بسماللَّهالرّحمنالرّحیم
این، هنر واقعاً خیلی فوقالعادهی فاخری است. این کار فرش، کار خیلی برجستهیی است. یقیناً بسیاری از مردم کشور ما از این ابعاد کار قالی مطلع نیستند. بعضی از مردم قالی را فقط یک فرش زیر پایشان میدانند، و بعضی هم به تفاخر میخواهند این چیزی که زیر پایشان است، گرانتر و فاخرتر و ریزبافتر باشد؛ غافل از آنکه این تفاخر غلطی است که ما بیاییم یک کار هنری برجسته را که باید جلوی چشم باشد، و هم چشم از آن لذت ببرد و هم بیاموزد، به عنوان یک وسیلهی اعیانی و اشرافی به کار ببریم. اصل این کار، بنیاناً غلط است.
ما وقتی این کار را با انواع گوناگون هنرهای تصویری و تجسمی مقایسه میکنیم، میبینیم که واقعاً این چیز خیلی اعجابانگیزی است. چهطور ممکن است با نخ و گره و روی هم گذاشتن نخهای گوناگون، نقشی آفرید که معلوم نیست با قلممو و روی بوم، اینگونه بشود زنده درآورد؛ حداکثر این است که بگوییم فقط یک نقاش ماهر میتواند آن را با قلممو و با رنگ و روغن روی بوم در بیاورد. تصویر یک نقش با نخ و گره، واقعاً چیز فوقالعادهیی است؛ الان این کار را میکنند و کار بسیار باارزشی است.
اولاً، این یک هنر ایرانىِ اصیلِ بسیار ارزشمند و برجسته است. باید این هنر را حفظ کنید، توسعه بدهید، هرچه میتوانید، کیفیت ببخشید و روزبهروز ابتکارات بیشتری را در آن به وجود بیاورید؛ همچنان که کارهای شما غالباً اینطوری است.
ثانیاً، هنر چیز برجستهیی است و محتاج تعریف نیست. هنر مثل زیبایی است؛ احتیاج نیست کسی از آن تعریف و تمجید بکند. اگر تعریف هم بکنند یا نکنند، بههرحال زیبایی، یعنی زیبایی، یعنی نقطهی مقابل زشتی. هنر، بههرحال برجستگی است، زیبایی است، آفرینندگی است، از مقولهی ابتکار و خلق است. درعینحال، اگر ما بخواهیم همین هنر به طور مضاعف ارزش پیدا کند، باید آن را در خدمت هدفهای صحیح قرار بدهیم.
این غلط است که ما تصور بکنیم شعرِ خوب میگوییم، یا فرضاً آهنگِ خوب میسازیم، یا فلان کار هنرىِ خوب را انجام میدهیم، فقط برای خود هنر؛ یعنی هنر برای هنر. این، یک مقولهی بسیار غلط و انحرافی است؛ هنر باید در خدمت هدفی باشد. لذا اگر شما نگاه کنید، میبینید که هر کدام از هنرمندان بزرگ عالم، هنرهای خودشان را در خدمت اهدافی قرار میدادند. اهداف امروز ما، همین مقدسات و ارزشهای والای اسلام و انقلاب است. این هنرِ به این برجستگی را باید در خدمت آن هدفها به کار برد.
سعی کنید این هنر را زنده کنید. البته همین نقشهای سنتی قدیمی هم که نشاندهندهی سنت قالیبافی ایرانی است، خیلی خوب است؛ اما چنانچه باز ما همین هنر را به کار بیندازیم، تا یک خاطرهی تاریخی، یک حقیقت اسلامی و یک حرکت برجسته را در ذهنها مخلد کنیم، کار مضاعفی انجام دادهایم.
ارزش هنر را همه کس نمیفهمند؛ هنر همین ویژگی را دارد. هنر برای خیلیها ناآشناست. شما اگر الان بهترین و فاخرترین نقاشیها را به بازار بیاورید - بازار غیر هنر - مردم معمولی میآیند و تماشا میکنند: عجب رنگ قشنگی دارد! چند؟ اگر مثلاً بگویند ده هزار تومان، میگوید نه آقا، پنج هزار تومان؛ نمیفهمد که این چیست! این هنر هم همینگونه است.
خداوند انشاءاللَّه به شماها توفیق و قوّت بدهد و خسته نباشید. خداوند دست و پنجهی هنرمند، و چشمها و روحیهی شماها را همیشه شاداب و نیرومند بدارد، تا بتوانید باز هم این کارهای خوب را بیافرینید. از اینکه این قالیچه را به من دادید، از شما(1) خیلی تشکر میکنم؛ منتها بنده از بس به فرش و کار قالیبافها احترام میگذارم، خودم در خانه زیر پا از قالی استفاده نمیکنم. من این فرش را به آستان قدس رضوی تقدیم میکنم؛ آنجا هم در موزهی آستان قدس میماند، که هم برای شما خوب است، و هم برای ما؛ هم اسم شما در آنجاست، و هم برای ما ثوابی داشته باشد. من این هدیه را از شما قبول میکنم و دعا میکنم که خداوند انشاءاللَّه قلب شما را شفا بدهد.
به نظر من، شما کار هنریتان را در محافل هنری و پیش هنرمندان عرضه کنید؛ ما هم باید بگوییم که چنین نمایشگاهی را هرگاه یک بار به صورت فصلی برپا کنند. در خصوص هزینههای ارزی هم که مطرح شد، هرچند الان ابعادش برای من روشن نیست، اما میگوییم که برادران در دفتر ما این قضیه را دنبال کنند؛ با دولتیها در میان بگذارند و سفارش کنند که تا آنجا که ممکن است، کمک نمایند. کار شما واقعاً کار باارزشی است. ما باید هم قدر شما آقایان و هم قدر کارتان را بدانیم. کار شما باید ترویج بشود. بایستی دید چه کمکی میشود کرد؛ به بخشهای مختلف دولتی سفارش بشود، تا انشاءاللَّه کمکتان کنند.
موفق و مؤید باشید
1) آقای محمودرضا حبیبی نائینی