به مناسبت نیمه شعبان(۱)
بسم الله الرّحمن الرّحیم
اوّلاً این میلاد بزرگ و عید سعید را به همهى مظلومین، به همهى ملّتهاى مستضعف عالم، به همهى کسانى که در زیر فشار ظلم و ستم قلدران عالم، چشمانتظار یک فرجى هستند، بالخصوص به ملّت شجاع و عزیز ایران و به شما برادران و خواهران تبریک عرض میکنم. دربارهى برکات این میلاد معظّم و حقایقى که در باب وجود اقدس ولىّعصر (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) هست، بنده قادر نیستم سخن تازهاى بگویم. درک مراتب معنوى و حقایق الهى در باب این قطب اعظم عالم امکان و خلیفهى خدا و مظهر صفات و اسمای الهى، در حدّ زبانى و بیانى و قلبى و فهمى همچون منِ قاصر نیست؛ خود آنها باید دربارهى امام زمان سخن بگویند؛ همچنان که خود آنها باید دربارهى علىّبنابىطالب (علیه الصّلاة و السّلام) و بقیّهى اولیا و اصفیاى دین سخن بگویند. ما همین قدر میدانیم که وجود مقدّس امام زمان، مصداق وعدهى الهى است؛ همین قدر میدانیم که این بازماندهى خاندان وحى و رسالت، عَلَم سرافراز خدا در زمین است: اَلسَّلامُ عَلَیکَ اَیّهَا العَلَمُ المَنصوبُ وَ العِلمُ المَصبوبُ وَ الغَوثُ وَ الرَّحمَةُ الواسِعَةُ وَعداً غَیرَ مَکذوب؛(۲) وعدهى الهى است، مصداق لطف خدا بر انسانیّت و بشریّت است، مسطوره(۳) و نمونهاى از اولیا و اصفیا و انبیا و برجستهترین بندگان خدا است؛ او نمایشگر مَبلغ فضل الهى بر بنىآدم است؛ اینها چیزهایى است که خود آنها بیان فرمودند؛ ما در حدّ فهم قاصر و ناقص خودمان، اگر بتوانیم رشحاتى(۴) از این گفتهها درک کنیم و بفهمیم، خیلى برد کردهایم.
بنده فقط یک جمله در باب انتظار عرض میکنم. اینکه در روایات ما وارد شده است که افضل اعمال امّت، انتظار یا انتظار فرج است،(۵) یعنى چه؟ چرا؟ مگر انتظار چیست؟ انتظار ظهور حضرت ولىّاللهالاعظم (ارواحنا فداه) مگر چه مضمونى و چه معنایى را در بطن خود دارد که این قدر داراى فضیلت است؟ یک معناى انحرافى در باب انتظار بود که خوشبختانه امروز از آن فهم و برداشت غلط، اثر چندانى نیست. کسانى که یا مغرض یا نادان بودند، اینجور به مردم یاد داده بودند که انتظار یعنى اینکه شما دست از هر عمل مثبت، از هر اقدام، از هر مجاهدت، از هر اصلاحى بکشید و منتظر بمانید تا صاحب عصر و زمان، خودش بیاید و مطالب را اصلاح کند و مفاسد را برطرف کند. انقلاب، این منطق را و این معناى غلط و برداشت باطل را یا کمرنگ کرد یا از بین برد. پس این معنا امروز در ذهن جامعهى ما بحمدالله نیست.
امّا معناى صحیح انتظار داراى ابعادى است که توجّه به این ابعاد، براى کسى که میداند چقدر در فرهنگ اسلام و شیعه به انتظار اهمّیّت داده شده است، بسیار جالب است. یک بُعد، این است که انتظار به معناى قانع نشدن به وضع موجود است. «انتظار داریم» یعنى هر چه خیر و عمل خوب انجام دادهایم و به وجود آمده است، کم و غیر کافى است؛ منتظریم تا ظرفیّت نیکىِ عالم پُر بشود. یک بُعد دیگر از ابعاد انتظار، دلگرمى نسبت به آینده براى مؤمنین است؛ انتظار مؤمن یعنى اینکه تفکّر الهى ــ این اندیشهى روشنى که وحى الهى بر مردم عرضه کرده است ــ یک روزى سراسر زندگى بشر را فرا خواهد گرفت. یک بُعد انتظار این است که منتظر، با شوق و با امید حرکت میکند؛ انتظار یعنى امید. و انتظار، ابعاد گوناگون دیگرى هم دارد؛ ما ملّت منتظر، ملّتى که به امید پیشرفت و به امید موفّقیّت اقدام کرد، تلاش کرد، انقلاب کرد و موفّق شد، براى انتظار، باید امروز یک باب بخصوصى در زندگى خودمان باز کنیم.
حقیقتاً ملّت ما باید روح انتظار را در خود به تمام معنا زنده کند. «ما منتظریم» یعنى امید این را داریم ــ من حالا روى همین بُعد امید، یک قدرى بیشتر مکث میکنم ــ که با مجاهدت، با پیگیرى، این دنیا که به وسیلهى دشمنان خدا و شیاطین پُر شده است از ظلمات جُور و طغیان، پُر شده است از ضعیفکشى، پُر شده است از نکبت حاکمیّت ستمگران و قلدران و زورگویان، در سایهى تلاش ما و در سایهى فعّالیّت بىوقفهى ما، یک روزى تبدیل بشود به جهانى که در آن، انسانیّت و ارزشهاى انسانى محترمند و ستمگر و زورگو و ظالم و قلدر و متجاوز به حقوق انسانها، در آن فرصتى و جایى براى انجام خواستهى خود و اقدام به هواوهوس خود پیدا نخواهند کرد؛ این روشنایى در دیدگاه و در آینده [است]. ما ملّت ایران باید به این معنا، بر روى انتظار، بیش از گذشته تکیه کنیم. چرا بیش از گذشته؟ چون دنیاى بشرى به انتظارى که ما داریم محتاج است. امروز ملّتهاى ضعیف و مظلومِ دنیا به این امیدى که در دل ملّت ایران وجود داشت و در سایهى آن توانست این کارهاى بزرگ را انجام بدهد، احتیاج دارند؛ آنها هم باید این امید را پیدا کنند؛ اگر پیدا کردند و اگر نور امید در دلهاى ملّتها تابید، [آن وقت] کارهاى دنیا اصلاح خواهد شد و مشکل ملّتهاى مظلوم اگر نگوییم به صورت کامل، [امّا] به صورت معتنابهى حل خواهد شد، ولو در طول چند سال؛ امّا اگر این امید در دلها نتابد و همانطورى که شیطانها خواستند که مردم مأیوس باشند، ملّتها [هم] مأیوس بمانند، روزبهروز وضع بدتر خواهد شد.
حالا بیاییم به واقعیّت؛ ببینید امروز در دنیا چه خبر است؛ ببینید در خاورمیانه چه خبر است؛ ببینید چطور یک قدرت قلدرِ زورگویى مثل آمریکا با استفادهى از علم و تکنولوژى به خودش حق میدهد که به یک امّت یعنى امّت اسلامى، با این وقاحت و بىشرمى توهین کند. امروز وضع دنیا اینجورى است. آمریکایىها و همدستانشان، در این ماهها ــ بخصوص در هفتههاى اخیر ــ کارى کردند با امّت اسلام که چنگیز و هلاکو هم نکرده بودند!(۶) یعنى این آقاى بوش،(۷) با ظاهرى متمدّن و با وضع و چهرهاى اتوکشیده، از چنگیز و هلاکو و تیمور و متجاوزین معروف دنیا، چهرهاش اگر در باطن زشتتر و تیرهتر نباشد، روشنتر و زیباتر نیست. همان کارى که آنها میکردند، منتها در ابعاد وسیعترى ایشان انجام داد: حرث و نسل(۸) را کشت؛ ملّتى را مورد تحقیر و اهانت قرار داد؛ کشورى را تبدیل به ویرانه کرد، حالا هم ایستاده آنجا و ابلهانه، نه هوشمندانه ــ این را ما ثابت میکنیم ــ احساس پیروزى میکند؛ و این احساس، ابلهانه است، نه هوشمندانه؛ مگر اینکه واقعاً احساس پیروزى نکند و [فقط] تظاهر به این معنا بکند که آن وقت یک چهرهى منافقانه و ریاکارانه خواهد بود.
باطن قضیّه [این است که] آمریکایىها در اینجا شکست خوردند، پیروز نشدند. حالا شما مىبینید با کمال وقاحت مىایستند، اسم از پیروزى مىآورند، دم از پیروزى میزنند! یک عدّه آدم متملّق و پَست در رأس کشورها ــ که واقعاً بزرگترین اهانت به بشریّت و بزرگترین اهانت به حقوق انسان همین است که بعضى از این آقایانى که در رأس کشورها قرار دارند، در رأس کشورها قرار داشته باشند ــ بعضى از این انسانهاى حقیر و پَست هم به آنها تبریک میگویند و چیزى که اسمش را پیروزى گذاشتهاند، به آنها خوشامد میگویند؛ امّا در واقع پیروزى نیست. چه پیروزىاى؟ یک ابرقدرتى با کمک چندین کشور دیگر ــ از اقصاىِ شرق آسیا یعنى ژاپن، تا همهى اروپا و ناتو(۹) و تا کشورهاى منطقه و تا بقیّهى دولتهاى ضعیف و حقیر عالم ــ همه، پولهایشان را، دستهایشان را، موجودىشان را روى هم گذاشتند که به یک دولت حمله کنند و به او فشار بیاورند؛ حالا که تانکهاى او را شکستند، روحیهى او را ــ که شکسته هم بود ــ شکستند، وارد آن کشور شدند، اسم این را میگذارند پیروزى! این پیروزى است؟ این پیروزى است که همهى دنیا ــ ارتشهاى مقتدر و پُرمدّعاى عالم ــ جمع بشوند، شش ماه وقتشان را صرف کنند و خودشان را آماده کنند و تر و خشک کنند، میلیاردها و میلیاردها دلار خرج کنند، تمام امکانات را به کار بگیرند تا یک ارتش را شکست بدهند؟ اسم این پیروزى است؟ اگر درست نگاه کنند، این از لحاظ اعتبارِ نظامى هم شکست است. پیروزى آن وقتى بود که آمریکا به عنوان یک کشور مىآمد با یک کشورى روبهرو میشد و او را شکست میداد؛ نه این جنجال لشکرکشى همهى عالم. طرحهاى عظیمى را که دنیا تصوّر میکرد این طرحها مال آن وقتى است که همهى دنیا بخواهد به هم بریزد ــ طرح جنگ ستارگان(۱۰) و مانند آن ــ آوردند در جنگِ علیه ارتش خستهى بىروحیهى عراق به کار بردند! اسم این پیروزى است؟ این پیروزى نیست، این شکست است؛ حتّى از لحاظِ آبروى نظامى و اعتبار و حیثیّت نظامى.و امّا از لحاظِ سیاسى [هم] که شکست بزرگى است؛ شکست عظیمى است. تمام تودههاى مسلمان، امروز سر تا پا از آمریکا متنفّر و نسبت به او خشمگینند؛ و رئیس
جمهور آمریکا بداند که امروز در میان کشورهاى اسلامى، بخصوص کشورهاى مسلمان منطقهى خلیج فارس و خاورمیانه، هیچ انسانى از رئیسجمهور آمریکا منفورتر نیست. شما از لحاظ سیاسی و نظامی پیروز شدید یا شکست خوردید؟ اگر بفهمید. تمام ملّتها امروز از اینها متنفّرند؛ این پیروزى است؟ میلیاردها خرج میکنند با هزاران تبلیغِ دروغ که خودشان را در دل ملّتها جا کنند؛ این بىعقلها میلیاردها خرج کردند، خودشان را از چشم ملّتها انداختند ــ نهفقط ملّت عراق، [بلکه] ملّتهاى خاورمیانه، ملّتهاى مسلمان، ملّتهاى عرب ــ امروز همه از اینها بشدّت نفرت دارند و نسبت به آنها خشمگینند. خیال میکنید به این زودىها آمریکا خواهد توانست نقش شیطانى خودش را از این ذهنها پاک بکند؟ همان بغضى که شما ملّت ایران، بحق نسبت به آمریکا داشتید و کلمهى «مرگ بر آمریکا» در این دوازده سال از زبان شما نیفتاده، همین بغض را امروز ملّتهاى عرب، ملّتهاى مسلمان، نسبت به آمریکا دارند؛ همین احساس را امروز آنها دارند. اینها به خیال خودشان خواستند ملّتها را با یک تجربهى سختى مواجه کنند؛ نتوانستند، عکسش شد. اینجا است که امید ...... ملّتها را زنده خواهد کرد.
من راجع به این مسئلهى عراق، یک جملهى اضافه عرض بکنم، بعد برگردم به این امید و یک مطلب کوتاه هم راجع به امید عرض بکنم. در مورد مسئلهى عراق، غربىها و بخصوص در رأس آنها شیطان بزرگ، بدترین روش را و منفورترین حرکات را انجام دادند. به زبان نمىآید؛ همین قدر [بگویم] در تاریخ از اینها به نام قسىترین، جلّادترین، بىرحمترین، متجاوزترینِ چهرههاى این زمان یاد خواهد شد؛ این را بدانند. امّا این حرف به معناى حمایت از آن مرد هم که حکومت او بر عراق، این همه براى مردم عراق شئامت(۱۱) و بدبختى داشت، تلقّى نشود؛ آن مرد هم از آنها بهتر نیست، اگر از آنها زشتتر نباشد؛ آن کسى که براى ملّت عراق، از اوّلِ حکومت خود این همه بدبختى ایجاد کرده: او ملّت عراق را دچار جنگ هشتسالهى با ایران کرد؛ او ملّت عراق را دچار بمبارانها و موشکبارانهاى وحشیانه و قساوتآمیز آمریکا و انگلیس و فرانسه و دیگران کرد؛ او موجب شد که ثروت ملّت عراق دود بشود و از بین برود ــ که شد؛ امروز متأسّفانه شد؛ شاید دهها سال دیگر لازم باشد ملّت عراق زحمت بکشد تا خودش را به آن روز اوّل برساند ــ او موجب شد این همه مردم عراق از نظامى و غیر نظامى کشته بشوند؛ او یک بلائى براى مردم عراق بود و هست. زشت باد چهرهاى و حاکمى و رئیسى که ملاحظهى هواى نفْس خود و جاهطلبى خود را بکند، و ملاحظهى مردمش و ملّتش و ارادهى آنها و خواست آنها را نکند. متأسّفانه در منطقهى ما از اینجور چهرهها کم نیستند، از اینجور شیطانها کم نیستند؛ اینها که اینجور بر یک ملّت جفا میکنند و ظلم میکنند، لایق ریاست بر یک دسته آدم هم نیستند، چه برسد بر یک ملّت. ما از ملّت عراق حمایت میکنیم؛ ما راجع به ملّت عراق حرف میزنیم که دلسوزى میکنیم؛ ما راجع به تجاوز به یک کشور سخن میگوییم که آمریکا و همدستانش را زشت میشمریم؛ نه راجع به این افرادى که حضور آنها و وجود آنها در هر ملّتى ــ که امثال آنها وجود داشته باشد ــ مایهى نکبت بود و هست که با دروغ و با ریا، مردم خودشان را سرگرم کردند و اینجور از آنها ــ از این ملّت بیچاره و مظلوم عراق ــ تلفات گرفتند.
و امّا راجع به امید؛ من عرض میکنم: امروز دولت ظالمى مثل آمریکا، با اینکه ثروتش هم زیاد است، تجهیزاتش هم مدرن است، تکنولوژى و علم و امکاناتش هم فراوان است؛ امّا همین شیطانِ ظالم متجاوزى که قدرتمندانه ملّتهاى دنیا را تحقیر میکند ــ همین آمریکا ــ براحتى قابل سرکوب شدن در منطقهى ما ــ منطقهى اسلامى ــ است؛ به یک شرط: به شرط اینکه ملّتهاى مسلمان به آیندهى خود امید داشته باشند و با دلگرمى و امید، اقدام کنند و قیام کنند و حرکت کنند. خوشبختانه ملّتها خیلى بیدار شدهاند؛ امّا فقط بیدار شدن کافى نیست؛ باید بعد از بیدارى، حرکت کنند؛ و این حرکت احتیاج دارد به امیدوارى. البتّه قدرتهاى مسلّط عالم همهى همّتشان این است که وانمود کنند شکستناپذیرند و آمریکا این تلاش را خیلى کرده که نشان بدهد شکستناپذیر است و حالا که قضیّهى عراق هم پیش آمد، از روى عُجبِ ابلهانه و خودبینى ناشى از بلاهت، این ادّعا را بیشتر خواهند کرد؛ یک عدّه افراد سادهدل هم باور خواهند کرد؛ امّا حقیقت این نیست. اگر رژیم عراق متّکى به ملّت عراق بود، اگر سرباز عراقى در کویت احساس متجاوز بودن و ناحق بودن نمیکرد، آمریکا قادر نبود ملّت عراق را شکست بدهد یا حتّى سرباز عراقى را به عقب براند. بله، وقتى یک ارتشى به ملّت خود متّکى نباشد و متّکى باشد به یک رژیم ظالمى مثل رژیم صدّام، مردم طرف جنگ نیستند، مردم پشتیبان جنگاوران و رزمندگان نیستند، [بلکه] مردم در خانههایشان دعا میکنند که زودتر غائله تمام بشود؛ یا به نفع این طرف یا به نفع آن طرف. اینجور ارتشى، معلوم است که شکست خواهد خورد؛ از آمریکا یا از هر کس دیگر. اگر ملّتها در مقابل آمریکا بِایستند، آمریکا هیچ غلطى نخواهد توانست بکند. تا امروز آمریکا در این منطقه ظلم کرده است، غصب کرده است، آدمکشى کرده است، ویرانى به بار آورده است، ملّتها را جریحهدار کرده است؛ و یقیناً انتقام اینها را پس خواهد داد.
[و امّا دربارهی] این زمزمههایى که امروز سران رژیم آمریکا راجع به امنیّت منطقه میکنند،(۱۲) باید بدانند که ملّتهاى منطقه این حرفها را به هیچ وجه جدّى نخواهند گرفت و به این حرفها اعتنائى نخواهند کرد. شما که هستید که از آن طرف دنیا بیایید براى منطقهى خلیج فارس تعیین تکلیف کنید؟ منطقهى خلیج فارس، مال ملّتهاى منطقهى خلیج فارس است. آمریکا حق ندارد هیچ گونه دخالتى در امنیّت این منطقه و سیستم امنیّتى این منطقه داشته باشد؛ و اگر کسى بخواهد پاى آمریکا را براى بلندمدّت در این منطقه باز کند و دستش را براى دخالت و تصرّف باز بگذارد، بدانند که ملّتها با آن کس روبهرو خواهند شد و توى دهن اینجور حکّامى خواهند زد. مبادا دولتهاى این منطقه، این اشتباه بزرگ را مرتکب بشوند که با این حرفها و درخواستهاى آمریکا ــ دائر بر مدّتى ماندن در عراق یا در منطقه ــ موافقت کنند. ملّتها در مقابل چنین کسى خواهند ایستاد. مبارزهى با چنین کسى را ملّتها واجب و لازم خواهند شمرد. آمریکا هیچ حقّى ندارد که در منطقه بماند یا در امور منطقه دخالت بکند. آمریکا یک متجاوز است؛ باید هر چه زودتر از منطقه خارج بشود و برود؛ و بداند که تاوان آنچه را انجام داده خواهد برد و منفور و مبغوض ملّتهاى این منطقه هست و بیشتر هم خواهد شد.
عمده این است که ملّتها ایمانشان را قوى کنند، دلها را با خدا مرتبط کنند. شما ملّت بزرگ و شجاع و مبارز که بحمدالله دشمنانتان از شما میترسند ــ ابرقدرتها از شما ترسیدند و هنوز هم میترسند و باید هم بترسند ــ به برکت ایمان به خدا، چنین قدرت و صلابتى را پیدا کردید. این ایمان را تقویت کنید، اتّحادتان را تقویت کنید، زیر بار دشمن خدا به هیچ قیمتى نروید. اسلام، عزیز و عزّتبخش است؛ آن کسى که با اسلام آشنا شد، عزّت متعلّق به او است؛ آن کسانى هم که ذلیل شدند، به خاطر این بود که از اسلام گسستند. اسلام خودتان را حفظ کنید، ایمان خودتان را تقویت کنید، ارزشهاى اسلامى را پاس بدارید و ملّتهاى دیگر را هم وادار کنید که با اسلام آشتى کنند و به سَمت اسلام برگردند؛ در این صورت دست همهى قدرتهاى شیطانصفت از سر آنها کوتاه خواهد شد.
امیدواریم که خداوند به برکت این روز مبارک و مقدّس، به همهى مسلمین و مستضعفین و به شما ملّت عزیز عیدى عنایت فرماید؛ ما را مشمول ادعیهى زاکیهى ولىّعصر (ارواحنا فداه) قرار بدهد؛ قلب مقدّس آن حضرت را از ما شاد کند و ما را از اعوان و انصار آن بزرگوار قرار دهد.
بسم الله الرّحمن الرّحیم
اوّلاً این میلاد بزرگ و عید سعید را به همهى مظلومین، به همهى ملّتهاى مستضعف عالم، به همهى کسانى که در زیر فشار ظلم و ستم قلدران عالم، چشمانتظار یک فرجى هستند، بالخصوص به ملّت شجاع و عزیز ایران و به شما برادران و خواهران تبریک عرض میکنم. دربارهى برکات این میلاد معظّم و حقایقى که در باب وجود اقدس ولىّعصر (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) هست، بنده قادر نیستم سخن تازهاى بگویم. درک مراتب معنوى و حقایق الهى در باب این قطب اعظم عالم امکان و خلیفهى خدا و مظهر صفات و اسمای الهى، در حدّ زبانى و بیانى و قلبى و فهمى همچون منِ قاصر نیست؛ خود آنها باید دربارهى امام زمان سخن بگویند؛ همچنان که خود آنها باید دربارهى علىّبنابىطالب (علیه الصّلاة و السّلام) و بقیّهى اولیا و اصفیاى دین سخن بگویند. ما همین قدر میدانیم که وجود مقدّس امام زمان، مصداق وعدهى الهى است؛ همین قدر میدانیم که این بازماندهى خاندان وحى و رسالت، عَلَم سرافراز خدا در زمین است: اَلسَّلامُ عَلَیکَ اَیّهَا العَلَمُ المَنصوبُ وَ العِلمُ المَصبوبُ وَ الغَوثُ وَ الرَّحمَةُ الواسِعَةُ وَعداً غَیرَ مَکذوب؛(۲) وعدهى الهى است، مصداق لطف خدا بر انسانیّت و بشریّت است، مسطوره(۳) و نمونهاى از اولیا و اصفیا و انبیا و برجستهترین بندگان خدا است؛ او نمایشگر مَبلغ فضل الهى بر بنىآدم است؛ اینها چیزهایى است که خود آنها بیان فرمودند؛ ما در حدّ فهم قاصر و ناقص خودمان، اگر بتوانیم رشحاتى(۴) از این گفتهها درک کنیم و بفهمیم، خیلى برد کردهایم.
بنده فقط یک جمله در باب انتظار عرض میکنم. اینکه در روایات ما وارد شده است که افضل اعمال امّت، انتظار یا انتظار فرج است،(۵) یعنى چه؟ چرا؟ مگر انتظار چیست؟ انتظار ظهور حضرت ولىّاللهالاعظم (ارواحنا فداه) مگر چه مضمونى و چه معنایى را در بطن خود دارد که این قدر داراى فضیلت است؟ یک معناى انحرافى در باب انتظار بود که خوشبختانه امروز از آن فهم و برداشت غلط، اثر چندانى نیست. کسانى که یا مغرض یا نادان بودند، اینجور به مردم یاد داده بودند که انتظار یعنى اینکه شما دست از هر عمل مثبت، از هر اقدام، از هر مجاهدت، از هر اصلاحى بکشید و منتظر بمانید تا صاحب عصر و زمان، خودش بیاید و مطالب را اصلاح کند و مفاسد را برطرف کند. انقلاب، این منطق را و این معناى غلط و برداشت باطل را یا کمرنگ کرد یا از بین برد. پس این معنا امروز در ذهن جامعهى ما بحمدالله نیست.
امّا معناى صحیح انتظار داراى ابعادى است که توجّه به این ابعاد، براى کسى که میداند چقدر در فرهنگ اسلام و شیعه به انتظار اهمّیّت داده شده است، بسیار جالب است. یک بُعد، این است که انتظار به معناى قانع نشدن به وضع موجود است. «انتظار داریم» یعنى هر چه خیر و عمل خوب انجام دادهایم و به وجود آمده است، کم و غیر کافى است؛ منتظریم تا ظرفیّت نیکىِ عالم پُر بشود. یک بُعد دیگر از ابعاد انتظار، دلگرمى نسبت به آینده براى مؤمنین است؛ انتظار مؤمن یعنى اینکه تفکّر الهى ــ این اندیشهى روشنى که وحى الهى بر مردم عرضه کرده است ــ یک روزى سراسر زندگى بشر را فرا خواهد گرفت. یک بُعد انتظار این است که منتظر، با شوق و با امید حرکت میکند؛ انتظار یعنى امید. و انتظار، ابعاد گوناگون دیگرى هم دارد؛ ما ملّت منتظر، ملّتى که به امید پیشرفت و به امید موفّقیّت اقدام کرد، تلاش کرد، انقلاب کرد و موفّق شد، براى انتظار، باید امروز یک باب بخصوصى در زندگى خودمان باز کنیم.
حقیقتاً ملّت ما باید روح انتظار را در خود به تمام معنا زنده کند. «ما منتظریم» یعنى امید این را داریم ــ من حالا روى همین بُعد امید، یک قدرى بیشتر مکث میکنم ــ که با مجاهدت، با پیگیرى، این دنیا که به وسیلهى دشمنان خدا و شیاطین پُر شده است از ظلمات جُور و طغیان، پُر شده است از ضعیفکشى، پُر شده است از نکبت حاکمیّت ستمگران و قلدران و زورگویان، در سایهى تلاش ما و در سایهى فعّالیّت بىوقفهى ما، یک روزى تبدیل بشود به جهانى که در آن، انسانیّت و ارزشهاى انسانى محترمند و ستمگر و زورگو و ظالم و قلدر و متجاوز به حقوق انسانها، در آن فرصتى و جایى براى انجام خواستهى خود و اقدام به هواوهوس خود پیدا نخواهند کرد؛ این روشنایى در دیدگاه و در آینده [است]. ما ملّت ایران باید به این معنا، بر روى انتظار، بیش از گذشته تکیه کنیم. چرا بیش از گذشته؟ چون دنیاى بشرى به انتظارى که ما داریم محتاج است. امروز ملّتهاى ضعیف و مظلومِ دنیا به این امیدى که در دل ملّت ایران وجود داشت و در سایهى آن توانست این کارهاى بزرگ را انجام بدهد، احتیاج دارند؛ آنها هم باید این امید را پیدا کنند؛ اگر پیدا کردند و اگر نور امید در دلهاى ملّتها تابید، [آن وقت] کارهاى دنیا اصلاح خواهد شد و مشکل ملّتهاى مظلوم اگر نگوییم به صورت کامل، [امّا] به صورت معتنابهى حل خواهد شد، ولو در طول چند سال؛ امّا اگر این امید در دلها نتابد و همانطورى که شیطانها خواستند که مردم مأیوس باشند، ملّتها [هم] مأیوس بمانند، روزبهروز وضع بدتر خواهد شد.
حالا بیاییم به واقعیّت؛ ببینید امروز در دنیا چه خبر است؛ ببینید در خاورمیانه چه خبر است؛ ببینید چطور یک قدرت قلدرِ زورگویى مثل آمریکا با استفادهى از علم و تکنولوژى به خودش حق میدهد که به یک امّت یعنى امّت اسلامى، با این وقاحت و بىشرمى توهین کند. امروز وضع دنیا اینجورى است. آمریکایىها و همدستانشان، در این ماهها ــ بخصوص در هفتههاى اخیر ــ کارى کردند با امّت اسلام که چنگیز و هلاکو هم نکرده بودند!(۶) یعنى این آقاى بوش،(۷) با ظاهرى متمدّن و با وضع و چهرهاى اتوکشیده، از چنگیز و هلاکو و تیمور و متجاوزین معروف دنیا، چهرهاش اگر در باطن زشتتر و تیرهتر نباشد، روشنتر و زیباتر نیست. همان کارى که آنها میکردند، منتها در ابعاد وسیعترى ایشان انجام داد: حرث و نسل(۸) را کشت؛ ملّتى را مورد تحقیر و اهانت قرار داد؛ کشورى را تبدیل به ویرانه کرد، حالا هم ایستاده آنجا و ابلهانه، نه هوشمندانه ــ این را ما ثابت میکنیم ــ احساس پیروزى میکند؛ و این احساس، ابلهانه است، نه هوشمندانه؛ مگر اینکه واقعاً احساس پیروزى نکند و [فقط] تظاهر به این معنا بکند که آن وقت یک چهرهى منافقانه و ریاکارانه خواهد بود.
باطن قضیّه [این است که] آمریکایىها در اینجا شکست خوردند، پیروز نشدند. حالا شما مىبینید با کمال وقاحت مىایستند، اسم از پیروزى مىآورند، دم از پیروزى میزنند! یک عدّه آدم متملّق و پَست در رأس کشورها ــ که واقعاً بزرگترین اهانت به بشریّت و بزرگترین اهانت به حقوق انسان همین است که بعضى از این آقایانى که در رأس کشورها قرار دارند، در رأس کشورها قرار داشته باشند ــ بعضى از این انسانهاى حقیر و پَست هم به آنها تبریک میگویند و چیزى که اسمش را پیروزى گذاشتهاند، به آنها خوشامد میگویند؛ امّا در واقع پیروزى نیست. چه پیروزىاى؟ یک ابرقدرتى با کمک چندین کشور دیگر ــ از اقصاىِ شرق آسیا یعنى ژاپن، تا همهى اروپا و ناتو(۹) و تا کشورهاى منطقه و تا بقیّهى دولتهاى ضعیف و حقیر عالم ــ همه، پولهایشان را، دستهایشان را، موجودىشان را روى هم گذاشتند که به یک دولت حمله کنند و به او فشار بیاورند؛ حالا که تانکهاى او را شکستند، روحیهى او را ــ که شکسته هم بود ــ شکستند، وارد آن کشور شدند، اسم این را میگذارند پیروزى! این پیروزى است؟ این پیروزى است که همهى دنیا ــ ارتشهاى مقتدر و پُرمدّعاى عالم ــ جمع بشوند، شش ماه وقتشان را صرف کنند و خودشان را آماده کنند و تر و خشک کنند، میلیاردها و میلیاردها دلار خرج کنند، تمام امکانات را به کار بگیرند تا یک ارتش را شکست بدهند؟ اسم این پیروزى است؟ اگر درست نگاه کنند، این از لحاظ اعتبارِ نظامى هم شکست است. پیروزى آن وقتى بود که آمریکا به عنوان یک کشور مىآمد با یک کشورى روبهرو میشد و او را شکست میداد؛ نه این جنجال لشکرکشى همهى عالم. طرحهاى عظیمى را که دنیا تصوّر میکرد این طرحها مال آن وقتى است که همهى دنیا بخواهد به هم بریزد ــ طرح جنگ ستارگان(۱۰) و مانند آن ــ آوردند در جنگِ علیه ارتش خستهى بىروحیهى عراق به کار بردند! اسم این پیروزى است؟ این پیروزى نیست، این شکست است؛ حتّى از لحاظِ آبروى نظامى و اعتبار و حیثیّت نظامى.و امّا از لحاظِ سیاسى [هم] که شکست بزرگى است؛ شکست عظیمى است. تمام تودههاى مسلمان، امروز سر تا پا از آمریکا متنفّر و نسبت به او خشمگینند؛ و رئیس
جمهور آمریکا بداند که امروز در میان کشورهاى اسلامى، بخصوص کشورهاى مسلمان منطقهى خلیج فارس و خاورمیانه، هیچ انسانى از رئیسجمهور آمریکا منفورتر نیست. شما از لحاظ سیاسی و نظامی پیروز شدید یا شکست خوردید؟ اگر بفهمید. تمام ملّتها امروز از اینها متنفّرند؛ این پیروزى است؟ میلیاردها خرج میکنند با هزاران تبلیغِ دروغ که خودشان را در دل ملّتها جا کنند؛ این بىعقلها میلیاردها خرج کردند، خودشان را از چشم ملّتها انداختند ــ نهفقط ملّت عراق، [بلکه] ملّتهاى خاورمیانه، ملّتهاى مسلمان، ملّتهاى عرب ــ امروز همه از اینها بشدّت نفرت دارند و نسبت به آنها خشمگینند. خیال میکنید به این زودىها آمریکا خواهد توانست نقش شیطانى خودش را از این ذهنها پاک بکند؟ همان بغضى که شما ملّت ایران، بحق نسبت به آمریکا داشتید و کلمهى «مرگ بر آمریکا» در این دوازده سال از زبان شما نیفتاده، همین بغض را امروز ملّتهاى عرب، ملّتهاى مسلمان، نسبت به آمریکا دارند؛ همین احساس را امروز آنها دارند. اینها به خیال خودشان خواستند ملّتها را با یک تجربهى سختى مواجه کنند؛ نتوانستند، عکسش شد. اینجا است که امید ...... ملّتها را زنده خواهد کرد.
من راجع به این مسئلهى عراق، یک جملهى اضافه عرض بکنم، بعد برگردم به این امید و یک مطلب کوتاه هم راجع به امید عرض بکنم. در مورد مسئلهى عراق، غربىها و بخصوص در رأس آنها شیطان بزرگ، بدترین روش را و منفورترین حرکات را انجام دادند. به زبان نمىآید؛ همین قدر [بگویم] در تاریخ از اینها به نام قسىترین، جلّادترین، بىرحمترین، متجاوزترینِ چهرههاى این زمان یاد خواهد شد؛ این را بدانند. امّا این حرف به معناى حمایت از آن مرد هم که حکومت او بر عراق، این همه براى مردم عراق شئامت(۱۱) و بدبختى داشت، تلقّى نشود؛ آن مرد هم از آنها بهتر نیست، اگر از آنها زشتتر نباشد؛ آن کسى که براى ملّت عراق، از اوّلِ حکومت خود این همه بدبختى ایجاد کرده: او ملّت عراق را دچار جنگ هشتسالهى با ایران کرد؛ او ملّت عراق را دچار بمبارانها و موشکبارانهاى وحشیانه و قساوتآمیز آمریکا و انگلیس و فرانسه و دیگران کرد؛ او موجب شد که ثروت ملّت عراق دود بشود و از بین برود ــ که شد؛ امروز متأسّفانه شد؛ شاید دهها سال دیگر لازم باشد ملّت عراق زحمت بکشد تا خودش را به آن روز اوّل برساند ــ او موجب شد این همه مردم عراق از نظامى و غیر نظامى کشته بشوند؛ او یک بلائى براى مردم عراق بود و هست. زشت باد چهرهاى و حاکمى و رئیسى که ملاحظهى هواى نفْس خود و جاهطلبى خود را بکند، و ملاحظهى مردمش و ملّتش و ارادهى آنها و خواست آنها را نکند. متأسّفانه در منطقهى ما از اینجور چهرهها کم نیستند، از اینجور شیطانها کم نیستند؛ اینها که اینجور بر یک ملّت جفا میکنند و ظلم میکنند، لایق ریاست بر یک دسته آدم هم نیستند، چه برسد بر یک ملّت. ما از ملّت عراق حمایت میکنیم؛ ما راجع به ملّت عراق حرف میزنیم که دلسوزى میکنیم؛ ما راجع به تجاوز به یک کشور سخن میگوییم که آمریکا و همدستانش را زشت میشمریم؛ نه راجع به این افرادى که حضور آنها و وجود آنها در هر ملّتى ــ که امثال آنها وجود داشته باشد ــ مایهى نکبت بود و هست که با دروغ و با ریا، مردم خودشان را سرگرم کردند و اینجور از آنها ــ از این ملّت بیچاره و مظلوم عراق ــ تلفات گرفتند.
و امّا راجع به امید؛ من عرض میکنم: امروز دولت ظالمى مثل آمریکا، با اینکه ثروتش هم زیاد است، تجهیزاتش هم مدرن است، تکنولوژى و علم و امکاناتش هم فراوان است؛ امّا همین شیطانِ ظالم متجاوزى که قدرتمندانه ملّتهاى دنیا را تحقیر میکند ــ همین آمریکا ــ براحتى قابل سرکوب شدن در منطقهى ما ــ منطقهى اسلامى ــ است؛ به یک شرط: به شرط اینکه ملّتهاى مسلمان به آیندهى خود امید داشته باشند و با دلگرمى و امید، اقدام کنند و قیام کنند و حرکت کنند. خوشبختانه ملّتها خیلى بیدار شدهاند؛ امّا فقط بیدار شدن کافى نیست؛ باید بعد از بیدارى، حرکت کنند؛ و این حرکت احتیاج دارد به امیدوارى. البتّه قدرتهاى مسلّط عالم همهى همّتشان این است که وانمود کنند شکستناپذیرند و آمریکا این تلاش را خیلى کرده که نشان بدهد شکستناپذیر است و حالا که قضیّهى عراق هم پیش آمد، از روى عُجبِ ابلهانه و خودبینى ناشى از بلاهت، این ادّعا را بیشتر خواهند کرد؛ یک عدّه افراد سادهدل هم باور خواهند کرد؛ امّا حقیقت این نیست. اگر رژیم عراق متّکى به ملّت عراق بود، اگر سرباز عراقى در کویت احساس متجاوز بودن و ناحق بودن نمیکرد، آمریکا قادر نبود ملّت عراق را شکست بدهد یا حتّى سرباز عراقى را به عقب براند. بله، وقتى یک ارتشى به ملّت خود متّکى نباشد و متّکى باشد به یک رژیم ظالمى مثل رژیم صدّام، مردم طرف جنگ نیستند، مردم پشتیبان جنگاوران و رزمندگان نیستند، [بلکه] مردم در خانههایشان دعا میکنند که زودتر غائله تمام بشود؛ یا به نفع این طرف یا به نفع آن طرف. اینجور ارتشى، معلوم است که شکست خواهد خورد؛ از آمریکا یا از هر کس دیگر. اگر ملّتها در مقابل آمریکا بِایستند، آمریکا هیچ غلطى نخواهد توانست بکند. تا امروز آمریکا در این منطقه ظلم کرده است، غصب کرده است، آدمکشى کرده است، ویرانى به بار آورده است، ملّتها را جریحهدار کرده است؛ و یقیناً انتقام اینها را پس خواهد داد.
[و امّا دربارهی] این زمزمههایى که امروز سران رژیم آمریکا راجع به امنیّت منطقه میکنند،(۱۲) باید بدانند که ملّتهاى منطقه این حرفها را به هیچ وجه جدّى نخواهند گرفت و به این حرفها اعتنائى نخواهند کرد. شما که هستید که از آن طرف دنیا بیایید براى منطقهى خلیج فارس تعیین تکلیف کنید؟ منطقهى خلیج فارس، مال ملّتهاى منطقهى خلیج فارس است. آمریکا حق ندارد هیچ گونه دخالتى در امنیّت این منطقه و سیستم امنیّتى این منطقه داشته باشد؛ و اگر کسى بخواهد پاى آمریکا را براى بلندمدّت در این منطقه باز کند و دستش را براى دخالت و تصرّف باز بگذارد، بدانند که ملّتها با آن کس روبهرو خواهند شد و توى دهن اینجور حکّامى خواهند زد. مبادا دولتهاى این منطقه، این اشتباه بزرگ را مرتکب بشوند که با این حرفها و درخواستهاى آمریکا ــ دائر بر مدّتى ماندن در عراق یا در منطقه ــ موافقت کنند. ملّتها در مقابل چنین کسى خواهند ایستاد. مبارزهى با چنین کسى را ملّتها واجب و لازم خواهند شمرد. آمریکا هیچ حقّى ندارد که در منطقه بماند یا در امور منطقه دخالت بکند. آمریکا یک متجاوز است؛ باید هر چه زودتر از منطقه خارج بشود و برود؛ و بداند که تاوان آنچه را انجام داده خواهد برد و منفور و مبغوض ملّتهاى این منطقه هست و بیشتر هم خواهد شد.
عمده این است که ملّتها ایمانشان را قوى کنند، دلها را با خدا مرتبط کنند. شما ملّت بزرگ و شجاع و مبارز که بحمدالله دشمنانتان از شما میترسند ــ ابرقدرتها از شما ترسیدند و هنوز هم میترسند و باید هم بترسند ــ به برکت ایمان به خدا، چنین قدرت و صلابتى را پیدا کردید. این ایمان را تقویت کنید، اتّحادتان را تقویت کنید، زیر بار دشمن خدا به هیچ قیمتى نروید. اسلام، عزیز و عزّتبخش است؛ آن کسى که با اسلام آشنا شد، عزّت متعلّق به او است؛ آن کسانى هم که ذلیل شدند، به خاطر این بود که از اسلام گسستند. اسلام خودتان را حفظ کنید، ایمان خودتان را تقویت کنید، ارزشهاى اسلامى را پاس بدارید و ملّتهاى دیگر را هم وادار کنید که با اسلام آشتى کنند و به سَمت اسلام برگردند؛ در این صورت دست همهى قدرتهاى شیطانصفت از سر آنها کوتاه خواهد شد.
امیدواریم که خداوند به برکت این روز مبارک و مقدّس، به همهى مسلمین و مستضعفین و به شما ملّت عزیز عیدى عنایت فرماید؛ ما را مشمول ادعیهى زاکیهى ولىّعصر (ارواحنا فداه) قرار بدهد؛ قلب مقدّس آن حضرت را از ما شاد کند و ما را از اعوان و انصار آن بزرگوار قرار دهد.
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته
(۱ در ابتدای این دیدار، آقاى سیّدمحمّد غرضى (وزیر پست و تلگراف و تلفن) مطالبى بیان کرد. میهمانان شرکتکننده در سمینار «تبیین حکم تاریخى حضرت امام خمینى (قدّس سرّه الشّریف) در مورد سلمان رشدی» و همچنین میهمانان شرکتکننده در دوّمین مجمع شیعیان افغانستان در این دیدار حضور داشتند.
(۲ احتجاج طبرسی، ج ۲، ص ۴۹۳ (زیارت آل یاسین)
(۳ نمونه
(۴ تراوشها
(۵ مناقب آلابیطالب، ج ۴، ص ۴۳۶
(۶ حملهى زمینى آمریکا و نیروهاى چندملّیّتى به عراق
(۷ رئیسجمهور آمریکا
(۸ کِشت و نسل (برگرفته از قرآن کریم؛ سورهی بقره، آیهی ۲۰۵)
(۹ سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (NATO)
(۱۰ پروژهى جنگ ستارگان را رونالد ریگان (رئیسجمهور آمریکا) در سال ۱۹۸۵ مطرح کرد که هدف اساسى این پروژه، مقابلهى مؤثّر با توان موشکى شوروى سابق، با استفاده از ردگیرى و انهدام موشکهاى بالستیک و میانقارّهاىِ حامل کلاهکهاى هستهاى بود.
(۱۱ شومى، بدبختی، نکبت
(۱۲ پس از آنکه نیروهاى آمریکا و متّحدانش در جنگ خلیج فارس براى آزادسازى کویت از اشغال عراق وارد عمل شدند و ارتش عراق را از کویت بیرون راندند، جرج بوش (رئیسجمهور آمریکا) از طرح واشنگتن براى برقرارى امنیّت در منطقهى خلیج فارس با همکارى متّحدانش خبر داد. دولت کویت براى تحکیم موقعیّت امنیّتى خود و جلوگیرى از هر گونه تجاوز بعدى، اقدام به امضاى قراردادهاى امنیّتى و نظامى با آمریکا کرد که زمینهى حضور بیشتر آمریکا را در منطقه فراهم آورد.