بیانات در دیدار اعضای شورای سیاست‌گذاری صدا و سیما

بسم الله الرّحمن الرّحیم(۱)

[خیلی تشکّر میکنم از اینکه] در کار مهمّ سیاست‌‌‌‌‌گذارى قبول مسئولیّت کردید و شریک شدید. سیاست‌‌‌‌‌گذارى یعنى تأمین جهت مطلوب براى برنامه‌‌‌‌‌هاى صداوسیما. اگر سیاست‌‌‌‌‌گذارى به شکل صحیح نباشد، پراکنده‌‌‌‌‌کارى و احیاناً تعارض و تناقض و احیاناً انحراف بر برنامه‌‌‌‌‌هاى صداوسیما مسلّط خواهد شد. این کار البتّه در گذشته هم ــ قبل از تشکیل این دفتر ــ در خود صداوسیما انجام میشده، ما هم خواستیم که به آن یک شکل منظّمى داده بشود و بخصوص وسیله‌‌‌‌‌اى باشد تا ما مسئولیّت خودمان را در این باب به نحوى ایفا کنیم؛ لذا این دفتر به وجود آمد و این مسئولیّت به جناب آقاى دعاگو داده شد و [همین‌‌‌‌‌طور] به شماها.(۲) اگر سیاست‌‌‌‌‌گذارى ــ کارى که شما میکنید ــ متین و متقن انجام بگیرد، صداوسیما تحقیقاً یک وسیله‌‌‌‌‌ى اعتلای فکر و معرفت و رشد جامعه خواهد شد. لزومى ندارد که ما از زحمات فراوان برادران صداوسیما اینجا یادى بکنیم ــ زیرا من مکرّر این را بیان کرده‌‌‌‌ام ــ واقعاً زحمات زیادى کشیده میشود و صداوسیما جهت خوبى هم دارد الّا اینکه این کافى نیست. بحث در این است که باید حقیقتاً صداوسیما تبدیل بشود به آن وسیله‌‌‌‌‌ى اعتلا در خدمت تفکّر انقلاب و تفکّر اسلام و رسوخ این فکر با همه‌‌‌‌‌ى ملحقاتش در ذهن و فکر و روح و عمل مردم جامعه‌‌‌‌‌ى خودمان و نیز مردم دیگرى که در شعاع تبلیغات صداوسیما قرار دارند؛ این [کار] باید بشود؛ از هر برنامه‌‌‌‌‌ى صداوسیما بایستى این استفاده بشود؛ و البتّه کار سختى است.

محتواها آموزنده [باشد]؛ نه به معناى ساده‌‌‌‌‌ى آموزندگى که یک درسى کسى آنجا بیان کند؛ آموزنده با همان معناى عمیقش، یعنى کیفیّت‌‌‌‌‌دهنده و پرورش‌‌‌‌‌دهنده‌‌‌‌‌ى روح یا فکر مخاطب خودش و جهت‌‌‌‌‌دهنده‌‌‌‌‌ى به تلاش او و زندگى او؛ و این البتّه نخواهد شد مگر آن وقتى که قالبها و شکلها هم به تناسب اهمّیّت و عظمت این مسئولیّت، کیفیّت لازم را پیدا بکند. باید به اینجا برسیم؛ صداوسیما هر مقدار کمتر از این باشد، کم است. به این ترتیب میشود استنباط کرد و استنتاج کرد که هر روزى، صداوسیما باید بهتر از روز قبل باشد؛ یعنى این حرف «مَن ساوىٰ یَوماهُ فَهُوَ مَغبون»،(۳) در مورد صداوسیما حقیقتاً صدق میکند؛ یعنى اگر صداوسیما امروزش مثل دیروز بود، پیدا است که ما به سمت کمال حرکت نمیکنیم، یعنى از مسئولیّت دور افتاده‌‌‌‌ایم. چون صداوسیما الان که در حدّ اعلای مطلوب نیست و کسى ادّعاى این را ندارد ــ نه خود آقایان مسئولین صداوسیما برداشتشان این است و نه دیگران؛ ما هم پیش دیگران و مردم کشورهاى دیگر که ممکن است از ما بپرسند «رادیو و تلویزیون‌‌‌‌‌ شما چه جورى است»، چنین ادّعایى را نمیکنیم ــ ادّعا نمیکنیم که کامل است، شکّى نیست که کامل نیست؛ پس باید کامل بشود. مگر میشود قانع شد به یک حدّى در زندگى بشر، چه برسد این‌‌‌‌طور چیزهاى انقلابى و مؤثّر؟ پس بایستى هر روزى بهتر از روز گذشته بشود و سیاست‌‌‌‌‌گذارى بر این اساس باید انجام بگیرد. از این [حرف] به این نتیجه میرسیم که خود سیاست‌‌‌‌‌گذارى هم یک امر متطوّرى(۴) است؛ در حال تحوّل دائمى است. این‌‌‌‌جور نیست که این سیاستى که امروز گذاشته شد تا ابد کفایت بکند. مقصود از سیاست‌‌‌‌‌گذارى این [است].

هدف را هم عرض کردم؛ هدف هم این است که ما صداوسیما را برسانیم به آن اوجى که کلّیّه‌‌‌‌‌ى برنامه‌‌‌‌‌هاى آن با بهترین کیفیّت‌‌‌‌‌ها در جهت رسوخ دادن و نفوذ دادن اندیشه‌‌‌‌‌ى اسلام ناب و همه‌‌‌‌‌ى ملحقاتش ــ از اخلاق و عمل ــ در زندگى مخاطبینش [باشد]. یعنى هر برنامه‌‌‌‌‌ى آن، این خصوصیّت را داشته باشد؛ این هدف ما است. از اوّل صبح که باز میکنیم پیچ رادیو و سیما را تا آخر شب، هر یک‌‌‌‌‌یک برنامه‌‌‌‌‌هاى آنها باید این خصوصیّات را داشته باشد؛ حتّى آرم برنامه‌‌‌‌‌ها، حتّى موزیک متن فیلم‌‌‌‌‌ها و برنامه‌‌‌‌‌هاى گوناگون، حتّى چهره‌‌‌‌‌ى گویندگان و مجریانى که دیده میشوند، حتّى لحن کلام گویندگانى که صدایشان شنیده میشود؛ توجّه میکنید؟ تک‌‌‌‌تک این برنامه‌‌‌‌ها؛ ببینید چقدر این کار مهم است.

گاهى یک برنامه‌‌‌‌‌اى خیلى هم خوب است ــ من چون خیلى از برنامه‌‌‌‌‌هاى صدا را گوش میکنم؛ یعنى از مجموع برنامه‌‌‌‌‌ها، از هر کدام لااقل یک بخشى را غالباً مى‌‌‌‌‌شنوم؛ خب بعضى از برنامه‌‌‌‌‌ها واقعاً خوب است ــ لکن در این برنامه‌‌‌‌‌ى خوب که نیم ساعت مثلاً طول میکشد، ناگهان مى‌‌‌‌‌بینید یک جا یک اُفت پیدا میشود. برنامه، مجرى‌‌‌‌‌اش خوب، تهیّه‌‌‌‌کننده‌‌‌‌‌اش خوب، نویسنده‌‌‌‌‌اش خوب، سطح هنرى‌‌‌‌‌اش خوب، موضوعاتش جالب، دائم تحسین، تحسین، تحسین ــ مثل یک راننده‌‌‌‌‌اى که دارد انسان را میبرد به یک طرفى، پیچها را و گذرگاه‌‌‌‌‌ها را خیلى خوب، روان، تند، حرکت میکند، یک وقت آدم را یک جا میزند به یک درختى؛ نمیشود گفت که خب، در این صد کیلومتر، ایشان [فقط] در یک نقطه زد؛ خب این همه راه را درست آمد، همان یک نقطه کار را خراب کرد! گاهى این‌‌‌‌‌جورى است؛ برنامه خیلى هم خوب است، یک گوشه‌‌‌‌‌اش ناگهان [کار را] خراب میکند. باید همّت شما در فصل سیاست‌‌‌‌‌گذارى این باشد ــ یک فصلِ اجرا و برنامه‌‌‌‌‌ریزى داریم که مربوط به خود مسئولین داخل صداوسیما است و ربطى به جمع حاضر از این حیث ندارد ــ در بخش سیاست‌‌‌‌‌گذارى باید شما کارى بکنید که سیاستهاى شما، کلّ این برنامه‌‌‌‌‌هاى صداوسیما را بپوشاند و جهت صحیح بدهد. این یک بخش از عرض ما.

یک بخش دیگر از مطلبى که من میخواهم عرض بکنم، دو سه نکته‌‌‌‌‌ى برجسته در مجموعه‌‌‌‌‌ى صداوسیما است که حالا ایشان(۵) هم که خواستند گزارش بدهند، ناچار روى آن دو سه نکته تکیه کردند؛ معلوم میشود این دو سه نکته براى خود کارگزاران و کارگردانان مسائل صداوسیما هم مورد توجّه است؛ حقیقتش هم همین است و باید هم مورد توجّه باشد: یکى مسئله‌‌‌‌‌ى موسیقى در صداوسیما است؛ یکى مسئله‌‌‌‌‌ى چهره‌‌‌‌‌ى زن در صداوسیما است؛ یکى مسئله‌‌‌‌‌ى داستانها و سریال‌‌‌‌‌ها و گزارشهاى هنرى ـ تاریخى، [یعنى] قصّه و فیلم و از این چیزها در صداوسیما است. اینها نکات مهمّى است؛ باید به همه‌‌‌‌‌ى اینها رسیدگى بشود و سیاست‌‌‌‌‌گذارى‌‌‌‌‌اش را شما باید بکنید. البتّه این بخشى که من میخواهم بگویم فقط به سیاست‌‌‌‌‌گذارى مربوط نمیشود، کار به اجرا [هم دارد]، یعنى برادران مجرى ــ که حالا جمع معتنابهى از شما هم دست‌‌‌‌‌اندرکار اجرا هستید ــ به این نکات باید توجّه بفرمایید.

موسیقى قبل از انقلاب از لحاظ ارزشى، سه عیب عمده داشت و از سه بُعد اشکال داشت ــ از لحاظ فنّى و مانند اینها که ما وارد نیستیم ــ یکى این بود که در انتخاب مضمون و قالب، در بخشى از موسیقى‌‌‌‌‌ها گرایش تند و میل شدیدى به ابتذال بود. قالبهاى موسیقىِ ایرانى، زبان شعر هم زبان ایرانى، امّا تصنیف‌‌‌‌ها‌‌‌‌‌ مبتذل؛ هم از لحاظ فنّى مبتذل بود ــ به طورى ‌‌‌‌‌که یک موسیقی‌‌‌‌دان هم وقتى میدید این‌‌‌‌‌جور آهنگ را میشکنند و خراب میکنند و از این وسایل، بد استفاده میشود و در چه شکلهاى ناجورى، [یا مثلاً] با تقلید از این و آن خراب میکردند، ناراحت میشد ــ هم محتواهایش مبتذل بود. پس میل به ابتذال [بود]. مثل خیلى از این تصنیف‌‌‌‌‌هایى که آن وقت رایج بود؛ آهنگها هم آهنگهاى ایرانى بود، وسایل هم وسایل ایرانى بود، امّا قالب و محتوا مبتذل بود. حالا شاید الان که من دارم میگویم، شماها در ذهنتان چند مورد از این شعرها و تصنیف‌‌‌‌‌ها ناگهان به عنوان نمونه شکل ببندد. پس [اوّل]، میل به ابتذال.

عیب دوّم، گرایش شدید به موسیقى غربى بود. عیب سوّم این بود که موسیقى سالم و فنّى و کلاسیک و سنّتىِ ایرانى، در خدمت محتواهاى بد و فاسدکننده قرار میگرفت. «......» [موسیقی قبل از انقلاب] این سه عیب را داشته. از همه‌‌‌‌‌ى اینها بدتر، آن اوّلى است و از همه کم‌‌‌‌ضررتر، آن دوّمى است؛ یعنى گرایش به موسیقى غربى چیز بدى است امّا نه به بدىِ صَرف موسیقى ایرانى در راه‌‌‌‌‌هاى بد. درست توجّه کنید: اى ‌‌‌‌‌بسا یک موسیقى غربى‌‌‌‌‌اى باشد که هیچ ‌‌‌‌‌گونه در آن ابتذال نیست، هیچ‌‌‌‌‌ گونه در آن فساد نیست، هیچ‌‌‌‌‌ گونه در آن زن‌‌‌‌‌بارگى نیست، هیچ ‌‌‌‌‌گونه در آن پستى و دنائت بشرى نیست، یک چیز بسیار عالى و عرفانى و سطح بالا است. اگر چه خب در جامعه‌‌‌‌‌ى ما زبان موسیقى خیلى زبان رایجى نیست، غالباً نمیفهمند؛ یعنى ماها نمیفهمیم؛ حالا شماها شاید اهل فنّید، بفهمید؛ ما کسانى که دور بودیم از این قضایا، غالباً زبان موسیقى را نمیفهمیم؛ لکن اگر چنانچه یک چنین چیزى پیدا بشود، ولو غربى هم باشد، ایرادى ندارد؛ این بهتر از آن موسیقى به‌‌‌‌‌اصطلاح سنّتى [است]. گاهى براى تصویب و تبرئه‌‌‌‌‌ى یک موسیقى، میگویند این موسیقى سنّتى است. خیلى خب، موسیقى سنّتى است؛ موسیقى سنّتى یعنى فلان دستگاه آواز ایرانى است که با فلان ساز ایرانى یک خواننده‌‌‌‌‌ى ایرانى دارد میخواند؛ این که تمامِ قضیّه نشد؛ باید دید چه دارد میدهد؛ چه دارد ارائه میکند؛ چه دارد به ذهن و دل و جان مستمع خودش میریزد. این موردها هست. پس حواستان جمع باشد در صداوسیما، از این سه عیب باید اجتناب بکنید. به ترتیب، عیب اوّل بدترین است، عیب سوّم درجه‌‌‌‌‌ى دو است، عیب دوّم درجه‌‌‌‌‌ى سه است. البتّه هر سه، عیب است؛ توجّه داشته باشید که اینها، سه اِشکال اساسىِ ارزشى در باب موسیقى است.

خب [اینکه گفته شود] موسیقى سنّتى است و شعر حافظ و شعر سعدى را میخواند، کافى نیست؛ باید شعرِ خوب بخواند؛ باید چیزى بخواند که وقتى مستمع شنید، این هنر در خدمت ارزشهاى انقلابى و اسلامى قرار گرفته باشد. این مخصوص انقلاب نیست؛ هر جامعه‌‌‌‌‌اى، هر انسانى، هر مجموعه‌‌‌‌‌ى بشرى‌‌‌‌‌اى، میخواهد که هنر در خدمت ارزشهاى مقبول خودش قرار بگیرد. این جرم نیست که [بگویند] «اسلامى‌‌‌‌‌ها میخواهند که هنر در خدمت ارزشهاى اسلامى قرار بگیرد»؛ خب همه‌‌‌‌‌ى مکاتب دنیا همین‌‌‌‌‌جور هستند؛ همه‌‌‌‌‌ى جوامع دنیا همین‌‌‌‌‌جور هستند؛ یک ارزشهایى در ذهنشان هست؛ ارزشهاى آنها با ارزشهاى [جوامع] دیگر فرق دارد؛ هنر را، نقّاشى را، طرّاحى‌‌‌‌‌هاى گوناگون را، شعر را، موسیقى را و همه چیز دیگر را در خدمت این ارزشها قرار میدهند. این، توقّع زیادى‌‌‌‌‌اى نیست که جامعه‌‌‌‌‌ى اسلامى چنین توقّعى داشته باشد. این راجع به مسئله‌‌‌‌‌ى موسیقى.

در مورد مسئله‌‌‌‌‌ى زن دو عیب اساسى وجود داشت: یکی عدم توجّه به حجاب، یعنى ارزش حجاب از بین میرفت؛ از این بزرگ‌‌‌‌‌تر این بوده است که نقشهایى که به زن داده میشده در برنامه‌‌‌‌‌هاى صداوسیماى گذشته، نقشهاى پَست‌‌‌‌‌کننده بوده. در عیب اوّل، یک ارزش زیر سؤال میرفته و پایمال میشده و آن، ارزش حجاب است؛ در عیب دوّم، گاهى همه‌‌‌‌‌ى ارزشهاى بشرى که براى زن مورد نظر است زیر سؤال میرفته. داستان اگر چنانچه نقل میشده، داستان عاشقانه‌‌‌‌‌اى بوده که در آنجا زن بالاخره همان نقش صهیونیست‌‌‌‌‌پسند و استکبارپسند خودش را دارا بوده؛ غالباً و قاعدتاً در چهره‌‌‌‌‌ى یک مادر خوب، یک همسر خوب، یک انسان کارآمد ارائه نمیشده ــ شاید مواردى هم ارائه میشده ــ باید این دو عیب برداشته بشود. ما زن را، هم بایستى باحجاب نشان بدهیم، هم سرشار از ارزشهایى که اسلام و انقلاب براى زن در نظر گرفته: نجابت زن، عفّت زن ــ مهم‌‌‌‌‌ترین مسئله، آن گوهر عفّت زن است ــ عضو اصلى و رکن اساسى خانواده بودنِ زن، عضو اصلى و رکن اساسى فعّالیّتهاى جامعه بودنِ زن، تأثیر زن در رشد جامعه، تأثیر زن در رشد مردها، تأثیر زن در واقعیّتهاى گذشته‌‌‌‌‌ى ما از قبیل انقلاب و جنگ و غیره؛ اینها باید نشان داده بشود در فیلم و در سریال و در شعر موسیقى و در برنامه‌‌‌‌‌ى خانواده و در برنامه‌‌‌‌‌ى «سلام صبح بخیر» و در همه‌‌‌‌‌ى برنامه‌‌‌‌‌ها؛ اینها بایستى ارائه بشود، هم در اجرا، هم در تهیّه‌‌‌‌‌ى برنامه. سیاست‌‌‌‌‌گذارى باید ناظر به این چیزها باشد، اجرا هم باید ناظر به این باشد. این حرف که عرض کردم، [دیگر] مخصوص سیاست‌‌‌‌‌گذارى نیست، آقایان مجرى‌‌‌‌‌ها هم باید توجّه کنند، این کارها باید در تلویزیون بشود؛ یعنى این مسئولیّت من و شما است. باید این کارها در رادیو و تلویزیون انجام بگیرد؛ و [الان انجام] نمیشود؛ هر روزى که میگذرد، باید یک قدم به اینها نزدیک‌‌‌‌‌تر بشویم. این هم یک نکته. «......»

یک چیز دیگر هم من عرض بکنم که به نظر میرسد مهم است: آن روح جهادى‌‌‌‌‌اى که بر صداوسیما حاکم بود در دوران جنگ تحمیلى، نگذارید از بین برود؛ این چیز بسیار مثبتى است؛ این منفى نیست، این مثبت است. البتّه نمیگویم مارش جنگ بزنید ــ خب جنگ نداریم که مارش جنگ بزنیم، جنگ نداریم که گزارش جنگى بدهیم ــ امّا جنگ هشت‌‌‌‌‌ساله که فقط همان هشت سال نبود؛ جنگ هشت‌‌‌‌‌ساله یک تاریخ است. شما ببینید قهرمانى‌‌‌‌‌هاى یک ملّت [چگونه باقی میمانَد]. فرض کنید الان شما در ادبیّات فرانسه [اگر] نگاه کنید، مطمئنّاً بخشى از این ادبیّات، مصروف به قهرمانى‌‌‌‌‌هاى دوران جنگ است. چهار سال جنگ بوده که در این چهار سال، دو سه سالش را فرانسوى‌‌‌‌‌ها دچار فشار بودند و شکست خوردند و رویشان فشار آمده و قهرمانى‌‌‌‌‌هایى از انواع مختلف نشان داده شده؛ هم در میدان جنگ، هم در مبارزات مردمى داخلِ پاریس و دیگر شهرها، هم در روابط انسانى. شما ببینید چقدر اینها تکرار میشود! حالا رُمان‌‌‌‌هاى فرانسوى را آن مقدارى که بنده دیده‌‌‌‌‌ام از ادبیّات فرانسوى ــ با شعر و چیزهاى دیگرشان من آشنا نیستم ــ و بعضى از رُمان‌‌‌‌هاى ترجمه‌‌‌‌‌شده‌‌‌‌‌ى به فارسى را خوانده‌‌‌‌‌ام، اصلاً در بهترین رُمان‌‌‌‌ها، در عالى‌‌‌‌‌ترین اثرها، نشانه‌‌‌‌‌ى آن روزها باقى میمانَد؛ اینها چیزهایى نیست که تمام بشود. درباره‌‌‌‌‌ى دوران انقلاب روسیه شما ببینید چقدر کتاب و چه حجمى از تفاخر(۶) وجود دارد که نوشته شده و براى دیگران باقى گذاشته‌‌‌‌اند؛ اینها چیزهایى نیست که تمام بشود؛ اینها باید باقى بماند.

سریال‌‌‌‌‌هاى خوبى آن ‌‌‌‌‌وقتها بود؛ یک برنامه‌‌‌‌ای بود که جهاد منتشر میکرد، [به نام] روایت فتح،(۷) خیلى چیز انصافاً خوبى بود؛ مثلاً اینها را نگه دارید. روایت فتح که تمام نمیشود؛ روایت فتح، روایت فتح بود؛ شرح حال رزمندگان بود، خب براى هشت سال حادثه، اقلّاًّ هشت سال روایت وجود دارد؛ [این برنامه را] هفته‌‌‌‌‌اى یک شب یک ساعت میگذاشتند؛ خب این را ادامه بدهند. این کارها را باید ادامه بدهید؛ اینها باید ادامه پیدا بکند؛ اصلاً در سیاستها بیاورید. این را به صداوسیما به‌‌‌‌‌ عنوان وظیفه و به‌‌‌‌‌ عنوان یک بخشى از سیاست بگویید که اینها را باید حفظ بکنند؛ آقایان هم که خب اینجا تشریف دارند؛ خود آقاى هاشمى(۸) و دیگران هستید و این حرفها را مى‌‌‌‌شنوید. اینها را، حال و هواى آن [دوران] را باید نگه دارید.

یک چیز دیگرى که در این گزارش بود، این بود که بعد از انقلاب سرودهاى خوبى و آهنگهاى بسیار خوبى ساخته شد در جهت ارزشهاى انقلابى؛ رشد این‌‌‌‌‌ گونه آهنگها در این سالهاى اخیر کم شده، کاسته شده؛ این هم حیف است. خب باید بسازند، آهنگهاى خوب و شعرهاى خوب اجرا بشود؛ چیزهاى جدید و خوب، و همه‌‌‌‌‌ هم ناظر به ارزشهاى انقلابى؛ و اینها باید در صداوسیما مرتّباً منعکس بشود. این‌‌‌‌جور نباشد که اگر چیز خوبى منعکس میشود، حتماً باید یک شعر عاشقانه‌‌‌‌‌اى باشد که فلان خواننده‌‌‌‌‌ى معروف خوانده و اجرا کرده، و اگر یک چیزِ انقلابى است، حتماً یک گوشه‌‌‌‌‌اش مثلاً یک عیبى، ایرادى، علّتى(۹) داشته باشد؛ نه، از بهترین موسیقى‌‌‌‌‌دان‌‌‌‌‌ها و بهترین خوانندگان استفاده بشود براى تهیّه و تنظیم آهنگهاى انقلابى، آهنگهاى اسلامى و ارزشهاى اسلامى. چقدر در غزلیّات، چیزهاى خوب از این قبیل هست. حالا مثلاً فرض کنید من دو سه سال پیش یک وقتى دیدم این شعر «امروز امیر درِ میخانه تویى تو»(۱۰) که ظاهراً مال مرحوم حاج میرزا حبیب خراسانی است میگذارند ــ بعدها هم گاهی شاید شنفته‌‌‌‌ام امّا خیلی کم ــ خب از این‌‌‌‌‌ گونه شعرها، از این مضامین عرفانىِ واقعى خوب [خوانده بشود]؛ یا آن شعر مرحوم علّامه‌‌‌‌ی طباطبائى ــ «همى گویم و گفته‌‌‌‌‌ام بارها» ــ که یکى از خواننده‌‌‌‌‌ها(۱۱) خیلى خوب خوانده: شعر «کیش مهر»، خب این‌‌‌‌‌جور شعرها خوانده بشود که مضامین عرفانى واقعى [دارد]؛ وَالّا هر شعر قلندرىِ مستانه‌‌‌‌‌اى که عرفانى نیست. بعضى خیال میکنند هر چه در آن، اسم مِى و معشوق و مانند اینها بود، عرفانى است! [در حالی که] عرفانى نیست.

«......» خب این[طور] نیست که حالا هر شعرى که در آن مثلاً اسمى از مِى و محبوب هست، عرفانى باشد؛ نخیر، شعرهاى قلندرى مستانه‌‌‌‌‌ى خیلى پَست، یک شاعر [ممکن است بگوید]. فرض بفرمایید یک قهرمانِ پهلوان خیلى قوى‌‌‌‌هیکلى برود چاه مستراح خالى کند! مگر نمیشود؟ یک شاعرِ در حدّ اعلای ذوق شعرى، درباره‌‌‌‌‌ى یک چیز پَستِ بشرىِ بسیار پایین یا یک عمل جنسى، ممکن است بهترین یا زیباترین شعرهاى دنیا را بگوید ــ چنین چیزى تحقّق پیدا میکند ــ چنین نیست که هر شعر خوبى از لحاظ هنرى، از لحاظ مضمون هم یک چیز عالى باشد؛ نه، ممکن است مضمونش پَست‌‌‌‌‌ترین مضامین باشد؛ کمااینکه در شعرهاى سعدى فراوان وجود دارد، عرض کردم در شعر حافظ هم حتّى هست.

شعر حافظ هم به اعتقاد من همه‌‌‌‌‌اش شعر عرفانى نیست؛ خب در آن، شعرهاى این‌‌‌‌جورىِ مادّىِ بشرى هم پیدا میشود که مال دوره‌‌‌‌‌هایى از زندگى او ــ شاید از جوانى‌‌‌‌‌هاى او ــ است. غرض، این‌‌‌‌‌جور نیست که ما هر شعر آن‌‌‌‌جورى را راه بدهیم به مرکز تبلیغات خودمان ــ که صداوسیما است ــ و این را پخش کنیم. غرض، آهنگهاى انقلابى و آهنگهاى اسلامى [بسازید]؛ با ملاحظه‌‌‌‌‌ى ارزشها؛ اینها را رعایت بفرمایید. حالا این عرض ما بود و توصیه هم به صداوسیما باید بشود که ان‌‌‌‌‌شاءالله‌‌‌‌‌ به همین ترتیب عمل کنند.

حالا الحمدلله،‌‌‌‌‌ هم ریش و هم قیچى دست خود شما است؛ یعنى هم سیاست‌‌‌‌‌گذارید، هم مجرى هستید ــ آقاى محمّد آقاى هاشمى و بعضى از آقایان دیگر ــ و اجرا را هم خودتان میکنید؛ بالاخره این‌‌‌‌‌جور اجرا کنید. آن‌‌‌‌‌جور سیاست بگذارید، آن‌‌‌‌‌جور هم ان‌‌‌‌‌شاءالله‌‌‌‌‌ اجرا بکنید تا صداوسیما روزبه‌‌‌‌‌روز و ساعت‌‌‌‌به‌‌‌‌ساعت جلو برود.

البتّه این فصل، فصل تذکّر بود، فصل ستایش و تشکّر هم فصل جداگانه‌‌‌‌‌اى است که اگر من بخواهم زبان به تشکّر از زحمات برادرهایى که الان در صداوسیما دارند کار میکنند باز کنم، چندین برابر آنچه الان صحبت کردم، واقعاً باید صحبت بکنم؛ چون من میبینم، برادرها خیلى زحمت میکشند؛ واقعاً یک صفحه مطلب نوشتنِ بى‌‌‌‌عیبِ درستِ جاذبه‌‌‌‌‌دار، خیلى کار سختى است. حالا این یک صفحه را ضرب کنید در هزار صفحه ــ واقعاً گمان نمیکنم رادیو در یک روز، کمتر از هزار صفحه لازم داشته باشد؛ شاید واقعاً صدها و هزارها ساعت باید [وقت بگذارند و] مطلب بنویسند ــ آن ‌‌‌‌‌وقت بایستى، هم مفید باشد، هم جهت‌‌‌‌‌دار باشد، هم در آن عیب نداشته باشد ــ عیبى که از دید تیزبین‌‌‌‌‌ها مخفى بماند و غالباً نمیماند ــ هم از لحاظ هنرى بالا باشد. خیلى واقعاً کار زحمت‌‌‌‌‌دارى است این کارها که الان برادرها میکنند. امروز صبح چند نفر از این برادرها و همکارها و کارمندان شما در یکى از بخشها، آمده بودند چند دقیقه‌‌‌‌‌اى پیش ما براى یک دیدار کوتاه؛ و بعضى از این صداهایى که من در رادیو مى‌‌‌‌‌شنوم، بین آنها بودند که خب آنها را شناختم. واقعاً چه چهره‌‌‌‌‌هاى مظلوم معمولى، چه کارهاى بزرگى را انجام میدهند! وقتى صداهایشان را انسان مى‌‌‌‌‌شنود، میبیند واقعاً خیلى کارهاى برجسته‌‌‌‌ی جالبى گاهى انجام میگیرد. انسانهاى متواضع، بى‌‌‌‌مدّعا، کم‌‌‌‌مدّعا، این همه کارهاى مهم را انجام میدهند؛ اینها به‌‌‌‌‌ جاى خود محفوظ؛ عرض کردیم اگر بخواهیم وارد آن بحث [ستایش و تشکّر] بشویم، خیلى باید طولانى و مفصّل صحبت کنیم؛ منتها عیب کار این است که آن [کار] کامل نیست و تا کمال، هنوز فصل زیادى باقى است که باید آن را بپیمایید و این صحبتها در جهت رسیدن به آن کمال است. ان‌‌‌‌‌شاءالله‌‌‌‌‌ که موفّق و مؤیّد باشید و بار دیگرى که شماها را زیارت کردیم، ان‌‌‌‌‌شاءالله‌‌‌‌‌ فصل مهمّى از این کارها انجام شده باشد.

والسّلام علیکم و رحمة ‌الله

 
در ابتدای این دیدار، حجّت‌‌‌‌‌‌الاسلام‌‌‌‌‌‌ والمسلمین محسن دعاگو (مسئول شورای سیاست‌گذاری صداوسیما) گزارشى ارائه کرد.
حکم انتصاب مسئول شوراى سیاست‌‌‌‌‌‌گذارى صداوسیماى جمهورى اسلامى ایران (۱۳۶۸/۶/۲۱)
امالی صدوق، مجلس نودوپنجم، ص ۶۶۸ (با اندکی تفاوت)؛ «هر کس دو روزش همانند هم باشد مغبون است.»
تحوّل‌‌‌‌‌‌یابنده، تکامل‌‌‌‌‌‌پذیر
مسئول شورای سیاست‌گذاری صداوسیما
فخرفروشی، مباهات
ساخت مجموعه‌‌‌‌‌‌ى «روایت فتح» در سال ۱۳۶۴ شروع شد و تا سال ۱۳۶۷ پنج مجموعه‌‌‌‌‌‌ى ۱۱ تا ۱۴ قسمتى ــ از عملیّات خیبر تا مرصاد ــ تولید شد که هر هفته پنجشنبه‌‌‌‌‌‌ها از شبکه‌‌‌‌‌‌ى اوّل سیما پخش میشد.
آقای محمّد هاشمی‌ (رئیس سازمان صداوسیما)
نقص، عیب
(۱۰ دیوان، غزلیّات، از غزلی با همین مطلع؛ «امروز امیر درِ میخانه تویی تو / فریادرس این دل دیوانه تویی تو»
(۱۱ آقاى شهرام ناظرى