شب سوم مراسم عزاداری محرم ۱۴۳۵ با حضور رهبر انقلاب در حسینیه امام خمینی (ره) برگزار شد. در این مراسم آقایان یدالله بهتاش و سعید حدادیان به مدیحهسرایی پرداختند. پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله خامنهای متن اشعار این مراسم را منتشر میکند.
متن اشعار خواندهشده توسط مداح اهل بیت؛ آقای یدالله بهتاش
یک
سلطان دین، سرآمد مردان حق، حسین
کاو مظهر حقیقت و مرآت کبریاست
مرد نبرد، رایت دهر، آیت جهان
خصم نفاق، دشمن جور، دشمن جفاست
مفهوم سرفرازی و مقصود افتخار
منظور سربلندی و معنای اعتلاست
از خون اوست گر که خورد بیخ شرع، آب
از جهد اوست گر که چنین کاخ دین به پاست
تا حشر رادمردی و جانبازی حسین
اندر خور ستایش و تحسین و مرحباست
از یمن استقامت و ایمان و صدق او
نیروی دین فزود و هیاهوی کفر کاست
بهر خدا ز هستی خود دست شست و گفت
در راه دوست میدهم آن را که دوست خواست
فرمود ما چگونه فرود آوریم سر
اندر ره کسی که روان در ره خطاست
همت رفیق ما و بزرگی ندیم ما
مردی مرام ما و شهامت شعار ماست
کی کار ظالمان کند آن کس که عادل است
کی یار فاسقان شود آن کاو ز اتقیاست
ما حق خود ز دست به ناحق نمیدهیم
زیرا که حق ماست مقامی که حق ماست
تسلیم امر پستتر از خود کجا شود
آن کس که همچون ما به رضای خدا رضاست
مرگ به نام خوبتر از زندگی به ننگ
کان عزت و بقاست، این ذلت و فناست
دو
ما جز خدا به غیر توکل نمیکنیم
ما جز به اهل بیت توسل نمیکنیم
باید در این زمانه ولایتمدار بود
ورنه به هیچ جای جهان گل نمیکنیم
ما شیعهایم و همه سرباز رهبریم
وقتی که امر کرد تأمل نمیکنیم
گوید اگر روید در آتش، به سر رویم
سر هم اگر که خواست تعلل نمیکنیم
هر کس که در مقابل آقا بایستد
در هر لباس و پست، تحمل نمیکنیم
سه
امشب سپاه حق و باطل صف کشیدند
یک دسته حق، یک دست باطل برگزیدند
امشب بلاجویان عاشق در نمازند
فردا به نوک نیزه سرها سرفرازند
امشب به جای آب سقا اشک دارد
فردا نه دست و نه علم، نه مشک دارد
امشب علی دور پدر گردد هماره
فردا بُود زخمش به پیکر بیشماره
امشب علیاصغر کند شبزندهداری
فردا شود خونش ز حلق تشنه جاری
امشب چون گل زینب گریبان را دریده
فردا شود زوار رگهای بریده
امشب حسین است و شب و چشم تر او
فردا زند فواره، خون از حنجر او
ای کاش خورشید از افق بیرون نیاید
تا جانب گودال شمر دون نیاید
ای کاش عمر آسمان پایان پذیرد
تا خیمههای فاطمه آتش نگیرد
ای اسبها! خون جای اشک از دیده بارید
فردا مبادا روی قرآن پا گذارید
ای اشک! امشب مونس چشم ترش باش
ای فاطمه! فردا تو بالای سرش باش
چهار
امشب حسین دارد وداع، با اهل بیت مصطفی
فردا میان قتلگه، گردد سرش از تن جدا
مظلوم حسین مظلوم حسین...
امشب حسین ابن علی، با حق کند راز و نیاز
فردا ز خون خود وضو، گیرد او از بهر نماز
مظلوم حسین مظلوم حسین...
امشب ز خیمه از حسین، آوای قرآن میرسد
فریاد هلمنناصرش، فردا ز میدان میرسد
مظلوم حسین مظلوم حسین...
پنج
خدایا کمک کن که تا آخر عمر
حسینی بمانم حسینی بمیرم
متن اشعار خواندهشده توسط مداح اهل بیت؛ آقای سعید حدادیان
یک
در سوگ تو من از دل و جان میگریم
همپای زمین و آسمان میگریم
صد شکر که در بزم شب عاشورا
با مهدی صاحبالزمان میگریم
دو
کجاست موی سپیدی که پیر دیر شویم
اگر حبیب نشد دست کم زهیر شویم
ز دست دیده و دل لا إله إلّا الله
کنار دوست روا نیست یار غیر شویم
خوشا به سادگی و سینهچاکی عابس
نشد که عابد و زاهد چنان بُریر شویم
سلوک ما به دل سنگهای سخت نشست
کجاست اشک محبت که اهل سیر شویم
گذشت از سرمان فتنههای سرخ ولی
خدا نخواست که ما طلحه و زبیر شویم
تفاوتی نکند تیغ و زهر اگر روزی
شهید راه شَبَر کشته شُبیر شویم
قرار اولمان اوج آسمانها بود
دعا کنید که ما عاقبتبهخیر شویم
سه
داشتم از نوجوانی حسن یک یادگاری
پیرهن اندازه قاسم مهیا کردم امشب
چون علی اکبر زره پوشید بر یاری بابا
مادری کردم برایش، یاد لیلا کردم امشب
قصه امالبنین را بازگو کردم برایش
مثل بابایم نظر بر دست سقا کردم امشب
زیر گوش اصغرم نجوای لالایی سرودم
جای تیر خصم را با بوسه امضا کردم امشب
چهار
تنگ غروب بالای مقتل رسیدی
اگرچه عمه نمیذاشت ولی یه چیزایی دیدی
نیزهدارا وقتی که از پا افتادن
تیراندازا به همدیگه یه نقطه رُ نشون دادن
خودم دیدم چقدر شلوغه مقتل
خودم دیدم چه جوری رفتی از حال
تنگ غروب از سر نیزه خون میاد
از زیر سمّ اسباشون صدای استخون میاد
تنگ غروب خیمهها آتیش میگیرن
بوتهها آتیش میگیرن بچهها آتیش میگیرن
تنگ غروب خورشید من حنایی شد
میون گودال بلا فاطمه کربلایی شد
تنگ غروب همه به دنبال سرن
از لابهلای خیمهها سر بریده میبرن
پنج
مهلاً مهلا، یا ابن الزهرا، بوی جدایی میرسد، از این صحرا
صبری برادر، آیم به سویت، تا جای مادر، بوسم گلویت
جان زینب، آمده بر لب
خداحافظ، سالار زینب
یا ابن الزهرا، سالار زینب...
حبّ الحسین أجنّنی، حبّ الحسین أجنّنی
قسم به خون شهدا، عشق منی
از روز اول، دل بر تو بستم، تا روز آخر، من با تو هستم
نعم المولی نعم الأمیرم، از عشق تو باید بمیرم
یا ابن الزهرا، سالار زینب
همه جا کربلا، همه جا نینوا
میدرخشد سرت، از سر نیزهها
من ذره و تو آفتابم
از روی نی دادی جوابم
یا ابن الزهرا، سالار زینب
شش
ای شهیدان حق امشب شب میلاد شماست
گل لبخند خدا زخم خداداد شماست
همه احرام ببندید برای فردا
همه بر مرگ بخندید برای فردا
جان گرفته به کف و وقف بنِ الزهرایید
از ازل منتخب مکتب عاشورایید
همه سرمست شهادت شده از ساغر من
بشنوید از گل لبخند علی اصغر من
ظهر فردا همه باید هدف تیر شوید
همه سیراب ز آب دم شمشیر شوید
علی اکبر تو دگر خون خدایی پسرم
به خدا وصلی و از خویش جدایی پسرم
زخمهای بدنت بر تو مبارک باشد
إرباً إربا شدنت بر تو مبارک باشد
پاسدار حرم آل پیمبر عباس
ای علمدار من ای حیدر حیدر عباس
غرق خون دامن صحرات مبارک باشد
پسرم خواندن زهرات مبارک باشد
زینب فاطمه ای آینه مادر من
اولین زائر صد پاره تن بی سر من
کربلا منتظر همت مردانه توست
پرچم فتح الهی به روی شانه توست
هفت
یاد امام و شهدا، دلُ میبره کربوبلا...
میگم بابا این که علم تو دستشه، صبح دوکوهه مستشه
این که جلوتر از همهس، روی لباش یه زمزمهس
بگو کیه، بگو کیه
این رفیقم که میبینی، میوندار هیئتا بود
مسجدی بود بیریا بود، از اون اباالفضلیا بود
یه شب توی میدون مین، آخر به آرزوش رسید
ترکشای خمپارهها، هر دو تا دستاشُ برید
سقای دشت کربلا اباالفضل ابالفضل ابالفضل
دستش شده از تن جدا اباالفضل ابالفضل ابالفضل
هشت
گفت احمد که جهان مزرعه آخرت است
عشق تو روز قیامت همه حاصل ماست
وای اگر خصم کند قصد جسارت، هیهات
خشت خشت حرم زینب تو از دل ماست
همه عالم اگر آیند به میدان نبرد
رمز پیروزی ما نام ابوفاضل ماست