بسماللَّهالرّحمنالرّحیم
از اینکه شما را در این جلسهی متواضع و بیریا، گرد هم برادرانه زیارت میکنیم، خیلی خوشحالیم. انشاءاللَّه روزبهروز دلها به هم نزدیکتر بشود؛ که امروز دنیای اسلام به این تقارب دلها خیلی احتیاج دارد. هرکدام از جمع ما که در اینجا نشستهایم، بایستی بر دوش خودمان مسؤولیت تقارب دلهای میلیونها مسلمان را حس کنیم. جای تعجب نیست که همین روش قدیمی ایجاد تفرقه، امروز هم یکی از بزرگترین حربهها، و شاید بشود گفت بزرگترین حربهی استکبار در مقابل مسلمین است؛ راهش این است که آنچه را که دشمن میخواهد، ما ضد آن عمل کنیم. ما باید پیوندها را بیشتر کنیم و واقعاً در این فضای تفرقهآمیز، تصمیم درستی بگیریم. ما میخواهیم در این جلسه از شما برادران استفاده کنیم؛ لذا من آماده هستم که از شما بشنوم.
احمد حسین یعقوب:(۱) از اینکه ما را به حضور پذیرفتید، صمیمانه متشکریم؛ توفیقی است که نصیب ما شد، تا هم در مراسم سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی شرکت کنیم، و هم با جنابعالی دیدار نماییم. ما به حضور شما رسیدیم تا اعلام بیعت مجدد خود و خانوادهی خویش را به حضرتعالی عرض کنیم و آمادگی خود را برای اطاعت و فداکاری جهت تحقق آرمانهای اسلامی اعلام نماییم. ما همچنین برای دولت اسلام، قدرت و شکوه و عظمت آرزو میکنیم و امیدواریم که در راه اهداف والایش همواره پیروز و موفق باشد.
بارک اللَّه فیک و فی اولادک و اهلک ایّها الأخ العزیز. تا آنجا که به شخص من مربوط میشود، من در خور و قابل هیچ ستایشی نیستم؛ یک طلبهی ضعیف و یک انسان کوچک هستم که وظیفهی بزرگی بر دوش من گذاشته شده است؛ اما تا آنجا که به اسلام و دولت اسلامی و حکومت اسلامی مربوط میشود، البته وظیفهی آحاد مسلمین هم هست که در حد توان، از قدرت و شوکت اسلام دفاع کنند؛ این نمونهیی است که تحقق پیدا کرده است.
وهب الزحیلی:(۲) من انقلاب اسلامی ایران را میستایم و مورد تأیید قرار میدهم. به نظر من سرنوشت مسلمانان آگاه، با سرنوشت این انقلاب یکی است؛ به همین خاطر، توطئههای زیادی علیه آن صورت میگیرد. در حکومت اسلامی، پدیدههایی مانند حجاب، اجرای حدود، نظام اقتصادی و ... وجود دارد که مواضع بینالمللی خاصی دربارهی اینها گرفته میشود؛ ولی تبیین صحیحی از آن به عمل نمیآید؛ لذا به نظر من در این زمینه، تشکیل «شورای عالی تبلیغات اسلامی» در سطح جهان اسلام میتواند تا حدودی راهگشا باشد. از این فرصت مغتنم استفاده میکنم و خواهش میکنم جنابعالی بفرمایید افق آینده را چگونه ترسیم میکنید و مسیر آیندهی انقلاب اسلامی چگونه طی خواهد شد؟
شما سؤال میکنید که ما از حالا به بعد چه خواهیم کرد؛ من به شما میگویم که ما در اول راهیم. آن تصویری که از جامعهی اسلامی در ذهن ماست، با وضع کنونی ما فاصلهی زیادی دارد. ما توانستیم حصاری را بشکنیم و مانع را از سر راه حرکت به سمت دولت اسلامی و جامعهی اسلامی و دنیای اسلامی برداریم. آنچه را که میتوانیم بین خودمان و خدا بگوییم، این است که ما تلاش کردیم و مردم ما صادقانه حرکت کردند و امام ما خوب رهبری کرد و خوب پیش برد؛ اما آنچه را که در اثنای این جاهلیت مظلم طی کردیم، نسبت به آنچه که بعداً باید طی کنیم، مطمئناً خیلی کم است.
اولین و مهمترین کاری که پیش روی ما قرار دارد، تحول معنوی و روحی انسانهاست. ما متأثر از تربیتهای طولانی غیراسلامی هستیم. آنچه که هیجان عظیم انقلاب و دوران جنگ انجام داد، البته معجزهآسا بود؛ اما تا این پدیده عمق پیدا بکند، و تا وقتی که اعماق ضمایر را متحول نماید، کار زیادی لازم است.
در یک صحنهی دیگر، ما به فهم مباحث اسلامی به شکل کارساز برای مسائل دنیای این قرن نیاز داریم. امت اسلامی در طول قرنها - یعنی در دوران انزوای اسلام - کمتر با مسائل واقعی مواجه شد؛ اما امروز ما با مسائل بسیاری - که وضع زمان و پیشرفتهای علمی بر ما تحمیل میکند - مواجهیم؛ ما باید برای اینها از متن اسلام جواب پیدا کنیم. اسلام مطمئناً برای همهی نیازهای بشر پاسخ دارد؛ این ما هستیم که بایستی با ابتکار و استعداد، این جوابها را پیدا کنیم و در مقابل بشرِ سؤالکننده بگذاریم؛ این کارِ علما و متفکران است.
البته در این کار بایستی بشدت مراقب بود که تحت تأثیر فشارهای تحمیلشدهی از طرف فرهنگ رایج جهانی قرار نگیریم. آنچه که ما به دست میآوریم، باید در چارچوب عبودیت خدا باشد؛ چون صراط مستقیم، صراط عبودیت است؛ «و ان اعبدونی هذا صراط مستقیم»؛ (۳) در این هیچ تردیدی نیست. اگر کسانی هستند که به مفاهیم اسلامی ایراد میگیرند - چون اصل عبودیت انسان در مقابل خدا را قبول ندارند - ما طبعاً با آنها بحثی نداریم؛ اما وقتی ما قبول داریم که آنچه را که میگوییم و آنچه را که میکنیم و آنچه که به نام اسلام انجام میگیرد، بایستی در چارچوب عبودیت الهی باشد، طبعاً باید بگردیم و حکم خدا را پیدا کنیم.
ما میبینیم که بعضیها از سُمعهی(۴) بعضی از احکام الهی فرار میکنند! همین مسألهی حجابی که شما اشاره کردید، بعضیها هستند که دم از مسلمانی هم میزنند، اما از حجاب اسلامی پرهیز میکنند! کسانی هستند که قرآن را هم دوست میدارند، اسلام را هم دوست میدارند، اما وقتی که بحث «و السّارق و السّارقه فاقطعوا ایدیهما» (۵) میشود، پایشان میلرزد! ما میگوییم که اگر اسلام را قبول داریم، بایستی حقیقتاً حل مشکلات را در خود اسلام پیدا کنیم و در مقابل تهاجم اخلاقییی که غرب نسبت به چنین موضعی به خود میگیرد، دست و پایمان نلرزد.
شما الان ملاحظه بفرمایید، در این سالهای طولانی بعد از انقلاب - در این سیزده سال - عمدهی تکیهی غرب نسبت به جمهوری اسلامی، بر روی چه چیزهایی بوده است؟ بر روی همین چیزهایی بوده که در آن حکم اسلامی اجرا میشده است. آنها حرفی ندارند که اسم اسلام، بلکه تشریفات اسلام هم در جایی عمل بشود؛ اما آنجایی که اسلام بخواهد تحقق پیدا بکند و عمل بشود، برای آنها غیر قابل تحمل است. آن وظیفهیی که من امروز احساس میکنم، این است که ما ملتهای اسلامی را نسبت به این احساس، مصونیت ببخشیم. این احساس هزیمتی که در نفوس مسلمین و بخصوص در بعضی از علما یا نویسندگان یا کُتّابشان هست، باید از بین برود.
غرب در حالی که دم از آزادی فکر میزند، مصراً اصرار دارد که فرهنگ خودش را بر همهی ملتها در دنیا تحمیل کند. خیلی چیزها جزو فرهنگ غرب و جزو فرهنگ اروپاست؛ اما اصرار دارند که اینها را بر همهی ملتهای عالم - از جمله ملتهای مسلمان - تحمیل کنند. ملاکشان در پذیرش و عدم پذیرش افراد و گروهها و دولتها، اندازهی قبول اینها در مقابل فرهنگ غرب و آن شاخصهای فرهنگ غربی است! امروز بلندگوها هم در دست آنهاست، و طبیعی است آن کسانی که حاضر نباشند هضم آن فرهنگ بشوند، مورد تهاجم شدید قرار میگیرند.
ما مسلمانان بایستی در مقابل تهاجم و هوچیبازی غرب و تبلیغات غربی بایستیم، تا بتوانیم راهمان را پیش ببریم. اینطور نباشد که اگر آنها به ما گفتند شما مرتجعید، خود ما هم واقعاً باور کنیم که مرتجعیم؛ کأنه در دلمان قبول کردهایم که مرتجع هستیم! ما میبینیم که غرب، با آن چیزی که اسمش حقیقتاً ارتجاع است، در موارد بسیاری سر سازگاری دارد! الان دولتهایی هستند که مرتجعترین نظامها بر آنها حاکم است؛ اما با غرب همپیمانهای قابل قبولی هستند؛ غرب آنها را کاملاً قبول دارد و با آنها مشکلی ندارد! مسأله، مسألهی مقابلهی با اسلام و فرهنگ اسلامی است که بشدت از آن گریزانند.
امروز خوشبختانه بیداری وسیعی در دنیای اسلام به وجود آمده است؛ بایستی این بیداری را به سمت صحیحی هدایت کرد؛ مسؤولیت این کار با علما و متفکران و اندیشمندان عالم اسلام است؛ باید کاری کنند که این بیداری به سمت حاکمیت اسلام منتهی بشود. البته کار مشکل است؛ شما نمونهاش را در الجزایر مشاهده کردید. (۶) در الجزایر انتخابات آزادی برگزار شد که یک گروه بکلی جدای از حکومت بَرنده شدند؛ و گروهی که خودشان انتخابات را اجرا میکردند، مغلوب شدند؛ این خودش بهترین دلیل برای این است که انتخابات، انتخابات صحیحی بود؛ درعینحال این انتخابات را به هم زدند! البته استدلالی هم درست میکنند؛ میگویند این دمکراسییی است که به سمت استبداد خواهد رفت! در حالی که آنها حکومتهای استبدادی را در کشورهای دیگری که با خودشان همپیمانند، کاملاً پذیرفتهاند و شاید هم میدانند که حکومت اسلامی، حکومت استبدادی نیست؛ لیکن بالاخره باید بهانهیی آورده بشود، و آن بهانه این است! اینها احتمال میدهند که این وضعیت در کشورهای دیگر اسلامی هم تکرار بشود؛ لذا زمزمهی حضور سازمان ملل در برگزاری انتخابات کشورها را میکنند. سازمان ملل، یعنی امریکا؛ یعنی دولتهای دارای «حق وتو» و در رأسشان امریکا! این معنایش آن است که اگر در کشورهایی احتمال این وجود دارد که اسلام با انتخابات پیروز بشود، بایستی امریکا یک طریق به ظاهر قانونی درست کند، آنجا حضور پیدا کند و مانع از این کار بشود! مسلمانان باید در مقابل چنین توطئهیی بایستند. تا چه اندازه میشود به یک قلدرییی و یک قلدری میدان داد که برای انجام مقاصد سلطهجویانهی خودش، تا این حد پیش برود؟ باید جلوی اینها ایستاد، و ملتها میتوانند بایستند.
فتحی یکن:(۷) من هم از دیدار مسرتبخش امروز بسیار خرسندم و خدا را بر این توفیق سپاسگزار. به نظر من، امروز اسلام با یک طرح پیشرفتهی جهانىِ مخالف اسلام روبهروست، که از جملهی اهداف آن، جدا کردن جمهوری اسلامی ایران از مسلمانان دیگر کشورهاست، تا بدین وسیله دولت اسلامی را تضعیف کرده، آن را از بین ببرند. بر این اساس است که میباید گروههای اسلامی را دعوت کرد تا با جمهوری اسلامی ایران رابطهی مستحکم برقرار کنند. از این طریق است که هم جمهوری اسلامی تقویت میشود، و هم این گروهها با اتکاء به قدرت یکدیگر، توان بیشتری پیدا میکنند.
بسیار خوب؛ همینطور که شما میگویید، باید عمل بشود. حقیقتاً ما این احساس را داریم که بایستی با مجموعههای اسلامی و ساحات(۸) اسلامی در همهی دنیا ارتباط وثیقی داشته باشیم؛ برای این تلاش هم کردهایم، بعد از این هم باید بکنیم.
من امروز خلأیی را احساس میکنم که وجود دارد. وقتی ما قدری واقعی صحبت بکنیم - نمیخواهیم در ذهن صحبت کنیم - میبینیم که فرضاً در الجزایر یک تجربهی با این عظمت اتفاق میافتد و مخالفان اسلام از همهی اکناف عالم بسیج میشوند، برای اینکه این تجربه را لااقل در عالم ذهن و تبلیغات بکوبند - طبعاً افکار عمومی را آماده میکنند - و واقعیت در الجزایر همین چیزی میشود که شد؛ یعنی ذبح یک دمکراسی به این وضوح و به این روشنی، جلوی چشم همهی مردم دنیا! من میگویم چرا در چنین موقعیت حساسی که یک حادثهی به آن عظمت در آنجا اتفاق افتاده، متفکران و گویندگان و مبلّغان در همهی اقطار عالم، یک حرکت تبلیغاتی را به نفع این حادثه شروع نمیکنند؟ منظور، یک حرکت است، نه اشخاص؛ یعنی آن چیزی که قائم به ملت است.
البته ما به عنوان جمهوری اسلامی، در عالم تبلیغات و اظهار مواقف سیاسی، آن چیزی که در وسع و توانمان بوده، انجام دادهایم. البته ضرورتهایی که دولتها دچار آن هستند، حتّی ما این ضرورتها را هم تا حدودی شکستیم و کنار گذاشتیم؛ لیکن درعینحال ما یک دولت هستیم؛ یعنی وقتی که مسأله از ناحیهی ما باشد، صرفاً یک مسألهی سیاسی تلقی خواهد شد؛ لااقل اینطور وانمود میشود. من میگویم در دنیای اسلام بایستی صدها نویسنده در صدها نشریه و خطابه و تریبون و مقاله، مسألهی الجزایر را برای افکار عمومی دنیا بشکافند و آنان را نسبت به این مسأله روشن کنند. الان سکوت بدی بر علیه منافع ملت الجزایر حاکم است.
حسین حبشی:(۹) اندونزی با اینکه یک کشور اسلامی است، اما متأسفانه تبلیغات مسیحیت با همکاری غرب صلیبی و حرکت لاییک جهانی و صهیونیزم بینالملل در این کشور روزافزون شده است؛ که ضرورت بررسی راههای مقابله با این حرکت تهاجمی را ایجاب میکند. نظر حضرتعالی در این خصوص چیست و بهنظر شما بهترین روش مردمی جهت برپایی دولت اسلامی کدام است؟
آنچه که من حالا میتوانم به شما بگویم، این است که شما بایستی تلاش خودتان را بکنید و من اعتقادم این است که خدا هدایت میکند. تجربه نشان داده که راه برای حاکمیت اسلام یکی نیست؛ شاید بشود به عدد هر کشوری یک تجربه فرض کرد. با شرایط هر جایی، طبعاً وضع فرق میکند. آنچه که برای علمای دین لازم است که به آن توجه کنند، این است که به زمان و مکان خودشان عالم باشند. ما علمای دین، سالهای طولانی فریب خوردیم؛ دیگر بس است! بایستی به این کلام نبیاکرم (صلّیاللَّهعلیهوالهوسلّم) توجه کنیم که فرمود: «العالم بزمانه لاتهجم علیه الّلوابس».(۱۰) بایستی این علمِ به زمان را پیدا کنیم و پیش برویم. من به تجربه به این آیهی شریفه رسیدهام که میفرماید: «والّذین جاهدوا فینا لنهدینّهم سبلنا».(۱۱) امیدواریم که انشاءاللَّه خداوند همهی ما را هدایت کند.
عمر ناکیچویچ:(۱۲) ما از مواضع شما در خصوص مسائل کشورمان سپاسگزاری و قدردانی میکنیم. به نظر میرسد با حجم عظیم مصایبی که در بوسنی جریان دارد، متأسفانه تبلیغات کشورهای اسلامی و عربی در جهت طرفداری از مسلمانان آن منطقه بسیار ضعیف است. در عمل هم آنگونه که باید، کمکهای چندانی از سوی این کشورها به مردم بوسنی نمیشود. شاید لازم باشد کمیتهیی اسلامی تشکیل شود، تا مشکلات مسلمانان را بررسی کند و راهحلها و کمکهای لازم را ارائه نماید.
بنده آمدم و بوسنی و هرزگوین را از نزدیک دیدم. اولاً در آنجا نشانههای اسلامی و یادگارهای اسلامی بسیار برجسته است؛ ثانیاً عواطف اسلامی هم در آنجا بسیار سرشار است. من میدیدم که مردم با وجود سلطهی حکومت الحادی در طول سالهای متمادی، عواطف اسلامیشان به حال خود باقی است. البته عواطف، کافی هم نیست؛ بایستی تفکرات اسلامی در ذهنهای مردم باشد، یا بهوجود بیاید. متفکران و افراد برجستهی مسلمان در آنجا، بایستی به جنبهی فکری مردم هم اهمیت بدهند.
البته اینکه کشورهای اسلامی به فکر شما نبودند، ما این را تصدیق میکنیم؛ این یکی از مضرات تفرقهی عظیمی است که بین ما مسلمین ایجاد شده است. ما ملتهای اسلامی متأسفانه کمتر به فکر همدیگر هستیم؛ هر کسی به فکر خودش است! البته ملتها را نبایستی متهم کنیم؛ دولتها مقصرند.
بههرحال ما قضایای بوسنی و هرزگوین را دنبال میکنیم و یقیناً بدانید که برادران خودمان را در آنجا فراموش نمیکنیم. نمیدانم چه خواهیم کرد، اما میدانم که مسلّم ما از فکر آنها خارج نخواهیم بود و آنچه که مصلحت و ظرف زمان اقتضاء بکند، آن را انجام خواهیم داد. امیدواریم که آنچه تکلیف شرعی ماست، آن را زودتر بفهمیم. انشاءاللَّه هرچه که به آن برسیم، بدون ملاحظه بر طبق آن اقدام خواهیم کرد. بدانید که ما در تصمیمگیریهای بینالمللی هم رعایت چیزی غیر از تکلیفمان را نمیکنیم. اگر بدانیم چیزی به نفع مسلمانان است، آن را عمل میکنیم. فعلاً من از شما خواهش میکنم که اگر به آنجا رفتید، سلام من را به برادران مسلمانمان برسانید.
والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته
۱) از کشور اردن
۲) از کشور سوریه
۳) یس: ۶۱
۴) شهرت، آوازه
۵) مائده: ۳۸
۶) ر. ک: پاورقی صفحهی ۸۵ همین مجلد
۷) از کشور لبنان
۸) ناحیهها
۹) از کشور اندونزی
۱۰) تحفالعقول، ص ۳۵۶
۱۱) عنکبوت: ۶۹
۱۲) از کشور بوسنی و هرزگوین