خبرنگار: امروز حضرتعالى از سوّمین نمایشگاه بینالمللى کتاب تهران بازدید فرمودید. ارزیابى جنابعالى از این نمایشگاه چیست، وضعیّت کتاب و کتابخوانى را چگونه مىبینید و چه رهنمودى براى ترغیب و تشویق بیشتر مردم به کتابخوانى میفرمایید؟
بسم الله الرّحمن الرّحیم. خوب بود؛ دیدار آموزندهاى بود. کتابهایى را اینجا دیدم که اطّلاع نداشتم از نشر آنها یا از تألیف بعضى از آنها؛ اغلب ناشرین ایرانى را از نزدیک [دیدم] و به دکّههایشان سر زدم و خداقوّتى به آنها گفتم.
مسئلهى کتاب، خیلى مسئلهى مهمّى است. من علاوه بر اینکه خودم شایق هستم به کتاب و کتابخانه و این یکى از انگیزههایى بود که من را اینجا آورد، علّت عمدهى اینکه اینجا آمدم، براى این بود که از اینجا یک پیام بدهم به همهى مردم که کتابخوانى را جدّى بگیرند و کتاب بخوانند. متأسّفانه کتابخوانى جز در بین یک عدّه از اهل علم و اهل تحصیل و کسانى که با کتاب به طور قهرى سر و کار دارند، یک کار رایج و روزمرّه به حساب نمىآید؛ در حالى که کتابخوانى باید مثل خوردن و خوابیدن و کارهاى روزانه در زندگى مردم وارد بشود.
چرا ما یک کتاب خوب را وقتى که نگاه میکنیم، مىبینیم که مثلاً ده هزار نسخه چاپ شده! بعد اگر خیلى استقبال شده، به چاپ دوّم و سوّم [رسیده] و مجموعاً چهل پنجاه هزار نسخه در ظرف چند سال چاپ شده! در حالى که در جامعهى ما و کشور ما با بیش از پنجاه میلیون نفوس ــ که اگر بچّهها و بىسوادها را از اینها خارج کنیم ــ شاید بیست و چند میلیون افرادى هستند که میتوانند از کتاب استفاده کنند، چرا باید پنج هزار، ده هزار، حداکثر پنجاه هزار [نسخه] از یک کتاب چاپ بشود؟ اصلاً یعنى چه؟ معلوم میشود که کتابخوانى در بین مردم ما رایج نیست. این خیلى تأسّفآور است.
من میگویم بایستى جوانها، مردها، زنها، پیرها، شهرى، دهاتى، هر کسى که با کتاب میتواند ارتباط برقرار کند، کتاب را در جیبش داشته باشد، تا یک جا بیکار نشست ــ در اتوبوس، در تاکسى، در مطب، در اداره، در دکّان وقتى مشترى ندارد، در خانه در اوقات فراغت ــ کتاب را دربیاورد و بنا کند خواندن.
بسم الله الرّحمن الرّحیم. خوب بود؛ دیدار آموزندهاى بود. کتابهایى را اینجا دیدم که اطّلاع نداشتم از نشر آنها یا از تألیف بعضى از آنها؛ اغلب ناشرین ایرانى را از نزدیک [دیدم] و به دکّههایشان سر زدم و خداقوّتى به آنها گفتم.
مسئلهى کتاب، خیلى مسئلهى مهمّى است. من علاوه بر اینکه خودم شایق هستم به کتاب و کتابخانه و این یکى از انگیزههایى بود که من را اینجا آورد، علّت عمدهى اینکه اینجا آمدم، براى این بود که از اینجا یک پیام بدهم به همهى مردم که کتابخوانى را جدّى بگیرند و کتاب بخوانند. متأسّفانه کتابخوانى جز در بین یک عدّه از اهل علم و اهل تحصیل و کسانى که با کتاب به طور قهرى سر و کار دارند، یک کار رایج و روزمرّه به حساب نمىآید؛ در حالى که کتابخوانى باید مثل خوردن و خوابیدن و کارهاى روزانه در زندگى مردم وارد بشود.
چرا ما یک کتاب خوب را وقتى که نگاه میکنیم، مىبینیم که مثلاً ده هزار نسخه چاپ شده! بعد اگر خیلى استقبال شده، به چاپ دوّم و سوّم [رسیده] و مجموعاً چهل پنجاه هزار نسخه در ظرف چند سال چاپ شده! در حالى که در جامعهى ما و کشور ما با بیش از پنجاه میلیون نفوس ــ که اگر بچّهها و بىسوادها را از اینها خارج کنیم ــ شاید بیست و چند میلیون افرادى هستند که میتوانند از کتاب استفاده کنند، چرا باید پنج هزار، ده هزار، حداکثر پنجاه هزار [نسخه] از یک کتاب چاپ بشود؟ اصلاً یعنى چه؟ معلوم میشود که کتابخوانى در بین مردم ما رایج نیست. این خیلى تأسّفآور است.
من میگویم بایستى جوانها، مردها، زنها، پیرها، شهرى، دهاتى، هر کسى که با کتاب میتواند ارتباط برقرار کند، کتاب را در جیبش داشته باشد، تا یک جا بیکار نشست ــ در اتوبوس، در تاکسى، در مطب، در اداره، در دکّان وقتى مشترى ندارد، در خانه در اوقات فراغت ــ کتاب را دربیاورد و بنا کند خواندن.
البتّه یک سؤالى اینجا مطرح میشود: آیا کتاب براى همهى قشرهاى سنّى و تحصیلى و علمى داریم یا نداریم؟ ممکن است پاسخ به این سؤال سخت باشد. لذا من خواهش میکنم از دستگاههاى موظّف براى این کارها ــ مثل سازمان تبلیغات، وزارت ارشاد، دانشگاهها ــ گروههاى متخصّص را، افراد صاحبنظر را بگمارند و براى سنین مختلف و درجات تحصیلى و علمى و سوادىِ مختلف کتاب معیّن کنند، معرّفى کنند و یا تهیّه کنند. این جزو کارهاى ما است.
علىاىّحال مسئلهى کتاب خیلى مسئلهى مهمّى است. این نمایشگاه هم خیلى خوب است؛ اگر چه من آنچه تا حالا دیدهام، شاید نصف نمایشگاه را هم نتوانستهام ببینم و نخواهم توانست ببینم؛ خیلى وسیع و خوب [است]. ما از آقایان در وزارت ارشاد باید متشکّر باشیم؛ واقعاً زحمت کشیدند؛ یعنى فراهم کردن و در اختیار گذاشتن یک چنین دستگاه عظیمى، کار خیلى سختى است. مردم استقبال کنند، بیایند کتاب بخرند. شاید بشود قوانینى هم به وجود بیاید که از حقوق ناشر و مؤلّف و مترجم و ویراستار و بقیّهى کسانى که دستاندرکار کتاب هستند، دفاع کند تا شاید انشاءالله کتاب رونقى بگیرد.
حالا من یک سفارش دیگر هم به ناشرین بکنم. کتاب را اگر چه در کاغذها و جلدهاى اعلا خوب است که چاپ کنند، امّا بعضى از کتابهایى که مشترى زیادى دارد، چاپ عمومى و مردمى هم براى آن داشته باشند؛ البتّه چاپ باید خوانا و خوب باشد؛ امّا روى کاغذ کاهى به میزان زیادى بزنند تا افراد متعدّدى، افراد زیادترى بتوانند از آنها استفاده کنند و بتوانند ارزانتر بخرند آنها را.