وقتی صدای رادیو تهران نمی‌آمد

من یک وقت در ایام فروردین، با ماشین به قسمتی از کوههای شمال می‌رفتم. چون من عادت دارم که هر وقت در ماشین می‌نشینم، باید رادیو را روشن کنند، تا بشنوم، گفتم که رادیو را روشن کنید. شاید ده ایستگاه بیگانه در این رادیوی ما آمد - این جعبه‌ی نابفرمانِ سر به هوا - ولی رادیوی تهران نیامد! من پیش آن راننده و بعضی از برادران محافظ که با ما بودند، واقعاً خجالت کشیدم که آخر چرا!؟ اتفاقاً صدای بعضی از رادیوهای ضد انقلاب که به ایرانیها پیام تبریک می‌دادند، مرتب چندبار آمد؛ ولی صدای رادیوی تهران نیامد!

البته الان خیلی فرق کرده است. آن روزها را که می‌گویم، شاید مربوط به سه سال قبل از این است. الان بحمداللَّه بهتر است؛ لیکن درعین‌حال باز هم شهرها و استانهایی هستند که شکایت دارند. من در دوره‌ی ریاست جمهوری که به استانها زیاد سفر می‌کردم، غالب جاهایی که می‌رفتم، شکایت رادیو داشتند. ما به ایلام رفتیم، تلویزیون را که روشن کردیم، دیدیم تلویزیون عراق را بهتر از تلویزیون ما می‌گیرد! تلویزیون را که باز کردند، دیدیم بله، تلویزیون عراق است؛ منتها چون بد و فاسد بود، آن را بستیم. تلویزیون خودمان که خوب و صالح بود و می‌خواستیم آن را تماشا کنیم، به زحمت و با مشکلات توانستیم تصویرش را ببینیم. این، واقعاً چیز خیلی مهمی است. شما حرف حسابی دارید و می‌خواهید به دنیا بگویید؛ اما چه‌طور می‌شود با بلندگوی ضعیف این حرفها را گفت؟ باید بلندگویتان قوی باشد.

بیانات در دیدار مسئولان صداوسیما ۱۳۶۹/۵/۷