بیانات در دیدار اعضای شورای فرهنگی اجتماعی زنان‌

به مناسبت میلاد حضرت فاطمهى زهرا (سلام الله علیها)(۱)

بسم الله الرّحمن الرّحیم

بنده هم اوّلاً میلاد بانوى بزرگ تاریخ بشر و برجستهترین زن شناختهشده در همهى عمر انسانیّت، حضرت زهرا (سلام الله علیها) را به شما خانمها و به همهى زنان کشورمان و زنان مسلمان و به همهى امّت اسلامى تبریک عرض میکنم. خداوند انشاءالله توفیق بدهد به همهى ماها که بتوانیم پیروان خوبى براى آن بزرگوار و خاندان پاک ایشان باشیم؛ اولادشان ائمّهى ما هستند، پیشوایان ما هستند؛ انشاءالله که ما مأمومین خوبى براى آن بزرگواران باشیم.

مسئلهى زن که موضوع کار جمع خانمهاى حاضر هست، همانطور که شما اشاره کردید و اندکى از مباحث مربوط به زن را بیان فرمودید، مسئلهى بسیار مهمّى است. البتّه بعد از انقلاب در کشور ما وضع زن به عنوان عضوى از جامعه و همچنین به عنوان کسى که صاحب وظایف زنانه است ــ وظیفهى مادرى و همسرى و امثال اینها ــ خیلى بهتر از گذشته است. در گذشته برخى از زنان کشور ــ البتّه نمیشود هم گفت اکثریّت ــ از جنبهى شخصى، نه از آن دو جنبهاى که عرض کردم، شاید وضعشان بد نبود؛ خوب بود. خب یک مقدار تنعّماتى را از وضع عمومى جامعه، زنهاى خاصّى برخوردار بودند لکن مسئلهى شخصى، مسئلهی درجهى یک نیست براى زن، چون ابعاد زندگى زن را که ما نگاه بکنیم، واقعاً مهمترین جهات و حیثیّات وجود زن، آن مسائلِ شخصىِ محض نیست.

شخصیّت اجتماعى زن به عنوان یک عضوى از این مجموعهى عظیم، خیلى حائز اهمّیّت است. در گذشته زنها به این بخش اصلاً توجّهى نداشتند، اهمّیّتى نمیدادند. در مسئولیّتهاى عمومى جامعه نقشى براى زنان فرض نمیشد، خودشان هم نقشى براى خودشان فرض نمیکردند؛ آن هم بخصوص در این سطح وسیعى که امروز مطرح است. الان شما ملاحظه کنید زنهاى روستاها، زنهاى شهرهاى دورافتاده، همه به عنوان یک فردى از مجموعهى نگهدارندهى این انقلاب و اصحاب این انقلاب و صاحبان این انقلاب براى خودشان شأن قائلند ــ از این جهت هیچ فرقى بین زن و مرد نیست بلکه زنها گاهى ایمان پُرشورترى و دید روشنترى نسبت به مسائل جامعه دارند ــ کشور را و مسائل کشور را متعلّق به خودشان میدانند؛ کِى چنین احساسى در بین زنان ما، آن هم در یک چنین سطح وسیعى از جامعه وجود داشت؟ این به برکت انقلاب است. همان حالت خودآگاهى و احساس شخصیّت اجتماعى که در مردها به وجود آمده، میتوان گفت در زنها با یک جَست بیشترى به وجود آمده؛ [قبلاً] هیچ نبوده و حالا به میزان خیلى بالایى هست. همچنین آن جنبهى مشاغل و شئون خاصّ زنانه ــ قدر مادر بودن و همسر بودن را دانستن ــ هم از جمله چیزهایى است که به آن توجّه شده.

در گذشته و در این دهههاى اخیر ــ این دو سه دههى قبل از انقلاب ــ به خاطر ورود فرهنگهاى اروپایى بنیان خانواده متزلزل شده بود؛ یعنى حقیقتاً خانواده آن اصالت و ارزش و عظمتى که در اسلام دارد و در فرهنگ سنّتى ما وجود داشت، دیگر نداشت. وقتى خانواده هست، در این خانواده، همسر یک عضو اصلى است، مادر یک عضو اصلى است؛ زن جاى بسیار اساسى و رفیعى را در این شئون مختلف خانواده دارد و برایش فرض میشود. وقتى اصل خانواده زیر سؤال است و متزلزل است، هیچ چىز آنجا در جاى خودش قرار ندارد. اینها یک بحثهایى است که خیلى باید روى آن واقعاً تأمّل و تدقیق بشود و اسلام چه تأمّلات صحیحى، چه راهنمایىهاى ارزشمندى در مورد این مسائل دارد و این چیزى که انقلاب به زنان جامعهى ما اعطا کرد، آنها را در صحنهى جهاد، در صحنهى سیاست و در صحنهى تأثیر در سازندگى اساسى کشور ــ که همان سازندگى انقلاب است ــ وارد کرد؛ این خیلى چیز مهمّى است و جز با صدر اسلام با هیچ وقت دیگر قابل مقایسه نیست.

لزومى ندارد من آنچه بر زنان در فرهنگهاى شرقى و غربى و ایرانى و غیر ایرانى رفته را تکرار کنم و بر همهى شما معلوم است؛ اسلام واقعاً حیات دوبارهاى به زن بخشید. منتهاى مراتب آن نکتهاى که شما اخیراً به آن اشاره کردید، نکتهى مهمّى است که بنده همیشه روى آن تکیه دارم و آن اینکه با وجود همهى اینها زن در جامعهى ایرانى ما هنوز در آن حدّى و سطحى که اسلام خواسته، قرار ندارد؛ نه از لحاظ حقوق اجتماعى، نه از لحاظ تمکّن و قدرت تصرّف فردى، نه از لحاظ قوانینى که به اینها ارتباط پیدا میکند! یک اخلاق بدى بر بخشى از جامعهى ما نسبت به زن حاکم است؛ البتّه مخصوص ایران هم نیست، آدم نگاه کند میبیند متأسّفانه در طول تاریخ یک ستم تاریخىاى همواره بر زن رفته که بیشتر هم ناشى از این است که قدر زن را ندانستند، جاى او را ندانستند. حالا [این] هر جاى دیگر بوده، به هر شکلىاش بوده و هست، به ما ربطى ندارد؛ در جامعهى ما بایستى آن شکلى که اسلام خواسته باشد: زن شأن حقیقى خودش را پیدا کند و هیچ ستمى و ظلمى به خاطر زن بودن به او نبایستى بشود. این یک چیز بسیار بدى است؛ چه ستمهایى که اسم آن هم ستم است، چه ستمهایى که اسم آن ستم نیست امّا در حقیقت ستم است؛ مثل همین سوق دادن به تجمّلگرایى و مصرفگرایى و آرایشهاى بیهوده و مخارجِ زیادىِ سنگین و تبدیل شدن به یک وسیلهى مصرف که این ستم بزرگى است بر زن و شاید بشود گفت که هیچ ظلمى از این بالاتر نیست؛ زیرا که او را از آرمانها و از اهداف تکاملى خودش بکلّى غافل میکند، منصرف میکند، سرگرم میکند به یک چیزهاى خیلى کوچک و حقیر. این کارى بوده که در رژیم ظالم پادشاهى انجام شده و حالا باید جلوى آن گرفته میشد. اوایل انقلاب البتّه خیلى هم خوب بود لکن بعدها باز یک غفلتهایى شده که باید حسابى نسبت به آن برنامهریزى کرد.

اسلام نسبت به زن و مرد و همهى خلایق، یک دید واقعبینانه و متّکى بر فطرت و طبیعت و نیازهاى حقیقى دارد؛ یعنى از هیچ کس بیش از تمکّنش توقّعى ندارد، بیش از آن چیزى که به او داده شده توقّعى ندارد؛ اصلاً بناى اسلام این است و یک بناى واقعىِ منطقى است؛ در یکى از دعاها ــ دعاى سحرهاى جمعه ــ فِقرهاى هست: وَ جَعَلَ مَا امتَنَّ بِهِ عَلىٰ عِبادِهِ فى کِفاءٍ لِتَأدیَةِ حَقِّه؛(۲) آن چیزى که خداى متعال منّت گذاشته و به هر کسى داده، در حدّ کفایت است براى اینکه حقوق الهى را اداء کند. اصلاً شناخت واقعیّات هر کسى متناسب است با همان توقّعى که از او هست. پس اسلام به نیازها و خواهشها و طبایع بشرى و غیر بشرى و به همهى اینها اهتمام ورزیده؛ اصلاً به آنها نظر کرده و حکم الهى را داده، امّا این به معناى آن نیست که آرمانى براى انسانها ندارد.

ما محکوم طبیعتیم، اسیر زندان طبیعتیم، در چهارچوب طبیعت و قوانین طبیعت حرکت میکنیم امّا آیا در این چهارچوب که ما حرکت میکنیم، یک هدفى نگذاشتند در مقابل ما که بگویند حالا به این سَمت باید حرکت بکنید؟ چرا، آرمانگرایى و گرایش به سمت قلّهها و اوجها و آرمانها در اسلام یک چیز قطعى و حتمى است. خب زن مثل مرد، مثل همهى خلایق باید در این سَمت حرکت کند و این نمیسازد با گرایشهاى غلیظ به خود و رفتن در لاک چیزهاى صد درصد شخصى، آن هم بىارزش؛ در جامعهى اسلامى و نظام اسلامى آنها بایستى ریشهکن بشود. این گرایش به مصرف و تجمّلگرایى و مانند اینها که در جوامع جاهلى رشد داده میشود، در جامعهى اسلامى باید ریشهکن میشد، یا لااقل در یک حدّ متوسّطى قرار میگرفت و افراطى نمیشد؛ کمااینکه الان ملاحظه میشود که متأسّفانه قشرهایى از مردم، باز سرگرم همان سرگرمىهاى گذشته هستند که باب جوامع دور از اسلام و دور از معنویّت و حقیقت است؛ خب، این غلط است.

آن چیزى که من میخواستم عرض بکنم، این است که هر نقصى که در وضع زن در جامعهى ما وجود داشته باشد، علاجى دارد ــ چون اسلام نسبت به زن دید شامل و کامل و جامعى دارد ــ باید راههاى علاج را پیدا کرد. آن روزى که شوراى فرهنگى زنان تشکیل میشد،(۳) دقیقاً به همین نکات نظر بود ــ در آن جمع جناب آقاى احمدى(۴) و دیگر برادران هم شرکت داشتند ــ ما باید امروز نگاه کنیم ببینیم که زنان براى حرکت در آن مسیر مطلوب اسلام، به چه ابزار قانونى احتیاج دارند، آن را برای آنها فراهم بکنیم؛ چه تفکّرات و تأمّلاتى بایستى انجام بگیرد، چه راهنمایىهایى باید بشوند، آن راهنمایىها را بایستى فراهم بکنیم؛ چه مراکز هدایتى باید براى آنها به وجود بیاید، آنها را بایستى تدارک ببینیم. خب یک مرکزى بایستى باشد که این تدارکها و پشتیبانیهاى معنوى را ــ منظورم پشتیبانیهاى مادّى نیست؛ در پشتیبانیهاى مادّى همه با هم شریکند ــ تدبیر کند و اداره کند و دنبال کند. آن مرکز، همین شوراى اجتماعى و فرهنگى زنان است که [شما] خانمها جزو آن هستید، عضو آن هستید. شما بایستى نسبت به این مسئله فکر کنید و تأمّل کنید.

رابطه هم با مجلس دارید، رابطه هم با دولت دارید، به علاوه که خود شوراى عالى انقلاب فرهنگى مصوّباتى که لازمالاجرا است، میگذراند؛ یعنى از زمان حضرت امام از اوایلى که این [شورا] تشکیل شد، حضرت امام (رضوان الله تعالى علیه) تصریح فرمودند که مصوّبات این جلسه ملزم است که اطاعت بشود و باید عمل بشود، باید اجرا بشود؛ یک تعبیرى شبیه همین داشتند.(۵) این خیلى خوب است. اصلاً این مجموعهاى که حالا [شما] خانمها تشکیل دادهاید، وصل به آن مرکز است؛ جدّى باید فکر کنید و ببینید مشکلات زنان چیست. نه این مشکلات کوچک عمومى در بخشهاى مختلف ادارى ــ خب، اینها باید برطرف بشود؛ فرض کنید مشکل بیمه دارند و مانند اینها ــ اینها چیزهایى نیست که یک مجموعهى خاصّى باید براى آنها رسیدگى کند؛ نه، شما نگاه کنید ببینید زن به جهت زن بودن چه تکالیفى دارد، احتیاج به چه هدایتهایى دارد براى تحمّل این تکالیف، چه توصیههایى باید به زنان بشود، چه قوانینى لازم است براى اینکه آنها از حقوق اجتماعى و انسانى خود برخوردار بشوند که باید وضع بشود، احیاناً چه سازمانهایى باید به وجود بیاید که بخشى از کارها را به عهده بگیرد؛ اینها را شما بررسى کنید و آن وقت اینها را توصیه کنید به دستگاههاى مختلف، مثلاً مجلس یا شوراى عالى انقلاب فرهنگى، تا مصوّبه بگذرانند و این کارها انجام بگیرد. وقتى ما نداشتیم این مجموعه را، خب نداشتیم؛ حالا که داریم بایستى خیلى کار بکند، خیلى حرکت [بکند].

به نظر من اهمّیّت این کارى که خانمها دارند، از اهمّیّت مشاغل معمولى که خانمها امروز در سطح کشور دارند، کمتر نیست بلکه از اغلب آنها بیشتر است. بله، همین را شما مطرح بکنید که خب چرا زنها مسئولیّتها و مدیریّتهای کلیدى را ندارند؛ این یک سؤال قابل قبولى است. نه اینکه ما تعصّب بورزیم و بگوییم که باید حتماً زن یک جایى [مسئول و مدیر بشود]؛ نه، اگر چنانچه صلاحیّتهاى خوبى در زنان هست و آنجایى که منع اسلامى ندارد ــ یک جاهایى حالا ممکن است منع اسلامى داشته باشد ــ آنجاهایی که منعی ندارد و تا سطوح بالا را شامل میشود، آنجا وقتى کسانى میخواهند انتخاب بکنند، اصلح را وقتى میخواهند جستجو کنند، بررسى کنند، زنها را هم ببینید در کنار مردها، و بین این مجموعه، اصلح را انتخاب بکنند؛ بدون هیچ گونه تعصّبى. این یک عرف است، یک فرهنگ است. البتّه این را هم به شما عرض بکنم که اینطور چیزها دستورى هم نیست که بخشنامه صادر کنیم؛ نه، اینها جزو فرهنگ و باورهاى جامعه است. باید این قدر گفته بشود، این قدر تکرار بشود، این قدر استدلال بشود تا اینکه جا بیفتد.

به نظر من مهمترین چیزى که امروز مجموعهى شما و هر مجموعهى زنان ــ ما بعضى مجموعههاى زنان را داریم که در شکلهاى مختلف و با هدفهاى مختلف دارند کار میکنند ــ بر عهدهاش هست، این است که باور غلطى را که فرهنگ غربى و اروپایى در این دهها سال اخیر در ذهن زن ایرانى وارد کرده، بزداید. البتّه این باور غلط در گذشته هم بوده، نمیگوییم نبوده؛ یعنى گرایش به برخى از شکلهاى غلط مصرف و تجمّل از گذشته هم بوده، [امّا] این مُدگرایى و نوگرایى در مصرف، به شکل فاصلههاى عجیبى با ورود فرهنگ اروپایى تشدید شد. و این حسابشده بود، محاسبهشده بود، پیشبینىشده بود؛ به یک قصدى و با یک نیّتى اروپایىها ــ یعنى آن سردمداران سیاستهاى غربى؛ منظورمان مردم اروپایى نیستند ــ غالباً صهیونیستها و استعمارگرها این کار را کردند؛ این را باید بزدایند و این نمیشود مگر با ارائهى بحثهاى اسلامى و کارهاى اسلامى؛ اگر این بشود، این مشکلاتى که حالا گاهى اوقات مطرح میشود ــ بدحجابى و رواج فساد و فحشا و این چیزها ــ به خودى خود ریشهاش کنده خواهد شد. اینها غالباً معلولند و علل، همان باورها و فرهنگها هستند که باید روى آنها کار بشود.

امیدواریم انشاءالله به برکت هدایت اسلامى و به برکت وجود فاطمهى زهرا (سلام الله علیها) که در بین مسلمین و در فرهنگ اسلامى، زنى با این عظمت وجود دارد ــ خداى متعال میتوانست بزرگترین زن و رفیعترین زن را در ملّتهاى دیگر قرار بدهد، در امّتهاى سَلَف قرار بدهد، اشکالى هم نداشت، میشد این کار [انجام شود] امّا در امّت اسلام قرار داده؛ این هم یک حجّتى است، این هم یک تنبیهى است براى ما که میتوان این الگوى عالى و والا را در مقابل چشم قرار داد و آن را دنبال کرد ــ خداوند این توفیق را به زنان ما بدهد؛ و شما خانمها، خواهرهاى عزیز هم انشاءالله موفّق باشید که این راه مهم را با قدرت و با صلابت بپیمایید و خداوند به شما هم توفیق عنایت کند.

والسّلام علیکم و رحمة ‌الله

 
در ابتدای این دیدار،خانم گوهرالشّریعه دستغیب (رئیس شورای فرهنگی ـ اجتماعی زنان) گزارشی ارائه کرد.
بحارالانوار، ج ۸۶، ص ۳۰۷ (دعاى سحر جمعه)
شورای فرهنگی ـ اجتماعی زنان و خانواده نهادی است که به منظور سیاستگذاری و برنامهریزی کلان در مسائل فرهنگی و اجتماعی زنان و ایجاد هماهنگیهای لازم در این امور، بر اساس مصوّبهی یکصدوپانزدهمین جلسهی شورای عالی انقلاب فرهنگی مورّخ ۱۳۶۶/۳/۱۹ تشکیل گردید و از تیرماه سال ۱۳۶۷ کار خود را آغاز کرد.
حجّتالاسلام والمسلمین احمد احمدی
صحیفهی امام، ج ۱۹، ص ۱۷۱؛ نامه به رئیس شورای عالى انقلاب فرهنگى (۱۳۶۳/۱۲/۶)؛ «بسمه تعالى. ضوابط و قواعدى را که شوراى محترم عالى انقلاب فرهنگى وضع مىنمایند، باید ترتیب آثار داده شود. روحالله الموسویالخمینى.»