بیانات در اجتماع مردم بوشهر

بسم الله الرّحمن الرّحیم(۱)

الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام على سیّدنا و نبیّنا ابىالقاسم محمّد و على آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّة الله فى الارضین. قال الله الحکیم فى کتابه: یاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنُوا استَجیبوا لِله وَلِلرَّسولِ اِذا دَعاکُم لِما یُحییکُم  وَاعلَموا اَنَّ اللهَ یَحولُ بَینَ المَرءِ وَقَلبِه.(۲)

به شما مردم عزیز و شجاع و دلاور شهر بوشهر و استان بوشهر، سلام و عرض ارادت خودم را تقدیم میکنم. آنچه در گذشته و سابقهى تاریخى شما مردم عزیز و در سرگذشت ملّت ایران درج و ثبت شده است، حاکى از تدیّن و شجاعت و اخلاص و نجابت شما مردم عزیز است. در قبل از پیروزى انقلاب اسلامى، اقشار مردم مسلمان ما در این شهر و در این استان در صفوف مبارزات خود، کارهاى شایسته و برجستهاى کردهاند و در مبارزهى با رژیم ستمشاهى، جوانهاى شما، مردان شما، زنان شما، تلاشهاى قابل تقدیرى انجام دادند و بعضى از روحانیّون بزرگوار شما مثل شهید عاشورى(۳) در این راه شربت شهادت نوشیدند. قبل از دوران مبارزات اخیر ملّت ایران با رژیم ستمشاهى هم، مقاومت شما مردم در مقابل تهاجم دشمنان خارجى ــ انگلیسها ــ وردِ زبانهاى کسانى است که با این قضایا آشنایى دارند؛ هم در ماجراهاى تهاجم انگلیسها به این منطقه و اشغال بوشهر، که شجاعتهاى رئیسعلى دلوارى،(۴) براى ملّت ایران یک یادگار ارزندهى تاریخى است، و هم پشتیبانىهاى شما از مبارزات مرحوم آیتالله سیّدعبدالحسین لارى،(۵) جزو قضایاى نادر زمان گذشته است. بعد از پیروزى انقلاب اسلامى هم آنچه ما از بوشهر و همهى شهرهاى این استان به یاد داریم، حاکى است از شجاعت و مقاومت و حضور در صحنههاى خطر و شرکت بسیجى در صفوف رزمندگان؛ چه در دریا و چه در خشکى. این از برکت تدیّن شما و دلبستگى شما به اسلام و قرآن و تعالیم مقدّس اسلام است. خوشحالم که این فرصت را خداى متعال به بنده داد که بار دیگر در جمع شما حضور پیدا کنم، شما را از نزدیک ببینم، شهر شما، سرزمین شما، و یادگارها و نشانههاى افتخارات شما را زیارت کنم و از خدا بخواهم که خداى متعال، شما مردم مؤمن و شجاع، بخصوص شما جوانان نورانى و پاک این استان را همواره در راه مقدّس اهداف نورانى اسلام ثابتقدم بدارد.

آنچه را من عنوانِ مطالب کوتاه امروز خود قرار دادهام، این آیهى شریفهى قرآن است که در فضاى زندگى ما قرآن باید حکومت کند و برکات قرآنى باید موج بزند؛ در سایهى قرآن است که معرفت و بصیرت ما و شجاعت و اقدام ما معنا پیدا میکند و به سمت هدفهاى درست متوجّه میشود. قرآن به مؤمنین میگوید که اى مؤمنین! خدا و پیامبر خدا را پاسخ بگویید؛ به نداى آنها جواب بدهید، وقتى شما را به حیات، به زندگى واقعى دعوت میکنند: اِستَجیبوا لِله وَلِلرَّسولِ اِذا دَعاکُم لِما یُحییکُم.(۶) این چه حیاتى است که خدا و پیغمبر، ما را به آن دعوت میکنند؟ در  یک کلمه، حیاتِ شایستهى انسان است.

انسان براى زندگى کردن و حرکت کردن به سمت هدفهاى ارزنده و والا احتیاج دارد به راهنما. انسانى که راهنما نداشته باشد و به راهنمایان الهى پشت بکند، زندگى شایستهى انسانى و الهى را پیدا نخواهد کرد؛ مثل ملّتهایى که پشت کردند به احکام الهى و گرفتار شدند؛ گرفتار ظلم و ستم، گرفتار زورگویى قدرتهاى بزرگ عالم، گرفتار تفرقه و برادرکشى، گرفتار ناراحتىهاى روانى و عصبى، گرفتار مشکلات روزافزون زندگى. نان و آب هم ممکن است فراهم باشد براى اینجور انسانها امّا زندگى شایستهى انسان فقط به نان و آب نیست؛ انسان هدف میخواهد، انسان عشق و محبّت میخواهد، انسان آرمانهاى متعالى میخواهد، انسان آزادى و عزّت میخواهد. اگر شکم ملّتى را هم سیر کردند امّا آقایى را از او گرفتند، عزّت را از او گرفتند، او را گوشبهفرمان کردند، ذلیل کردند، این ملّت چگونه میتواند احساس آسایش و آرامش بکند؟ و این همان وضعى است که در زیر بار سلطههاى ظالمانهى پادشاهان، در قرنهاى گذشته بر ملّت ما حاکم بود. همین شهر بوشهر شما، به مجرّد اینکه حکّام قاجارىِ خائن و پادشاهان، اندکى سر از اطاعت انگلیس میپیچیدند، میشد محلّ پیاده شدن سربازان انگلیسى و اشغال این منطقه. بارها انگلیسها به بوشهر آمدند و اینجا را اشغال کردند یا تهدید به اشغال کردند.

چگونه ملّتى میتواند در زیر حکومت کسانى راحت زندگى کند که خود آنها گوشبهفرمانِ دشمنانِ خدا و بیگانگانند؟ چرا کشور پهناور و آباد و پُراستعداد ایران، با اینهمه منابع طبیعى، با اینهمه استعداد، با اینهمه زمین، با اینهمه آب قابل مهار، با اینهمه منابع زیرزمینى، در طول پادشاهى ننگین سلسلههاى پهلوى و قاجار در فقر، در مسکنت، در ویرانى گذراند و ملّت ایران روى خوشى و آسایش ندیدند؟ چرا؟ همین استان بوشهر شما از لحاظ امکانات کشاورزى، امکانات طبیعى، امکانات انسانى، یکى از مناطقِ بسیار بااستعدادِ کشور ما است امّا شما شاهد هستید و زندگى استان خودتان و شهر خودتان را مشاهده میکنید؛ در طول سالیان طولانى حکومت پهلوى و قبل از آن در دوران حکومت قاجارها به این استان رسیدگى نشد؛ این منابع به کار گرفته نشد؛ این زمینها کِشته نشد؛ آنچه را این مردم مؤمن و خدوم احتیاج دارند و از خودِ طبیعتِ خداداد، قابل بهرهبردارى است، در اختیار آنها گذاشته نشد. زندگى یک جامعهى بشرى آن وقتى که در زیر حکومت کسانى باشد که با خدا کارى ندارند، پس با مردم هم کارى ندارند، بهتر از این نخواهد شد.

کارى که در همین مدّت کوتاه بعد از انقلاب تا امروز یعنى نزدیک سیزده سال ــ با اینکه هشت سال از این سیزده سال را ما جنگ داشتیم، اینهمه مشکلات داشتیم، محاصرهى اقتصادى داشتیم ــ در این استان شده است، در همهى طول پنجاه و چند سال حکومت رژیم پهلوى انجام نشده بود؛ در حالى که آنچه امروز هم انجام گرفته است، نسبت به آنچه باید انجام بگیرد بسیار کم است.

این استان داراى نیروهاى انسانىِ بسیار خوب، جوانهاى بااستعداد، فضاى آمیخته با ادب و فرهنگ و هنر، علما و نویسندگان و دانشمندان باارزش بوده است و امروز هم هست و از همهى این استعدادِ عظیمِ خداداد میشود استفاده کرد و باید استفاده کرد؛ طرحهایى [هم] مسئولین کشور دارند؛ و خدا را شکر میکنیم که به فکر مردمند، براى مردم دل میسوزانند، وجود خود را، استعداد خود را، توان خود را، همهى زندگى خود را گذاشتهاند تا وضع مردم را به سامان برسانند که اگر مردم استان از آنچه انجام شده است اطّلاع پیدا کنند، قضاوت بسیار روشنى خواهند داشت؛ همچنان که امروز هم بحمدالله دارند.

برادران و خواهران! دنیا امروز دارد از فشار قدرتهاى ضدّخدایى مینالد. آنچه ملّتها را امروز بیش از همه چیز زیر فشار قرار میدهد، سنگینىِ حکومتهاى غیرخدایى است که انسانها را از طبیعتشان و فطرتشان و خواست دلشان دور نگه میدارند. سرنوشت این کشور بزرگ ابرقدرت غولپیکر اتّحاد جماهیر شوروى سابق، یک عبرت بزرگ است، یک درس عظیم است. سالهاى متمادى ــ دهها سال ــ مردم را در زیر فشار نگه داشتند و خیال میکردند دین را از دل مردم پاک کردهاند و زدودهاند؛ خیال میکردند دین را از زندگى مردم خارج کردهاند. هرچه فشارْ بیشتر، آمادگىِ انفجارْ بیشتر. امروز که آن حصارها و آن کمندهاى پنهانىِ حزبىِ کمونیستى از گردن مردم برداشته شده است، شما ببینید ملّتهاى اتّحاد جماهیر شوروى سابق چه میکنند؛ به طرف آن چیزهایى رو مىآورند که فطرت آنها میخواهد. البتّه اگر هدایت درست بشوند، راهنمایان و مسئولان و دلسوزان علاقهمند به این مباحث داشته باشند، وضع آنها خوب خواهد شد، وَالّا به یک گمراهى دیگر [مىافتند]؛ بشر اگر راهنما نداشته باشد، از گمراهىاى به گمراهىاى منتقل خواهد شد.

قدرتهاى مادّى حدّى براى خود قائل نیستند. زندگى ملّتهاى بشرى در زیر پنجههاى قدرت قدرتهاى مادّى، مثل زندگى معنوى آنها در هم کوبیده میشود. امروز در خلأ احساس و اعتقاد دینى، ملّتها به سمت اسلام گرایش قلبى پیدا کردهاند. اسلام امروز در چشمها شیرین شده است؛ یک نمونه را در ملّتهاى مسلمان آفریقا مشاهده میکنید: آن ملّت سودان با آن تظاهرات اسلامى و علاقهمندى عاشقانهشان نسبت به مسئولین جمهورى اسلامى(۷) ــ که به خاطر اسلام است ــ یک نمونه هم حوادث اخیر الجزایر(۸) که ملّت مسلمان با رأى قاطع خود اسلام را انتخاب کردهاند. این یک حادثهى عظیم در دنیا است.

اسلام رو به رشد است، رو به گسترش است، در اعماق دلها و ملّتها دارد نفوذ میکند، و ملّت ایران در این مسئله پیشرو و پیشگام است. شما ملّت ایران توانستهاید با مجاهدت خود و با ایستادگى خود، حقّانیّت دعوت اسلامى را اثبات کنید. ایستادگى ملّت ایران، یک سرمشق و نمونهاى شد که حوادث صدر اسلام را یادآورى میکرد و این براى ملّتهاى دیگر، یک درس و الگو و نمونه است. این را باید قدر بدانیم؛ ما باید با همهى وجود خود از اسلام پاسدارى کنیم. ملّت ایران باید همّت خود را بگذارد براى پاسدارى از اسلام. آن چیزى که میتواند دنیا و آخرت را با هم، براى ملّتها و ملّت ما به ارمغان بیاورد، پایبندى به اسلام است. دنیا را هم با عمل به اسلام میشود آباد کرد.

اسلام به انسانها عزّت میدهد. وقتى یک انسانى در وجود خود احساس عزّت کرد، زیر بار دشمنان و بیگانگان نمیرود؛ زیر بار قدرتهاى زورگو نمیرود. اینکه مشاهده میکنید که قدرتهاى جهانى و امروز بیش از همه آمریکا توانستهاند زمام و اختیار ملّتها و کشورها را در دست بگیرند، براى این است که از ضعفِ نفْسِ حاکم بر نفوس بعضى از مردم استفاده کردهاند؛ اوّل، ملّتها را نسبت به اسلام بىاعتقاد کنند، نسبت به فرهنگ خود و تاریخ خود بىاعتقاد کنند، بىاعتنا کنند، بعد اختیار آنها را و زمام کار آنها را به دست بگیرند؛ این روشى است که در همهى دنیا عمل کردند؛ امّا وقتى ملّتى به ایمان قلبى خود پایبند است و به آن احترام میگذارد، [در اصل] براى خود احترام قائل است؛ براى رأى خود و نظر خود؛ براى تصمیمگیرى خود.

ما بسیار خوشحالیم که بحمدالله در میان ملّتها این احساس دارد رشد میکند. براى ما خبر خوشى است که مىشنویم ملّتها مثل ملّت الجزایر یا ملّت سودان با احساسِ ایمان اسلامى خودشان، حرف حقّ خودشان را بزنند و تصمیم خودشان را بگیرند. مگر در گذشته اجازه میدادند به ملّتها که آنها نظر خود را دربارهى اسلام و حکومت اسلامى به این صراحت بگویند؟

قدرتها با اسلام دشمنند، چون میدانند اسلام در مقابل زورگویىهاى آنها مىایستد. هرجا حاکمیّت اسلام باشد، حاکمیّت آمریکا در آنجا نیست؛ حاکمیّت قدرتهاى قلدر دنیا دیگر در آنجا نیست؛ این را میدانند و لذا با اسلام مخالفند. همین حالا تبلیغات جهانى از همه طرف علیه انتخابات الجزایر شروع شده است. چرا؟ چون آنها اسلام را و نظام اسلامى را و حکومت اسلامى را انتخاب کردهاند. ملّت پاى صندوقها رفتند، رأى خودشان را در صندوق انداختند و صریحاً گفتند که حکومت اسلامى میخواهند.

دموکراسى از این واضحتر نمیشود و هیچ جا نیست، در عین حال محافل سیاسى دنیا و رسانههاى وابستهى به صهیونیستها خجالت نمیکشند، میگویند دموکراسى در الجزایر دارد پامال میشود! پس معناى دموکراسى چیست؟ مگر دموکراسى غیر از رأى مردم است؟

و ملّت الجزایر باید بداند که وقتى به اسلام «آرى» گفت و به دشمنان اسلام «نه» گفت، باید منتظر تهمتهاى آنها و افتراهاى آنها باشد و باید از این تهمتها و افتراها هیچ هراسى به خود راه ندهد. همچنان که ملّت ایران این تهمتها و افتراها را سالهاى متمادى تحمّل کرد و اعتنا نکرد.

در این منطقهى خاورمیانه و حتّى در کم نقطهاى از دنیا، آزادىِ انتخاب و آزادىِ رأى، به قدر جمهورى اسلامى ایران وجود دارد. این کشور و این نظام، همان کشور و نظامى است که هنوز از پیروزى انقلابش دو ماه نگذشته بود که مردم پاى صندوقهاى رأى رفتند و به «جمهورى اسلامى» رأى دادند؛ آن هم با آن اکثریّت عجیب. یک سال از شروع این انقلاب نگذشته بود که مردم در دو رأىگیرى مهم شرکت کردند و اعضاى مجلس خبرگان را و رئیسجمهور را با آراء مستقیم خودشان انتخاب کردند.(۹) در طول سالهاى متمادى، آراء مردم در تشکیل مجلس شوراى اسلامى، در تشکیل مجلس خبرگان، در انتخاب رئیسجمهور و در قضایاى مختلف، همواره حاکم بر سرنوشت کشور بوده است. دموکراسى، آزادى، احترام به رأى مردم، بهتر و بیشتر از این در کجاى دنیا هست؟

قشرهاى مختلف و آحاد مردم در صحنههاى گوناگون سیاسى کشور، در راهپیمایىها، در اعلام نفرت از دشمنان، در پشتیبانى از مسئولان کشور و از امام بزرگوار راحل (رضوان الله تعالى علیه) و در قضایاى گوناگون در وسط صحنه حضور داشتهاند و همیشه رأیشان را گفتهاند، حرفشان را گفتهاند و طبق همان هم عمل شده است. در بزرگترین تجربهى این کشور، یعنى جنگ تحمیلى، همین نیروهاى عظیم مردمى بودند که صحنههاى جنگ را تشکیل دادند و در صفوف مقدّم جنگیدند، فداکارى کردند، و در پشت جبهه پدرها و مادرها و زنان این کشور و آحاد مردم این کشور از این نظام دفاع کردند، از رزمندگان حمایت کردند؛ یک نظامِ مردمى کامل. مسئولین از مردم  و مردم از مسئولین [هستند]؛ مسئولین در دل مردم جا دارند و مردم به آنها عشق میورزند و مردم برای مسئولین مهمترین چیزی هستند که باید برای آنها در راه خدا کار کرد؛  فکر و ذکر مسئولین منافع مردم و هدفهای مردم و رفاه مردم و پیشرفت مردم است. ما در کمتر جایی در دنیا سراغ داریم که اینجور خلوص و صمیمیّت بین مردم و مسئولین باشد. با وجود این، شما مىبینید که  دشمنان دوازده سال، سیزده سال است هرچه توانستهاند علیه این نظام تبلیغات کردهاند. این، دشمنىِ آنها را میرساند. هر کسى در راه اسلام حرکت میکند، باید منتظر خصومتها و دشمنىهاى دشمنان اسلام باشد.

امروز دشمنان اسلام مجهّزند به بیشترین امکانات؛ امّا آنچه بالاتر از همهى اینها است، وعدهى الهى است. وعدهى الهى میگوید که امکانات مادّى دشمن و پول او و سلاح او و دانشى که در اختیار او است و جنایتکارانه آن را مصرف میکند، هیچکدام از اینها نمیتوانند جلوى حرکت آگاهانه و شجاعانهى یک ملّتى را که در راه خدا دارد حرکت میکند بگیرند؛ نمیتوانند جلوى ملّتها را سد کنند؛ همچنان که تا امروز هم نتوانستهاند.

ملّت عزیز ایران باید بداند و میداند که بحمدالله در این سیزده سال، علىرغم خواست ابرقدرتها و همکارى دشمنان بینالمللى در دشمنى با ایران، علىرغم همهى اینها و همهى تلاشهاى آنها ما بحمدالله روزبهروز پیشتر رفتیم و به هدفهاى اسلامىِ خودمان نزدیکتر شدیم. و به توفیق الهى این راه را با کمال قوّت و قدرت ادامه خواهیم داد و هیچ چیز جلوى ملّت ایران را در حرکت به سوى هدفهاى الهى نخواهد گرفت.

ما باید خود را براى حرکت و تلاش در راه خدا آماده نگه داریم. زن و مرد هم در این جهت فرقى نمیکند؛ مردها هم موظّفند، زنها هم موظّفند؛ مردها هم باید علم و دانش را تحصیل کنند، زنها هم باید علم و دانش را تحصیل کنند؛ مردها هم باید در راه سازندگى کشور تا آنجا که میتوانند و در هر نقطهاى که میتوانند تلاش کنند، زنها هم باید در راه سازندگى کشور و بخصوص سازندگى نسل نو و تربیت اسلامى او تا آنجا که میتوانند تلاش کنند. اگر این قشر عظیم از ملّت ایران، یعنى زنها، دوشادوش مردان و با حفظ حدود اسلامى، علم و فن و کارهاى شایستهى یک مسلمان را فرابگیرند و عمل بکنند، موفّقیّت یقیناً بیشتر خواهد بود.

و امروز بحمدالله زنهاى ما در میدانهاى گوناگونى پیشرفت داشتهاند. نباید زنها و دختران را از تحصیل علم بازداشت؛ باید کمک کرد تا تحصیل کنند، معرفت و بصیرت پیدا کنند. در همهى مسائل زنها میتوانند دوشادوش مردان باشند؛ البتّه باید حدود الهى حفظ بشود؛ احکام الهى باید حفظ بشود.

و شما جوانهاى عزیز، بخصوص در این مناطق مرزى و در همسایگىِ آبهاى خلیج فارس، باید بدانید امروز مسئولیّت سنگینى بر دوش شما است و آن، مسئولیّتِ خودسازى است؛ خودسازى از لحاظ علمى و فکرى؛ خودسازى از لحاظ نیروى جسمانى؛ خودسازى از لحاظ صلاح اخلاقى؛ خودسازى از لحاظ معرفت دینى و عمل دینى؛ خودسازى از راه کسب تجربه براى ساختن این کشور. این کشور مال شما جوانها است و شما جوانها باید این بار امانت سنگین را از نسل پیش از خود تحویل بگیرید و آن را به نسل بعد برسانید و این، صلاحیّتهاى علمى و اخلاقى و جسمانى و تربیتى میخواهد و وظیفهى همه است که این صلاحیّتها را کسب کنند؛ بخصوص جوانها.

امیدوارم قلب مقدّس ولىّعصر (ارواحنا فداه) از همهى شما راضى و خشنود باشد و مشمول دعاى آن بزرگوار باشید و از یاران آن بزرگوار محسوب بشوید. من یکى دو دعا میکنم و شما عزیزان را به خدا مىسپارم:
پروردگارا! رحمت و فضل و برکات خود را بر این مردم نازل کن. پروردگارا! همهى ما را سربازان حقیقى اسلام در همهى جبههها قرار بده. پروردگارا! توفیق خدمتگزارى به این ملّت و این کشور به همهى ما عنایت کن. پروردگارا! این وحدت و هماهنگى بسیار زیبا و شکوهمندى که میان آحاد مردم ما هست، روزبهروز مستحکمتر بفرما. پروردگارا! روح مقدّس امام راحل و عزیز و روح شهیدان عزیز ما را از ما راضى و خشنود بگردان.

والسّلام علیکم و رحمة ‌الله و برکاته

 
در ابتدای این دیدار ــ که در چهارچوب سفر سهروزهی معظّمٌله به استان بوشهر برگزار شد ــ حجّتالاسلام والمسلمین ابراهیم فاضلفردوسى (نمایندهى ولىّفقیه و امامجمعهى بوشهر) مطالبی بیان کرد.
سورهى انفال، بخشى از آیهى ۲۴؛ «اى کسانى که ایمان آوردهاید! چون خدا و پیامبر، شما را به چیزى فراخواندند که به شما حیات میبخشد، آنان را اجابت کنید و بدانید که خدا میان آدمى و دلش حائل میگردد. ...»
حجّتالاسلام والمسلمین ابوتراب عاشورى از روحانیّونى بود که شجاعانه و بىپروا از استبداد رژیم پهلوى سخن میگفت و به افشاگرى میپرداخت و لذا بارها از سوى عناصر ساواک دستگیر شد و سرانجام در ۱۳ آبان ۱۳۵۷ هنگام وضو گرفتن در حیاط خانهاش با رگبار گلوله به شهادت رسید.
رئیسعلی دلواری (۱۲۶۱ ـ ۱۲۹۴) از رهبران قیام مردم جنوب ایران علیه دولت بریتانیا پس از اشغال بوشهر در میانهی جنگ جهانی اوّل بود. پس از صدور فتوای جهاد علیه نیروهای انگلیسی، رئیسعلی به همراه مردم تنگستان به مبارزه با متجاوزان برخاست و تلفات بسیاری به نیروهای انگلیسی وارد کرد و سرانجام در ۱۲ شهریور ۱۲۹۴ با خیانت یکی از همراهانش به شهادت رسید. سالروز شهادت او به عنوان «روز ملّی مبارزه با استعمار انگلیس»  نامگذاری شده است.
آیتاللّه سیّدعبدالحسین موسویلاری (۱۲۲۶ ـ ۱۳۰۳) از علما و مراجع تقلید منطقهى لار بود که در جنگ جهانی اوّل، هنگامی که انگلیسىها قصد تصرّف شیراز و لار را کردند، ایشان قطع روابط و احتیاجات از بیگانه را بر مسلمانان واجب شمرد، علیه اشغالگران انگلیسی حکم جهاد داد و خود نیز مسلّح شد و پیشاپیش مردم به حرکت درآمد.
سورهى انفال، بخشى از آیهى ۲۴
اشاره به سفر حجّتالاسلام والمسلمین اکبر هاشمىرفسنجانى (رئیسجمهور) به کشور سودان، پس از شرکت در ششمین اجلاس سران کشورهاى عضو سازمان کنفرانس اسلامى در سنگال، که با استقبال پُرشور مردم سودان روبهرو شد.
جبههى نجات اسلامى الجزایر که در انتخابات شهرداریها با اقبال مردم مواجه شده بود، در دور اوّل انتخابات پارلمانى این کشور نیز که در ۵ دى ۱۳۷۰ (۲۶ دسامبر ۱۹۹۱) برگزار شد، توانست حدود ۸۰ درصد کرسىها را به دست آورد و از جبههى آزادیبخش ملّى ــ حزب حاکم الجزایر ــ پیشى بگیرد. این برترى در انتخابات، موجب به قدرت رسیدن اسلامگرایان خواهد شد. دور دوّم انتخابات ۲۶ دی ماه برگزار خواهد شد.
انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی در دوازدهم مرداد ۱۳۵۸ و انتخابات اوّلین دورهی ریاست جمهوری، پنجم بهمن ۱۳۵۸ برگزار گردید.