بسماللَّهالرّحمنالرّحیم
از همهی برادران و خواهران تشکر میکنم و به همهی شما، مخصوصاً به خانوادههای معظم شهدا و جوانان و نوجوانانی که یادگار عزیزترین و فداکارترین عناصر جامعه و کشور ما هستند، و همچنین به جانبازان عزیز و خانوادههای آنها و به همهی قشرهایی که در قبال مسایل کشور و انقلاب احساس مسؤولیت میکنند، خوشآمد میگویم.
در این جلسه، تقریباً همه یا اغلب شما، جوانان پُرشور و امیدهای امروز و آیندهی کشور و انقلاب هستید؛ دارای احساسات و صاحب نقش و سهمی در آینده و حال کشورید و در میانتان کسانی هستند که میتوانند برای کشور و ملت خود، چهرهی آبرومند و مایهی آبرویی باشند. خوب است که در این جلسه، از پرتو نهضت حسینی و فداکاری حضرت ابیعبداللَّه(علیهالصّلاةوالسّلام) سخنی مطرح شود و ما این درس را از آن حضرت بگیریم؛ مخصوصاً که این ایام، ایام آخر ماه صفر است و این دو ماهی که ماجرای عاشورا در آن تکرار میشود، رو به پایان است.
در زیارتی از زیارتهای امام حسین(علیهالسّلام) که در روز اربعین خوانده میشود، جملهیی بسیار پُرمعنا وجود دارد و آن، این است: «و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک منالجهالة»(1). فلسفهی فداکاری حسینبنعلی(علیهالسّلام) در این جمله گنجانده شده است. زایر به خدای متعال عرض میکند که این بندهی تو - این حسین تو - خون خود را نثار کرد، تا مردم را از جهالت نجات بدهد. «وحیرةالضّلالة»؛ مردم را از سرگردانی و حیرتی که در گمراهی است، نجات بدهد. ببینید، این جمله چهقدر پُرمغز و دارای چه مفهوم مترقی و پیشرفتهیی است.
مسأله این است که بشریت همیشه دستخوش شیطنت شیطانهاست. همیشه شیطانهای بزرگ و کوچک، برای تأمین هدفهای خود، انسانها و تودههای مردم و ملتها را قربانی میکنند. در تاریخ گذشته هم این را خواندهاید و شرح حال سلاطین جابر و ستمگر و رفتار آنها با ملتها و وضع امروز دنیا و روش قدرتهای بزرگ را دیدهاید. بشر دستخوش اغوا و خدعهی شیطانها قرار میگیرد. باید به بشر کمک کرد، باید به بندگان خدا مدد رساند، تا بتوانند خود را از جهالت نجات بدهند و از سرگردانی و گمراهی خلاص بشوند.
چه کسی میتواند این دست نجات را به سوی بشریت دراز کند؟ آن کسانی که چسبیدهی به مطامع و هوسها و شهوات باشند، نمیتوانند؛ چون خودشان گمراهند. آن کسانی که اسیر خودخواهیها و منیتها باشند، نمیتوانند بشر را نجات بدهند؛ باید کسی پیدا بشود و خودشان را نجات بدهد؛ یا لطف خدا به سراغ آنها بیاید، تا ارادهی آنها قوی بشود و بتوانند خودشان را رها کنند. آن کسی میتواند بشر را نجات بدهد، که دارای گذشت باشد؛ بتواند ایثار کند و از شهوات بگذرد؛ از منیت و خودپرستی و خودخواهی و حرص و هوی و حسد و بخل و بقیهی گرفتاریهایی که معمولاً انسان دارد، بیرون بیاید، تا بتواند شمعی فرا راه بشر روشن کند.
اسلام به ملتهای طرفدار خود، این توان را میبخشد که بتوانند بشر را هدایت کنند. ملت ما به برکت اسلام بود که توانست پرچمی را بلند کند، تا ملتهای مظلوم دنیا به آن پرچم، به چشم پرچم نجات نگاه کنند. از تبلیغات بلندگوها و بوقهای تبلیغاتی استکباری و صهیونیستی - که همیشه همهی حقایق را وارونه جلوه میدهند - بگذرید، خواهید دید که جمهوری اسلامی، انقلاب اسلامی، چهرهی امام و شخصیت ملت ما، در میان ملتهای عالم مایهی امید بوده و به آنها نشاط و حرکت داده است. این، به برکت اسلام بود.
دشمنان اسلام خیلی سعی کردند که ملت طرفدار اسلام و ملت مبارز و فداکار ایران را در چشم مردم دنیا، یک ملت کهنهپرست، خرافی، ارتجاعی، ضد ترقی، ضد عدالت، ضد آرزوها و آرمانهای بشری معرفی کنند. اگر بدانید چهقدر پول خرج کردند، برای اینکه چهرهی ملت ایران را در دنیا خراب کنند؛ ولی حقیقت به عکس خواستهی آنها عمل کرد. علیرغم همهی تبلیغات آنها، امروز اگر شما به آنجاهایی بروید که ملتها زیر ستمند؛ آنجاهایی که ملتها و دولتها در مسایل زندگی خودشان در رابطهی با قدرتها و ابرقدرتها، دچار مشکل هستند - کشورهای جهان سوم، کشورهای اسلامی و غیراسلامی - خواهید دید که ملتها نسبت به ایران و جمهوری اسلامی و امام بزرگوار این امت و مبارزات و مجاهدات شما، دارای دل خوشبین و علاقهمند و روح صمیمی هستند.
این، از کجا ناشی میشود؟ تبلیغات ما که از تبلیغات دشمنان خیلی ناقصتر و محدودتر بودهاست. این، به خاطر همین است که ملت ایران فداکاری و ایستادگی کرد. امروز که به خاطر وضع عراق در دنیا، دولتها و سازمانهای جهانی و قدرتها و همه و همه در مقابل عراق قرار گرفتهاند، حقایق را افشا میکنند! بسیاری از دولتهایی که در طول ده سال گذشته به عراق کمک کرده بودند، امروز اعتراف میکنند که این کمک، علیه ایران و برای کوبیدن اسلام و انقلاب اسلامی ایران بوده است! امروز اعتراف میکنند که با حرکت اسلامی ملت ایران، دشمنی و خصومت داشتند.
این خصومت از طرف کیست؟ از طرف قدرتها؛ کسانی که میخواستند دنیا و ملتها را بچاپند؛ ولی اسلام و بیداری اسلامی و حرکت اسلامی را مزاحم خودشان به حساب میآوردند؛ حقیقت هم همین است. اسلام و بیداری اسلامی، در مقابل هرگونه سلطهگری ایستاده است و خواهد ایستاد. هر حرکت اسلامی که صادقانه باشد، مسلمانان دنیا را که جمعیت کثیری هستند، به خود جلب خواهد کرد و این برای قدرتهای بزرگ، یک خطر است. برای همین است که استکبار جهانی، از انقلابهای دیگر در سایر نقاط عالم، به قدر انقلابِ متکی به اسلام واهمه نداشته است.
امروز بخش عظیمی از حساسترین نقاط دنیا به لحاظ اقتصادی، منابع، سوقالجیشی و وضعیت اجتماعی، در اختیار مسلمانان است. نقاط التقای سه قارهی بزرگ و مهم عالم - یعنی آسیا و آفریقا و اروپا - در اختیار مسلمانان است. مهمترین منابع نفت و بسیاری از منابع دیگر عالم، در اختیار مسلمانان است. امروز دنیای استکباری و امپراتوریهای زر و زور میدانند که اگر اسلام در دل مسلمانان و جوامع اسلامی حیات دوباره پیدا بکند، منافع آنها - منافع متکی به سلطه و زورگویی و دو قطبی بودن عالم - به خطر خواهد افتاد.
کشورهای استکباری میخواهند همیشه زور بگویند، بچاپند، ثروت و قدرت عالم در اختیار آنها باشد؛ ملتهایی هم باشند که کار کنند، زحمت بکشند و منابعشان غارت برود. هر حرکتی که در مقابل آنها بایستد، با آن دشمن میشوند؛ و اسلام در مقابل آنها میایستد. علت این که استکبار با ایران مخالف است، این است. علت دشمنی عمیق امریکا با انقلاب اسلامی و با اسلام، این است. این دشمنی، تمامشدنی نیست. در اینجا، آن عامل تعیین کننده که میتواند صحنه را به سود یک طرف سنگین کند و تغییر بدهد و میتواند معین نماید که کدامیک از دو طرف پیروز خواهند شد، عبارت از حقیقت، مفید بودن برای انسانیت، دلهای مؤمن و قدمهای استوار است، و اینها در طرف ما و پیش ماست.
امروز قضایای خلیج فارس، دنیا را از خبرهای گوناگون پُر کرده است. در مورد موضع ایران و سخن دل جمهوری اسلامی هم، تعبیرهای مختلفی در اینجا و آنجا گفته میشود. هر کس به میل خود، حرفی در دنیا میزند و از اوضاع منطقه و وضع ایران در قبال این حوادث، تفسیری ارایه میکند. لازم است به اطلاع همهی ملتهای مسلمان منطقه برسانیم که ما با حضور امریکا در این منطقه، با طمعورزی امریکا - که در حرفهای اخیرشان، خودش را بیشتر نشان میدهد و ما هم از اول این حدس را میزدیم - با روحیهی طلبگار و زورگو و وقیح سیاست امریکایی، بشدت مخالفیم. آنها به چه مناسبت میگویند که ما باید امنیت منطقه را تأمین کنیم و امنیت پایدار این منطقه ایجاب میکند که ما در اینجا باشیم؟! امنیت این منطقه، به شما چه ربطی دارد؟!
امنیت این منطقه، در درجهی اول، متعلق به ملتهای این منطقه است. شما مشتری نفت این ملتها هستید؛ بیرونِ در بایستید و در کار اینها دخالت نکنید؛ بگذارید خودشان امنیت این منطقه را تأمین بکنند. اینها نفت خودشان را صادر خواهند کرد و به هرکس که مصلحت دانستند، خواهند فروخت. آیا این حرف منطقی است که دولتی فقط به اتکای زورمند بودن و قلدری، از آن طرف دنیا به اینجا بیاید و بگوید که چون من مشتری این منطقه هستم، باید امنیت اینجا را تأمین کنم؛ ولو این تأمین امنیت - به قول او - ضد امنیت و ضد مصالح ملتهای این منطقه باشد! کدام منطق عقلانی بشری، این را قبول میکند؟ غیر از شما امریکاییهای زورگو و دیگر قلدرها و زورگوهای عالم، چه کسی چنین حرفی را میگوید و پای آن میایستد؟!
میگویند چون ما به نفت این منطقه احتیاج داریم، بایستی به اینجا بیاییم، نیروی نظامی بیاوریم و سیستم دفاعی و امنیتی درست کنیم! اگر شما در اینجا سیستم دفاعی و امنیتی درست کردید، برخلاف امنیت ملتهای این منطقه خواهد بود. شما میخواهید در خانهی دیگران، ولو به قیمت ناراحتی صاحبان خانه، برای خودتان جای پا درست کنید! این، با کدام منطق قابل قبول است؟ آنچنان هم قرص و با وقاحت این حرفها را میزنند که انسان از وقاحت آنها حیرت میکند!
اگر میبینید که امروز با حملهی عراق به کویت، در این منطقه ناامنی ایجاد شده است، موجب آن خود شما بودهاید. شما بودید که عراق را تجهیز کردید و کاری نمودید که او در خودش احساس قدرت بکند و به کویت حمله نماید. باز هم شما مایهی ناامنی بودید. شما به خاطر حقد و بغضایی که با اسلام و جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی دارید، وارد میدان شدید و تا آنجا که توانستید، پشت عراق را محکم کردید و به او کمک نمودید. اگر پشتیبانی نمیکردید و وارد نمیشدید، منطقه روی ناامنی را نمیدید.
سالهاست که ما اعلام کردهایم، آماده هستیم با کشورهای منطقه دور هم بنشینیم و به کمک همدیگر خلیج فارس را امن کنیم؛ دست متجاوزان را در این منطقه کوتاه نماییم و نگذاریم کسی به حقوق دیگری تجاوز کند. این، وظیفهی ما ملتهای منطقه است؛ به شما چه؟!
میگویند ما باید در اینجا سیستم امنیتی درست کنیم! خاک بر سر ملتها و دولتهایی که اجازه بدهند امریکای متجاوز بیاید، طبق منافع خودش نقشه بکشد و در منطقهی خلیجفارس، سیستم امنیتی درست کند! مسلمانان نخواهند گذاشت، ملتهای اسلامی اجازه نخواهند داد. هر کس در مقابل تجاوز و طمعکاری و نقشهها و سیاستهای امریکا برای دستاندازی به منطقهی خلیج فارس بایستد و مبارزه کند، جهاد فیسبیلاللَّه کرده، و هر کس در این راه کشته بشود، شهید است.
در منطقهیی که ما حضور و نفوذ داریم و در هر جا که سخن ما - که سخن اسلام است - به گوش مسلمانی میرسد، نخواهیم گذاشت که امریکاییها جای پا درست کنند و آنجا را به منطقهی اقتدار خودشان تبدیل نمایند؛ و تدبیر امور مسلمانان، بخصوص تدبیر مناطق مقدس در نظر مسلمانان و حرمین شریفین را به عهده بگیرند. مگر مسلمانان مُردهاند؟! مگر جوانان مسلمان و هستههای حزباللَّه در سرتاسر عالم مُردهاند؟! تعجب است که امریکاییها از قضایای گذشته هم عبرت نمیگیرند. دیدند که حضور آنها چهقدر آسیبپذیر است. دیدند که در لبنان، یک مشت جوان مؤمن و معتقد به اسلام، چهطور توانستند جُل و پلاس آنها را جمع کنند و از لبنان اخراج نمایند. چهطور فراموش کردهاند؟
این قدرتها آسیبپذیرند. آنچه که آسیبپذیر نیست، انسان و قدرت انسانىِ متکی به ایمان است که بالاخره پیروز خواهد شد؛ همچنان که امروز مشاهده میکنید، ملت ایران بعد از تحمل و ایستادگی و صبرِ بر مشقات، پیروز شده است. امروز همهی دنیا شهادت میدهند که ایران پیروز شده است. هر دو ابرقدرت در مقابل ما ایستادند. پشت سر آنها، همهی اروپا و ناتو و ورشو و ارتجاع عرب، در مقابل جمهوری اسلامی ایستادند، عراق را تجهیز کردند، جنگ را علیه ما داغ نمودند، ما را محاصره کردند؛ ولی ما ایستادگی کردیم، پیش هیچکس دست نیاز دراز نکردیم و فقط به خدا اتکا نمودیم. ملت ما با همهی وجود و با توکل کامل به خدا ایستاد، نترسید و مرعوب نشد.
شما وضع امروز را با وضع پنج، شش سال پیش مقایسه کنید. امروز ملت ایران سربلند است، به همهی خواستههای خود رسیده است، آزادگانش برمیگردند و حیثیت سیاسیش در دنیا، یک حیثیت بالاست. همهی حرفهای ما راست درآمد. آن روز ما گفتیم که متجاوز را تنبیه کنید؛ اگر تنبیه نکنید، به شرش گیر خواهید کرد. میبینند که راست درآمد. آن روز به خیلی از دولتها گفتیم که به ملتهای خود تکیه کنید، امریکا به درد شما نمیخورد؛ امروز بالعیان آن را میبینند. امریکاییها را دعوت کردند، آوردند و منتظر نشستند، تا ببینند آنها چه زمانی و چگونه تصمیم خواهند گرفت.
آیا این خوب است؟ آیا این برای یک دولت به اصطلاح مسلمان، مایهی سربلندی است، یا مایهی سرشکستگی؟ اگر به ملتهای خود تکیه میکردند، اینطور نمیشد؛ زیرا ملتها با خون و شرف و ارادهی خود میایستادند و آبرو و حیثیت و شرف ملی خویش را حفظ میکردند. آن نیرویی که برای دفاع از یک کشور، وارد آن بشود، خودش را صاحبِ خانه خیال خواهد کرد؛ به صاحبان خانه زور خواهد گفت؛ از آنها توقعات خواهد داشت و آنها را تحقیر خواهد کرد. این دولتهایی که میخواهند به وسیلهی بیگانگان از خودشان دفاع کنند، ملت خود را تحقیر کردهاند و لکهی این تحقیر، تا سالهای طولانی پاک نخواهد شد. آیا این خوب است؟
اینها درسهای عجیبی است. شما ملت عزیز، بخصوص شما جوانان، این درسها را مورد تدبر قرار بدهید. راه آیندهی خود را بروشنی در مقابلتان میبینید؛ آن را انتخاب کنید. هر ملتی که به خدا متکی بود، به خود ایمان آورد، شخصیت خود را باور کرد، قدرت خود را قبول نمود و فهمید که خود او باید از خودش دفاع کند، در صحنههای جهانی پیروز و سربلند، و در نظر ملتهای عالم عزیز خواهد شد. رابطهی خود را با خدا محکم کنید.
لازم است نکتهیی را هم دربارهی انتخابات مجلس خبرگان بگویم. اولاً ملت عزیز توجه داشته باشند که مجلس خبرگان، پایگاه و جایگاه بسیار رفیع و باعظمتی دارد. در حساسترین و خطرناکترین لحظات زندگی ملت و نظام ما، این مجلس است که باید به داد ملت برسد؛ این منتخبان ملتند که باید در آن لحظهی خطیر، دین خودشان را به ملت ایفا کنند. انتخاب رهبر - کار مهم و اساسی و بسیار تعیینکنندهیی که برعهدهی مجلس خبرگان است - چیز کمی نیست. این مجلس، جایگاه خیلی مهمی دارد. مردم باید این انتخابات را دست کم نگیرند. همه باید شرکت کنند و در فرستادن افراد صالح به این مجلس، احساس وظیفه نمایند.
البته مردم نشان دادند که آمادهاند. مردم در طول این یازده، دوازده سال نشان دادند که در حساسترین لحظات، تکلیف خودشان را خوب انجام میدهند. ما باید تکلیفمان را در مقابل مردم انجام بدهیم. مردم خوبند، در صحنهاند، آمادهاند، باهوشند، وقتشناس و تکلیفشناسند. متأسفانه در حاشیهی مجلس خبرگان حرفهایی زده شد که من گوش کردم، دیدم بسیاری از آنچه که دربارهی مجلس خبرگان گفته شد، حرفهای خلافی بود که از روی احساس مسؤولیت ادا نشده بود.
چرا باید کسی حرفی بزند که مصوبات متین و محکم مجلس خبرگان را زیر سؤال ببرد! آنهایی که امروز در مجلس خبرگان جمعند، هفتاد، هشتاد نفر از برگزیدگان ملتند که در میان آنها شاید سی، چهل نفر از علمای بزرگ و مجتهدان عالیمقام وجود دارند. بسیاری از آنها، دارای سوابق درخشان انقلابی هستند. بسیاری از آنها، بارها مورد تمجید امام قرار گرفتند. بسیاری از آنها، مسؤولیتهای بزرگی را در انقلاب برعهده داشتهاند. وقتی اینها تصمیم میگیرند و چیزی را به عنوان آییننامه و مقررات خودشان تصویب میکنند، چرا ما باید دربارهی آن شک بکنیم؟! اگر کسی دربارهی مصوبات چنین شخصیتهایی تردید بکند، پس مردم دربارهی مصوبات کدام جمع دیگر میتوانند مطمئن و خاطرجمع باشند؟
کسانی که حرفی بر زبان جاری میکنند، تبعات و لوازم آن حرف را متوجه باشند و بفهمند از آن حرفی که بر زبان جاری میکنند، دشمن چه استفادههایی خواهد کرد. چرا انسان باید حرفی بزند که دشمنان را شاد، دوستان را افسرده و ملت را ملول کند؟ البته ملت ما بحمداللَّه هرگز ملول نشدهاند و نخواهند شد؛ بسیار بانشاط و هوشمندند.
همهی مصوبات و آییننامههایی که خبرگان داشتهاند و مقرراتی که وضع کردهاند، از لحاظ شکلی درست است. چیزی را مصلحت دانستهاند و تصویب کردهاند؛ هیچ اشکالی ندارد و کسی هم نباید اعتراض بکند. البته در مجلسی که میخواهند تصمیم بگیرند، هر کس اعتراض و حرف و استدلالی دارد، باید بگوید؛ اما وقتی چیزی را تصویب کردند و تمام شد، حتّی مخالفان هم بایستی از مصوبه دفاع کنند. طبیعی است، این قوانینی که تصویب میشود، یک عده موافق و یک عده مخالف آنند؛ اما همه باید بر طبق آن قوانین رفتار کنند و در عمل، از آن دفاع نمایند.
نکتهیی که مهم است، این است که ملت در انتخاب خبرگان، باید با بصیرت عمل کند. چشمهایتان را باز کنید، از خدا مدد بخواهید و ببینید که چه کسانی را انتخاب میکنید. افراد صالح، مؤمن، لایق، افرادی که میتوانند مصلحت دین و دنیای مردم را تشخیص بدهند، افرادی که دارای تقوای کافی هستند و آنها را از لغزش باز میدارد، افراد عالم، انقلابی و کسانی را که تجربهی سالهای گذشته نشان داده است که در خط درست حرکت کردهاند و راه درست را شناختهاند، انتخاب کنید. این، چیز خیلی مهمی است.
ملت عزیز ما باید توجه کنند. سعی خود را بکنید، مشورتتان را بکنید، آنچه را که تشخیص دادید، بر طبق آن عمل کنید. هنوز هم وقت باقی است و تا زمانی که مردم بخواهند به صندوقهای رأی نزدیک بشوند، دو، سه هفتهی دیگر فرصت هست.
کسانی هم که میخواهند در این صحنه مطرح بشوند، یا کسانی را مطرح بکنند، مواظب موازین شرعی باشند. اگر شما خواستید کسی را معرفی کنید، او را معرفی کنید، ولی دیگری را نفی نکنید. هیچکس، هیچ دسته و هیچ جمعی، نباید به خودشان اجازه بدهند که به کسانی که قبولشان ندارند، اهانت بکنند. شما یک دسته را قبول دارید، آنها را معرفی میکنید؛ دیگری هم دستهی دیگر را قبول دارد، آنها را معرفی میکند. اثبات کنید؛ ولی نفی نکنید. نگذارید که جو جامعه، از این حالت صفا و یکرنگی و وحدت و یکپارچگی خارج بشود.
دشمن میخواهد مردم را به مسایل داخلی و در مقابل هم مشغول کند و آنها را به صفآرایی وادار نماید. عقلای جامعه، هوشمندان، آحاد مردم، کسانی که واقعاً احساس مسؤولیت میکنند، باید بشدت مواظب باشند که در جهت خواستهی دشمن قدمی برندارند.
امیدواریم که خداوند متعال به همهی شماها توفیق بدهد. شما جوانان عزیز، خانوادههای شهدا، جانبازان، محصلان، ورزشکاران و بقیهی قشرهایی که در اینجا تشریف دارید، انشاءاللَّه همه در راه انجام خدمات خود موفق باشید و توفیق الهی شامل حالتان باشد. انشاءاللَّه دلهای شما همواره پُرامید و متکی به قدرت الهی باشد.
والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته
1) مفاتیحالجنان، زیارت اربعین