بیانات در دیدار جمعى از دانش‌‌آموزان و دانشجویان سراسر کشور به مناسبت روز ملى مبارزه با استکبار جهانى

بسم الله الرّحمن الرّحیم(۱)

به همهی برادران و خواهران عزیز، جوانان، دانشجویان، دانشآموزان و معلّمان و مربّیان و مسئولان، مخصوصاً به خانوادههاى محترم شهیدان عزیز و جانبازان عزیز خوشامد میگویم و توفیق و فضل الهى را براى همهى شما مسئلت میکنم.

جوان در هر جامعهاى و کشورى محور حرکت است. اگر حرکتِ انقلابى باشد و قیامِ سیاسى باشد، جوانها جلوتر از دیگران در صحنهاند؛ اگر حرکتِ سازندگى باشد یا حرکتِ فرهنگى باشد، باز جوانها جلوتر از دیگران و دست آنها کارآمدتر از دست دیگران است. حتّى در حرکت انبیاى الهى مِنجمله حرکت صدر اسلام هم، محور حرکت و مرکز تلاش و تحرّک، جوانها بودند. آن کشورى که جوان کم دارد ــ کمااینکه بعضى از کشورها امروز دچار کمبود نسل جوان هستند، به خاطر بعضى از سیاستهاى تنظیم نسل و خانواده و از این حرفها ــ ولو در علم و تکنولوژى و ترقّیات جلو باشند، کارشان لنگ است. مجبورند از کشورهاى دیگر جوان قرض بگیرند! جوان و جوانى یکى از درخشندگىهاى آفرینش الهى است. دشمنان جوامع از جمله جوامع اسلامى، این نکته را خوب تشخیص دادهاند و روى آن بخصوص انگشت گذاشتهاند.

نه امروز، بلکه از یک قرن پیش مثلاً یک برنامهى همهجانبهاى شروع شد در کلّ جهان سوّم و از جمله در کشورهاى اسلامى براى ضایع کردن نسل جوان. چون میدانید دوران استعمار و دستاندازى کشورهاى غربى به کشورهاى آسیا و آفریقا، در حدود ۱۵۰ سال یا نزدیک به ۲۰۰ سال قبل شروع شد؛ میدانستند که این وضع ادامه پیدا نمیکند. اگر جوانها رشد کنند، بافرهنگ بشوند، بااراده باشند، نمیگذارند آب خوش از گلوى بیگانگان و چپاولگران پایین برود، [لذا] برنامهریزى کردند براى فاسد کردن نسل جوان. اینکه شاید شما در بعضى از کتابها یا مقالهها خواندهاید که در بعضى از کشورهاى آمریکاى لاتین یا شرق آسیا، نسل جوان غرق در فسادهاى گوناگون است ــ از مواد مخدّر و فساد جنسى و موادّ سکرآور ــ این طبیعى نیست؛ اینجور نیست که از اوّل، روال کار چنین بوده است؛ این، سیاستِ پیادهشده است. ما هم البتّه در دوران ستمشاهى برکنار نبودیم؛ متأسّفانه در این کشور هم به دست خاندان خائن و سیهروى پهلوى و دستیارانشان این سیاست را تا هرجا توانستند پیاده کردند.

البتّه کشورهاى اسلامى یک خصوصیّتى داشتند که همان اسلام بود و کشور ما در بین کشورهاى اسلامى یک خصوصیّت دیگرى داشت اضافهى بر آن، که روحانیّتِ مردمى بود؛ و میدانید در کشورهاى دیگر اسلامى به این شکلِ ایران نبوده و هنوز هم نیست.

اسلام و تبلیغات اسلامى جلوى آن موج سهمگین ایستاد. شعارهاى انقلابى و حرکت کوبندهى امام عالىمقام و عظیمالشّأن، کار را بر دشمن مشکل کرد. در بحبوحهى همان موج فسادآفرینى که بر این کشور حکومت میکرد، جلوههاى ایمان و سرسپردگى به دین، باز اوّل در بین جوانان خود را نشان داد.

من مىشناختم پدرها و مادرهاى متوسّطى را که طاقت همراهىکردن با احساس دینىِ جوان خودشان را نداشتند؛ حتّى گاهى پیش ما شکایت میکردند از احساسات دینى و تعبّد و زهد و بىاعتنائى به دنیا و به خوراک و به آسایش که در جوانانشان مشهود بود. آن پدرها و مادرها، با همان تربیتهاى غلط رشد کرده بودند ــ مسلمان هم بودند، امّا این جوشش ایمان اسلامى در آنها نبود ــ امّا جوان تحت تأثیر تربیت انقلابى قرار گرفته بود. لذا بود که جوانها خانوادهها را پشت سر خودشان میکشیدند و این شد که آن قیام عظیم مردمى و آن حرکت بىنظیر در عالم یعنى انقلاب اسلامى ما به رهبرى امام و با پشتیبانى قاطبهى ملّت و با میداندارى جوانها به پیروزى رسید. خب، این یک فتح بود؛ هم فتح میدان بود ــ میدان مبارزه با استکبار ــ و بالاتر از آن، فتح سرزمین دل جوانان بود که این [فتح] را اسلام و انقلاب کرده بودند، امام کرده بود و این فتحالفتوح بود. بزرگترین کار امام، ساختن جوانها بود. بعد از آن هم در دوران جنگ، باز جوانها بودند که جنگ را با خسران دشمن تمام کردند. این شهداى جوان، این رزمندگان جوان، این دستاندرکاران جوان عرصههاى جنگ چیزى نیست که [انسان] اهمّیّت نسل جوان را در یک حادثهى سرنوشتسازى مثل جنگ از نظر دور بدارد. این حادثه اتّفاق افتاد امّا چشمهاى طرّاحان استکبار جهانى همهى صحنه را دید؛ فهمید که جوان مؤمن در این کشور زیر تربیت اسلام انقلابى چه معجزهها میکند.

امروز همه میدانند که فکر استکبار چیست؛ همه فکر آمریکا را که رأس استکبار است، خواندهاند. فکر اینها سلطهى بر همهى عالم است؛ بخصوص این منطقهى حسّاسى که ما در آن زندگى میکنیم؛ منطقهى خاورمیانه، خلیج فارس و این نقطهى اساسى اقتصادى و نظامى. دنبال این فکر استکبارى نقشهها است. سر و کار این نقشههاى ضدّ مردمى و ضدّ اسلامى با انسانها است. اگر استکبار بتواند موج عظیم انسانى را از مقابل خود کنار بزند، دولتها نیستند که بتوانند مقابل آمریکا مقاومت کنند. دیدید دولتها در کنفرانس خیانت(۲) چه کردند. اگر کسى بتواند جلوى حرکت فرعونى و طاغوتى استکبار آمریکایى و ایادىاش را بگیرد، ملّتها هستند و ملّتها میتوانند. طرّاحان استکبار ممکن نیست این مطلب را نفهمند؛ ممکن نیست به ملّتها و بخصوص به جوانها به چشم یک خطر بزرگ نگاه نکنند؛ ممکن نیست که در مقابل این خطر تدبیرى نیندیشند و تاکتیکهاى لازم را انتخاب نکنند.

پس همینجور که شما نشستهاید، میتوانید خوب تصوّر کنید که امروز یکى از کارهاى اساسى استکبار این است که نسل جوان را در کشورهاى اسلامى ــ و هر کشور اسلامى که بیدارتر است، بیشتر ــ از صحنه بیرون کند. کدام کشور اسلامى از همه بیدارتر، از همه زندهتر و از همه بىمحاباتر در مقابل استکبار ایستاده است جز ایران اسلامى؟ پس جوانان ایران اسلامى بدانند که استکبار براى بیرون راندن آنها از صحنهى این مبارزهاى که در آن، فتح و پیروزى حتماً نصیب ملّتها است ولاغیر، مشغول طرّاحى است، مشغول پول خرج کردن است، مشغول ریختن انواع نقشهها است؛ و هدف این نقشهها شما هستید؛ شما جوان مؤمن و انقلابى و شجاع که ایستادهاید تا هدفهاى انقلابتان و امامتان را تا آخرین رقم به تحقّق برسانید و ایستادهاید که هر مانعى را از سر این راه بردارید.

هر حرکتى که منجر به این بشود که نسل جوان احساس کند که باید از صحنهى مقاومت کناره بگیرد، این حرکت باواسطه یا بىواسطه مربوط است به آمریکا و مربوط است به نظام استکبارى؛ این یک معیار کلّى است. هر کارى که در کشورهاى دیگر کردند، اینجا هم میخواهند بکنند: سرگرم کردن جوانها به مسائل جنسى، سرگرم کردن جوانها به مسائل شخصى دور از آرمانهاى انقلابى، آلوده کردن جوانها به مواد مخدّر و مسکر، منحرف کردن ذهن جوانها از آرمانهاى اصلى و اهداف اصلى و متوجّه کردن آنها به اهداف کوچک و جزئى و صنفى و امثال اینها، متزلزل کردن ایمان نسل جوان به اسلام، متزلزل کردن ایمان نسل جوان به اصول انقلاب اسلامى و جمهورى اسلامى و حتّى به امام، و هر چیزى که در راه این مبارزهى عظیم به کار گرفته میشود و وجودش لازم است، در چشم نسل جوان بىرنگ و بىاثر و بىفایده و مهمل جلوه دادن. اگر چیزى در این مضمونها شما جایى دیدید، در کتابى خواندید، در رمان ترجمهشده یا نوشتهشدهاى مطالعه کردید، در مقالهى ترجمهشدهاى یا در شعرى یا در فلسفهبافىاى، حتّى در تظاهرات بهاصطلاح جسورانه و پُرخشمى اگر چیزى از این قبیل دیدید، آن را متّهم کنید؛ بدانید که تصادفى نیست؛ بدانید که آمریکا از شما میترسد؛ بدانید که از حضور شما در صحنه، بزرگترین پستهاى استکبار عالمى احساس ناامنى میکند.

میخواهند شما را از سر راه بردارند. چه جورى میشود؟ با کشتار که نمیتوانند؛ اگر میتوانستند با یک بمب اتم، با یک حرکت نظامى این ملّت را تار و مار کنند، میکردند امّا نمیتوانند، و این به ضررشان تمام میشود؛ این را میفهمند. اگر میتوانستند این ملّت را از صحنهى زمین حذف کنند، میکردند امّا نمیتوانند، قدرتش را ندارند، سنّت عالم این نیست. اگر اقدامى در این باره بکنند، به ضرر خودشان تمام خواهد شد، این را خوب فهمیدهاند. پس باید این ملّت و این جوانها باشند امّا سر راه آنها نباشند، سر راه تجاوزگرى آنها نباشند. امروز چند میلیون جوان در بعضى از کشورهاى بهاصطلاح اسلامى دستشان را در جیبشان میکنند و سوت میزنند و از کنار خیابان بىاعتنا به حوادث عظیم عالم راه میروند و قدم میزنند؟ چند میلیون جوان امروز سرگرم مسائل حقیر در زندگى شخصىاند و نمیدانند که دشمن انسانیّت و دشمن آنها و دشمن شرف ملّتها دارد چه میکند با ملّتها؟ هستند اینجور جوانهایى در دنیا! آنها با خودشان میگویند چرا این جوان را هم ما به خیل آن جوانها ملحق نکنیم؟ دارند تلاش میکنند؛ باید در  مقابل این [کار] بِایستید.

جوانها و در درجهى اوّل دانشجویان و دانشآموزان و بعد بقیّهى جوانها در هر قشرى؛ کارگر، بازارى، روستایى، شهرى ــ البتّه در درجهى اوّل، جوان دانشجو و دانشآموز ــ باید خودسازى کنند. خودتان را با تربیت دینى بسازید. امور تربیتى خوب است، معلّم تربیت خوب است، گویندهی تربیتى خوب است امّا آن کسى که «واعِظٌ مِن نَفسِه»(۳) ــ موعظهکننده و تربیتکنندهاى از درون خود ــ نداشته باشد، این تربیتها به کارش نمىآید. خودتان را بسازید؛ با نفْس مبارزه کنید؛ اجراى حکم الهى را در محدودهى شخص خودتان بزرگ بشمارید؛ به نماز، به توجّه به خدا، به دعا، به توکّل اهمّیّت بدهید؛ این شما را پولادین خواهد کرد.

آنچه آمریکا از آن میترسد، حتّى لفّاظىهاى سیاسى هم نیست. البتّه شما باید قدرت سیاسى پیدا کنید، قدرت تحلیل پیدا کنید، و اگر جوانى و ملّتى بینش سیاسى نداشته باشد فریب میخورد، او را از صحنه خارج میکنند، با ابزار دین او را کنار میزنند؛ مثل خیلى از کسانى که متظاهر به دین و مقدّسمآبى هستند که بینش سیاسى ندارند؛ خیلى راحت اینها را برمیدارند، میگذارند کنار. هنوز هم یک عدّه وجود دارند که خودشان را دیندار و متدیّن میدانند، و با این انقلابى که بر اساس دین است سر سازگارى ندارند؛ گوشه و کنار پیدا میشود. پس بینش سیاسى لازم است امّا همهچیز نیست؛ اصل قضیّه، آن ایمان الهىِ معنوى است که باید در دلهاى شما باشد. خودتان را دینى بسازید.

جوانها در محیط خودشان امر به معروف و نهى از منکر کنند. چرا این واجب در جامعهى اسلامى هنوز اقامه نشده است؟ امر به معروف، امر به کارهاى خوب. نگویید به من چه! او هم نمیتواند بگوید به تو چه! اگر هم گفت، شما اعتنا نکنید. نهى از منکر [کنید]. بعضى خیال میکنند تا یک منکرى دیده شد، باید با مشت بروند سراغ آن! نه آقا، ما سلاحى داریم که از مشت کارگرتر است؛ آن چیست؟ سلاح زبان. زبان از مشت خیلى کارگرتر است، خیلى نافذتر و مؤثّرتر است؛ مشت کارى نمیکند.
بعضى جوانها به ما نامه مینویسند که آقا اجازه بدهید ما با این تظاهرات منکراتى مقابله کنیم، مبارزه کنیم؛ خیلى خوب، بکنید، امّا چه جور؟ بریزید و تکّهپاره کنید طرف مقابل را؟ نه، این [درست] نیست. حرف بزنید، بگویید، یک کلمه؛ بیشتر هم نمیخواهد؛ لازم نیست یک سخنرانى بکنید. کسى که مىبینید خلافى را مرتکب میشود، دروغى را، غیبتى را، تهمتى را، کینورزى نسبت به برادر مؤمن را، بىاعتنائى به محرّمات دین را، بىاعتنائى به مقدّسات را، اهانت به پذیرفتههاى ایمانى مردم را، پوشش نامناسب را، حرکت زشت را، هر کدام از این کارها را کسى انجام میداد، یک کلمه [بگویید]؛ لازم هم نیست با خشم باشد؛ یک کلمهى آسان؛ بگویید: این کار شما خلاف است، نکنید. [اگر] شما بگویید، دیگرى بگوید، دیگرى بگوید، دیگرى بگوید، گناه در جامعه میخشکد.

چرا کسانى از گفتن اِباء میکنند؟ یک عدّهاى بر اثر ضعف نفْس، یک عدّهاى هم خیال میکنند که آقا، گفتن فایدهاى ندارد، بگذار بروم جلو با دست! نه آقا، زبان از دست خیلى مهمتر است. اقامه کنید؛ نگذارید کار به فساد بکشد در جوامع جوان؛ چه در مدرسهها، چه در دانشگاهها. اینها هدف است براى دشمن. بدانید که نسل جوان این جامعه و این ایران اسلامى زنده است؛ دشمن هم این را بداند. حجّت بر ما تمام است با بودن شما جوانهاى مؤمن.

حالا که آن کنفرانس خیانت تمام شد، حرفهایشان را زدند، صهیونیستها و دولت غاصب را عملاً به رسمیّت شناختند، چه شد؟ چه چیزى گیر فلسطینىها آمد؟ چه چیز گیر دنیاى عرب آمد؟ دولت غاصب و دروغین اسرائیل آرزو داشت یک چنین حادثهاى بعد از چهل سال، چهل و چند سال اتّفاق بیفتد، [امّا] در عین حال به رو مىآورد که علاقهاى ندارد؛ مدام ناز میکرد، مدام شرط جلو قرار میداد، بعد هم رفت کنفرانس و شدیدترین و وقیحترین حرفها را در مقابل اعراب زد و از کنفرانس جدا شد و آمد! چرا در مقابل یک چنین توطئهاى، در مقابل یک چنین فریبى، اینها سلاح انداختند؟ تاریخ به اینها چه خواهد گفت؟ خدا از اینها چگونه بازخواست خواهد کرد در قیامت؟ ملّتهایشان با اینها چه خواهند کرد؟

البتّه راه جبران باقى است. اگرچه جبرانِ کامل نه، امّا دولتهاى عرب میتوانند تا حدودى این کار زشتى که انجام شد جبران کنند. همهى دولتهاى عرب اعلان کنند که ما اسرائیل را به رسمیّت نمىشناسیم و آن حرفهایى که در آنجا زده شده است، چون اسرائیل در مقابل، با آن وضع رفتار کرده است،(۴) آن حرفها کأنلمیکن است، ملغا است؛ و ملّتها را خوشحال کنند؛ میتوانند این کار را بکنند. امّا امید به ملّتها است، امید به جوانها است.

شک نباید کرد که این شجرهى خبیثهاى که «اُجتُثَّت مِن فَوقِ الاَرضِ ما لَها مِن قَرار»،(۵) هیچ پایه و پایگاه و استمرارى نخواهد داشت و بىشک نابود خواهد شد. و شک نباید کرد که حق پیروز خواهد شد و فلسطین به پیکر اسلامى برخواهد گشت؛ امّا دیر و زود شدن آن، بسته به همّت و غیرت مسلمین است. مسلمین بایستى همّت کنند، جوانها بایستى مسئله را رها نکنند. مثل ملّت سرافراز و شجاع ایران حرفشان را بزنند، آنچه را میخواهند مطالبه کنند و بلاشک خداى متعال هم به آنها تفضّل خواهد کرد.

از خداوند متعال مسئلت میکنیم که شما جوانان عزیز را و همهى جوانان کشورمان و کشورهاى اسلامى را مشمول هدایت و رحمت خود قرار بدهد و قلب مقدّس ولىّعصر (ارواحنا فداه) را از همهى ما خشنود کند و ما را مشمول دعاى آن بزرگوار قرار بدهد.

والسّلام علیکم و رحمة‌الله و‌ برکاته
 
 
 در این دیدار، وزیر آموزش و پرورش و مسئولان این وزارتخانه، جمعى از خانوادههاى شهداى چهار ایماق و هشترود به همراه مسئولان و نمایندهى مردم این منطقه در مجلس شوراى اسلامى، دانشآموزان ممتاز جشنوارههاى هنرى، اعضا و دانشآموزان وابسته به اتّحادیّهى انجمنهاى اسلامى دانشآموزان، مسئولان بسیج دانشآموزى و دانشجویى، اساتید، مسئولان و کارکنان دانشگاه شاهد و تربیت معلّم کرمان، نطنز و اراک و گروههاى مختلف دانشآموزى و دانشجویى حضور داشتند. در ابتدای این دیدار، آقای محمّدعلى نجفى (وزیر آموزش و پرورش) گزارشى ارائه کرد.
 کنفرانس مادرید. برای آگاهی بیشتر نک‌ : خطبههای نماز جمعهی تهران (۱۳۷۰/۷/۵)، پینوشت شمارهی ۱۷
 محاسن، ج ۲، ص ۶۰۴
 تا این زمان، تنها تماس مستقیم میان اعراب و اسرائیل مذاکرات کمپدیوید بود که مصر به رهبری انورسادات، موجودیّت اسرائیل را پذیرفته و با این رژیم سازش کرده بود. در سال ۱۹۹۰ جرج بوش، رئیسجمهور آمریکا، طرحی را به کنگره ارائه داد که بر مبنای آن، با شعار «صلح در برابر زمین» مانع از ادامه یافتن انتفاضهی اوّل مسجدالاقصیٰ گردد. در واقع، این طرح برای اجرا نشدن بود و هدفی جز آوردن اعراب به میز مذاکره و شکستن خطّ قرمز مذاکرهی اعراب با اسرائیل نداشت. همچنین، گسترش مناطق اشغالى از سوى اسرائیل و بمباران وحشیانهى جنوب لبنان و استمرار ساخت شهرکهاى صهیونیستنشین، از اقدامات دیگر رژیم صهیونیستی بود.
 سورهى ابراهیم، بخشى از آیهى ۲۶؛ «... از روى زمین کنده شده و قرارى ندارد.»