرائت برتر و مطابق با لهجهی فصیح قریش میدانستند که قرآن بر وفق آن نازل شده. امروزه اکثریّت مسلمانان قرآن را با این قرائت تلاوت میکنند.
 عثمانبنسعید ملقّب به ورش از شاگردان نافع بود و قرآن را از وی نقل کرده است. نافعبنعبدالرّحمن یکی از قرّاء هفتگانهی شیعه بود.
 عیسیبنمینا ملقّب به قالون از شاگردان نافع بود و قرآن را از وی نقل کرده است.
 گروه پنجنفرهی تواشیح جامعهی قاریان قرآن مشهد، در بخشی از این مراسم، دو تواشیح «رمضان» ــ دربارهی فضیلت ماه رمضان ــ و «روحی فداه» ــ دربارهی فضایل حضرت رسول اکرم (ص) ــ را اجرا کرد.
 «بُرده» قصیدهی مشهوری است در ستایش رسول اکرم (ص) از شرفالدّین بوصیری. او ابتدا سرودهی خود را «الکواکب الدّرّیّة فی مدح خیر البریّة» نامید، ولی چون قصیدهاش در مدح پیامبر بود و به قولی در عالم رؤیا عبای شریف ایشان را صله گرفته بود و نیز از باب شباهت شعرش با نخستین قصیدهی مشهور به بُرده، سرودهی کعببنزهیر در حضور پیامبر، قصیدهاش به بُرده شهرت یافت.
(۱۰ قصیده‌اى از ابواسماعیل مؤیّدالدّین حسین‌‌بن‌‌على طغرائى اصفهانى که هر بیت با حرف «لام» پایان میپذیرد. این قصیده از شاهکارهاى ادبیّات عرب محسوب میشود.
(۱۱ شاعر و مدیحه‌‌سراى اهل بغداد (۱۲۱۳ ـ ۱۱۴۳ ق)؛ قصیدهی بلند «هائیّه» در مدح پیامبر (ص) و امیرالمومنین (ع) از شاخصترین قصاید وی به شمار میآید.
(۱۲ طه الفشنی، از مبتهلان و قاریان مصری است. از بهترین و مشهورترین آثار برجایمانده از او میتوان «حبّ الحسین»، «یا ایّها المختار» و «میلاد طه» را نام برد.