چند سال قبل از این، من حرفی را از یک فرد نظامی سابقهدار و کارآمدی شنیدم و بعد آن را در عمل فرماندهان نیروهای مسلح، بارها مشاهده و تجربه کردم. او میگفت - و درست هم است - که فرماندهی باید جوهری از رهبری در خودش داشته باشد و بدون آن، فرماندهی نیست. فرماندهی، فقط فرمان دادن نیست که بکن یا نکن. فرماندهی، یک امر معنوی، یک نوع رهبری، یک نوع ادارهی همهجانبه و یک چیز متکی به ذهن و احساس و عمل و جسم و روح و با سازماندهی و شکل سازمانیِ صحیح است؛ همان چیزی است که در نیروهای مسلح، موجب کارایی کامل میشود. آن وقت، ابزارها به کار میافتد. اگر ابزارها کهنه است، نو میشود و اگر نو است، نگهداری میشود. ابزارها به وجود میآید و ساخته میشود. بدون این فرماندهی و این سازماندهی، ابزارهای نو هم از کار میافتد و به درد نمیخورد، ابزارهای کهنه هم زود از رده خارج میشود. کمااینکه نظایرش را هم در برخی از بخشهای تشکیلات نیروهای مسلحِ خود ما مشاهده کردید. شماها بیش از من، آن را در جنگ دیدید.
بیانات در دیدار فرماندهان نظامی ۱۳۶۹/۱۰/۲۲