رهبری امام خمینی(ره) و ویژگیها و امتیازات خاص آن در نگاه آیت الله خامنه ای از اصلیترین و مهمترین دلایل پیروزی انقلاب اسلامی، تثبیت نظام اسلامی در کشور و حرکت رو به جلوی ملت ایران در عرصههای گوناگون است. مواردی چون شناخت نیروی مردم و بهرهگیری از آن و نهادسازی در راستای حفظ دستاوردهای انقلاب از جمله خصوصیات رهبری نهضت بوده که توسط رهبر انقلاب به عنوان «هنر امام خمینی(ره)» نامیده شده است.
آنچه در ادامه میآید گزیدهای از بیانات رهبر انقلاب اسلامی دربارهی ویژگیهای منحصر به فرد رهبری امام خمینی(ره) است:
مطرح کردن حاکمیت اسلام
بیتالغزل کار امام، ایجاد حکومت اسلامی بود. اگر فرض کنیم چنین انقلابی بدون شعار حکومت به راه میافتاد - به عنوان اصلاحات و همان کارهایی که در تأسیس عدالتخانه و تشکیلات مشروطیت شد - بلاشک کار امام، یک دهم کار الان اهمیت نداشت؛ چون بالاخره آن خاندان میرفتند و جناح و جریانی از متدیّنین - که قاعدتاً منتخبان امام، متدیّنین بودند - روی کار میآمدند؛ اما آن کار چیزی بود، این کار یک چیز دیگر است. اهمیت کار امام - که توقّع این است ما این کار را تقویم درستی بکنیم - این بود که مسأله حاکمیت اسلام را مطرح کردند. حکومت اسلامی به معنای حکومت مسلمین نیست؛ به معنای حکومت اسلام است، والّا اگر فقط حکومت مسلمین باشد، حدّاکثرش این است که مسلمانی در رأس کار میآید و رفتار شخصی او، رفتار خوبی خواهد بود. احیاناً نمیگذارد در ظواهر جامعه هم فسق و فجوری صورت گیرد؛ اما نظام کشور و اداره زندگی براساس اسلام نخواهد بود؛ سلایق و فرهنگها و عادات و کجفهمیهای گوناگون تأثیر میگذارند. چیزی که جامعه اسلامی را مصونیت میبخشد، «حکومت اسلامی» است؛ یعنی حاکمیت اسلام. هنر بزرگ امام این بوده است که حاکمیت اسلام را در اینجا مطرح کردند.
صیغه خاص ایشان هم برای حاکمیت اسلام، «ولایت فقیه» بود. ۱۳۷۸/۱۱/۰۴
شناختن نیروی مردم
یکی از بزرگترین هنرهای امام راحل ما این بود که این نیروی مردم را شناخت و آن را کشف کرد و از آن بهره گرفت؛ و به مردم اعتماد کرد.
وضع ایران قبل از پیروزی انقلاب، وضع خوبی نبود؛ مردم در حال بیتکلیفی، دشمنان مسلط، اینجا پایگاه اسرائیل و استراحتگاه سران رژیم صهیونیستی، که میآمدند میبردند، میخوردند و استفادهی سیاسی و مالی میکردند. آن روزی که بعضی از کشورهای عرب تصمیم گرفتند که از نفت علیه اسرائیل استفاده کنند، شاه ایران دل صهیونیستها را گرم کرد و گفت من به شما نفت میدهم. وضع ایران در آن روز اینگونه بود و کسی امیدی نداشت؛ اما امام راحل ما (قدّساللَّه نفسهالزّکیه) وقتی همت گماشت و بر این مبارزه عزم کرد، هیچ نیرویی جز نیروی مردم نداشت. او به این نیرو معرفت پیدا کرد؛ به این نیرو تکیه کرد و خدای متعال هم که همه چیز دست اوست - که «و ما رمیت اذ رمیت و لکنّ اللَّه رمی» - دلها را منقلب کرد. وقتی دلها متوجه به این حقیقت شد، نیروها به میدان آمدند و قدرت رژیم طاغوتی و وابسته شاه متزلزل شد و نظام اسلامی در این کشور سربلند کرد. ما در حساسترین نقطهی دنیای اسلام و بر سر چهارراه قرار داریم و بیشترین نقطه اعتماد امریکا و استکبار در این منطقه، بر رژیم سلطنتی شاه بود. ۱۳۸۵/۰۵/۳۰
گم نکردن هدف
چه شد که غربیها، مشخصاً انگلیسیها، در این مسأله [مشروطه] کامیاب شدند؛ از چه شگردی استفاده کردند که کامیاب شدند. در حالی که مردم که جمعیت اصلی هستند، میتوانستند در اختیار علما باقی بمانند و اجازه داده نشود که شیخ فضلاللَّه جلو چشم همین مردم به دار کشیده شود؛ قاعدهی قضیه این بود. به نظر من مشکل کار از اینجا پیش آمد که اینها توانستند یک عدهای از اعضای جبههی عدالتخواهی - یعنی همان اعضای دینی و عمدتاً علما - را فریب بدهند و حقیقت را برای اینها پوشیده نگه دارند و اختلاف ایجاد کنند...
من به انقلاب خودمان که نگاه میکنم، میبینم هنر بزرگ امام این بود که دچار این غفلت نشد؛ اساس کار امام این است. امام اشتباه نکرد که حرفی را که گفته بود و هدفی را که اتخاذ کرده بود، در سایهی تنبیه و ظاهرسازیهای شعارهای دیگران گم کند و فراموش کند. این، اساس کار موفقیت امام بود که مستقیم به طرف هدف پیش رفت؛ صریح و عریان آن را جلوی چشمش قرار داد و به طرف آن حرکت کرد. متأسفانه این کار را زعمای روحانی و مشروطه نکردند و بر ایشان غفلت ایجاد شد؛ فلذا اختلاف شد. اختلاف که به وجود آمد، آنها تسلط پیدا کردند. وقتی قدرت دست آنها آمد، دیگر کاری نمیشد کرد. ۱۳۸۵/۰۲/۰۹
جلوگیری از هضم شدن انقلاب در اردوگاه شرق و غرب
هنر بزرگِ امام بزرگوار ما این بود که چارچوب محکمی را برای این انقلاب به وجود آورد و نگذاشت این انقلاب در هاضمه قدرتها و جریانهای سیاسیِ مسلّط هضم شود. شعار «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی»، یا شعار «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» که تعالیم امام و خطّ اشاره انگشت ایشان در دهان مردم انداخت، معنایش این بود که این انقلاب متّکی به اصول ثابت و مستحکمی است که نه به اصول سوسیالیزمِ اردوگاه آن روز شرق ارتباطی دارد، نه به اصول سرمایهداریِ لیبرال اردوگاه غرب. علّت اینکه شرق و غرب با این انقلاب دشمنی کردهاند و سرسختی نشان دادهاند، همین بود. ۱۳۸۱/۰۳/۱۴
سامان دادنِ نهاد بسیج
یکی از چیزهائی که در هر حرکت عمومی و در هر نهضت لازم است، این است که بر اساس تفکرات و مبانی پایهای این نهضت و این جریان، هم بایستی «واژهسازی» بشود، هم بایستی «نهادسازی» بشود. وقتی یک فکر جدید - مثل فکر حکومت اسلامی و نظام اسلامی و بیداری اسلامی - مطرح میشود، مفاهیم جدیدی را در جامعه القاء میکند؛ لذا این حرکت و این نهضت باید واژههای متناسب خودش را دارا باشد؛ اگر از واژههای بیگانه وام گرفت، فضا آشفته خواهد شد، مطلب ناگفته خواهد ماند...
انقلاب اسلامی هر دو را انجام داد. فرض کنید در مقولهی نظامی، ارتش که ساخته و پرداختهی فرهنگ دیگری و نظام دیگری و کسان دیگری بود، تبدیل شد به یک ارتش انقلابی، به یک ارتش متدین و مؤمن؛ ساختهایش هم تغییر پیدا کرد، روشهایش هم تغییر پیدا کرد، شعارهایش هم تغییر پیدا کرد؛ در آن، تحول به وجود آمد. در کنار این، نهاد نوپا و تازهای از خود انقلاب روئید و آن، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود؛ که اگر این دومی نمیشد، اوّلی هم امکانپذیر نبود. اینها هنرهای انقلاب است که امام بزرگوار ما مظهر اِعمال این هنرها و فهم دقیق از نیاز جامعه و نیاز آینده بود و این را با قدرت، با قاطعیت و با پیگیری انجام داد.
این حرکت عظیم بسیج، این اقدامی که امام در سازماندهی بسیج کرد - مطالبهی سازماندهی بسیج را امام کرد، ارتش بیست میلیونی را امام مطرح کرد - یکی از همان کارهای معجزآسای انقلاب بود که امام انجام داد...
البته بسیجی که در سال ۵۸ تشکیل شد، نیازهای آن روز را تأمین میکرد - این یک نیاز بود - امروز بسیج نوع نیازهای دیگری را برآورده میکند. مسائلی که امروز مطرح است، آن روز مطرح نبود. امروز بسیج ما در زمینهی علم، در زمینهی ابتکار، در زمینهی نوآوری، پیشرو است. این هم هنر امام بود. ۱۳۹۰/۰۷/۲۲
آنچه در ادامه میآید گزیدهای از بیانات رهبر انقلاب اسلامی دربارهی ویژگیهای منحصر به فرد رهبری امام خمینی(ره) است:
مطرح کردن حاکمیت اسلام
بیتالغزل کار امام، ایجاد حکومت اسلامی بود. اگر فرض کنیم چنین انقلابی بدون شعار حکومت به راه میافتاد - به عنوان اصلاحات و همان کارهایی که در تأسیس عدالتخانه و تشکیلات مشروطیت شد - بلاشک کار امام، یک دهم کار الان اهمیت نداشت؛ چون بالاخره آن خاندان میرفتند و جناح و جریانی از متدیّنین - که قاعدتاً منتخبان امام، متدیّنین بودند - روی کار میآمدند؛ اما آن کار چیزی بود، این کار یک چیز دیگر است. اهمیت کار امام - که توقّع این است ما این کار را تقویم درستی بکنیم - این بود که مسأله حاکمیت اسلام را مطرح کردند. حکومت اسلامی به معنای حکومت مسلمین نیست؛ به معنای حکومت اسلام است، والّا اگر فقط حکومت مسلمین باشد، حدّاکثرش این است که مسلمانی در رأس کار میآید و رفتار شخصی او، رفتار خوبی خواهد بود. احیاناً نمیگذارد در ظواهر جامعه هم فسق و فجوری صورت گیرد؛ اما نظام کشور و اداره زندگی براساس اسلام نخواهد بود؛ سلایق و فرهنگها و عادات و کجفهمیهای گوناگون تأثیر میگذارند. چیزی که جامعه اسلامی را مصونیت میبخشد، «حکومت اسلامی» است؛ یعنی حاکمیت اسلام. هنر بزرگ امام این بوده است که حاکمیت اسلام را در اینجا مطرح کردند.
صیغه خاص ایشان هم برای حاکمیت اسلام، «ولایت فقیه» بود. ۱۳۷۸/۱۱/۰۴
شناختن نیروی مردم
یکی از بزرگترین هنرهای امام راحل ما این بود که این نیروی مردم را شناخت و آن را کشف کرد و از آن بهره گرفت؛ و به مردم اعتماد کرد.
وضع ایران قبل از پیروزی انقلاب، وضع خوبی نبود؛ مردم در حال بیتکلیفی، دشمنان مسلط، اینجا پایگاه اسرائیل و استراحتگاه سران رژیم صهیونیستی، که میآمدند میبردند، میخوردند و استفادهی سیاسی و مالی میکردند. آن روزی که بعضی از کشورهای عرب تصمیم گرفتند که از نفت علیه اسرائیل استفاده کنند، شاه ایران دل صهیونیستها را گرم کرد و گفت من به شما نفت میدهم. وضع ایران در آن روز اینگونه بود و کسی امیدی نداشت؛ اما امام راحل ما (قدّساللَّه نفسهالزّکیه) وقتی همت گماشت و بر این مبارزه عزم کرد، هیچ نیرویی جز نیروی مردم نداشت. او به این نیرو معرفت پیدا کرد؛ به این نیرو تکیه کرد و خدای متعال هم که همه چیز دست اوست - که «و ما رمیت اذ رمیت و لکنّ اللَّه رمی» - دلها را منقلب کرد. وقتی دلها متوجه به این حقیقت شد، نیروها به میدان آمدند و قدرت رژیم طاغوتی و وابسته شاه متزلزل شد و نظام اسلامی در این کشور سربلند کرد. ما در حساسترین نقطهی دنیای اسلام و بر سر چهارراه قرار داریم و بیشترین نقطه اعتماد امریکا و استکبار در این منطقه، بر رژیم سلطنتی شاه بود. ۱۳۸۵/۰۵/۳۰
گم نکردن هدف
چه شد که غربیها، مشخصاً انگلیسیها، در این مسأله [مشروطه] کامیاب شدند؛ از چه شگردی استفاده کردند که کامیاب شدند. در حالی که مردم که جمعیت اصلی هستند، میتوانستند در اختیار علما باقی بمانند و اجازه داده نشود که شیخ فضلاللَّه جلو چشم همین مردم به دار کشیده شود؛ قاعدهی قضیه این بود. به نظر من مشکل کار از اینجا پیش آمد که اینها توانستند یک عدهای از اعضای جبههی عدالتخواهی - یعنی همان اعضای دینی و عمدتاً علما - را فریب بدهند و حقیقت را برای اینها پوشیده نگه دارند و اختلاف ایجاد کنند...
من به انقلاب خودمان که نگاه میکنم، میبینم هنر بزرگ امام این بود که دچار این غفلت نشد؛ اساس کار امام این است. امام اشتباه نکرد که حرفی را که گفته بود و هدفی را که اتخاذ کرده بود، در سایهی تنبیه و ظاهرسازیهای شعارهای دیگران گم کند و فراموش کند. این، اساس کار موفقیت امام بود که مستقیم به طرف هدف پیش رفت؛ صریح و عریان آن را جلوی چشمش قرار داد و به طرف آن حرکت کرد. متأسفانه این کار را زعمای روحانی و مشروطه نکردند و بر ایشان غفلت ایجاد شد؛ فلذا اختلاف شد. اختلاف که به وجود آمد، آنها تسلط پیدا کردند. وقتی قدرت دست آنها آمد، دیگر کاری نمیشد کرد. ۱۳۸۵/۰۲/۰۹
جلوگیری از هضم شدن انقلاب در اردوگاه شرق و غرب
هنر بزرگِ امام بزرگوار ما این بود که چارچوب محکمی را برای این انقلاب به وجود آورد و نگذاشت این انقلاب در هاضمه قدرتها و جریانهای سیاسیِ مسلّط هضم شود. شعار «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی»، یا شعار «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» که تعالیم امام و خطّ اشاره انگشت ایشان در دهان مردم انداخت، معنایش این بود که این انقلاب متّکی به اصول ثابت و مستحکمی است که نه به اصول سوسیالیزمِ اردوگاه آن روز شرق ارتباطی دارد، نه به اصول سرمایهداریِ لیبرال اردوگاه غرب. علّت اینکه شرق و غرب با این انقلاب دشمنی کردهاند و سرسختی نشان دادهاند، همین بود. ۱۳۸۱/۰۳/۱۴
سامان دادنِ نهاد بسیج
یکی از چیزهائی که در هر حرکت عمومی و در هر نهضت لازم است، این است که بر اساس تفکرات و مبانی پایهای این نهضت و این جریان، هم بایستی «واژهسازی» بشود، هم بایستی «نهادسازی» بشود. وقتی یک فکر جدید - مثل فکر حکومت اسلامی و نظام اسلامی و بیداری اسلامی - مطرح میشود، مفاهیم جدیدی را در جامعه القاء میکند؛ لذا این حرکت و این نهضت باید واژههای متناسب خودش را دارا باشد؛ اگر از واژههای بیگانه وام گرفت، فضا آشفته خواهد شد، مطلب ناگفته خواهد ماند...
انقلاب اسلامی هر دو را انجام داد. فرض کنید در مقولهی نظامی، ارتش که ساخته و پرداختهی فرهنگ دیگری و نظام دیگری و کسان دیگری بود، تبدیل شد به یک ارتش انقلابی، به یک ارتش متدین و مؤمن؛ ساختهایش هم تغییر پیدا کرد، روشهایش هم تغییر پیدا کرد، شعارهایش هم تغییر پیدا کرد؛ در آن، تحول به وجود آمد. در کنار این، نهاد نوپا و تازهای از خود انقلاب روئید و آن، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود؛ که اگر این دومی نمیشد، اوّلی هم امکانپذیر نبود. اینها هنرهای انقلاب است که امام بزرگوار ما مظهر اِعمال این هنرها و فهم دقیق از نیاز جامعه و نیاز آینده بود و این را با قدرت، با قاطعیت و با پیگیری انجام داد.
این حرکت عظیم بسیج، این اقدامی که امام در سازماندهی بسیج کرد - مطالبهی سازماندهی بسیج را امام کرد، ارتش بیست میلیونی را امام مطرح کرد - یکی از همان کارهای معجزآسای انقلاب بود که امام انجام داد...
البته بسیجی که در سال ۵۸ تشکیل شد، نیازهای آن روز را تأمین میکرد - این یک نیاز بود - امروز بسیج نوع نیازهای دیگری را برآورده میکند. مسائلی که امروز مطرح است، آن روز مطرح نبود. امروز بسیج ما در زمینهی علم، در زمینهی ابتکار، در زمینهی نوآوری، پیشرو است. این هم هنر امام بود. ۱۳۹۰/۰۷/۲۲