وقتی دینی مانند اسلام، در نظر یک جامعه یک میلیاردی مقدّس است و مایه حرکت آن جامعه عظیم هم همین دین است، اهانت به آن کار سختی است. جرأت نمیکنند صریحاً به اسلام اهانت کنند. لذا میبینید که حتی رؤسای جمهور امریکا و بعضی از کشورهای گردن کلفت هم، دیگر جرأت نمیکنند نسبت به اسلام، صریحاً دشمنی و مستقیماً اهانت کنند. به همین سبب، نشستند و راهی پیدا کردند: بر آن شدند افرادی را پیدا کنند که سپر بلایشان باشند و از آنها بخواهند که در لباس روشنفکر، شاعر و نویسنده، به اسلام اهانت کنند، تا آرام آرام اهانت به اسلام باب و رایج شود. این، کاری بود که به وسیله کتاب «آیات شیطانیِ» آن شخص مرتد شروع شد. او در انگلیس کتاب خودش را نوشت و مجلاّت امریکایی شروع به ترویج آن کتاب کردند. بنده آن روز مجلاّت امریکایی را که به اینجا میآمد میدیدم و تعجّب میکردم که این چه کتابی است که این قدر اینها میخواهند آن را ترویج کنند!؟ این همه کتاب نوشته میشود! اما علّتی داشت که ناگهان مطبوعاتیهای دنیا، قلم به مزدهای دنیا، صهیونیستهای دنیا - که گردانندگان بیشترین مطبوعات و رادیو تلویزیونهای غربند - دست به دست هم داده بودند و یک کتاب را ترویج میکردند. مگر محتوای آن چه بود؟ چیزی نگذشت که معلوم شد چه در این کتاب هست. این کتاب بناست جاده باز کنِ اهانت به اسلام باشد. پیغمبر را اسم بیاورد و مسخره کند. به اصطلاح، یک داستان خیالی نوشته است؛ اسم پیغمبر را، اسم زوجات پیغمبر را، اسم اصحاب پیغمبر را آورده است و به شکل بسیار وقیحی به آنها اهانت کرده است. وقتی این کتاب رایج شد و مردم آن را خواندند، آرام آرام اهانت کردن به اسلام عادی میشود. این را میخواستند!
بیانات در دیدار جمعی از روحانیون ۱۳۷۱/۱۱/۲۵