بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم

بسم الله الرّحمن الرّحیم(۱)

به همهى برادران و خواهران عزیز که از نقاط مختلف تشریف آوردهاید، خوشامد عرض میکنم؛ بخصوص به خانوادههاى معظّم شهدا و جانبازان عزیز و خانوادههاى محترمشان و بقیّهى کسانى که در آزمایش الهى امّت اسلامى، از لحاظ جسمى یا از لحاظ خانوادگى تحمّل مصائبى را کردند. خداوند به همهى شما توفیق عنایت کند و به همهى ما افتخار قدم گذاشتن در طریق عبودیّت خود را عنایت فرماید.

آن مسئلهى اساسى که در انقلاب اسلامى هدف اعلىٰ و والا به حساب مىآمد و مىآید، عبارت است از تزکیهى انسان. همهچیز مقدّمهى تزکیه و طهارت آدمى است. حکومت اسلامى در میان اجتماعات بشرى هم با اینکه هدف بزرگى محسوب میشود، ولى خود آن یک مقدّمه است براى تعالى انسان و رشد انسان که در تزکیهى آدمى نهفته است. هم زندگى در این عالم اگر بخواهد به سعادت برسد، محتاج تزکیه است، و هم درجات اخروى و معنوى متوقّف بر تزکیه است. فلاح انسان یعنى دست یافتنِ انسان به مقصد اعلىٰ، وابستهى به تزکیه است: قَد اَفلَحَ مَن تَزَکّی، وَ ذَکَرَ اسمَ رَبِّهِ فَصَلّی؛(۲) آن کسى که تزکیه بکند، فلاح و رستگارى را به دست آورده است. شما ملاحظه بفرمایید روش نبىّ اکرم (صلّى الله علیه و آله و سلّم) را در تمام لحظات دعوت اسلامى خود از روزهاى اوّل که در غربت محض بودند و با تنهایى خود با همهى دنیاى جاهلیّت و کفر مبارزه میکردند، تا اوج قدرت اسلامى؛ یعنى آن روزى که پیغمبر مکّه را فتح کرده بود، طائف را فتح کرده بود و حجاز را تماماً زیر سلطهى خود درآورده بود؛ در تمام این حالات در هر مناسبتى پیغمبر اکرم مردم را دعوت میکرد به اینکه خود را، نفْس خود را تزکیه کنند و تطهیر کنند.

برادران و خواهران! در وجود ما، هم سرچشمهى همهى شرارتها وجود دارد که همان نفْس ما است ــ که از همهى بتها خطرناکتر، بت نفْس ما است، خودخواهى ما است ــ و هم سرچشمهى همهى خیرات و زیبایىها و کمالها در وجود ما است. اگر ما بتوانیم و همّت کنیم خودمان را از چنگال نفْس امّارهى به سوء و شهوات نفسانى نجات بدهیم، سرچشمهى خیرات بر روى ما گشوده خواهد شد. دنیا اگر پُر از ظلم و جور است، اگر قدرتهاى استکبارى به مردم دنیا زور میگویند و به آنها جفا میکنند، اگر بسیارى از ملّتها با سکوت خود، ذلّت را به دست خود براى خود تدارک مىبینند، اگر بسیارى از قدرتها و دولتها بر مردم خودشان ظلم را روا میدارند، اگر فقر هست، اگر بىسوادى هست، اگر بىفرهنگى هست، اگر جنگهاى خانمانسوز هست، اگر بمبهاى شیمیایى هست، اگر ظلم و تعدّى و دروغ و فریب هست، همهوهمه ناشى است از عدم تزکیهى انسان؛ انسانها خود را تزکیه نکردهاند و نساختهاند. انقلاب براى این است که جوانهاى ما، مردم ما، در هر قشرى و هر طبقهاى این فرصت را پیدا کنند که خودشان را بسازند؛ خودشان را از بدىها نجات بدهند؛ خودشان را در مقابل آتش دوزخ اخروى و دوزخهاى دنیوى بیمه کنند. جامعهاى که تزکیه شده باشد، مردمش نفْس خود را اصلاح کرده باشند، به خودشان پرداخته باشند، رذایل اخلاقى را از خودشان دور کرده باشند، دورویى و دروغ و فریب و حرص و طمع و بخل و بقیّهى رذایل انسانى را از خودشان جدا کرده باشند و زدوده باشند، اینجور جامعهاى به سعادت دست خواهد یافت؛ هم سعادت اخروى و هم جلوتر از آن، سعادت دنیوى.

[اگر] ریشهیابى کنید بدبختىهاى انسانیّت را، برمیگردد به آلودگى نفسانى انسانها. آنجایى که ضعف هست و بدبختى هست، یا به خاطر اختلافات است یا به خاطر حرص و آز است یا به خاطر دنیاطلبى است یا به خاطر بددلى انسانها با یکدیگر است یا به خاطر ترس و اظهار ضعف و ترس از مرگ است، یا به خاطر میل و رغبت به شهوات و خوشگذرانى است؛ اینها مایهى اصلى بدبختىهاى جوامع بشرى است. اینها را چگونه میشود برطرف کرد؟ با تهذیب اخلاقى، با تزکیهى اخلاقى.

البتّه تهذیب اخلاقى در حکومت طاغوت بسیار مشکل است. کمتر انسانى را میتوان پیدا کرد که در دوران حاکمیّت طاغوتها بتواند به رشد معنوى و اخلاقى دست پیدا کند تا مثلاً برسد به مقامى روحى و معنوى مثل مقام بزرگان، و شخصیّتى مثل مثلاً امام امّت به وجود بیاید؛ امّا در دوران حاکمیّت اسلام آسانتر است. تا وقتى که نبىّ اکرم (صلّى الله علیه و آله و سلّم) و رسالت اسلامى نبود، ابوذرها و مقدادها و عمّارها انسانهاى جاهل و گمراهى بودند، مثل حیوانات، مثل وحشىها، مثل بقیّهى مردم زندگى میکردند، امّا طلوع خورشید اسلام، از عمّار آنچنان شخصیّت بزرگى ساخت که در طول عمر طولانى خود ــ در حدود نود سال عمرش ــ پیوسته در خدمت اسلام بود، دائماً براى خدا کار کرد و زحمت کشید. از مقداد و از ابوذر و از بقیّهى انسانهاى بزرگ، آن شخصیّتها را ساخت. اینها چه بودند؟ اینها انسانهاى بَدَوى و ابتدائى و جاهلى بودند.

جوانهاى ما میتوانند رشد کنند. زنها و مردهاى ما میتوانند انسانهاى بزرگى بشوند و جامعه رشد کند در حدّى که رشد جامعهى ما ملّتهاى دیگر را تشویق کند به پیمودن این راه؛ هم رشد مادّى و هم رشد معنوى، [امّا] رشد مادّى بدون رشد معنوى بىفایده است. بفرمایید؛ رشد مادّى را الان کشورهاى بزرگ دنیا دارند؛ محصول زیاد، علم پیشرفته، تکنولوژى پیچیده، مصنوعات فراوان، هر روزى یک چیزى را در دنیا به بشریّت نشان میدهند از پیشرفتهاى علمى، امّا اینها خوشبختند؟ آیا زندگى آنها زندگى انسانى است؟ اینجور نیست؛ نه خودشان خوشبختى انسانى را حس میکنند، نه اجازه میدهند که ملّتها خوشبختى انسانى را درک کنند. در میان خودشان اضطرابها و نگرانىها و قتلها و جنایتها و افسردگىها و وازدگى از زندگى مادّى و معنوى و دورى از معنویّت و فضیلت و پاشیده شدن اساس خانواده و از بین رفتن پیوند فرزندان با والدین و مانند اینها [را دارند]؛ اینها گرفتارىهاى آنها است. براى دنیا هم که مىبینید چه به ارمغان آوردهاند؛ براى ملّتهاى دیگر هم جنگ و فقر و بىسوادى و اختلاف و بدبختى و تیرهروزى را آوردهاند. رشد مادّى دارند امّا رشد معنوى ندارند. وقتى رشد مادّى بدون رشد معنوى شد، نتیجه این است که مشاهده میکنید. باید رشد معنوى را در کنار رشد مادّى گذاشت.

شما دانشجویانى که در این محفل هستید و همهى دانشجویان در سرتاسر کشور متوجّه باشند که یکى از بزرگترین وظایف آنها خودسازى اخلاقى است: اخلاق خود را تکمیل کنید؛ شما جوانها این فرصت را دارید. دوران، دوران شما است. در دوران خوبى زندگى میکنید؛ در سایهى حکومت قرآنى و حکومت اسلامى و فرهنگ اسلامى زندگى میکنید و فرصت دارید براى والا و شایسته شدن از لحاظ روحى و معنوى؛ این فرصت را مغتنم بشمارید. علم در کنار اخلاق؛ پیشرفت صنعتى و علمى و مادّى در کنار رشد اخلاقى؛ و توجّه به خدا هم آن مایهى اصلى رشد اخلاقى به حساب مىآید.

و من یک جمله هم به دانشجویان هنر عرض بکنم: هنر، بهترین وسیله براى انعکاس همین مفاهیم و همین مسائل است. متأسّفانه دشمنان اسلام و دشمنان ایران و دشمنان شرف و عزّت ما از هنر هم سوء استفاده کردند؛ هنوز هم دارند میکنند. از شعر و نقّاشى و داستان و فیلم و نمایش و بقیّهى شعبههاى هنر استفاده میکنند براى کوبیدن فضیلت، براى از بین بردن حقایق و فضایل معنوى و اسلامى، براى سوق دادن به مادّیگرى و عیش مادّى و عشرت مادّى؛ هنر را به عنوان یک ابزارى مورد سوء استفاده قرار دادند. چه کسى باید این را جبران کند؟ شما جوانها. اگر انقلاب و جامعهى اسلامى از هنرِ فاخر و برجسته برخوردار نباشد، نخواهد توانست مکنونات(۳) قلبى خود را به مخاطبین خودش برساند و با آنها ارتباط برقرار کند. به عنوان مثال فرض کنید اگر در یک جامعهاى امکان حرف زدن ــ  همین سخنرانى کردن، همین گفتگوى با مردم ــ را از صاحبان فضایل و افکار صحیح بگیرند و اجازه ندهند شما حرف بزنید، ببینید چه خسارت بزرگى پیش خواهد آمد! عین همین خسارت و شاید از جهتى بزرگتر از این خسارت، خسارت آن جمعى است که از ابزار هنر بىنصیب باشند؛ چون هنر چیزهایى را منعکس میکند که بیان ساده و عادّى نمیتواند آنها را منعکس کند؛ مخصوصاً به نسلهاى آینده و همینطور به نسل کنونى.

هنر را مغتنم بشمارید؛ هنر را در جهت اسلامى به کار ببرید؛ هنر را با معیارهاى اسلامى یاد بگیرید و یاد بدهید و آنها را به کار ببرید تا بتوانید مفاهیم و ارزشهاى الهى و اسلامى را به مردم نشان بدهید. امروز دنیا محتاج حقایق اسلامى است. این آفتاب درخشان مفاهیم قرآن و معرفت قرآنى، امروز در دنیا مورد احتیاج مردم است و ملّتها به این احتیاج دارند.

از خداى متعال میخواهیم که به همهى ما توفیق بدهد تا حقایق و معارف اسلامى را خوب بفهمیم و بتوانیم آنها را به شکل صحیحى منعکس کنیم؛ و مهمتر از همه، عمل خودمان را با این معارف تطبیق کنیم.

والسّلام علیکم و رحمة ‌الله و برکاته
 

 جمعی از خانواداى شهدا و جانبازان و اقشار مختلف مردم شهرهاى تهران، قم، شهداد، و اساتید و دانشجویان و مسئول دفتر نمایندگى ولىّفقیه در دانشگاه هنر در این جلسه حضور داشتند.
 سوره‌‌ى اعلىٰ، آیات ۱۴ و ۱۵؛ «رستگار آن کس که خود را پاک گردانید، و نام پروردگارش را یاد کرد و نماز گزارد.»
 خواستهها، نیّتها