شب دوم مراسم عزاداری فاطمیه ۱۴۳۵ با حضور رهبر انقلاب در حسینیه امام خمینی رحمهالله برگزار شد. در این مراسم آقای محمدرضا طاهری به مدیحهسرایی پرداختند. پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله خامنهای متن اشعار این مراسم را منتشر میکند.
یک
شاعر: جواد محمدزمانی
شادیام را در شررآباد غم گم کردهام
در طواف حیرتم راه حرم گم کردهام
از خودی کی وا رهیدم تا خدا آید مرا
کعبه را در صحبت بیت الصنم گم کردهام
از ضرورت گوهر امکانیام طرفی نبست
من وجودی را به سودای عدم گم کردهام
بیش از این هر پرده آهنگ جنون در سینه بود
ساز دل را در نوای زیر و بم گم کردهام
من کم و بیش از ابد آگاه بودم در ازل
لیکن آن را در مسیر بیش و کم گم کردهام
هر قدم بحث از حدوث است و قدم اما چه سود!
من جهان خویش را در هر قدم گم کردهام
کاروانا از عزیزانت کسی با من نماند
بس که در این راه یوسف دمبهدم گم کردهام
ای خوشا ایام فتح فاو در والفجر هشت
ای شهیدان فرصتی را مغتنم گم کردهام
گفتم ای دل فاطمیه فرصتی آمد به دست
تا بگوییم از تجلیهای آن سرّ الست
او که بر ما قدر او از هر نظر پوشیده است
خلقتش باغ تبسمهای سرپوشیده است
حسرت دیدار او در جوهر آیینههاست
محو استغناست از دنیا نظر پوشیده است
هر بن دندان او صد دانه تسبیح خداست
در میان هر صدف موج گهر پوشیده است
نیک و بد را فطرت فاطر مقسّم میشود
پیش از او بر خلق نقش خیر و شر پوشیده است
میزند بر گردههای لات و عزّی و هبل
خطبه زهرا لباسی از تبر پوشیده است
پیرو زهرا کجا تسلیم دشمن میشود؟
او لباس رزم را در وقت خطر پوشیده است
وای اگر لبخند دشمن جانفریب ما شود
آه! یاران مکر خصم خیرهسر پوشیده است
فاطمه دانست عزت درهم و دینار نیست
مکر شیطان در دل این سیم زر پوشیده است
«بَضعة منّی من آذاها فقد آذانی» اش
بر کسی از امت احمد مگر پوشیده است
اشکها شوق وصالش را کجا معنا کند
بیقراریهای دل از چشم تر پوشیده است
زخمها حجم دلش را یک به یک پر کرده است
مثل آیاتی که با زیر و زبر پوشیده است
کس نمیداند که پشت در چه بر زهرا گذشت
ماجرا حتی بر آن دیوار و در پوشیده است
آنقَدَر دانم درخت عاشقی بیبرگ شد
دختر پیغمبر ما آرزویش مرگ شد
قدری آهسته که از تو دل بریدن مشکل است
بی تو حتی یک دو آه از دل کشیدن مشکل است
ای علی غرق تجلیهای هر روز و شبت
از تجلیهای رحمان دل بریدن مشکل است
تو خود من، من خود تو، پس چرا هجرت ز من؟
آه خود را دیدن و خود را ندیدن مشکل است
با سفارشهای پیغمبر که «زهرا از من است»
ناله او را ز پشت در شنیدن مشکل است
پهلو آزرده، دل از هنگامه خون، بازو کبود
اینچنین بانو سوی مسجد دویدن مشکل است
دیدهای شمشیر دشمن را به تهدید علی
پهلوان قلب را اینگونه دیدن مشکل است
میدهی جان و برای مرتضی جان میخری
اینچنین اهدای جان و جان خریدن مشکل است
ای که فرهنگ شهادت را نمادی تا ابد
بهترین سرمشق در عزم و جهادی تا ابد
دو
میشود خون زهرا
جوهر این روایت
جزئی از واجبات است
پیروی از ولایت
پرچم مولایم، این چادر خاکی شد
نام علی رویِ، سینه حکاکی شد
آه عزیز پیغمبر هستم
آه علمدار حیدر هستم
آه فدایی رهبر هستم
آه عزیز پیغمبر هستم
آه علمدار حیدر هستم
آه فدایی رهبر هستم
با همین روی نیلی
با همین زخم دستم
در بر تازیانه
استوار با تو هستم
عزم جهادی را، در بازویم دارم
مهر بصیرت را، در پهلویم دارم
آه غم تو شد دامنگیرم
آه سرافراز از این تقدیرم
علی میگوید میمیرم
آه عزیز پیغمبر هستم
آه علمدار حیدر هستم
آه فدایی رهبر هستم
میخورم بر زمین تا
تو سرِ پا بمانی
در ره پیر راهم
بگذرم از جوانی
رفتن من امروز، فردا را میسازد
فاطمیه حتماً، عاشورا میسازد
آه غم مادر با دخترهاست
آه پس از میخ در خنجرهاست
آه پس از پهلو وقت سرهاست
آه عزیز پیغمبر هستم
آه علمدار حیدر هستم
آه فدایی رهبر هستم
سه
امید جان خستهام
از بر من سفر مکن
بمان به پیش من، مرو
مرا تو خونجگر مکن
یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه
یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه
بی تو غریب و بی کسم
مرو مرو همنفسم
آتش سینه مرا
بیا و شعلهور مکن
میان سوز و ساز خود
به چشم نیمهباز خود
به یاد محسنت دگر
نظر به سوی در مکن
یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه
یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه
صبر من و قرار من
دلبر و غمگسار من
به سوگ و هجر روی خود
مرا تو نوحهگر مکن
چهار
از نخست زندگی هرگز نمیشد باورم
که شود این خانه روزی قتلگاه همسرم
روز تنهایی که حتی یک نفر یارم نبود
دیدم این جا پشت در افتاده تنها یاورم
پنج
تبسم علی قرار زهرا
سکوت و صبر ذوالفقار زهرا
منم منم فدایی ولایت
تو کوچهها شده شعار زهرا
باغ فدک ارث پیمبر ماست
گرفتن حق کار مادر ماست
یه درس خطبه فدک همینه
که مسجدا همیشه سنگر ماست
مادر مادر، مادر مادر
مادر مادر، مادر مادر
یادش به خیر دلامون افلاکی بود
سادگی بود، یهرنگی بود، پاکی بود
به نیت چادری که خاکی شد
تو جبههها لباسامون خاکی بود
یکی میگفت فقط توی دعاهام
همیشه از خدا شهادت میخوام
حالا که مخفیه مزار زهرا
دلم میخواد بشم شهید گمنام
مادر مادر، مادر مادر
مادر مادر، مادر مادر
همینه اعتقاد و باور ما
بیمه اهل بیته کشور ما
قسم به روضههای فاطمیه
حضرت زهراییه رهبر ما
مردم ما همیشه سرفرازن
محاله امتحان بشن ببازن
تو جنگ و فتنه و تو اوج تحریم
به یاری خدا حماسهسازن
مادر مادر، مادر مادر
مادر مادر، مادر مادر
شش
کجایید ای شهیدان خدایی
بلاجویان دشت کربلایی
کجایید ای سبکبالان عاشق
پرندهتر ز مرغان هوایی
کجایی ای امام و رهبر ما
بکش دست نوازش بر سر ما
خدایا رهبر ما را نگه دار
گل پیغمبر ما را نگه دار
یک
شاعر: جواد محمدزمانی
شادیام را در شررآباد غم گم کردهام
در طواف حیرتم راه حرم گم کردهام
از خودی کی وا رهیدم تا خدا آید مرا
کعبه را در صحبت بیت الصنم گم کردهام
از ضرورت گوهر امکانیام طرفی نبست
من وجودی را به سودای عدم گم کردهام
بیش از این هر پرده آهنگ جنون در سینه بود
ساز دل را در نوای زیر و بم گم کردهام
من کم و بیش از ابد آگاه بودم در ازل
لیکن آن را در مسیر بیش و کم گم کردهام
هر قدم بحث از حدوث است و قدم اما چه سود!
من جهان خویش را در هر قدم گم کردهام
کاروانا از عزیزانت کسی با من نماند
بس که در این راه یوسف دمبهدم گم کردهام
ای خوشا ایام فتح فاو در والفجر هشت
ای شهیدان فرصتی را مغتنم گم کردهام
گفتم ای دل فاطمیه فرصتی آمد به دست
تا بگوییم از تجلیهای آن سرّ الست
او که بر ما قدر او از هر نظر پوشیده است
خلقتش باغ تبسمهای سرپوشیده است
حسرت دیدار او در جوهر آیینههاست
محو استغناست از دنیا نظر پوشیده است
هر بن دندان او صد دانه تسبیح خداست
در میان هر صدف موج گهر پوشیده است
نیک و بد را فطرت فاطر مقسّم میشود
پیش از او بر خلق نقش خیر و شر پوشیده است
میزند بر گردههای لات و عزّی و هبل
خطبه زهرا لباسی از تبر پوشیده است
پیرو زهرا کجا تسلیم دشمن میشود؟
او لباس رزم را در وقت خطر پوشیده است
وای اگر لبخند دشمن جانفریب ما شود
آه! یاران مکر خصم خیرهسر پوشیده است
فاطمه دانست عزت درهم و دینار نیست
مکر شیطان در دل این سیم زر پوشیده است
«بَضعة منّی من آذاها فقد آذانی» اش
بر کسی از امت احمد مگر پوشیده است
اشکها شوق وصالش را کجا معنا کند
بیقراریهای دل از چشم تر پوشیده است
زخمها حجم دلش را یک به یک پر کرده است
مثل آیاتی که با زیر و زبر پوشیده است
کس نمیداند که پشت در چه بر زهرا گذشت
ماجرا حتی بر آن دیوار و در پوشیده است
آنقَدَر دانم درخت عاشقی بیبرگ شد
دختر پیغمبر ما آرزویش مرگ شد
قدری آهسته که از تو دل بریدن مشکل است
بی تو حتی یک دو آه از دل کشیدن مشکل است
ای علی غرق تجلیهای هر روز و شبت
از تجلیهای رحمان دل بریدن مشکل است
تو خود من، من خود تو، پس چرا هجرت ز من؟
آه خود را دیدن و خود را ندیدن مشکل است
با سفارشهای پیغمبر که «زهرا از من است»
ناله او را ز پشت در شنیدن مشکل است
پهلو آزرده، دل از هنگامه خون، بازو کبود
اینچنین بانو سوی مسجد دویدن مشکل است
دیدهای شمشیر دشمن را به تهدید علی
پهلوان قلب را اینگونه دیدن مشکل است
میدهی جان و برای مرتضی جان میخری
اینچنین اهدای جان و جان خریدن مشکل است
ای که فرهنگ شهادت را نمادی تا ابد
بهترین سرمشق در عزم و جهادی تا ابد
دو
میشود خون زهرا
جوهر این روایت
جزئی از واجبات است
پیروی از ولایت
پرچم مولایم، این چادر خاکی شد
نام علی رویِ، سینه حکاکی شد
آه عزیز پیغمبر هستم
آه علمدار حیدر هستم
آه فدایی رهبر هستم
آه عزیز پیغمبر هستم
آه علمدار حیدر هستم
آه فدایی رهبر هستم
با همین روی نیلی
با همین زخم دستم
در بر تازیانه
استوار با تو هستم
عزم جهادی را، در بازویم دارم
مهر بصیرت را، در پهلویم دارم
آه غم تو شد دامنگیرم
آه سرافراز از این تقدیرم
علی میگوید میمیرم
آه عزیز پیغمبر هستم
آه علمدار حیدر هستم
آه فدایی رهبر هستم
میخورم بر زمین تا
تو سرِ پا بمانی
در ره پیر راهم
بگذرم از جوانی
رفتن من امروز، فردا را میسازد
فاطمیه حتماً، عاشورا میسازد
آه غم مادر با دخترهاست
آه پس از میخ در خنجرهاست
آه پس از پهلو وقت سرهاست
آه عزیز پیغمبر هستم
آه علمدار حیدر هستم
آه فدایی رهبر هستم
سه
امید جان خستهام
از بر من سفر مکن
بمان به پیش من، مرو
مرا تو خونجگر مکن
یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه
یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه
بی تو غریب و بی کسم
مرو مرو همنفسم
آتش سینه مرا
بیا و شعلهور مکن
میان سوز و ساز خود
به چشم نیمهباز خود
به یاد محسنت دگر
نظر به سوی در مکن
یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه
یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه
صبر من و قرار من
دلبر و غمگسار من
به سوگ و هجر روی خود
مرا تو نوحهگر مکن
چهار
از نخست زندگی هرگز نمیشد باورم
که شود این خانه روزی قتلگاه همسرم
روز تنهایی که حتی یک نفر یارم نبود
دیدم این جا پشت در افتاده تنها یاورم
پنج
تبسم علی قرار زهرا
سکوت و صبر ذوالفقار زهرا
منم منم فدایی ولایت
تو کوچهها شده شعار زهرا
باغ فدک ارث پیمبر ماست
گرفتن حق کار مادر ماست
یه درس خطبه فدک همینه
که مسجدا همیشه سنگر ماست
مادر مادر، مادر مادر
مادر مادر، مادر مادر
یادش به خیر دلامون افلاکی بود
سادگی بود، یهرنگی بود، پاکی بود
به نیت چادری که خاکی شد
تو جبههها لباسامون خاکی بود
یکی میگفت فقط توی دعاهام
همیشه از خدا شهادت میخوام
حالا که مخفیه مزار زهرا
دلم میخواد بشم شهید گمنام
مادر مادر، مادر مادر
مادر مادر، مادر مادر
همینه اعتقاد و باور ما
بیمه اهل بیته کشور ما
قسم به روضههای فاطمیه
حضرت زهراییه رهبر ما
مردم ما همیشه سرفرازن
محاله امتحان بشن ببازن
تو جنگ و فتنه و تو اوج تحریم
به یاری خدا حماسهسازن
مادر مادر، مادر مادر
مادر مادر، مادر مادر
شش
کجایید ای شهیدان خدایی
بلاجویان دشت کربلایی
کجایید ای سبکبالان عاشق
پرندهتر ز مرغان هوایی
کجایی ای امام و رهبر ما
بکش دست نوازش بر سر ما
خدایا رهبر ما را نگه دار
گل پیغمبر ما را نگه دار