سخنرانی در دیدار با خانواده‌های شهدای هفتم تیر و مکه مکرمه

بسم الله الرّحمن الرّحیم(۱)
 
اِنّا لِله وَ اِنّاِّ اِلَیهِ رٰجِعون.(۲)

این روزها براى ملّت ایران، روزهاى مصیبتهاى بزرگ است؛ چه مصیبتهایى که در سالهاى گذشته بر این ملّت شجاع و ایثارگر و مظلوم واقع شد، مانند مصیبت فقدان شهداى عالیقدر هفتم تیر، آن عزیزانى که هر کدام یک شخصیّت ممتازى بودند در انقلاب و شخصیّتى مثل شهید مظلوم مرحوم آیتالله بهشتى (رضوان الله تعالى علیه) در میان آنها بود که حقّاً سیّد شهداى انقلاب اسلامى است و چشم و چراغ این انقلاب و این ملّت بود، و چه شهداى مظلوم و کبوتران خونینبال حریم امن الهى در مکّه،(۳) که باز این روزها یادآور مظلومیّت آنها و مصیبت آنها است. اینها یادهاى گذشته است که البتّه فراموشنشدنى است.

این روزها هم مصیبت بزرگ زلزله،(۴) این امتحان دشوار الهى براى ملّت ایران پیش آمد که حقیقتاً داغ قربانیان این حادثه و خانمانهاى ویرانشده و کودکان و زنان و مردان و نفوس طیّبهاى که در این حادثه از بین رفتند، خانمانهایى که ویران شد و آرزوهایى که بر باد رفت، از یاد این ملّت زدوده نخواهد شد. مصیبت زلزله حقیقتاً مصیبت بزرگى است. در یک لحظه دهها هزار انسان کشته شدند و دهها هزار خانواده داغدار شد؛ انسانهاى بیشمارى بىخانمان شدند؛ چقدر افرادى در این مصیبت که از خانوادهى خود چند نفرى ــ برادرانى، خواهرانى، پدر و مادرى، فرزندانى ــ عزیزانى را از دست دادند. اینها مصیبتهاى الهى است؛ اینها حوادث تلخ زندگى است؛ اینها حوادثى است که عواطف انسانى را متأثّر میکند، دلها را میسوزاند، براى انسانها غم به وجود مىآورد و احساسات را جریحهدار میکند.
 
همهى انسانها تقریباً در این جهت مثل هم هستند که اینجور حوادث دلهاى آنها را و عواطف آنها را جریحهدار میکند و تحت تأثیر قرار میدهد؛ امّا انسانها از لحاظ فهم این حوادث با هم متفاوتند. زلزله را همه مىبینند، تلخى آن را حس میکنند، مصیبت را با وجود خودشان لمس میکنند امّا خیلىها حادثه را درست نمیفهمند، درس نمیگیرند، از حادثه منتفع نمیشوند، استفاده نمیکنند، بعضىها چرا، از حادثه استفاده میکنند، از آن درس میگیرند؛ تلخى براى آنها هم هست امّا این تلخى با آن تلخى متفاوت است. اینجور حوادث براى بعضى زهر است، سم است و براى بعضى داروى تلخ است؛ در هر دو مورد تلخى هست، امّا بعضىها حادثه را جورى میفهمند و جورى با آن برخورد میکنند که براى آنها میشود سمّ قاتل، بعضىها این حادثه را جورى میفهمند و جورى با آن برخورد میکنند که براى آنها میشود دوا و درمانبخش؛ اگر چه باز هم تلخ.
 
اسلام به ما تعلیم میدهد که این حوادث چیست، یا بهتر بگوییم اسلام به ما تعلیم میدهد که با حوادثى از این قبیل چگونه باید رفتار کرد، چه جور باید با آنها روبهرو شد؛ فرق نمیکند؛ هم حوادث تلخ طبیعى مثل زلزله، سیل و از این قبیل و هم حوادث تلخى که به وسیلهى انسانها به وجود مىآید مثل جنگها، قتلعامها، کشتارها ــ اینها هم حوادث است ــ اسلام همهى این حوادث را با یک چشم، با یک دید نگاه میکند. وَماِّ اَرسَلنا فی قَریَةٍ مِن نَبِیٍّ اِلّآِ اَخَذنآِ اَهلَها بِالبَأسآءِ وَالضَّرّآء؛ ما همهى کسانى را که به رسالت الهى مخاطب شدند و بار مسئولیّت بر دوششان قرار گرفت، با این گونه حوادث مواجه میکنیم ــ «بأساء» و «ضرّاء» ــ هم حوادثى از قبیل جنگ و حوادثى که به دست انسانها به وجود مىآید، هم حوادث طبیعى، گرسنگىها، مرگ و میرها و از این قبیل؛ چرا؟ لَعَلَّهُم یَضَّرَّعون؛(۵) این حوادث باید انسان را به خدا نزدیک کند، با خدا آشنا کند، دلهاى انسان را متوجّه به خدا بکند. در آیهى سورهى انعام(۶) هم همینطور، خداوند متعال خطاب به نبىّ اکرم میفرماید که قبل از تو، همهى این امّتها، همهى جمعیّتهایى که دین بر آنها نازل شد و مسئولیّت بر دوش آنها قرار گرفت، با این گونه حوادث مواجه شدند.

این حوادث امتحان است، ابتلاء است. امتحان بدین معنا نیست که یک آزمایشى است تا خدا ما را بشناسد، یا یک آزمایشى است که ما خودمان، خودمان را بشناسیم؛ هیچ کدام از اینها نیست؛ بلکه امتحان، عبور از یک مرحله است، مواجه شدن با یک بار سنگین است، یک گردنه است در یک مسیر، که شما یا از این گردنه عبور خواهید کرد، یا پشت گردنه خواهید ماند؛ از این دو حال خارج نیست. مصائب دنیا در حکم بارهاى سنگینى است که بر دوش شما قرار میگیرد؛ یا این بار را بلند خواهید کرد و این بار کمر شما را نخواهد شکست، یا زیر این بار میمانید، درمیمانید، عاجز میشوید؛ از این دو حال خارج نیست. خداى متعال امتحانها را بر سر راه افراد و ملّتها قرار میدهد تا این ملّتها این بارها را بردارند، از این گردنهها عبور کنند و به این وسیله به مقامات عالى برسند و در جایگاه شایسته و مناسب خود قرار بگیرند. به حوادث با این دید نگاه کنید.

وقتى حادثهى زلزله براى یک کشورى و یک ملّتى پیش مىآید، این ملّت با این حادثه چگونه برخورد خواهد کرد؟ یا همهى آحاد ملّت از این گردنهى سخت عبور میکنند، این داروى تلخ را مینوشند، یا پشت این گردنه میمانند؛ این سرنوشتساز است؛ اگر از این گردنه بهسلامتى عبور کردید، برنده هستید و به سرمنزل خواهید رسید؛ اگر شما که مصیبتزدهى حادثه هستید، توانستید صبر کنید، دل را به خدا متوجّه کنید، از خدا پاداش بخواهید، مصیبت را بر جان خود و قلب خود گوارا کنید با ذکر و یاد الهى، و اگر شما که خانهتان، کاشانهتان در این حادثه ویران شده است، توانستید همّت کنید تا با عزّت و با کرامت این خانه را دوباره بسازید و زندگى را به راه بیندازید، از این حادثه درس عبرت بگیرید، به قدر لازم محکمکارى بکنید، از این گردنه بسلامت عبور کردهاید؛ اگر شما که ملّتى هستید که این حادثه در میان شما اتّفاق افتاده است، توانستید تعاون کنید، همکارى کنید، مهربانى کنید، دلسوزى کنید، از مالتان، از نیروى بازویتان استفاده کنید و به یارى همنوعانتان بشتابید با نظم، با انضباط، با سرعت، با چابکى، با فداکارى، و مصیبت را هموار کنید بر مصیبتزدگان، از این گردنه بهسلامتى عبور کردهاید؛ اگر این حادثه موجب بشود که از این حادثه درس بگیریم، خودمان را مجهّز کنیم، روشهاى مقابلهى با حوادث طبیعى را یاد بگیریم و بهکار ببندیم، از این گردنه بهسلامتى عبور کردهایم، از آن درس گرفتهایم، از آن سود بردهایم.

 امّا اگر حادثهاى مثل زلزله خداى نکرده موجب بشود که ما مأیوس بشویم، از کار وامانده بشویم، به یارى همنوعانمان نرویم، از حادثه درس نگیریم، چشم به کمک دیگران بدوزیم، بنشینیم تا دیگران ــ چه دیگرانى از میهن خودمان، چه دیگرانى از سایر نقاط عالم ــ براى ما کار بکنند، اگر این حادثه به ما و به مصیبتزده تنبلى، بددلى و عدم تحرّک لازم را ببخشد، از این حادثه ضرر کردهایم و این حادثه به ضرر ما تمام شده است! بعضى از ملّتها از حوادث تلخ نردبانى میسازند براى صعود و عروج، و بعضى از ملّتها در حوادث شیرین هم لغزشگاه پیدا میکنند و سقوط میکنند! اینها همه درس است؛ درسى است که اسلام به ما میدهد.

در حوادثى [هم] که به وسیلهى دشمنان و به وسیلهى انسانها تحمیل میشود همینطور [است]. اگر در حادثهاى مثل حادثهى هفتم تیر یا حادثهى فاجعهآمیز مکّه، کسانى ــ مردمى یا ملّت ما ــ در مقابل این حادثه دل خود را از دست میدادند، خود را میباختند، مأیوس میشدند، پشیمان میشدند، مرعوب میشدند، یقیناً باخته بودند؛ آن حادثه میشد سمّ مهلک؛ امّا وقتى ملّتى در مقابل حادثهى هفتم تیر از خود جرئت نشان داد، آگاهى نشان داد، شجاعت نشان داد، زبان گویاى او دشمن را رسوا کرد، بازوى تواناى او دشمن را به زانو درآورد، استحکام پایهى نظام را بیشتر کرد و انسجام در میان ملّت پیش آمد، این ملّت برنده است. و ملّت ما نشان داده است که در همهى این حوادث، از آن نوعى است که خدا اراده کرده است و خواسته است. آفرین بر این ملّت!

هم در آن حوادث تلخ ــ در حادثهى جنگ، در حادثهى هفتم تیر، در حادثهی مکّهى خونین و جمعهى خونین [مکّه] ــ و هم در حوادث گوناگون، ملّت ما نشان داد که در مقابل حادثه ذلیل نشده است؛ بر حادثه سوار شد، از حادثه به عنوان یک درس استفاده کرد، دشمنش را شناخت، فهمید که استکبار جهانى و نفاق خبیث تا کجا با اسلام و قرآن و حاکمیّت اسلامى معارض و مخالف است. ملّت ما در حوادث گوناگونِ این یازده سال بدون استثنا ایستادگى کرد، مردانگى کرد، آگاهى نشان داد و حادثه را به سود خود تغییر داد.

حادثهى زلزله هم همینطور است. الان مردم ما دارند نشان میدهند و ثابت میکنند که این حادثه نمیتواند آنها را خاضع و ذلیل کند؛ آنها حادثه را ذلیل کردهاند. درست است که داغهاى زیادى بر دل ما در این حادثه نشست، درست است که عزیزانى از دست رفتند و خانوادههاى بىشمارى داغدار شدند، امّا حرکت ملّت ایران، حضور قوى و قاطع نیروهاى ملّت در صفوف همکارى و کمک به مصیبتزدگان، یک درس است براى ملّتهاى دیگر و نشاندهندهى عظمت ملّت ما است. همان نیروهایى که در میدان جنگ بسیج میشدند، همان خانوادهها، همان جوانها، همان مردها و زنها امروز هم بسیج شدند. امروز هم در این سطحِ وسیع زلزله و منطقهى آسیبدیده اینها هستند که به یارى همنوعانشان شتافتهاند. من از یکایک آحاد ملّتمان تشکّر میکنم؛ از یکایک کسانى که در این حادثه به یارى مصیبتزدگان شتافتند، عمیقاً و صمیمانه سپاسگزارى میکنم.

البتّه این حادثه آن قدر بزرگ بود که دنیا را به خود متوجّه کرد. امروز یک موج عظیمی از عواطف انسانى در سراسر دنیا و در میان آحاد مردم، و در انجمنهاى انسانى و سازمانهاى مردمى به وجود آمده. مردم کشورهاى مسلمان در آسیا و سایر نقاط به صورت خودجوش احساس مسئولیّت کردند تا در این حادثه به یارى برادران مسلمان عزیزشان بشتابند. دولتهاى بسیارى ــ چه اروپایى و چه آسیایى ــ در این حادثه به کمک ملّت ایران شتافتند و احساس عظمتى را که از ملّت ایران در دلهاى مردم، در دلهاى دولتها و دولتمردان وجود دارد، مجسّم کردند. شما ملّت ایران در این یازده سال احترام زیادى در دلهاى همهى مردم دنیا نسبت به خودتان به وجود آوردید؛ شوخى نیست؛ ملّتى با این عظمت، با این شجاعت، با این استقلال زندگى بکند. وَالله که دشمنان شما هم در دل اعتراف به عظمت شما دارند. وقتى این ملّت بزرگ و شجاع و قهرمان با یک حادثهى تلخ بزرگى اینجور روبهرو میشود، دنیا تکان میخورد؛ دولتها و ملّتها به صحنهى مددکارى حاضر میشوند؛ ما از همهى آنها تشکّر میکنیم. البتّه کمکهایى که از اطراف دنیا به ملّت ایران میشود، در مقابل آن چیزى که خود ملّت ما و دولت ما انجام دادهاند و خواهند داد، یک جزء کوچکى است. خود شما هستید که باید این ویرانى را تبدیل به آبادانى کنید؛ خود شما هستید که باید زندگى را بار دیگر به شکل پُرتپشترى در این مناطق به وجود بیاورید و مرهم به زخمهاى مصیبتدیدگان بگذارید. کمکهاى انسانى دیگران هم در حقیقت یک حرکت رمزى است، یک اظهار ارادت به ملّت ایران است.

و امیدواریم که خداوند متعال این ملّت بزرگ را در مقابل این حوادث آبدیدهتر از گذشته بکند. و شما ملّت عزیز در حوادث یازدهساله حقیقتاً آبدیده شدید، و لذا در همین حادثه، چگونگى حضور نیروهاى ما براى بینندگان خارجى اعجابآور است، و این سازماندهى منظّم، این حرکت سریع، این امداد و تعاون؛ و باز هم باید ادامه پیدا بکند؛ کمک به مناطق زلزلهزده قطع نباید بشود. نوع کمک البتّه متفاوت است؛ روز اوّل نجات جانها مطرح است و پُر کردن شکمها؛ روزهاى اوّل حوائج ضرورى مطرح است؛ هر چه میگذرد حوائج و نیازهاى آن مردم شکلهاى دیگرى، شکلهاى انسانىتر و شکلهاى پیچیدهتر و متنوّعترى میگیرد، و دولت و ملّت باید به این کمکها ادامه بدهند.

من از دولت محترم جمهورى اسلامى، از هلالاحمر جمهورى اسلامى، از نیروهاى مسلّح، از دستگاههاى مختلف و از آحاد مردم صمیمانه باید تشکّر بکنم به خاطر سرعت عملشان در این حادثه؛ خوب حرکت کردند؛ خوب و بِوقت خودشان را رساندند. حقیقتاً آنچه امروز مشاهده میشود، یادآور حضور عظیم مردم و بسیج عمومى مردم در روزهاى جنگ تحمیلى است.

این انقلاب چون با نام خدا است، همیشه مواجه با شیطانها است؛ چون معتقد به طرفدارى از مستضعفان و مظلومان است، همیشه با قلدرها و زورگوها و مستکبرها دستبهگریبان است؛ چون براى ارزشهاى انسانى حرکت میکنید، همیشه کسانى که با ارزشهاى انسانى ضدّند و مخالفند، از شما ناراضىاند؛ باید شما آبدیده باشید؛ باید شما روحاً و قلباً مجهّز باشید.

این ملّت پرچم عظیمى را در دست دارد؛ این پرچمى که شما به اهتزاز درآوردید، دنیا را بیدار کرده. ببینید امروز در فلسطین چه خبر است! ببینید در شمال آفریقا چه خبر است!(۷) ببینید چگونه اسلام در جوامع اسلامى حقّ خود را دارد بازمىیابد و به دست مىآورد؛ اینها را شما کردید.

اسلام در مقابل فرهنگ کفر و استکبار در حال فرار و انهزام(۸) بود؛ اینجور کرده بودند. اسلام البتّه فرار نمیکند؛ مسلمین را ضعیف بار آورده بودند که احساس ضعف میکردند. در این جاهایى که امروز میلیونها مسلمان توانستهاند سهمى و حقّى در حکومتها به دست بیاورند، تا دیروزِ قبل از انقلاب اسلامى کسى جرئت نمیکرد دم از اسلام بزند. در این کشورهاى اسلامى که امروز ائمّهى جمعه و جماعاتشان دارند تشکیلات به وجود مىآورند و مسجدها دارند رونق پیدا میکنند و کانون تحرّک میشوند، تا دیروز مسجدها مال یک مشت پیرمردِ ازکارافتاده بود؛ امروز جاى جوانها است؛ امروز کانون جنبشها است. این [کار] را شما کردید؛ این را حرکت شما و قائد عظیمالشّأن شما، آن مرد الهى بود که انجام داد.

براى همین است که دشمنان اسلام از شما عصبانیاند؛ وَلَن تَرضیٰ عَنکَ الیَهودُ وَلَا النَّصٰریٰ حَتّیٰ تَتَّبِعَ مِلَّتَهُم؛(۹) تا دست برندارید از اسلام، دشمنان اسلام با شما مخالفند. منتها نکتهاى که در اینجا هست، این است که دشمن میخواهد بگوید اگر من با کسى مخالف بودم، او باید از بین برود و این را به ملّتهاى ضعیف باورانده بودند، [امّا] حالا عکس آن دارد ثابت میشود؛ حالا معلوم میشود که هر کس با اسلام مخالف است باید برود. اسلام جاى خود را در عالم باز کرده است و باز هم باز خواهد کرد. قبل از انقلاب شما، در بعضى از کشورهایى که امروز مردم آن، پرچم اسلام را بلند کردهاند، در ملأ عام کسى جرئت نمیکرد بگوید من مسلمانم، یا اعمال مسلمانى را به جا بیاورد و نماز بخواند؛ امروز صداى تکبیرشان فضاى آن کشورها را انباشته.

استکبار چه بخواهد و چه نخواهد، آمریکا چه بخواهد و چه نخواهد، صهیونیسم چه بخواهد و چه نخواهد، اسلام از نو بیدار شده است؛ این قهرمان عظیم قرنها دوباره وسط صحنه به پا خاسته است، و هیچ کارى هم از دست دشمنان اسلام ساخته نیست. حدّاکثر کارى که میتوانند بکنند، این است که از حِقد(۱۰) و بغضشان بزنند مسلمانها را در حریم امن الهى به خاک و خون بِکِشند! بیشتر از این چه کار میتوانند بکنند؟ حدّاکثر کارى که میتوانند بکنند، این است که این ملّتى را که امروز عاشقترین ملّتهاى مسلمان به یاد خدا و نام خدا است، از زیارت خانهى خدا مصدود(۱۱) و ممنوع کنند؛ کمااینکه کردند. بله، دلهاى ما پُر است به خاطر محرومیّت از زیارت خانهى خدا، قلبهاى ما شکسته است، بغض گلوى ما را گرفته است، امّا همین عمل دشمنان اسلام و ایادىشان و مزدورانشان باز به عظمت اسلام خواهد انجامید؛ مظلومیّت ملّت ایران آشکار خواهد شد و همین مظلومیّت است که حقّانیّت ما را ثابتتر میکند.

جاى ایرانیان در خانهى خدا در ایّام حج خالى است امّا یاد آنها در مناسک حج غایب نیست. آنهایى که چند سال قبل شعار اللهاکبر را و برائت از مشرکین را و وحدت امّت اسلامى را از شما یاد گرفتند، امروز همان شعار را تکرار میکنند؛ این نقش ملّت ایران است و این ملّت باید روزبهروز خود را، روحیهاش را، قلبش را، ارادهاش را قوىتر بکند؛ و این حوادث زلزله و امثال آن میتواند وسیلهى تقویت ارادهى شما ملّت بزرگ باشد.

من یک بار دیگر به مصیبتدیدگان این حادثهى عظیم زلزله تسلیت عرض میکنم؛ از آنها میخواهم که صبر کنند، به خدا توکّل کنند، پاى خدا حساب کنند. اگر صبر کردند، خدا به آنها پاداش خواهد داد، اجر بزرگ خواهد داد. و شما مردم هم این کمکها را به شکل اَتَم(۱۲) و اکمل(۱۳) ادامه بدهید و دولت جمهورى اسلامى همچنان که بحمدالله تا امروز در برنامهریزى و امداد و سرعت عمل و سازماندهى به شکل عالى عمل کردهاند، بعد از این هم انشاءالله به همین ترتیب عمل کنند و مواظب باشند شیطانهایى در این بین در مناطق آسیبدیده وجود نداشته باشند که به انحاء مختلف شیطنت کنند؛ به انواع مختلف، خباثت خودشان را در میان مردم نشان بدهند با رهزنى و دزدى و ایذاء و شماتت و تضعیف روحیه و مانند اینها. [مسئولان] قوّهى محترم قضائیّه آماده باشند که در این مناطق ممکن است بعضى باشند که میخواهند از مصیبت دیگران براى خود طرْفى ببندند؛ آنها را مجازات کنند، تأدیب(۱۴) کنند و نگذارند.

بنده از همهى شما آقایان و خواهران که در اینجا تشریف دارید، بازماندگان شهداى عالىقدر هفتم تیر، بازماندگان شهدا و اسرا و مفقودین و جانبازان شهرهاى مختلف، برادرانى که براى بزرگداشت یاد شهداى مکّهى خونین و جمعهى خونین [مکّه] گرد هم آمدید، برادران سازمان تبلیغات، برادران مسجد ابىذر، برادران عزیز قوّهى قضائیّه و بقیّهى جمعیّتها و گروههایى که اینجا تشریف دارید، تشکّر میکنم. امیدوارم که خداى متعال همهى شما را مشمول رحمت و تفضّل و توفیقات خود قرار بدهد.

والسّلام علیکم و رحمة ‌الله و برکاته
 

 
در ابتدای این دیدار، حجّت‌الاسلام سیّد محمّد خاتمی (وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی) مطالبی بیان کرد. در این دیدار، نمایندهى ولىّفقیه و سرپرست بنیاد شهید انقلاب اسلامى، رئیس دیوان عالى کشور، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامى، رئیس سازمان تبلیغات اسلامى، نمایندهى ولىّفقیه و سرپرست سازمان حج و اوقاف و امور خیریّه، جمعی از مردم همدان، گناباد، رامیان و شرق تهران، جمعى از بازماندگان شهداى هفتم تیر، جمعی از خانواده‌های اسرا و مفقودان و جانبازان، بازماندگان شهداى جمعهى خونین مکّه، جمعى از کارکنان سازمان تبلیغات اسلامی و جمعى از نمازگزاران مسجد ابوذر تهران حضور داشتند.
سورهى بقره، بخشى از آیهى ۱۵۶؛ «... ما از آنِ خدا هستیم و به سوى او بازمیگردیم.»
ر.ک: بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم و میهمانان خارجى شرکت‌کننده در مراسم اوّلین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینى (قدّس سرّه الشّریف) (۱۳۶۹/۳/۱۶)، پی‌نوشت شماره‌ی ۷
زلزله در استانهای گیلان و زنجان
سورهى اعراف، آیهى ۹۴
سورهى انعام، آیهى ۴۲؛ «ولقد ارسلنا الی امم من قبلک فاخذناهم بالبأساء و الضّرّاء لعلّهم یتضرّعون»
در شمال آفریقا بیدارى اسلامى و احیاى هویّت دینى به صورت یک پدیدهى فراگیر و گسترده درآمد. هر چند دولتهاى حاکم، بیدارى اسلامى را خطرى براى موجودیّت خود تلقّی کردند، و به سرکوب آن پرداختند.
عقب‌نشینی و فرار
سورهى بقره، بخشى از آیهى ۱۲۰؛ «و هرگز یهودیان و ترسایان از تو راضى نمیشوند، مگر آنکه از کیش آنان پیروى کنى ...»
(۱۰ کینه‌ورزی، عداوت
(۱۱ باز‌داشته‌شده
(۱۲ تمام
(۱۳ کمال
(۱۴ تنبیه و مجازات کردن