بیانات در دیدار عضو شورای فرماندهی انقلاب لیبی

بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم‌
  
من اولاً از آقای جلّود خیلی تشکر میکنم که مثل همیشه با احساساتی برادرانه نسبت به ملت و انقلاب ما صحبت میکنند. ما در این چندساله هر وقت شما را در تهران دیدیم، با همین مواضع و با احساساتی درست مثل احساسات خودمان دیدیم. از همان روزهای اول که شما به تهران آمدید و ما با شما جلسه داشتیم، تا امروز که سیزده سال از آن موقع میگذرد، همان احساسات و همان حرفها را همیشه در شما بحمداللَّه دیده‌ایم و این احساس برادری شما و بقیه‌ی برادران لیبیایی را در انقلاب خودمان احساس کرده‌ایم.
 
امریکا و همپیمانانش لیبی را تهدید میکنند؛ اما ما اعتقادمان این است که با این تهدیدها نخواهند توانست احساسات اسلامی مردم مسلمان را سرکوب کنند. شما از ما میخواهید که اعلام کنیم در کنار لیبی هستیم؛ ما همیشه این تصریح و این اعلان را کرده‌ایم. شما بدانید که در زمینه‌ی همراهی و کمک ما در مقابله‌ی با دشمنان اسلام و مسلمین، هیچ‌گونه مشکلی نخواهیم داشت؛ و شما هیچ مشکلی در این جهت نخواهید داشت. ما باور داریم که امریکا بزرگترین دشمن اسلام و مسلمین است. البته امروز خوشبختانه دردسرهای امریکا در سطح دنیا یکی دو تا نیست و بسیاری از آنها از همین ناحیه‌ی اسلام است.
  
من در این حرف که امروز مسلمین دوران بعد از فتح غرناطه(۱) را میگذرانند، صددرصد با شما همفکر نیستم. امروز مسلمانان به‌هیچ‌وجه دچار هزیمت روحی نیستند؛ بعکس، امروز تهاجم روحی دارند. گذشت آن روزی که اگر عده‌یی مسلمان در کشوری شعار اسلامی میدادند، اینها تنها صدا را در دنیا بلند کرده بودند. امروز آفریقا جلوی چشمتان است و شمال آفریقا را دارید میبینید؛ آن احساسات اسلامی مردم سودان است؛ آن الجزایر است که اکثریت عظیم مردم رأی به اسلام دادند و برای اسلام «آری» گفتند؛ آن جمهوریهای آسیایی شوروی سابق است؛ اینها در همسایگی و بیخ گوش ما هستند و ما از وضع اینها مطلعیم. بسیاری از کسانی که در رأس این جمهوریها هستند، همان عناصر قبلی هستند که در دوران کمونیستی بودند؛ هیچ سابقه‌ی اسلامی ندارند؛ اما همه‌شان دم از اسلام میزنند؛ چرا؟ چه چیزی اینها را وادار به این کار میکند؟ آیا غیر از این است که احساس توده‌یی مردم و خواست عمومی ملتشان آنها را وادار به این معنا میکند؟ این یک واقعیت است.
  
شاید عده‌یی خیال میکردند که بعد از آن‌که امریکا جمهوری اسلامی را متهم به ارتجاع کرد و تبلیغات ضد جمهوری اسلامی را در همه‌ی دوازده سال ادامه داد، توده‌های مردم از اسلام انقلابی رو برگردانده باشند. شاید عده‌یی خیال کرده باشند که این تهمت تروریستی که به شما و به ما و به سایر مسلمانان در نقاط مختلف دنیا میزنند، موجب بشود که ملتها از تفکر اسلامی و جهتگیری اسلامی و شعارهای اسلامی رو برگردانند؛ اما آیا این‌طور شد؟ امروز گرایش به اسلام در سطح توده‌های مسلمان و در کشورهای اسلامی، چند برابر آن روزی است که شما در اوایل انقلاب و آن روزی که تازه انقلابمان پیروز شده بود، به تهران آمدید. بنابر این، آقای عبدالسلام جلّود - برادر عزیز ما - و برادران لیبیایی! ما معتقدیم که امروز اسلام رو به پیشرفت است و هیچ‌گونه تلاشی از سوی امریکا برای سرکوب کردن حرکت اسلامی، فایده‌یی نخواهد داشت و تهدید آنها نسبت به شما و دیگران، هیچ‌گونه تأثیری نخواهد گذاشت.
  
البته آنها میل دارند که لیبی را زیر فشار قرار بدهند. ما تا همین الان هم همواره در این قضیه‌ی اخیر(۲) شما، در سطح دولتی و غیر دولتی، از این تهاجم ناجوانمردانه‌ی امریکا علیه لیبی انتقاد کرده‌ایم و با آن معارضه نموده‌ایم و باز هم مقابله میکنیم. حرف زور و غلطی است که آنها نسبت به لیبی میزنند. ما ساکت نمیمانیم که آنها به‌خاطر این‌طور چیزها بخواهند یک دولت و یک کشور اسلامی و یک مجموعه‌ی پُرشور را تحت فشار قرار بدهند. مهم این است که شما - که بحمداللَّه مردمان شجاعی هستید - نگذارید که در پایه‌های این شجاعت، اندکی خلل وارد کنند؛ و دیگر این‌که از این حرکات اسلامی که امروز در شمال آفریقاست، همچنان که همین‌طور مشاهده شده، جداً دفاع و حمایت کنید. مردم مسلمان در آفریقا باید احساس کنند که دولتهایی از آنها حمایت میکنند.
  
به‌هرحال، ما از این‌که شما را یکبار دیگر در تهران میبینیم، خوشحالیم. من خاطرات خوبی از حضور مکرر شما در تهران و یک بار هم در سفر به لیبی(۳) - زیر آن چادر، که آقای قذافی هم در آن‌جا بود - دارم. این را شما بدانید، هر کاری که من احساس کنم در کمک به شما ضرورت دارد، بلاشک انجام میدهم؛ چه این فتوایی که شما میگویید، و یا هر اقدام دیگری. در هر موقعیتی که این را اقتضاء کند، ما کوتاهی نمیکنیم. آن چیزی که موجب میشود کسی از این‌گونه امور کوتاهی کند، این است که از دشمن بترسد. شما میدانید که ما از امریکا مطلقاً نمیترسیم؛ نه مردممان میترسند، نه مسؤولانمان میترسند؛ متوکل‌علی اللَّه‌اند.
 
ان‌شاءاللَّه موفق باشید
 
 
 
 
 
 
 
۱) شهری است قدیمی در ناحیه‌ی اندلس از کشور اسپانیا. پس از حاکمیت مسلمانان بر اندلس، خلفای اموی، شهر کنونی را مجدداً بر روی خرابه‌های شهر پیشین بنا کردند. در زمان مرابطین و موحدین، این شهر بسیار آباد بود و سکنه‌ی آن به دویست‌وچهل هزار نفر رسیده بود. پس از تسلط مسیحیان بر اسپانیا، عده‌ی بسیاری از مسلمانان که از شهرهای اسپانیا فراری شده بودند، به غرناطه آمدند و این شهر مدتی در دست مسلمانان باقی ماند، تا در سال ۱۴۹۲ م به تصرف مسیحیان افتاد. شهر مذکور، چند قرن مهد تمدن اسلامی و کانون انتشار فرهنگ و علوم اسلامی بوده است.
 
۲) در سیام آذر سال ۱۳۶۷ بر اثر انفجار یک فروند هواپیمای مسافربری تابع خطوط هوایی پان‌امریکن در حوالی دهکده‌یی به نام «لاکربی» واقع در اسکاتلند، تمامی سرنشینان این هواپیما کشته شدند. امریکا و انگلیس، سرویسهای اطلاعاتی لیبی را به دست داشتن در این حادثه متهم کردند.
 
۳) این سفر در تاریخ ۱۸/۰۶/۱۳۶۳ انجام شد.