بسماللَّهالرّحمنالرّحیم (۱)
خدا را سپاس بر ماه رمضانی دیگر و جلسهیی دیگر، که در خدمت قرّاء کتاب خدا هستیم؛ الحمدللَّه که نعمت قرآن را بر ما ارزانی داشت. جوانان باید این روزهای خوش قرآنی را قدر بدانند. اگر میدانستید که در دوران اختناق، عاشقان قرآن چگونه و با چه زحمتی خودشان را با زمزمههای گرم قرآنی سرگرم میکردند، امروز که میتوانید بخوانید و صوت خوش قرآن را بشنوید و بشنوانید، برایتان خیلی شیرینتر و گرامیتر میبود.
آنچه که وظیفهی قرّاء است، این است که قرائت را روزبهروز بهتر کنند. ما به عموم مردم میگوییم که با قرآن انس بگیرند؛ به شما قرّاء هم میگوییم که تلاوتتان را روزبهروز بهتر، قویتر، صحیحتر و با خصوصیات جاذبهآفرین همراهتر بکنید.
ما اگر بخواهیم کل امت با قرآن انس بگیرند، باید تلاوت قرآن را در جامعه باب کنیم. اگر من اینقدر به خواندن شما قاریان عزیز تکیه میکنم و به آن اهمیت میدهم، برای همین است. شما یک نفر آدمید، میخوانید، هرچه هم خوب بخوانید یا نخوانید، از یک جهت به خودتان مربوط است؛ اما آن چیزی که من را وادار میکند که به این مسأله اینهمه اهتمام بورزم، آن است که اگر تالیان کلاماللَّه در جامعه توانستند با زمزمهی ملکوتی و صحیح و پُرجاذبه، این آیات کریمه را تلاوت بکنند، دل مردم با قرآن انس میگیرد و به قرآن نزدیک میشود. مردم ما برای ارتباط با قرآن آماده هستند. مردم ما با مردم کشورهای دیگر اسلامی فرق دارند. مردم ما در راه قرآن صادقانه مجاهدت کردند؛ شوخی نیست. اینقدر ما جوان دادیم، اینقدر مردم ما رنج و زحمت متحمل شدند. همهی اینها در راه قرآن بوده است.
ما از آنهایی نیستیم که قرآن را ادعا بکنیم؛ نه، خدای متعال دانهدانهی آیات قرآن را در جامعه و در میان مردم ما و در آن امام عظیمالشأن برای ما مجسم کرد. ما این آیات مبارکات را دیدیم و با همهی وجود لمس کردیم. این کار را مردم ما کردند. مردم ما به قرآن عشق میورزند. شما کجا در کشورهای اسلامی میبینید که یکی از این آقایان قرّاء بروند آنجا تلاوت کنند، و اینقدر جوان عاشقانه پای تلاوتشان بنشینند؟ این، عشق مردم ماست. حالا آن کس که میخواهد این عشق قرآنی را درست به سمت انس حقیقی با قرآن تلاوت کند، کیست؟ او، شما قاری قرآن هستید.
شما یک وظیفه دارید. من شما را فعلاً به قاری شدن حرفهیی - مثل این آقایان - دعوت نمیکنم. البته اگر یک وقت هم قاری حرفهیی شدید، ما مخالفتی نداریم. آنچه مورد نظر من است، توجه به قرآن در کنار شغلتان است - همین وضعی که الان شماها دارید - یعنی یکی دانشجوست، یکی دانشآموز است، یکی طلبه است، یکی کاسب است، یکی اداری است، یکی نظامی است، ضمناً قاری هم هستند. در همین وضعی که الان دارید، قرائت را تکمیل کنید.
البته هرجا ما کسی را تعریف کردیم، پسفردا دیدیم که سیر نزولی میپیماید! مثلاً اگر در جایی، یکی از برنامههای صدا و سیما را تعریف میکنیم و میگوییم چه برنامهی خوبی است، فردا که گوش میکنیم، میبینیم تنزل کرده است! من نمیدانم چه سرّی است! ما شما برادران جوان قاری را تعریف میکنیم، الان هم من تعریفتان را میکنم؛ اما این به معنای آن نیست که قرآنتان کامل است؛ نه، شماها باید هنوز رشد کنید. همهی راههای زندگی، رشدش بینهایت است.
برادران قاری! باید رشد کنید. اولاً صوتتان را کامل کنید. صوت - مخصوصاً آن صداهای جوهردار - میتواند قوی و بهتر و خوب شود. ثانیاً صحیح خواندن را جدی بگیرید. شما باید صحیح بخوانید. من میبینم که وقتی بعضی از قرّاء خوب ما میخوانند، هنوز در گوشه و کنار خواندنهایشان، بر روی مبانی عربیخوانی و تجوید، یک بخشهای ناصحیح هست؛ اینها نباید باشد. مثلاً گاهی میشنویم که یک قاری، مقداری مد زیادی داده است؛ یا در جایی که میخواهد ادغام بکند، بیتوجه در اول ادغام، میل به اخفا شنیده میشود. معلوم است که اینجا را میخواهید ادغام بکنید؛ اما شروع ادغام، مثل شروع اخفا میشود و ادغام را خراب میکند. این، غلطخوانی است.
یک جنبهی مهمتر دیگر، حفظ قرآن است. برادران! شماها چرا قرآن را حفظ نمیکنید؟ شماها جوانید. واللَّه مکرر اتفاق افتاده که با خودم فکر کردهام و گفتهام که اگر ممکن باشد، هرچه دارم، بدهم و حفظ قرآن را بگیرم؛ ولی افسوس که ممکن نیست. در این سن، من دیگر نمیتوانم قرآن را حفظ کنم؛ اما شما جوانید، شما بچهاید و میتوانید حفظ کنید. حافظهی شما، حافظهی جوانی است. سنین بیستوپنجساله و سیساله و زیر سی سال - که غالب قرّاء ما بحمداللَّه در این سن هستند - سنین حفظ قرآن است. کلام خدا و آیات کریمهی الهیه را حفظ کنید و از حفظ بخوانید.
نکتهی دیگری که مطرح است و من مکرر در این جلسه و خارج از این جلسه گفتهام، این است که آداب تلاوت مجلسی را فرا بگیرید. فرض کنید عدهیی از این مردم و مسلمین حزباللَّه در جایی نشستهاند و از شما دعوت کردهاند که برایشان قرآن بخوانید. دأب و فکر من این است و میخواهم در جامعهی ما کاری بشود که برای قرّاء قرآن منبر بگذاریم و همچنان که الان وعاظ منبر میروند، قاریان قرآن هم منبر بروند و مثلاً نیمساعت قرآن بخوانند و مردم آن زلال کلام الهی را مستقیم از او بشنوند و دلهایشان بلرزد و اشک بریزند و موعظه بشوند و بلند شوند و بروند؛ ولی ما حالا قرآن کریم را فقط مقدمهی سخنرانی قرار دادهایم!
من در سالهای ۵۱ و ۵۲ و ۵۳ در مشهد سخنرانی میکردم؛ میایستادم سخنرانی میکردم. بعد هم که حرف من تمام میشد، روی زمین مینشستم. سپس صندلی میگذاشتیم، تا قاری قرآن تلاوت کند. همین آقای فاطمی و بعضی از برادران دیگر، روی صندلی مینشستند و قرآن میخواندند. من میگفتم که حرف من مقدمهی تلاوت قرآن است. من ایستاده صحبت میکردم؛ اما صندلی بلند و قشنگی - مثل منبر - گذاشته بودیم و اینها روی آن مینشستند و بعد از صحبت من قرآن میخواندند؛ همان آیاتی که من قبلاً تفسیر کرده بودم. فکر من این است.
من میگویم که در جامعه، قرآن اصل است. امت حزباللَّه باید یواشیواش با قرآن آشنا بشوند؛ آنطوری که بتوانند مستقیم قرآن را از شماها گوش کنند و بفهمند. شما باید بتوانید در یک مجلس بالای منبر بروید، آیات قرآن را بخوانید و مردم با شنیدن این آیات اشک بریزند؛ ما این را میخواهیم. اگر شما میخواهید این کار را بکنید، باید بتوانید با صوت خودتان این مجلس را جذب کنید. این، آداب و فنونی دارد. شما برادران باید بر حسب استعداد و طبیعت و فطرت خود و گوش کردن نوارهایی که از قرّاء معروف میآید، این فنون را یاد بگیرید. البته مقداری از اینها تأمین شده، اما مقدار دیگرش را هم بایستی تأمین کنید.
بعضی از برادران قرآن میخوانند، اما قطع و وصلها غلط است. امروز در همین آیاتی که تلاوت شد، آیهیی را شما وصل کردید که مقول قول الهی، با مقول قول کفار قاطی شد! آیا این خوب است؟ کسی که ترجمهی قرآن را میفهمد، وقتی این وصل بیجا را از شما میشنود، مثل این است که میخی در گوشش فرو میکنند! پریشب که من تلویزیون تماشا میکردم، یک نفر از همین برادران ایرانی خودمان قرآن میخواند، که قطع و وصلش واقعاً آدم را کلافه میکرد. چرا اینطوری قطع و وصل میکنید؟ در قرائت، اصلاً این یک علم است که کجا بایستی آیه را وصل، و کجا باید قطع کرد. نگویید فلان کس در مصر خوانده؛ بیخود کرده خوانده است! مگر هر کس هرچه خواند، همان برای شما حجت میشود؟
واقعاً ببینید آیه چیست. از همه راحتترش، همین علایم وقفی است که گذاشتهاند. در قرآنهای جدید، «الوصل اولی» و «الوقف اولی» را به صورت «صلی» و «قلی» نوشتهاند. با این روش، کار را راحت کردهاند. اگر این را هم مراعات نمیکنید، لااقل همین شکلهایی که معمول قرآنها گذاشتهاند - مثل «ج» و «ط» و «م» - رعایت کنید. معمولاً آیه را وصل نکنید، مگر در جاها و مواردی؛ والّا خود آیه یک فصل است. اگر یک وقت به معانی قرآنی مسلط شدید، آن وقت البته میتوانید به سلیقه و به فهم خودتان خیلی کارها بکنید؛ اما وقتی که هنوز بر معانی مسلط نیستید، این کار را نکنید.
توجه به فاصلهها هم مهم است. مثلاً یک عبارت از آیهی کریمهیی را خواندید، بعد ساکت شدید و حالا میخواهید نفس بگیرید. ما باید چهقدر صبر کنیم، تا شما نفس بگیرید؟ باید بلافاصله پشت سرش بخوانید؛ چرا اینقدر معطل میکنید؟ شما ببینید در حرف زدن معمولی، یکجا مقتضی است که پشت سر هم صحبت کنم، یکجا هم تأملی میکنم. این، برای جلب نفوس شماست. آیهی قرآن هم همینطور است؛ افصح کلمات و کلام خداست.
والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته
۱) شعبان عبدالعزیز صیاد، محمود صدیق منشاوى در این دیدار حضور داشتند.