بیانات در مراسم فارغ‌‌التحصیلى دانش‌‌آموختگان دانشگاه افسرى امام على (علیه‌ السّلام)

بسم الله الرّحمن الرّحیم(۱)

این، یکى از شیرینترین و زیباترین مراسم و آئینهاى نیروهاى مسلّح ما است؛ وارد شدن جمعى از جوانان عزیز ما در کسوت نظامى، و فارغالتّحصیل شدن جمعى دیگر. اوّلاً به همهى عزیزانى که فارغالتّحصیل شدهاند و آنهایى که وارد کسوت مقدّس سربازى شدهاند، تبریک میگویم.

دانشگاه افسرى، آن مزرعهى امیدبخشى است که در آن باید نهالهاى مستعد در فضاى مناسب رشد کنند و به بالندگى برسند و مردان ارجمند ارتش جمهورى اسلامى ایران را در آینده به وجود بیاورند.

دو خصوصیّت در ارتش ما است که اگر در هر ارتشى این دو خصوصیّت باشد، جا دارد به شایستگى مباهات کند: خصوصیّت اوّل این است که ارتش در کشور ما در دل مردم جا دارد، برخلاف ارتشهایى که از مردم جدایند و در مقابل مردمند و مردم از آنها بیگانهاند و فخر آنها به همین زیب و زیور ظاهرى است و نه هیچ چیز دیگر. در کشور ما به حول و قوّهى الهى، ارتش یک پایگاه مردمى است؛ یک جاى توجّه عواطف آحاد ملّت ما است.

خصوصیّت دوّم این است که شما براى هدف مقدّس و والایى خود را میسازید و آماده میکنید. اگر ارتشها در هر جاى عالم و متعلّق به هر کشورى از کشورها، هدفشان به هدفهاى ناسیونالیستى و قومى محدود میشود، هدف شما یک هدف انسانى است. درست است که حصن حصین دفاع از ملّت هم همین نیروهاى مسلّح ما هستند، و درست است که معناى صحیح وطندوستى و میهندوستى، همان چیزى است که یک ارتش درستکار و صادقالقول انجام میدهد ــ یعنى دفاع از میهن با جان، نه فقط در مقام ادّعا و با نام ــ امّا هیچکدام از اینها موجب نمیشود و تاکنون موجب نشده است که ارتش ما به هدفهاى والاى انسانى و الهى نیندیشد.

شما در گزارش عملکرد دانشگاه افسرى هم سخن از فلسطین اشغالشده میگویید. در دل یکایک شما جوانهاى مؤمن و پاکیزه، بغض دشمنان اسلام و عشق به ارزشهاى اسلامى و میهن بزرگ اسلامى و برادران اسلامى و آرزوهاى اسلامى موج میزند. ما مسلمانیم و ایرانى؛ مسلمانىِ ما با ایرانى بودن ما نهفقط در تضاد نیستند بلکه مکمّل یکدیگرند؛ منطبق بر یکدیگرند. امروز قبّةالاسلام و پایگاه افکار بلند الهى و ارزشهاى اسلامى، همین میهن خونین و قهرمانى است که سالهاى متمادى جوانان نیروهاى مسلّح و یکایک آحاد این مردم در سلک بسیجِ پُرافتخار مردمى از آن دفاع کردند. این دو خصوصیّت مخصوص شما است.

ما به انگیزههاى اسلامى در هر ملّتى و در هر ارتشى از ارتشهاى عالم خوشامد میگوییم؛ افسوس که این فرصت را به آنها ندادهاند، امّا شما این فرصت را دارید. این سوگندِ شما یکى از محکمترین و مقدّسترین سوگندها است و همین، استحکام بنیهى دینى شما و استحکام بنیهى دفاعى و نظامى این کشور را تضمین میکند. دشمنان اسلام بدانند که جمهورى اسلامى نیرومند و پایدار است؛ چون به دلها و ایمانها و اندیشههاى آحاد ملّتش و جوانان غیورش متّکى است و نیروهاى مسلّحش بازوان این ملّت و عضوى از این پیکر پُرافتخارند.

امروز مىبینید وضع دنیا چگونه است. این کنفرانسى که همین امروز در مادرید تشکیل میشود(۲) و تصمیم میگیرد، یک زورگویى علیه ملّتهاى مسلمان و یک ظلم بزرگ نسبت به ملّت فلسطین است. سردمداران سیاست دنیا گمان نکنند که با نشستن و گفتن و کف زدن خواهند توانست سرنوشت ملّتها را در دست بگیرند و کشورها را به میل خودشان اینجا و آنجا کنند. تاریخ معاصر ما، بىبنیادى و سستى اینگونه تصمیمگیرىها را نشان داد. بعد از جنگ جهانى دوّم هم قدرتمندانى نشستند و گفتند و برخاستند، و ملّتهایى را چند ده سالى به دنبال تصمیمات خودشان کشیدند؛ امّا آخر چه؟ دیدید که چگونه فطرت تاریخ و سنّت خدا در تاریخ در دهن همهى آنها زد؟ دیدید چگونه گفتهها و تصمیمهاى آنها نقش بر آب شد و نشانى از آن در مقابل ارادهى ملّتها و سنّت تاریخ باقى نماند؟ قضیّهى فلسطین هم این است. نشستند چهل سال قبل از این، دولتى جعلى در وطنى مغصوب و ملّیّتى مجعول به وجود آوردند، و امروز هم میخواهند به گمان خود قضیّه را مُهر پایان ببخشند؛ [امّا] اشتباه میکنند. البتّه هر آن کسانى که در این خیانت شرکت بکنند، مبغوض ملّتها خواهند شد، امّا ملّتها و سنّتهاى خدا در تاریخ، راه خود را خواهند رفت. این سخنى نیست که ما بگوییم؛ نمیخواهد بیهوده تبلیغات پُرحجم و انبوه خودشان را علیه جمهورى اسلامى ایران بسیج کنند. ما در دفاع از آرزوى بزرگ و برحقّ فلسطین با هیچکس رودربایستى نداریم؛ از هیچکس ملاحظه نداریم. امّا این سخن، امروز مخصوص ما نیست؛ ملّتها تریبون ندارند. ملّتها آنجایى را که به آنها اجازه داده بشود که سخن خود را بگویند، به دست نمىآورند. شما به ملّتها فرصت بدهید، شما در خیابانهاى مصر و اردن و بقیّهى کشورهاى اسلامى با گاز اشکآور و باتوم و سلاح گرم، جلوى ملّتها را نگیرید تا معلوم بشود که ملّتهاى اسلامى چه میگویند و چه میخواهند. این حرف همهى ملّتهاى اسلامى است.

جوانهاى عزیز، فرزندان عزیز این آب و خاک و اسلام! قدر این دوران کار و تلاش را بدانید. خودتان را از لحاظ آموزش ــ انواع آموزشها ــ از لحاظ جسمى و نیز از لحاظ روحى و استحکامِ بنیهى ایمان، بسازید. بارهاى سنگینى بر دوش شما است و البتّه وظایف بسیار افتخارآمیزى. من از همهى کسانى که در ترتیب دورههاى آموزشى ارتش جمهورى اسلامى بخصوص دانشگاه افسرى تلاش کردهاند ــ در هر سطحى ــ صمیمانه تشکّر میکنم. بحمدالله امروز از یک سو ارتش جمهورى اسلامى و از سوى دیگر سپاه پاسداران انقلاب اسلامى، مانند دو نهال برومند، در حال بارورى و رشدند؛ تا چشم دشمن که نمیخواهد ببیند و نمیتواند، کور بشود. جمهورى اسلامى در آغوش پُرمهر خود، فرزندان خود را در راههاى صحیح و شرافتمند روزبهروز بیشتر رشد میدهد. امیدواریم که خداوند متعال به همهى شما توفیق بدهد و همهى ما را در راه وظیفه هدایت کند و مشمول کمک خود قرار بدهد.

والسّلام علیکم و رحمة‌الله و‌ برکاته


 در ابتدای این مراسم ــ که به مناسبت پایان دورهی اوّل تحصیلی دانشکدهی فرماندهی و ستاد و اعطای سردوشی به دانشجویان دورهی بیستوششم دانشگاه افسری نیروی زمینی ارتش برگزار شد ــ سرتیپدوّم حسین حاتمی (جانشین فرمانده دانشکدهی فرماندهی و ستاد) گزارشی ارائه کرد.
 ر.ک: خطبههای نماز جمعهی تهران (۱۳۷۰/۷/۵)، پینوشت شمارهی ۱۷