بیانات در مراسم تودیع قاریان قرآن، استاد شحات محمّد انور و استاد محمّد بسیونی

بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم‌

از دیدار شما خیلی خوشحالیم. ان‌شاءاللَّه که خاطرات خوبی داشته باشید. ما خواستیم که این‌جا خانه‌ی اسلام و مسلمین باشد. شنیدم که الحمدللَّه تعلیمات قرآنی شما هم در این‌جا برای جوانان خوب بوده است؛ باید هم همین‌طور باشد.

بایستی در اوقاف و جاهای دیگر، واقعاً برنامه‌ریزی وسیعی برای حفظ قرآن بشود؛ بخصوص که آن شب هم ایشان حرف درستی زد و گفت: بچه‌ها را از سنین کم وادار به حفظ قرآن کنید. اصلاً جلسه بگذارید و ترتیبی بدهید که بشود بچه‌ها را از کوچکی در دبستان وادار به حفظ قرآن کنند - البته مجبورشان نکنند - جایزه قرار بدهند و مثلاً بگویند هر بچه‌یی که در دوره‌ی دبستان، این‌قدر از قرآن را حفظ بکند، این مقدار امتیاز خواهد گرفت؛ یا اگر کسی در دبیرستان، این مقدار قرآن را حفظ کند، به قدر این واحدها یا این درسها، نمره یا امتیاز مادّی میدهیم. من حاضرم در این مورد کمک کنم و هرچه که بخواهید پشتیبانی بکنید، من آماده‌ام؛ آقای مقدم(۱) هم قضیه را دنبال خواهند کرد.

مسأله‌ی حفظ را خیلی جدی بگیرید. متأسفانه ما و بچه‌هایمان، حفظ قرآن نداریم. بگذارید یک خرده جلو برویم و در سطح کشور مسأله‌ی حفظ قرآن را گسترش بدهیم؛ آنگاه حرفی نداریم که در موقع سربازی، حافظان قرآن را معاف کنیم. البته ما نباید این‌طور بگوییم که حافظ قرآن معاف است؛ چون مسأله‌ی سربازی در این‌جا، غیر از سربازی در مصر است. سربازی در این‌جا، مثل قرآن خواندن است و جهاد فی‌سبیل‌اللَّه است. جهاد فی‌سبیل‌اللَّه با قرآن خواندن، عدلین هستند؛ اینها از هم جدا نیستند.

البته دولت حسنی مبارک، با دولت این‌جا، از زمین تا آسمان تفاوت دارد. دولت در این‌جا، دولت قرآن است؛ سربازی آن هم جهاد است.این، خیلی متفاوت است. بنابراین، به جای معاف کردن، بهتر است بگوییم هر کس که حفظ قرآن داشت، فرمانده میشود؛ این را حاضرم. اگر کسی حفظ قرآن بکند، من به او درجه میدهم. همین خوب است. باید ذره ذره پیش برویم. پس ببینید، مسأله‌ی حفظ مطرح شد؛ درجه دادن برای حفظ هم مطرح است. آن وقت مسأله‌ی موسیقی و نغمه و این قبیل حرفها هم باز مسأله‌ی بعدی است که بایستی آن را هم استفاده کنیم.

ما میخواهیم در این شب آخری که با آقایان ملاقات میکنیم، از تلاوتشان هم استفاده ببریم. من از تلاوت آقایان صرف‌نظر نمیکنم. پس، حالا قدری تلاوت کنند.

از آقایان خیلی استفاده کردیم. خدا را شکر میکنیم که دلهای ما را مشتاق قرآن قرار داد. این خودش نعمتی از طرف پروردگار عالم است. خدا را شکر میکنیم که الحمدللَّه تلاوتهای خوب قرآن، در اختیار ما قرار میگیرد. ما همیشه در دوران حکومت طاغوت در این کشور، آرزو می‌بردیم که محافل و مجالس و فضای قرآنی باشد، تا از اساتید قرآن استفاده کنیم؛ ولی نمیشد. الحمدللَّه که حالا خدا توفیق داده است و استادان قرآن به این‌جا میآیند. الحمدللَّه که جوانانمان زیاد به این راه افتاده‌اند، و این برای ما واقعاً شکر خیلی بزرگی است.

خدای متعال، ملت ما را که یک حرکت و یک مجاهدت کردند، هزاران پاداش داد. یکی از نعم همین است که الحمدللَّه جو، جو قرآنی است. من یادم می‌آید که در سابق، بعضی از این موجهای رادیویی را با زحمت پیدا میکردم. رادیوهای مصر را باز میکردم و با زحمت آن را میشنیدم. ما رفیقی داشتیم - خدا رحمتش کند - او به مصر رفته بود، چند ماه در آن‌جا مانده بود و نوارهای عبدالفتاح، شیخ مصطفی اسماعیل و محمّد رفعت و امثال آنان را به این‌جا آورده بود. مخصوصاً من از نوار عبدالفتاح خیلی خوشم میآمد؛ آن را گوش میکردم. بعدها هم با صدای شیخ مصطفی اسماعیل آشنا شدم. بعد که شیخ مصطفی اسماعیل را شناختم، بقیه یادم رفت.

صدای شیخ مصطفی اسماعیل، خیلی فوق العاده بود. این را هم بگویم که الان در ایران، میل عمومی به طرف شیخ مصطفی اسماعیل است. یعنی قرّای ما، حتماً روی سبک قرائت شیخ مصطفی اسماعیل تمرین دارند و روی دیگران کمتر. اعتقادم این است که این حرکت، از مشهد و از دستگاه ما شروع شد. در تهران، هیچ‌کس غیر از عبدالباسط را نمیشناخت. من یک وقت که به تهران آمده بودم، فقط عبدالباسط مطرح بود. جاهای دیگرهم که میرفتیم، فقط عبدالباسط را میشناختند.

ما در مشهد، نوار شیخ مصطفی اسماعیل را داشتیم. یکی از دوستانم میخواست به مسافرت برود، من گفتم که هرچه توانستی، نوار شیخ مصطفی اسماعیل پیدا کن و بیاور. او هم رفت و چند نوار از نوارهای بسیار خوب شیخ مصطفی اسماعیل را آورد. من آنها را به آقای مرتضی فاطمی - که در آن وقت نوارهای ما را تکثیر میکرد - دادم، تا تکثیرشان کند. او هم همین کار را کرد و نوارها را به این چند نفری که از تهران آمده بودند، داد. در نتیجه، همه‌ی نوارها به طرف تهران سرازیر گردید و شیخ مصطفی اسماعیل شایع شد. انصافاً هم چیز عجیبی بود. نمیدانم شما با صدای شیخ مصطفی اسماعیل آشنا هستید؟ خیلی فوق‌العاده است. او سوره‌ی هود، سوره‌ی بقره و آیات داوود و جالوت را خوانده بود، که انصافاً خیلی عالی و فوق‌العاده بود.

غرض، آنها را از رادیو پیدا میکردیم و با زحمت میشنیدیم و دوست میداشتیم که قرّاء به این‌جا بیایند. الحمدللَّه حالا شماها میآیید و ما استفاده میکنیم. من قبلاً چند نوار هم از این آقای شحات انور - که در رادیو پخش میکردند - شنیده بودم. یکی از آنها، آیه‌یی از سوره‌ی نساء است - «فلا تقعدوا معهم حتّی یخوضوا فی حدیث غیره»(۲) - که خیلی هم خوب خوانده شده است.

ما در این‌جا با شما خداحافظی میکنیم؛ به امید این که ان‌شاءاللَّه آخرین دیدارها نباشد. من هدیه‌ی کوچکی هم فراهم کرده‌ام که به آقایان هدیه میکنم. این، نشانه‌ی رفاقت و دوستی و برای یادگاری است. سلّمکم‌اللَّه ان‌شاءاللَّه، فیامان‌اللَّه.

والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته‌
 

۱) رئیس شورای عالی قرآن صدا و سیما

۲) نساء: ۱۴۰