در روز عید سعید فطر(۱)
بسم الله الرّحمن الرّحیم
متقابلاً این عید بزرگ و سعید را به شما برادران عزیز، مسئولان لایق و خدمتگزار و عموم ملّت ایران و همهى ملّتهاى مسلمان تبریک عرض میکنم.
یقیناً اگر آنچنان که تکلیف اسلامى است، ما در ماه مبارک رمضان و در همهى این فرصتهاى مغتنم ایّامالله، نعمت ذکر و توجّه و دعائى را که به ما داده شده در این ایّام، مغتنم بشمریم و خودمان را مرتبط کنیم با منبع قدرت و عزّت و عظمت ــ یعنى ذات مقدّس بارىتعالى ــ بدون شک آن تحوّل اساسى و مطلوب، هم در ارواح ما، در دلهاى ما، در هویّت اصلى انسانى ما، و هم به تَبَع آن در محیط زندگى و کار و تلاش و مبارزهى ما پدید خواهد آمد و به مقاصد اسلام نزدیک خواهیم شد. این یک تفاوت اصلى است بین اسلام و بین بقیّهى روشها و برنامههایى که یک تحوّلى را، یک آرمانگرایىای را به بشر پیشنهاد میکنند.
ما معتقدیم و این جزو بدیهیّات اسلام بلکه بدیهیّات همهى ادیان است که انسان فقط در سایهى ارتباط و اتّصال با حقتعالى است که میتواند به تکامل و تعالى دست پیدا کند. البتّه فرصت ماه رمضان یک فرصت استثنائى است؛ این چیز کمى نیست که خداى متعال در قرآن بفرماید: لَیلَةُ القَدرِ خَیرٌ مِن اَلفِ شَهر؛(۲) یک شب از هزار ماه بهتر، بافضیلتتر و در پیشرفت انسان مؤثّرتر است، و آن یک شب در ماه رمضان است. این چیز کمى نیست که رسول اکرم این ماه را، ماه ضیافت الهى به حساب بیاورند. مگر ممکن است انسان وارد سفرهى کریم بشود و محروم از آنجا خارج بشود؟ مگر [اینکه] وارد نشوى؛ آن کسانى که وارد سفرهى رضوان الهى و ضیافت الهى در این ماه نشوند، البتّه بىبهره خواهند ماند و واقعاً این محرومیّت به معناى حقیقى است: اَلمَحرومُ مَن حُرِمَ رِضوانَ اللهِ فى هٰذَا الشَّهر؛(۳) محروم واقعى آن کسى است که نتواند در ماه رمضان رضوان الهى را به دست بیاورد و رضاى الهى را کسب کند.
مکرّر عرض کردهایم که سرّ مسئله در این است که انسان بتواند خودش را به عبودیّت الهى متّصف کند: عبد و تسلیم ارادهى خدا و حکم خدا و شریعت الهى؛ تسلیم بودن؛ لُبّ تمام دستورات و احکام و فرامین الهى و شرایع انبیا همین یک کلمه است و شاید پیغمبران خدا قبل از آنکه مقام نبوّت براى آنها انتخاب بشود و خداى متعال آنها را به نبوّت سرافراز کند، به عبودیّت سرافراز کرده؛ همچنان که حتماً همینجور است. در یک روایتى است که: اِنَّ اللّهَ اتَّخَذَ مُحَمَّدًا صَلَّى اللّهُ عَلَیهِ و آله عَبدًا قَبلَ اَن یَتَّخِذَهُ رَسولا؛(۴) اوّل خداى متعال او را خلعت(۵) عبودیّت پوشانید و بعد به مرحله و رتبهى نبوّت فائز(۶) کرد؛ کأنّه این مقدّمهى لازم و شرط اصلى در هر تعالىاى و در هر اندازه تکاملى است؛ عبودیّت شرط اصلى است. البتّه عبودیّت هم مراحل دارد؛ آن مرحلهى پایین عبودیّت، آن چنان که امثال ماها بتوانیم در آن طمع بورزیم، همین است: خودمان را آمادهى اطاعت کنیم و از او بدانیم همه چیز را؛ نعمتهاى الهى را حقیقتاً نعمتها و موهبتهاى الهى بدانیم؛ فراوردهى قدرت و علم و توانایى خودمان ندانیم؛ بدانیم که ما هم وسیلهایم؛ ذهن ما، دست ما، عمل ما، سرپنجهى ما، تلاش ما، وسیلهاى است براى تحقّق ارادهى الهى. و حقیقتاً بندگان شایستهى خدا مثل امام بزرگوار ما (رضوان الله تعالى علیه) قدر ماه رمضان و قدر آن ساعات و ایّام را میدانستند و از آن، کمال استفاده را میبردند. ما ائمّهى معصومین (علیهم السّلام) را که زیارت نکردیم امّا یک رشحهاى(۷) از رشحات همان عبادتها و توجّهها را انسان میتوانست در وجود مقدّس آن بزرگوار و امام عظیمالشّأن راحلمان مشاهده کند.
اصل قضیّه این است که ملّت ایران که براى خدا قیام کرده و در راه خدا قدم برداشته، باید خدایى بشود و به خدا اتّکاء کند تا بتواند این راه را با کمک الهى انشاءالله به آخرین نقطه و نهایىترین مرحلهى آن برساند. دنیاى مادّى، دنیایى که رایحهى معنویّت و عطر معنویّت را استشمام نکرده ــ که البتّه منظور، قدرتهاى حاکم بر این دنیا هستند؛ وَالّا در میان آحاد مردم و تودههاى ملّتها، انسانهاى سالم، صالح و خالص کم نیستند ــ آن کسانى که رایحهى معنویّت را احساس نکردهاند، برایشان قابل تصوّر نیست که نظامى بر مبناى معنویّت به وجود مىآید و همهى رابطههاى معمول قدرتهاى مادّى را نفى میکند. مهمترین علّتى که نظام جمهورى اسلامى مورد بغض قدرتها و گردنکلفتهاى عالم و سردمداران حکومتهاى جهان است، همین است که این نظام با وجود خود، با حضور خود، نفىکنندهى نظامهاى مادّىِ حاکم بر بسیارى از روابط بینالمللى و روابط میان قدرتها و ملّتها است.
در نظام اسلامى، محور حرکت و محور قدرت، یک امر الهى است. در نظام اسلامى آن کسانى مورد قبول مردم قرار میگیرند که از نظر مردم با معیارهاى الهى و خدایى منطبق باشند؛ بر خلاف نظامهاى مادّى، که آنجا یک معیارهاى دیگرى، نوع گزینش دیگرى، و نوع حرکت دیگرى است. مردم در نظام اسلامى به معناى حقیقى کلمه داراى ارزش و قدرت انتخاب و تصمیمگیرى هستند؛ نه به صورت ریاکارانه؛ نه به شکل دموکراسىهاى غیر واقعى و اسمى و شعارى و با صورتسازىها و تظاهراتى(۸) که حاکى از واقعیّت نیست. در نظام اسلامى، ملّت تصمیمگیرنده است؛ مردم حقیقتاً مالک و مسلّط بر سرنوشت خودشان و امور خودشان هستند؛ یک امر واقعى است.
انتخاب در نظام اسلامى، یک انتخاب حقیقى است براى مردم که نمایندگانى را انتخاب کنند براى قانونگذارى یا براى هر امر دیگرى؛ یا کسى را انتخاب کنند براى مدیریّت کشور و ادارهى امور جارى کشور و برنامهریزى اقتصادى و سیاسى و غیرذلک؛ حقیقتاً مردمند [که انتخاب میکنند]، آن هم به اتّکاء یک اعتقاد واقعى. این کجا، آن چیزى که امروز در دنیا وجود دارد کجا: بازى احزاب، رأى دادن مردم بدون حتّى شناختن آن کسى که به او رأى میدهند؛ فقط چون دو حزب مثلاً در این جامعه وجود دارند، شعارهایى دارند، تبلیغاتى دارند؛ آن هم آنجور تبلیغات، با آن عواملى که در تبلیغات غربى امروز وجود دارد که حقیقتاً اگر جزئیّات آن براى مردم ما تشریح بشود، تعجّب خواهند کرد. در اسلام اینجورى نیست.
امروز معروف شده که دوران ملّتها آغاز شده؛ اینجور در دنیا در تعبیرات و در اصطلاحات گفته میشود. علّت هم این است که در نقاط گوناگونى از دنیا، ملّتهایى علیه نظامهاى مسلّط زورکى ــ مسلّط از روى زور ــ و تحمیلى شوریدهاند و آنها را یا بکلّى وادار به کنارهگیرى، یا تعدیل در روشها و در ممشیٰ(۹) کردهاند. من عرض میکنم عصر ملّتها امروز شروع نشده، تصمیم ملّتها و اراده و قدرت حقیقى ملّتها آن روزى آغاز شد و آن روزى این قدرت بُروز کرد که ملّت عظیمالشّأن و بزرگوار و شجاع و قابل ستایش ما توانستند نه فقط علیه یک رژیم بلکه علیه یک تفاهم شرقی و غربىِ بینالمللىِ متّفقٌعلیه بین قدرتها و ابرقدرتها قیام کنند و نظام اسلامى را به وجود بیاورند و علىرغم قدرتها و ابرقدرتها این نظام را حفظ کنند. این است معناى ارادهى ملّت، ارادهى ملّى و قدرت ملّى؛ دیگران هم از ملّت ایران این را یاد گرفتند.
حقیقتاً بسیارى از سیاستمداران، مأیوس بودند از اینکه ملّتها بتوانند بدون اتّکاء به سلاح، فقط با حضور خودشان، با جسم خودشان، با فریاد خودشان، با اظهار وجود خودشان یک واقعیّت سیاسى را دگرگون کنند و یک حادثهى سیاسى به وجود بیاورند. چند سال قبل از این ــ شاید پنج شش سال قبل از این ــ در یک سفرى که بنده به آفریقا و به کشورهاى خطّ مقدّم مبارزهى با نژادپرستى در آفریقاى جنوبى داشتم،(۱۰) با چند نفر از سران و سیاستمداران و چهرههاى معروف سیاسى و مردمى آن منطقه، این قضیّه را مطرح کردم. با یکى از برجستهترین سیاستمداران آفریقا و چهرههاى مردمى،(۱۱) من این مطلب را در میان گذاشتم؛ گفتم راه علاج این منطقه و نابودى این رژیم ظالم زورگوى آفریقاى جنوبى ــ که آن روز از امروز خیلى وضعش سختتر بود، به خاطر آن شخصى(۱۲) که آن روز در آن کشور بر سر کار بود ــ این است که اکثریّت مردم، همان تجربهاى را که ملّت ایران عمل کردند، همان تجربه را اِعمال کنند. اکثریّت قاطع مردم آنجا بومیان سیاهپوستند؛ حکّامِ معتقد به نژادپرستىِ سفیدپوست، یک اقلّیّت کوچکند؛ حتّى سفیدپوستهایى آنجا هستند که با سیاهپوستها همفکر و همعقیدهاند امّا آن حکومت جائر همچنان میتاخت و میراند که هنوز هم تقریباً همانجور است. من گفتم این مردم سلاح نمیخواهند براى این مبارزهى اساسى؛ فقط حضور آنها در خیابانها لازم است؛ اینکه بیرون بیایند. ملّت ــ به معناى ملّت ــ نشان بدهد که با آن نظام ظالمِ تبعیضگرِ ضدّ همهى حقایق بشرى و حقوق بینالمللى مخالفند؛ بگویند با این مخالفند. و گفتم در ایران این حادثه اتّفاق افتاد؛ فقط ملّت به خیابانها آمدند، البتّه مقاومت کردند، کشته شدند، عزیزانشان را از دست دادند، جانشان را از دست دادند، امّا خسته نشدند. و این خصوصیّتِ حضور عظیم مردمى است که هر مقصودى با آن برآورده میشود. البتّه دیر و زود دارد؛ هدفها فرق میکند، بعضى زودتر قابل تحقّق است، بعضى دیرتر، بعضى با مشکلات بیشتر؛ بسته به این است که این ملّت خسته نشوند. آن سیاستمدار انقلابىِ مردمىِ بزرگ ــ کسانى که میشناسند آن چهره را، همه قبول دارند او را، و مرد مجرّبى هم هست ــ تصدیق کرد؛ گفت درست است، کاملاً این تجربه عملى است، منتها آن عامل برانگیزاننده و متّحدکنندهى ملّت شما یعنى اعتقاد عمیق دینى و آن رهبرى عظیم را ما اینجا کم داریم؛ که راست هم میگفت.
هرجا ملّتها دستبهدست هم بدهند، حضور داشته باشند و این حضور را ادامه بدهند، با سختىهایش بسازند، ممکن نیست قدرتهاى بینالمللى ــ آمریکا و امثال آمریکا ــ بتوانند آن کارى را که میخواهند، در مقابل آنها انجام بدهند و ملّتها پیروزند؛ این یک واقعیّت است. ایستادگى، مقاومت، حضور و وحدت، از شرایط آن است.
و امروز شما مىبینید بتدریج در مناطقى از عالم دارد همین تجربهى ایران تکرار میشود و براى همین است که امام بزرگوار ما به طور قاطع میگفت ــ و ما هم همان حرف را تکرار میکنیم و این اعتقاد ملّت ایران و مسئولین نظام جمهورى اسلامى و دستاندرکاران است که دشمن قادر نیست این ملّت را تا وقتى ایستاده است و متّحد است شکست بدهد ــ و میفرمود آمریکا هیچ غلطى نمیتواند بکند در مقابل ملّت ایران.(۱۳) راز قضیّه همین حضور مردم و ارادهى مردم و وحدت مردم است و این، ملّت ایران را تا امروز بر دشمنانشان پیروز کرده و غالب کرده.
خدا را شکر میکنم که ما در طول این مدّت حتّى در یک صحنه شکست نخوردیم و دشمنان ما شکست خوردند؛ از هر راهى وارد شدند، شکست خوردند: از راه جنگ نظامى وارد شدند، شکست خوردند و نتوانستند ملّت ایران را و این نظام را وادار به عقبنشینى کنند ــ این شکست نیست که تمام قدرتها دست به دست هم بدهند و نتوانند یک ملّت را یک قدم از آنجایى که هست، عقب بنشانند؟ شکستِ آنها است ــ در زمینهى سیاسى شکست خوردند، در زمینهى اقتصادى هم شکست خوردند و بیشتر هم خواهند خورد.
مردم پشت سر دولت و مسئولین و مدیران لایق این کشور ــ که حقیقتاً نعمت خدا است؛ بارها به دوستان این را من گفتهام؛ من هر وقت یادم مىآید چنین رئیسجمهورى(۱۴) و چنین مسئولینى را، از اعماق دل خدا را شکر میکنم، با همهى وجود خدا را شکر میکنم؛ مردم قدر بدانند که میدانند؛ همکارى کنند ــ هستند، [اگر] محکم بِایستند، بدون شک محاصرهى اقتصادى و خباثتهاى گوناگون آمریکا و اذناب آمریکا هم در زمینهى اقتصادى نخواهد توانست کارى بکند و تمام این مشکلاتى که وجود دارد، با سرانگشت لیاقت و کفایت مسئولان مؤمنى که مردم را پشت سر خودشان دارند، باز میشود؛ هیچ تردیدى در این نیست. براى همین هم هست این حقایق را یعنى این صلابت ملّت ایران را دشمنان ما در خارج میدانند و مىبینند. آنهایى هم که بیهوش و گیج و دیرفهم باشند و در روال معمولى شما ملّت، قدرت شما را نفهمند، در مثل روز قدس که پیش مىآید، میفهمند. این تفالههاى سیاسى، این فرارکردهها، این پسماندهها و زبالههاى سیاسىِ این ملّت که بیخ ریش اربابهایشان در این گوشه و آن گوشهى دنیا هستند، سر میکشند، از هم میپرسند از ایران چه خبر؛ خبر، خبر روز قدس است در ایران؛ خبر، خبر روز بیستودوّم بهمن است در ایران؛ خبر، اتّحاد مردم و ایستادگىشان در مقابل هر گونه توطئهى دشمنان است. دل خودشان را خوش نکنند به وجود اختلافات و جناحبندىها در مسئولین کشور. از اوّل انقلاب از این حرفهاى متناقض و غلط و مسخرهآمیز داشتند. اگر تحلیلهاى همین محافل سیاسى، همینهایى که رادیوها را میگردانند و دولتها را خط میدهند، نسبت به اشخاص جمهورى اسلامى از اوّل انقلاب تا حالا را، کسى پهلوى هم بگذارد، یقین خواهد کرد که اینها یا خیلى ابلهند یا تعمّداً خودشان را به بلاهت میزنند یا خدازدهاند. هر روزى نسبت به شخصیّتها یک قضاوتى [میکنند]؛ یک شخص واحدى یک روز تندرو است، یک روز معتدل است، یک روز سازشکار است؛ یک روز متعصّب است، یک روز محبوب میان مردم است، یک روز مغضوب مردم است! از نظر آنها دو نفر یک روز با هم دوستند، یک روز ضدّند! نمیفهمند رابطههاى معنوى و الهىِ یک نظام اسلامى را؛ خدا را شکر که نمیفهمند. خدا را شکر که «ذَهَبَ اللهُ بِنورِهِم»؛(۱۵) خدا نور را از دلهاى اینها و تشخیص را از مغزهاى اینها گرفته. چه اختلافى؟ چه جناحبندىاى؟
البتّه در یک جامعهى زنده که مردم آزادند، همه حقّ اظهار نظر دارند، مردم نزدیکند به مسئولین، بالاترین ردهى مسئولین کشور با معمولىترین انسانها، امکان ارتباط و برخورد معمولى و روزمرّه دارند، طبیعى و قهرى است نظرات مختلف سیاسى و اقتصادى وجود دارد؛ امّا نظرات مختلف، یک حرف است، آنچه شما میخواهید، آنچه شما آرزو میکنید، آنچه شما تبلیغ میکنید ــ یعنى جناحبندىهاى مزاحم و معارض یکدیگر ــ یک حرف دیگر است. این دوّمى بحمدالله نیست و نخواهد بود و جامعهى اسلامى نمیتواند در میان خود و در میان کسانى که مؤمنند و معتقدند به این اهداف، دو جناح داشته باشد که اینها بخواهند ریشهى هم را بزنند و زیر پاى هم را خالى کنند؛ امکان ندارد؛ مگر کسى به این راه معتقد نباشد.
ملّت ما باید همین وحدت کلمه، همین راه، همین تلاش را انشاءالله ادامه بدهند. و دنیا به شما و به موضعگیرى شما نیازمند است. همین مسئلهى عظیم فلسطین، همین مسائل گوناگون مسلمانان مظلوم و غریب در نقاط مختلف دنیا ــ مسلمانانى که در خانهى خودشان غریبند ــ این حرکت عظیم اسلامى، این جنبش عظیم اسلامى که امروز تقریباً در همه جاى دنیاى اسلام و نقاط مسلماننشین محسوس است و از آسیا تا اروپا و تا آفریقا مشاهده میشود که مسلمانها احساس هویّت اسلامى میکنند و حرکت میکنند و حرف خودشان را میزنند و وحدت خودشان را نشان میدهند و دشمن خودشان را میترسانند، اینها همه به ایستادگى شما و مقاومت شما و وحدت شما و ارادهى نیرومند شما نیازمند است.
امیدواریم خداى متعال ملّت عزیز ایران را همواره مؤیّد و موفّق بدارد و در این راه مستدام بدارد و روح عزیز امام بزرگوارمان را از حرکت ملّت و مسئولین شاد بدارد و قلب مقدّس ولىّعصر را از همهى ما راضى و خشنود کند.
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته
بسم الله الرّحمن الرّحیم
متقابلاً این عید بزرگ و سعید را به شما برادران عزیز، مسئولان لایق و خدمتگزار و عموم ملّت ایران و همهى ملّتهاى مسلمان تبریک عرض میکنم.
یقیناً اگر آنچنان که تکلیف اسلامى است، ما در ماه مبارک رمضان و در همهى این فرصتهاى مغتنم ایّامالله، نعمت ذکر و توجّه و دعائى را که به ما داده شده در این ایّام، مغتنم بشمریم و خودمان را مرتبط کنیم با منبع قدرت و عزّت و عظمت ــ یعنى ذات مقدّس بارىتعالى ــ بدون شک آن تحوّل اساسى و مطلوب، هم در ارواح ما، در دلهاى ما، در هویّت اصلى انسانى ما، و هم به تَبَع آن در محیط زندگى و کار و تلاش و مبارزهى ما پدید خواهد آمد و به مقاصد اسلام نزدیک خواهیم شد. این یک تفاوت اصلى است بین اسلام و بین بقیّهى روشها و برنامههایى که یک تحوّلى را، یک آرمانگرایىای را به بشر پیشنهاد میکنند.
ما معتقدیم و این جزو بدیهیّات اسلام بلکه بدیهیّات همهى ادیان است که انسان فقط در سایهى ارتباط و اتّصال با حقتعالى است که میتواند به تکامل و تعالى دست پیدا کند. البتّه فرصت ماه رمضان یک فرصت استثنائى است؛ این چیز کمى نیست که خداى متعال در قرآن بفرماید: لَیلَةُ القَدرِ خَیرٌ مِن اَلفِ شَهر؛(۲) یک شب از هزار ماه بهتر، بافضیلتتر و در پیشرفت انسان مؤثّرتر است، و آن یک شب در ماه رمضان است. این چیز کمى نیست که رسول اکرم این ماه را، ماه ضیافت الهى به حساب بیاورند. مگر ممکن است انسان وارد سفرهى کریم بشود و محروم از آنجا خارج بشود؟ مگر [اینکه] وارد نشوى؛ آن کسانى که وارد سفرهى رضوان الهى و ضیافت الهى در این ماه نشوند، البتّه بىبهره خواهند ماند و واقعاً این محرومیّت به معناى حقیقى است: اَلمَحرومُ مَن حُرِمَ رِضوانَ اللهِ فى هٰذَا الشَّهر؛(۳) محروم واقعى آن کسى است که نتواند در ماه رمضان رضوان الهى را به دست بیاورد و رضاى الهى را کسب کند.
مکرّر عرض کردهایم که سرّ مسئله در این است که انسان بتواند خودش را به عبودیّت الهى متّصف کند: عبد و تسلیم ارادهى خدا و حکم خدا و شریعت الهى؛ تسلیم بودن؛ لُبّ تمام دستورات و احکام و فرامین الهى و شرایع انبیا همین یک کلمه است و شاید پیغمبران خدا قبل از آنکه مقام نبوّت براى آنها انتخاب بشود و خداى متعال آنها را به نبوّت سرافراز کند، به عبودیّت سرافراز کرده؛ همچنان که حتماً همینجور است. در یک روایتى است که: اِنَّ اللّهَ اتَّخَذَ مُحَمَّدًا صَلَّى اللّهُ عَلَیهِ و آله عَبدًا قَبلَ اَن یَتَّخِذَهُ رَسولا؛(۴) اوّل خداى متعال او را خلعت(۵) عبودیّت پوشانید و بعد به مرحله و رتبهى نبوّت فائز(۶) کرد؛ کأنّه این مقدّمهى لازم و شرط اصلى در هر تعالىاى و در هر اندازه تکاملى است؛ عبودیّت شرط اصلى است. البتّه عبودیّت هم مراحل دارد؛ آن مرحلهى پایین عبودیّت، آن چنان که امثال ماها بتوانیم در آن طمع بورزیم، همین است: خودمان را آمادهى اطاعت کنیم و از او بدانیم همه چیز را؛ نعمتهاى الهى را حقیقتاً نعمتها و موهبتهاى الهى بدانیم؛ فراوردهى قدرت و علم و توانایى خودمان ندانیم؛ بدانیم که ما هم وسیلهایم؛ ذهن ما، دست ما، عمل ما، سرپنجهى ما، تلاش ما، وسیلهاى است براى تحقّق ارادهى الهى. و حقیقتاً بندگان شایستهى خدا مثل امام بزرگوار ما (رضوان الله تعالى علیه) قدر ماه رمضان و قدر آن ساعات و ایّام را میدانستند و از آن، کمال استفاده را میبردند. ما ائمّهى معصومین (علیهم السّلام) را که زیارت نکردیم امّا یک رشحهاى(۷) از رشحات همان عبادتها و توجّهها را انسان میتوانست در وجود مقدّس آن بزرگوار و امام عظیمالشّأن راحلمان مشاهده کند.
اصل قضیّه این است که ملّت ایران که براى خدا قیام کرده و در راه خدا قدم برداشته، باید خدایى بشود و به خدا اتّکاء کند تا بتواند این راه را با کمک الهى انشاءالله به آخرین نقطه و نهایىترین مرحلهى آن برساند. دنیاى مادّى، دنیایى که رایحهى معنویّت و عطر معنویّت را استشمام نکرده ــ که البتّه منظور، قدرتهاى حاکم بر این دنیا هستند؛ وَالّا در میان آحاد مردم و تودههاى ملّتها، انسانهاى سالم، صالح و خالص کم نیستند ــ آن کسانى که رایحهى معنویّت را احساس نکردهاند، برایشان قابل تصوّر نیست که نظامى بر مبناى معنویّت به وجود مىآید و همهى رابطههاى معمول قدرتهاى مادّى را نفى میکند. مهمترین علّتى که نظام جمهورى اسلامى مورد بغض قدرتها و گردنکلفتهاى عالم و سردمداران حکومتهاى جهان است، همین است که این نظام با وجود خود، با حضور خود، نفىکنندهى نظامهاى مادّىِ حاکم بر بسیارى از روابط بینالمللى و روابط میان قدرتها و ملّتها است.
در نظام اسلامى، محور حرکت و محور قدرت، یک امر الهى است. در نظام اسلامى آن کسانى مورد قبول مردم قرار میگیرند که از نظر مردم با معیارهاى الهى و خدایى منطبق باشند؛ بر خلاف نظامهاى مادّى، که آنجا یک معیارهاى دیگرى، نوع گزینش دیگرى، و نوع حرکت دیگرى است. مردم در نظام اسلامى به معناى حقیقى کلمه داراى ارزش و قدرت انتخاب و تصمیمگیرى هستند؛ نه به صورت ریاکارانه؛ نه به شکل دموکراسىهاى غیر واقعى و اسمى و شعارى و با صورتسازىها و تظاهراتى(۸) که حاکى از واقعیّت نیست. در نظام اسلامى، ملّت تصمیمگیرنده است؛ مردم حقیقتاً مالک و مسلّط بر سرنوشت خودشان و امور خودشان هستند؛ یک امر واقعى است.
انتخاب در نظام اسلامى، یک انتخاب حقیقى است براى مردم که نمایندگانى را انتخاب کنند براى قانونگذارى یا براى هر امر دیگرى؛ یا کسى را انتخاب کنند براى مدیریّت کشور و ادارهى امور جارى کشور و برنامهریزى اقتصادى و سیاسى و غیرذلک؛ حقیقتاً مردمند [که انتخاب میکنند]، آن هم به اتّکاء یک اعتقاد واقعى. این کجا، آن چیزى که امروز در دنیا وجود دارد کجا: بازى احزاب، رأى دادن مردم بدون حتّى شناختن آن کسى که به او رأى میدهند؛ فقط چون دو حزب مثلاً در این جامعه وجود دارند، شعارهایى دارند، تبلیغاتى دارند؛ آن هم آنجور تبلیغات، با آن عواملى که در تبلیغات غربى امروز وجود دارد که حقیقتاً اگر جزئیّات آن براى مردم ما تشریح بشود، تعجّب خواهند کرد. در اسلام اینجورى نیست.
امروز معروف شده که دوران ملّتها آغاز شده؛ اینجور در دنیا در تعبیرات و در اصطلاحات گفته میشود. علّت هم این است که در نقاط گوناگونى از دنیا، ملّتهایى علیه نظامهاى مسلّط زورکى ــ مسلّط از روى زور ــ و تحمیلى شوریدهاند و آنها را یا بکلّى وادار به کنارهگیرى، یا تعدیل در روشها و در ممشیٰ(۹) کردهاند. من عرض میکنم عصر ملّتها امروز شروع نشده، تصمیم ملّتها و اراده و قدرت حقیقى ملّتها آن روزى آغاز شد و آن روزى این قدرت بُروز کرد که ملّت عظیمالشّأن و بزرگوار و شجاع و قابل ستایش ما توانستند نه فقط علیه یک رژیم بلکه علیه یک تفاهم شرقی و غربىِ بینالمللىِ متّفقٌعلیه بین قدرتها و ابرقدرتها قیام کنند و نظام اسلامى را به وجود بیاورند و علىرغم قدرتها و ابرقدرتها این نظام را حفظ کنند. این است معناى ارادهى ملّت، ارادهى ملّى و قدرت ملّى؛ دیگران هم از ملّت ایران این را یاد گرفتند.
حقیقتاً بسیارى از سیاستمداران، مأیوس بودند از اینکه ملّتها بتوانند بدون اتّکاء به سلاح، فقط با حضور خودشان، با جسم خودشان، با فریاد خودشان، با اظهار وجود خودشان یک واقعیّت سیاسى را دگرگون کنند و یک حادثهى سیاسى به وجود بیاورند. چند سال قبل از این ــ شاید پنج شش سال قبل از این ــ در یک سفرى که بنده به آفریقا و به کشورهاى خطّ مقدّم مبارزهى با نژادپرستى در آفریقاى جنوبى داشتم،(۱۰) با چند نفر از سران و سیاستمداران و چهرههاى معروف سیاسى و مردمى آن منطقه، این قضیّه را مطرح کردم. با یکى از برجستهترین سیاستمداران آفریقا و چهرههاى مردمى،(۱۱) من این مطلب را در میان گذاشتم؛ گفتم راه علاج این منطقه و نابودى این رژیم ظالم زورگوى آفریقاى جنوبى ــ که آن روز از امروز خیلى وضعش سختتر بود، به خاطر آن شخصى(۱۲) که آن روز در آن کشور بر سر کار بود ــ این است که اکثریّت مردم، همان تجربهاى را که ملّت ایران عمل کردند، همان تجربه را اِعمال کنند. اکثریّت قاطع مردم آنجا بومیان سیاهپوستند؛ حکّامِ معتقد به نژادپرستىِ سفیدپوست، یک اقلّیّت کوچکند؛ حتّى سفیدپوستهایى آنجا هستند که با سیاهپوستها همفکر و همعقیدهاند امّا آن حکومت جائر همچنان میتاخت و میراند که هنوز هم تقریباً همانجور است. من گفتم این مردم سلاح نمیخواهند براى این مبارزهى اساسى؛ فقط حضور آنها در خیابانها لازم است؛ اینکه بیرون بیایند. ملّت ــ به معناى ملّت ــ نشان بدهد که با آن نظام ظالمِ تبعیضگرِ ضدّ همهى حقایق بشرى و حقوق بینالمللى مخالفند؛ بگویند با این مخالفند. و گفتم در ایران این حادثه اتّفاق افتاد؛ فقط ملّت به خیابانها آمدند، البتّه مقاومت کردند، کشته شدند، عزیزانشان را از دست دادند، جانشان را از دست دادند، امّا خسته نشدند. و این خصوصیّتِ حضور عظیم مردمى است که هر مقصودى با آن برآورده میشود. البتّه دیر و زود دارد؛ هدفها فرق میکند، بعضى زودتر قابل تحقّق است، بعضى دیرتر، بعضى با مشکلات بیشتر؛ بسته به این است که این ملّت خسته نشوند. آن سیاستمدار انقلابىِ مردمىِ بزرگ ــ کسانى که میشناسند آن چهره را، همه قبول دارند او را، و مرد مجرّبى هم هست ــ تصدیق کرد؛ گفت درست است، کاملاً این تجربه عملى است، منتها آن عامل برانگیزاننده و متّحدکنندهى ملّت شما یعنى اعتقاد عمیق دینى و آن رهبرى عظیم را ما اینجا کم داریم؛ که راست هم میگفت.
هرجا ملّتها دستبهدست هم بدهند، حضور داشته باشند و این حضور را ادامه بدهند، با سختىهایش بسازند، ممکن نیست قدرتهاى بینالمللى ــ آمریکا و امثال آمریکا ــ بتوانند آن کارى را که میخواهند، در مقابل آنها انجام بدهند و ملّتها پیروزند؛ این یک واقعیّت است. ایستادگى، مقاومت، حضور و وحدت، از شرایط آن است.
و امروز شما مىبینید بتدریج در مناطقى از عالم دارد همین تجربهى ایران تکرار میشود و براى همین است که امام بزرگوار ما به طور قاطع میگفت ــ و ما هم همان حرف را تکرار میکنیم و این اعتقاد ملّت ایران و مسئولین نظام جمهورى اسلامى و دستاندرکاران است که دشمن قادر نیست این ملّت را تا وقتى ایستاده است و متّحد است شکست بدهد ــ و میفرمود آمریکا هیچ غلطى نمیتواند بکند در مقابل ملّت ایران.(۱۳) راز قضیّه همین حضور مردم و ارادهى مردم و وحدت مردم است و این، ملّت ایران را تا امروز بر دشمنانشان پیروز کرده و غالب کرده.
خدا را شکر میکنم که ما در طول این مدّت حتّى در یک صحنه شکست نخوردیم و دشمنان ما شکست خوردند؛ از هر راهى وارد شدند، شکست خوردند: از راه جنگ نظامى وارد شدند، شکست خوردند و نتوانستند ملّت ایران را و این نظام را وادار به عقبنشینى کنند ــ این شکست نیست که تمام قدرتها دست به دست هم بدهند و نتوانند یک ملّت را یک قدم از آنجایى که هست، عقب بنشانند؟ شکستِ آنها است ــ در زمینهى سیاسى شکست خوردند، در زمینهى اقتصادى هم شکست خوردند و بیشتر هم خواهند خورد.
مردم پشت سر دولت و مسئولین و مدیران لایق این کشور ــ که حقیقتاً نعمت خدا است؛ بارها به دوستان این را من گفتهام؛ من هر وقت یادم مىآید چنین رئیسجمهورى(۱۴) و چنین مسئولینى را، از اعماق دل خدا را شکر میکنم، با همهى وجود خدا را شکر میکنم؛ مردم قدر بدانند که میدانند؛ همکارى کنند ــ هستند، [اگر] محکم بِایستند، بدون شک محاصرهى اقتصادى و خباثتهاى گوناگون آمریکا و اذناب آمریکا هم در زمینهى اقتصادى نخواهد توانست کارى بکند و تمام این مشکلاتى که وجود دارد، با سرانگشت لیاقت و کفایت مسئولان مؤمنى که مردم را پشت سر خودشان دارند، باز میشود؛ هیچ تردیدى در این نیست. براى همین هم هست این حقایق را یعنى این صلابت ملّت ایران را دشمنان ما در خارج میدانند و مىبینند. آنهایى هم که بیهوش و گیج و دیرفهم باشند و در روال معمولى شما ملّت، قدرت شما را نفهمند، در مثل روز قدس که پیش مىآید، میفهمند. این تفالههاى سیاسى، این فرارکردهها، این پسماندهها و زبالههاى سیاسىِ این ملّت که بیخ ریش اربابهایشان در این گوشه و آن گوشهى دنیا هستند، سر میکشند، از هم میپرسند از ایران چه خبر؛ خبر، خبر روز قدس است در ایران؛ خبر، خبر روز بیستودوّم بهمن است در ایران؛ خبر، اتّحاد مردم و ایستادگىشان در مقابل هر گونه توطئهى دشمنان است. دل خودشان را خوش نکنند به وجود اختلافات و جناحبندىها در مسئولین کشور. از اوّل انقلاب از این حرفهاى متناقض و غلط و مسخرهآمیز داشتند. اگر تحلیلهاى همین محافل سیاسى، همینهایى که رادیوها را میگردانند و دولتها را خط میدهند، نسبت به اشخاص جمهورى اسلامى از اوّل انقلاب تا حالا را، کسى پهلوى هم بگذارد، یقین خواهد کرد که اینها یا خیلى ابلهند یا تعمّداً خودشان را به بلاهت میزنند یا خدازدهاند. هر روزى نسبت به شخصیّتها یک قضاوتى [میکنند]؛ یک شخص واحدى یک روز تندرو است، یک روز معتدل است، یک روز سازشکار است؛ یک روز متعصّب است، یک روز محبوب میان مردم است، یک روز مغضوب مردم است! از نظر آنها دو نفر یک روز با هم دوستند، یک روز ضدّند! نمیفهمند رابطههاى معنوى و الهىِ یک نظام اسلامى را؛ خدا را شکر که نمیفهمند. خدا را شکر که «ذَهَبَ اللهُ بِنورِهِم»؛(۱۵) خدا نور را از دلهاى اینها و تشخیص را از مغزهاى اینها گرفته. چه اختلافى؟ چه جناحبندىاى؟
البتّه در یک جامعهى زنده که مردم آزادند، همه حقّ اظهار نظر دارند، مردم نزدیکند به مسئولین، بالاترین ردهى مسئولین کشور با معمولىترین انسانها، امکان ارتباط و برخورد معمولى و روزمرّه دارند، طبیعى و قهرى است نظرات مختلف سیاسى و اقتصادى وجود دارد؛ امّا نظرات مختلف، یک حرف است، آنچه شما میخواهید، آنچه شما آرزو میکنید، آنچه شما تبلیغ میکنید ــ یعنى جناحبندىهاى مزاحم و معارض یکدیگر ــ یک حرف دیگر است. این دوّمى بحمدالله نیست و نخواهد بود و جامعهى اسلامى نمیتواند در میان خود و در میان کسانى که مؤمنند و معتقدند به این اهداف، دو جناح داشته باشد که اینها بخواهند ریشهى هم را بزنند و زیر پاى هم را خالى کنند؛ امکان ندارد؛ مگر کسى به این راه معتقد نباشد.
ملّت ما باید همین وحدت کلمه، همین راه، همین تلاش را انشاءالله ادامه بدهند. و دنیا به شما و به موضعگیرى شما نیازمند است. همین مسئلهى عظیم فلسطین، همین مسائل گوناگون مسلمانان مظلوم و غریب در نقاط مختلف دنیا ــ مسلمانانى که در خانهى خودشان غریبند ــ این حرکت عظیم اسلامى، این جنبش عظیم اسلامى که امروز تقریباً در همه جاى دنیاى اسلام و نقاط مسلماننشین محسوس است و از آسیا تا اروپا و تا آفریقا مشاهده میشود که مسلمانها احساس هویّت اسلامى میکنند و حرکت میکنند و حرف خودشان را میزنند و وحدت خودشان را نشان میدهند و دشمن خودشان را میترسانند، اینها همه به ایستادگى شما و مقاومت شما و وحدت شما و ارادهى نیرومند شما نیازمند است.
امیدواریم خداى متعال ملّت عزیز ایران را همواره مؤیّد و موفّق بدارد و در این راه مستدام بدارد و روح عزیز امام بزرگوارمان را از حرکت ملّت و مسئولین شاد بدارد و قلب مقدّس ولىّعصر را از همهى ما راضى و خشنود کند.
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته
(۱ در ابتدای این دیدار، حجّتالاسلام والمسلمین اکبر هاشمیرفسنجانی (رئیسجمهور) مطالبی بیان کرد.
(۲ سورهى قدر، آیهى ۳
(۳ امالی صدوق، مجلس بیستم، ص ۹۳ (با اندکی تفاوت)
(۴ مستدرکالوسائل، ج ۷، ص ۲۹۸
(۵ لباس
(۶ موفّق، کامروا
(۷ قطره، تراوش
(۸ ظاهرسازی
(۹ رفتار، مشی
(۱۰ سفر دهروزهی معظّمٌله به پاکستان و سپس به کشورهای آفریقایی زیمبابوه، زامبیا، تانزانیا، موزامبیک و نامیبیا، از ۲۳ دی تا ۲ بهمن ۱۳۶۴.
(۱۱ اشاره به رابرت موگابه رئیسجمهور زیمباوه است در سفر معظّمله به هراره بهمن ۱۳۶۴
(۱۲ پیتر ویلم بوتا ــ PIETER WILLEM BOTHA ــ رئیسجمهور نژادپرست آفریقای جنوبی در خلال سالهاى ۱۹۸۴ تا ۱۹۸۹
(۱۳ از جمله، صحیفهى امام، ج ۱۰، ص ۵۱۵
(۱۴ حجّتالاسلام والمسلمین اکبر هاشمىرفسنجانى
(۱۵ سورهى بقره، بخشى از آیهى ۱۷